بيدارزنى
4.02K subscribers
5.18K photos
1.22K videos
173 files
4.18K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 فیلمی دربرابر ناقص‌سازی جنسی زنان


«زنان همه عزادارند و به دلیل پیامدهای ناشی از بریدن اندام تناسلی آگاه و متحد شده‌اند و وقتی بزرگان برمی‌گردند با فریاد «مثله‌سازی اندام جنسی بس است» از آنها استقبال می‌کنند».

▪️موولاد (حفاظت جادویی) فیلمی از نویسنده و کارگردان سنگالی، عثمان سمبن است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. این فیلم به موضوع مثله‌سازی اندام جنسی زنان (female genital mutilation) می پردازد، یک عمل رایج در تعدادی از کشورهای آفریقایی، از مصر تا نیجریه و در برخی نقاط ایران از جمله مناطقی از جنوب، جنوب غربی و غرب ایران.

این فیلم محصول مشترک شرکت‌هایی از چندین کشور فرانسوی زبان بود: سنگال، فرانسه، بورکینافاسو، کامرون، مراکش و تونس. فیلم که در روستای دورافتاده جریسو، بورکینافاسو فیلمبرداری شده است و روایت آن در مخالفت با این عمل است، زنی روستایی به نام کول را به تصویر می‌کشد که از moolaadé (حفاظت جادویی) برای محافظت از دخترش و گروهی از دختران جوان‌تر استفاده می‌کند. او با مخالفت اهالی روستا مواجه است که معتقد به لزوم بریدن اندام تناسلی زنانه هستند که به آن «تطهیر» می‌گویند. این آخرین فیلم سمبن قبل از مرگش در سال ۲۰۰۷ بود.

کول دومین زن از سه همسر شوهرش است، مردی معتدل و آرام‌تر از بسیاری دیگر از ساکنان روستا. دخترش آماساتو نامزد کرده است بدون انجام عمل ناقص‌سازی اندام جنسی‌اش که در سنت محلی پیش نیاز ازدواج تلقی می‌شود. همین موضوع باعث تحقیر او توسط روستاییان شده است. به همین دلیل آماساتو درخواست می‌کند که اندام تناسلی‌اش را قطع کنند تا موقعیت اجتماعی و پذیرش ازدواجش را تضمین کند. کول به دخترش توضیح می‌دهد که نمی‌خواهد او به سرنوشت کول دچار شود. اولین دلیل او این است که عمل پیامدهای ناگوار زیادی دارد و می‌تواند کشنده باشد. دلیل بزرگتر این است که کول قبل از آماساتو دو بارداری ناموفق داشت که باعث درد شدید جسمی و روحی او شد و تقریباً کشنده بود. دلیل دیگر آمیزش جنسی دردناک بدون هیچ لذت جنسی بود. در صحنه‌ای نشان می دهد که چطور آمیزش جنسی با همسرش برای او دردناک است و او مدام انگشت حلقه‌اش را که نماد ازدواجش است، گاز می‌گیرد و حتی وقتی از انگشتش خون می‌آید جرأت گفتن یک کلمه را ندارد...


فیلم با زیرنویس فارسی را می توانید از این پست دانلود کنید: ‌ https://t.me/Film_Quarterly/1861


ادامه‌ی متن در لینک زیر:

https://bit.ly/3mJ1e4m


@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|پنج: من تنها مالک بدنم هستم!|


مالکیت بر بدن به معنای دارا بودن قدرت و اراده‌ی تصمیم‌گیری برای بدن خود بدون ترس از خشونت یا دور از سلطه‌ی دیگری، یکی از حقوق مسلم تمام افراد بشر است. قوانین و عرف‌هایی نظیر ناقص‌سازی اندام جنسی، عدم دسترسی و نداشتن حق استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری، آزمایش بکارت، نداشتن حق سقط جنین و پوشش اجباری همگی مستقیما حق بر بدن افراد را زیر سوال می‌برند. مطابق گزارش صندوق جمعیت ملل متحد(UNFPA) نیمی از زنان دنیا قدرت تصمیم‌گیری نسبت به بدنشان را ندارند! برای نمونه در ۲۰ کشور دنیا زنان مجبورند با متجاوز خود ازدواج کنند و یا اینکه در ۴۳ کشور دنیا تجاوز در ازدواج جرم‌انگاری نشده است.
بدن ما با هر ساختار و گرایش جنسی، جز سکس بی‌شمار کارکرد دیگر دارد. سکس تنها یکی از قابلیت‌های این پیکره است. هر فرد دارای مالکیت تام و مطلقه نسبت به بدن خود است. به کارگیری سویه‌ی جنسی بدن تنها و تنها در اختیار صاحب آن بدن است. تقلیل و انحصار بدن زنانه به دنیای سکس و لذت‌های جنسی، به نوعی دلالت بر بردگی بدن زنانه دارد. در این فرایند بدن زنان به سان یک نمایشِ خیابانیِ رایگان، مدام در معرض قضاوت، تشویق و یا سرزنش دیگران است؛ گویی زن ناخواسته بدنش را به دوش می‌کشد و دیگران را به این تئاتر تحمیلی دعوت می‌کند.
در این جریان صنعت زیبایی، دنبال کردن الگوهایی ثابت از زیبایی را تشویق و حتی تکلیف می‌کند. زنان گرفتار یک رقابت اجباری در راستای سکسی‌تر شدن می‌شوند. سلطه بر بدن‌ها به عنوان نقض حق خودمختاری افراد مانند سایر انواع خشونت، مردان و دگرباشان را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. معیارهای دیکته‌شده‌ی زیبایی و متمرکز کردن افکار بر بعدِ جنسی و سکسی بدن انسان، همه را درگیر یک فرایند فرسایشی می‌کند؛ در این فرایند همه قربانی هستند.

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3mMNSUD


#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 فروزان صافی یکی از فعالان حقوق زنان کشته شده به دست طالبان

چندی پیش ‏چهار زن جوان از فعالان جامعه مدنی در شهر مزار شریف از سوی طالبان تیرباران شدند. جسدهای این زنان از گودالی در شهرک خالد بن ولید در مرکز شهر مزار شریف پیدا شد.

یک فعال زنان ۲۹ ساله و مدرس اقتصاد به نام فروزان صافی در شمال افغانستان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. به نظر می‌رسد این اولین مرگ شناخته شده یک مدافع حقوق زنان از زمان به قدرت رسیدن طالبان از تقریباً سه ماه پیش باشد.

ریتا، خواهر فروزان که پزشک است، می‌گوید:

«جسد فروزان پس از ناپدید شدن او در ۲۰ اکتبر، در سردخانه شهر مزارشریف شناسایی شد. ما او را از روی لباسش شناختیم. گلوله ها صورت او را از بین برده بودند. زخم‌های گلوله‌ای روی سر، قلب، سینه، کلیه‌ها و پاهای او وجود داشت، زخم‌هایی غیر قابل شمارش.»

زهرا، یکی دیگر از سازمان‌دهندگان تظاهرات که به دلیل نگرانی‌های امنیتی با نام مستعار با گاردین صحبت کرده، می‌گوید که در آخرین تظاهرات در مزارشریف علیه حکومت طالبان با فروزان همراه‌ بوده است.

منبع: رادیو زمانه

#طالبان #ارتجاع

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|شش: زنان علیه زنانگی|

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

به جرأت می‌توان گفت یکی از تلخ‌ترین روایت‌های خشونت علیه زنان که این اواخر تیتر رسانه‌ها شد، قصه‌های هولناکی بود که #سپیده_قلیان از بند نسوان زندان بوشهر تعریف کرد. این قصه‌ها تنها گوشه‌ای از فاجعه‌ای است که در زندان‌‌های زنان اتفاق می‌افتد. به قول سپیده قلیان زندان برای زنان جایی نزدیک به آخر دنیاست. خشونت به شکلی عریان اعمال می‌شود و هر صدا و اعتراضی با خشونتی دوچندان خفه می‌شود. به قول برادرم که سرباز زندان است، گویی "زندان خدا ندارد!"
اما چرا؟ چرا زنان متهم، محکوم و زندانی خشونتی بیشتر از مردان موصوف به این صفات را تجربه می‌کنند؟
زنانگی از گذشته با صفاتی نظیر معصومیت، ملایمت، نرمی و مظلومیت گره خورده است؛ در حقیقت زنِ خوب زنی است که به سمت گناه یا جرم نمی‌رود، کارهای خشن و سخت انجام نمی‌دهد و همیشه در برابر دیگریِ زورگو، سرش پایین است. تفکیک صفات و الگوهای رفتاری بر اساس جنسیت، همان جریان کلیشه‌سازی است.
در این میان، کلیشه‌های مرتبط با سکس، اعتیاد و ارتکاب جرم بسیار مهم و قابل توجه هستند؛ این کلیشه‌ها به زبان ساده ساحت سکس، اعتیاد و جرم را ساحتی مردانه می‌دانند. به تعبیر بهتر، سکس و روابط آزاد جنسی‌، اعتیاد به مواد و الکل یا ارتکاب انواع جرایم از سوی مردان، امری پذیرفته شده است. اینجا منظور از پذیرش، بدون مجازات بودن این اعمال نیست؛ در حقیقت جامعه چنین مردانی را قضاوت ارزشی نمی‌کند. به این معنا که این رفتارها، چیزی از مردانگی مردان کم نمی‌کنند. این در حالی است که زنان به محض ورود به این عرصه‌ها، منزلت و اعتبار زنانه‌شان خدشه‌دار می‌شود. زنانی که به دنبال تعدد روابط جنسی هستند، زنانی که به مواد مخدر روی می‌آورند و زنانی که مرتکب جرم می‌شوند، زنان بی‌ارزشی هستند که نه تنها لایق مجازات بلکه سزاوار سرزنش و مستحق طرد از جامعه‌ی انسانی خواهند بود.
جرم‌شناسان فمینیست معتقدند زنان مجرم دو برابر مردان مجرم متحمل فشار اجتماعی می‌شوند. چرا که زنان با ارتکاب جرم تنها قوانین اجتماعی را نقض نکرده‌اند بلکه اساسا قواعد طبیعت را نادیده گرفته‌اند؛ قواعدی که بر معصومیت و بی‌گناهی زنان استوار است. در واقع زنان مجرم صرفا افرادی که مرتکب جرم شده‌اند و باید متحمل مجازات شوند، نیستند! این زنان علاوه بر شهروندِ جنایتکار، مادری فاسد، همسری یاغی و دختری سرکش هستند. بنابراین شایسته است از تمام گروه‌های انسانی طرد شوند؛ چیزی که سپیده قلیان به وضوح درباره‌ی ارتباط زندانیان با خانواده‌هایشان گفت، موید این موضوع است.
ما زن‌ها به صرف زن بودن مورد انواع خشونت قرار می‌گیریم! تصور کنید اگر کمی از این چهارچوب تنگِ ارزشیِ مردانه بیرون بزنیم و معتاد یا مرتکب جرم شویم چه اندازه قربانی خشونت خواهیم بود!
اعتیاد جرم نیست، تعدد روابط جنسی از نتایج حق بر بدن افراد است و ارتکاب جرم مابه‌ازای سنگینی به نام مجازات کیفری در قوانین دارد. بنابراین هیچ یک از این سه گروه مستحق ستم مضاعف نیستند. این افراد به عنوان انسان دارای حقوق و حرمتی هستند که نقض و هتک آن‌‌ها عین خشونت‌ورزی است. معتادان و مجرمان اعم از مردان و زنان دارای حقوق انسانی هستند. تا زمانی که به خشونت علیه انسان‌ها و نقض حرمت انسانی آن‌ها حساس نباشیم و به سادگی آن‌ها را به دلیل کنش‌هایی که دارند لایق خشونت بدانیم، چرخه‌ی خشونت متوقف نمی‌شود!
روایات سپیده را بخوانیم و لحظه‌ای آنچه بر سر زندانیان می‌آید را تصور کنیم؛ هیچ انسانی شایسته‌ی این اعمال و این حجم از خشونت نیست.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 مختصری درباره‌ی Fem Washing


@bidarzani
@dastadast
🟣 یک زن کارگر کارخانه «نساجی کویر سمنان» به‌دلیل گیر کردن مقنعه در دستگاه ریسندگی جان خود را از دست داد.

خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، هویت این زن کارگر را مرضیه طاهریان، ۲۱ ساله گزارش کرد و به نقل از منابع آگاه نوشت که این کارگر شامگاه شنبه ۱۵ آبان در کارخانه ریسندگی «نساجی کویر سمنان» دچار حادثه شده و گیرکردن سرش در دستگاه ریسندگی به مرگ او منجر شده است. بر پایه این گزارش علت دقیق حادثه هنوز در دست بررسی است.
به گزارش زمانه، مدیرعامل شرکت شهرک‌های صنعتی سمنان هم مرگ این کارگر را تأیید کرد و به صدا و سیما جمهوری اسلامی گفت که او به دلیل «خفگی» جان باخته است. این مقام مسئول توضیح بیشتری در باره این حادثه نداد. ایران از جمله کشورهای پرخطر برای کارگران است و سالانه در گزارش‌های رسمی مرگ هزار کارگر بر اثر حوادث کاری گزارش می‌شود. گزارش‌های رسمی تنها حوادث کاری را شامل می‌شوند که به پزشکی قانونی و نهادهای انتظامی گزارش شده است.

#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه /مهسا غلامعلی‌زاده


🏳‍🌈هفت: با هم در کنار دگرباشان


زمانی که #علی_فاضلی‌منفرد توسط برادرانش سلاخی شد، به یاد دارم که چطور بیمارگونه سراغ نظرات زیر پست آن خبر رفتم و از حجم خشونتِ جاری در کلام و باور آدم‌ها شوکه شدم؛ کم نبودند افرادی که بی‌واهمه گفته بودند اگر برادر یا فرزند آن‌ها نیز مثل علی بود، بلاهایی بدتر را سر آن‌‌ها می‌آوردند. یک پسر ۲۰ ساله، بی‌رحمانه توسط خانواده‌اش کشته می‌شود و شنوندگان این خبر به جای اعلام انزجار از قاتلان و دلیل قتل، مقتول را سزاوار بدتر از مرگ می‌دانند.

قتل علی با عنوان قتل ناموسی در بسیاری از رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد و نگرانی فعالان حقوق بشر و نیز جامعه‌ی دگرباشان را برانگیخت. شاید از خودمان بپرسیم تفاوت قتل رومینا با قتل علی چیست؟ چطور هر دو تحت عنوان قتل ناموسی قرار گرفتند؟ مگر ناموس مساوی با زنان یک خانواده و یک جامعه نبود؟
پاسخ این است که هیچ تفاوتی بین این دو قتل وجود ندارد؛ هر دو ریشه در نظام سلطه‌جوی مردسالاری دارند. مردسالاری پیوند عمیقی با حقیقت دگرجنس‌گرایی در دنیا دارد. چنین اعتقادی هویت‌، گرایش و روابط انسان‌ها را محصور در یک مدل ثابت می‌بیند. مطابق معمول نیز، این باور را مساوی با ذات بشر و تنها حقیقت تاریخ می‌انگارد. در نتیجه هر شخصی را که از این چهارچوبِ طبیعی خارج باشد یا بیرون بزند، قابل درمان و در غیر اینصورت مستحق مرگ و نیستی می‌داند. از آنجا که ناموس همان شرفِ یک نظام مردسالار است، هر کسی که بتواند ذره‌ای این شرافت را لکه‌دار کند محکوم به زوال است. بنابراین مرد یا زنِ همجنس‌گرا، تنها به دلیل متفاوت بودن با نظام سلطه، به سادگی هر چه تمام‌تر کشته می‌شود.

در این نقطه اما، آنچه تا حدی توان ایستادن در برابر چنین باورهای سهمگینی را دارد، قانون و نظام حقوقی است. مطابق اسناد حقوق بشری، همه‌ی افراد فارغ از گرایش جنسی یا هویت جنسیتی‌شان، دارای حقوقی مسلم و بدیهی از جمله حق حیات و بقا هستند. به تبع قوانین بین‌المللی، دولت‌ها مکلف‌ به تدوین و تصویب قوانینی هستند که نه تنها ناقض حقوق بشر نباشد بلکه جلوتر از آن، ناقضان حقوق بشر را مجازات کند. در ایران اما قوانین خودشان نه تنها سوار بر موج خشونت هستند که اساسا یکی از محکم‌ترین ریشه‌های حمله به دگرباشان قلمداد می‌شوند.
قانون مجازات اسلامی صراحتا در ماده ۲۳۷، همجنسگرایی را جرمی موجب شلاق می‌داند؛ این حکم ناظر بر رفتارهایی نظیر لمس و بوسه است. اما رابطه‌ی جنسی میان دو مرد برای مفعول اعدام و برای فاعل صد ضربه شلاق به همراه دارد و رابطه‌ی جنسی دو زن هر دو را محکوم به صد ضربه شلاق می‌کند.

تقسیم‌بندی هویت جنسی انسان‌ها به دو گروه زن و مرد، یک امر سنتی و دور از واقعیت است. افراد دارای گرایشات جنسی متفاوت و نیز هویت‌های جنسیتی مختلف هستند. برخلاف باور عمومی، این موضوعات لزوما هم جبری نیستند؛ به این معنا که برخی از افراد به هر دلیلی، کاملا آزادانه و فارغ از قیود هورمونی، تصمیم می‌گیرند هویت جنسیتی خود را انتخاب کنند. ممکن است قصد این گروه از افراد مبارزه با کلیشه‌های رایج یا هر انگیزه‌ی دیگری باشد. چیزی که اهمیت دارد به رسمیت شناختن حقوق افراد و احترام به تفاوت‌هاست. امری که در وهله‌ی اول از قوانین یک کشور متمدن انتظار می‌رود و در گام بعد از شهروندان آن کشور.
اگر آغوشمان را کمی برای پذیرش آدم‌های متفاوت باز کنیم، هم خودمان هم دیگران دنیای زیباتر و امن‌تری را تجربه می‌کنیم. تا روزی که قانون ما به حقوق بدیهی افراد روی خوش نشان دهد، ما به عنوان افرادی آزادی‌خواه و برابری‌طلب، دیکتاتوری‌های عریض و طویل زیر سقف خانه‌هایمان را ساقط کنیم!

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه

|هشت: بی‌ناموس؛ فحاشی به زنان یا مردان؟|

از متن: «اینکه در واکنش به قتل‌های ناموسی، به دلیل فاجعه‌آمیز و وحشتناک بودن آن‌ها تصمیم بگیریم با نقد این قتل‌ها، همچنان از مفهوم ناموس دفاع کنیم، چیزی از روحیه‌ی زن‌ستیزانه‌ی ما کم نمی‌کند؛ بسیاری در بازتعریف مفهوم ناموس معتقدند دفاع از ناموس تا سر حد قتل دیگری، پذیرفته نیست. می‌گویند ناموس‌پرستی یعنی عشق و علاقه به زنان نه کشتن آن‌ها با قمه و طناب! این مدعیان به جای مخالفت و مبارزه با اصل ماجرا، به شدت محافظه‌کارانه تلاش می‌کنند کمی از مواضع خشن خود عقب بکشند تنها برای اینکه باقی بمانند. در واقع این نگاهِ ظاهرا انسان‌دوستانه، در تلاش است صحنه‌ی حقیقی ناموس‌پرستی را از خون مقتولان این راه پاک کند اما همچنان بر صحنه یک‌تنه بتازد.
اما باید همینجا ایستاد و با صدای رسا فریاد زد اساس فرهنگ ناموس‌پرستی، ضدزن و نقض عریان حقوق زنان است. اینکه دخالت در پوشش، کنترل روابط جنسی زنان خانواده یا رفت‌وآمد آن‌ها را به حق و حمایت از زنان تلقی کنیم و تنها قتل‌های خشن را از این سیستم مستثنی کنیم، چیزی جز تلاشی مذبوحانه در راستای حفظ و استمرار فرهنگ زن‌ستیز ناموسی نیست!
هیچکس حق ندارد برای چند و چون زندگی دیگری تصمیم‌گیری کند؛ چه پدر باشد، چه برادر و چه شوهر! تحمیل باورها و عقاید خود به دیگری با بهانه‌ی مصلحت آن فرد، عین خشونت و انکار تمامیت و حرمت اوست. اینکه زنان را صرفا به این خاطر که زن هستند مجبور به پذیرش گمانه‌زنی‌ها و خرافاتِ مردسالارانه‌ی خود کنیم، اینکه به خودمان اجازه دهیم درباره نحوه‌ی پوشش زنان، انتخاب دوستانشان، زندگی جنسی‌شان یا هر موضوعی که تنها و تنها مرتبط به آن‌هاست، نظر دهیم، اینکه عشق و علاقه به زنان اطرافمان را در محدود و محصور کردن آن‌ها به اَشکال مختلف، معنا کنیم، همه و همه یک چیز می‌گویند؛ با هر بهانه و ریشه‌ای که باشند؛ زنان اینطور دوست داشته باشند یا مردانگی اینطور اقتضا کند؛ هر دلیلی پشت رفتارهایمان باشد فرقی نمی‌کند.رفتار ما یک پیام دارد:
«ما ناقضان بزرگ حقوق بشر و حقوق زنان هستیم!»


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3bPYU5h


#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر


@bidarzani
🟣 مه‌لقا ملاح «مادر محیط زیست ایران» چشم از جهان فروبست

او موفق شد شعبه‌های «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» را در ۱۶ استان کشور هم گسترش دهد و در چند سال گذشته ملاح منزل شخصی‌اش را به دفتر کار جمعیت و پاتوق طرفداران محیط زیست تبدیل کرد.

مه‌لقا ملاح دو دهه اخیر عمرش را در «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» صرف آموزش زنان خانه‌دار و معلمان مدارس برای آشنایی با محیط زیست و ضرورت حفظ سرزمین کرد. 

او آموزش‌های زیست محیطی را در خانواده‌ها، محله‌ها، نهادهای آموزشی ـ از مهدکودک‌ها گرفته تا دانشگاه‌ها- و حتی آموزش مسئولان و مدیران را ضروری می‌دانست. به نظر ملاح این آموزش‌ها به توانمندسازی تمامی اقشار جامعه در زمینه‌ حفظ محیط زیست می‌انجامد. یکی از فعالیت‌های او در راستای آگاهی‌رسانی انتشار نشریه «فریاد زمین» بود.

اعتراض به پروژه احداث بزرگراه تهران – شمال که بنیاد مستضعفان آن را به عهده گرفته بود نیز یکی از اقدامات مه‌لقا ملاح برای حفاظت از محیط زیست بود.

منبع: زمانه

@bidarzani
🟣 سهم زنان در/ از بازارکار ایران

✍🏽 فرزانه راجی

زنان ایران در بازار کار و عرصه‌ی تولید، توزیع و خدمات برحسب موقعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی خود شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می‌کنند که لازم است وضعیت آنان به‌طور جداگانه وبرحسب این شرایط بررسی شود.

از متن: ▪️زنان چادرنشین: زنان در جامعه و خانواده عشایری (چادرنشین) از فعال‌ترین زنان هستند و تمامی طول روز و تا پاسی از شب و در تمامی فصول به کار و فعالیتی مشغولند که مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد جامعه و خانواده تاثیرگذار است. زنان در بخش‌‌های اساسی تولیدِ در جامعه عشایری، یعنی تولید سیاه‌چادرها، محصولات دامی و کشاورزی، صنایع دستی و تامین سوخت و انرژی نقشی محوری دارند، با اینکه این محوریت به آن‌ها نقشی پویا و در برخی حوزه‌های خُرد نقشی تصمیم‌گیرنده داده است اما چه در جامعه و چه در خانواده وظایفی به مراتب بیشتر از مردان و حقوقی بسیار کمتر از آنان دارند. نه در تصمیم‌گیری‌های کلان نقشی دارند، نه دستمزدی دریافت می‌کنند و نه لزوما سهمی در حساب بانکی مردان خود دارند. وظایف زنان در این جوامع شامل نگهداری و مراقبت از دام‌ها، تهیه و تولید انواع محصولات دامی که کاری صرفا زنانه است، شراکت فعال در کارهای کشاورزی، ساخت صنایع دستی و بافتن سیاه‌چادرها با ابتدایی‌ترین تکنولوژی‌‌ها و در دسترس‌ترین مواد اولیه است که نقشی اساسی در اقتصاد جامعه و خانواده دارد؛ و افزون برهمه این‌ها ایفای نقش همسری و مادری که برای زنان عشایر بواسطه محدودیت‌های زندگی عشیره‌‌ای و کوچ‌های سالانه، بسیار طاقت‌فرساتر است و سختی کار آنان را می‌توان در رخسارشان دید.

نرخ بیسوادی در میان زنان عشایر ٦٣ درصد است چرا که دختران عشایر در مدارس سیار عشایری تنها امکان آموزش دوره ابتدایی را دارند، مجبورند شغل و حرفه مادران خود را دنبال کنند و همچون مادران خود خیلی زود تن به ازدواج بدهند.

عدم اسکان ایل در منطقه‌ای ثابت مانع دسترسی این زنان به خدمات آموزشی و بهداشتی، به ویژه در حوزه‌ آموزش‌های مربوط به پیشگیری از بارداری و زایمان می‌شود، زنان اغلب فرزندان بسیاری به دنیا می‌آورند و آمار مرگ و میر زنان در هنگام زایمان در بین این زنان نسبتا بالاست.

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://bit.ly/3H82oOO


#اشتغال_زنان #اشتغال_غیررسمی
#نابرابری_و_تبعیض

@bidarzani
🟣 فروش جداگانه راهرو، زیرپله و حیاط در تهران

موضوع پشت‌بام‌فروشی در تهران سال‌ها مطرح بوده است و در ابتدا مسئولان جمهوری اسلامی آن را انکار می‌کردند و یا وعده حل آن را می‌دادند. اما اکنون مشکل مسکن عمیق‌تر شده و چند تن از مسئولان شورای شهر تهران از پدیده‌های دیگر ناشی از گرانی و کمبود مسکن در تهران خبر می‌دهند. ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در این‌باره گفت:
«در تهران از پشت‌بام‌فروشی و زیرزمین‌فروشی گرفته تا خانه‌های چندمالکی وجود دارد. یکی مالک پشت‌بام، دیگری مالک زیرپله و آن دیگری مالک زیرزمین است و برخی فروشندگان پشت‌بام، راهرو، زمین و حیاط را جداگانه می‌فروشند».
جعفر شربیانی، عضو شورای شهر تهران نیز در همین زمینه گفت:‌ «در برخی محلات تهران حتی پشت‌بام‌ها هم به فروش می‌رسند و آلونک‌هایی در آن‌جا برای سکونت ساخته می‌شود»

در ایران سال‌ها است که مسکن به یکی از عمده‌ترین مسایل خانوارها و یكی از نمودهای آشكار نابرابری اجتماعی تبدیل شده است. کاخ‌نشینی شهری از سویی و کارتن‌خوابی و پشت‌بام‌خوابی و زیرپل‌خوابی از سویی دیگر، بدل به تصویری تکراری از کلان‌شهرهای ایران شده است.

منبع: زمانه

#حق_سرپناه

@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|نُه: قتل ناموسی؛ قانون کجا ایستاده؟|


نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده


مردی سر دخترش را با داس برید. دلیل را می‌پرسند؛ می‌گوید با یک مرد فرار کرده بود. برادری خواهرش را خفه می‌کند. علت را جویا می‌شوند؛ می‌گوید عکسش را برهنه در آغوش پسری دیدم. شوهری زنش را زنده‌زنده آتش می‌زند. به دنبال انگیزه‌اش می‌روند؛ می‌گوید عاشق دیگری بود و من را نمی‌خواست. زن‌ها می‌میرند و مردها مدال افتخار می‌گیرند. زن‌ها می‌میرند و مردان با تاج دفاع از ناموس به خانه‌ها بازمی‌گردند. می‌گویید اغراق می‌کنم؟ حق دارید. صحبت از نقد فرهنگ ناموسیِ زن‌ستیز و زن‌کش که می‌شود باید تن صدا را پایین آورد. باید جوری انتقاد کرد که مردان خیلی آزرده‌خاطر نشوند. باید آنقدر کج‌دارومریز به این در و آن در زد که مبادا بادی مخالف مردسالاری در جامعه بوزد. زن‌ها یکی‌یکی با انگیزه‌های متعصبانه و متحجرانه‌ی مذهبی و فرهنگیِ متعلق به عصر یخبندان می‌میرند و ما باز هم باید حواسمان جمعِ قاتل‌جماعت باشد.

▪️هر نوع مجازات اعدام و قصاص، تاکیدا محکوم است

صریح‌ترین نقدی که در رسانه‌های رسمی پس از انتشار اخبار زن‌کشی، شاهد هستیم از نقص قانونی می‌گویند، از اینکه مرد اگر کشت باید مجازاتش از سه سال حبس بشود ده سال!
قانون مجازات اسلامی، رسما و قانونا اسلحه را در دست مردان می‌نشاند. زیر گوشش‌شان می‌خواند که نَکش برایت دردسر می‌شود، اما بعد با تکرار کلیشه‌های جنسیتی تبعیض‌آمیز و قلقلک‌ دادن به اصطلاح رگِ غیرت مردان، انگشتشان را روی ماشه سُر می‌دهد...
در واقع صحبت ما این نیست که باید زن‌ها نیز حق کشتن بی‌دلیل و ناموسی دیگران را داشته باشند، بحث اینجاست که هیچ مرد یا زنی حق ندارد براساس قضاوت‌های متعصبانه و باورهای شخصی خود، دیگری را مستحق مرگ بداند. در نظام حقوقی ایران، نادیده‌انگاری حقوق زنان، شیءوارگی آن‌ها و فرهنگِ زن‌ستیز ناموس‌پرستی همگی با تکیه بر اعتبار و مشروعیت قانونی راه را برای زن‌کشی‌های بی‌شمار باز کرده‌اند. زن‌ها در این سیستم به شنیع‌ترین اَشکال ممکن سلاخی می‌شوند تنها به این خاطر که زن هستند.
این قصه‌ی پرغصه چیزی نیست جز زن‌کشی سیستماتیک زیر سایه‌ی بلند و گسترده‌ی قانون!
زن‌کشی را متوقف کنیم!

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/30buDM5


@bidarzani
🟣 جنایت علیه زنان متوقف نمی‌شود، رنگ عوض می‌کند

▪️به گزارش پایگاه خبری کردپا، طی روزهای اخیر دو زن به نام‌های «آرزو لطفی» در کرمانشاه و «نگار احمدی» در اسدآباد همدان، به دلیل ”رد درخواست ازدواج“ توسط خواستگارانشان به قتل رسیدند.

▪️همچنین به گزارش سایت هه‌نگاو در روزهای اخیر، مادر پنج فرزند دختر در یکی از روستاهای استان آذربایجان غربی به دلیل این که جنین ششم او باز هم دختر است توسط همسرش به آتش کشیده شد.

▪️طبق آمارهای رسمی در دوران شیوع کرونا، میزان سواستفاده فیزیکی، ضرب‌ و شتم و خشونت علیه زنان به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. فعالان #حقوق_زنان و مدافعان حقوق بشر #قوانین_تبعیض‌آمیز و عدم حمایت کافی قانون از آسیب‌دیدگان را عمده‌ترین دلیل این معضل در ایران است.

