📚 رویداد این روز:
🔹ملاقات امام حسین (علیه السلام) با ابن سعد
🔹منع آب از امام حسین (علیه السلام)
7محرم
1 - ملاقات امام حسین علیه السّلام با ابن سعد
در شب هفتم امام حسین علیه السّلام با عمر سعد ملعون ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السّلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 63. معالی السبطین: ج 1، ص 315)
2 - منع آب از امام حسین علیه السّلام
در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام بستند، چه اینکه نامه ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمروبن حجاج زبیدی با چهار هزار تیرانداز مأمور منع آب فرات شدند که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله برده نشود.
(الوقایع و الحوادث: ج 2، ص 153. فیض العلام: ص 146)
🗞 #حکایت
🔴 دعای امام حسین علیه السلام برای باریدن باران
💬 امام صادق (علیه السلام) روایت مى کند :
🔹 اهل کوفه خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند و از خشکسالى و نیامدن باران شکایت کردند و عرضه داشتند : براى ما از خدا درخواست باران کن.
🔸امیرالمومنین (علیه السلام) به حضرت حسین (علیه السلام) فرمود : از خدا درخواست باران کن. امام حسین (علیه السلام) حمد و ثناى حق را به جا آورد و بر پیامبر درود فرستاد و به پیشگاه حق عرضه داشت: اى عطا کننده خیرات و نازل کننده برکات، آب فراوان بر ما ببار و باران بسیار و وسیع و خوشگوار و باعظمت که بندگانت را از ناتوانى برهاند و سرزمین هاى مرده را زنده کند به ما عطا فرما. آمین رب العالمین.
🔹چون از دعایش فراغت یافت ناگهان باران فراوانى بارید تا جایى که عربى از بعضى از نواحى کوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را از فراوانى آب چنان دیدم که بخشى از آب در بخشى دیگر موج مى زد.
شبکه جهانی بیت العباس علیه السلام
@BeitolAbbasTV
https://t.me/joinchat/AAAAADuljCkRL8SP6vu09A
🔹ملاقات امام حسین (علیه السلام) با ابن سعد
🔹منع آب از امام حسین (علیه السلام)
7محرم
1 - ملاقات امام حسین علیه السّلام با ابن سعد
در شب هفتم امام حسین علیه السّلام با عمر سعد ملعون ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السّلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 63. معالی السبطین: ج 1، ص 315)
2 - منع آب از امام حسین علیه السّلام
در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام بستند، چه اینکه نامه ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمروبن حجاج زبیدی با چهار هزار تیرانداز مأمور منع آب فرات شدند که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله برده نشود.
(الوقایع و الحوادث: ج 2، ص 153. فیض العلام: ص 146)
🗞 #حکایت
🔴 دعای امام حسین علیه السلام برای باریدن باران
💬 امام صادق (علیه السلام) روایت مى کند :
🔹 اهل کوفه خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند و از خشکسالى و نیامدن باران شکایت کردند و عرضه داشتند : براى ما از خدا درخواست باران کن.
🔸امیرالمومنین (علیه السلام) به حضرت حسین (علیه السلام) فرمود : از خدا درخواست باران کن. امام حسین (علیه السلام) حمد و ثناى حق را به جا آورد و بر پیامبر درود فرستاد و به پیشگاه حق عرضه داشت: اى عطا کننده خیرات و نازل کننده برکات، آب فراوان بر ما ببار و باران بسیار و وسیع و خوشگوار و باعظمت که بندگانت را از ناتوانى برهاند و سرزمین هاى مرده را زنده کند به ما عطا فرما. آمین رب العالمین.
🔹چون از دعایش فراغت یافت ناگهان باران فراوانى بارید تا جایى که عربى از بعضى از نواحى کوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را از فراوانى آب چنان دیدم که بخشى از آب در بخشى دیگر موج مى زد.
شبکه جهانی بیت العباس علیه السلام
@BeitolAbbasTV
https://t.me/joinchat/AAAAADuljCkRL8SP6vu09A
شب اول قبر زوار حسین
شبکه جهانی بیت العباس
برکات زیارت امام حسین علیه السلام در عالم آخرت.
استاد معاونیان
#اربعین۱۴۴۰_کربلا
#اربعین
#حکایت
@BeitolabbasTV
استاد معاونیان
#اربعین۱۴۴۰_کربلا
#اربعین
#حکایت
@BeitolabbasTV
Audio
@Radio133
🔹حکایتی شنیدنی درباره همسایه حرم اباعبدالله
🔹 #حاج_حیدر_خمسه
#حکایت
#رادیوبیت العباس علیه السلام
@BeitolAbbasTV
🔹 #حاج_حیدر_خمسه
#حکایت
#رادیوبیت العباس علیه السلام
@BeitolAbbasTV
#حکایت
💠 اخلاق حسنه عمرش را طولانى كرد
📝 پدر و مادر متدّين و باصفا و پاكى به يكى از پيامبران خدا به نام يهودا مراجعه كردند و گفتند: ما از زمان ازدواج اشتياق به داشتن اولاد در قلبمان موج مى زد ولى تاكنون كه سالهاست از ازدواج ما گذشته از نعمت اولاد بى بهره مانده ايم، از شما درخواست دعا و شفاعت نزد حق داريم تا اگر مصلحت باشد فرزندى به ما عطا شود.
📝 خطاب رسيد: به هر دو بگو من حاضرم پسرى به آنان عنايت كنم ولى شب عروسى او شب مرگ اوست، اگر مى خواهند به آنان عطا نمايم!
📝 وقتى پدر و مادر چنين خبرى را شنيدند با يكديگر مشورت كردند و نهايتا گفتند: قبول كنيم شايد ما پيش از او بميريم و حادثه تلخ مرگ او را نبينيم. فرزند به آنان عنايت شد. بيست و چند سال زحمت تربيت او را به دوش جان و دل كشيدند.
📝 روزى به پدر و مادر گفت: جهت مصون ماندن از گناه نيازمند به ازدواجم. دخترى آراسته را از خانواده اى معتبر نامزد او كردند. شوهر به همسرش گفت: داستان عجيبى است از يك طرف بايد براى داماد لباس دامادى آماده كرد و از طرف ديگر كفن، از جهتى بايد شربت و شيرينى مهيا نمود و از جهتى ديگر سدر و كافور.
📝 در هر صورت مجلس عروسى آماده شد. داماد و عروس را دست به دست دادند، مهمانان و پدر و مادر نيمه شب به خانه هاى خود بازگشتند. پدر و مادر در انتظار حادثه نشستند ولى از خانه داماد خبرى نيامد! هر دو به سوى خانه داماد رفتند تا جنازه او را از عروس تحويل بگيرند. هنگامى كه در زدند فرزندشان با كمال سلامت در را باز كرد، چيزى نگفتند و به خانه خود باز گشتند.
📝 مدتى گذشت، خبرى از مرگ جوان نشد. نزد يهوداى پيامبر آمدند و سبب پرسيدند، يهودا گفت: من از راز مطلب آگاهى ندارم، بايد از حضرت حق بپرسم اگر راز مطلب گفته شود به شما خبر دهم.
📝 يهودا از حضرت حق سبب پرسيد، خطاب رسيد شب عروسى هنگامى كه خلوت شد و داماد و عروس براى غذا خوردن كنار هم نشستند، صداى ناله اى از بيرون شنيدند كه صاحب ناله مى گفت تهيدستم، دستم دچار بيمارى فلج شده، امشب گرسنه مانده ام و چيزى براى خوردن نصيبم نشده است. اى يهودا! داماد با شوق فراوان ظرف غذاى خود را نزد آن تهيدست آورد و گفت: هرچه مى خواهى بخور. تهيدست وقتى سير شد سر به ديوار خانه گذاشت و گفت: خدايا! من كه عوضى ندارم به اين جوان سخى مسلك و كريم دهم، تو به عوض اين محبتى كه در حق من كرد به عمرش بيفزا. من كه صاحب دفتر محو و اثباتم، مرگ جوان را در آن شب از دفتر محو و حوادث تعليقى محو كردم و هشتاد سال ديگر براى او ثبت نمودم.
https://t.me/joinchat/AAAAADuljCkRL8SP6vu09A
@BeitolAbbasTV
💠 اخلاق حسنه عمرش را طولانى كرد
📝 پدر و مادر متدّين و باصفا و پاكى به يكى از پيامبران خدا به نام يهودا مراجعه كردند و گفتند: ما از زمان ازدواج اشتياق به داشتن اولاد در قلبمان موج مى زد ولى تاكنون كه سالهاست از ازدواج ما گذشته از نعمت اولاد بى بهره مانده ايم، از شما درخواست دعا و شفاعت نزد حق داريم تا اگر مصلحت باشد فرزندى به ما عطا شود.
📝 خطاب رسيد: به هر دو بگو من حاضرم پسرى به آنان عنايت كنم ولى شب عروسى او شب مرگ اوست، اگر مى خواهند به آنان عطا نمايم!
📝 وقتى پدر و مادر چنين خبرى را شنيدند با يكديگر مشورت كردند و نهايتا گفتند: قبول كنيم شايد ما پيش از او بميريم و حادثه تلخ مرگ او را نبينيم. فرزند به آنان عنايت شد. بيست و چند سال زحمت تربيت او را به دوش جان و دل كشيدند.
📝 روزى به پدر و مادر گفت: جهت مصون ماندن از گناه نيازمند به ازدواجم. دخترى آراسته را از خانواده اى معتبر نامزد او كردند. شوهر به همسرش گفت: داستان عجيبى است از يك طرف بايد براى داماد لباس دامادى آماده كرد و از طرف ديگر كفن، از جهتى بايد شربت و شيرينى مهيا نمود و از جهتى ديگر سدر و كافور.
📝 در هر صورت مجلس عروسى آماده شد. داماد و عروس را دست به دست دادند، مهمانان و پدر و مادر نيمه شب به خانه هاى خود بازگشتند. پدر و مادر در انتظار حادثه نشستند ولى از خانه داماد خبرى نيامد! هر دو به سوى خانه داماد رفتند تا جنازه او را از عروس تحويل بگيرند. هنگامى كه در زدند فرزندشان با كمال سلامت در را باز كرد، چيزى نگفتند و به خانه خود باز گشتند.
📝 مدتى گذشت، خبرى از مرگ جوان نشد. نزد يهوداى پيامبر آمدند و سبب پرسيدند، يهودا گفت: من از راز مطلب آگاهى ندارم، بايد از حضرت حق بپرسم اگر راز مطلب گفته شود به شما خبر دهم.
📝 يهودا از حضرت حق سبب پرسيد، خطاب رسيد شب عروسى هنگامى كه خلوت شد و داماد و عروس براى غذا خوردن كنار هم نشستند، صداى ناله اى از بيرون شنيدند كه صاحب ناله مى گفت تهيدستم، دستم دچار بيمارى فلج شده، امشب گرسنه مانده ام و چيزى براى خوردن نصيبم نشده است. اى يهودا! داماد با شوق فراوان ظرف غذاى خود را نزد آن تهيدست آورد و گفت: هرچه مى خواهى بخور. تهيدست وقتى سير شد سر به ديوار خانه گذاشت و گفت: خدايا! من كه عوضى ندارم به اين جوان سخى مسلك و كريم دهم، تو به عوض اين محبتى كه در حق من كرد به عمرش بيفزا. من كه صاحب دفتر محو و اثباتم، مرگ جوان را در آن شب از دفتر محو و حوادث تعليقى محو كردم و هشتاد سال ديگر براى او ثبت نمودم.
https://t.me/joinchat/AAAAADuljCkRL8SP6vu09A
@BeitolAbbasTV
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سختی_گذشتن_از_مال
🔻اوج خساست
🔻حکایت مرد ثروتمندی که نمی توانست از مالش بگذرد!
استاد شیخ حسین انصاریان
#حکایت
@BeitolAbbasTV
🔻اوج خساست
🔻حکایت مرد ثروتمندی که نمی توانست از مالش بگذرد!
استاد شیخ حسین انصاریان
#حکایت
@BeitolAbbasTV
شیعه شدن سنی
شبکه جهانی بیت العباس
داستان تشرف شخصی از اهل تسنّن و شیعه شدن به دست مبارک امام عصر سلام الله علیه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت
@BeitolAbbasTV
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت
@BeitolAbbasTV
اهل بیت کشتی نجات
شبکه جهانی بیت العباس
#حکایت
💠اهل بیت علیهم السلام کشتی نجات
🎙مرحوم شیخ مصطفی #خبازیان زاده
#او_که_شیدای_مولابود
#سخنرانی #مهدویت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @BeitolabbasTV
💠اهل بیت علیهم السلام کشتی نجات
🎙مرحوم شیخ مصطفی #خبازیان زاده
#او_که_شیدای_مولابود
#سخنرانی #مهدویت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @BeitolabbasTV