Forwarded from آموزشکده توانا
سکینه احمدی؛ مادری دادخواه که از خون پسرش نمیگذرد
«گفتند پسرت تیر خورده ... پابرهنه دویدم توی خیابان، دیدم قیامت است. خودشان گلوله میزنند، مردم را میزنند. زنها را میزنند. هر کسی میگذشت را میزدند. برده بودند بیمارستان شریعتی و وقتی رسیدم دیدم تن بیجان بچه مرا روی زمین، روی سرامیک گذاشتهاند. کسی هم توجهی نداشت. خودم را روی بچهام انداختم. از من گرفتند و بردند سردخانه. دو روز بعد به ما تحویل دادند. تحویل نمیدادند با زور و گریه و زاری و التماس و یاحسین گفتن گرفتیم. برده بودند بهشت سکینه و رفتم زاری کردم، التماس کردم، گفتم بچهام را کشتید، بدهید من ببرم در نهایت دادند. ... گفتهاند نه سروصدا کنید و نه کاری، [تا] جنازه را بدهیم ... شبها بچهها[ش] را بغل میکنم راه میافتم توی خیابانها و لالایی میخوانم.»
این کلمات بخشی از صحبتهای سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار، در مصاحبه با کمپین حقوق بشر ایران است.
ویدئوی لحظه تیرخوردن ابراهیم کتابدار در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ بهسرعت در همان روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در شبکههای اجتماعی منتشر شد. دوربینهای مداربسته تصویری را از این جوان ۳۰ساله ثبت کردند که نشان میداد مقابل مغازه خود در مهدیآباد کیانمهر کرج ایستاده بود که با شلیک مستقیم گلوله نیروهای سرکوبگر حکومتی به قلبش بر زمین افتاد و درجا جان باخت.
اما آنچه نام ابراهیم را جهانی کرد، سکینه احمدی، مادر باشهامت او بود که تن به سکوت نداد و یکتنه خلاف خواسته نیروهای امنیتی حرکت کرد. اولین فیلمی که از او منتشر شد، تکاندهنده بود. مادر، دستهایش را در هوا تکان میداد، خود را معرفی میکرد و میگفت که پسرش را کشتهاند و حالا باید به چه کسی باید شکایت ببرد؟
او خود چنین میگوید: «ابراهیم رفته بود مغازه و کاسب بود. با خانمش و بچههایش با ما زندگی میکردند. زنگ زدم که برای ناهار بیاید خانه و پدرش هم برای ناهار دنبال او رفته بود. اما ابراهیم همین که از مغازه بیرون آمده بود، هر دو دستش توی جیبهایش بود که گلوله را توی قلبش زده بودند. نه توی درگیری بود نه ربطی به درگیریها داشت اما او را هدف گرفته بودند. از زنگ من به ابراهیم برای ناهار، ده دقیقه هم نشد که به من زنگ زدند گفتند ابراهیم تیر خورده. ... به چه حسابی و چرا بچه مرا زدند؟ من شکایتام را نمیدانم کجا ببرم!»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Sakineh.Ahmadi
#سکینه_احمدی #ابراهیم_کتابدار #آبان۹۸ #داذخواهی #مادران_دادخواه #مادران_ذاغدار #آبان_ادامه_دارد #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
«گفتند پسرت تیر خورده ... پابرهنه دویدم توی خیابان، دیدم قیامت است. خودشان گلوله میزنند، مردم را میزنند. زنها را میزنند. هر کسی میگذشت را میزدند. برده بودند بیمارستان شریعتی و وقتی رسیدم دیدم تن بیجان بچه مرا روی زمین، روی سرامیک گذاشتهاند. کسی هم توجهی نداشت. خودم را روی بچهام انداختم. از من گرفتند و بردند سردخانه. دو روز بعد به ما تحویل دادند. تحویل نمیدادند با زور و گریه و زاری و التماس و یاحسین گفتن گرفتیم. برده بودند بهشت سکینه و رفتم زاری کردم، التماس کردم، گفتم بچهام را کشتید، بدهید من ببرم در نهایت دادند. ... گفتهاند نه سروصدا کنید و نه کاری، [تا] جنازه را بدهیم ... شبها بچهها[ش] را بغل میکنم راه میافتم توی خیابانها و لالایی میخوانم.»
این کلمات بخشی از صحبتهای سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار، در مصاحبه با کمپین حقوق بشر ایران است.
ویدئوی لحظه تیرخوردن ابراهیم کتابدار در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ بهسرعت در همان روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در شبکههای اجتماعی منتشر شد. دوربینهای مداربسته تصویری را از این جوان ۳۰ساله ثبت کردند که نشان میداد مقابل مغازه خود در مهدیآباد کیانمهر کرج ایستاده بود که با شلیک مستقیم گلوله نیروهای سرکوبگر حکومتی به قلبش بر زمین افتاد و درجا جان باخت.
اما آنچه نام ابراهیم را جهانی کرد، سکینه احمدی، مادر باشهامت او بود که تن به سکوت نداد و یکتنه خلاف خواسته نیروهای امنیتی حرکت کرد. اولین فیلمی که از او منتشر شد، تکاندهنده بود. مادر، دستهایش را در هوا تکان میداد، خود را معرفی میکرد و میگفت که پسرش را کشتهاند و حالا باید به چه کسی باید شکایت ببرد؟
او خود چنین میگوید: «ابراهیم رفته بود مغازه و کاسب بود. با خانمش و بچههایش با ما زندگی میکردند. زنگ زدم که برای ناهار بیاید خانه و پدرش هم برای ناهار دنبال او رفته بود. اما ابراهیم همین که از مغازه بیرون آمده بود، هر دو دستش توی جیبهایش بود که گلوله را توی قلبش زده بودند. نه توی درگیری بود نه ربطی به درگیریها داشت اما او را هدف گرفته بودند. از زنگ من به ابراهیم برای ناهار، ده دقیقه هم نشد که به من زنگ زدند گفتند ابراهیم تیر خورده. ... به چه حسابی و چرا بچه مرا زدند؟ من شکایتام را نمیدانم کجا ببرم!»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Sakineh.Ahmadi
#سکینه_احمدی #ابراهیم_کتابدار #آبان۹۸ #داذخواهی #مادران_دادخواه #مادران_ذاغدار #آبان_ادامه_دارد #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«با خودت نجنگ»
نزن برادر من نزن، این مردم برادرت، خواهرت، پدرت، مادرت، قوم و خویشت، همسایهات، بچهمحلت هستند. تو مگر از این آب و خاک نیستی؟
این مردم جز حق و عدالت و آزادی مگر چه میخواهند؟
این سرود را جمعی از هنرمندان داخل ایران اجرا کردهاند.
ویدئو کاری است از «فریاد راستین»
آموزشکده توانا این اثر را برای اولین بار منتشر میکند.
سازنده این اثر آن را به مردم ستمدیدهی ایران تقدیم کرده است.
خواسته افرادی که با وجود سختی زیاد این سرود را اجرا کردهاند این است که اثرشان بیشتر دیده شود. لطفا در انتشار و دیدهشدن آن کمک کنید.
#اعتراضات_سراسری #مردم_متحد #مقاومت_مدنی #شهامت_مدنی #نافرمانی_مدنی #آبان_ادامه_دارد #خوزستان #سیستان_و_بلوچستان #کولبران #سوختبران #کارگران #معلمان #دانشجویان #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
نزن برادر من نزن، این مردم برادرت، خواهرت، پدرت، مادرت، قوم و خویشت، همسایهات، بچهمحلت هستند. تو مگر از این آب و خاک نیستی؟
این مردم جز حق و عدالت و آزادی مگر چه میخواهند؟
این سرود را جمعی از هنرمندان داخل ایران اجرا کردهاند.
ویدئو کاری است از «فریاد راستین»
آموزشکده توانا این اثر را برای اولین بار منتشر میکند.
سازنده این اثر آن را به مردم ستمدیدهی ایران تقدیم کرده است.
خواسته افرادی که با وجود سختی زیاد این سرود را اجرا کردهاند این است که اثرشان بیشتر دیده شود. لطفا در انتشار و دیدهشدن آن کمک کنید.
#اعتراضات_سراسری #مردم_متحد #مقاومت_مدنی #شهامت_مدنی #نافرمانی_مدنی #آبان_ادامه_دارد #خوزستان #سیستان_و_بلوچستان #کولبران #سوختبران #کارگران #معلمان #دانشجویان #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
فراخوان ارسال آثار هنری و موسیقی برای انتشار در توانا
با فشارهای روزافزونی که بر اهالی هنر و موسیقی در ایران میرود، بیش از پیش هنرمندان بسیاری تلاش میکنند تا کارهای خود را بدون مجوز وزارت ارشاد و نهادهای مربوط به سانسور و ممیزی بیرون دهند، که گاهی در اصطلاح اهل فن به «موسیقی زیرزمینی» شهره میشود.
هنرمندان بسیاری تاکنون چنین کارهایی را برای توانا ارسال کردهاند و آموزشکده توانا با بررسی آنها، آثاری که با اهداف و رسالت مدنی و اجتماعی آموزشکده هماهنگی دارد را منتشر کرده است.
آموزشکده توانا از هنرمندان و خوانندگانی که دوست دارند کارهای آنها از طریق این آموزشکده به گوش دیگران برسد، دعوت میکند که آثار خود را برای توانا ارسال کنند تا به گوش مخاطبان برسد.
آثاری که حاوی موضوعات اجتماعی و مدنی است، در اولویت انتشار خواهد بود.
از دو راه میتوانید آثار خود را بفرستید:
_ ایمیل: to@tavaana.org
_ تلگرام: http://t.me/Tavaana_Admin
#آبان۹۸ #از_آبان_بگو #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #کدام_آبان #روایت_آبان_خونین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فراخوان ارسال آثار هنری و موسیقی برای انتشار در توانا
با فشارهای روزافزونی که بر اهالی هنر و موسیقی در ایران میرود، بیش از پیش هنرمندان بسیاری تلاش میکنند تا کارهای خود را بدون مجوز وزارت ارشاد و نهادهای مربوط به سانسور و ممیزی بیرون دهند، که گاهی در اصطلاح اهل فن به «موسیقی زیرزمینی» شهره میشود.
هنرمندان بسیاری تاکنون چنین کارهایی را برای توانا ارسال کردهاند و آموزشکده توانا با بررسی آنها، آثاری که با اهداف و رسالت مدنی و اجتماعی آموزشکده هماهنگی دارد را منتشر کرده است.
آموزشکده توانا از هنرمندان و خوانندگانی که دوست دارند کارهای آنها از طریق این آموزشکده به گوش دیگران برسد، دعوت میکند که آثار خود را برای توانا ارسال کنند تا به گوش مخاطبان برسد.
آثاری که حاوی موضوعات اجتماعی و مدنی است، در اولویت انتشار خواهد بود.
از دو راه میتوانید آثار خود را بفرستید:
_ ایمیل: to@tavaana.org
_ تلگرام: http://t.me/Tavaana_Admin
#آبان۹۸ #از_آبان_بگو #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #کدام_آبان #روایت_آبان_خونین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech