بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|سیزده: کلیشههای جنسیتی؛ شمشیر دو لبه|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
هیچوقت فراموش نمیکنم زمانی را در یکی از کلاسهای ارشد حین بحث از جرایم جنسی، از تجاوز به مردان گفتیم و استاد آن را به خنده و تمسخر گرفت؛ "کدوم تجاوز؟ مرد کلی هم حال میکنه." این جمله برای من مصداق بارز غلبهی مردسالاری بر تمام افراد اعم از مرد و زن بود.
نگاه مردسالار و دگرجنسگرا-محور، عمیقا به فاعلیت مردان در رابطهی جنسی باور دارد. همچنین تنها رابطهی جنسی مقبول و رضایتبخش را ارتباط میان دو غیرهمجنس میداند. در این نگاه، قدرت جنسی مرد لایزال است و نه گفتن از سوی مردان، به نوعی تابو و نابهنجار تلقی میشود. این رویکرد تجاوز به مردان از سوی زنان را اساسا به رسمیت نمیشناسد و در ارتباط با تجاوز مردان به مردان، قربانی را به سخره میگیرد و با الفاظی زشت خطابش میکند. مرد در این ساختار یک دستگاه جنسی بالقوه است که با کوچکترین محرک، به تبوتابِ جنسی میافتد و هیچ فرصتی را از دست نمیدهد؛ گویی کنار کشیدن از این مسابقهی نفسگیر از مردانگی مردان کم میکند. اینجاست که تجاوز به مرد محال به نظر میرسد چون به قول استاد ما و امثال او، سکس برای مرد در هر شکل و وضعیتی مطلوب و ایدهآل است.
ماجرای تجاوز تنها یکی از ابعاد نفوذ کلیشههای جنسیتی و مردسالار بر افکار و باورهای یک جامعه است. در سطوح دیگر، نیز جامعه منطبق با این گزارهها، انتظاراتی از نقش مردان دارد که گاه خلاف میل و خارج از توان آنهاست اما به ناچار تسلیم میشوند تا مبادا برچسب پر افتخار مردانگی از پیشانیشان پاک شود. برای مثال بسیار شنیدهایم که از کودکی به پسربچهها میگویند مرد باش و گریه نکن! یا مرد باش و محکم حرف بزن! یا مرد باش و قهر نکن! این کلیشهها به مرور و با بالا رفتن سن کودکان، تبدیل به انواع دشوارتری می شوند؛ برای مثال مرد باش و سربازیات را تمام کن! مرد باش و زن بگیر! مرد باش و به سختی کار کن! مرد باش و خرج زن و بچهات را بده! همچنین به اعتقاد بسیاری از جرمشناسان این کلیشهها در هویتیابی مردان به ویژه در حوزهی جرایم خشن نیز تاثیرگذار است؛ اینکه جامعه از ابتدا به پسربچهها اینطور تلقین میکند که باید رفتارهایی سخت و خشن داشته باشند، اینکه کتک زدن و دعواهای لفظی برای پسران امری عادی و بهنجار محسوب میشوند در حالی که دختران باید از چنین ویژگیهایی بری باشند، باعث میشود پذیرش جرمِ مردان بسیار قابل قبولتر از جرم زنان باشد. مقبولیت اجتماعی بر پذیرش فردی نیز اثر میگذارد؛ به این معنا که مجرمان مرد به راحتی خودشان را به عنوان یک مجرم میپذیرند در حالی که زنان مجرم گویی با ارتکاب جرم علیه زنانگی خود عصیان کردهاند و در پذیرش هویت مجرمانه نسبت به مردان بسیار ضعیفتر عمل میکنند.
کلیشههای جنسیتی (Gender Stereotypes) ناظر به صفات و نقشهایی هستند که افراد به واسطهی جنسیت خود و تعلق به گروه «زنان» یا «مردان» دارند یا انتظار میرود که داشته باشند. ضروری است به این نکته توجه شود که در کلیشههای جنسیتی، سخن از "جنس" نیست، بلکه "جنسیت" معیار قرار میگیرد. به طور خلاصه جنس بازگشت به ویژگیهای بیولوژیک دارد اما جنسیت به ویژگیهای زنانه و مردانهای که برساخت اجتماع هستند، تعلق دارد. همانطور که مشاهده میشود، این ویژگیها و رفتارها، انتظار جامعه از یک نقش به صورت کلیشهای است؛ به این معنا که هیچکدام از این گزارههای هنجاری، ذاتی و حقیقی نیستند بلکه در طول سالیان متمادی تحت سلطهی نظامهای مردسالار و سنتی شکل گرفته و رشد کردهاند. بنابراین همگی اکتسابی هستند و قابل رد و ابطال.
در نتیجه مردان، زنان و سایر گروههای جنسیتی و نیز کودکان همگی قربانیان این کلیشهها و نظام سلطه هستند. خشونت امری فراگیر و غیراختصاصی است و مانند جریان یک سیل، تنها نتیجهاش ویرانی است بدون آنکه بداند چه کسانی آسیب میبینند و چه کسانی امان میگیرند. مردان نه تنها از این سیل خانمانبرانداز مصون نیستند بلکه اتفاقا تحت سلطهی این کلیشهها، توان بلند کردن صدایشان را نیز ندارند. گویی در سایه در حال سوختن هستند و نمیتوانند علیه این خورشید خود ساخته شورش کنند.
اینجاست که برابریخواهان و فعالان حقوق زنان با آغوشی باز همهی افراد یک جامعه را فارغ از اینکه به چه گروههایی تعلق دارند و چه عناوینی را به دوش میکشند، به تلاشِ حداکثری برای حذف این کلیشهها و ایجاد جهانی آزاد برای رشد همهجانبهی افراد تشویق میکنند.
بیایید در کنار هم جهانی لبریز از برابری و منزه از تفکرات قالبیِ غالبشده به افراد را تصور و خلق کنیم!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|سیزده: کلیشههای جنسیتی؛ شمشیر دو لبه|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
هیچوقت فراموش نمیکنم زمانی را در یکی از کلاسهای ارشد حین بحث از جرایم جنسی، از تجاوز به مردان گفتیم و استاد آن را به خنده و تمسخر گرفت؛ "کدوم تجاوز؟ مرد کلی هم حال میکنه." این جمله برای من مصداق بارز غلبهی مردسالاری بر تمام افراد اعم از مرد و زن بود.
نگاه مردسالار و دگرجنسگرا-محور، عمیقا به فاعلیت مردان در رابطهی جنسی باور دارد. همچنین تنها رابطهی جنسی مقبول و رضایتبخش را ارتباط میان دو غیرهمجنس میداند. در این نگاه، قدرت جنسی مرد لایزال است و نه گفتن از سوی مردان، به نوعی تابو و نابهنجار تلقی میشود. این رویکرد تجاوز به مردان از سوی زنان را اساسا به رسمیت نمیشناسد و در ارتباط با تجاوز مردان به مردان، قربانی را به سخره میگیرد و با الفاظی زشت خطابش میکند. مرد در این ساختار یک دستگاه جنسی بالقوه است که با کوچکترین محرک، به تبوتابِ جنسی میافتد و هیچ فرصتی را از دست نمیدهد؛ گویی کنار کشیدن از این مسابقهی نفسگیر از مردانگی مردان کم میکند. اینجاست که تجاوز به مرد محال به نظر میرسد چون به قول استاد ما و امثال او، سکس برای مرد در هر شکل و وضعیتی مطلوب و ایدهآل است.
