🟢 كاريكلماتور
✅ آزادیدرراهکلمهقربانیشد
✍ #عزيز_آقايانی در شماره ۱۰۶۳ روزنامه #نقدحال
* مغز خر خورده بود تا در کنفرانس عرعر کند.
* دزد نان با گرسنگي ترسهايش را تجربه کرده بود.
* شاطر عباس صبوحي شعرش بيات نميشود.
* لاشخورها پاچهخوا(خا)ري نميکنند.
* روي دهانم را قبل از دفن چسب پنجسانتي بزنيد! نميخواهم جواب نکير و منکر را بدهم.
* از وحشت نوشتن روي کاغذي نوشت نمينويسم.
* روياهايش فرار ميکردند، براي آنها نگهبان گذاشت.
* قلبش نازک بود با تلنگري شکست.
* حيات درخت وابسته به ميوه است.
* آزادي در زندان خط قرمزها پوسيد.
* آزادي در راه کلمه قرباني شد.
* سربازها بهجاي قنداق بچه، قنداق تفنگ را بغل ميکنند.
* کسي که درخت سيب را ميتکاند خودش هم تکان ميخورد.
* تمام نامهاي تاريخ ندانستند از کجا آمدهاند.
* انسان آبستن تمام دردهاي تاريخ زمين است.
* دگرديسي در انديشه تبديل به غورباقهام کرد.
* اکثريت را جماعت کودن ميديد حق راي را از آنها گرفت.
* نان ميان سفره شبها گرسنه ميخوابد.
* گلهاي پيراهنش در خزان ريخت، سردش شد.
* بعضيها مثل چوب کبريتاند ميسوزند بيآنکه پخته شوند.
▶ @Behmard60042
✅ آزادیدرراهکلمهقربانیشد
✍ #عزيز_آقايانی در شماره ۱۰۶۳ روزنامه #نقدحال
* مغز خر خورده بود تا در کنفرانس عرعر کند.
* دزد نان با گرسنگي ترسهايش را تجربه کرده بود.
* شاطر عباس صبوحي شعرش بيات نميشود.
* لاشخورها پاچهخوا(خا)ري نميکنند.
* روي دهانم را قبل از دفن چسب پنجسانتي بزنيد! نميخواهم جواب نکير و منکر را بدهم.
* از وحشت نوشتن روي کاغذي نوشت نمينويسم.
* روياهايش فرار ميکردند، براي آنها نگهبان گذاشت.
* قلبش نازک بود با تلنگري شکست.
* حيات درخت وابسته به ميوه است.
* آزادي در زندان خط قرمزها پوسيد.
* آزادي در راه کلمه قرباني شد.
* سربازها بهجاي قنداق بچه، قنداق تفنگ را بغل ميکنند.
* کسي که درخت سيب را ميتکاند خودش هم تکان ميخورد.
* تمام نامهاي تاريخ ندانستند از کجا آمدهاند.
* انسان آبستن تمام دردهاي تاريخ زمين است.
* دگرديسي در انديشه تبديل به غورباقهام کرد.
* اکثريت را جماعت کودن ميديد حق راي را از آنها گرفت.
* نان ميان سفره شبها گرسنه ميخوابد.
* گلهاي پيراهنش در خزان ريخت، سردش شد.
* بعضيها مثل چوب کبريتاند ميسوزند بيآنکه پخته شوند.
▶ @Behmard60042
🟢 كاريكلماتور
✅ پليدیجامعهراباروزنامههای
مستقلپاکمیکنند
✍ #عزيز_آقايانی در شماره ۱۲۷۴ روزنامه #نقدحال
* هواي پس را ميشناخت نميدانست گرگ باشد يا ميش.
* دل شکسته را اگر با احتياط حمل نکنند دوباره ميشکند.
* از وطنم امتحان تاريخ گرفتم مردود شد.
* آبروي ريختهشده را آتش خورشيد تبخير ميکند.
* صداياش آهن گين بود سرم را شکست.
* پليدي جامعه را با روزنامههاي مستقل پاک ميکنند.
* در چال گونهاش افتادم از چاه عميقتر بود.
*خودش را به آب و آتش زد خيس و خشک شد.
* نهالي که از دل خون جوانه بزند چوبهدار ميشود.
* دست به دهان نميرسيد قاشق را محاکمه کردند.
* مريدي پير شد و پير نشد.
* سکوتي که سرشار از سخنان ناگفته بود به اعتراض تبديل شد.
* داور اجازه نميداد توي حرف ديگران بدود.
* ما کي آدم ميشويم را هرگونه خواندم به نتيجه نرسيدم.
* پاي تخت را موريانه خورد مورچهها آماده خوردن شاه شدند.
* از سايهاش ميترسيد زير آفتاب نميرفت.
* با تحريف آزادي حرف مفت زياد شده است.
روزنامه نقد حال
#کانالدوستانبهمرد « وَناویَل »
▶ @Behmard60042 👈🇯🇴🇮🇳
✅ پليدیجامعهراباروزنامههای
مستقلپاکمیکنند
✍ #عزيز_آقايانی در شماره ۱۲۷۴ روزنامه #نقدحال
* هواي پس را ميشناخت نميدانست گرگ باشد يا ميش.
* دل شکسته را اگر با احتياط حمل نکنند دوباره ميشکند.
* از وطنم امتحان تاريخ گرفتم مردود شد.
* آبروي ريختهشده را آتش خورشيد تبخير ميکند.
* صداياش آهن گين بود سرم را شکست.
* پليدي جامعه را با روزنامههاي مستقل پاک ميکنند.
* در چال گونهاش افتادم از چاه عميقتر بود.
*خودش را به آب و آتش زد خيس و خشک شد.
* نهالي که از دل خون جوانه بزند چوبهدار ميشود.
* دست به دهان نميرسيد قاشق را محاکمه کردند.
* مريدي پير شد و پير نشد.
* سکوتي که سرشار از سخنان ناگفته بود به اعتراض تبديل شد.
* داور اجازه نميداد توي حرف ديگران بدود.
* ما کي آدم ميشويم را هرگونه خواندم به نتيجه نرسيدم.
* پاي تخت را موريانه خورد مورچهها آماده خوردن شاه شدند.
* از سايهاش ميترسيد زير آفتاب نميرفت.
* با تحريف آزادي حرف مفت زياد شده است.
روزنامه نقد حال
#کانالدوستانبهمرد « وَناویَل »
▶ @Behmard60042 👈🇯🇴🇮🇳