« #معجزه_ای_در_کنار_ضریح »
💠 و إِنْ أَحَدٌ مِنْ اَلْمُشْرِکینَ اِسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمنهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْلَمُونَ 💠 /1
⬅️ دستور خداوند است ،
که اگر کافری، از پیامبر تقاضای پناهندگی کند، پیامبر وظیفه دارد او را پناه دهد ،
تا آن کافر ، سخن خدا را بشنود و پس از آن اگر خواست به محل خویش باز گردد ، او را باید تحت الحفظ به منزلش برسانند.
🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان ،در سال 575 ه.ق /2
🔸 سرداری به نام امیر مجاهد الدین سُنقر دستور داده بود که کوفه و نجف را محاصره کنند.
چرا که میان او و قبیله « بنی خفاجه » در گیری و اختلافی بوجود امده بود.
و در اطراف شهر سربازانی گذاشته بود تا از قبیله ی دشمن کسی وارد نشود.
روزی ،
دو سوار از قبیله ی بنی خفاجه به قصد ورود در شهر نجف حرکت کردند .
یکی از آن دو سوار وارد منطقه ی محافظت شده شد.
در همان لحظه سردار سُنقر از کمین گاه خارج شد ،دیگر سوار عرب که بیرون ایستاده بود ،با مشاهده سردار فریاد کشید و به دوست خود گفت که فرار کند ، و خودش نیز از انجا دور شد .
اما سربازان دوست او را گرفتند.
و سوار عرب به حرم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام پناه برد .
🔸 سنقر دستور داد او را دستگیر کنند و بیاورند.
و مرد عرب ضریح مقدس را گرفته بود و سربازان می خواستند به زور او را از ضریح جدا کنند .
✨ در آن لحظه مرد فریاد کشید و خطاب به حضرت عرض کرد :
یا اباالحسن ،
من عربم و تو نیز عرب هستی .
رسم عرب این است که اگر کسی بر او پناهنده شود ، او را می پذیرد و پناهش میدهد .
و من هم دخیل شما هستم آقا ، و به تو پناه آورده ام ، شما خودتان حافظ من باشید .
✅ { رسم عرب این است که اگر کسی بر او پناهنده شود حتی اگر قاتل پسر و کشنده ی پدرش هم باشد . او را در پناه و حمایت خود قرار دهد و تا پای جان از او دفاع می کند. }
مرد عرب با اطمینان عجیبی خود را دخیل حضرت قرار داد.
🔸 سربازان او را به زور از ضریح جدا کردند ، در همان لحظه مرد بلند گفت :
😔 يا اباالحسن،
فراموش نکن که من با تو پیمان بستم ، مبادا پیمان شکنی کنی .
سردار دستور داد که او را بکشند ، اما مرد عرب گفت در ازای جانم به تو دویست دینار طلا و یک اسب اصیل می دهم ، سُنقر قبول کرد.
و قرار شد کسی به سمت قبیله مرد عرب برود و پول و اسب را بگیرد .
🔸 خادم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید:
نیمه شب شنیدم که درِ حرم را به شدت می زنند ، با عجله از جا بلند شدم ، و در را باز کردم
با تعجب دیدم که
مرد عرب با لباس های تمیز خوشحال با یکی از سربازان سُنقر آمده و به همراه غلامی که هدایایی هم به همراه داشت .
🔸 داخل حرم شدند ، فرستاده سُنقر با احترام و ادب در مقابل ضریح ایستاد و به حضرت عرض کرد
✅ یا امیرالمؤمنین،
بنده و برده ی شما سُنقر به شما سلام رساند و از شما به خاطر خطایی که مرتکب شده بود ، عذرخواهی کرده تا توبه اش را بپذیرید ،
و از روی شرم و حیا مرا مأمور کرد تا این مرد عرب را خدمت شما بیاورم .
و هدایایی هم برای شما فرستاده .
🔸 خادم حرم از او پرسید ،چه چیز باعث شد که این موقع از شب و این طور به حرم بیایید و عاجزانه تقاضای بخشش کنید ؟!
⬅️ فرستاده توضیح داد که ، هنوز ساعتی از شب نگذشته بود که سُنقر وحشت زده از خواب بیدار شد و در حالی که رنگش پریده بود و بدنش می لرزید مرا صدا زد و گفت:
در خواب حضرت امیرالمؤمنین را دیدم که با چهرهای غضبناک در حالی که شمشیر در دست داشتند به سمت من آمدند و فرمود :
💠 « به خدا سو گند اگر دخیل مرا ، آزاد نکنی سر از بدنت جدا خواهم کرد.»
و شخصی هم که به سوی قبیله مرد عرب رفته بود در آن شب خواب دید که حضرت به او فرموده ، فورا برگرد و دخیل مرا از سردار تحویل بگیر.
__________________
1/سوره توبه/6
2/بحار الانوار جلد 42 _ ص323
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCk2TD4lSNHApQ
شبکه جهانی بِـیـتُ العَــباس علیه السلام
💠 و إِنْ أَحَدٌ مِنْ اَلْمُشْرِکینَ اِسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمنهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْلَمُونَ 💠 /1
⬅️ دستور خداوند است ،
که اگر کافری، از پیامبر تقاضای پناهندگی کند، پیامبر وظیفه دارد او را پناه دهد ،
تا آن کافر ، سخن خدا را بشنود و پس از آن اگر خواست به محل خویش باز گردد ، او را باید تحت الحفظ به منزلش برسانند.
🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان ،در سال 575 ه.ق /2
🔸 سرداری به نام امیر مجاهد الدین سُنقر دستور داده بود که کوفه و نجف را محاصره کنند.
چرا که میان او و قبیله « بنی خفاجه » در گیری و اختلافی بوجود امده بود.
و در اطراف شهر سربازانی گذاشته بود تا از قبیله ی دشمن کسی وارد نشود.
روزی ،
دو سوار از قبیله ی بنی خفاجه به قصد ورود در شهر نجف حرکت کردند .
یکی از آن دو سوار وارد منطقه ی محافظت شده شد.
در همان لحظه سردار سُنقر از کمین گاه خارج شد ،دیگر سوار عرب که بیرون ایستاده بود ،با مشاهده سردار فریاد کشید و به دوست خود گفت که فرار کند ، و خودش نیز از انجا دور شد .
اما سربازان دوست او را گرفتند.
و سوار عرب به حرم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام پناه برد .
🔸 سنقر دستور داد او را دستگیر کنند و بیاورند.
و مرد عرب ضریح مقدس را گرفته بود و سربازان می خواستند به زور او را از ضریح جدا کنند .
✨ در آن لحظه مرد فریاد کشید و خطاب به حضرت عرض کرد :
یا اباالحسن ،
من عربم و تو نیز عرب هستی .
رسم عرب این است که اگر کسی بر او پناهنده شود ، او را می پذیرد و پناهش میدهد .
و من هم دخیل شما هستم آقا ، و به تو پناه آورده ام ، شما خودتان حافظ من باشید .
✅ { رسم عرب این است که اگر کسی بر او پناهنده شود حتی اگر قاتل پسر و کشنده ی پدرش هم باشد . او را در پناه و حمایت خود قرار دهد و تا پای جان از او دفاع می کند. }
مرد عرب با اطمینان عجیبی خود را دخیل حضرت قرار داد.
🔸 سربازان او را به زور از ضریح جدا کردند ، در همان لحظه مرد بلند گفت :
😔 يا اباالحسن،
فراموش نکن که من با تو پیمان بستم ، مبادا پیمان شکنی کنی .
سردار دستور داد که او را بکشند ، اما مرد عرب گفت در ازای جانم به تو دویست دینار طلا و یک اسب اصیل می دهم ، سُنقر قبول کرد.
و قرار شد کسی به سمت قبیله مرد عرب برود و پول و اسب را بگیرد .
🔸 خادم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید:
نیمه شب شنیدم که درِ حرم را به شدت می زنند ، با عجله از جا بلند شدم ، و در را باز کردم
با تعجب دیدم که
مرد عرب با لباس های تمیز خوشحال با یکی از سربازان سُنقر آمده و به همراه غلامی که هدایایی هم به همراه داشت .
🔸 داخل حرم شدند ، فرستاده سُنقر با احترام و ادب در مقابل ضریح ایستاد و به حضرت عرض کرد
✅ یا امیرالمؤمنین،
بنده و برده ی شما سُنقر به شما سلام رساند و از شما به خاطر خطایی که مرتکب شده بود ، عذرخواهی کرده تا توبه اش را بپذیرید ،
و از روی شرم و حیا مرا مأمور کرد تا این مرد عرب را خدمت شما بیاورم .
و هدایایی هم برای شما فرستاده .
🔸 خادم حرم از او پرسید ،چه چیز باعث شد که این موقع از شب و این طور به حرم بیایید و عاجزانه تقاضای بخشش کنید ؟!
⬅️ فرستاده توضیح داد که ، هنوز ساعتی از شب نگذشته بود که سُنقر وحشت زده از خواب بیدار شد و در حالی که رنگش پریده بود و بدنش می لرزید مرا صدا زد و گفت:
در خواب حضرت امیرالمؤمنین را دیدم که با چهرهای غضبناک در حالی که شمشیر در دست داشتند به سمت من آمدند و فرمود :
💠 « به خدا سو گند اگر دخیل مرا ، آزاد نکنی سر از بدنت جدا خواهم کرد.»
و شخصی هم که به سوی قبیله مرد عرب رفته بود در آن شب خواب دید که حضرت به او فرموده ، فورا برگرد و دخیل مرا از سردار تحویل بگیر.
__________________
1/سوره توبه/6
2/بحار الانوار جلد 42 _ ص323
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCk2TD4lSNHApQ
شبکه جهانی بِـیـتُ العَــباس علیه السلام
#تلنگر
🔺 « اگر خدا امر کند شیطان هم فرمان می برد » 🔻
#داستان
⬅️ زن فقیری با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا در خواست کمک کرد.
♦️ مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد ، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد .
🔻 آدرس او را به دست می آورد و به منشی خود دستور داد ،مقدار زیادی وسایل مورد نیاز خوراکی بخرد و برای این زن ببرد .
👌 ضمناً به او گفت: « وقتی آن زن از تو پرسیدچه کسی این غذا را فرستاده،
بگو : کار شیطان است »
🔸 وقتی منشی به خانه ی زن رسید ،
زن خیلی خوشحال شد و به درگاه خداوند شکر گزاری کرد و مشغول بردن وسایل به داخل خانهی کوچکش شد .
⁉️منشی از او پرسید:
نمی خواهی بدانی چه کسی این خوراکی ها را فرستاده ⁉️
✅ زن جواب داد :« نه »
مهم نیست .
‼️ وقتی خدا امر کند ، حتی شیطان هم فرمان می برد .‼️
🍀🌺 مردم عادی به دنبال سر گَرمی و افراد خاص دنبال یادگیری هستند ،به حضور مخاطبانِ خاصّی چون شما افتخار می کنیم .🌺🍀
@beitolabbasTv
#در_پناه_حق_باشید
🔺 « اگر خدا امر کند شیطان هم فرمان می برد » 🔻
#داستان
⬅️ زن فقیری با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا در خواست کمک کرد.
♦️ مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد ، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد .
🔻 آدرس او را به دست می آورد و به منشی خود دستور داد ،مقدار زیادی وسایل مورد نیاز خوراکی بخرد و برای این زن ببرد .
👌 ضمناً به او گفت: « وقتی آن زن از تو پرسیدچه کسی این غذا را فرستاده،
بگو : کار شیطان است »
🔸 وقتی منشی به خانه ی زن رسید ،
زن خیلی خوشحال شد و به درگاه خداوند شکر گزاری کرد و مشغول بردن وسایل به داخل خانهی کوچکش شد .
⁉️منشی از او پرسید:
نمی خواهی بدانی چه کسی این خوراکی ها را فرستاده ⁉️
✅ زن جواب داد :« نه »
مهم نیست .
‼️ وقتی خدا امر کند ، حتی شیطان هم فرمان می برد .‼️
🍀🌺 مردم عادی به دنبال سر گَرمی و افراد خاص دنبال یادگیری هستند ،به حضور مخاطبانِ خاصّی چون شما افتخار می کنیم .🌺🍀
@beitolabbasTv
#در_پناه_حق_باشید
💠 ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِیمِ (8) تکاثر
⚜🌸⚜ در روز قیامت درباره ی کدام نعمت بازخواست میشویم؟ ⚜🌸⚜
#داستان
☘☘☘☘☘
حَنانُ بنُ سَديرٍ :
حَدَّثَني أبي قالَ : كُنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام فَقَدَّمَ إلَينا طَعامًا ما أكَلتُ طَعامًا مِثلَهُ قَطُّ ، فَقالَ لي : يا سَديرُ ، كَيفَ رَأَيتَ طَعامَنا هذا ؟ قُلتُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ماأكَلتُ مِثلَهُ قَطُّ ، ولا أظُنُّ آكُلُ أبَدًا مِثلَهُ . ثُمَّ إنَّ عَيني تَغَرغَرَت فَبَكَيتُ ، فَقالَ : يا سَديرُ ، ما يُبكيكَ ؟ قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ذَكَرتُ آيَةً في كِتابِ اللّه ِ تَعالى . قالَ : وما هِيَ ؟ قُلتُ : قَولُ اللّه ِ في كِتابِهِ : «ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ التكاثر : 8 . ، فَخِفتُ أن يَكونَ هذَا الطَّعامُ (مِن النَّعيمِ) الَّذي يَسأَلُنَا اللّه ُ عَنهُ . فَضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ ، ثُمَّ قالَ : يا سَديرُ ، لا تُسأَلُ عَن طَعامٍ طَيِّبٍ ، ولا ثَوبٍ لَيِّنٍ ، ولا رائِحَةٍ طَيِّبَةٍ ، بل لَنا خُلِقَ ولَهُ خُلِقنا ، ولنَعمَلَ فيهِ بِالطّاعَةِ . قُلتُ لَهُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، فَمَا النَّعيمُ ؟ قالَ : حُبُّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ، يَسأَلُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ : كَيفَ كانَ شُكرُكُم لي حينَ أنعَمتُ عَلَيكُم بِحُبِّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ؟
🔸🔹🔸🔹🔸
🔷 حنان بن سدير:
پدرم به من گفت: نزد جعفر بن محمّد عليهماالسلامبودم. آن حضرت غذايى در برابرم نهاد كه هرگز غذايى مانند آن نخورده بودم.
🔸پس به من فرمود: اى سدير! غذاى ما را چگونه يافتى؟
🔹 عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، تاكنون چنين غذايى نخورده ام و گمان هم نمى كنم كه ديگر غذايى مانند آن بخورم. آن گاه چشمانم پر از اشك شد و گريستم.
🔸 فرمود: اى سدير! چرا گريه مى كنى؟
🔹 عرض كردم: يابن رسول اللّه ، آيه اى از كتاب خدا را به ياد آوردم.
🔅 فرمود: كدام آيه؟
⬅️ عرض كردم: اين آيه «سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شويد».
مى ترسم اين غذا جزو همان نعمتى باشد كه خداوند درباره آن بازخواست مى كند.
🔮حضرت خنده اى كرد به طورى كه دندانهاى عقلش نمايان شد،
💠 سپس فرمود: اى سدير، از تو، نه درباره خوراك لذيذ سؤال خواهد شد و نه درباره جامه نرم و نه درباره بوى خوش، بلكه اينها براى ما آفريده شده و ما براى استفاده از آنها خلق شده ايم و ما بايد در آنها به طاعت خدا عمل كنيم.
🔮 عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، پس آن نعمت كدام است؟
💠 فرمود: دوستى على و عترت او؛
💠 در روز قيامت خداوند مى پرسد: در برابر نعمت دوستى على و عترت او كه آن را به شما عطا كردم چگونه شكر مرا به جا آورديد.
____________
📚 تفسير فرات الكوفيّ : 605 / 763 .
@beitolabbasTV
#دخیل_یا_اباالفضل
⚜🌸⚜ در روز قیامت درباره ی کدام نعمت بازخواست میشویم؟ ⚜🌸⚜
#داستان
☘☘☘☘☘
حَنانُ بنُ سَديرٍ :
حَدَّثَني أبي قالَ : كُنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام فَقَدَّمَ إلَينا طَعامًا ما أكَلتُ طَعامًا مِثلَهُ قَطُّ ، فَقالَ لي : يا سَديرُ ، كَيفَ رَأَيتَ طَعامَنا هذا ؟ قُلتُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ماأكَلتُ مِثلَهُ قَطُّ ، ولا أظُنُّ آكُلُ أبَدًا مِثلَهُ . ثُمَّ إنَّ عَيني تَغَرغَرَت فَبَكَيتُ ، فَقالَ : يا سَديرُ ، ما يُبكيكَ ؟ قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ذَكَرتُ آيَةً في كِتابِ اللّه ِ تَعالى . قالَ : وما هِيَ ؟ قُلتُ : قَولُ اللّه ِ في كِتابِهِ : «ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ التكاثر : 8 . ، فَخِفتُ أن يَكونَ هذَا الطَّعامُ (مِن النَّعيمِ) الَّذي يَسأَلُنَا اللّه ُ عَنهُ . فَضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ ، ثُمَّ قالَ : يا سَديرُ ، لا تُسأَلُ عَن طَعامٍ طَيِّبٍ ، ولا ثَوبٍ لَيِّنٍ ، ولا رائِحَةٍ طَيِّبَةٍ ، بل لَنا خُلِقَ ولَهُ خُلِقنا ، ولنَعمَلَ فيهِ بِالطّاعَةِ . قُلتُ لَهُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، فَمَا النَّعيمُ ؟ قالَ : حُبُّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ، يَسأَلُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ : كَيفَ كانَ شُكرُكُم لي حينَ أنعَمتُ عَلَيكُم بِحُبِّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ؟
🔸🔹🔸🔹🔸
🔷 حنان بن سدير:
پدرم به من گفت: نزد جعفر بن محمّد عليهماالسلامبودم. آن حضرت غذايى در برابرم نهاد كه هرگز غذايى مانند آن نخورده بودم.
🔸پس به من فرمود: اى سدير! غذاى ما را چگونه يافتى؟
🔹 عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، تاكنون چنين غذايى نخورده ام و گمان هم نمى كنم كه ديگر غذايى مانند آن بخورم. آن گاه چشمانم پر از اشك شد و گريستم.
🔸 فرمود: اى سدير! چرا گريه مى كنى؟
🔹 عرض كردم: يابن رسول اللّه ، آيه اى از كتاب خدا را به ياد آوردم.
🔅 فرمود: كدام آيه؟
⬅️ عرض كردم: اين آيه «سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شويد».
مى ترسم اين غذا جزو همان نعمتى باشد كه خداوند درباره آن بازخواست مى كند.
🔮حضرت خنده اى كرد به طورى كه دندانهاى عقلش نمايان شد،
💠 سپس فرمود: اى سدير، از تو، نه درباره خوراك لذيذ سؤال خواهد شد و نه درباره جامه نرم و نه درباره بوى خوش، بلكه اينها براى ما آفريده شده و ما براى استفاده از آنها خلق شده ايم و ما بايد در آنها به طاعت خدا عمل كنيم.
🔮 عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، پس آن نعمت كدام است؟
💠 فرمود: دوستى على و عترت او؛
💠 در روز قيامت خداوند مى پرسد: در برابر نعمت دوستى على و عترت او كه آن را به شما عطا كردم چگونه شكر مرا به جا آورديد.
____________
📚 تفسير فرات الكوفيّ : 605 / 763 .
@beitolabbasTV
#دخیل_یا_اباالفضل
#باب_معرفت_و_شکرگزاری
⬅️ قسمت 1⃣1⃣
#داستان
♦️ هشام بن احمر گوید :
همراه امام هفتم علیه السلام به اطراف مدینه می رفتم .
⚜🔻 ناگاه حضرت پای خود را از روی مرکب خود خم کرده و به سجده افتادند و مدتی آن را طول دادند.
سپس سرشان را بلند کردند و سوار مرکب خود شدند .
گفتم : فدایتان شوم ،سجده را طولانی کردید!؟
⚜🔻 فرمودند : به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عطا فرموده، پس علاقمند شدم که خدایم را شُکر گزارم ./1
⬅️ در زندگی روزمره ممکن است به یاد یکی از نعمت های خدا بیفتیم ، و یا نعمت بودنِ امری برای ما اشکار شود .
به عبارتی خدای عزوجل لطف کرده و معرفتِ نعمتی را به عطا فرماید یا این که یاد آن را در ما زنده کند .
در این حال ،
✅ وظیفه داریم با قلب و زبان ، سر بر خاک گذاشته و خدا را بدین طریق شُکر کنیم .
#داستان
💠💠 روزی پیامبر در مسیری با همراهان خود در حرکت بودند که بشارتهایی از جانب خدای متعال به ایشان رسید.
⚜🔻 از مرکب پیاده شدند و به خاک افتاده و سجده به جا آوردند ./2
✅ نکته
حضرت می توانستند همان جا روی مرکب به صورت لفظی «الحمدللّه »
يا « شکراً للّه » بگویند.
⚜🔻 ولی با این عمل خویش ، نوع دیگری از شُکر را به ما یاد دادند و اهمیت آن را به ما گوشزد فرمودند.
💠🌷 برای ادای سجده شُکر، یکبار انجام آن کفایت می کند، ولی دوبار انجام دادن آن مستحب است.
🌷💠 ذکر « شکراً للّه » یا « شکراً شکراً » را یکبار یا سه بار و یا صد باربه زبان آورد.
✅⬅️ در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است:
وقتی کسی از شما یاد نعمت خدا افتاد ، پس باید گونه اش را به عنوان شُکر خدا روی زمین بگذارد
✅ و اگر سواره بود پیاده شود و گونه اش را بر روی خاک بگذارد .
✅ و اگر به خاطر انگشت نما شدن نمی تواند پیاده شود ، صورتش را روی برآمدگی زین « مرکب » خود بگذارد.
✅ و اگر نمی تواند، گونه اش را روی کف دستش بگذارد.
⬅️ 👌 سپس خدا را به خاطر نعمتی که به او داده حمد کند ./3
_______________
📚📚📚📚📚📚
1/ اصول کافی کتاب الایمان و الکفر / باب شکر ح 26
2/ ح 24
3/ ح 25
🌷🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
@beitolabbasTV
#در_پناه_حق_باشید
⬅️ قسمت 1⃣1⃣
#داستان
♦️ هشام بن احمر گوید :
همراه امام هفتم علیه السلام به اطراف مدینه می رفتم .
⚜🔻 ناگاه حضرت پای خود را از روی مرکب خود خم کرده و به سجده افتادند و مدتی آن را طول دادند.
سپس سرشان را بلند کردند و سوار مرکب خود شدند .
گفتم : فدایتان شوم ،سجده را طولانی کردید!؟
⚜🔻 فرمودند : به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عطا فرموده، پس علاقمند شدم که خدایم را شُکر گزارم ./1
⬅️ در زندگی روزمره ممکن است به یاد یکی از نعمت های خدا بیفتیم ، و یا نعمت بودنِ امری برای ما اشکار شود .
به عبارتی خدای عزوجل لطف کرده و معرفتِ نعمتی را به عطا فرماید یا این که یاد آن را در ما زنده کند .
در این حال ،
✅ وظیفه داریم با قلب و زبان ، سر بر خاک گذاشته و خدا را بدین طریق شُکر کنیم .
#داستان
💠💠 روزی پیامبر در مسیری با همراهان خود در حرکت بودند که بشارتهایی از جانب خدای متعال به ایشان رسید.
⚜🔻 از مرکب پیاده شدند و به خاک افتاده و سجده به جا آوردند ./2
✅ نکته
حضرت می توانستند همان جا روی مرکب به صورت لفظی «الحمدللّه »
يا « شکراً للّه » بگویند.
⚜🔻 ولی با این عمل خویش ، نوع دیگری از شُکر را به ما یاد دادند و اهمیت آن را به ما گوشزد فرمودند.
💠🌷 برای ادای سجده شُکر، یکبار انجام آن کفایت می کند، ولی دوبار انجام دادن آن مستحب است.
🌷💠 ذکر « شکراً للّه » یا « شکراً شکراً » را یکبار یا سه بار و یا صد باربه زبان آورد.
✅⬅️ در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است:
وقتی کسی از شما یاد نعمت خدا افتاد ، پس باید گونه اش را به عنوان شُکر خدا روی زمین بگذارد
✅ و اگر سواره بود پیاده شود و گونه اش را بر روی خاک بگذارد .
✅ و اگر به خاطر انگشت نما شدن نمی تواند پیاده شود ، صورتش را روی برآمدگی زین « مرکب » خود بگذارد.
✅ و اگر نمی تواند، گونه اش را روی کف دستش بگذارد.
⬅️ 👌 سپس خدا را به خاطر نعمتی که به او داده حمد کند ./3
_______________
📚📚📚📚📚📚
1/ اصول کافی کتاب الایمان و الکفر / باب شکر ح 26
2/ ح 24
3/ ح 25
🌷🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
@beitolabbasTV
#در_پناه_حق_باشید
⚜🔸⚜🔸
🔸
⚜
🔸
🍃 عالمی مغرور 🍃
#داستان
⬅️ یکی از علماءکربلابه علم خود مغرورگشته و بیچاره از ویژگیهاي ارزشمندخود و علوم و نمازشب و اعمال مستحب و زهد و تقواي خویش سخن میگفت
💢 و اظهار میداشت : من از (حضرت اباالفضل) بواسطه این ویژگیها برتري دارم ، و اگر اباالفضل این خصوصیتها را داشته باشدمثل من میباشد،
‼️ وشهادت روز عاشورا نمیتواندبا علم و فقه و ... برابري کند.
‼️🍃 حاضرین در مجلس از این جسارت و غرور او درشگفت شدند، و ازجهل و نادانی او متحیر، و تاءسف میخوردند.
و او همچنان بر داشته هاي خود افتخار میکرد.
🍃 روز بعد حاضرین در مجلس شوق فراوان پیداکردندکه خبري از مرد جسور پیداکنندکه آیا دست ازگمراهی
خود برداشته یا نه ؟
💢 رو به خانه او آوردند، درب منزلش راکوبیدند و از احوال او سؤ ال کردند،
درجواب گفتند:حرم حضرتاباالفضل علیه السلام رفته ،
🍃 آنها به حرم مشرف شدند، دیدند آن مرد ریسمانی به گردن خود قرار داده ، وسر دیگر آنرا به ضریح مطهر بسته و باگریه و زاري از عمل خود اظهار ندامت و پشیمانی میکند.
🍃 موضوع را از اوسؤال کردند،
🍃 گفت : دیشب با همان غرور به خواب رفتم دیدم درکنارجمعی از علماء نشسته ام ،
ناگاه مردي داخل شد وصدا زد: آقا اباالفضل علیه السلام تشریف آوردند،
✅ نام حضرت دلها را غرق سرور کرد،طولی نکشیدحضرت در هاله اي از نورکه اطراف چهره مبارکش احاطه کرده بود با سیمائی که حکایت از امیرالمؤمنین علیه السلام داشت .
وارد مجلس شدند،
و بر اریکه اي درصدر مجلس نشستند، همه حاضرین در برابر عظمت و شکوه حضرت خاضع وخاشع بودند،
🍃 و من ازجسارت گذشته خود بشّدت در ترس و اضطراب بودم .
حضرت اباالفضل علیه السلام با یکایک اهل مجلس شروع به سخن نمودند، نوبت به من رسید،
⚜ فرمودند: توچه میگوئی؟
🔺من هوش ازسرم رفت ، میخواستم خود را از مهلکه برهـانم، و به گمان خود حق را ثابت کنم، دلیل هاي خود را به عرض حضرت رساندم .
⚜ حضـرت اباالفضل علیه السلام فرمودند:
✅ من نزد پدرم امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه وآله
و برادرانم امام حسن و امام حسین علیهم السلام
علم آموخته ام و به درجه یقین رسیده ام
💢 اما تو در دین خود و نسبت به امام شک می ورزي، آیا چنین نیست ؟!
‼️ سپس فرمود: اما استادي که تو نزد وي درس
خوانده اي از تو بدبخت تر است !
💢 پیش تو اصول و قواعدي چند است که براي جاهل به احکام قرار داده شده تا بوسیله آنها حکم
را بدست آوري،
⚜ و (من محتاج به این اصول و قواعد نیستم، زیرا احکام واقعی را از منبع وحی الهی دریافت نموده ام ،
⚜و خداوند در من صفات برگزیده اي قرار داده ازکرم و صبر و ایثار و ...که اگر اندکی از آنها میان همه شما تقسیم میشد، توان پذیرش آنها را نداشتید)
💢 و در تو صفات رذیله اي چون حسد وخود خواهی و ریا می باشد.
🔺سپس با دست شریفشان به دهن من زدند.
⬅️✅ ترس و پشیمانی از عمل زشت مرا واداشت تا با انابه و توسل به درگاهش روي آورم /1
(یاحسین اي که شداز مهر تو کامل دینم بسته دام تو هست این دل مهر آئینم
علم افراختم از فخر بر این چرخ بلند تا تو کردي بعلمداري خود تعیینم
من امان نامه دشمن بغضب رد کردم تا تو بخشی ز وفا در دو جهان تأ مینم
دست در راه تو دادم که بگیري دستم جان به پاي تو فشانم که امید است اینم
چشم با تیر عدو دوختم از عالم و هست مایل دیدن تو چشم حقیقت بینم
هرکه افتد بشود باکمک دست بلند نه مرا دست که برخیزم و یا بنشینم
پیشتر ز آنکه ببینی تن بی جان مرا قدمی نه ز محبت بسر بالینم
از می مهر توسیراب شدم من اما تشنه ماندي تو و از تشنگیت غمگینم/2
📕📒📔📙📘📗
1/ حضرت ابوالفضل مظهر کمالات و کرامات
2/ گلهای اشک
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
🔸
⚜
🔸
⚜🔸⚜🔸
🔸
⚜
🔸
🍃 عالمی مغرور 🍃
#داستان
⬅️ یکی از علماءکربلابه علم خود مغرورگشته و بیچاره از ویژگیهاي ارزشمندخود و علوم و نمازشب و اعمال مستحب و زهد و تقواي خویش سخن میگفت
💢 و اظهار میداشت : من از (حضرت اباالفضل) بواسطه این ویژگیها برتري دارم ، و اگر اباالفضل این خصوصیتها را داشته باشدمثل من میباشد،
‼️ وشهادت روز عاشورا نمیتواندبا علم و فقه و ... برابري کند.
‼️🍃 حاضرین در مجلس از این جسارت و غرور او درشگفت شدند، و ازجهل و نادانی او متحیر، و تاءسف میخوردند.
و او همچنان بر داشته هاي خود افتخار میکرد.
🍃 روز بعد حاضرین در مجلس شوق فراوان پیداکردندکه خبري از مرد جسور پیداکنندکه آیا دست ازگمراهی
خود برداشته یا نه ؟
💢 رو به خانه او آوردند، درب منزلش راکوبیدند و از احوال او سؤ ال کردند،
درجواب گفتند:حرم حضرتاباالفضل علیه السلام رفته ،
🍃 آنها به حرم مشرف شدند، دیدند آن مرد ریسمانی به گردن خود قرار داده ، وسر دیگر آنرا به ضریح مطهر بسته و باگریه و زاري از عمل خود اظهار ندامت و پشیمانی میکند.
🍃 موضوع را از اوسؤال کردند،
🍃 گفت : دیشب با همان غرور به خواب رفتم دیدم درکنارجمعی از علماء نشسته ام ،
ناگاه مردي داخل شد وصدا زد: آقا اباالفضل علیه السلام تشریف آوردند،
✅ نام حضرت دلها را غرق سرور کرد،طولی نکشیدحضرت در هاله اي از نورکه اطراف چهره مبارکش احاطه کرده بود با سیمائی که حکایت از امیرالمؤمنین علیه السلام داشت .
وارد مجلس شدند،
و بر اریکه اي درصدر مجلس نشستند، همه حاضرین در برابر عظمت و شکوه حضرت خاضع وخاشع بودند،
🍃 و من ازجسارت گذشته خود بشّدت در ترس و اضطراب بودم .
حضرت اباالفضل علیه السلام با یکایک اهل مجلس شروع به سخن نمودند، نوبت به من رسید،
⚜ فرمودند: توچه میگوئی؟
🔺من هوش ازسرم رفت ، میخواستم خود را از مهلکه برهـانم، و به گمان خود حق را ثابت کنم، دلیل هاي خود را به عرض حضرت رساندم .
⚜ حضـرت اباالفضل علیه السلام فرمودند:
✅ من نزد پدرم امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه وآله
و برادرانم امام حسن و امام حسین علیهم السلام
علم آموخته ام و به درجه یقین رسیده ام
💢 اما تو در دین خود و نسبت به امام شک می ورزي، آیا چنین نیست ؟!
‼️ سپس فرمود: اما استادي که تو نزد وي درس
خوانده اي از تو بدبخت تر است !
💢 پیش تو اصول و قواعدي چند است که براي جاهل به احکام قرار داده شده تا بوسیله آنها حکم
را بدست آوري،
⚜ و (من محتاج به این اصول و قواعد نیستم، زیرا احکام واقعی را از منبع وحی الهی دریافت نموده ام ،
⚜و خداوند در من صفات برگزیده اي قرار داده ازکرم و صبر و ایثار و ...که اگر اندکی از آنها میان همه شما تقسیم میشد، توان پذیرش آنها را نداشتید)
💢 و در تو صفات رذیله اي چون حسد وخود خواهی و ریا می باشد.
🔺سپس با دست شریفشان به دهن من زدند.
⬅️✅ ترس و پشیمانی از عمل زشت مرا واداشت تا با انابه و توسل به درگاهش روي آورم /1
(یاحسین اي که شداز مهر تو کامل دینم بسته دام تو هست این دل مهر آئینم
علم افراختم از فخر بر این چرخ بلند تا تو کردي بعلمداري خود تعیینم
من امان نامه دشمن بغضب رد کردم تا تو بخشی ز وفا در دو جهان تأ مینم
دست در راه تو دادم که بگیري دستم جان به پاي تو فشانم که امید است اینم
چشم با تیر عدو دوختم از عالم و هست مایل دیدن تو چشم حقیقت بینم
هرکه افتد بشود باکمک دست بلند نه مرا دست که برخیزم و یا بنشینم
پیشتر ز آنکه ببینی تن بی جان مرا قدمی نه ز محبت بسر بالینم
از می مهر توسیراب شدم من اما تشنه ماندي تو و از تشنگیت غمگینم/2
📕📒📔📙📘📗
1/ حضرت ابوالفضل مظهر کمالات و کرامات
2/ گلهای اشک
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
🔸
⚜
🔸
⚜🔸⚜🔸
💠⚜💠⚜
⚜
💠
⚜
🍃 عاقب دزد 🍃
💠 الإمام زين العابدين عليه السلام :
قالَ لُقمانُ: يا بُنَيَّ ... إنَّ السّارِقَ إذا سَرَقَ حَبَسَهُ اللّه ُ مِن رِزقِهِ وكانَ عَلَيهِ إثمُهُ ، ولَو صَبَرَ لَنالَ ذلِكَ وجاءَهُ مِن وَجهِهِ . /1
💠امام زين العابدين عليه السلام :
⚜💠 لقمان گفت: «اى پسرم! ...
همانا دزد ، هر گاه دزدى كند ، خداوند عز و جل روزى اش را نگه مى دارد
و گناه آن، به پاى خودش است.
✅ حالْ آن كه اگر صبر مى كرد ، از راه خودش به آن روزى دست مى يافت» .
#داستان
🍃 ﻋﺎﻗﺒﺖ دزد 🍃
💠 ﺣﻀـﺮت ﺳـﺠﺎد ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ:
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ راﺿﯽ اﺳﺖ و اﻫﻞ ﻗﻨﺎﻋﺖ اﺳﺖ از ﺑﯽ ﻧﯿﺎزﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮدم اﺳﺖ.
⬅️ ﺷﯿﺦ ﻃﻮﺳﯽ
در ﮐﺘﺎب ﻣﺠﺎﻟﺲ و اﺧﺒﺎر از ﯾﺤﯿﯽ ﺑﻦ اﺑﯽ اﻟﻌﻼ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨـﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷـﻨﯿﺪم ﺣﻀـﺮت ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮد:
⚜🔸 ﺣﻀـﺮت ﺳـﺠﺎد
ﻋﻠﯿـﻪ اﻟﺴـﻼم ﺑﺮاي ﺣـﺞ ﺑـﻪ ﺟـﺎﻧﺐ ﻣﮑـﻪ رﻓـﺖ، ﺑﻪ دره اي رﺳـﯿﺪ.
🔻 دزدي راه را ﺑﺮ آن ﺣﻀـﺮت ﺑﺴﺖ.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﺑﻪ دزد ﻓﺮﻣـﻮد: ﭼﻪ ﻣﯽ
ﺧـﻮاﻫﯽ؟
🔻 ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺧـﻮاﻫﻢ ﺗـﻮ را ﺑﮑﺸﻢ و ﻣـﺎﻟﺖ را ﺑـﺒﺮم.
⚜ ﻓﺮﻣـﻮد: ﻫﺮ ﭼﻪ دارم ﺑـﺎ ﺗـﻮ ﺗﻘﺴـﯿﻢ و ﺑﺮ ﺗﻮ ﺣﻼـل ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.
🔸دزد ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ،
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣـﻮد: ﺑﻪ ﻣﻘـﺪار ﻫﺰﯾﻨﻪ ي ﺳـﻔﺮ ﺑﺮاي ﻣﻦ ﺑﮕـﺬار، ﺑﻘﯿﻪ را ﺑﺮدار. دزد ﻧﭙـﺬﯾﺮﻓﺖ.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣﻮد: ﺧـﺪا ﮐﺠـﺎﺳﺖ؟
🔻دزد ﮔﻔﺖ : ﺧﻮاب اﺳﺖ
✅ ﻧﺎﮔﺎه دو ﺷـﯿﺮ ﺟﻠﻮ آﻣﺪﻧـﺪ، ﯾﮑﯽ ﺳـﺮ دزد را ﮔﺮﻓﺖ و دﯾﮕﺮي ﭘﺎﯾﺶ را
💠 و ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣﻮد: ﮔﻤﺎن ﮐﺮدي ﺧـﺪا از ﺗﻮ ﻏﺎﻓﻞ است؟
_____________
📚 /1قصص الأنبياء : ص 196 ح 246 ،
بحار الأنوار : ج 13 ص 421 ح 15
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
⚜
💠
⚜
💠⚜💠⚜
⚜
💠
⚜
🍃 عاقب دزد 🍃
💠 الإمام زين العابدين عليه السلام :
قالَ لُقمانُ: يا بُنَيَّ ... إنَّ السّارِقَ إذا سَرَقَ حَبَسَهُ اللّه ُ مِن رِزقِهِ وكانَ عَلَيهِ إثمُهُ ، ولَو صَبَرَ لَنالَ ذلِكَ وجاءَهُ مِن وَجهِهِ . /1
💠امام زين العابدين عليه السلام :
⚜💠 لقمان گفت: «اى پسرم! ...
همانا دزد ، هر گاه دزدى كند ، خداوند عز و جل روزى اش را نگه مى دارد
و گناه آن، به پاى خودش است.
✅ حالْ آن كه اگر صبر مى كرد ، از راه خودش به آن روزى دست مى يافت» .
#داستان
🍃 ﻋﺎﻗﺒﺖ دزد 🍃
💠 ﺣﻀـﺮت ﺳـﺠﺎد ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ:
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ راﺿﯽ اﺳﺖ و اﻫﻞ ﻗﻨﺎﻋﺖ اﺳﺖ از ﺑﯽ ﻧﯿﺎزﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮدم اﺳﺖ.
⬅️ ﺷﯿﺦ ﻃﻮﺳﯽ
در ﮐﺘﺎب ﻣﺠﺎﻟﺲ و اﺧﺒﺎر از ﯾﺤﯿﯽ ﺑﻦ اﺑﯽ اﻟﻌﻼ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨـﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷـﻨﯿﺪم ﺣﻀـﺮت ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮد:
⚜🔸 ﺣﻀـﺮت ﺳـﺠﺎد
ﻋﻠﯿـﻪ اﻟﺴـﻼم ﺑﺮاي ﺣـﺞ ﺑـﻪ ﺟـﺎﻧﺐ ﻣﮑـﻪ رﻓـﺖ، ﺑﻪ دره اي رﺳـﯿﺪ.
🔻 دزدي راه را ﺑﺮ آن ﺣﻀـﺮت ﺑﺴﺖ.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﺑﻪ دزد ﻓﺮﻣـﻮد: ﭼﻪ ﻣﯽ
ﺧـﻮاﻫﯽ؟
🔻 ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺧـﻮاﻫﻢ ﺗـﻮ را ﺑﮑﺸﻢ و ﻣـﺎﻟﺖ را ﺑـﺒﺮم.
⚜ ﻓﺮﻣـﻮد: ﻫﺮ ﭼﻪ دارم ﺑـﺎ ﺗـﻮ ﺗﻘﺴـﯿﻢ و ﺑﺮ ﺗﻮ ﺣﻼـل ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.
🔸دزد ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ،
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣـﻮد: ﺑﻪ ﻣﻘـﺪار ﻫﺰﯾﻨﻪ ي ﺳـﻔﺮ ﺑﺮاي ﻣﻦ ﺑﮕـﺬار، ﺑﻘﯿﻪ را ﺑﺮدار. دزد ﻧﭙـﺬﯾﺮﻓﺖ.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣﻮد: ﺧـﺪا ﮐﺠـﺎﺳﺖ؟
🔻دزد ﮔﻔﺖ : ﺧﻮاب اﺳﺖ
✅ ﻧﺎﮔﺎه دو ﺷـﯿﺮ ﺟﻠﻮ آﻣﺪﻧـﺪ، ﯾﮑﯽ ﺳـﺮ دزد را ﮔﺮﻓﺖ و دﯾﮕﺮي ﭘﺎﯾﺶ را
💠 و ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣﻮد: ﮔﻤﺎن ﮐﺮدي ﺧـﺪا از ﺗﻮ ﻏﺎﻓﻞ است؟
_____________
📚 /1قصص الأنبياء : ص 196 ح 246 ،
بحار الأنوار : ج 13 ص 421 ح 15
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
⚜
💠
⚜
💠⚜💠⚜
⚜ #باب_معرفت_و_شکرگزاری ⚜
✅✅ نظر خدا صرفا به اهل ولایت است.برای #استجابت_دعا ✅✅
⬅️ ﺧـﺪا ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ اﻣﺎم ﻧﻈﺮ ﺧﺎص دارد و دﻋﺎ را در آﻧﺠﺎ ﻣﺴـﺘﺠﺎب ﻣﯽ ﮐﻨـﺪ و اﯾﻦ ﻋﻄﺎ ﺑﺨﺸـﯽ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ی ﻣﺰور و زﯾﺎرت اوﺳﺖ، ﮐﻪ ﺗﺤّﻘﻖ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.
⚜🌸 اﻣﺎم اﺻﻞ، ﻓﺮع و ﻣﻌﺪن ﻫﺮ ﺧﯿﺮی اﺳﺖ و وﺻﻮل ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ از ﺷـﺎﻫﺮاه او ﻣﯽ ﮔﺬرﻧـﺪ.
💢⚜ اﮔﺮ ﺣـّﺞ و ﻧﻤـﺎز و ﺳـﺎﯾﺮ ﻋﺒـﺎدات، که مظهر عبودیت و ایمان به خدای متعال است - ﻓﺎرغ از معرفت به وجه اللّه باشد- ﻣﺸﺘﯽ ﺧﻢ و راﺳﺖ ﺷـﺪِن ﺑﯽ ﻣﻌﻨـﺎ و اﻋﻤﺎل ﺻـﺮﻓًﺎ ﻇﺎﻫﺮی و ﺑﯽ ارزﺷـﻨد.
⚜🌷⚜ #استجابت_دعا ⚜🌷⚜
⬅️ دﻋﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ارزﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﺎﯾﺖ اﻟﻬﯽ را در ﭘﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
✅ و ﻋﻨﺎﯾﺖ اﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺧﺪا از ﺑﺎب اﷲ ﻣﺪد ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻌّﻠﻖ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮد.
💢 ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ آن ﺷﺨﺺ دﻋﺎﮔﻮ، ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻮّﺟﻬﯽ و ادﺑﺎر اﻟﻬﯽ روﺑﺮو ﻣﯽﺷﻮد.
👌⚜ اﻫّﻤّﯿﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣّﺘﯽ اﮔﺮ ذّره ای ﺷﮏ در دل ﺑﻨـﺪه ای ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ این موضوع باشداز ﺟـﺎﻧﺐ ﭘﺮوردﮔـﺎر ﻫﯿـﭻ اﻟﺘﻔﺎﺗﯽ ﺑﻪ او ﻧﻤﯽ ﺷﻮد.
#داستان
🌺🍃 در رواﯾﺘﯽ، راوی ﺧـﺪﻣﺖ اﻣﺎم ﺑﺎﻗﺮ ﯾﺎ اﻣﺎم ﺻﺎدق ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ اﻟّﺴﻼم ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ دارد :
⬅️ ﻣﺎ ﮐﺴـﯽ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ دارای ﻋﺒﺎدت و ﺗﮑﺎﭘﻮ و ﺧﺸﻮع [در ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﺪاﺳﺖ] در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ی ﺣﻖ ﻧﯿﺴﺖ (ﺑﻪ وﻻﯾﺖ ﺷـﻤﺎﺗﻦ در ﻧﺪاده اﺳﺖ)
#سوال؟
⁉️ ﭘﺲ آﯾﺎ[اﯾﻦ اﻋﻤﺎل او ] ﻧﻔﻌﯽ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺶ دارد؟
💠 ﺣﻀﺮت ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ :
ﻫﻤﺎﻧـﺎ ﻣَﺜَﻞ [اﯾﻦ ﻣﺮد در راﺑﻄﻪ اش ﺑﺎ ]اﻫﻞ ﺑﯿﺖ،
ﻣَﺜَﻞ ﺧﺎﻧﻮاده اي در ﺑﻨﯽ اﺳـﺮاﺋﯿﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐـﺪام از آن ﻫﺎ اﮔﺮ ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﺑﻪ درﮔﺎه ﺧﺪا دﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد و ﺣﺎﺟﺘﯽ را ﻣﯽ ﻃﻠﺒﯿﺪ، ﻫﺮﮔﺰ دﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺸﺖ.
⬅️ ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ از آن ﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﻮاﺳﺘﻪ ی ﺧﻮد، ﭼﻬﻞ ﺷﺐ را ﺑﻪ ﺷﺐ زﻧﺪه داری ﮔﺬراﻧﺪ و ﭘﺲ از آن دﻋﺎ ﮐﺮد، اّﻣﺎ ﺣﺎﺟﺘﺶ ﺑﺮآورده ﻧﺸﺪ .
💢 ﺧـﺪﻣﺖ ﺣﻀـﺮت ﻣﺴـﯿﺢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟّﺴـﻼم رﺳـﯿﺪ و از ﺣـﺎل ﺧﻮد ﻧﺰد اﯾﺸـﺎن ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮد و از او درﺧﻮاﺳﺖ دﻋﺎ ﻧﻤﻮد.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻋﯿﺴـﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟّﺴﻼم ﻧﯿﺰ ﭘﺲ از ﻃﻬﺎرت ﺑﻪ ﻧﻤﺎز اﯾﺴﺘﺎد و ﺑﻪ درﮔﺎه ﺧﺪاوﻧﺪ ﻋّﺰوﺟﻞ دﻋﺎ ﮐﺮد.
⚜💠⚜ ﺧﺪاي ﻋّﺰوﺟﻞ در ﭘﺎﺳﺦ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮش ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮد :
ای ﻋﯿﺴـﯽ!
ﺑﻨـﺪه ی ﻣﻦ، از ﻏﯿﺮ از آن دری ﮐﻪ ﺑﺎﯾـﺪ درآﯾﺪ ﻧﺰد ﻣﻦ آﻣﺪه اﺳﺖ.
💠 او در ﺣﺎﻟﯽ ﻣﺮا ﺧﻮاﻧﺪه ﮐﻪ در ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺷﮏ دارد .
💠 اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ اﮔﺮ آن ﻗﺪر ﻣﺮا ﺑﺨﻮاﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﺮدﻧﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﻮد و اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺟﻮاﺑﺶ را ﻧﺨﻮاﻫﻢ داد . /1
⬅️ و همچنین
خداوند متعال در شب معراج، خطاب به پیامبر این گونه فرمود:
⚜✅⚜ ای ﻣﺤّﻤﺪ! اﮔﺮ ﺑﻨﺪه ای، ﻣﺮا ﻋﺒﺎدت ﮐﻨﺪ ﺗﺎ آن ﮐﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﮔﺮدد ﯾﺎ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺸﮏ ﭘﻮﺳـﯿﺪه ﺷﻮد،ﺳـﭙﺲ ﺑﺎ اﻧﮑﺎر وﻻﯾﺖ ﺷـﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﺰد ﻣﻦ آﯾﺪ، از او ﻧﻤﯽ ﮔﺬرم ﺗﺎ آن ﮐﻪ ﺑﻪ وﻻﯾﺖ ﺷﻤﺎ اﻗﺮار و اﻋﺘﺮاف ﮐﻨﺪ . /2
******************
📚 1. اﺻﻮل ﮐﺎﻓﯽ، ﮐﺘﺎب اﻻﯾﻤﺎن و اﻟﮑﻔﺮ، ﺑﺎب اﻟّﺸﮏ، ح 9.
📚 2.تفسیر فرات الکوفی ، ص 74 ، ح 48.
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
✅✅ نظر خدا صرفا به اهل ولایت است.برای #استجابت_دعا ✅✅
⬅️ ﺧـﺪا ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ اﻣﺎم ﻧﻈﺮ ﺧﺎص دارد و دﻋﺎ را در آﻧﺠﺎ ﻣﺴـﺘﺠﺎب ﻣﯽ ﮐﻨـﺪ و اﯾﻦ ﻋﻄﺎ ﺑﺨﺸـﯽ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ی ﻣﺰور و زﯾﺎرت اوﺳﺖ، ﮐﻪ ﺗﺤّﻘﻖ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.
⚜🌸 اﻣﺎم اﺻﻞ، ﻓﺮع و ﻣﻌﺪن ﻫﺮ ﺧﯿﺮی اﺳﺖ و وﺻﻮل ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ از ﺷـﺎﻫﺮاه او ﻣﯽ ﮔﺬرﻧـﺪ.
💢⚜ اﮔﺮ ﺣـّﺞ و ﻧﻤـﺎز و ﺳـﺎﯾﺮ ﻋﺒـﺎدات، که مظهر عبودیت و ایمان به خدای متعال است - ﻓﺎرغ از معرفت به وجه اللّه باشد- ﻣﺸﺘﯽ ﺧﻢ و راﺳﺖ ﺷـﺪِن ﺑﯽ ﻣﻌﻨـﺎ و اﻋﻤﺎل ﺻـﺮﻓًﺎ ﻇﺎﻫﺮی و ﺑﯽ ارزﺷـﻨد.
⚜🌷⚜ #استجابت_دعا ⚜🌷⚜
⬅️ دﻋﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ارزﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﺎﯾﺖ اﻟﻬﯽ را در ﭘﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
✅ و ﻋﻨﺎﯾﺖ اﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺧﺪا از ﺑﺎب اﷲ ﻣﺪد ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻌّﻠﻖ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮد.
💢 ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ آن ﺷﺨﺺ دﻋﺎﮔﻮ، ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻮّﺟﻬﯽ و ادﺑﺎر اﻟﻬﯽ روﺑﺮو ﻣﯽﺷﻮد.
👌⚜ اﻫّﻤّﯿﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣّﺘﯽ اﮔﺮ ذّره ای ﺷﮏ در دل ﺑﻨـﺪه ای ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ این موضوع باشداز ﺟـﺎﻧﺐ ﭘﺮوردﮔـﺎر ﻫﯿـﭻ اﻟﺘﻔﺎﺗﯽ ﺑﻪ او ﻧﻤﯽ ﺷﻮد.
#داستان
🌺🍃 در رواﯾﺘﯽ، راوی ﺧـﺪﻣﺖ اﻣﺎم ﺑﺎﻗﺮ ﯾﺎ اﻣﺎم ﺻﺎدق ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ اﻟّﺴﻼم ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ دارد :
⬅️ ﻣﺎ ﮐﺴـﯽ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ دارای ﻋﺒﺎدت و ﺗﮑﺎﭘﻮ و ﺧﺸﻮع [در ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﺪاﺳﺖ] در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ی ﺣﻖ ﻧﯿﺴﺖ (ﺑﻪ وﻻﯾﺖ ﺷـﻤﺎﺗﻦ در ﻧﺪاده اﺳﺖ)
#سوال؟
⁉️ ﭘﺲ آﯾﺎ[اﯾﻦ اﻋﻤﺎل او ] ﻧﻔﻌﯽ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺶ دارد؟
💠 ﺣﻀﺮت ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ :
ﻫﻤﺎﻧـﺎ ﻣَﺜَﻞ [اﯾﻦ ﻣﺮد در راﺑﻄﻪ اش ﺑﺎ ]اﻫﻞ ﺑﯿﺖ،
ﻣَﺜَﻞ ﺧﺎﻧﻮاده اي در ﺑﻨﯽ اﺳـﺮاﺋﯿﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐـﺪام از آن ﻫﺎ اﮔﺮ ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﺑﻪ درﮔﺎه ﺧﺪا دﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد و ﺣﺎﺟﺘﯽ را ﻣﯽ ﻃﻠﺒﯿﺪ، ﻫﺮﮔﺰ دﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺸﺖ.
⬅️ ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ از آن ﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﻮاﺳﺘﻪ ی ﺧﻮد، ﭼﻬﻞ ﺷﺐ را ﺑﻪ ﺷﺐ زﻧﺪه داری ﮔﺬراﻧﺪ و ﭘﺲ از آن دﻋﺎ ﮐﺮد، اّﻣﺎ ﺣﺎﺟﺘﺶ ﺑﺮآورده ﻧﺸﺪ .
💢 ﺧـﺪﻣﺖ ﺣﻀـﺮت ﻣﺴـﯿﺢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟّﺴـﻼم رﺳـﯿﺪ و از ﺣـﺎل ﺧﻮد ﻧﺰد اﯾﺸـﺎن ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮد و از او درﺧﻮاﺳﺖ دﻋﺎ ﻧﻤﻮد.
⚜ ﺣﻀـﺮت ﻋﯿﺴـﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟّﺴﻼم ﻧﯿﺰ ﭘﺲ از ﻃﻬﺎرت ﺑﻪ ﻧﻤﺎز اﯾﺴﺘﺎد و ﺑﻪ درﮔﺎه ﺧﺪاوﻧﺪ ﻋّﺰوﺟﻞ دﻋﺎ ﮐﺮد.
⚜💠⚜ ﺧﺪاي ﻋّﺰوﺟﻞ در ﭘﺎﺳﺦ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮش ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮد :
ای ﻋﯿﺴـﯽ!
ﺑﻨـﺪه ی ﻣﻦ، از ﻏﯿﺮ از آن دری ﮐﻪ ﺑﺎﯾـﺪ درآﯾﺪ ﻧﺰد ﻣﻦ آﻣﺪه اﺳﺖ.
💠 او در ﺣﺎﻟﯽ ﻣﺮا ﺧﻮاﻧﺪه ﮐﻪ در ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺷﮏ دارد .
💠 اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ اﮔﺮ آن ﻗﺪر ﻣﺮا ﺑﺨﻮاﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﺮدﻧﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﻮد و اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺟﻮاﺑﺶ را ﻧﺨﻮاﻫﻢ داد . /1
⬅️ و همچنین
خداوند متعال در شب معراج، خطاب به پیامبر این گونه فرمود:
⚜✅⚜ ای ﻣﺤّﻤﺪ! اﮔﺮ ﺑﻨﺪه ای، ﻣﺮا ﻋﺒﺎدت ﮐﻨﺪ ﺗﺎ آن ﮐﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﮔﺮدد ﯾﺎ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺸﮏ ﭘﻮﺳـﯿﺪه ﺷﻮد،ﺳـﭙﺲ ﺑﺎ اﻧﮑﺎر وﻻﯾﺖ ﺷـﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﺰد ﻣﻦ آﯾﺪ، از او ﻧﻤﯽ ﮔﺬرم ﺗﺎ آن ﮐﻪ ﺑﻪ وﻻﯾﺖ ﺷﻤﺎ اﻗﺮار و اﻋﺘﺮاف ﮐﻨﺪ . /2
******************
📚 1. اﺻﻮل ﮐﺎﻓﯽ، ﮐﺘﺎب اﻻﯾﻤﺎن و اﻟﮑﻔﺮ، ﺑﺎب اﻟّﺸﮏ، ح 9.
📚 2.تفسیر فرات الکوفی ، ص 74 ، ح 48.
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
#باب_معرفت_و_شکرگزاری
⚜🌹 اهمیت احترام به مادر 🌹⚜
💠 امام سجاد علیه السلام فرمودند:
⚜ ﺧﺪا... ﻫﺮ ﺑﻨﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﺷﺎﮐﺮي را دوﺳﺖ دارد.
⚜💠 ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺒﺎرك و ﺗﻌﺎﻟﯽ روز ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:
🔸 آﯾﺎ از ﻓﻼن ﺷﺨﺺ
( از ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت) ﺗﺸّﮑﺮ ﮐﺮدي؟
🔻. ﭘﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد : ( از او ﺗﺸّﮑﺮ ﻧﮑﺮدم ) اّﻣﺎ اي ﭘﺮوردﮔﺎر ﻣﻦ، ﺷﮑﺮ ﺗﻮ را ﺑﻪ ﺟﺎي آوردم.
🔸 ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﭼﻮن از او ﺗﺸّﮑﺮ ﻧﮑﺮدي، ﻣﺮا ﻫﻢ ﺷﮑﺮ ﻧﮑﺮدي. / 1
👈 ﺳﭙﺲ اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ:
💠 ﺷﺎﮐﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪا،ﺷﺎﮐﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدم اﺳﺖ .
🍃 اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم، درس ﺑﺴـﯿﺎر ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ داده اﻧﺪ، ﺗﺎ ﻣﺎ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺷـﮑﺮ واﺳـﻄﻪ ﻫﺎي ﻧﻌﻤﺖ، ﺷﮑﺮ ﺧﺪاﺳﺖ و ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﮐﺮدن از آن، ﮐﻔﺮان ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎي ﺧﺪا اﺳﺖ.
🌷🍃 اﮔﺮ از ﻃﺮف ﺑﻨﺪه اي ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﻌﻤﺘﯽ رﺳـﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮّﺟﻪ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﯿﻢ ﮐﻪ او واﺳﻄﻪ ﻧﻌﻤﺖ اﺳﺖ و ﻣﻨﻌﻢ اﺻـﻠﯽ ﺧﺪاﺳﺖ، وﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﻣﺮ ﺧﺪا، اﯾﻦ واﺳـﻄﻪ را- ﺑﺮاي رﺿﺎي ﺧﺪا- ﺷﮑﺮ ﮔﺰارﯾﻢ.
💠 ﺧﺪاي ﻋّﺰوﺟّﻞ، ﺷﮑﺮ واﺳﻄﻪ ﻫﺎي ﻧﻌﻤﺖ را از ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﺷﮑﺮ ﺧﻮدش داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ 💠
🌺🍃 #مثال_قرآنی 🌺🍃
💠 « ﻣﺎ اﻧﺴﺎن را ﺑﻪ ﭘﺪر و ﻣﺎدرش ﺳﻔﺎرش ﮐﺮدﯾﻢ ( ﻣﺨﺼﻮﺻًﺎ ﺑﻪ ﻣﺎدرش) ﮐﻪ او را ﺑﺎ ﺿﻌﻒ ﺷﺪﯾﺪ ﺣﻤﻞ ﮐﺮد، در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺪا ﺷﺪﻧﺶ (از ﻣﺎدر) دو ﺳﺎل ﻃﻮل ﮐﺸـﯿﺪ.
( ﺳـﻔﺎرش ﮐﺮدﯾﻢ)
⚜ ﮐﻪ: ﺷـﮑﺮ ﻣﻦ (ﺧﺪا )و ﭘﺪر و ﻣﺎدرت را ﺑﻪ ﺟﺎي آور، ﺑﺎزﮔﺸﺖ ( اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ) ﺑﻪ ﺳﻮي ﻣﻦ( ﺧﺪا )اﺳﺖ . /2
⬅️ ﺧﺪاوﻧـﺪ ﻣﺘﻌـﺎل در اﯾﻦ آﯾﻪ، ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ ﭘـﺪر و ﻣـﺎدر- و ﺧﺼﻮﺻًﺎ ﻣﺎدر- ﺳـﻔﺎرش ﮐﺮده اﺳﺖ.
✅🌸 ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﺎدر ﺑﺮاي ﭘﺮورش ﻓﺮزﻧـﺪ، دﭼﺎر
ﺿﻌﻒ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.
⚜ »َوﻫﻦ« ↙️
ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺳﺴﺘﯽ و ﺿﻌﻒ، و ﻋﺒﺎرت " َوﻫﻨًﺎ َﻋﻠﯽ َوﻫِﻦ" ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺿﻌﻒ روي ﺿﻌﻒ اﺳﺖ .
🌷🍃 ﻫﺮﭼﻪ از ﻣّﺪت ﺑﺎرداري ﻣﺎدر ﻣﯽ ﮔﺬرد و ﺑﻪ زﻣﺎن وﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻧﺰدﯾﮏ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳـﺴﺘﯽ و ﺿـﻌﻔﺶ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد.
🌷🍃 ﮐﻮدك ﺑﻌﺪ از ﻣﺘﻮﻟّﺪ ﺷﺪن ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﺎدر واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ و ﺟﺪا ﺷﺪﻧﺶ از ﻣﺎدر، دو ﺳﺎل ﻃﻮل ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ دوران ﺷﯿﺮﺧﻮارﮔﯽ او ﻃﯽ ﺷﻮد .
🌺 #حدیث_ناب 🌺
🍃 #داستان
⬅️ ﻓﺮدي ﺧﺪﻣﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻّﻠﯽ اﷲ ﻋﻠﯿﻪ و آﻟﻪ و ﺳّﻠﻢ آﻣﺪ،
⁉️و ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻨﻢ؟
✅ﺣﻀﺮت ﻓﺮﻣﻮدﻧـﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت.
⁉️ ﺳـﭙﺲ ﭘﺮﺳـﯿﺪ: در ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻨﻢ؟
✅ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت.
⁉️ ﺑﺮاي ﺑﺎر ﺳﻮم ﭘﺮﺳـﯿﺪ: ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ؟
✅ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت
.
⁉️ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ؟
✳️ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﭘﺪرت . /3
⚜ ﭘﺲ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﻣﺎدر، ﺳﻪ درﺟﻪ ﺑﺮ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﭘـﺪر ﻣﻘـّﺪم اﺳﺖ. ⚜
💠 ﻫﺮﭼﻨـﺪ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﺑﻪ ﭘﺪر ﻣﻨﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد، وﻟﯽ ﺣّﻖ
ﻣﺎدر از اﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺰرگ ﺗﺮ اﺳﺖ.
📕📗📘📙📔
1/ اصول کافی/ کتاب الایمان و الکفر / باب الشکر /ح 30
2/ سوره لقمان / 14
3/تفسیر کنزالدقائق / ج 10 /ص 245
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
⚜🌹 اهمیت احترام به مادر 🌹⚜
💠 امام سجاد علیه السلام فرمودند:
⚜ ﺧﺪا... ﻫﺮ ﺑﻨﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﺷﺎﮐﺮي را دوﺳﺖ دارد.
⚜💠 ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺒﺎرك و ﺗﻌﺎﻟﯽ روز ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:
🔸 آﯾﺎ از ﻓﻼن ﺷﺨﺺ
( از ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت) ﺗﺸّﮑﺮ ﮐﺮدي؟
🔻. ﭘﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد : ( از او ﺗﺸّﮑﺮ ﻧﮑﺮدم ) اّﻣﺎ اي ﭘﺮوردﮔﺎر ﻣﻦ، ﺷﮑﺮ ﺗﻮ را ﺑﻪ ﺟﺎي آوردم.
🔸 ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﭼﻮن از او ﺗﺸّﮑﺮ ﻧﮑﺮدي، ﻣﺮا ﻫﻢ ﺷﮑﺮ ﻧﮑﺮدي. / 1
👈 ﺳﭙﺲ اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ:
💠 ﺷﺎﮐﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪا،ﺷﺎﮐﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدم اﺳﺖ .
🍃 اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم، درس ﺑﺴـﯿﺎر ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ داده اﻧﺪ، ﺗﺎ ﻣﺎ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺷـﮑﺮ واﺳـﻄﻪ ﻫﺎي ﻧﻌﻤﺖ، ﺷﮑﺮ ﺧﺪاﺳﺖ و ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﮐﺮدن از آن، ﮐﻔﺮان ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎي ﺧﺪا اﺳﺖ.
🌷🍃 اﮔﺮ از ﻃﺮف ﺑﻨﺪه اي ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﻌﻤﺘﯽ رﺳـﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮّﺟﻪ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﯿﻢ ﮐﻪ او واﺳﻄﻪ ﻧﻌﻤﺖ اﺳﺖ و ﻣﻨﻌﻢ اﺻـﻠﯽ ﺧﺪاﺳﺖ، وﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﻣﺮ ﺧﺪا، اﯾﻦ واﺳـﻄﻪ را- ﺑﺮاي رﺿﺎي ﺧﺪا- ﺷﮑﺮ ﮔﺰارﯾﻢ.
💠 ﺧﺪاي ﻋّﺰوﺟّﻞ، ﺷﮑﺮ واﺳﻄﻪ ﻫﺎي ﻧﻌﻤﺖ را از ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﺷﮑﺮ ﺧﻮدش داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ 💠
🌺🍃 #مثال_قرآنی 🌺🍃
💠 « ﻣﺎ اﻧﺴﺎن را ﺑﻪ ﭘﺪر و ﻣﺎدرش ﺳﻔﺎرش ﮐﺮدﯾﻢ ( ﻣﺨﺼﻮﺻًﺎ ﺑﻪ ﻣﺎدرش) ﮐﻪ او را ﺑﺎ ﺿﻌﻒ ﺷﺪﯾﺪ ﺣﻤﻞ ﮐﺮد، در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺪا ﺷﺪﻧﺶ (از ﻣﺎدر) دو ﺳﺎل ﻃﻮل ﮐﺸـﯿﺪ.
( ﺳـﻔﺎرش ﮐﺮدﯾﻢ)
⚜ ﮐﻪ: ﺷـﮑﺮ ﻣﻦ (ﺧﺪا )و ﭘﺪر و ﻣﺎدرت را ﺑﻪ ﺟﺎي آور، ﺑﺎزﮔﺸﺖ ( اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ) ﺑﻪ ﺳﻮي ﻣﻦ( ﺧﺪا )اﺳﺖ . /2
⬅️ ﺧﺪاوﻧـﺪ ﻣﺘﻌـﺎل در اﯾﻦ آﯾﻪ، ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ ﭘـﺪر و ﻣـﺎدر- و ﺧﺼﻮﺻًﺎ ﻣﺎدر- ﺳـﻔﺎرش ﮐﺮده اﺳﺖ.
✅🌸 ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﺎدر ﺑﺮاي ﭘﺮورش ﻓﺮزﻧـﺪ، دﭼﺎر
ﺿﻌﻒ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.
⚜ »َوﻫﻦ« ↙️
ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺳﺴﺘﯽ و ﺿﻌﻒ، و ﻋﺒﺎرت " َوﻫﻨًﺎ َﻋﻠﯽ َوﻫِﻦ" ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺿﻌﻒ روي ﺿﻌﻒ اﺳﺖ .
🌷🍃 ﻫﺮﭼﻪ از ﻣّﺪت ﺑﺎرداري ﻣﺎدر ﻣﯽ ﮔﺬرد و ﺑﻪ زﻣﺎن وﺿﻊ ﺣﻤﻞ ﻧﺰدﯾﮏ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳـﺴﺘﯽ و ﺿـﻌﻔﺶ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد.
🌷🍃 ﮐﻮدك ﺑﻌﺪ از ﻣﺘﻮﻟّﺪ ﺷﺪن ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﺎدر واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ و ﺟﺪا ﺷﺪﻧﺶ از ﻣﺎدر، دو ﺳﺎل ﻃﻮل ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ دوران ﺷﯿﺮﺧﻮارﮔﯽ او ﻃﯽ ﺷﻮد .
🌺 #حدیث_ناب 🌺
🍃 #داستان
⬅️ ﻓﺮدي ﺧﺪﻣﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻّﻠﯽ اﷲ ﻋﻠﯿﻪ و آﻟﻪ و ﺳّﻠﻢ آﻣﺪ،
⁉️و ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻨﻢ؟
✅ﺣﻀﺮت ﻓﺮﻣﻮدﻧـﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت.
⁉️ ﺳـﭙﺲ ﭘﺮﺳـﯿﺪ: در ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻨﻢ؟
✅ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت.
⁉️ ﺑﺮاي ﺑﺎر ﺳﻮم ﭘﺮﺳـﯿﺪ: ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ؟
✅ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﻣﺎدرت
.
⁉️ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ؟
✳️ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻪ ﭘﺪرت . /3
⚜ ﭘﺲ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﻣﺎدر، ﺳﻪ درﺟﻪ ﺑﺮ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﭘـﺪر ﻣﻘـّﺪم اﺳﺖ. ⚜
💠 ﻫﺮﭼﻨـﺪ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﺑﻪ ﭘﺪر ﻣﻨﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد، وﻟﯽ ﺣّﻖ
ﻣﺎدر از اﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺰرگ ﺗﺮ اﺳﺖ.
📕📗📘📙📔
1/ اصول کافی/ کتاب الایمان و الکفر / باب الشکر /ح 30
2/ سوره لقمان / 14
3/تفسیر کنزالدقائق / ج 10 /ص 245
https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
#آشتی_با_امام_عصر_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
🌺 ای کاش صبرمان تمام میشد 🌺
#داستان
🔸 این روزها زیاد یاد آن مادری می افتم که رفت پیش امام صادق علیه السلام....
🍃 گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم.....
⚜ حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد...
🍃 رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت
⚜ حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟.....خب پسرت برمی گردد دیگر
🍃 رفت اما از پسرش خبری نشد..... برگشت ؛
⚜ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن.....؟
🍃 دیگر طاقت نیاورد....گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟
نمی توانم صبر کنم.....به خدا طاقتم تمام شده
⚜ حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته
🔸 رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته.....
🍃 آمد پیش امام صادق گفت آقا جریان چیست؟
🔸 نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟
⚜ آقا فرموده بود به من وحی نازل نشده اما
✅عِند فناءِ الصّبر یأتی الفَرج......
🌺🍃 صبر که تمام بشود فرج می آید.....
(وسائل الشیعة.جلد ۱۵.باب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور) .
⏳#10_دقیقه_با_دوست ⌛️
❣کاش صبرمان تمام می شد و او می آمد ...
🌷 هر کس از دل دعا دارد ،امیدی بر شفا دارد
🌷 درد ما را تویی درمان ،درد دوری دوا دارد؟
🌷 وقت گذر است، بیا مهدی چشمم به در است، بیا مهدی
با اشکم راهت را ، جارو زده ام
❣ من ،منتظرم
با دست خالی بر تو رو زده ام
❣ من ،منتظرم
💕 بیا اقای من
با یاد روی ماه تو
مانده چشمم به راه تو 💕
این غصه می کشد ما را، دورم از خیمه گاه تو
کی رِسی از سفر آقا
هستم ز تو بی خبر آقا
💕 بدون تو از دنیا سیر دلم 💕
❣ من،منتظرم
خدايا!
تو را قسم مي دهيم بحقِ پيامبر رحمت حضرت محمد مصطفي(صلوات الله) رحمت واسعه خودت را به عالميان عرضه گردانی و ما را از منتظرین با معرفت واقعی حضرتش قرار دهی.... https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
#در_پناه_حق_باشید
🌺 ای کاش صبرمان تمام میشد 🌺
#داستان
🔸 این روزها زیاد یاد آن مادری می افتم که رفت پیش امام صادق علیه السلام....
🍃 گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم.....
⚜ حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد...
🍃 رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت
⚜ حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟.....خب پسرت برمی گردد دیگر
🍃 رفت اما از پسرش خبری نشد..... برگشت ؛
⚜ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن.....؟
🍃 دیگر طاقت نیاورد....گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟
نمی توانم صبر کنم.....به خدا طاقتم تمام شده
⚜ حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته
🔸 رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته.....
🍃 آمد پیش امام صادق گفت آقا جریان چیست؟
🔸 نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟
⚜ آقا فرموده بود به من وحی نازل نشده اما
✅عِند فناءِ الصّبر یأتی الفَرج......
🌺🍃 صبر که تمام بشود فرج می آید.....
(وسائل الشیعة.جلد ۱۵.باب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور) .
⏳#10_دقیقه_با_دوست ⌛️
❣کاش صبرمان تمام می شد و او می آمد ...
🌷 هر کس از دل دعا دارد ،امیدی بر شفا دارد
🌷 درد ما را تویی درمان ،درد دوری دوا دارد؟
🌷 وقت گذر است، بیا مهدی چشمم به در است، بیا مهدی
با اشکم راهت را ، جارو زده ام
❣ من ،منتظرم
با دست خالی بر تو رو زده ام
❣ من ،منتظرم
💕 بیا اقای من
با یاد روی ماه تو
مانده چشمم به راه تو 💕
این غصه می کشد ما را، دورم از خیمه گاه تو
کی رِسی از سفر آقا
هستم ز تو بی خبر آقا
💕 بدون تو از دنیا سیر دلم 💕
❣ من،منتظرم
خدايا!
تو را قسم مي دهيم بحقِ پيامبر رحمت حضرت محمد مصطفي(صلوات الله) رحمت واسعه خودت را به عالميان عرضه گردانی و ما را از منتظرین با معرفت واقعی حضرتش قرار دهی.... https://telegram.me/joinchat/BFNhhDuljCnXqoJ0IrrzVQ
#در_پناه_حق_باشید
🔺 زنی که همیشه "بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ" می گفت 🔺
در تحفةالاخوان حکایت شده است که مردی منافق #زن_مؤمنی داشت که در تمام امور خود به اسم باری تعالی مدد می جست و در هر کار "بسم الله الرحمن الرحیم" میگفت و شوهرش از #توسل و اعتقاد او به بسم الله بسیار خشمناک میشد و از منع او چاره نداشت تا آنکه روزی کیسه کوچکی از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد! زن کیسه را گرفت و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم" و آن را در مکانی پنهان نمود و بسم الله گفت.
فردای آن روز شوهرش کیسه را سرقت نمود و به دریا انداخت تا آنکه او را بی اعتقاد و شرمنده کند. پس از انداختن کیسه در دریا به دکان خود نشست و در بین روز صیادی دو ماهی آورد که بفروشد. #مرد_منافق آن دو ماهی را خرید و به منزل خود فرستاد که آن زن غذایی از برای شب او طبخ کند. چون زن شکم یکی از آن ماهیان را پاره نمود کیسه را در میان شکم او دید. بسم الله گفت و آن را برداشت و در مکان اوّل گذاشت. چون شب شد و شوهرش به منزل آمد زن ماهیان بریان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند. آنگاه مرد گفت: کیسه زر را که نزدت به امانت گذاشتم بیاور. آن زن برخاسته، "بسم الله الرحمن الرحیم" گفت و آن را در پیش شوهرش گذاشت. شوهرش از مشاهده کیسه بسیار تعجب نموده و سجده الهی را به جای آورد و از جمله #مؤمنان گردید.
#داستان_قرآنی
💫 https://tlgrm.me/joinchat/BFNhhDuljCkkVXjburfeYA
✨بـیـتُ العَـبــاس علیه السلام
در تحفةالاخوان حکایت شده است که مردی منافق #زن_مؤمنی داشت که در تمام امور خود به اسم باری تعالی مدد می جست و در هر کار "بسم الله الرحمن الرحیم" میگفت و شوهرش از #توسل و اعتقاد او به بسم الله بسیار خشمناک میشد و از منع او چاره نداشت تا آنکه روزی کیسه کوچکی از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد! زن کیسه را گرفت و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم" و آن را در مکانی پنهان نمود و بسم الله گفت.
فردای آن روز شوهرش کیسه را سرقت نمود و به دریا انداخت تا آنکه او را بی اعتقاد و شرمنده کند. پس از انداختن کیسه در دریا به دکان خود نشست و در بین روز صیادی دو ماهی آورد که بفروشد. #مرد_منافق آن دو ماهی را خرید و به منزل خود فرستاد که آن زن غذایی از برای شب او طبخ کند. چون زن شکم یکی از آن ماهیان را پاره نمود کیسه را در میان شکم او دید. بسم الله گفت و آن را برداشت و در مکان اوّل گذاشت. چون شب شد و شوهرش به منزل آمد زن ماهیان بریان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند. آنگاه مرد گفت: کیسه زر را که نزدت به امانت گذاشتم بیاور. آن زن برخاسته، "بسم الله الرحمن الرحیم" گفت و آن را در پیش شوهرش گذاشت. شوهرش از مشاهده کیسه بسیار تعجب نموده و سجده الهی را به جای آورد و از جمله #مؤمنان گردید.
#داستان_قرآنی
💫 https://tlgrm.me/joinchat/BFNhhDuljCkkVXjburfeYA
✨بـیـتُ العَـبــاس علیه السلام
کرامت حضرت ام البنین سلام الله علیها
شبکه جهانی بیت العباس
🍃 #داستان #شفای #بیمار با نذر برای حضرت #ام_البنین علیها سلام
🎙 حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد حسین یوسفی
#سخنرانی #نذر #کرامت
@BeitolabbasTV
🎙 حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد حسین یوسفی
#سخنرانی #نذر #کرامت
@BeitolabbasTV
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◽️ تهمت دزدی به پیامبر اکرم
🎤 حجت الاسلام شیخ علی کربلایی
✅ با ما همراه باشید....
#شبکه_جهانی_بیت_العباس_علیه_السلام
#دزدی
#تهمت
#پیامبر
#داستان_پیامبران
@BeitolAbbasTV
🎤 حجت الاسلام شیخ علی کربلایی
✅ با ما همراه باشید....
#شبکه_جهانی_بیت_العباس_علیه_السلام
#دزدی
#تهمت
#پیامبر
#داستان_پیامبران
@BeitolAbbasTV