ماجرای تجاوز تنها یکی از ابعاد نفوذ کلیشههای جنسیتی و مردسالار بر افکار و باورهای یک جامعه است. در سطوح دیگر، نیز جامعه منطبق با این گزارهها، انتظاراتی از نقش مردان دارد که گاه خلاف میل و خارج از توان آنهاست اما به ناچار تسلیم میشوند تا مبادا برچسب پر افتخار مردانگی از پیشانیشان پاک شود. برای مثال بسیار شنیدهایم که از کودکی به پسربچهها میگویند مرد باش و گریه نکن! یا مرد باش و محکم حرف بزن! یا مرد باش و قهر نکن! این کلیشهها به مرور و با بالا رفتن سن کودکان، تبدیل به انواع دشوارتری می شوند؛ برای مثال مرد باش و سربازیات را تمام کن! مرد باش و زن بگیر! مرد باش و به سختی کار کن! مرد باش و خرج زن و بچهات را بده! همچنین به اعتقاد بسیاری از جرمشناسان این کلیشهها در هویتیابی مردان به ویژه در حوزهی جرایم خشن نیز تاثیرگذار است؛ اینکه جامعه از ابتدا به پسربچهها اینطور تلقین میکند که باید رفتارهایی سخت و خشن داشته باشند، اینکه کتک زدن و دعواهای لفظی برای پسران امری عادی و بهنجار محسوب میشوند در حالی که دختران باید از چنین ویژگیهایی بری باشند، باعث میشود پذیرش جرمِ مردان بسیار قابل قبولتر از جرم زنان باشد. مقبولیت اجتماعی بر پذیرش فردی نیز اثر میگذارد؛ به این معنا که مجرمان مرد به راحتی خودشان را به عنوان یک مجرم میپذیرند در حالی که زنان مجرم گویی با ارتکاب جرم علیه زنانگی خود عصیان کردهاند و در پذیرش هویت مجرمانه نسبت به مردان بسیار ضعیفتر عمل میکنند.
کلیشههای جنسیتی (Gender Stereotypes) ناظر به صفات و نقشهایی هستند که افراد به واسطهی جنسیت خود و تعلق به گروه «زنان» یا «مردان» دارند یا انتظار میرود که داشته باشند. ضروری است به این نکته توجه شود که در کلیشههای جنسیتی، سخن از "جنس" نیست، بلکه "جنسیت" معیار قرار میگیرد. به طور خلاصه جنس بازگشت به ویژگیهای بیولوژیک دارد اما جنسیت به ویژگیهای زنانه و مردانهای که برساخت اجتماع هستند، تعلق دارد. همانطور که مشاهده میشود، این ویژگیها و رفتارها، انتظار جامعه از یک نقش به صورت کلیشهای است؛ به این معنا که هیچکدام از این گزارههای هنجاری، ذاتی و حقیقی نیستند بلکه در طول سالیان متمادی تحت سلطهی نظامهای مردسالار و سنتی شکل گرفته و رشد کردهاند. بنابراین همگی اکتسابی هستند و قابل رد و ابطال.
در نتیجه مردان، زنان و سایر گروههای جنسیتی و نیز کودکان همگی قربانیان این کلیشهها و نظام سلطه هستند. خشونت امری فراگیر و غیراختصاصی است و مانند جریان یک سیل، تنها نتیجهاش ویرانی است بدون آنکه بداند چه کسانی آسیب میبینند و چه کسانی امان میگیرند. مردان نه تنها از این سیل خانمانبرانداز مصون نیستند بلکه اتفاقا تحت سلطهی این کلیشهها، توان بلند کردن صدایشان را نیز ندارند. گویی در سایه در حال سوختن هستند و نمیتوانند علیه این خورشید خود ساخته شورش کنند.
اینجاست که برابریخواهان و فعالان حقوق زنان با آغوشی باز همهی افراد یک جامعه را فارغ از اینکه به چه گروههایی تعلق دارند و چه عناوینی را به دوش میکشند، به تلاشِ حداکثری برای حذف این کلیشهها و ایجاد جهانی آزاد برای رشد همهجانبهی افراد تشویق میکنند.
بیایید در کنار هم جهانی لبریز از برابری و منزه از تفکرات قالبیِ غالبشده به افراد را تصور و خلق کنیم!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 عدم پذیرش وکیل #جعفر_ابراهیمی از سوی دادگاه انقلاب
امروز شنبه ، ۲۲ آبان ، آقای جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به همراه وکیل خود، آقای بزرگی در شعبه چهارم دادگاه انقلاب کرج برای مطالعه پرونده حاضر شدند. اما قاضی به استناد تبصره ماده ۴۸ آیین دادرسی وکلای این فعال صنفی را برای مطالعه و حضور در دادگاه نپذیرفت و به آقای ابراهیمی اعلام نمودهاند وی میتواند از وکلای انتصابی قوه قضاییه وکیل انتخاب نماید. جعفر ابراهیمی ضمن تاکید بر حق قانونی خود مبنی بر انتخاب آزادانه وکیل از پذیرش وکیل مورد تأیید تبصره ماده 48 امتناع نموده است.
تبصره ماده ۴۸ که مورد اعتراض وکلا و حقوقدانان مستقل است در تضاد آشکار با اصل ۳۵ قانون اساسی یعنی حق انتخاب آزادانه و مختارانه وکیل برای طرفین دعوا است ضمن اینکه همین تبصره در مرحله بازپرسی برای وکلای مستقل محدودیت قرار داده است و حتی طبق تبصره موجود نیز متهم میتواند در مرحله دادگاه وکیل مورد اعتماد خود را انتخاب نماید.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران هر نوع پروندهسازی برای فعالان ازجمله جعفر ابراهیمی را محکوم نموده و به عملکرد خلاف قانون قاضی اعتراض دارد اگر متهم نتواند از مشورت وکیل برخوردار باشد بیشک این دادرسی عادلانه نخواهد بود. سؤال اساسی اینجاست که وقتی متهم و وکیلش پرونده را مطالعه نکرده و حتی کیفرخواست به آنان ابلاغ نشده است آقای ابراهیمی چگونه قادر خواهد بود در دادگاه در برابر اتهامات از خود دفاع نماید؟! انتظار میرود دادگستری استان البرز نسبت به این ظلم آشکار اقدام نماید و شرایط حضور وکیل در دادگاه برای جعفر ابراهیمی فراهم گردد.
لازم به ذکر است قرار است بازرس شورای هماهنگی روز چهارشنبه ۲۶ آبان در دادگاه انقلاب با اتهامات بیاساس تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور محاکمه شود اتهاماتی که در تمام مراحل از بازجویی تا بازپرسی از طرف آقای ابراهیمی بهصورت کامل رد شده است.
