بيدارزنى
Photo
🟣 عالیه اقدام دوست بازداشت شد
عالیه اقدام دوست ، فعال اجتماعی امروز دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۹ بوسیلهی پلیس امنیت فومن به اتهام تبلیغ علیه نظام در خانهی خود بازداشت شد.
این فعال صنفی که پیشتر ۹ سال در زندان به سر برده هم اکنون در سن ۶۹ سالگی با حکم شعبهی ۲ دادسرای فومن به نیابت از دادسرای مقدس اوین بازداشت شده است.
عالیه اقدام دوست معلم آموزش و پرورش بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷ اخراج شده و از سال ۶۲ تا ۶۸ به دلیل فعالیت سیاسی در زندان بودهاست.
در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ نیز او را به جرم شرکت در تجمع اعتراضی به قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در میدان هفت تیر تهران دستگیر و به سه سال حبس قطعی محکوم و از بهمن ۸۷ تا دی ۹۰ بدون یک روز مرخصی در زندان اوین زندانی کردند.
وی در نامهای درباره ورود به فعالیت در حوزه زنان میگوید: «من از کودکی طعم تبعیض را چشیده و در طول دوران زندگیام نیز بارها با نابرابری قوانین مواجه شده بودم، بهطور مثال زمانی که قصد داشتم از همسرم جدا شوم قوانین طلاق تمام حقوق من به عنوان یک انسان را نادیده میگرفت در حالی که همسرم میتوانست بدون هیچ دلیل موجهی از من جدا شود. اما این که چگونه وارد فعالیت در حوزهٔ زنان شدم روایت دیگریست. من همیشه پیگیر اخبار زنان و فعالیتهای گروههای مختلف بودم اما تجمع ۲۲ خرداد اولین باری بود که به دلیل اعتقاد جدیام به تغییر قوانین تعیضآمیز پا به این حوزه گذاشتم و متأسفانه در همان روز نیز دستگیر شدم. البته برابری جنسیتی تنها خواسته و دغدغه من نیست، من خواستههای دیگری نیز دارم که در جهت آنها نیز فعالیت میکنم. همانطور که در نامهام از زندان نیز نوشته بودم بحث تبعیض طبقاتی، افزایش نرخ تورم و بیکاری، کاهش خدمات بهداشتی، گسترش اعتیاد، فقر و فحشا و افزایش نابسامانیهای اقتصادی مخصوصاً با بالا رفتن پرداخت حقالسهم مردم از جمله دغدغههای جدی من است که همواره سعی کردم در فعالیتهایم مورد توجه قرار دهم.»
وی بار دیگر در تجمع معلمان مقابل سازمان برنامه و بودجه در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۹۷ بازداشت شد. این تجمع برای طرح مطالبات و افزایش دستمزد بالاتر از خط فقر و مقابله با خصوصیسازی آموزش کشور شکل گرفت. او همراه پنج معلم بازداشت شده دیگر در این تجمع، به تحمل ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد. وی درباره شرکت خود در این تجمع گفته است: «در هر تجمعی که مربوط به حقوق زنان، معلمان و کارگران باشد، حق دارم شرکت کنم؛ چون اولا زن هستم، دوم این ¬که در دورهای معلم و نماینده فرهنگیان بودهام و مدتی هم در کارخانه مزدا کار کرده¬ام. هم زن هستم، هم معلم و هم کارگر. پس طبق قانون میتوانم در مورد حقوق صنفی خود در چنین تجمعاتی شرکت کنم.»
#زنان_زندانی_سیاسی #همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
عالیه اقدام دوست ، فعال اجتماعی امروز دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۹ بوسیلهی پلیس امنیت فومن به اتهام تبلیغ علیه نظام در خانهی خود بازداشت شد.
این فعال صنفی که پیشتر ۹ سال در زندان به سر برده هم اکنون در سن ۶۹ سالگی با حکم شعبهی ۲ دادسرای فومن به نیابت از دادسرای مقدس اوین بازداشت شده است.
عالیه اقدام دوست معلم آموزش و پرورش بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷ اخراج شده و از سال ۶۲ تا ۶۸ به دلیل فعالیت سیاسی در زندان بودهاست.
در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ نیز او را به جرم شرکت در تجمع اعتراضی به قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در میدان هفت تیر تهران دستگیر و به سه سال حبس قطعی محکوم و از بهمن ۸۷ تا دی ۹۰ بدون یک روز مرخصی در زندان اوین زندانی کردند.
وی در نامهای درباره ورود به فعالیت در حوزه زنان میگوید: «من از کودکی طعم تبعیض را چشیده و در طول دوران زندگیام نیز بارها با نابرابری قوانین مواجه شده بودم، بهطور مثال زمانی که قصد داشتم از همسرم جدا شوم قوانین طلاق تمام حقوق من به عنوان یک انسان را نادیده میگرفت در حالی که همسرم میتوانست بدون هیچ دلیل موجهی از من جدا شود. اما این که چگونه وارد فعالیت در حوزهٔ زنان شدم روایت دیگریست. من همیشه پیگیر اخبار زنان و فعالیتهای گروههای مختلف بودم اما تجمع ۲۲ خرداد اولین باری بود که به دلیل اعتقاد جدیام به تغییر قوانین تعیضآمیز پا به این حوزه گذاشتم و متأسفانه در همان روز نیز دستگیر شدم. البته برابری جنسیتی تنها خواسته و دغدغه من نیست، من خواستههای دیگری نیز دارم که در جهت آنها نیز فعالیت میکنم. همانطور که در نامهام از زندان نیز نوشته بودم بحث تبعیض طبقاتی، افزایش نرخ تورم و بیکاری، کاهش خدمات بهداشتی، گسترش اعتیاد، فقر و فحشا و افزایش نابسامانیهای اقتصادی مخصوصاً با بالا رفتن پرداخت حقالسهم مردم از جمله دغدغههای جدی من است که همواره سعی کردم در فعالیتهایم مورد توجه قرار دهم.»
