#یک_قسمت_از_یک_کتاب
📽ما اصلاً اصلاً نرفته بودیم سینما. آن روزی که پنجشنبه بود و عصر هم بود، بابایی گفت که بلند شوید برویم سینما. من و محمدحسین کلی زیاد خوشحال شدیم. وقتی خواستیم برویم، بابایی و مامانی هی گفتند: «تو سینما سر و صدا نکنین ها، حرف نزنین ها، خشخش نکنین ها، بَده.»
🎥محمدحسین گفت: «مگه سینما کلاس آمادگییه؟»
بابایی گفت: «نه، کلاس نیست، اما اونجا مردم میخوان فیلم ببینن، اگه سر و صدا باشه، ناراحت میشن.»
📺من شلوارم را کشیدم بالا و به بابایی گفتم که دکمهاش را ببندد. بعد هم گفتم: «خب ما که از تو تلویزیون فیلم نگاه میکنیم، حرف هم میزنیم، فیلم هم نگاه میکنیم.»
بابایی گفت: «سینما با خونه فرق داره.»...
👈ادامه داستان در مجموعه 2 جلدی
📚 داستانهای #یه_قل_دو_قل 📚
👈جلد دوم👉
🦋از مجموعه #کتاب_های_پروانه🦋
🖊نویسنده: #طاهره_ایبد 🖊
📗ناشر: #به_نشر 📗
📘قطع: جیبی📘
📙شمارگان: 2000 نسخه📙
💰قیمت: 105 هزار ریال💰
👈این کتاب را میتوانید از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.
🆔 @behnashr
📩30003209
http://www.axgig.com/images/82274490028494699888.jpg
📽ما اصلاً اصلاً نرفته بودیم سینما. آن روزی که پنجشنبه بود و عصر هم بود، بابایی گفت که بلند شوید برویم سینما. من و محمدحسین کلی زیاد خوشحال شدیم. وقتی خواستیم برویم، بابایی و مامانی هی گفتند: «تو سینما سر و صدا نکنین ها، حرف نزنین ها، خشخش نکنین ها، بَده.»
🎥محمدحسین گفت: «مگه سینما کلاس آمادگییه؟»
بابایی گفت: «نه، کلاس نیست، اما اونجا مردم میخوان فیلم ببینن، اگه سر و صدا باشه، ناراحت میشن.»
📺من شلوارم را کشیدم بالا و به بابایی گفتم که دکمهاش را ببندد. بعد هم گفتم: «خب ما که از تو تلویزیون فیلم نگاه میکنیم، حرف هم میزنیم، فیلم هم نگاه میکنیم.»
بابایی گفت: «سینما با خونه فرق داره.»...
👈ادامه داستان در مجموعه 2 جلدی
📚 داستانهای #یه_قل_دو_قل 📚
👈جلد دوم👉
🦋از مجموعه #کتاب_های_پروانه🦋
🖊نویسنده: #طاهره_ایبد 🖊
📗ناشر: #به_نشر 📗
📘قطع: جیبی📘
📙شمارگان: 2000 نسخه📙
💰قیمت: 105 هزار ریال💰
👈این کتاب را میتوانید از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) تهیه کنید.
🆔 @behnashr
📩30003209
http://www.axgig.com/images/82274490028494699888.jpg