@kashowra
@bidarzani
امروز شنبه ، ۲۲ آبان ، آقای جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به همراه وکیل خود، آقای بزرگی در شعبه چهارم دادگاه انقلاب کرج برای مطالعه پرونده حاضر شدند. اما قاضی به استناد تبصره ماده ۴۸ آیین دادرسی وکلای این فعال صنفی را برای مطالعه و حضور در دادگاه نپذیرفت و به آقای ابراهیمی اعلام نمودهاند وی میتواند از وکلای انتصابی قوه قضاییه وکیل انتخاب نماید. جعفر ابراهیمی ضمن تاکید بر حق قانونی خود مبنی بر انتخاب آزادانه وکیل از پذیرش وکیل مورد تأیید تبصره ماده 48 امتناع نموده است.
تبصره ماده ۴۸ که مورد اعتراض وکلا و حقوقدانان مستقل است در تضاد آشکار با اصل ۳۵ قانون اساسی یعنی حق انتخاب آزادانه و مختارانه وکیل برای طرفین دعوا است ضمن اینکه همین تبصره در مرحله بازپرسی برای وکلای مستقل محدودیت قرار داده است و حتی طبق تبصره موجود نیز متهم میتواند در مرحله دادگاه وکیل مورد اعتماد خود را انتخاب نماید.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران هر نوع پروندهسازی برای فعالان ازجمله جعفر ابراهیمی را محکوم نموده و به عملکرد خلاف قانون قاضی اعتراض دارد اگر متهم نتواند از مشورت وکیل برخوردار باشد بیشک این دادرسی عادلانه نخواهد بود. سؤال اساسی اینجاست که وقتی متهم و وکیلش پرونده را مطالعه نکرده و حتی کیفرخواست به آنان ابلاغ نشده است آقای ابراهیمی چگونه قادر خواهد بود در دادگاه در برابر اتهامات از خود دفاع نماید؟! انتظار میرود دادگستری استان البرز نسبت به این ظلم آشکار اقدام نماید و شرایط حضور وکیل در دادگاه برای جعفر ابراهیمی فراهم گردد.
لازم به ذکر است قرار است بازرس شورای هماهنگی روز چهارشنبه ۲۶ آبان در دادگاه انقلاب با اتهامات بیاساس تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور محاکمه شود اتهاماتی که در تمام مراحل از بازجویی تا بازپرسی از طرف آقای ابراهیمی بهصورت کامل رد شده است.
@kashowra
@bidarzani
🟣 خودکشی سریالی رزیدنتها: زنان رزیدنت و خشونتهای مبتنی بر جنسیت
نویسنده: بنفشه جمالی
از متن: «از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها به ویژه رزیدنتهای زن در ایران نقش داشتهاند؟
بر اساس گزارشهای اعلام شده از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. آماری تکاندهنده که بسیاری را بر آن داشت تا این سوال را مطرح کنند چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها در ایران نقش داشتهاند؟
رزیدنتها چه کسانی هستند؟
دانشجویان پزشکی پس از گذراندن هفت تا هشت سال دوره پزشکی و اتمام این دوره با موفقیت پزشک عمومی میشوند. در صورت ادامه تحصیل، این پزشکان میتوانند در آزمون دستیاری یا همان رزیدنتی شرکت کنند. طول دوره رزیدنتی معمولا چهار سال است و از همان سال اول در بیمارستانها مشغول به کار میشوند. رزیدنتها بعد از قبولی در آزمون تخصصی، باید تعهدنامهای را امضا کنند که بهموجب بند سوم آن، اگر شخص به هر دلیلی نتواند دوره خود را تمام کند، ملزم به پرداخت دو برابر هزینه تحصیل بهعنوان خسارت است.
شیفتهای طولانی که گاهی تا ۷۲ ساعت ادامه دارد، حجم کاری بالا، اختلاف طبقاتی بین پزشکان، انحصارطلبی پزشکان قدیمیتر، توهین و تحقیر به رزیدنتها بخصوص سال اولیها، حقوق سه میلیون تومانی و نداشتن اجازه کار در بیرون از محیط بیمارستان تنها بخشی از مشکلاتی است که رزیدنتها در ایران با آن رو به رو هستند.
▪️به گفته این دستیاران پزشکی و برخلاف تصور عمومی، آنها بیشترین حجم و فشار کاری را در سال اول رزیدنتی تجربه میکنند و در سالهای بالاتر از حجم کاریشان به دلیل پیشکسوتی و اینکه میتوانند مسوولیتها را به گردن رزیدنتهای سال اولی بیندازند، بهتدریج کاسته میشود.
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/692671/
@bidarzani
نویسنده: بنفشه جمالی
از متن: «از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها به ویژه رزیدنتهای زن در ایران نقش داشتهاند؟
بر اساس گزارشهای اعلام شده از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. آماری تکاندهنده که بسیاری را بر آن داشت تا این سوال را مطرح کنند چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها در ایران نقش داشتهاند؟
رزیدنتها چه کسانی هستند؟
دانشجویان پزشکی پس از گذراندن هفت تا هشت سال دوره پزشکی و اتمام این دوره با موفقیت پزشک عمومی میشوند. در صورت ادامه تحصیل، این پزشکان میتوانند در آزمون دستیاری یا همان رزیدنتی شرکت کنند. طول دوره رزیدنتی معمولا چهار سال است و از همان سال اول در بیمارستانها مشغول به کار میشوند. رزیدنتها بعد از قبولی در آزمون تخصصی، باید تعهدنامهای را امضا کنند که بهموجب بند سوم آن، اگر شخص به هر دلیلی نتواند دوره خود را تمام کند، ملزم به پرداخت دو برابر هزینه تحصیل بهعنوان خسارت است.
شیفتهای طولانی که گاهی تا ۷۲ ساعت ادامه دارد، حجم کاری بالا، اختلاف طبقاتی بین پزشکان، انحصارطلبی پزشکان قدیمیتر، توهین و تحقیر به رزیدنتها بخصوص سال اولیها، حقوق سه میلیون تومانی و نداشتن اجازه کار در بیرون از محیط بیمارستان تنها بخشی از مشکلاتی است که رزیدنتها در ایران با آن رو به رو هستند.
▪️به گفته این دستیاران پزشکی و برخلاف تصور عمومی، آنها بیشترین حجم و فشار کاری را در سال اول رزیدنتی تجربه میکنند و در سالهای بالاتر از حجم کاریشان به دلیل پیشکسوتی و اینکه میتوانند مسوولیتها را به گردن رزیدنتهای سال اولی بیندازند، بهتدریج کاسته میشود.
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/692671/
@bidarzani
Radiozamaneh
خودکشی سریالی رزیدنتها: زنان رزیدنت و خشونتهای مبتنی بر جنسیت
از ابتدای سال جاری تا امروز حداقل ۱۴ رزیدنت در شهرهای مختلف ایران دست به خودکشی زدهاند. چه عواملی در خودکشیهای سریالی رزیدنتها به ویژه رزیدنتهای زن در ایران نقش داشتهاند؟
🟣 جمعیت نسوان وطنخواه نمایشنامهٔ «آدم و حوا» با محوریت «آزادی زنان» را که نخستین تئاتر زنان در ایران بود با همکاری «میرزاده عشقی» نوشتند و آن را در پارک اتابک اجرا کردند.
پنج هزار زن از جمله، تعدادی از زنان اروپایی به تماشای آن آمدند و چهارصد تومان جمع شد. اما سپس به دلیل مخالفت شدید روحانیان تهران اجرای آن ممنوع شد. نسوان وطنخواه با اجرای این برنامه و درآمد حاصل از فروش بلیط آن مخارج کلاسهای اکابر برای زنان را تأمین کرد.
تصویر: هیئت مدیره جمعیت نسوان وطنخواه
@thesis11site
@bidarzani
پنج هزار زن از جمله، تعدادی از زنان اروپایی به تماشای آن آمدند و چهارصد تومان جمع شد. اما سپس به دلیل مخالفت شدید روحانیان تهران اجرای آن ممنوع شد. نسوان وطنخواه با اجرای این برنامه و درآمد حاصل از فروش بلیط آن مخارج کلاسهای اکابر برای زنان را تأمین کرد.
تصویر: هیئت مدیره جمعیت نسوان وطنخواه
@thesis11site
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 میدانیم که مثلث صورتی رنگِ راس به پایین در کمپهای کار اجباری نازیها بر روی یونیفرم زندانیهای همجنسگرا دوخته میشد [مثلث صورتی رنگِ راس به پایین به معنای جنس زن، مادین، مربوط به جنس مونث، نشان فرج، شکل بخش بیرونی آلت تناسلی زن، دهان، همان زادگاه تاریکی، جایی که در آن بودیم، محل متولد شدن، با خاطراتی مبهم، مغاک] و همچنین میدانیم که مثلث قهوهای رنگ راس به پایین بر روی یونیفرمهای کولیها دوخته میشد. و مثلثِ سرخ رنگ بر روی یونیفرمهای زندانیان سیاسی. و سیاه بر روی لباسِ دریوزگان، بیچارگان. و سبز ...
و مثلثی که راسش به سمت بالا باشد؛ ما میدانیم که آن به معنای مردانگی است. آسمان، لوگوس، شعاع آفتاب، یا آگاهی، ذاتِ آگاهی! و دو مثلث متصل بهم، میدانیم که به معنای مرگ است. و همچنین میدانیم که دو مثلثی که در هم فرو رفتهاند [یکی راس به پایین و دیگری راس به بالا] بر روی یونیفرمهای یهودیان دوخته میشدهاند [همان ستارهی داود به معنای وقتی اوج همان زیر است] جمعِ اضداد. توصیف به عنوان مذکر و مونث (hermaphrodite؛ حیوانِ، گیاهِ نرِ ماده) همچون روح در جسم [زن مهذب، مردِ زن] یا هر موجودی تصویری از دیگری است، تقابل و ادراک. یا مفهوم طبیعت همان شناخت طبیعت است؛ کسی که طبیعت را با خودآگاهی میفهمد. اما برای ما [اکنون] معنای آن این است: من همان ستارهای هستم که با درخشیدن، خودم و تو را از اعماق بیرون میکشم.
▪️ از متن کتاب "پورنوگرافی و خاموشی؛ انتقام فرهنگ از طبیعت" نوشتهی سوزان گریفین
▪️عکسها از فوتومونتاژ #آلن_رنه دربارهی آشوویتس انتخاب شده است؛ شب و مه (۱۹۵۶)
@CineManiaa
@bidarzani
و مثلثی که راسش به سمت بالا باشد؛ ما میدانیم که آن به معنای مردانگی است. آسمان، لوگوس، شعاع آفتاب، یا آگاهی، ذاتِ آگاهی! و دو مثلث متصل بهم، میدانیم که به معنای مرگ است. و همچنین میدانیم که دو مثلثی که در هم فرو رفتهاند [یکی راس به پایین و دیگری راس به بالا] بر روی یونیفرمهای یهودیان دوخته میشدهاند [همان ستارهی داود به معنای وقتی اوج همان زیر است] جمعِ اضداد. توصیف به عنوان مذکر و مونث (hermaphrodite؛ حیوانِ، گیاهِ نرِ ماده) همچون روح در جسم [زن مهذب، مردِ زن] یا هر موجودی تصویری از دیگری است، تقابل و ادراک. یا مفهوم طبیعت همان شناخت طبیعت است؛ کسی که طبیعت را با خودآگاهی میفهمد. اما برای ما [اکنون] معنای آن این است: من همان ستارهای هستم که با درخشیدن، خودم و تو را از اعماق بیرون میکشم.
▪️ از متن کتاب "پورنوگرافی و خاموشی؛ انتقام فرهنگ از طبیعت" نوشتهی سوزان گریفین
▪️عکسها از فوتومونتاژ #آلن_رنه دربارهی آشوویتس انتخاب شده است؛ شب و مه (۱۹۵۶)
@CineManiaa
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی: تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|چهارده: جرایم جنسی در برهوتِ بیقانونی|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
در جریان تحقیقات میدانی پایاننامه، من به دنبال جریان رسیدگی به «جرمی مشخص» بودم، اما در هر پرونده صحبت از یک عنوان بود. حتی در یک پروندهی معین هم عنوانِ به کار رفته در بعضی از نامههای رسمی با سایر دستورات قضایی متفاوت بود. به زبان ساده جرم ارتکابی یکی بود اما عناوین مجرمانهای که برای آن به کار میرفت متعدد بود.
من به دنبال پروندههای مرتبط با «تجاوز به محارم» بودم اما با عناوینی مثل «زنا با محارم»، «کودکآزاری»، «تجاوز به عنف»، «زنای به عنف»، «رابطهی نامشروع میان محارم»، «تجاوز به کودکان» و ... روبهرو شدم.
در حقوق کیفری، اصلی به نام «قانونی بودن جرم و مجازات» وجود دارد؛ اساس یک نظام کیفری بر این اصل استوار است. مطابق این اصل، جرم و هر آنچه مرتبط با آن است، میبایست در متنی رسمی و مصوب به نام قانون، در معرض اطلاع شهروندان قرار گرفته باشد. به تعبیر بهتر تعریف و توضیح جرم، میزان مجازات و نیز نحوهی رسیدگی به آن با جزئیات مبسوط و مفصل باید در قوانین توضیح داده شوند. در واقع هیچکس را نمیتوان متهم و محکوم به جرمی کرد که در قوانین کیفری، اسمی از آن برده نشده است. بگذریم از اینکه چنین اصلی چه اندازه در نظام حقوقی و قضایی ایران مورد توجه است، مسئلهی نخست ما در ارتباط با جرایم جنسی، فقدان عناوین مجرمانهی کافی و رسا در این حوزه است. برای مثال ما جرمی تحت عنوان «تجاوز به محارم» نداریم. حتی میتوان ادعا کرد در قوانین ما خود «تجاوز» نیز به روشنی و آنطور که باید، عنوان مستقلی ندارد.
در مجموعه قوانین کیفری ایران، هیچ فصلی تحت عنوان «جرایم جنسی» وجود ندارد. قانون مجازات اسلامی مصوب اردیبهشت۱۳۹۲، در بخش دوم از کتاب دوم، تعریف و تشریح جرایم حدی را آغاز میکند. در فصل نخست این مجموعه از «زنا» و در فصل دوم آن از «لواط، تفخیذ و مساحقه» میگوید.
در ابتدا، به طور خلاصه باید گفت منظور از جرایم حدی، جرایمی است که اساسا جرمانگاری آنها و تعیین حد و حدود ارتکاب، میزان و نحوهی اجرای مجازات مستقیما از دل شرع یا به تعبیر فقهی از سوی شارع مقدس آمده است. این جرایم در برابر جرایم تعزیری قرار میگیرند؛ جرایمی که حاکم وقت یا به بیان امروزی قانونگذار میتواند دست به خلق، توصیف و اجرای آنها بزند. بر خلاف جرایم حدی، تعزیریها به فراخور زمان قابل تغییر و یا حتی نسخ هستند.
قانونگذار در ماده ۲۲۱، زنا را به عنوان اصلیترین جرم جنسی تعریف کرده است. ماده ۲۲۴ مجازات برخی از انواع زنا را، اعدام اعلام کرده است؛ زنا با محارم نَسَبی و زنای به عنف مشمول این حکم هستند. زنای به عنف تعبیر فقهی و قانونی «تجاوز جنسی» است. در شرایطی که تجاوز به معنای (Rape) باشد یا به بیان فقهی، دخول کامل در حملهی جنسی صورت بگیرد، این عنوان مجرمانه متهم را تا اعدام پیش میبرد.
از سوی دیگر در ماده ۶۳۷ قانون مجازات، این بار ذیل جرایم تعزیری، ارتباط جنسی زن و مرد خارج از چهارچوب شرعی ازدواج، جرمی با مجازات شلاق است. اگر این ارتباط بدون رضایت یکی از طرفین باشد، تنها کسی که دست به اجبار زده، مجازات میشود. در حقیقت به سختی میتوان از این ماده، جرمانگاری آزار جنسی غیر دخولی را برداشت کرد.
با این مقدمات، میتوان گفت که قوانین ایران در حوزهی جرایم جنسی، برهوتی بیآبوعلف است. قانونگذار در این ارتباط بیش از هر عامل دیگری، بر نامشروع بودن روابط جنسی تکیه دارد. اینجاست که بنا بر این توضیحات و مبتنی بر دیدهها و تجربیات حقوقی میتوان ادعا کرد، جرایم جنسی در ایران «زنامحور» هستند. به این معنا که مبنای رسیدگیهای قضایی به جرایم جنسی، جرم زنا است. از آنجایی که این جرم مبتنی بر رضایت است و تنها یک شکل محدود و مشروط به زن و مرد بودن طرفین و دخول کامل دارد، میتوان استنتاج کرد جرایم جنسی «رضایتمحور» و «دخولمحور» نیز هستند.
بنابراین در نظام حقوقی ما، آزار جنسی غیردخولی و انواع آن، تجاوز به کودکان، تجاوز به همسر، آزار جنسی و تجاوز به مردان، آزار جنسی از سوی همجنس زن یا مرد، آزار جنسی دگرباشان و خشونت جنسی خانگی میان محارم، هیچکدام جایگاهی ندارند. این جرایم با تنوعی بسیار رخ میدهند اما بضاعت قانونی ما کفایتِ رسیدگی به این جرایم را نمیکند. در حقیقت همانطور که در ابتدای متن گفتیم ما برای جرایم جنسی به تفکیک و با تفصیل، متن قانونی نداریم. راهحل قضات در رابطه با این جرایم، معیار قرار دادن زنا و مشتقات آن بوده که خود دارای نتایج اسفباری است.
▪️هر نوع مجازات اعدام و قصاص، تاکیدا محکوم است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|چهارده: جرایم جنسی در برهوتِ بیقانونی|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
در جریان تحقیقات میدانی پایاننامه، من به دنبال جریان رسیدگی به «جرمی مشخص» بودم، اما در هر پرونده صحبت از یک عنوان بود. حتی در یک پروندهی معین هم عنوانِ به کار رفته در بعضی از نامههای رسمی با سایر دستورات قضایی متفاوت بود. به زبان ساده جرم ارتکابی یکی بود اما عناوین مجرمانهای که برای آن به کار میرفت متعدد بود.
من به دنبال پروندههای مرتبط با «تجاوز به محارم» بودم اما با عناوینی مثل «زنا با محارم»، «کودکآزاری»، «تجاوز به عنف»، «زنای به عنف»، «رابطهی نامشروع میان محارم»، «تجاوز به کودکان» و ... روبهرو شدم.
در حقوق کیفری، اصلی به نام «قانونی بودن جرم و مجازات» وجود دارد؛ اساس یک نظام کیفری بر این اصل استوار است. مطابق این اصل، جرم و هر آنچه مرتبط با آن است، میبایست در متنی رسمی و مصوب به نام قانون، در معرض اطلاع شهروندان قرار گرفته باشد. به تعبیر بهتر تعریف و توضیح جرم، میزان مجازات و نیز نحوهی رسیدگی به آن با جزئیات مبسوط و مفصل باید در قوانین توضیح داده شوند. در واقع هیچکس را نمیتوان متهم و محکوم به جرمی کرد که در قوانین کیفری، اسمی از آن برده نشده است. بگذریم از اینکه چنین اصلی چه اندازه در نظام حقوقی و قضایی ایران مورد توجه است، مسئلهی نخست ما در ارتباط با جرایم جنسی، فقدان عناوین مجرمانهی کافی و رسا در این حوزه است. برای مثال ما جرمی تحت عنوان «تجاوز به محارم» نداریم. حتی میتوان ادعا کرد در قوانین ما خود «تجاوز» نیز به روشنی و آنطور که باید، عنوان مستقلی ندارد.
در مجموعه قوانین کیفری ایران، هیچ فصلی تحت عنوان «جرایم جنسی» وجود ندارد. قانون مجازات اسلامی مصوب اردیبهشت۱۳۹۲، در بخش دوم از کتاب دوم، تعریف و تشریح جرایم حدی را آغاز میکند. در فصل نخست این مجموعه از «زنا» و در فصل دوم آن از «لواط، تفخیذ و مساحقه» میگوید.
در ابتدا، به طور خلاصه باید گفت منظور از جرایم حدی، جرایمی است که اساسا جرمانگاری آنها و تعیین حد و حدود ارتکاب، میزان و نحوهی اجرای مجازات مستقیما از دل شرع یا به تعبیر فقهی از سوی شارع مقدس آمده است. این جرایم در برابر جرایم تعزیری قرار میگیرند؛ جرایمی که حاکم وقت یا به بیان امروزی قانونگذار میتواند دست به خلق، توصیف و اجرای آنها بزند. بر خلاف جرایم حدی، تعزیریها به فراخور زمان قابل تغییر و یا حتی نسخ هستند.
قانونگذار در ماده ۲۲۱، زنا را به عنوان اصلیترین جرم جنسی تعریف کرده است. ماده ۲۲۴ مجازات برخی از انواع زنا را، اعدام اعلام کرده است؛ زنا با محارم نَسَبی و زنای به عنف مشمول این حکم هستند. زنای به عنف تعبیر فقهی و قانونی «تجاوز جنسی» است. در شرایطی که تجاوز به معنای (Rape) باشد یا به بیان فقهی، دخول کامل در حملهی جنسی صورت بگیرد، این عنوان مجرمانه متهم را تا اعدام پیش میبرد.
از سوی دیگر در ماده ۶۳۷ قانون مجازات، این بار ذیل جرایم تعزیری، ارتباط جنسی زن و مرد خارج از چهارچوب شرعی ازدواج، جرمی با مجازات شلاق است. اگر این ارتباط بدون رضایت یکی از طرفین باشد، تنها کسی که دست به اجبار زده، مجازات میشود. در حقیقت به سختی میتوان از این ماده، جرمانگاری آزار جنسی غیر دخولی را برداشت کرد.
با این مقدمات، میتوان گفت که قوانین ایران در حوزهی جرایم جنسی، برهوتی بیآبوعلف است. قانونگذار در این ارتباط بیش از هر عامل دیگری، بر نامشروع بودن روابط جنسی تکیه دارد. اینجاست که بنا بر این توضیحات و مبتنی بر دیدهها و تجربیات حقوقی میتوان ادعا کرد، جرایم جنسی در ایران «زنامحور» هستند. به این معنا که مبنای رسیدگیهای قضایی به جرایم جنسی، جرم زنا است. از آنجایی که این جرم مبتنی بر رضایت است و تنها یک شکل محدود و مشروط به زن و مرد بودن طرفین و دخول کامل دارد، میتوان استنتاج کرد جرایم جنسی «رضایتمحور» و «دخولمحور» نیز هستند.
بنابراین در نظام حقوقی ما، آزار جنسی غیردخولی و انواع آن، تجاوز به کودکان، تجاوز به همسر، آزار جنسی و تجاوز به مردان، آزار جنسی از سوی همجنس زن یا مرد، آزار جنسی دگرباشان و خشونت جنسی خانگی میان محارم، هیچکدام جایگاهی ندارند. این جرایم با تنوعی بسیار رخ میدهند اما بضاعت قانونی ما کفایتِ رسیدگی به این جرایم را نمیکند. در حقیقت همانطور که در ابتدای متن گفتیم ما برای جرایم جنسی به تفکیک و با تفصیل، متن قانونی نداریم. راهحل قضات در رابطه با این جرایم، معیار قرار دادن زنا و مشتقات آن بوده که خود دارای نتایج اسفباری است.
▪️هر نوع مجازات اعدام و قصاص، تاکیدا محکوم است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
بيدارزنى
<unknown> – Bessie Smith - Young Woman's Blues (Audio)
🟣 بعد از لغو بردهداری تا چند دهه بعد، اوضاع اقتصادی سیاهان تغییر چندانی نکرد. اربابان دیروز، اربابان امروز هم بودند و بردگان هم همان بردگان سابق که به حال خود رها شده بودند. اما این آزادی حداقلی منجر به انقلابی در روابط شخصی، خانوادگی و اجتماعیِ جامعه سیاهان شد.
حال برای اولینبار این خود سیاهان بودند که در مورد روابط عاطفی، جنسی و یا ازدواج تصمیم میگرفتند. در نتیجه جنسیت، سکشوالیته و عشق یکی از تمهای اصلی موسیقی سیاهان بود و برای خوانندگان زن سیاه همراه بود با اعتراض، مقاومت و طغیان.
تصویری در جهت خلاف پیکان آپاراتوس حاکم که مطبوعش زن سفیدِ مطیع و خانهدار با چند فرزند بود. موسیقی که از ستم بر زنانِ جامانده و فراموششده میگفت و بر آنانی که پیشاپیش موفق و مرفه بودند وقعی نمینهاد:
فمنیسمی حقیقی علیه جریان اصلی.
رادیو گنشو
@bidarzani
حال برای اولینبار این خود سیاهان بودند که در مورد روابط عاطفی، جنسی و یا ازدواج تصمیم میگرفتند. در نتیجه جنسیت، سکشوالیته و عشق یکی از تمهای اصلی موسیقی سیاهان بود و برای خوانندگان زن سیاه همراه بود با اعتراض، مقاومت و طغیان.
تصویری در جهت خلاف پیکان آپاراتوس حاکم که مطبوعش زن سفیدِ مطیع و خانهدار با چند فرزند بود. موسیقی که از ستم بر زنانِ جامانده و فراموششده میگفت و بر آنانی که پیشاپیش موفق و مرفه بودند وقعی نمینهاد:
فمنیسمی حقیقی علیه جریان اصلی.
رادیو گنشو
@bidarzani
🟣 چگونه «رینگ» مرضیه را کشت؟
(گزارشی از درون کارخانه نساجی کویر سمنان)
در روزهای گذشته جانباختنِ یک کارگر ۲۱ساله بهنام «مرضیه طاهریان» در کارخانه نساجی کویر سمنان خبرساز شد. خبرگزاریهای دولتی در ایران «بیاحتیاطی از سوی کارگر» را عامل مرگ او اعلام کردند اما در روزهای بعد مشخص شد گیر کردنِ مقنعهای که مرضیه به صورت اجباری بهسر داشته، در دستگاه و آسیب به سر او علت اصلی جانباختنش بوده است.
یک منبع آگاه از درون کارخانه نساجی کویر سمنان که نخواست نامش فاش شود، در گفتو گو با زمانه جزییات جدیدی درباره وضعیت کاریِ کارگران زن و مرد در این کارخانه و همچنین چگونگی جانباختن مرضیه طاهریان را در اختیار زمانه قرار داده است.
شرکت نساجی کویر سمنان یک کارخانه صنعتی واقع در فاز یک از شهرک صنعتی شرق، در کیلومتر ۸ جاده سمنان- دامغان است که با مدیریت فردی بهنام «امیررضا فیض» در زمینه تولید انواع نخ ظریف پنبه اى و الیاف مصنوعى فعالیت دارد.
▪️کارگران زن؛ هشت ساعت دویدنِ بیوقفه، هوای دم کرده و حجاب اجباری
«به علت اینکه فیتیلهها، نیمچه نخها و نخها در دستگاههای تولیدی، دچار پارگیهای مداومِ پیوندها و پایین آمدن کیفیت محصولات نشود، باید دما و رطوبت سالن در یک درجه خاص تنظیم باشد. این دما و رطوبت، حالتی شرجی و دم کرده به فضا میدهد. مشابه رفتن با پوشش کامل در حمامِ بخار. در این محیط، کارگران زن، باید از پوشش مانتو، شلوار و مقنعه استفاده کنند که حتی راه رفتن در این هوای شرجی را برای آنها بسیار سخت میکند. کارگران به هیچ عنوان اجازهی نشستن ندارند و در صورت مشاهدهی نشستن یک کارگر در گوشه و کنار سالن، به او تذکر داده میشود و در صورت تکرار، در مراحل بعد اخطار و برخوردهای جدی تر شامل حال کارگر خواهد شد.»
بهگفته او، هر کارگر هشت ساعت به صورت مستمر در حال دویدن بین دستگاههاست. در حالی که نه تنها از پوشش مناسب و ایمن برخوردار نیست بلکه کمترین موارد ایمنی دستگاهها، بعضا به علت مستهلک بودن، هم در نظر گرفته نشده است.
▪️رینگ، دستگاهی که جان مرضیه را گرفت
«سالن A، رینگ ۲، واحد ۸۲۰»
عبارت ذکر شده، آدرس دقیق نقطهای در کارخانه نساجی کویر سمنان است که مرضیه طاهریان بهدلیل داشتنِ حجاب اجباری و بهخاطر عدم ایمن سازیِ محل کارش توسط کارفرما، جانش را از دست داده است.
همه کسانی که برای مدتی اوپراتور رینگ ۱ و ۲ در سالن قدیم یا همان سالن A بودند، متفقالقول معتقدند که این دو دستگاه پارگیِ پیوند وحشتناکی دارند. میزان ِ پیچیدگی نیمچه نخ به دور سیلندرها به علت همین پارگیهای مداومِ پیوند، بسیار زیاد است. این دو دستگاهِ کلافه کنندهای که اکثرا حالت درهم ریختگی دارند، همچنان استارت شده و به تولید ادامه میدهند.»
او میگوید نقص فنی دستگاهها باعث میشد مرضیه به صورت پیوسته در میان دو رینگ در حال دویدن باشد:
«۱۰ دقیقه آخر هر شیفت، فشار کاری اوپراتورهای رینگ، به بالاترین حد خود میرسد. بوبینهای خالی باید تعویض شده باشد (بعضا در هر شیفت کاری و برای هر دستگاه ۳۰۰تا ۴۰۰ بوبین باید طی شیفت تعویض شود). دستگاه پارگی پیوند نداشته باشد. پیچیدگی دور سیلندرها برطرف شده و واحدهای غیر فعال باید فعال شوند. سپراتورها، آپرونها و آپرون گیرها و سایر قطعات رینگ باید صحیح و سالم به اوپراتور شیفت بعد تحویل گردند. هر کارگر دو دستگاه رینگ را طی هشت ساعت کاری نگه میدارد که هر دستگاه شامل ۱۲۰۰ واحد است، علاوه بر اینکه عملا تمام مدت کاری را در حال دویدن بین دستگاه هاست، درپایان شیفت هم با سرعت بالا باید نخ کشی و پیوند واحدهای غیرفعال را انجام دهد.»
بهگفته او، مرضیه طاهریان در حال مایع دادن به ماسوره واحد غیرفعال ۸۲۰ بوده که مقنعه و موهای پشت سر بافته شدهاش در یک لحظه بین سیلندر گیر کرد و منجر به جانباختنِ او شد.
#اشتغال_زنان #ناامنی_شغلی #تبعیض_جنسیتی #حجاب_اجباری
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3nokBQJ
@bidarzani
(گزارشی از درون کارخانه نساجی کویر سمنان)
در روزهای گذشته جانباختنِ یک کارگر ۲۱ساله بهنام «مرضیه طاهریان» در کارخانه نساجی کویر سمنان خبرساز شد. خبرگزاریهای دولتی در ایران «بیاحتیاطی از سوی کارگر» را عامل مرگ او اعلام کردند اما در روزهای بعد مشخص شد گیر کردنِ مقنعهای که مرضیه به صورت اجباری بهسر داشته، در دستگاه و آسیب به سر او علت اصلی جانباختنش بوده است.
یک منبع آگاه از درون کارخانه نساجی کویر سمنان که نخواست نامش فاش شود، در گفتو گو با زمانه جزییات جدیدی درباره وضعیت کاریِ کارگران زن و مرد در این کارخانه و همچنین چگونگی جانباختن مرضیه طاهریان را در اختیار زمانه قرار داده است.
شرکت نساجی کویر سمنان یک کارخانه صنعتی واقع در فاز یک از شهرک صنعتی شرق، در کیلومتر ۸ جاده سمنان- دامغان است که با مدیریت فردی بهنام «امیررضا فیض» در زمینه تولید انواع نخ ظریف پنبه اى و الیاف مصنوعى فعالیت دارد.
▪️کارگران زن؛ هشت ساعت دویدنِ بیوقفه، هوای دم کرده و حجاب اجباری
«به علت اینکه فیتیلهها، نیمچه نخها و نخها در دستگاههای تولیدی، دچار پارگیهای مداومِ پیوندها و پایین آمدن کیفیت محصولات نشود، باید دما و رطوبت سالن در یک درجه خاص تنظیم باشد. این دما و رطوبت، حالتی شرجی و دم کرده به فضا میدهد. مشابه رفتن با پوشش کامل در حمامِ بخار. در این محیط، کارگران زن، باید از پوشش مانتو، شلوار و مقنعه استفاده کنند که حتی راه رفتن در این هوای شرجی را برای آنها بسیار سخت میکند. کارگران به هیچ عنوان اجازهی نشستن ندارند و در صورت مشاهدهی نشستن یک کارگر در گوشه و کنار سالن، به او تذکر داده میشود و در صورت تکرار، در مراحل بعد اخطار و برخوردهای جدی تر شامل حال کارگر خواهد شد.»
بهگفته او، هر کارگر هشت ساعت به صورت مستمر در حال دویدن بین دستگاههاست. در حالی که نه تنها از پوشش مناسب و ایمن برخوردار نیست بلکه کمترین موارد ایمنی دستگاهها، بعضا به علت مستهلک بودن، هم در نظر گرفته نشده است.
▪️رینگ، دستگاهی که جان مرضیه را گرفت
«سالن A، رینگ ۲، واحد ۸۲۰»
عبارت ذکر شده، آدرس دقیق نقطهای در کارخانه نساجی کویر سمنان است که مرضیه طاهریان بهدلیل داشتنِ حجاب اجباری و بهخاطر عدم ایمن سازیِ محل کارش توسط کارفرما، جانش را از دست داده است.
همه کسانی که برای مدتی اوپراتور رینگ ۱ و ۲ در سالن قدیم یا همان سالن A بودند، متفقالقول معتقدند که این دو دستگاه پارگیِ پیوند وحشتناکی دارند. میزان ِ پیچیدگی نیمچه نخ به دور سیلندرها به علت همین پارگیهای مداومِ پیوند، بسیار زیاد است. این دو دستگاهِ کلافه کنندهای که اکثرا حالت درهم ریختگی دارند، همچنان استارت شده و به تولید ادامه میدهند.»
