✨امام موسی بن جعفر علیه السلام:
✅بر طاعت خدا #صبر كن و در ترك معاصى او شكيبا باش ؛
زيرا دنيا لحظه اى بيش نيست.
❗️آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد
و از آنچه نيامده نيز خبرى ندارى.
👌🏻پس لحظه اى را كه در آن به سر مى برى، صبور باش چنان كه گويى خوشبخت و خوشحالى.
#روایت
📚تحف العقول ص ٣٩۶
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج٧۵، ص٣١١
@bidary1
✅بر طاعت خدا #صبر كن و در ترك معاصى او شكيبا باش ؛
زيرا دنيا لحظه اى بيش نيست.
❗️آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد
و از آنچه نيامده نيز خبرى ندارى.
👌🏻پس لحظه اى را كه در آن به سر مى برى، صبور باش چنان كه گويى خوشبخت و خوشحالى.
#روایت
📚تحف العقول ص ٣٩۶
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج٧۵، ص٣١١
@bidary1
#صبر
#امتحان_دنیا
🍃✨امام صادق عليهالسلام:
اصْبِرُوا عَلَى الدُّنْيَا؛ فَإِنَّمَا هِيَ سَاعَةٌ، فَمَا مَضى مِنْهُ فَلَا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَ لَاسُرُوراً، وَ مَا لَمْ يَجِئْ فَلَا تَدْرِي مَا هُوَ، وَ إِنَّمَا هِيَ سَاعَتُكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا، فَاصْبِرْ فِيهَا عَلى طَاعَةِ اللَّهِ، وَ اصْبِرْ فِيهَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ».
در دنيا صبور باشيد. دنيا يک لحظه است. آنچه از آن گذشته است که رنج يا لذت آن باقی نيست. آينده نيز که معلوم نيست چگونه خواهد بود.
بنابراين دنيا تنها همين لحظه است که در آن قرار داری.
در اين لحظه بر طاعت الهي مقاومت کن و از معصيت الهی پرهيز کن.
📚 الكافی(ط - دارالحديث) ج4، 270
@bidary1
#امتحان_دنیا
🍃✨امام صادق عليهالسلام:
اصْبِرُوا عَلَى الدُّنْيَا؛ فَإِنَّمَا هِيَ سَاعَةٌ، فَمَا مَضى مِنْهُ فَلَا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَ لَاسُرُوراً، وَ مَا لَمْ يَجِئْ فَلَا تَدْرِي مَا هُوَ، وَ إِنَّمَا هِيَ سَاعَتُكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا، فَاصْبِرْ فِيهَا عَلى طَاعَةِ اللَّهِ، وَ اصْبِرْ فِيهَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ».
در دنيا صبور باشيد. دنيا يک لحظه است. آنچه از آن گذشته است که رنج يا لذت آن باقی نيست. آينده نيز که معلوم نيست چگونه خواهد بود.
بنابراين دنيا تنها همين لحظه است که در آن قرار داری.
در اين لحظه بر طاعت الهي مقاومت کن و از معصيت الهی پرهيز کن.
📚 الكافی(ط - دارالحديث) ج4، 270
@bidary1
#کلام_نورانی_استاد
#صبر
💡بنشینید به نعمتهای خدا فکر کنید، همیشه به ناراحتیها فکر نکنید. برای مؤمن در دنيا اصلا ناراحتی نیست.
آقا خدا به تو چند قلم نعمت داده و چند قلم نعمت از تو کسر کرده است؟
💡اگر یک جایی مهمانی رفته باشید، مرغ هست، قیمه، قرمه سبزی و همه چیز هست ولی شما دلتان گرفته، غصهتان گرفته که چرا در این مجلس سوپ نیست!!
ماها اینطوریم.
بدبختیمان همین است!
💡خدا همه چیز به تو داده، یک چیز را کسر گذاشته ببیند تو چه جوری هستی. همینطور که شما با غم و غصه دارید میگویید که چرا سر این سفره سوپ نیست، به خدا قسم شما که به اولیاءخدا میگویید چرا من بچهدار نشدم! چرا من بدهکارم! چرا خانه ندارم! چرا شوهر ندارم! چرا بچه ندارم! چرا درد و مرض دارم! اولیاءخدا به شما میخندند.
🔮حضرت آیتالله ابطحی رحمة الله علیه
@bidary1
#صبر
💡بنشینید به نعمتهای خدا فکر کنید، همیشه به ناراحتیها فکر نکنید. برای مؤمن در دنيا اصلا ناراحتی نیست.
آقا خدا به تو چند قلم نعمت داده و چند قلم نعمت از تو کسر کرده است؟
💡اگر یک جایی مهمانی رفته باشید، مرغ هست، قیمه، قرمه سبزی و همه چیز هست ولی شما دلتان گرفته، غصهتان گرفته که چرا در این مجلس سوپ نیست!!
ماها اینطوریم.
بدبختیمان همین است!
💡خدا همه چیز به تو داده، یک چیز را کسر گذاشته ببیند تو چه جوری هستی. همینطور که شما با غم و غصه دارید میگویید که چرا سر این سفره سوپ نیست، به خدا قسم شما که به اولیاءخدا میگویید چرا من بچهدار نشدم! چرا من بدهکارم! چرا خانه ندارم! چرا شوهر ندارم! چرا بچه ندارم! چرا درد و مرض دارم! اولیاءخدا به شما میخندند.
🔮حضرت آیتالله ابطحی رحمة الله علیه
@bidary1
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات 💥جناب آقای حاج شیخ حسن شاکری مقدم نقل کرده اند: در سال ١٣۶٢ بعنوان روحانی کاروان به مدیریت حاج مهدی تهرانی به مکه معظمه مشرف شدم و مسافرین آن سال که با ما بودند از اهل کاشمر بودند. در جمع مسافرین خانمی بود به نام فاطمه جالینوس از اهل خیرآباد کاشمر…
#تشرفات (قسمت اول):
#صبر
💥گاهی انسان خودش به #تزکیه_نفس خود نمی پردازد ولی چون دارای عقاید خوبی است و خدای تعالی #روح او را دوست دارد، با فشارهای دنیایی او را تزکیه و تصفیه می کند.
👌لذا یک مسلمان نباید از بلاهای دنیا ناراحت باشد. زیرا بلاهایی که به انسان می رسد یا کفاره گناهان اوست و یا او را تزکیه می کند و لایق ملاقات با #امام_زمان می نماید:
📝کتاب مسجد جمکران از سید عبدالرحیم، خادم مسجد جمکران نقل می کند که:
💥در سال ۱۳۲۳ که مرض وبا شایع شده بود، روزی به مسجد جمکران رفتم، دیدم مرد غریبی در مسجد نشسته و حال توجه خوبی دارد، از او پرسیدم تو که هستی و چه می کنی؟ گفت: من اهل تهرانم و اسمم علی اکبر است و کاسبم و چون به مردم نسیه می دادم و آنها دچار مرض وبا شدند و مُردند، تمام اموال من از بین رفت و من ناچار به مسجد جمکران آمده ام شاید حضرت حجة ابن الحسن، نظر لطفی به من بفرمایند.
✨💫✨
این شخص سه ماه در مسجد جمکران ماند و به گرسنگی و عبادت صبر کرد، پس از این مدت یک روز به من گفت: قدری کارم اصلاح شده می خواهم به کربلا بروم. پیاده به کربلا رفت، پس از شش ماه برگشت و گفت: برایم معلوم شد که باید کارم در مسجد جمکران درست شود. باز این دفعه هم سه ماه ماند و مشغول عبادت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت بود. روز ششم ماه مبارک رمضان ۱۳۲۳ وقتی می خواست به طرف قم و تهران برود و می گفت: حاجتم برآورده شده است، من از او تقاضا کردم که شب را به منزل ما بیاید و فردای آن روز به تهران برود. قبول کرد، شب که در منزل نشسته بودیم من با اصرار از او تقاضا کردم که قضیه خود را به من بگوید. او گفت: چون تو خادم مسجد جمکرانی و به من محبت کرده ای، تنها برای تو این قضیه را نقل می کنم:
ادامه دارد
@bidary1
#صبر
💥گاهی انسان خودش به #تزکیه_نفس خود نمی پردازد ولی چون دارای عقاید خوبی است و خدای تعالی #روح او را دوست دارد، با فشارهای دنیایی او را تزکیه و تصفیه می کند.
👌لذا یک مسلمان نباید از بلاهای دنیا ناراحت باشد. زیرا بلاهایی که به انسان می رسد یا کفاره گناهان اوست و یا او را تزکیه می کند و لایق ملاقات با #امام_زمان می نماید:
📝کتاب مسجد جمکران از سید عبدالرحیم، خادم مسجد جمکران نقل می کند که:
💥در سال ۱۳۲۳ که مرض وبا شایع شده بود، روزی به مسجد جمکران رفتم، دیدم مرد غریبی در مسجد نشسته و حال توجه خوبی دارد، از او پرسیدم تو که هستی و چه می کنی؟ گفت: من اهل تهرانم و اسمم علی اکبر است و کاسبم و چون به مردم نسیه می دادم و آنها دچار مرض وبا شدند و مُردند، تمام اموال من از بین رفت و من ناچار به مسجد جمکران آمده ام شاید حضرت حجة ابن الحسن، نظر لطفی به من بفرمایند.
✨💫✨
این شخص سه ماه در مسجد جمکران ماند و به گرسنگی و عبادت صبر کرد، پس از این مدت یک روز به من گفت: قدری کارم اصلاح شده می خواهم به کربلا بروم. پیاده به کربلا رفت، پس از شش ماه برگشت و گفت: برایم معلوم شد که باید کارم در مسجد جمکران درست شود. باز این دفعه هم سه ماه ماند و مشغول عبادت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت بود. روز ششم ماه مبارک رمضان ۱۳۲۳ وقتی می خواست به طرف قم و تهران برود و می گفت: حاجتم برآورده شده است، من از او تقاضا کردم که شب را به منزل ما بیاید و فردای آن روز به تهران برود. قبول کرد، شب که در منزل نشسته بودیم من با اصرار از او تقاضا کردم که قضیه خود را به من بگوید. او گفت: چون تو خادم مسجد جمکرانی و به من محبت کرده ای، تنها برای تو این قضیه را نقل می کنم:
ادامه دارد
@bidary1