وی بار دیگر در تجمع معلمان مقابل سازمان برنامه و بودجه در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۹۷ بازداشت شد. این تجمع برای طرح مطالبات و افزایش دستمزد بالاتر از خط فقر و مقابله با خصوصیسازی آموزش کشور شکل گرفت. او همراه پنج معلم بازداشت شده دیگر در این تجمع، به تحمل ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد. وی درباره شرکت خود در این تجمع گفته است: «در هر تجمعی که مربوط به حقوق زنان، معلمان و کارگران باشد، حق دارم شرکت کنم؛ چون اولا زن هستم، دوم این ¬که در دورهای معلم و نماینده فرهنگیان بودهام و مدتی هم در کارخانه مزدا کار کرده¬ام. هم زن هستم، هم معلم و هم کارگر. پس طبق قانون میتوانم در مورد حقوق صنفی خود در چنین تجمعاتی شرکت کنم.»
#زنان_زندانی_سیاسی #همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
Forwarded from سایه ها
مجموعهی «صدایی که نمیشنویم»، روایتهای تبعیض از رویکرد اینترسکشنال
گردآورنده: زهرا باقریشاد
مجموعهی «صدایی که نمیشنویم»، روایتهایی است به قلم آنها که در جامعهی ایران تبعیض و ستم چندگانه را تجربه کردهاند؛ روایتهایی از خودسوزی زنان بلوچ بـهخاطر ازدواج اجباری و فشـار هنجارهای ناموسی، مشكلات سياسی زنان دانشجو، خشـونت اجتماعی و قضایی علیه مردان همجنسگرا، مسائل زنان همجنسگرا، ظلم و ستم علیه بهاييان، رنج كودكان عـرب، موقعيت آسيبپذيرتر زندانيان سياسی غيرفارس، رنج زنان روسـتايی و زنان دارای معلوليت و تبعيض عليه مهاجران افغانستانی.
این مجموعه، مجموعهای است از صداهای کمترشنیدهشده! نویسندگان این روایتها در نوشتن قصههایشان شجاع بودهاند و این شجاعت در روايت رنج و ستم، ستودنی اسـت.
«صدایی که نمیشنویم» به همت «زهرا باقریشاد» گردآوری و در سال ۱۴۰۰ در #نشر الکترونیک سایهها منتشر شده است.
برای دسترسی به این مجموعه، روی لینک زیر کلیک کنید و در بازنشر این صداها سهیم باشید:
http://sayeha.org/ap4065
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
گردآورنده: زهرا باقریشاد
مجموعهی «صدایی که نمیشنویم»، روایتهایی است به قلم آنها که در جامعهی ایران تبعیض و ستم چندگانه را تجربه کردهاند؛ روایتهایی از خودسوزی زنان بلوچ بـهخاطر ازدواج اجباری و فشـار هنجارهای ناموسی، مشكلات سياسی زنان دانشجو، خشـونت اجتماعی و قضایی علیه مردان همجنسگرا، مسائل زنان همجنسگرا، ظلم و ستم علیه بهاييان، رنج كودكان عـرب، موقعيت آسيبپذيرتر زندانيان سياسی غيرفارس، رنج زنان روسـتايی و زنان دارای معلوليت و تبعيض عليه مهاجران افغانستانی.
این مجموعه، مجموعهای است از صداهای کمترشنیدهشده! نویسندگان این روایتها در نوشتن قصههایشان شجاع بودهاند و این شجاعت در روايت رنج و ستم، ستودنی اسـت.
«صدایی که نمیشنویم» به همت «زهرا باقریشاد» گردآوری و در سال ۱۴۰۰ در #نشر الکترونیک سایهها منتشر شده است.
برای دسترسی به این مجموعه، روی لینک زیر کلیک کنید و در بازنشر این صداها سهیم باشید:
http://sayeha.org/ap4065
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
اعمال فشار به نسرین جوادی برای اجرای حکم
نسرین جوادی (اعظم خضری جوادی) از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران طی ابلاغیهای توسط شعبه ۱ اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ تهران برای اجرای حکم طویلالمدت ۷ سال زندان احضار شده است.
همزمان و برای اِعمال فشار بیشتر ابلاغیهای نیز برای وثیقهگذار وی صادر شده است که چنانچه ظرف مدت یکماه نسرین جوادی برای اجرای حکم مراجعه نکند وثیقهی وی ضبط خواهد شد.
اِعمال فشار به نسرین جوادی برای اجرای حکم سنگین ۷ سال زندان در حالی صورت میگیرد که وی به دلیل کهولت سن و بیماریهای متعدد و مصرف داروهای مکرر ناتوان از تحمل زندان است و درخواست عدم توانایی تحمل حبس و گواهیهای پزشکی توسط وکیل او به دادگاه ارائه شده است.
نسرین جوادی کارگر سابق شرکت تجهیزات پزشکی و بازنشسته تأمین اجتماعی است که در تجمع روز جهانی کارگر سال ۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و پس از ۲۹ روز بازداشت به قید وثیقه آزاد گردید. سپس توسط قاضی افشاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور، اخلال در نظم و آسایش عمومی و تبلیغ علیه نظام در مجموع به ۷ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور هم عیناً تأیید شده است.
مصادیق اتهامات واهی که علیه نسرین جوادی مطرح گردیده است شرکت در مراسم روز جهانی کارگر و حضور در تجمعات و گلکشتهای کارگری و بازنشستگان برای دفاع از مطالبات صنفی است.
@ettehad
نسرین جوادی (اعظم خضری جوادی) از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران طی ابلاغیهای توسط شعبه ۱ اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ تهران برای اجرای حکم طویلالمدت ۷ سال زندان احضار شده است.
همزمان و برای اِعمال فشار بیشتر ابلاغیهای نیز برای وثیقهگذار وی صادر شده است که چنانچه ظرف مدت یکماه نسرین جوادی برای اجرای حکم مراجعه نکند وثیقهی وی ضبط خواهد شد.
اِعمال فشار به نسرین جوادی برای اجرای حکم سنگین ۷ سال زندان در حالی صورت میگیرد که وی به دلیل کهولت سن و بیماریهای متعدد و مصرف داروهای مکرر ناتوان از تحمل زندان است و درخواست عدم توانایی تحمل حبس و گواهیهای پزشکی توسط وکیل او به دادگاه ارائه شده است.
نسرین جوادی کارگر سابق شرکت تجهیزات پزشکی و بازنشسته تأمین اجتماعی است که در تجمع روز جهانی کارگر سال ۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و پس از ۲۹ روز بازداشت به قید وثیقه آزاد گردید. سپس توسط قاضی افشاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور، اخلال در نظم و آسایش عمومی و تبلیغ علیه نظام در مجموع به ۷ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور هم عیناً تأیید شده است.
مصادیق اتهامات واهی که علیه نسرین جوادی مطرح گردیده است شرکت در مراسم روز جهانی کارگر و حضور در تجمعات و گلکشتهای کارگری و بازنشستگان برای دفاع از مطالبات صنفی است.
@ettehad
اتحاد
اعمال فشار به نسرین جوادی برای اجرای حکم بیانیه و قطعنامه ها -
🟣 خاموش نباش، صدایت را بلند کن
توییت «تیمملی فوتبال زنان ملوان بندر انزلی» در واکنش به قتل فجیع #مونا_حیدری
#زن_کشی #قتلهای_ناموسی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
توییت «تیمملی فوتبال زنان ملوان بندر انزلی» در واکنش به قتل فجیع #مونا_حیدری
#زن_کشی #قتلهای_ناموسی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
🟣 در پی مخالفت با انجام عملهای بازتایید جنسیت؛ خودکشی یک جوان ترنس در مریوان
«ریبوار ابراهیمی»، جوان ترنس ۲۰ سالهی ساکن مریوان، تمامی تلاش خود را برای انجام عمل تغییر جنسیت انجام داده بود.
بهگزارش هرانا، یک منبع مطلع در این خصوص به این خبرگزاری گفت: «خانواده ریبوار برای اخذ تایید مجوز شرعی عمل بازتایید جنسیت نزد یک روحانی اهل سنت مراجعه کردند و پس از مخالفت او با این مساله، فشار زیادی روی ریبوار وارد شد. از طرفی او برای آشکار نکردن هویت جنسی خود هم تحت فشار بود که نهایتا منجر به خودکشیاش از طریق خوردن قرص شد.»
#LGBTQ
#حقوق_جامعهی_کوئیر #ترنسها
@bidarzani
«ریبوار ابراهیمی»، جوان ترنس ۲۰ سالهی ساکن مریوان، تمامی تلاش خود را برای انجام عمل تغییر جنسیت انجام داده بود.
بهگزارش هرانا، یک منبع مطلع در این خصوص به این خبرگزاری گفت: «خانواده ریبوار برای اخذ تایید مجوز شرعی عمل بازتایید جنسیت نزد یک روحانی اهل سنت مراجعه کردند و پس از مخالفت او با این مساله، فشار زیادی روی ریبوار وارد شد. از طرفی او برای آشکار نکردن هویت جنسی خود هم تحت فشار بود که نهایتا منجر به خودکشیاش از طریق خوردن قرص شد.»
#LGBTQ
#حقوق_جامعهی_کوئیر #ترنسها
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 طی سه روز گذشته، در کنار بهت و وحشت جمعی از یک فاجعهی دیگر قتل ناموسی زنان، شاهد تایید و تقویت ریشههای خشونت علیه زنان از طیفهای مختلف نیز بودیم.
مورد اول، مهر تایید همیشگی بر «غیرت مردانه»ی سهگانهی «همسر، پدر، عمو»ی #مونا_حیدری و پاک کردن صورت مسئلهی جنایت، از سوی حاکمیت و رسانههای وابسته به آن بود. در گزارش منتشر شده از خبرگزاری فارس، مثلهسازی تن این کودک، ذیل «خدشهدار شدن غیرت همسر» جا زده شد و پدر این کودک نیز از «صدور گواهی رشد از دادگاه» برای روادید عقد و ازدواج او در ۱۲ سالگی گفت. نشریهی سازندگی متعلق بهطیف اصلاحطلب با مدیر مسئولی «محمد قوچانی»، بریدن سر یک کودکهمسر و کودک مادرِ تحت خشونت را «عشق کور» نامید تا علاوه بر سیاسیزدایی از روند قانونی گسترهی اعمال خشونت علیه زنان، تمامی این فاجعهی هولناک را به «هیجانات یک شوهر عاشق» تقلیل دهد. در این بین، رستهی سومی با اتکا بر قومیتی خواندن سطح زنکشی، باز هم چشم خود را بر گستردگی خشونت علیه زنان بستند و با رویکردی فاشیستی، تقاطعِ جنسیت، اتنیک، طبقه و نژاد را نادیده گرفتند. این همان دیدگاهی است که سایر زنکشیها در کلانشهرها را اینبار با تکیه بر «غیرت مردانهی یک مرد فارس» فهم و معنا میکند.
▪️طی ساعات گذشته، یکی از آخرین تصاویر مونا حیدری در ترکیه منتشر شده است. او در کنار پدر خود به آرامش رسیده است و چهرهاش خندان است، چرا که از زبان پدر خود، صحبتهایی مبنی بر حمایت و پایان خشونت خانگی را شنیده است. او از عمق جنایت آتی عمو، همسر و پدر خود بیاطلاع است. رنج منجمد شده در این تصویر، ستمهای تقاطعی تحمیل شده بر زیست این کودک و وجود بیپناهی حتی در جغرافیایی دیگر، بسیار ویرانگر است. آیا مکتوب کردن نگاه فروغ فرخزاد، خشم ما از انتخاب و ادای واژگان را تسهیل خواهد کرد؟
«من از جهان بیتفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهی مارانْ مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می بافند...
#زن_کشی #قتل_ناموسی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
مورد اول، مهر تایید همیشگی بر «غیرت مردانه»ی سهگانهی «همسر، پدر، عمو»ی #مونا_حیدری و پاک کردن صورت مسئلهی جنایت، از سوی حاکمیت و رسانههای وابسته به آن بود. در گزارش منتشر شده از خبرگزاری فارس، مثلهسازی تن این کودک، ذیل «خدشهدار شدن غیرت همسر» جا زده شد و پدر این کودک نیز از «صدور گواهی رشد از دادگاه» برای روادید عقد و ازدواج او در ۱۲ سالگی گفت. نشریهی سازندگی متعلق بهطیف اصلاحطلب با مدیر مسئولی «محمد قوچانی»، بریدن سر یک کودکهمسر و کودک مادرِ تحت خشونت را «عشق کور» نامید تا علاوه بر سیاسیزدایی از روند قانونی گسترهی اعمال خشونت علیه زنان، تمامی این فاجعهی هولناک را به «هیجانات یک شوهر عاشق» تقلیل دهد. در این بین، رستهی سومی با اتکا بر قومیتی خواندن سطح زنکشی، باز هم چشم خود را بر گستردگی خشونت علیه زنان بستند و با رویکردی فاشیستی، تقاطعِ جنسیت، اتنیک، طبقه و نژاد را نادیده گرفتند. این همان دیدگاهی است که سایر زنکشیها در کلانشهرها را اینبار با تکیه بر «غیرت مردانهی یک مرد فارس» فهم و معنا میکند.
▪️طی ساعات گذشته، یکی از آخرین تصاویر مونا حیدری در ترکیه منتشر شده است. او در کنار پدر خود به آرامش رسیده است و چهرهاش خندان است، چرا که از زبان پدر خود، صحبتهایی مبنی بر حمایت و پایان خشونت خانگی را شنیده است. او از عمق جنایت آتی عمو، همسر و پدر خود بیاطلاع است. رنج منجمد شده در این تصویر، ستمهای تقاطعی تحمیل شده بر زیست این کودک و وجود بیپناهی حتی در جغرافیایی دیگر، بسیار ویرانگر است. آیا مکتوب کردن نگاه فروغ فرخزاد، خشم ما از انتخاب و ادای واژگان را تسهیل خواهد کرد؟
«من از جهان بیتفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهی مارانْ مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می بافند...
#زن_کشی #قتل_ناموسی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
Forwarded from نقد
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ گفتمان بندگی داوطلبانه
▫️ نقد و بررسی نظریه اتین دولا بواتسی
جنبش موفق آزادیخواهی زنان ایران به ما چه میآموزد؛ نه گفتن به ستم، ستمگر، و ستمگری
9 فوریه 2022
🔸 اتین دولا بواتسی نظریهپرداز قرن شانزده فرانسه متعلق به جنبش اومانیسم (انسانیتگرایی – معتقد به پتانسیل و عاملیت فردی و اجتماعی انسانها) در دوره پیشاروشنگری اروپاست. نظریه «گفتمان بندگی داوطلبانه» بواتسی که در یک جزوه کوتاه بیست صفحهای نوشته شده است، بدلیل نوگرایی در طرح و پاسخ صریح به یکی از مهمترین معضلات فردی و اجتماعی انسان، بین روشنفکران عصر خود از محبوبیت خاصی برخوردار شد. علیرغم این حقیقت که این نظریه درواقع یک کیفرخواست رادیکال تمامعیار علیه قدرت مطلقه و سلطهگریِ اشراف و کلیسا در فرانسه بود، بواتسی معتقد است اگر انسانها تحت سلطه دیگری هستند تنها بدین دلیل است که آنها این سلطه بر خود را داوطلبانه میپذیرند. گفتمان اومانیستی بواتسی که بررسی دلایل «عملی و روانی و شبهروشنفکری» فرد برای پذیرش سلطه و ستمگری از سوی حاکمیت سیاسی است، پیشزمینه مناسبی برای شناخت و کاربرد اجتماعی – تاریخی نظریات پیچیدهتر در این حوزه، نظیر (از خود) «بیگانگی» کارل مارکس، و یا نظریه تفوق «هژمونیک» ایدئولوژی طبقه حاکم آنتونیو گرامشی، و حتی نظریه انسداد خودآگاهی «رضایت ساختگی» آنارشیستهای معاصر نظیر نوآم چامسکی خواهد بود.
🔸 اصطلاح بندگی داوطلبانه ترکیب دو کلمه با معانی متناقض است و برای فهم دقیق از منطق و دلایل بواتسی باید دقیقا نشان داد که این بندگی داوطلبانه چه چیزی است و چه چیزی نیست. مقوله بندگی داوطلبانه چیزی شبیه پدیده توابسازی نظام استبداد دینی – نظامی ایران در دهه شصت یعنی وضعیتی که در آن زندانی در حین بندگی با زندانبان خود رابطه روانی ایجاد میکند که خود ناشی از یکسری شرایط خاص، یعنی عدم توازنی که بین قدرت موجود بین کسیکه زندانی میگیرد و اسیر شده و رابطه همدلی آگاهانه یک زندانی با اصطلاحا دلبسته او یعنی بازجو – زندانبان برقرار میشود، نیست. آن بندگی داوطلبانه که بواتسی دربارهی آن صحبت میکند اشتیاق و تمایلداشتن به بندگی نیست بلکه آنچیزی که مورد نظر اوست پدیدهای پیچیدهتر و حتی وحشتناکتر است. بندگی داوطلبانه در اینجا ازدست دادن آزادی خود در قبال تبدیل آن با یک راحتی و آرامش مادی – روانی است. بندگی داوطلبانه همانا یافتن منفعتی برای بندهنمودن خود است، یعنی بدستآوردن منافع متعددی که در برابر آنها خود را زیر چکمه قدرت قرار میدهیم.