▪️خشونت علیه زنان و دختران یکی از رایج ترین موارد نقض حقوق بشر در ایران است که هر روز بارها و بارها رخ می‌دهد. رویکرد قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران در خصوص پرونده‌های #خشونت_علیه_زنان همواره همراه با سانسور و اعمال فشار بوده است.

@bidarzani
🟣 یک بچه از زمان بارداری تا «یک‌سالگی» ۱۲۰ میلیون هزینه دارد!

به گزارش اعتماد، كمترين هزينه براي بچه‌دار شدن از زمان بارداری تا يك‌سالگي حدود ۵۰ ميليون تومان خواهد بود. بيشترين هزينه نيز تا ۱۰۰ ميليون تومان برآورد شده كه می تواند تا ۱۲۰ ميليون تومان (بسته به انتخاب والدين) افزايش يابد.

اين هزينه شامل انواع آزمايش‌ها و معاينات دوره‌ای (فرض بر اين است كه مادر و جنين مشكل حادي ندارند و تنها چكاپ ماهانه برای‌شان ضروری است)، مواد خوراكی شامل شيرخشک، انواع ويتامين و برخي داروها و سيسموني حداقل تا ۶ ماهگي و به دور از خريد وسايل غيرضروری است.

▪️ شابلون‌ها از خیابان، تریبون زندانی سیاسی

#طرح_جوانی_جمعیت
#فقر_و_تبعیض
#حق_باروری_آگاهانه

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 زنان معترض کلمبیایی در معرض خشونت جنسی، زنانی که منزوی نمی‌شوند


طبق آخرین گزارشی که زنان معترض کلمبیا در اختیار خبرنگار ویژه‌ی بی‌بی‌سی در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۱ قرار دادند، آزار جنسی و لمس بدن فعالان زنان و زنان معترض در خیابان توسط نیروهای ضد شورش و پلیس، رویه‌ای بسیار همه‌گیر است.

یکی از این زنان _که به دلایل امنیتی از احراز هویت خود دست کشید_ اعلام کرد که در جریان تظاهرات ضد دولتی در بوگاتا، از گروه زنان معترضی که با یکدیگر، مسیر اعتراضی را طی کرده بودند، جدا شد. او اعلام کرد: «کمی بعد حدود ۸ مرد پلیس من را محاصره کردند. یکی از ماموران گفت این یکی برای تجاوز خوب است».

آزار کلامی، تهدید به خشونت و آزار جنسی، منحصرا به موج اعتراضات کلمبیا از ۲۸ آوریل خلاصه نمی‌شود. بر اساس آخرین گزارش سازمان صیانت از حقوق شهروندی، دست‌کم ۱۱۳ مورد طی این مدت گزارش شده است.

کارلاسو‌ (یک دانشجوی ۲۰ ساله) پیرامون آزار جنسی افسران در تظاهرات ضد دولتی ۲۰ می در مدلین می‌گوید: «ماموران شروع کردند به فاحشه و عوضی نامیدن ما. آنها از ما پرسیدند که شبْ چه کاره‌ایم؟ و تهدید به قتل شدیم».

همچنین ۲۸ زن معترض دیگر اعلام کردند که توسط ماموران امنیتی پلیس، مورد آزار جنسی نظیر اجبار در برهنه شدن، لمس بدن و حتی تجاوز قرار گرفتند.

در حال حاضر، پرونده‌ی هفت مورد اتهام خشونت جنسیِ نیروهای امنیتی در دفتر دادستانی کل، باز و در حال بررسی است. یکی از این موارد، پرونده‌ی دختر ۱۷ ساله‌ای است که‌ توسط یک مامور پلیس در شهر پوپایان مورد آزار جنسی قرار گرفته است. این کودک یک روز پس از آزارهای جنسی، اقدام به خودکشی کرد.

▪️لیندا کابررا، مدیر سازمان فمینیستی Sisma Mujer، می‌گوید که اساس و هدفِ اعمال خشونتِ مبتنی بر جنسیت، گسترش ترس در میان زنان است تا آنها را از اعتراض باز دارد. اما بسیاری از زنان معترض، هرگز منصرف نشدند. این زنان به‌جای انزوا و خانه‌نشینی، اعلام کردند که خشونت، آنان را مصمم‌تر از قبل برای ایفای نقش حیاتی خود در تظاهرات بدل کرده است.

#25November


منبع: https://www.bbc.com/news/world-latin-america-57553316


@bidarzani