✅ #شعر_شب
کبریت زدم
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده را در باد به یغما میبرند
از مهتاب که به خانه بازگردم
آهنها زنگ خوردهاند
شاعران نشانه باد را گم کردهاند
زنبوران،عسل را فراموش کردهاند
افق بی روشنایی در دستان تو نازنین جان میبازند
من گل سرخ بودم
که سراسر مهتاب را شکستم
#احمدرضا_احمدی
▶ @Behmard60042
کبریت زدم
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده را در باد به یغما میبرند
از مهتاب که به خانه بازگردم
آهنها زنگ خوردهاند
شاعران نشانه باد را گم کردهاند
زنبوران،عسل را فراموش کردهاند
افق بی روشنایی در دستان تو نازنین جان میبازند
من گل سرخ بودم
که سراسر مهتاب را شکستم
#احمدرضا_احمدی
▶ @Behmard60042