🔸 تئوری رهاییبخشی بواتسی برمبنای یک منطق ساده است، که معروف به رابطه ارباب و رعیت است، که نشان میدهد که ستمگر نیاز بیشتری به ستمدیده دارد تا ستمدیده به ستمگر؛ به بیانی دیگر، قدرت حاکمه نیاز بیشتری به انسانها دارد تا انسانها به حاکمیت. و این همان تناقضی است که بواتسی را به این اندیشه میرساند که آزادی انسان با عمل ستیزهجویی غیرعقلانی متحقق نمیشود، بلکه با توقف عمل به بندگی و خدمتگزاری برای قدرت حاکمه است که آزادی خردمندانه متحقق میشود... چیزیکه بواتسی به آن عمیقا معتقد است همانا بازپسگرفتن قدرت توسط انسان خردمند است، لیکن این قدرت خردمند شبیه خشونتورزی یا زورگویی نیست، این قدرت همانند راهی عقلانی – عملی برای حل مشکلات فردی و اجتماعی است. او معتقد است در ماهیت انسان قدرتی است همانند استحکام اندیشه و احساس خردمند انسانی؛ به بیانی دیگر، قدرت بمثابه یک توانایی که انسان بسادگی بتواند در مقابل استبداد و ستمگر نه بگوید. این نه گفتن همراه با عصبانیت یا فریاد یا خود و دیگران را به آب و آتش زدن نیست، فقط یک نه گفتنِ خردمند است، همانند آنچه امروز ما در جنبش زنان ایران میبینیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2O9
#اتین_دولا_بواتسی #داریوش_راد
#قدرت_سیاسی #هژمونی #گرامشی #ایدئولوژی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ گفتمان بندگی داوطلبانه
▫️ نقد و بررسی نظریه اتین دولا بواتسی
جنبش موفق آزادیخواهی زنان ایران به ما چه میآموزد؛ نه گفتن به ستم، ستمگر، و ستمگری
9 فوریه 2022
🔸 اتین دولا بواتسی نظریهپرداز قرن شانزده فرانسه متعلق به جنبش اومانیسم (انسانیتگرایی – معتقد به پتانسیل و عاملیت فردی و اجتماعی انسانها) در دوره پیشاروشنگری اروپاست. نظریه «گفتمان بندگی داوطلبانه» بواتسی که در یک جزوه کوتاه بیست صفحهای نوشته شده است، بدلیل نوگرایی در طرح و پاسخ صریح به یکی از مهمترین معضلات فردی و اجتماعی انسان، بین روشنفکران عصر خود از محبوبیت خاصی برخوردار شد. علیرغم این حقیقت که این نظریه درواقع یک کیفرخواست رادیکال تمامعیار علیه قدرت مطلقه و سلطهگریِ اشراف و کلیسا در فرانسه بود، بواتسی معتقد است اگر انسانها تحت سلطه دیگری هستند تنها بدین دلیل است که آنها این سلطه بر خود را داوطلبانه میپذیرند. گفتمان اومانیستی بواتسی که بررسی دلایل «عملی و روانی و شبهروشنفکری» فرد برای پذیرش سلطه و ستمگری از سوی حاکمیت سیاسی است، پیشزمینه مناسبی برای شناخت و کاربرد اجتماعی – تاریخی نظریات پیچیدهتر در این حوزه، نظیر (از خود) «بیگانگی» کارل مارکس، و یا نظریه تفوق «هژمونیک» ایدئولوژی طبقه حاکم آنتونیو گرامشی، و حتی نظریه انسداد خودآگاهی «رضایت ساختگی» آنارشیستهای معاصر نظیر نوآم چامسکی خواهد بود.
🔸 اصطلاح بندگی داوطلبانه ترکیب دو کلمه با معانی متناقض است و برای فهم دقیق از منطق و دلایل بواتسی باید دقیقا نشان داد که این بندگی داوطلبانه چه چیزی است و چه چیزی نیست. مقوله بندگی داوطلبانه چیزی شبیه پدیده توابسازی نظام استبداد دینی – نظامی ایران در دهه شصت یعنی وضعیتی که در آن زندانی در حین بندگی با زندانبان خود رابطه روانی ایجاد میکند که خود ناشی از یکسری شرایط خاص، یعنی عدم توازنی که بین قدرت موجود بین کسیکه زندانی میگیرد و اسیر شده و رابطه همدلی آگاهانه یک زندانی با اصطلاحا دلبسته او یعنی بازجو – زندانبان برقرار میشود، نیست. آن بندگی داوطلبانه که بواتسی دربارهی آن صحبت میکند اشتیاق و تمایلداشتن به بندگی نیست بلکه آنچیزی که مورد نظر اوست پدیدهای پیچیدهتر و حتی وحشتناکتر است. بندگی داوطلبانه در اینجا ازدست دادن آزادی خود در قبال تبدیل آن با یک راحتی و آرامش مادی – روانی است. بندگی داوطلبانه همانا یافتن منفعتی برای بندهنمودن خود است، یعنی بدستآوردن منافع متعددی که در برابر آنها خود را زیر چکمه قدرت قرار میدهیم.
🔸 تئوری رهاییبخشی بواتسی برمبنای یک منطق ساده است، که معروف به رابطه ارباب و رعیت است، که نشان میدهد که ستمگر نیاز بیشتری به ستمدیده دارد تا ستمدیده به ستمگر؛ به بیانی دیگر، قدرت حاکمه نیاز بیشتری به انسانها دارد تا انسانها به حاکمیت. و این همان تناقضی است که بواتسی را به این اندیشه میرساند که آزادی انسان با عمل ستیزهجویی غیرعقلانی متحقق نمیشود، بلکه با توقف عمل به بندگی و خدمتگزاری برای قدرت حاکمه است که آزادی خردمندانه متحقق میشود... چیزیکه بواتسی به آن عمیقا معتقد است همانا بازپسگرفتن قدرت توسط انسان خردمند است، لیکن این قدرت خردمند شبیه خشونتورزی یا زورگویی نیست، این قدرت همانند راهی عقلانی – عملی برای حل مشکلات فردی و اجتماعی است. او معتقد است در ماهیت انسان قدرتی است همانند استحکام اندیشه و احساس خردمند انسانی؛ به بیانی دیگر، قدرت بمثابه یک توانایی که انسان بسادگی بتواند در مقابل استبداد و ستمگر نه بگوید. این نه گفتن همراه با عصبانیت یا فریاد یا خود و دیگران را به آب و آتش زدن نیست، فقط یک نه گفتنِ خردمند است، همانند آنچه امروز ما در جنبش زنان ایران میبینیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2O9
#اتین_دولا_بواتسی #داریوش_راد
#قدرت_سیاسی #هژمونی #گرامشی #ایدئولوژی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گفتمان بندگی داوطلبانه
نقد و بررسی نظریه اتین دولا بواتسی نوشتهی: داریوش راد اگرچه بهدرستی آنگونه که کارل مارکس میگوید تاریخ جوامع بشری تاریخ مبارزه طبقات است، در اینجا این سوال مطرح خواهد شد که چرا بخش وسیعی از طبق…
🟣#بیانیه_کانون_صنفی_معلمان_ایران در #محکومیت_قتل_فجیع_مونا_حیدری ، کودک همسر اهوازی
به نام خداوند جان و خرد
در شرایط اقتصادی اسفناک حاکم بر زندگی مردم ایران و در حالیکه هر روز شاهد خبرهایی از خودکشی معلمان، کارگران بازنشستگان و دیگر اقشار فرودست جامعه هستیم، تصاویر هولناک فاجعه اهواز، جامعه در حال تلاطم ایرانی را با شوکی دیگر مواجه ساخت.
بنا بر آمارهای غیر رسمی، دست کم شصت زن در استان خوزستان، طی دو سال گذشته قربانی قتلهای ناموسی بودهاند که در هیچ کدام از آنها عاملان جنایت مجازات نشدهاند.
از طرف دیگر گسترش خشونت، فساد و بزهکاری در شرایط کنونی، به جایی رسیده است که بنا بر نظر پژوهشگران اجتماعی، سن فحشا در دختران به دوازده سالگی و سن دزدی در پسران به هفت سالگی رسیده است.
اگر چه امروز دیگر این آمارها بخشی عینی از زندگی هر روزه مردمان این سرزمین است، اما جنایت اهواز پرده دیگری از این انحطاط رو به گسترش را نمایان ساخت.
اینکه شوهری با سر بریده همسرش در کوچه و خیابان به اغوای تماشاگرانش بپردازد، نمادی از یک جامعه عقب مانده نیست، به عبارت دیگر بدویت محض است.!!
این دقیقا همان چیزی است که سالها است پژوهشگران حوزه های اجتماعی و سیاسی هشدار آن را می دهند، یعنی فروپاشی جامعه ایرانی.
📌 بر همین اساس کانون صنفی معلمان ایران لازم میداند نکات زیر را به سمع و نظر مردم ایران و بویژه فرهنگیان شریف برساند :
یک) قتل مونا حیدری کودک همسر اهوازی بدون بسترسازی قوانین زن ستیزانه کنونی امکان پذیر نیست. اینکه کودکی در سن دوازده سالگی با اصرار خانواده و بدون اینکه از حمایت های قانونی بهره مند شود، تن به ازدواج اجباری میدهد، سرآغاز وقایعی است که در نهایت به چرخاندن سر بریده اش در کوچه و خیابان منجر می شود.
قوانین عقب مانده کنونی، بیشترین آسیب ها را به زنان جامعه ایرانی وارد می سازد و به هیچ عنوان نه با خواست ملت، نه با عرف جامعه و نه با نگرش امروزی زنان ایرانی همخوانی ندارد.
از طرف دیگر این قوانین زن ستیزانه فرصت لازم را برای برخی مردان روان پریش فراهم میسازد که با آسودگی خاطر دست به جنایت علیه زنانی بزنند که به عنوان خواهر، مادر یا همسر، نخواستهاند در چارچوب باورهای ارتجاعی و سنتی حاکم زندگی کنند.
مسئولیت تداوم چنین قوانین عقب ماندهای مستقیما بر عهده کلیت حاکمیت کنونی در ایران است.
دو) علاوه بر قوانین زن ستیز، ریشه دیگر تداوم چنین جنایاتی، فرهنگ ارتجاعی و سنت های زن ستیزانه در برخی مناطق ایران است. آنچه که بیش از هر چیز می تواند، مانع از تداوم چنین فرهنگی در نسلهای بعدی شود، آموزش های مدرن، نوین و انسانی است .دقیقا از همین رهگذر است که تشکلهای صنفی فرهنگیان سالهاست که نقد به آموزش ایدئولوژیک را جزئی از مطالبات خود بر می شمارند. از همین زاویه مسئولیت معلمان در جهت آموزش ارزشهای انسانی به کودکان مهم و تعیین کننده است. این مهم اگر چه باوجود سیطره آموزش ایدئولوژیک در مدارس ایران کاری دشوار و پر هزینه است، با این وجود برای جلوگیری از تکرار فجایعی همچون قتل مونا حیدری لازم و ضروری است. در نتیجه وظیفه معلمان و جامعه فرهنگیان در جلوگیری از چنین فجایعی از این زاویه غیر قابل کتمان است.
سه) معلمان زن در طی یک دهه اخیر نشان دادهاند که در صف مطالبه گری و حق خواهی پیشگام جنبش معلمان هستند. حضور گسترده زنان معلم در فعالیت های صنفی، دفاع از مطالبات زنان در جامعه ایرانی را به عنوان یکی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان برجسته می سازد. در نتیجه کانونها و انجمن های صنفی معلمان، علاوه بر اینکه به لحاظ ماهیتی موظف به مقابله با هر نوع بی عدالتی در جامعه هستند، به لحاظ کارکردی باید نقش زنان معلم در انسجام بخشی و پیشروی جنبش معلمان را در نظر گیرند. بر این اساس مقابله با ساختار های زن ستیزانه در شرایط کنونی جامعه ایرانی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان است.
📌 در پایان، کانون صنفی معلمان ایران ضمن محکومیت قتل فجیع مونا حیدری، کودک همسر اهوازی و عرض تسلیت به همه زنان ایرانی که در همه این سالها زیر فشار قوانین زن ستیزانه زندگی کرده اند، اعلام می دارد که مسئولیت مرگ مونا حیدری و دیگرانی همچون مونا، با حاکمیتی است که در تداوم ، تثبیت و اجرای این قوانین عقب مانده اصرار دارد و علاوه بر آن با گفتمانسازی حول ارزشهای ارتجاعی همچون ناموس و غیرت، به دفاع از جنایتکاران میپردازد.
کانون صنفی معلمان ایران
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
@kasenfi
@bidarzani
به نام خداوند جان و خرد
در شرایط اقتصادی اسفناک حاکم بر زندگی مردم ایران و در حالیکه هر روز شاهد خبرهایی از خودکشی معلمان، کارگران بازنشستگان و دیگر اقشار فرودست جامعه هستیم، تصاویر هولناک فاجعه اهواز، جامعه در حال تلاطم ایرانی را با شوکی دیگر مواجه ساخت.
بنا بر آمارهای غیر رسمی، دست کم شصت زن در استان خوزستان، طی دو سال گذشته قربانی قتلهای ناموسی بودهاند که در هیچ کدام از آنها عاملان جنایت مجازات نشدهاند.
از طرف دیگر گسترش خشونت، فساد و بزهکاری در شرایط کنونی، به جایی رسیده است که بنا بر نظر پژوهشگران اجتماعی، سن فحشا در دختران به دوازده سالگی و سن دزدی در پسران به هفت سالگی رسیده است.
اگر چه امروز دیگر این آمارها بخشی عینی از زندگی هر روزه مردمان این سرزمین است، اما جنایت اهواز پرده دیگری از این انحطاط رو به گسترش را نمایان ساخت.
اینکه شوهری با سر بریده همسرش در کوچه و خیابان به اغوای تماشاگرانش بپردازد، نمادی از یک جامعه عقب مانده نیست، به عبارت دیگر بدویت محض است.!!
این دقیقا همان چیزی است که سالها است پژوهشگران حوزه های اجتماعی و سیاسی هشدار آن را می دهند، یعنی فروپاشی جامعه ایرانی.
📌 بر همین اساس کانون صنفی معلمان ایران لازم میداند نکات زیر را به سمع و نظر مردم ایران و بویژه فرهنگیان شریف برساند :
یک) قتل مونا حیدری کودک همسر اهوازی بدون بسترسازی قوانین زن ستیزانه کنونی امکان پذیر نیست. اینکه کودکی در سن دوازده سالگی با اصرار خانواده و بدون اینکه از حمایت های قانونی بهره مند شود، تن به ازدواج اجباری میدهد، سرآغاز وقایعی است که در نهایت به چرخاندن سر بریده اش در کوچه و خیابان منجر می شود.
قوانین عقب مانده کنونی، بیشترین آسیب ها را به زنان جامعه ایرانی وارد می سازد و به هیچ عنوان نه با خواست ملت، نه با عرف جامعه و نه با نگرش امروزی زنان ایرانی همخوانی ندارد.
از طرف دیگر این قوانین زن ستیزانه فرصت لازم را برای برخی مردان روان پریش فراهم میسازد که با آسودگی خاطر دست به جنایت علیه زنانی بزنند که به عنوان خواهر، مادر یا همسر، نخواستهاند در چارچوب باورهای ارتجاعی و سنتی حاکم زندگی کنند.
مسئولیت تداوم چنین قوانین عقب ماندهای مستقیما بر عهده کلیت حاکمیت کنونی در ایران است.
دو) علاوه بر قوانین زن ستیز، ریشه دیگر تداوم چنین جنایاتی، فرهنگ ارتجاعی و سنت های زن ستیزانه در برخی مناطق ایران است. آنچه که بیش از هر چیز می تواند، مانع از تداوم چنین فرهنگی در نسلهای بعدی شود، آموزش های مدرن، نوین و انسانی است .دقیقا از همین رهگذر است که تشکلهای صنفی فرهنگیان سالهاست که نقد به آموزش ایدئولوژیک را جزئی از مطالبات خود بر می شمارند. از همین زاویه مسئولیت معلمان در جهت آموزش ارزشهای انسانی به کودکان مهم و تعیین کننده است. این مهم اگر چه باوجود سیطره آموزش ایدئولوژیک در مدارس ایران کاری دشوار و پر هزینه است، با این وجود برای جلوگیری از تکرار فجایعی همچون قتل مونا حیدری لازم و ضروری است. در نتیجه وظیفه معلمان و جامعه فرهنگیان در جلوگیری از چنین فجایعی از این زاویه غیر قابل کتمان است.
سه) معلمان زن در طی یک دهه اخیر نشان دادهاند که در صف مطالبه گری و حق خواهی پیشگام جنبش معلمان هستند. حضور گسترده زنان معلم در فعالیت های صنفی، دفاع از مطالبات زنان در جامعه ایرانی را به عنوان یکی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان برجسته می سازد. در نتیجه کانونها و انجمن های صنفی معلمان، علاوه بر اینکه به لحاظ ماهیتی موظف به مقابله با هر نوع بی عدالتی در جامعه هستند، به لحاظ کارکردی باید نقش زنان معلم در انسجام بخشی و پیشروی جنبش معلمان را در نظر گیرند. بر این اساس مقابله با ساختار های زن ستیزانه در شرایط کنونی جامعه ایرانی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان است.
📌 در پایان، کانون صنفی معلمان ایران ضمن محکومیت قتل فجیع مونا حیدری، کودک همسر اهوازی و عرض تسلیت به همه زنان ایرانی که در همه این سالها زیر فشار قوانین زن ستیزانه زندگی کرده اند، اعلام می دارد که مسئولیت مرگ مونا حیدری و دیگرانی همچون مونا، با حاکمیتی است که در تداوم ، تثبیت و اجرای این قوانین عقب مانده اصرار دارد و علاوه بر آن با گفتمانسازی حول ارزشهای ارتجاعی همچون ناموس و غیرت، به دفاع از جنایتکاران میپردازد.
کانون صنفی معلمان ایران
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
@kasenfi
@bidarzani
🟣 خدیجه اشرفالسادات مرتضایی (مرضیه)، (۱۳۸۹ _ ۱۳۰۳) پیرامون ورود خود به عرصهی خوانندگی گفته بود: «زمانی که خانوادهها در ایران، بهندرت دختران خود را برای تحصیل به مدرسه میفرستاند، پدرم با وجود آنکه یک فرد روحانی بود، من را تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان کرد. وقتی من شروع به خواندن کردم، خوانندگی زنان یک امر غیرعادی بود. خواننده باید بهجز صدای خوب، دانش مدرسهای، دانش کلاسیک موسیقی، تئوری و...میدانست، علاوه بر آن، استادان زیادی میبایست صدای او را تایید میکردند». مرضیه کارنامهی کاری مختلف و پرباری دارد. او در برنامهی «گلهای رنگارنگ»، کارهای بسیاری را در کنار آهنگسازان، خوانندگان و تنظیمکنندگان مطرح، اجرا کرد.
▪️تصنیف «طاقتم دِه» (گلهای رنگارنگ، شماره ۴۲۷) سرودهی «رحیم معینی کاشانی»، آهنگسازی «همایون خرم» و با صدای مرضیه در دسترس است.
▪️تصویر شماره دو: مرضیه در کنار «جلیل شهناز» و «محمدرضا شجریان»
#زنان_موسیقی
@bidarzani
▪️تصنیف «طاقتم دِه» (گلهای رنگارنگ، شماره ۴۲۷) سرودهی «رحیم معینی کاشانی»، آهنگسازی «همایون خرم» و با صدای مرضیه در دسترس است.
▪️تصویر شماره دو: مرضیه در کنار «جلیل شهناز» و «محمدرضا شجریان»
#زنان_موسیقی
@bidarzani
بيدارزنى
🟣 خدیجه اشرفالسادات مرتضایی (مرضیه)، (۱۳۸۹ _ ۱۳۰۳) پیرامون ورود خود به عرصهی خوانندگی گفته بود: «زمانی که خانوادهها در ایران، بهندرت دختران خود را برای تحصیل به مدرسه میفرستاند، پدرم با وجود آنکه یک فرد روحانی بود، من را تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان…
Khodaya Taghatam De(Golhaye Rangarang 427)
Marziye
بيدارزنى
Photo
🟣 سوختگی ۸۰ درصدی یک زن کارگر فصلی «گوجهچین» و مرگ کودک ۶ سالهی وی در پی آتشسوزی چادر یک خانوادهی کارگر در بوشهر
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
🟣 «پروانه ابراهیمخیل» فعال حقوق زنان افغانستان، از بازداشتگاه نیروهای طالبان آزاد شد
رسانهی رخشانه در این ارتباط گزارش میدهد: «منابع نزدیک به پروانه ابراهیمخیل تایید میکنند که او از قید طالبان رها شده و به خانه برگشته است. دو منبع از زنان معترض و یک منبع نزدیک به خانوادهی پروانه ابراهیمخیل در گفتوگو با رسانهی رخشانه ناوقت امروز (جمعه، ۲۲ دلو) تایید کردند که آنها با خانوادهی پروانه ابراهیمخیل تماس گرفته و از آزادی او اطمینان حاصل کردهاند.
رسانهی رخشانه با تلاشهای مکرر نتوانست با خانوادهی پروانهابراهیمخیل تماس بگیرد. تا هنوز جزئیات بیشتری در این مورد در دست نیست که این فعال حقوقزن در کجا و چگونه نگهداری میشد و چگونه آزاد شده است.
پروانه ابراهیمخیل، شام روز چهارشنبه ۲۹ جدی، از سوی افراد مسلح مربوط به استخبارات طالبان به مکان نامعلومی برده شد.
در همان هنگام، #تمنا_زریاب با سه خواهرش نیز از سوی افراد مسلح طالبان از خانهاش برده شده است. تا هنوز سرنوشت آنها معلوم نیست.
منبعی از گروه زنان معترض به رسانهی رخشانه آزادی #مرسل_عیار و #زهرا_محمدی دو تن از فعالان حقوق زن در راهاندازی تظاهرات اعترضی زنان نقش برجسته داشتند را تایید کردهاند. اما تمنا زریاب و سه خواهرش که به تاریخ ۲۹ جدی شبهنگام با شکستن دروازهی خانهیشان بازداشت شدند، تا هنوز آزاد نشدهاند.
این فعالان حقوق زن پس از آن بازداشت شدند که به تاریخ ۲۶ جدی در یک اعتراض علیه حجاب اجباری و دادخواهی برای رهایی عالیه عزیزی، رییس زندان زنانه هرات که از فراخوانده شدن او به وظیفهاش از سوی طالبان، ناپدید شد، اشتراک کرده بودند».
#زنان_حذف_شدنی_نیستند #ارتجاع #طالبان
https://rukhshana.com/parvaneh-ibrahimkhel-was-released-from-the-custody-of-the-taliban
@bidarzani
رسانهی رخشانه در این ارتباط گزارش میدهد: «منابع نزدیک به پروانه ابراهیمخیل تایید میکنند که او از قید طالبان رها شده و به خانه برگشته است. دو منبع از زنان معترض و یک منبع نزدیک به خانوادهی پروانه ابراهیمخیل در گفتوگو با رسانهی رخشانه ناوقت امروز (جمعه، ۲۲ دلو) تایید کردند که آنها با خانوادهی پروانه ابراهیمخیل تماس گرفته و از آزادی او اطمینان حاصل کردهاند.
رسانهی رخشانه با تلاشهای مکرر نتوانست با خانوادهی پروانهابراهیمخیل تماس بگیرد. تا هنوز جزئیات بیشتری در این مورد در دست نیست که این فعال حقوقزن در کجا و چگونه نگهداری میشد و چگونه آزاد شده است.
پروانه ابراهیمخیل، شام روز چهارشنبه ۲۹ جدی، از سوی افراد مسلح مربوط به استخبارات طالبان به مکان نامعلومی برده شد.
در همان هنگام، #تمنا_زریاب با سه خواهرش نیز از سوی افراد مسلح طالبان از خانهاش برده شده است. تا هنوز سرنوشت آنها معلوم نیست.
منبعی از گروه زنان معترض به رسانهی رخشانه آزادی #مرسل_عیار و #زهرا_محمدی دو تن از فعالان حقوق زن در راهاندازی تظاهرات اعترضی زنان نقش برجسته داشتند را تایید کردهاند. اما تمنا زریاب و سه خواهرش که به تاریخ ۲۹ جدی شبهنگام با شکستن دروازهی خانهیشان بازداشت شدند، تا هنوز آزاد نشدهاند.
این فعالان حقوق زن پس از آن بازداشت شدند که به تاریخ ۲۶ جدی در یک اعتراض علیه حجاب اجباری و دادخواهی برای رهایی عالیه عزیزی، رییس زندان زنانه هرات که از فراخوانده شدن او به وظیفهاش از سوی طالبان، ناپدید شد، اشتراک کرده بودند».
#زنان_حذف_شدنی_نیستند #ارتجاع #طالبان
https://rukhshana.com/parvaneh-ibrahimkhel-was-released-from-the-custody-of-the-taliban
@bidarzani
رسانه رخشانه
«پروانه ابراهیمخیل از قید طالبان رها شد» – رسانه رخشانه
منابع نزدیک به پروانه ابراهیمخیل در گفتوگو با رسانه رخشانه تایید میکنند که او از قید طالبان رها شده و ناوقت امروز به خانه برگشته است.