او میگوید نقص فنی دستگاهها باعث میشد مرضیه به صورت پیوسته در میان دو رینگ در حال دویدن باشد:
«۱۰ دقیقه آخر هر شیفت، فشار کاری اوپراتورهای رینگ، به بالاترین حد خود میرسد. بوبینهای خالی باید تعویض شده باشد (بعضا در هر شیفت کاری و برای هر دستگاه ۳۰۰تا ۴۰۰ بوبین باید طی شیفت تعویض شود). دستگاه پارگی پیوند نداشته باشد. پیچیدگی دور سیلندرها برطرف شده و واحدهای غیر فعال باید فعال شوند. سپراتورها، آپرونها و آپرون گیرها و سایر قطعات رینگ باید صحیح و سالم به اوپراتور شیفت بعد تحویل گردند. هر کارگر دو دستگاه رینگ را طی هشت ساعت کاری نگه میدارد که هر دستگاه شامل ۱۲۰۰ واحد است، علاوه بر اینکه عملا تمام مدت کاری را در حال دویدن بین دستگاه هاست، درپایان شیفت هم با سرعت بالا باید نخ کشی و پیوند واحدهای غیرفعال را انجام دهد.»
بهگفته او، مرضیه طاهریان در حال مایع دادن به ماسوره واحد غیرفعال ۸۲۰ بوده که مقنعه و موهای پشت سر بافته شدهاش در یک لحظه بین سیلندر گیر کرد و منجر به جانباختنِ او شد.
#اشتغال_زنان #ناامنی_شغلی #تبعیض_جنسیتی #حجاب_اجباری
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3nokBQJ
@bidarzani
Telegraph
چگونه «رینگ» مرضیه را کشت؟
گزارشی از درون کارخانه نساجی کویر سمنان «مرضیه طاهریان» کارگر کارخانه نساجی کویر سمنان چرا جان باخت؟ شرایط کار برای زنان در این کارخانه چگونه است؟ ایمنی کار تا چه حد در این کارخانه رعایت میشود؟ در روزهای گذشته جانباختنِ یک کارگر ۲۱ساله بهنام «مرضیه طاهریان»…
🟣 سینا قلندری، خبرنگار لرستانی که خبر قتل «مبینا سوری» #کودک_همسر ۱۴ ساله بهدستِ همسر روحانیاش را منتشر کرده بود، توسط دادگاه کیفری کوهدشت به ۱۱ ماه و ۱۶ روز زندان و ۲ سالممنوعیت از خبرنگاری محکوم شد.
#زن_کشی #خشونت_سیستماتیک
@bidarzani
#زن_کشی #خشونت_سیستماتیک
@bidarzani
برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|پانزده: «من هم»؛ برنده یا بازنده؟|
✍🏽 مهسا غلامعلی زاده
از متن: «چهارم اینکه متاسفانه این جنبش هنوز نتوانسته نظام حقوقی ایران را به سمت تغییر قوانین سوق دهد. جنبشی که در بسیاری از کشورهای دنیا، منجر به تحولات جدی قانونی و قضایی شد، در ایران از اعتراضات اجتماعی و ابراز خشم رسانهای پا فراتر نگذاشت. علت مشخص است. اساسا ارادهای برای گام برداشتن در مسیر حذف تبعیض و خشونت علیه زنان وجود ندارد. تصویب قوانین در حوزهی جرایم جنسی و به رسمیت شناختن گفتمان تجاوز، دغدغهی قانونگذاران و سیاستمداران نبوده و نیست».
▪️هر نوع مجازات اعدام و قصاص، تاکیدا محکوم است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3FlPk78
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|پانزده: «من هم»؛ برنده یا بازنده؟|
✍🏽 مهسا غلامعلی زاده
از متن: «چهارم اینکه متاسفانه این جنبش هنوز نتوانسته نظام حقوقی ایران را به سمت تغییر قوانین سوق دهد. جنبشی که در بسیاری از کشورهای دنیا، منجر به تحولات جدی قانونی و قضایی شد، در ایران از اعتراضات اجتماعی و ابراز خشم رسانهای پا فراتر نگذاشت. علت مشخص است. اساسا ارادهای برای گام برداشتن در مسیر حذف تبعیض و خشونت علیه زنان وجود ندارد. تصویب قوانین در حوزهی جرایم جنسی و به رسمیت شناختن گفتمان تجاوز، دغدغهی قانونگذاران و سیاستمداران نبوده و نیست».
▪️هر نوع مجازات اعدام و قصاص، تاکیدا محکوم است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3FlPk78
@bidarzani
Telegraph
برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه |پانزده: «من هم»؛ برنده یا بازنده؟| اعتراف میکنم زمانی که در حال تماشای سریال خانهی پوشالی (House of Cards) بودم شنیدن خبر عدم حضور کوین اسپیسی، یکی از بازیگران اصلی این فیلم در فصل آخرش، بسیار ناراحتم کرد؛ راستش تماشای فصل شش هم چنگی…
🟣 نخستین ضبط رسمی تصنیف مرغ سحر از «ملکالشعرا بهار» با صدای «ملوک ضرابی» و تار «مرتضی خان نیداوود» در سال ۱۳۰۶ انجام شد.
در هر دو اثر مرغ سحر با صدای محمدرضا شجریان و فرهاد مهراد، بخش دوم و کامل این ترانه اجرا نشد. نظیر:
«قول و شرافت، همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد
دیده، تر شد
ظلم مالک، جور ارباب
زارع از غم، گشته بیتاب
ساغر اغنیا، پُر مِی ناب
جام ما پُر زِ خونِ جگر شد...»
▪️تصویر: خدیجه اشرفالسادات مرتضایی (مرضیه)، ملوک ضرابی، غلامحسین بنان
#زنان_موسیقی
قطعه کامل این اجرا در دسترس است.
@bidarzani
در هر دو اثر مرغ سحر با صدای محمدرضا شجریان و فرهاد مهراد، بخش دوم و کامل این ترانه اجرا نشد. نظیر:
«قول و شرافت، همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد
دیده، تر شد
ظلم مالک، جور ارباب
زارع از غم، گشته بیتاب
ساغر اغنیا، پُر مِی ناب
جام ما پُر زِ خونِ جگر شد...»
▪️تصویر: خدیجه اشرفالسادات مرتضایی (مرضیه)، ملوک ضرابی، غلامحسین بنان
#زنان_موسیقی
قطعه کامل این اجرا در دسترس است.
@bidarzani
🟣 در بامداد ۲۴ آبان ۱۳۹۸، «جواد نظری فتحآبادی» در اعتراض به گرانی سوخت و وضعیت حاکم، با گلولهی ماموران امنیتی در سیرجان جان خود را از دست داد. او نخستین معترضِ جانباختهی اعتراضات سراسری آبان خونین ۹۸ بود.
جواد نظری فتحآبادی، متولد ۱۳۶۶، کارگر کابینتسازی و صاحب ۳ فرزند بود. او یکی از هزاران معترضی بود که نه «قربانی» که «معترضی مطالبهگر» بود. یکی از هزاران کسی که تغییر را با دستان خود ممکن میدانستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
جواد نظری فتحآبادی، متولد ۱۳۶۶، کارگر کابینتسازی و صاحب ۳ فرزند بود. او یکی از هزاران معترضی بود که نه «قربانی» که «معترضی مطالبهگر» بود. یکی از هزاران کسی که تغییر را با دستان خود ممکن میدانستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani