بيدارزنى
Photo
🟣 تاریخی که زنان افغانستان مینویسند
نویسنده: نیما صبوری
از متن: «آیا بهراستی با یک چرخهی بسته مواجهیم که بهدور از هر اختلالی پیش میرود؟
نحوهی پاسخ به این پرسش، برکنار از آموزههای متعارض فیلسوفان تاریخ، وابسته به شرایط سیاسی عمومیِ ستمدیدگان است؛ توضیح آنکه در دورههای متعدد شکوفایی سیاستِ رهاییبخش، رشد توانمندیهای جمعی ستمدیدگان امکان شکستن چرخهی بازتولید سلطه را تخیلپذیر ساخته بود. بهعکس، در دورههای مکرر افول و شکستِ آرمانخواهی، نظیر عصر کنونی، چرخهی سلطهْ خودپو و چالشناپذیر جلوه کرده است/میکند. اما واقعیت این است که چرخهی بازتولید سلطه در هیچ دورهای از تاریخ برکنار از اختلال یا عوامل مختلکننده نبوده است؛ نهفقط در دورههای شکوفایی سیاست رهاییبخش، بلکه در دورههای زوال آن نیز. نظامهای سلطه اگرچه گرایش به یکدستسازی فرودستان در قالب تودههای مطیع و ناتوان و لذا گرایش به همگنسازی تاریخ داشتهاند/دارند، اما هیچگاه قادر به تحقق عینی آن نبودهاند...
مقاومت جمعی، بهعنوان عامل اختلال، نهفقط حرکت هموار چرخهی سلطه را به چالش میکشد، بلکه روایتگری فرادستانهی تاریخ را هم به چالش میکشد؛ چون در تصویر همگن و فراگیری که رسانههای سلطه از مناسبات جهان ترسیم میکنند، ترک/شکاف میاندازد و تناقضات ایدئولوژی مسلط و نظام قدرتِ پسپشت آن را عیان میکند. بیتردید، اختلالی که بهواسطهی کنشهای مقاومت جمعی در چرخهی جهانیِ سلطه ایجاد میشود، بهخودی خود کارکرد نظام مسلط یا تاریخنگاری برآمده از آن را خنثی نمیکند، اما مسیر حرکت گرایشمند نظام سلطه بهسمت کسب سوژگی مطلق را سد میکند تا امکان انکشاف آتی توان دگرگونساز ستمدیدگان باقی بماند؛ و نیز با ثبت خاطرهی الهامبخش عصیانگری در حافظهی جمعی بشر، مسیر پرورش امکانات رهاییبخش آینده را نشان میدهد.
همهی آنچه گفته شد مقدمهای بود بر این گزارهی نهایی:
«تاریخ آیندهی بشر وامدار مبارزات بسیار نابرابر و تراژیکیست که زنان دلیر افغانستان، خصوصا از زمان واگذاری قدرت به طالبان، چشم در چشم هیولا پی گرفتهاند».
ادامهی متن و دریافت فایل پیدیاف:
http://pdf.kaargaah.net/146_Women_of_Afghanista_Write_History_NimaS.pdf
⚪️ منبع: کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani
نویسنده: نیما صبوری
از متن: «آیا بهراستی با یک چرخهی بسته مواجهیم که بهدور از هر اختلالی پیش میرود؟
نحوهی پاسخ به این پرسش، برکنار از آموزههای متعارض فیلسوفان تاریخ، وابسته به شرایط سیاسی عمومیِ ستمدیدگان است؛ توضیح آنکه در دورههای متعدد شکوفایی سیاستِ رهاییبخش، رشد توانمندیهای جمعی ستمدیدگان امکان شکستن چرخهی بازتولید سلطه را تخیلپذیر ساخته بود. بهعکس، در دورههای مکرر افول و شکستِ آرمانخواهی، نظیر عصر کنونی، چرخهی سلطهْ خودپو و چالشناپذیر جلوه کرده است/میکند. اما واقعیت این است که چرخهی بازتولید سلطه در هیچ دورهای از تاریخ برکنار از اختلال یا عوامل مختلکننده نبوده است؛ نهفقط در دورههای شکوفایی سیاست رهاییبخش، بلکه در دورههای زوال آن نیز. نظامهای سلطه اگرچه گرایش به یکدستسازی فرودستان در قالب تودههای مطیع و ناتوان و لذا گرایش به همگنسازی تاریخ داشتهاند/دارند، اما هیچگاه قادر به تحقق عینی آن نبودهاند...
مقاومت جمعی، بهعنوان عامل اختلال، نهفقط حرکت هموار چرخهی سلطه را به چالش میکشد، بلکه روایتگری فرادستانهی تاریخ را هم به چالش میکشد؛ چون در تصویر همگن و فراگیری که رسانههای سلطه از مناسبات جهان ترسیم میکنند، ترک/شکاف میاندازد و تناقضات ایدئولوژی مسلط و نظام قدرتِ پسپشت آن را عیان میکند. بیتردید، اختلالی که بهواسطهی کنشهای مقاومت جمعی در چرخهی جهانیِ سلطه ایجاد میشود، بهخودی خود کارکرد نظام مسلط یا تاریخنگاری برآمده از آن را خنثی نمیکند، اما مسیر حرکت گرایشمند نظام سلطه بهسمت کسب سوژگی مطلق را سد میکند تا امکان انکشاف آتی توان دگرگونساز ستمدیدگان باقی بماند؛ و نیز با ثبت خاطرهی الهامبخش عصیانگری در حافظهی جمعی بشر، مسیر پرورش امکانات رهاییبخش آینده را نشان میدهد.
همهی آنچه گفته شد مقدمهای بود بر این گزارهی نهایی:
«تاریخ آیندهی بشر وامدار مبارزات بسیار نابرابر و تراژیکیست که زنان دلیر افغانستان، خصوصا از زمان واگذاری قدرت به طالبان، چشم در چشم هیولا پی گرفتهاند».
ادامهی متن و دریافت فایل پیدیاف:
http://pdf.kaargaah.net/146_Women_of_Afghanista_Write_History_NimaS.pdf
⚪️ منبع: کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🔻راهپیمایی در بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و آزادی یک متجاوز سریالی
🟣 ما به دنبال اعدام نیستیم
🔹️دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال ۲۰۱۵، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به یک زن ۲۱ ساله به ۳۰ سال محکوم شده بود. اما درحالی که باید ۳۰ سال حبس را بدون حق عفو سپری میکرد، پس از گذارندن سه سال از محکومیتش در سال ۲۰۱۹ به دلیل ابتلا به بیماری سخت آزاد شد.
🔹️ این مرد هفته گذشته پس از پیدا شدن جسد دو زن که در خانهاش دفن شده بودند، دوباره دستگیر شد. قاضیای هم که او را در سال ۲۰۱۹ آزاد کرد به دلیل تصمیم به آزادی او و تخطی از وظایف بازداشت شد.
معترضان در مقابل خانه ریچارد چوک در شهر ال آلتو تظاهرات را شروع کردند؛ آنها از آنجا، به سمت دادگاه دادگستری راهپیمایی کردند و خواستار اجرای عدالت و مجازات برای چوک و گردانندگان فاسد دادگستری مسئول در آزادی غیرقانونی او شدند. آنها هنگام عبور از کنار دادگاه در شهر لاپاز، فریاد میزدند: «قاضیها، دادستانها، همان مزخرفات!»
چوک ۳۲ ساله به قتلهای اخیر اعتراف کرد و بار دیگر به زندان امنیتی عالی Chonchocoro در لاپاز فرستاده شد. او شیوه عمل خاصی برای به دام انداختن قربانیانش داشت. یک آگهی کار در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد و خود را به عنوان یک زن در حال کار نشان میداد. جلسات استخدام را در اقامتگاههایی ترتیب می داد که قبلاً بستههای مواد مخدر را در آنجا جاساز کرده بود. سپس با لباس یک افسر پلیس به آنجا میرفت و قربانیانش را تحت تهدید متهم کردن آنها به قاچاق مواد مخدر، آزار میداد.
مادر و همسر او هم به اتهام همدستی دستگیر شدند، تخمین زده میشود که آنها نمیتوانستند از آنچه در خانهشان میگذرد بیاطلاع باشند. همسایگان ریچارد هم در راهپیمایی اخیر حضور داشتند. آنها خواستار تخریب خانه آنها و تحویل آن به پلیس شدند.
🔹️این راهپیمایی توسط «ماریا گالیندو»، فعال فمینیست، از بنیانگذاران گروه فمینیستی «زنان خلق می کنند»، سازماندهی شده بود. گالیندو میگوید: «این اتفاقات فقط مربوط به رفتار قاضیها نیست، این یک پدیده ساختاریافته در بولیوی است. ما دیگر هرگز سکوت و فراموش نخواهیم کرد.»
راهپیمایی زنان علیه خشونت جنسی، توسط دهها تن از بستگان قربانیان زنکشی و بازماندگان خشونت مردانه علیه زنان رهبری میشد. این یک راهپیمایی تاریخی بود چون زنان آیمارایی که هر روز باید ساعات زیادی را کار کنند، برای شرکت در این تظاهرات دست از کار کشیدند. لحظه اصلی راهپیمایی زمانی رخ داد که لیستی از نام و نام خانوادگی بیش از ۱۰۰ زن که قربانی تجاوز و زنکشی شده و متجاوزان آنها توسط دستگاه فضایی آزاد شدند، رو به دوربینها به نمایش درآمد.
🔹️درحالی که «ادواردو دل کاستیلو»، وزیر کشور بولیوی گفته که ریچارد چوک، دارای مشخصات یک روانپریش جنسی است، راهپیماییکنندگان در بیانیهشان ضمن تاکید بر اینکه «دخالت سیاسی» در راهپیمایی پذیرفته نخواهد شد، گفتند که با این راهپیمایی به دنبال مجازات اعدام نیستند و ریچارد چوک یک «روانپریش جنسی» نیست؛ بلکه تجاوز جنسی و زنکشی اتفاقی تکراری در بولیوی است.
🔹️ «لوئیس آرس»، رئیسجمهور بولیوی در واکنش به این همگرایی زنان برای برقراری عدالت، دستور ایجاد کمیتهای برای بررسی پروندههای زن کشی و تجاوز جنسی از سال ۲۰۱۳ را داد که محکومانشان از زندان آزاد شده بودند. بر اساس گزارش کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین (ECLAC) تا سال ۲۰۱۹ بولیوی بالاترین نرخ زنکشی را در سراسر آمریکای جنوبی داشته است.
متن کامل را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1910/
@harasswatch
@bidarzani
🟣 ما به دنبال اعدام نیستیم
🔹️دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال ۲۰۱۵، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به یک زن ۲۱ ساله به ۳۰ سال محکوم شده بود. اما درحالی که باید ۳۰ سال حبس را بدون حق عفو سپری میکرد، پس از گذارندن سه سال از محکومیتش در سال ۲۰۱۹ به دلیل ابتلا به بیماری سخت آزاد شد.
🔹️ این مرد هفته گذشته پس از پیدا شدن جسد دو زن که در خانهاش دفن شده بودند، دوباره دستگیر شد. قاضیای هم که او را در سال ۲۰۱۹ آزاد کرد به دلیل تصمیم به آزادی او و تخطی از وظایف بازداشت شد.
معترضان در مقابل خانه ریچارد چوک در شهر ال آلتو تظاهرات را شروع کردند؛ آنها از آنجا، به سمت دادگاه دادگستری راهپیمایی کردند و خواستار اجرای عدالت و مجازات برای چوک و گردانندگان فاسد دادگستری مسئول در آزادی غیرقانونی او شدند. آنها هنگام عبور از کنار دادگاه در شهر لاپاز، فریاد میزدند: «قاضیها، دادستانها، همان مزخرفات!»
چوک ۳۲ ساله به قتلهای اخیر اعتراف کرد و بار دیگر به زندان امنیتی عالی Chonchocoro در لاپاز فرستاده شد. او شیوه عمل خاصی برای به دام انداختن قربانیانش داشت. یک آگهی کار در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد و خود را به عنوان یک زن در حال کار نشان میداد. جلسات استخدام را در اقامتگاههایی ترتیب می داد که قبلاً بستههای مواد مخدر را در آنجا جاساز کرده بود. سپس با لباس یک افسر پلیس به آنجا میرفت و قربانیانش را تحت تهدید متهم کردن آنها به قاچاق مواد مخدر، آزار میداد.
مادر و همسر او هم به اتهام همدستی دستگیر شدند، تخمین زده میشود که آنها نمیتوانستند از آنچه در خانهشان میگذرد بیاطلاع باشند. همسایگان ریچارد هم در راهپیمایی اخیر حضور داشتند. آنها خواستار تخریب خانه آنها و تحویل آن به پلیس شدند.
🔹️این راهپیمایی توسط «ماریا گالیندو»، فعال فمینیست، از بنیانگذاران گروه فمینیستی «زنان خلق می کنند»، سازماندهی شده بود. گالیندو میگوید: «این اتفاقات فقط مربوط به رفتار قاضیها نیست، این یک پدیده ساختاریافته در بولیوی است. ما دیگر هرگز سکوت و فراموش نخواهیم کرد.»
راهپیمایی زنان علیه خشونت جنسی، توسط دهها تن از بستگان قربانیان زنکشی و بازماندگان خشونت مردانه علیه زنان رهبری میشد. این یک راهپیمایی تاریخی بود چون زنان آیمارایی که هر روز باید ساعات زیادی را کار کنند، برای شرکت در این تظاهرات دست از کار کشیدند. لحظه اصلی راهپیمایی زمانی رخ داد که لیستی از نام و نام خانوادگی بیش از ۱۰۰ زن که قربانی تجاوز و زنکشی شده و متجاوزان آنها توسط دستگاه فضایی آزاد شدند، رو به دوربینها به نمایش درآمد.
🔹️درحالی که «ادواردو دل کاستیلو»، وزیر کشور بولیوی گفته که ریچارد چوک، دارای مشخصات یک روانپریش جنسی است، راهپیماییکنندگان در بیانیهشان ضمن تاکید بر اینکه «دخالت سیاسی» در راهپیمایی پذیرفته نخواهد شد، گفتند که با این راهپیمایی به دنبال مجازات اعدام نیستند و ریچارد چوک یک «روانپریش جنسی» نیست؛ بلکه تجاوز جنسی و زنکشی اتفاقی تکراری در بولیوی است.
🔹️ «لوئیس آرس»، رئیسجمهور بولیوی در واکنش به این همگرایی زنان برای برقراری عدالت، دستور ایجاد کمیتهای برای بررسی پروندههای زن کشی و تجاوز جنسی از سال ۲۰۱۳ را داد که محکومانشان از زندان آزاد شده بودند. بر اساس گزارش کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین (ECLAC) تا سال ۲۰۱۹ بولیوی بالاترین نرخ زنکشی را در سراسر آمریکای جنوبی داشته است.
متن کامل را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1910/
@harasswatch
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
ما به دنبال اعدام نیستیم
دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال 2015، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به «بلانکا روبی
🟣 این داس و قمه را کدام سیستم، کدام قانون، کدام مناسبات به دست پدران و همسران داده؟
▪️«پروین ذبیحی» در گفتوگو با سایت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»
از متن: «خشونتهای ناموسی، بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند (بیشتر زنان) و در واقع مکانیزمی برای کنترل جنسیت و نهادینه شدن واژههای غیرت، شرف و ناموس است تا بتوانند نه تنها زنان، بلکه کل جامعه را کنترل کنند که از جمله میتوان به ازدواج اجباری، پوشش اجباری، ممانعت از تحصیل، کودک همسری، ختنه زنان، اسیدپاشی و سبعانهترین شیوه آن یعنی قتل اشاره نمود.»
پروین ذبیحی دانشجوی اخراجی تربیت معلم سنندج، کنشگر حقوق زنان، عضو جامعه حمایت از زنان کردستان، عضو هیئت مدیره انجمن آذر مهر و مؤسس کمیته علیه خشونتهای ناموسی در دهه هشتاد شمسی است که بخاطر فعالیتهایاش در زمینه حقوق زنان برنده جایزه حقوق بشری سازمان سودیوند در سال ۲۰۰۷ نیز شده است.
سوال اول: خانم ذبیحی همانطوریکه خودتان میدانید قتل فجیع مونا حیدری اولین قتل ناموسی و متاسفانه آخرین آنها هم نخواهد بود. فائزه ملکی، رومینا اشرفی، ریحانه عامری، فاطمه فرحی، شکیبا بختیار، مبینا سوری زنان دیگری هستند که در سال گذشته به شکلی فجیع توسط اعضای خانواده خود به دلایل «ناموسپرستانه» به قتل رسیدند. البته “قتل های ناموسی” مختص به ایران نیست. بر طبق گزارش صندوق جمعیت ملل متحد سالانه ۵۰۰۰ زن به دلایل ناموسی کشته میشوند. اما بنظر شما، کدام فاکتورهای سیاسی-اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران نقش بازی میکنند تا مونا حیدری این طور فجیعانه به قتل برسد...
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704342/
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@bidarzani
▪️«پروین ذبیحی» در گفتوگو با سایت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»
از متن: «خشونتهای ناموسی، بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند (بیشتر زنان) و در واقع مکانیزمی برای کنترل جنسیت و نهادینه شدن واژههای غیرت، شرف و ناموس است تا بتوانند نه تنها زنان، بلکه کل جامعه را کنترل کنند که از جمله میتوان به ازدواج اجباری، پوشش اجباری، ممانعت از تحصیل، کودک همسری، ختنه زنان، اسیدپاشی و سبعانهترین شیوه آن یعنی قتل اشاره نمود.»
پروین ذبیحی دانشجوی اخراجی تربیت معلم سنندج، کنشگر حقوق زنان، عضو جامعه حمایت از زنان کردستان، عضو هیئت مدیره انجمن آذر مهر و مؤسس کمیته علیه خشونتهای ناموسی در دهه هشتاد شمسی است که بخاطر فعالیتهایاش در زمینه حقوق زنان برنده جایزه حقوق بشری سازمان سودیوند در سال ۲۰۰۷ نیز شده است.
سوال اول: خانم ذبیحی همانطوریکه خودتان میدانید قتل فجیع مونا حیدری اولین قتل ناموسی و متاسفانه آخرین آنها هم نخواهد بود. فائزه ملکی، رومینا اشرفی، ریحانه عامری، فاطمه فرحی، شکیبا بختیار، مبینا سوری زنان دیگری هستند که در سال گذشته به شکلی فجیع توسط اعضای خانواده خود به دلایل «ناموسپرستانه» به قتل رسیدند. البته “قتل های ناموسی” مختص به ایران نیست. بر طبق گزارش صندوق جمعیت ملل متحد سالانه ۵۰۰۰ زن به دلایل ناموسی کشته میشوند. اما بنظر شما، کدام فاکتورهای سیاسی-اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران نقش بازی میکنند تا مونا حیدری این طور فجیعانه به قتل برسد...
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704342/
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@bidarzani
Radiozamaneh
این داس و قمه را کدام سیستم،کدام قانون، کدام مناسبات به دست پدران و همسران داده؟
«خشونتهای ناموسی بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند و در واقع…
🟣 نرگس محمدی از زندان قرچک ورامین به بیمارستان منتقل شد
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، از انتقال وی به بیمارستان به دلیل “مشکلات تنفسی” خبر داد. نرگس محمدی ۲۵ آبانماه در مراسم سالگرد جانباختگان آبان ۹۸، توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و مدتی قبل از سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
تقی رحمانی، طی یادداشتی در صفحه شخصی خود ضمن اعلام این خبر نوشت: “مشکل تنفسی علت این انتقال بوده است. از وضعیت او اطلاع دقیقی نداریم”.
@bidarzani
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، از انتقال وی به بیمارستان به دلیل “مشکلات تنفسی” خبر داد. نرگس محمدی ۲۵ آبانماه در مراسم سالگرد جانباختگان آبان ۹۸، توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و مدتی قبل از سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
تقی رحمانی، طی یادداشتی در صفحه شخصی خود ضمن اعلام این خبر نوشت: “مشکل تنفسی علت این انتقال بوده است. از وضعیت او اطلاع دقیقی نداریم”.
@bidarzani
🟣 اعتراضات سراسری معلمان، امروز شنبه، ۳۰ بهمنماه
امروز، سی بهمنماه، نیروهای سرکوبگر به تجمع فرهنگیان شاغل و بازنشسته حمله کرده و تعدادی از معلمان معترض زن و مرد را بازداشت نمودند.
در بین بازداشت شدگان اسامی خانمها #شبنم_بهارفر، #آزاده_مختاری و #آجرلو و آقایان #جمشیدی، #سالمی و #شهریاری به چشم میخورد.
تعداد بازداشتها بالای ۱۵ نفر برآورد شده است.
⚪️ نصب بنر با تصویر بلوک در یاسوج، کنایه به «راهکار بلوکی» وزیر آموزش و پرورش است.
@bidarzani
امروز، سی بهمنماه، نیروهای سرکوبگر به تجمع فرهنگیان شاغل و بازنشسته حمله کرده و تعدادی از معلمان معترض زن و مرد را بازداشت نمودند.
در بین بازداشت شدگان اسامی خانمها #شبنم_بهارفر، #آزاده_مختاری و #آجرلو و آقایان #جمشیدی، #سالمی و #شهریاری به چشم میخورد.
تعداد بازداشتها بالای ۱۵ نفر برآورد شده است.
⚪️ نصب بنر با تصویر بلوک در یاسوج، کنایه به «راهکار بلوکی» وزیر آموزش و پرورش است.
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 زنکشی، جنایتی روزمره است
بهگزارش ههنگاو، شامگاه جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، یک زن جوان اهل کرمانشاه با هویت #فاطمه_صامتی توسط همسرش به وسیله چاقو و تبر به قتل رسیده است. به گفته یک منبع مطلع، همسر این زن جوان به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به قتل این زن نموده است.
در همین تاریخ، یک زن جوان اهل روستای زردلان از توابع بخش هلیلان استان ایلام با هویت #طاهره_شفیعی ۲۲ ساله توسط «پدر شوهر» خود به قتل رسید. ههنگاو مطلع شده است که «خسرو مظفری» ۵۲ ساله پس از به قتل رساندن طاهره شفیعی با اسلحه پران، خود نیز اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده است.
گفتنیست که انگیزه قتل توسط خسرو ظفری اختلافات خانوادگی عنوان شده است.
▪ اخبار قتلهای ناموسی، زنکشی و گسترهی عظیم «خشونت علیه زنان» در خانه و اجتماع، به تیتری روزمره بدل شده است. پر واضح است که این اسامی، تنها معطوف به مواردی است که مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند و آمار حقیقی ابعاد خشونت، زن کشی و قتلهای ناموسی، صورتبندی جامعی ندارد. تکرار قتلهای ناموسی اعضای جامعهی کوئیر بهدست مردان خانواده، خشونتهای خانگی علیه زنان و تکرار فجایعی هولناک، نظیر قتل هراسآور «مونا حیدری» و «رومینا اشرفی»، یکی از دستاوردهای زنستیزی سیستماتیک حاکمیت و دستِ بازِ عاملان خشونت و قتل زنان، زیر سایهی قوانین جنسیتزده و ارتجاعی است. زنانی که توسط پدر، پدر شوهر، عمو، برادر و همسر و ... مورد خشونت روزمره قرار میگیرند و به اشکال مختلف، به قتل میرسند.
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
بهگزارش ههنگاو، شامگاه جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، یک زن جوان اهل کرمانشاه با هویت #فاطمه_صامتی توسط همسرش به وسیله چاقو و تبر به قتل رسیده است. به گفته یک منبع مطلع، همسر این زن جوان به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به قتل این زن نموده است.
در همین تاریخ، یک زن جوان اهل روستای زردلان از توابع بخش هلیلان استان ایلام با هویت #طاهره_شفیعی ۲۲ ساله توسط «پدر شوهر» خود به قتل رسید. ههنگاو مطلع شده است که «خسرو مظفری» ۵۲ ساله پس از به قتل رساندن طاهره شفیعی با اسلحه پران، خود نیز اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده است.
گفتنیست که انگیزه قتل توسط خسرو ظفری اختلافات خانوادگی عنوان شده است.
▪ اخبار قتلهای ناموسی، زنکشی و گسترهی عظیم «خشونت علیه زنان» در خانه و اجتماع، به تیتری روزمره بدل شده است. پر واضح است که این اسامی، تنها معطوف به مواردی است که مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند و آمار حقیقی ابعاد خشونت، زن کشی و قتلهای ناموسی، صورتبندی جامعی ندارد. تکرار قتلهای ناموسی اعضای جامعهی کوئیر بهدست مردان خانواده، خشونتهای خانگی علیه زنان و تکرار فجایعی هولناک، نظیر قتل هراسآور «مونا حیدری» و «رومینا اشرفی»، یکی از دستاوردهای زنستیزی سیستماتیک حاکمیت و دستِ بازِ عاملان خشونت و قتل زنان، زیر سایهی قوانین جنسیتزده و ارتجاعی است. زنانی که توسط پدر، پدر شوهر، عمو، برادر و همسر و ... مورد خشونت روزمره قرار میگیرند و به اشکال مختلف، به قتل میرسند.
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
🟣 دشواریِ مبارزه برابریخواهانه زنان اردنی
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده است و مخالفان و موافقانی جدی و مصمم دارد.
یک نزاع سیاسی در پارلمان در جریان بحثی که برای اضافه کردن «زنان اردنی» به یک بند قانون اساسی، به درگیری فیزیکی با مشت و لگد منجر شد.
اصلاحیه جدید که ماه گذشته با ۹۴ رأی از ۱۲۰ نمایندگان پارلمان اردن به تصویب رسید، عنوان فصل دوم قانون اساسی را به «حقوق و وظایف مردان و زنان اردنی» تغییر داد و ضمیر مؤنث برای اردنیها − «الاردنیات» − اضافه شد.
برخی از فعالان حقوق زنان معتقدند که این اصلاحیه بیفایده است و تنها راه فراری برای اجتناب از تغییراتی واقعی است که قانون اساسی برای حمایت مناسب از زنان به آن نیاز دارد.
سلما نیمس، دبیرکل کمیسیون ملی زنان اردن (JNCW) با اشاره به مطالبات نادیده گرفته شده مستمر برای افزودن «جنسیت» به ماده ۶ قانون اساسی، گفت که اصلاحیه اخیر «هیچ اثر حقوقی ندارد» و از نظر قانونی الزامآور نیست.
موسی مایته، وزیر امور سیاسی و پارلمانی در رسانه دولتی اردن گفت که افزودن «زنان اردنی» برای «ادای احترام به زنان» است.
نیمس استدلال مایته را زیر سؤال برد و پاسخ داد: «من از شما نمیخواهم که با اضافه کردن یک کلمه و اصطلاح به من احترام بگذارید. بحث تکریم زنان نیست. این تنها اضافه کردن یک عبارت در قانون اساسی است و نه تغییری معنادار.»
برخی دیگر از این بیم دارند که این اصلاحیه عواقب حقوقی طولانیمدت داشته باشد، به ویژه بر قوانین امور خانواده اردن که بر اساس آموزههای حقوقی اسلامی است و این تغییر میتواند دایره افراد واجد شرایط برای اعطای شهروندی اردن را گسترش دهد. حیات الموسامی، قانونگذار سابق و عضو جبهه اقدام اسلامی (IAF) گفت: «افزودن «زنان اردن» در درازمدت برای جامعه و خانواده خطرناک است.»
اما حتی گروهی از فلسطینیها با قانون ملیت و تابعیت مخالفند. آنها میگویند اگر بخشی از جمعیت فلسطینیهای آواره با تغییرات قانونی به عنوان شهروند اردن پذیرفته شوند همان برنامه دستراستیهای اسرائیل پیاده خواهد شد که به دنبال این هستند تا آوارگان فلسطینی را به عنوان شهروندان کشورهایی که به آنها پناه دادهاند در نظر بگیرند و نه کسانی که از وطنشان رانده شدهاند و باید روزی به این وطن بازگردند. آنها میگویند این برنامه اسرائیلیها است تا اردن را «سرزمین جایگزین» قرار دهند و به این ترتیب معضل حقوقی در مورد آوارگان فلسطینی را پاک کنند.
نیمس گفت: «من این را برای خود فلسطینیها تحقیرآمیز میدانم. متهم كردن يك فلسطينی به اینکه حاضر است از حق بازگشت خود صرفاً با به دست آوردن مليت ديگر صرف نظر كند، تحقیر فلسطینیها است نه دفاع از حقوقشان.»
#زنان_اردن #فلسطین #آپارتاید_اسرائیل #اشغالگری
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704884/
@bidarzani
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده است و مخالفان و موافقانی جدی و مصمم دارد.
یک نزاع سیاسی در پارلمان در جریان بحثی که برای اضافه کردن «زنان اردنی» به یک بند قانون اساسی، به درگیری فیزیکی با مشت و لگد منجر شد.
اصلاحیه جدید که ماه گذشته با ۹۴ رأی از ۱۲۰ نمایندگان پارلمان اردن به تصویب رسید، عنوان فصل دوم قانون اساسی را به «حقوق و وظایف مردان و زنان اردنی» تغییر داد و ضمیر مؤنث برای اردنیها − «الاردنیات» − اضافه شد.
برخی از فعالان حقوق زنان معتقدند که این اصلاحیه بیفایده است و تنها راه فراری برای اجتناب از تغییراتی واقعی است که قانون اساسی برای حمایت مناسب از زنان به آن نیاز دارد.
سلما نیمس، دبیرکل کمیسیون ملی زنان اردن (JNCW) با اشاره به مطالبات نادیده گرفته شده مستمر برای افزودن «جنسیت» به ماده ۶ قانون اساسی، گفت که اصلاحیه اخیر «هیچ اثر حقوقی ندارد» و از نظر قانونی الزامآور نیست.
موسی مایته، وزیر امور سیاسی و پارلمانی در رسانه دولتی اردن گفت که افزودن «زنان اردنی» برای «ادای احترام به زنان» است.
نیمس استدلال مایته را زیر سؤال برد و پاسخ داد: «من از شما نمیخواهم که با اضافه کردن یک کلمه و اصطلاح به من احترام بگذارید. بحث تکریم زنان نیست. این تنها اضافه کردن یک عبارت در قانون اساسی است و نه تغییری معنادار.»
برخی دیگر از این بیم دارند که این اصلاحیه عواقب حقوقی طولانیمدت داشته باشد، به ویژه بر قوانین امور خانواده اردن که بر اساس آموزههای حقوقی اسلامی است و این تغییر میتواند دایره افراد واجد شرایط برای اعطای شهروندی اردن را گسترش دهد. حیات الموسامی، قانونگذار سابق و عضو جبهه اقدام اسلامی (IAF) گفت: «افزودن «زنان اردن» در درازمدت برای جامعه و خانواده خطرناک است.»
اما حتی گروهی از فلسطینیها با قانون ملیت و تابعیت مخالفند. آنها میگویند اگر بخشی از جمعیت فلسطینیهای آواره با تغییرات قانونی به عنوان شهروند اردن پذیرفته شوند همان برنامه دستراستیهای اسرائیل پیاده خواهد شد که به دنبال این هستند تا آوارگان فلسطینی را به عنوان شهروندان کشورهایی که به آنها پناه دادهاند در نظر بگیرند و نه کسانی که از وطنشان رانده شدهاند و باید روزی به این وطن بازگردند. آنها میگویند این برنامه اسرائیلیها است تا اردن را «سرزمین جایگزین» قرار دهند و به این ترتیب معضل حقوقی در مورد آوارگان فلسطینی را پاک کنند.
نیمس گفت: «من این را برای خود فلسطینیها تحقیرآمیز میدانم. متهم كردن يك فلسطينی به اینکه حاضر است از حق بازگشت خود صرفاً با به دست آوردن مليت ديگر صرف نظر كند، تحقیر فلسطینیها است نه دفاع از حقوقشان.»
#زنان_اردن #فلسطین #آپارتاید_اسرائیل #اشغالگری
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704884/
@bidarzani
Radiozamaneh
دشواریِ مبارزه برابریخواهانه زنان اردنی
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده…
بيدارزنى
#کولبر #کولبران #زنان_کولبر #کولبری #کولبر_نکشید #نان #فقر #بیکاری #حقوق_زنان #کولبر #زنان #مراکش #کردستان @sujet_sub
🟣 مستند زنان کولبر ملیا
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 درخواست مادر #زینب_جلالیان تنها زن زندانی سیاسیِ محکوم به حبس ابد از سازمانها و مدافعین حقوق بشر:
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند.
