This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎این کودک بدون #دست،بارضایت تلاش میکند و با پایش غذا میخورد
#خدایا_شرمندهایم،از کاه نداشتههایم کوهی ساختهام که ازپشتش این همه #نعمت را نمیبینم😔
➰➰➰➰➰➰
@besoyehaqq
➰➰➰➰➰➰
#خدایا_شرمندهایم،از کاه نداشتههایم کوهی ساختهام که ازپشتش این همه #نعمت را نمیبینم😔
➰➰➰➰➰➰
@besoyehaqq
➰➰➰➰➰➰
@besoyehaqq
@besoyehaaq
📜نشیدزیبای : #خدایا #ازدنیا #فانی رفت چون او رفت ای دریغا💕
📀 منشید #محمد_عمر_خمر💕
🌹فرمت:MP3💎
🔻زبان: #فارسی
➰➰➰➰➰➰
@besoyehaqq
➰➰➰➰➰➰
📀 منشید #محمد_عمر_خمر💕
🌹فرمت:MP3💎
🔻زبان: #فارسی
➰➰➰➰➰➰
@besoyehaqq
➰➰➰➰➰➰
jOin⇒@besoyehaqq
خدایاببخش
📜نشیدزیبای: #خدایا_ببخش💞
📀 زیبا ودلنشین عرفانی✨💕
🔉فــرمــت:MP3💎
🔻زبــان: فارسی
🌸 ڪــانــال #عــرفــانــی_بــه_ســوی_حــق🌸
✨✨✨✨✨
@besoyehaqq
✨✨✨✨✨
📀 زیبا ودلنشین عرفانی✨💕
🔉فــرمــت:MP3💎
🔻زبــان: فارسی
🌸 ڪــانــال #عــرفــانــی_بــه_ســوی_حــق🌸
✨✨✨✨✨
@besoyehaqq
✨✨✨✨✨
🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿
🌿🌸
🌿
🔰روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى میگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى میکرد. ✨
🌷حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد
🔰 و گفت: «خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟✨
#خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.»
♻️مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.»✨
🍀در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو: «ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.✨
📒منبع: غزالى، محمد، کیمیاى سعادت، ج ۱، ص ۱۰۵
🌐کــــانــــال عـــرفـــانــــے بـــہ ســــوے حــــق 🌐
https://telegram.me/besoyehaqq
🌿
🌿🌸
🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿
🌿🌸
🌿
🔰روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى میگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى میکرد. ✨
🌷حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد
🔰 و گفت: «خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟✨
#خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.»
♻️مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.»✨
🍀در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو: «ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.✨
📒منبع: غزالى، محمد، کیمیاى سعادت، ج ۱، ص ۱۰۵
🌐کــــانــــال عـــرفـــانــــے بـــہ ســــوے حــــق 🌐
https://telegram.me/besoyehaqq
🌿
🌿🌸
🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