#هــــفـــــت_شــــهــــر_عــــشـــــق
ادامه ی داستان منطقالطیر
#قسمت_ششم ⬇️
👈🏻سپس #پرندهای دیگر میگوید: « این چه راه سخت وطاقتفرسائی است. من دیگر تاب و تحملش را ندارم. در چنین راهی مردان پرادعا هم از خجالت چون زنان چادر بهسر میکشند . من اگر به این راه ادامه دهم بیگمان جز نابودی و مرگ چیزی نصیبم نمیشود. »
#هدهد: « چون عاقبت ما مردن است؛ جان باختن در این راه باعث افتخار است و بهتر از مردن در لجنزار زندگی دنیاست. »
پرندهای دیگر: « من بار #گناه زیادی بر دوش دارم و گناهکاری چون من، که چون مگس آلودهای است به محضر پاک #سیمرغ راه ندارد. »
هدهد: « نا امید مباش و از لطف و کرم او غافل نشو که در #توبه همیشه باز است.
پرندهای دیگر: « من #عاشق طلا و ثروتم و تا سود و منفعتی نداشته باشم کاری انجام نمیدهم. »
#هدهد: « طلا سنگ زرد رنگی است که تو چون کودکی با آن بازی میکنی و هیچ سودی برای تو ندارد. در این راه باید از جان گذشت و چون اختیار جانت در دست تو نیست، باید از مال و سرمایهات بگذری. فقط مال و ثروت زیاد نیست که دست و پاگیر است؛ گاهی یک زیرانداز کهنه (پلاس) تو را دلبستهی #دنیا میکند. »
پرندهای دیگر: « من #عاشق سرزمین خودم هستم و برایش دلتنگ میشوم. من از این راه پرخطر خسته شدهام و میخواهم به سرزمین زیبای خودم برگردم. »
#هدهد: « هر سرزمینی حتی اگر به زیبائی #بهشت باشد؛ زندان موقتی است که تا وقت مرگ اسیرش هستی و لیاقت #دلبستگی و #عشق را ندارد. »
پرندهای دیگر: « من #عاشق #معشوقی هستم که دلم از دوری او بیقرار است. من باید بهسوی معشوقم برگردم. »
#هدهد: « ای ظاهربین، #عاشق هر که جز #سیمرغ شوی در زیبائیاش نقصی هست که شایستهی #عشق نیست. »
پرندهای دیگر: « این راه بسیار خطرناک است و من از #مرگ میترسم. »
#هدهد: « هرکه بهدنیا میآید باید بمیرد و از #مرگ گریزی نیست. پس اینقدر ضعیف و ناتوان نباش. »
پرندهای دیگر: « #زندگی من تمام به بدبختی و #غموغصه گذشته است. برای سفر دلخوشی لازم است. من به همان درد و غم خود سرگرم باشم بهتر است. »
#هدهد: « این فکر خام را از سرت بیرون کن. زندگی ناپایدار #دنیا، ارزش غم و حسرت را ندارد. چون جهان گذاران است تو هم از خوشی و تلخیش بگذر. »
ادامه دارد . . .
🌐کــــانــــال عـــرفـــانــــے بـــہ ســــوے حــــق 🌐
https://telegram.me/besoyehaqq
ادامه ی داستان منطقالطیر
#قسمت_ششم ⬇️
👈🏻سپس #پرندهای دیگر میگوید: « این چه راه سخت وطاقتفرسائی است. من دیگر تاب و تحملش را ندارم. در چنین راهی مردان پرادعا هم از خجالت چون زنان چادر بهسر میکشند . من اگر به این راه ادامه دهم بیگمان جز نابودی و مرگ چیزی نصیبم نمیشود. »
#هدهد: « چون عاقبت ما مردن است؛ جان باختن در این راه باعث افتخار است و بهتر از مردن در لجنزار زندگی دنیاست. »
پرندهای دیگر: « من بار #گناه زیادی بر دوش دارم و گناهکاری چون من، که چون مگس آلودهای است به محضر پاک #سیمرغ راه ندارد. »
هدهد: « نا امید مباش و از لطف و کرم او غافل نشو که در #توبه همیشه باز است.
پرندهای دیگر: « من #عاشق طلا و ثروتم و تا سود و منفعتی نداشته باشم کاری انجام نمیدهم. »
#هدهد: « طلا سنگ زرد رنگی است که تو چون کودکی با آن بازی میکنی و هیچ سودی برای تو ندارد. در این راه باید از جان گذشت و چون اختیار جانت در دست تو نیست، باید از مال و سرمایهات بگذری. فقط مال و ثروت زیاد نیست که دست و پاگیر است؛ گاهی یک زیرانداز کهنه (پلاس) تو را دلبستهی #دنیا میکند. »
پرندهای دیگر: « من #عاشق سرزمین خودم هستم و برایش دلتنگ میشوم. من از این راه پرخطر خسته شدهام و میخواهم به سرزمین زیبای خودم برگردم. »
#هدهد: « هر سرزمینی حتی اگر به زیبائی #بهشت باشد؛ زندان موقتی است که تا وقت مرگ اسیرش هستی و لیاقت #دلبستگی و #عشق را ندارد. »
پرندهای دیگر: « من #عاشق #معشوقی هستم که دلم از دوری او بیقرار است. من باید بهسوی معشوقم برگردم. »
#هدهد: « ای ظاهربین، #عاشق هر که جز #سیمرغ شوی در زیبائیاش نقصی هست که شایستهی #عشق نیست. »
پرندهای دیگر: « این راه بسیار خطرناک است و من از #مرگ میترسم. »
#هدهد: « هرکه بهدنیا میآید باید بمیرد و از #مرگ گریزی نیست. پس اینقدر ضعیف و ناتوان نباش. »
پرندهای دیگر: « #زندگی من تمام به بدبختی و #غموغصه گذشته است. برای سفر دلخوشی لازم است. من به همان درد و غم خود سرگرم باشم بهتر است. »
#هدهد: « این فکر خام را از سرت بیرون کن. زندگی ناپایدار #دنیا، ارزش غم و حسرت را ندارد. چون جهان گذاران است تو هم از خوشی و تلخیش بگذر. »
ادامه دارد . . .
🌐کــــانــــال عـــرفـــانــــے بـــہ ســــوے حــــق 🌐
https://telegram.me/besoyehaqq