🟣 ابلاغ حکم قطعی ۸ سال و دو ماه حبس و شلاق نرگس محمدی
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 احضار مادر «زینب جلالیان» به اداره اطلاعات ماکو
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
Telegraph
تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان،…
🟣 جنبش اعتراضی معلمان، پژواک فریاد دردمندان
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
روز سه شنبه سوم اسفند، دهها هزار معلم شاغل و بازنشسته، به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و با خواست اجرای رتبه بندی معلمان، اجرای همسان سازی بازنشستگان، آموزش رایگان، آزادی معلمان زندانی و توقف پرونده سازی برای معلمان در بیش از ۱۰۰ شهر تجمع کردند. تجمع معلمان تهران مقابل مجلس برگزار شد. در سایر شهرها معلمان مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. معلمان حق التدریسی و کارنامه سبز نیز در تجمعات این هفته معلمان شرکت داشتند و با سردادن شعار سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه، خواستار تعیین وضعیت شغلی خود شدند.
به گزارش تشکلهای صنفی معلمان، علیحسن بهامین معلم و فعال صنفی معلمان یاسوج و سولماز فیض زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان البرز در جریان تجمعات امروز بازداشت شدند. سولماز فیض زاده پس از ساعاتی آزاد شد اما هنوز از وضعیت علیحسن بهامین خبری منتشر نشده است. بعد از ظهر سه شنبه رادا مردانی معلمی که روز شنبه ۳۰ بهمن پس از ضرب و شتم شدید بازداشت شد در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد.
این دومین تجمع سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع امروز تاکید کردهاند در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
معلمان: آدرس ما سر راست است!
سخنرانان تجمعات امروز معلمان در شهرهای مختلف به وعدههای دروغین دولت و مجلس در باره رتبه بندی، عدم رسیدگی به وضعیت معیشتی بازنشستگان، احضار و سرکوب فعالان صنفی معلمان، و همچنین فقر و گرسنگی اقشار مختلف انتقاد کرده و خواستار پایان دادن به فساد و چپاول حکومتی، بهبود معیشت مردم و آموزش رایگان برای همه کودکان شدند. اعتراض به چنگ انداختن قشری محدود بر منابع کشور، و فساد و اختلاس مسئولان یکی از محورهای سخنرانی در شهرهای مختلف بود.
در انزلی، لیدا اسماعی در محکومیت اعمال فشار بر معلمان حق طلب و احضار و دستگیری آنان گفت: «ما بانک ملی و صندوق ذخیره فرهنگیان و صندوق توسعه را چپاول نکردهایم. ما در کانادا ویلا و باغ نداریم. اسناد مملکت را بیرون نبردهایم. آدرس ما سرراست است: در مدرسه و کلاس درس. گریبان معلم را گرفتن، افتخار نیست».
روز شنبه ۳۰ بهمن، ماموران امنیتی و لباس شخصیها در کرج یک زن معلم را با ضرب و شتم بازداشت کردند. در تجمع سه شنبه سوم اسفند، همسر او خطاب به مسئولان گفت: «خانم من که یک دکتر با سی سال سابقه است را با ضرب و شتم بازداشت کردند، مگر دزد بوده؟ مگر ۳ هزار میلیارد اختلاس کرده؟»
محسن عمرانی از فعالان صنفی معلمان بوشهر در تجمع امروز معلمان این شهر به کودک همسری و زن کشی به عنوان یکی از نتایج فرهنگ حاکم و آموزههای حکومتی تاکید کرد. او در اشاره به قتل مونا حیدری، کودکی که در ۱۲ سالگی به عقد پسرعمویش درآمد و در ۱۷ سالگی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید، گفت این گونه فجایع از نتایج آموزش غلط است که در کشور ما جاری است. معلمان نباید و نمیتوانند در برابر این گونه فجایع بی تفاوت باشند.
در شیراز، یک معلم که فرزندش دانش آموز است پشت تریبون قرار گرفت و در دفاع از حق آموزش رایگان برای همه کودکان گفت: «من آمدهام خطاب به مدیر مدرسه دخترم بگویم شرم بر شما که برای مدیریت مدرسهات دستت را کردهای در جیب من و دختر من را از از مدرسه بیرون انداختهای. کد کاربری دخترم غیرفعال شده به خاطر این که من، کاری را که وظیفهام نیست انجام ندادهام و شهریه پرداخت نکردهام.» او افزود: «یک شرم هم برای مسئولانی که در اتاقهای خود نشستهاند و به جای حمایت از معلم و دانش آموز، همه هم و غمشان این است که ما را از کف خیابان جمع کنند،. تا حق مسلم خودمان و بچههایمان را نگیریم.»
در اردبیل، معلمان به یاد همکاران زندانی خود، کبوتران سفید را رها کردند.
بازنشستگان در تجمع سراسری امروز حضور چشمگیری داشتند. در اصفهان، یک زن معلم بازنشسته گفت اکنون که پس از سی سال کار در آموزش و پرورش، بازنشسته شده ناگزیر است برای تامین معیشت خود مسافرکشی کند.
ادامه گزارش: رادیو زمانه
@bidarzani
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
روز سه شنبه سوم اسفند، دهها هزار معلم شاغل و بازنشسته، به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و با خواست اجرای رتبه بندی معلمان، اجرای همسان سازی بازنشستگان، آموزش رایگان، آزادی معلمان زندانی و توقف پرونده سازی برای معلمان در بیش از ۱۰۰ شهر تجمع کردند. تجمع معلمان تهران مقابل مجلس برگزار شد. در سایر شهرها معلمان مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. معلمان حق التدریسی و کارنامه سبز نیز در تجمعات این هفته معلمان شرکت داشتند و با سردادن شعار سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه، خواستار تعیین وضعیت شغلی خود شدند.
به گزارش تشکلهای صنفی معلمان، علیحسن بهامین معلم و فعال صنفی معلمان یاسوج و سولماز فیض زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان البرز در جریان تجمعات امروز بازداشت شدند. سولماز فیض زاده پس از ساعاتی آزاد شد اما هنوز از وضعیت علیحسن بهامین خبری منتشر نشده است. بعد از ظهر سه شنبه رادا مردانی معلمی که روز شنبه ۳۰ بهمن پس از ضرب و شتم شدید بازداشت شد در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد.
این دومین تجمع سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع امروز تاکید کردهاند در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
معلمان: آدرس ما سر راست است!
سخنرانان تجمعات امروز معلمان در شهرهای مختلف به وعدههای دروغین دولت و مجلس در باره رتبه بندی، عدم رسیدگی به وضعیت معیشتی بازنشستگان، احضار و سرکوب فعالان صنفی معلمان، و همچنین فقر و گرسنگی اقشار مختلف انتقاد کرده و خواستار پایان دادن به فساد و چپاول حکومتی، بهبود معیشت مردم و آموزش رایگان برای همه کودکان شدند. اعتراض به چنگ انداختن قشری محدود بر منابع کشور، و فساد و اختلاس مسئولان یکی از محورهای سخنرانی در شهرهای مختلف بود.
در انزلی، لیدا اسماعی در محکومیت اعمال فشار بر معلمان حق طلب و احضار و دستگیری آنان گفت: «ما بانک ملی و صندوق ذخیره فرهنگیان و صندوق توسعه را چپاول نکردهایم. ما در کانادا ویلا و باغ نداریم. اسناد مملکت را بیرون نبردهایم. آدرس ما سرراست است: در مدرسه و کلاس درس. گریبان معلم را گرفتن، افتخار نیست».
روز شنبه ۳۰ بهمن، ماموران امنیتی و لباس شخصیها در کرج یک زن معلم را با ضرب و شتم بازداشت کردند. در تجمع سه شنبه سوم اسفند، همسر او خطاب به مسئولان گفت: «خانم من که یک دکتر با سی سال سابقه است را با ضرب و شتم بازداشت کردند، مگر دزد بوده؟ مگر ۳ هزار میلیارد اختلاس کرده؟»
محسن عمرانی از فعالان صنفی معلمان بوشهر در تجمع امروز معلمان این شهر به کودک همسری و زن کشی به عنوان یکی از نتایج فرهنگ حاکم و آموزههای حکومتی تاکید کرد. او در اشاره به قتل مونا حیدری، کودکی که در ۱۲ سالگی به عقد پسرعمویش درآمد و در ۱۷ سالگی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید، گفت این گونه فجایع از نتایج آموزش غلط است که در کشور ما جاری است. معلمان نباید و نمیتوانند در برابر این گونه فجایع بی تفاوت باشند.
در شیراز، یک معلم که فرزندش دانش آموز است پشت تریبون قرار گرفت و در دفاع از حق آموزش رایگان برای همه کودکان گفت: «من آمدهام خطاب به مدیر مدرسه دخترم بگویم شرم بر شما که برای مدیریت مدرسهات دستت را کردهای در جیب من و دختر من را از از مدرسه بیرون انداختهای. کد کاربری دخترم غیرفعال شده به خاطر این که من، کاری را که وظیفهام نیست انجام ندادهام و شهریه پرداخت نکردهام.» او افزود: «یک شرم هم برای مسئولانی که در اتاقهای خود نشستهاند و به جای حمایت از معلم و دانش آموز، همه هم و غمشان این است که ما را از کف خیابان جمع کنند،. تا حق مسلم خودمان و بچههایمان را نگیریم.»
در اردبیل، معلمان به یاد همکاران زندانی خود، کبوتران سفید را رها کردند.
بازنشستگان در تجمع سراسری امروز حضور چشمگیری داشتند. در اصفهان، یک زن معلم بازنشسته گفت اکنون که پس از سی سال کار در آموزش و پرورش، بازنشسته شده ناگزیر است برای تامین معیشت خود مسافرکشی کند.
ادامه گزارش: رادیو زمانه
@bidarzani
Radiozamaneh
جنبش اعتراضی معلمان، پژواک فریاد دردمندان
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر»…
Forwarded from مدرسه رهایی
قطعنامه پایانی تجمع سوم اسفند شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران👇👇👇👇👇👇👇👇👇
به نام خداوند جان و خرد
در آغاز جا دارد از روز دوم اسفند پاسداشت زبان مادری یاد کنیم.احترام به زبان مادری، احترام به تنوع فرهنگ ها و کثرت گرایی فرهنگی است و بستری است برای برابری همه ی انسان ها فارغ از رنگ و زبان و نژاد خاص.
معلمان ارجمند و مردم فرهیخته ایران:
همان طور که خود آگاه هستید،اساس پیشرفت جوامع انسانی و ریشه ی انتقال تمدن ، فرهنگ ، هنر و همه ی تجارب بشری به نسلهای آینده ، آموزش و پرورش و دانشگاه است.
زمینه ی اصلی رشد و تعالی آموزش و پرورش و دانشگاه را سرمایه ی اقتصادی فراهم می کند ، بدون تامین بودجه ی کافی، این دو نهاد هرگز نخواهند توانست به اهداف متعالی خود دست یابند.
با افسوس فراوان مسئولین کشور هرگز این را باور ندارند ، خواسته یا ناخواسته نمی خواهند آموزش پرورش و دانشگاه راهی به سوی رسیدن به اهداف والای خود پیدا کنند.
ازاین رو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران،یکبار دیگر با ذکر نکاتی به حاکمان یادآوری می کند که مسیر رفته آنها جز تباهی دستاوردی نداشته و برای آینده ایران باید به توصیه های آموزگارانه معلمان گردن بگذارند.
۱_تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان کشور در خطر است.این نهاد سراسری بایستی محور توسعه کشور باشد ، و نیاز به بودجه ای دست کم چند برابر مبلغی دارد که در بودجه ی سال گذشته مصوب شده است.
۲_بیش از ۱۴سال است حاکمیت قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا نمی کند، قانون رتبه بندی معلمین ، قانون همسان سازی بازنشستگان به بازی گرفته شده است، معلمان روشنگر را زندانی ، تبعید ، اخراج ، بازداشت ، سرکوب و تهدید می کند، دایره ی سرکوب هرروز گسترده تر می شود ، معلمان نهضت سواد آموزی با ماهانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان خدمت می کنند، معلمان خرید خدمات آموزشی مربیان پیش دبستانی ، همکاران خدماتی استثمار می شوند ، پاداش پایان خدمت ۱۴۰۰ پرداخت نمی شود.
۳_حاکمیت به جای شنیدن صدای فرهنگیان ، که صدای برابری خواهی و حق طلبی است ، تنها راه حل را در سرکوب فرهنگیان می داند.اسماعیل عبدی یکی از شناخته ترین معلمان مبارز ایران بیش از هفت سال است که در زندان به سر می برد و اکنون در حال گذراندن حکم ده سال زندان دوم است.حکمی که جامعه معلمان به هیچ وجه زیر بار آن نرفته اند و انتظار دارند، در دیوان عالی ملغی گردد.از سوی دیگر روح الله مردانی در دلفان پس از اتمام تجمع ۳۰ بهمن به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی زندان شده است.از سوی دیگر هاشم خواستار از بنیانگذاران و پیشکسوتان کنشگری صنفی علی رغم کهولت سن سالهاست که همراه دیگر معلم همشهریش محمد حسین سپهری در زندان بدون مرخصی به سر می برد.ما همچنین خواهان آزادی دیگر معلمان زندانی آقایان: محمد تقی فلاحی،شعبان محمدی،لطیف روزیخواه،محمد رضا رمضانزاده،حسین رمضانپور،یعقوب یزدانی،و خانم ها نصرت بهشتی،زینب،همرنگ،معصومه عسکری و عالیه اقدام دوست هستیم.جامعه معلمان و کنشگران صنفی ضمن محکوم کردن این اقدامات غیر قانونی و معلم ستیزانه اعلام می دارد فشارهایی از این دست و پرونده سازی و محاکمه کنشگران صنفی بی تردید معلمان را به پیمودن راه کنونی تا رسیدن به ابعاد مختلف عدالت و آزادی، مصرتر خواهد کرد.
۴_آموزش بدون کیفیت، بدون بازدهی و ناکارآمد است، مدارس به بنگاه تجاری و درآمدزا برای حاکمیت تبدیل شده اند، تا آنجایی که بیشتر فرهنگیان براین باورند که کودکان و نوجوانان این سرزمین با این شرایط بودجه و امکانات آموزشی، فقط عمر خود را به بطالت می گذرانند.این وضعیت باید به وضعیت مطلوب و استاندارد و در راستای اصل ۳۰ قانون اساسی تغییر یابد.
۵_شورای هماهنگی بار دیگر برای بیداری مسئولین و آگاهی مردم شریف ایران روز سه شنبه ۳ اسفند را تجمع سراسری اعلام نموده است.ضمن سپاس از همه معلمان کشور که برای یازدهمین بار از آغاز سال تحصیلی به دعوت شورای هماهنگی لبیک گفته اند،اعلام می کنیم که صدای حق خواهی معلمان نه تنها با هیچ حربه ای خاموش نمی شود، بلکه پژواک صدای معلمان آموزه ای برای فریاد دردمندانی است که تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر می پندارند.شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران همچنان بر عهد و پیمان خود با معلمان سرزمینش وفادار است و تا تحقق خواسته هایش تمام توان خود را به کار می بندد.ایمان واثق داریم که آینده ایران در گرو جنبش کنونی معلمان ایران رقم می خورد.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان
ایران
۳ اسفند ۱۴۰۰
🆔 @kashowra
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
در آغاز جا دارد از روز دوم اسفند پاسداشت زبان مادری یاد کنیم.احترام به زبان مادری، احترام به تنوع فرهنگ ها و کثرت گرایی فرهنگی است و بستری است برای برابری همه ی انسان ها فارغ از رنگ و زبان و نژاد خاص.
معلمان ارجمند و مردم فرهیخته ایران:
همان طور که خود آگاه هستید،اساس پیشرفت جوامع انسانی و ریشه ی انتقال تمدن ، فرهنگ ، هنر و همه ی تجارب بشری به نسلهای آینده ، آموزش و پرورش و دانشگاه است.
زمینه ی اصلی رشد و تعالی آموزش و پرورش و دانشگاه را سرمایه ی اقتصادی فراهم می کند ، بدون تامین بودجه ی کافی، این دو نهاد هرگز نخواهند توانست به اهداف متعالی خود دست یابند.
با افسوس فراوان مسئولین کشور هرگز این را باور ندارند ، خواسته یا ناخواسته نمی خواهند آموزش پرورش و دانشگاه راهی به سوی رسیدن به اهداف والای خود پیدا کنند.
ازاین رو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران،یکبار دیگر با ذکر نکاتی به حاکمان یادآوری می کند که مسیر رفته آنها جز تباهی دستاوردی نداشته و برای آینده ایران باید به توصیه های آموزگارانه معلمان گردن بگذارند.
۱_تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان کشور در خطر است.این نهاد سراسری بایستی محور توسعه کشور باشد ، و نیاز به بودجه ای دست کم چند برابر مبلغی دارد که در بودجه ی سال گذشته مصوب شده است.
۲_بیش از ۱۴سال است حاکمیت قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا نمی کند، قانون رتبه بندی معلمین ، قانون همسان سازی بازنشستگان به بازی گرفته شده است، معلمان روشنگر را زندانی ، تبعید ، اخراج ، بازداشت ، سرکوب و تهدید می کند، دایره ی سرکوب هرروز گسترده تر می شود ، معلمان نهضت سواد آموزی با ماهانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان خدمت می کنند، معلمان خرید خدمات آموزشی مربیان پیش دبستانی ، همکاران خدماتی استثمار می شوند ، پاداش پایان خدمت ۱۴۰۰ پرداخت نمی شود.
۳_حاکمیت به جای شنیدن صدای فرهنگیان ، که صدای برابری خواهی و حق طلبی است ، تنها راه حل را در سرکوب فرهنگیان می داند.اسماعیل عبدی یکی از شناخته ترین معلمان مبارز ایران بیش از هفت سال است که در زندان به سر می برد و اکنون در حال گذراندن حکم ده سال زندان دوم است.حکمی که جامعه معلمان به هیچ وجه زیر بار آن نرفته اند و انتظار دارند، در دیوان عالی ملغی گردد.از سوی دیگر روح الله مردانی در دلفان پس از اتمام تجمع ۳۰ بهمن به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی زندان شده است.از سوی دیگر هاشم خواستار از بنیانگذاران و پیشکسوتان کنشگری صنفی علی رغم کهولت سن سالهاست که همراه دیگر معلم همشهریش محمد حسین سپهری در زندان بدون مرخصی به سر می برد.ما همچنین خواهان آزادی دیگر معلمان زندانی آقایان: محمد تقی فلاحی،شعبان محمدی،لطیف روزیخواه،محمد رضا رمضانزاده،حسین رمضانپور،یعقوب یزدانی،و خانم ها نصرت بهشتی،زینب،همرنگ،معصومه عسکری و عالیه اقدام دوست هستیم.جامعه معلمان و کنشگران صنفی ضمن محکوم کردن این اقدامات غیر قانونی و معلم ستیزانه اعلام می دارد فشارهایی از این دست و پرونده سازی و محاکمه کنشگران صنفی بی تردید معلمان را به پیمودن راه کنونی تا رسیدن به ابعاد مختلف عدالت و آزادی، مصرتر خواهد کرد.
۴_آموزش بدون کیفیت، بدون بازدهی و ناکارآمد است، مدارس به بنگاه تجاری و درآمدزا برای حاکمیت تبدیل شده اند، تا آنجایی که بیشتر فرهنگیان براین باورند که کودکان و نوجوانان این سرزمین با این شرایط بودجه و امکانات آموزشی، فقط عمر خود را به بطالت می گذرانند.این وضعیت باید به وضعیت مطلوب و استاندارد و در راستای اصل ۳۰ قانون اساسی تغییر یابد.
۵_شورای هماهنگی بار دیگر برای بیداری مسئولین و آگاهی مردم شریف ایران روز سه شنبه ۳ اسفند را تجمع سراسری اعلام نموده است.ضمن سپاس از همه معلمان کشور که برای یازدهمین بار از آغاز سال تحصیلی به دعوت شورای هماهنگی لبیک گفته اند،اعلام می کنیم که صدای حق خواهی معلمان نه تنها با هیچ حربه ای خاموش نمی شود، بلکه پژواک صدای معلمان آموزه ای برای فریاد دردمندانی است که تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر می پندارند.شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران همچنان بر عهد و پیمان خود با معلمان سرزمینش وفادار است و تا تحقق خواسته هایش تمام توان خود را به کار می بندد.ایمان واثق داریم که آینده ایران در گرو جنبش کنونی معلمان ایران رقم می خورد.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان
ایران
۳ اسفند ۱۴۰۰
🆔 @kashowra
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
📌 جلب اعتماد معلمان با افزایش بودجه آموزش و پرورش
✍️ اعظم عابدینی
نویسنده، نقدی جدی بر بودجه کم آموزش و پرورش در بودجه سال آینده کشور داشته و در ادامه ذکر کرده؛ همین بودجه اندک هم در بودجه ریزی و تعیین اولویتها، متاسفانه دچار آفات جدی ناشی از سومدیریت میشود که به تبعیضهای بین ستاد و صف در این وزارتخانه دامن میزند.
همچنین ضمن طرح خواستههای این روزهای معلمان، تاخیر در پرداختهای معلمی از سوی آموزش و پرورش_ به ویژه "پاداش پایان خدمت"_ آنان را رویه غلط غیرقانونی و غیر اخلاقی دانسته که متاسفانه طی سالها به شکل عرف معمول در این وزارتخانه تبدیل شده و برای رفع این رویه غلط، مکانیزمی را درخواست کرده که طی آن دولت موظف به پرداخت "خسارت دیر کرد" در صورت تاخیر شود و در پایان نیز به تبعات بی توجهی به خواسته های معلمان اشاره کرده و پیشنهادی داده است که در ادامه ان را میخوانید:
حکایت سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور؛ حکایت ‹سفره بچه ها› در مهمانی های بزرگ فامیلی است !
شما را نمیدانم! اما در دوران کودکی ما،هنگام میهمانی های بزرگ در کنار سفره گسترده و رنگین یک سفره کوچک بی رونق در اتاق پشتی مختص کودکان فامیل پهن میشد؛ سفره ای که سهم ناچیزی از خوان اصلی داشت و بسیاری از مخلفات خوشمزه در آن نبود و متاسفانه در همان سفره کوچک هم کودکان قلدرتر فامیل که قویتر بودند سهمی بیشتر برمیداشتند و معمولا سرکوچکترها بی کلاه میماند! به عبارتی هرچه ضعیفتر سهمت از خوراکیها کمتر! در کودکی آرزو داشتیم تا زودتر بزرگ شویم و در کنار بزرگترها جایی پیدا کرده و در سر سفره اصلی بنشینیم و عادلانه از آن استفاده کنیم .
القصه... معلمان نیز در دوره سی ساله ی شغلی خود آرزو دارند؛ کاش روزی در شمار بزرگان محسوب شوند و بر سر سفره اصلی بودجه، جایگاهی درخور پیدا کنند. معلمان آرزو دارند بودجه آموزش و پرورش در میان وزارتخانه ها ،نهادها و سازمانهای قدرتمند و پرتوان دیده شود و در اولویت دولت و مجلس قرار گیرد .
اما افسوس که در تمام این سالها سهم معلمان در الویت بودجه ای ، تنها در سخن و در میان شعار، شعر و شور بوده است ونیز هاله تقدس پوشالی که بر مقام معلم کشیدند و لذا هر بار که طنینی از سوی معلمان مطالبه گر برآمد که :‹سهم ما از بودجه چه شد؟›؛ دستهای قوی با ترفندی به ظاهر مهربانانه، آموزش و پرورش را به همان اتاق پشتی و سفره کوچک هدایت کرد . این همان سهم اندک آموزش و پرورش از بودجه است ؛سهمی که امسال تقریبا هشت و نیم درصد دیده شده است ! اما متاسفانه همین اندک سهم هم، دچار آفت ‹در نظر داشتن منافع گروهی و باندی به جای منافع جمعی و ملی در تعیین الویتها ی سازمانی و رفتارهای تبعیض آمیز›، ‹عدم تخصص وکارشناسی حرفه ای در بودجه ریزی و برنامه ریزی› و ‹حیف و میل منابع › ناشی از سومدیریت و ناکارآمدی در وزارتخانه آموزش و پرورش است که به بیعدالتی و تبعیض بیش از پیش، این بارنه فقط بین کارکنان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها که در همین وزارتخانه بین نیروهای ستاد و صف یعنی معلمان و کارکنان مدارس به وضوح قابل مشاهده است؛ امری که بر فریادهای عدالتخواهی و رفع تبعیض دامن میزند .
به عنوان نمونه در حالیکه نیروهای ستادی در وزارتخانه پاداش پایان خدمت خود را نهایتا یک ماه پس از بازنشستگی یکباره دریافت می کنند معلمان بازنشسته آن را چندین ماه و حتی بیش از یک سال بعد!! و گاهی طی چند قسط و بعد هم با منت و در بوق و کرنا کردن رسانه ای دریافت میدارند؛ بدون آنکه این‹ تعلل و تاخیر› در پرداخت شامل «خسارت دیرکرد» ️جهت جبران خسارت به ذینفعان شود . حال آنکه با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد، معلمان ضرر زیادی را از این تاخیر متحمل میشوند بدون اینکه کسی پاسخگوی این خسارت باشد.
در کمال تاسف این فرآیند و رویه غلط در تمامی پرداختهای معلمی به شکل یک عرف غیراخلاقی و غیر قانونی پذیرفته شده است از حق التدریس و اضافه کار گرفته تا حق الزحمه های تصحیح اوراق نهایی و مراقبت و..... که ظلمی مضاعف را در وزارتخانه متبوع به معلمان روا داشته است؛ مساله ای که در پرداختی های معمول نیروهای ستاد مشاهده نمیشود.
برای جبران خسارت وارده بر معلمان ناشی از تاخیرها و تعلل ها در پرداختها باید مکانیزم قانونی و الزام آور‹پرداخت خسارت دیرکرد› حداقل با نرخ مصوب بانکی، هر چه سریعتر بوسیله دستگاههای قانونگذار طراحی شود که خود یک ضمانت اجرا برای مدیران ارشد خواهد بود تا پیش بینی بودجه لازم و برنامه ریزی مناسب را در پرداختهای آموزش و پرورش به ذینفعان داشته باشند .
✍️ اعظم عابدینی
نویسنده، نقدی جدی بر بودجه کم آموزش و پرورش در بودجه سال آینده کشور داشته و در ادامه ذکر کرده؛ همین بودجه اندک هم در بودجه ریزی و تعیین اولویتها، متاسفانه دچار آفات جدی ناشی از سومدیریت میشود که به تبعیضهای بین ستاد و صف در این وزارتخانه دامن میزند.
همچنین ضمن طرح خواستههای این روزهای معلمان، تاخیر در پرداختهای معلمی از سوی آموزش و پرورش_ به ویژه "پاداش پایان خدمت"_ آنان را رویه غلط غیرقانونی و غیر اخلاقی دانسته که متاسفانه طی سالها به شکل عرف معمول در این وزارتخانه تبدیل شده و برای رفع این رویه غلط، مکانیزمی را درخواست کرده که طی آن دولت موظف به پرداخت "خسارت دیر کرد" در صورت تاخیر شود و در پایان نیز به تبعات بی توجهی به خواسته های معلمان اشاره کرده و پیشنهادی داده است که در ادامه ان را میخوانید:
حکایت سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور؛ حکایت ‹سفره بچه ها› در مهمانی های بزرگ فامیلی است !
شما را نمیدانم! اما در دوران کودکی ما،هنگام میهمانی های بزرگ در کنار سفره گسترده و رنگین یک سفره کوچک بی رونق در اتاق پشتی مختص کودکان فامیل پهن میشد؛ سفره ای که سهم ناچیزی از خوان اصلی داشت و بسیاری از مخلفات خوشمزه در آن نبود و متاسفانه در همان سفره کوچک هم کودکان قلدرتر فامیل که قویتر بودند سهمی بیشتر برمیداشتند و معمولا سرکوچکترها بی کلاه میماند! به عبارتی هرچه ضعیفتر سهمت از خوراکیها کمتر! در کودکی آرزو داشتیم تا زودتر بزرگ شویم و در کنار بزرگترها جایی پیدا کرده و در سر سفره اصلی بنشینیم و عادلانه از آن استفاده کنیم .
القصه... معلمان نیز در دوره سی ساله ی شغلی خود آرزو دارند؛ کاش روزی در شمار بزرگان محسوب شوند و بر سر سفره اصلی بودجه، جایگاهی درخور پیدا کنند. معلمان آرزو دارند بودجه آموزش و پرورش در میان وزارتخانه ها ،نهادها و سازمانهای قدرتمند و پرتوان دیده شود و در اولویت دولت و مجلس قرار گیرد .
اما افسوس که در تمام این سالها سهم معلمان در الویت بودجه ای ، تنها در سخن و در میان شعار، شعر و شور بوده است ونیز هاله تقدس پوشالی که بر مقام معلم کشیدند و لذا هر بار که طنینی از سوی معلمان مطالبه گر برآمد که :‹سهم ما از بودجه چه شد؟›؛ دستهای قوی با ترفندی به ظاهر مهربانانه، آموزش و پرورش را به همان اتاق پشتی و سفره کوچک هدایت کرد . این همان سهم اندک آموزش و پرورش از بودجه است ؛سهمی که امسال تقریبا هشت و نیم درصد دیده شده است ! اما متاسفانه همین اندک سهم هم، دچار آفت ‹در نظر داشتن منافع گروهی و باندی به جای منافع جمعی و ملی در تعیین الویتها ی سازمانی و رفتارهای تبعیض آمیز›، ‹عدم تخصص وکارشناسی حرفه ای در بودجه ریزی و برنامه ریزی› و ‹حیف و میل منابع › ناشی از سومدیریت و ناکارآمدی در وزارتخانه آموزش و پرورش است که به بیعدالتی و تبعیض بیش از پیش، این بارنه فقط بین کارکنان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها که در همین وزارتخانه بین نیروهای ستاد و صف یعنی معلمان و کارکنان مدارس به وضوح قابل مشاهده است؛ امری که بر فریادهای عدالتخواهی و رفع تبعیض دامن میزند .
به عنوان نمونه در حالیکه نیروهای ستادی در وزارتخانه پاداش پایان خدمت خود را نهایتا یک ماه پس از بازنشستگی یکباره دریافت می کنند معلمان بازنشسته آن را چندین ماه و حتی بیش از یک سال بعد!! و گاهی طی چند قسط و بعد هم با منت و در بوق و کرنا کردن رسانه ای دریافت میدارند؛ بدون آنکه این‹ تعلل و تاخیر› در پرداخت شامل «خسارت دیرکرد» ️جهت جبران خسارت به ذینفعان شود . حال آنکه با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد، معلمان ضرر زیادی را از این تاخیر متحمل میشوند بدون اینکه کسی پاسخگوی این خسارت باشد.
در کمال تاسف این فرآیند و رویه غلط در تمامی پرداختهای معلمی به شکل یک عرف غیراخلاقی و غیر قانونی پذیرفته شده است از حق التدریس و اضافه کار گرفته تا حق الزحمه های تصحیح اوراق نهایی و مراقبت و..... که ظلمی مضاعف را در وزارتخانه متبوع به معلمان روا داشته است؛ مساله ای که در پرداختی های معمول نیروهای ستاد مشاهده نمیشود.
برای جبران خسارت وارده بر معلمان ناشی از تاخیرها و تعلل ها در پرداختها باید مکانیزم قانونی و الزام آور‹پرداخت خسارت دیرکرد› حداقل با نرخ مصوب بانکی، هر چه سریعتر بوسیله دستگاههای قانونگذار طراحی شود که خود یک ضمانت اجرا برای مدیران ارشد خواهد بود تا پیش بینی بودجه لازم و برنامه ریزی مناسب را در پرداختهای آموزش و پرورش به ذینفعان داشته باشند .