کانال بازنگری
19K subscribers
158 photos
80 videos
14 files
1.09K links
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4

• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314

• فهرست موضوعیِ یادداشت‌های کانال:
T.me/baznegari/1162

.
Download Telegram
Forwarded from شبکه اجتهاد
🔼🔼🔼
♨️امیرحسین ترکاشوند، نویسنده «حجاب شرعی در عصر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم» در ⚡️اولین مصاحبه رسانه ای⚡️خود:

‼️پوشش اجمالی سَر، کارکرد شرعی نداشته است‼️

✔️امیرحسین ترکاشوند دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته دانشگاهی علوم قرآن و حدیث و بازنشسته ‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پس از انتشار کتابش در فضای مجازی، هرچند برخی جلسات نقد و بررسی کتابش را می‌پذیرفت اما هیچ گاه حاضر به مصاحبه در رابطه با آن نشد تا ....

برخی از سؤالاتی که وی در مجله الکترونیکی «حجاب؛ تکلیف یا قانون؟» به آن ها پاسخ داده است:

🔵آیا فعالیت علمی شما یک کار تیمی است یا کار شخص خودتان است؟

💢نحوه ‌ی ورود شما و سیرتان در مسیر این تحقیق چگونه بوده است؟ آیا از یک الگوی تعریف شده استفاده کردید یا این که خودتان مسیر جدیدی را تعریف کردید؟

⭕️مستحضر هستید که ما باب ‌الحجاب در روایات نداریم. شما برای اینکه همه ‌ی روایات حجاب را بخوانید، چه کاری انجام داده‌ اید؟ آیا کل وسایل ‌الشیعه را خوانده‌ اید؟

🔴..... شما با این حجم وسیع از مطالعه که از قرآن و روایت تا کتب لغوی داشته ‌اید، چطور این روایت را اینجا آوردید، وقتی در سومین روایت بعد از آن درع سابغ را توضیح می‌دهد. لااقل آن را هم می‌آوردید و جمع‌بندی می‌کردید و بعد رد می‌کردید. چرا از پیش خود درع سابغ را معنا می‌کنید، در حالی‌که در همان منبع درع سابغ را معنا کرده است؟

‼️در جاهایی شما آن قدر به این تصویری که از پوشاک عرضه می‌کنید مطمئن می‌شوید که مثلاً حتی واژه‌ای مثل خمار را که خیلی‌ها و شاید همه آن را به پارچه‌ی یسترالشعر معنا کرده‌ اند، به شکل دیگری معنا می ‌کنید.... فکر نمی‌کنید که این کار، خروج از موازین پذیرفته شده‌ی تحقیق در علوم تاریخی است؟ بر اساس موازین علمی هنگامی که با یک لغت رو به‌ رو شدیم، باید به اهل لغت مراجعه کنیم و چنانچه دیدیم همه دارند این لغت را این طور معنا می‌کنند، ما به هیچ وجه نمی‌توانیم برای این لغت معنای جدیدی درست کنیم.

⁉️با تصویری که از پوشش زمان پیامبر صلی ‌الله علیه و آله در نظر داریم، آیا این روش درستی است که با اتکا به آن تصویر با فقها و لغویون مخالفت کنیم؟

♨️بیشتر لغوی‌ها گفته ‌اند خمار یعنی پارچه‌ای که سر را می‌پوشاند، ولی در آن روایت که پیامبر صلی ‌الله علیه و آله به ام سلمه فرمودند که این خمار را بر این دختر بپوشان، ..... پس معنای جدید یا شاذی را اختیار می کنیم، چون با شرایط آن زمان مناسب‌تر است. آیا این استدلالی است که در کتاب شما وجود دارد؟

🚫با توجه به تصویری که شما از حجاب شرعی در کتاب نشان داده‌اید، چرا فتاوا به این سمت و سو رفت و در واقع چرا نظر اکثر فقها با نظر شما مخالف است؟

مشاهده متن کامل مصاحبه:
http://ijtihadnet.ir/?p=114
🔽🔽🔽🔽
@ijtihadnetwork
مجتهد شبستری و ضرورت توجه به کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر

صاحب این قلم پرداختن به این پرسش‌ها را برای شفاف ساختن فضای روانی، سیاسی جامعۀ ما یک وظیفه اخلاقی می‌داند و من در این‌جا چند پرسش طرح می‌کنم به این امید که اندیشیدن بدان‌ها به شفاف‌سازی فضای جامعه یاری رساند:

۱- اگر واقعاً مسأله این است که مثلاً دربارۀ پوشش و رفتار زنان در ملاء عام شریعت چه می‌گوید و مقتضای آن چیست، چرا آن مراجع و خطیبان دینی کتاب تحقیقی بسیار سودمندی را که چند سال قبل با عنوان «حجاب شرعی در عصر پیامبر» (نوشته ترکاشوند) دست به دست می‌گشت «بایکوت کردند» و با سکوت از کنار آن گذشتند؟ چرا مدعای آن کتاب را که با استناد‌های قابل توجه تاریخی اثبات می‌کند در عصر پیامبر اسلام(ص) حجاب در معنای امروزی آن نه تنها وجود نداشته بلکه به سبب زندگی بسیار ساده و ابتدائی آن مردم و فقر مفرط ممکن نبوده است، در محافل حوزوی خود آشکارا به بحث نگذاشتند؟ چرا از طرفداران مدعای آن کتاب دعوت نکردند در حوزۀ علمیه قم در نشست‌های عمومی سخن بگویند و دلائل خود را توضیح دهند تا معلوم شود واقعاً در باب حجاب چه حکمی را می‌توان به حساب شریعت گذاشت؟ آیا واجب نبود آنان که این همه برای حجاب در شکل و معنای کنونی آن سینه چاک می‌کنند مدعای آن کتاب را که به مراتب مستدل‌تر از بسیاری از مباحث فقهی حوزه است، جدی بگیرند؟ آیا واجب نبود به جای منع چاپ آن کتاب، خود آنان به چاپ و نشر آن بپردازند تا کمکی به فهم شریعت کرده باشند؟!

منبع: "اینجا" و "اینجا"

https://t.me/baznegari/37
در نامه محمدعلی کوشا (مجتهد و قرآن پژوه برجسته) به نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر مطرح شد: ضرورت استقبال حوزه از این کتاب و تولید آثاری مشابه درموضوعات مورد نیاز.

جناب آقای امیر حسین ترکاشوند محقق ارجمند، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
براي شما عزیز گرامی، پژوهشگر دلسوز وآگاه، از صمیم قلب آرزوی موفقیت روز افزون دارم.
اثر علمی شما روز به روز جایگاه خود را بهتر پیدا می کند. امیدوارم روزی بیاید تا شرایط چاپ آن فراهم گردد و آن روز دور نیست. جسم ها و تن ها را می شود محدود و محصور داشت اما اندیشه ها وخردها را هرگز! دنیای ما و نسل کنونی و آیندگان ، چه بخواهیم وچه نخواهیم به سوی خرد ورزی و اندیشه های آزاد پیش می روند.
آقایان محترم علمای اعلام، گاه چهل پنجاه سال مغزهای طلاب را به سوی شاخ و برگ های علم الأصول سوق می دهند و سخت سرگرم فروعات غير لازم وبدون مصداق عینی می کنند! ودست آخر هم که باب اجتهاد را می گشایند، در مقام فتوا تازه به نقطه ی آغازین اخباریگری عود می کنند! حاصل این گونه فقه وأصول معمول در حوزه ها که با نیازهای اجتماعی دنياي ما فرسنگ ها فاصله دارد، جز سرگرمی به شیوه ی همدیگر را دل گرم کردن و گذران زندگی روزمرّه بر اساس دلخوشی دادن به یکدیگر آن هم با اعطاء القاب و عناوین چشم پرکن کذایی حوزوی و تکرار مکررات مطالب همیشگی برای توده های معمول جامعه، بهره اثربخشی راعائد این نسل کنجکاو نخواهد نمود. اینجاست که باید فکری کرد تا فقه و فقاهت با نیازهای زمان، به ویژه در گیرودار تقابل اندیشه ها، حضوری علمی و عینی و جهانی پیدا کند. روابط تازه ی بین الملل، فقه بین الملل را می طلبد. این همه عقود وایقاعات که در فقه روی آنها بحث می کنیم، در کجای روابط بین‌الملل عصر ما نقش آفرینی کرده است؟! این همه سخن از مطالب کیفری در فقه به میان می آوریم، آیا یک کتاب فقهی مستدل ومستقل در« آیین دادرسی » که خلا بزرگ بیداد گری را پر کند، داریم؟! وبسیاری نا گفته های دیگر که امیدوارم کسانی نو اندیش به شیوه جنابعالی در« مساله حجاب »و « سنگسار » در دیگر موضوعات مورد ابتلای جامعه ما ، گامی به جلو بردارند. پیروز وبهروز باشید.
( محمدعلی کوشا )


کانال بازنگری (ترکاشوند)
telegram.me/baznegari
. زنده‌یاد احمد قابل:
تحقیق آقای ترکاشوند همه چیز را بر روی دایره ریخت

امروز با زحمتی که بعضی از دوستان کشیده‌اند و تحقیقی که جناب آقای ترکاشوند کردند فکر نمی‌کنم هیچ فقیهی بتواند به آغاز بحث حجاب باز گردد.

تحقیق آقای ترکاشوند همه چیز را بر روی دایره ریخت و نشان داد که هیچ‌گونه بنیان محکم و قوی در بحث حجاب برای اندیشه سنتی وجود ندارد. آنچه که هست مربوط به اندیشه‌ای است که الان دارد نوشته می‌شود.

مسأله حجاب، پوشش بدن است نه پوشش سر و گردن. این‌قدر حساسیت بر روی یک تار مو را نمی‌دانم این‌ها از کجا آورده‌اند!؟

در حقیقت این بحث‌ها بیشتر به عوام‌گرایی نزدیک است تا بحث علمی. چه معنا دارد که یک تار مو از دید فقیهی باعث شود که عرش خدا بلرزد و از طرفی همان فقیه بگوید که پوشاندن حجم بدن زن لازم نیست

منبع:
http://www.ghabel.net/shariat/1391/03/19/1179

لطفا بازنشر کنید.
دریافت فایل پی دی اف کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر (ترکاشوند ، اردیبهشت ۱۳۹۰) به نشانیِ:
https://t.me/baznegari/3


کانال بازنگری ۱۳۹۵/۰۱/۲۴ @baznegari

.
پژوهشی سترگ و الگویی مناسب برای بازاندیشی در سایر حوزه ها!


کانال بازنگری: محمد حکیم پور (نویسنده کتابهای
اعتدال در قرآن
شریعتی در زندان
حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد)
در نامه ای به ترکاشوند (نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر) چنین نوشت: ...

🔸کار شما در فضای بسیار بسته و قشرگرای کنونی - آن هم در باب مقوله ای بسیار حساس و مرد افکن مانند حجاب - البته مجاهدتی عظیم در راه بازگشت به قرآن و سنت قطعیه رسول گرامی اسلام بوده و به همین مناسبت شایسته تحسینی ویژه است. بنده ارزش کار پژوهشی شما را پیش از هر چیز در نقد گزاره های مسلم پنداشته ای می دانم که متاسفانه دستگاه دانایی مسلمانان در طول قرن ها، آنها را مبنای جعل قوانین و نظام حقوقی خود قرار داده و بدین واسطه با کمال تأسف از حاق دین و از منظور فرستنده و دریافت کننده کتاب گمراه شده اند، آن هم عمدتا به خاطر اینکه جرأت باز اندیشی در گزاره های مسلم پنداشته علما و ان قلت در این خصوص را نداشته و نظر مشهور برایشان حجیت شرعی داشته است!
کتاب شریف «حجاب شرعی در عصر پیامبر»، با تدبیری درست و با عبور از سنت حاکم بر نظام دانایی مسلمانان در قرون میانه اسلامی، خواننده خود را به سرچشمه اصلی زندگی دینی فرا برده و محل نزاع در مقوله حجاب را به عصر پیامبر بر می گرداند تا از آن توشه ای برگیرد برای داوری در چند و چون فتواهایی که در طول قرن ها درباره حجاب در نظام های معرفتی فقهی شکل گرفته و به زندگی مؤمنانه زنان مسلمان، سویه ای خاص بخشیده که چه بسا طابق النعل بالنعل با منظور نظر قرآن و سنت قطعیه رسول خاتم نباشد.
این تفطن نویسنده همراه با دقت نظر علمی او در استنتاجات و استنباطات فقهی، البته اگر چه آخرین گام در این مقوله نخواهد بود، لیکن از جمله آغازین گام های محکم در این حوزه است که با مبادی علمی جدید بر مبحث حجاب پرتویی تازه افکنده است که تفاوت های اساسی و جدی با کارهای متکلمین، فقیهان و مفسرین سلف و خلف در این باره دارد و این همه ناشی نشده است مگر از وجهه نظر علمی نواندیشانه نویسنده و جسارت و شجاعت او در ان قلت کردن در مبادی و مبانی استدلال ها و استنتاجات پیشینیان و البته جرأت کم نظیر او در نادیده گرفتن پاره ای گزاره های «مسلم پنداشته» فقهی و کلامی و روایی که متاسفانه از اسباب اصلی سرگشتگی مسلمانان و عامل اصلی تعطیل عنصر عقلانیت انتقادی و نقد علمی در میان پژوهشگران مسلمان شده است.
بلی ترکاشوند - این محقق و متتبع ارزنده اسلامی نواندیش - انگشت خود را روی نقطه ای درست گذاشته است، در گزاره های «مسلم پنداشته» فقهی و تفسیری و روایی و کلامی متوقف نشده و مدارک و مدالیل را مورد کنکاشی انتقادی قرار داده است و لذا کارش نیز کاری نو و البته سترگ شده است که به نظر بنده می تواند الگویی مناسب برای بازاندیشی در سایر حوزه های تتبعات اسلامی از نوع انتقادی آن باشد.
حقیر دو نوع ارزش برای کار ارزنده استاد ترکاشوند قائلم: نخست به خاطر گام گذاشتن در مسیر پر صعب و مستصعب نقد دستگاه مسلمانی (به قول اقبال)، و جرأت و شهامت فرا رفت از فتاوای مشهور علما به عنوان یک الگوی نو برای پژوهشگران مسلمان، و دو دیگر به خاطر وفادار ماندن به اصول بررسی های علمی در خلال بررسی انتقادی احادیث و روایات و نقد علمی مدارک و مدالیل طرفداران نظر مشهور در باب حجاب.
به خاطر این همه، کتاب شریف «حجاب شرعی در عصر پیامبر» را می بایست پدیده ای منحصر به فرد در حوزه عمومی اسلام شناسی قلمداد کرد: پدیده ای که برکت و میمنت آن می تواند به سایر حوزه های مباحث اسلام شناسی نیز گسترش یافته و بالکل خوانشی جدید از میراث اسلامی را رقم زند که هم از خوانش های عصر میانه اسلامی متفاوت و متمایز است و هم از آن دقیق تر و نزدیکتر به روح میراث اسلامی: مخصوصا کتاب و سنت قطعیه رسول می باشد.

با تقدیم احترام وافر: محمد حکیم‌پور

telegram.me/baznegari
دکتر یثربی: وجود "روش علمی" و "نگاه تحلیلی" در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر.

سیدیحیی یثربی (اندیشمند برجسته حوزه دین) به ترکاشوند نویسنده کتاب فوق چنین نوشت: ...

🔸من بحث حجاب شما را پیش از این خوانده بودم که بسیار برایم آموزنده و ارجمند بود . روش جنابعالی ، روشی علمی است و نگاه شما ، نگاه تحلیلی است که هر دوی این ها در جامعه ی ما در حوزه و دانشگاه نه تنها رواج ندارند بلکه مورد بی مهری هم قرار می گیرند .
دین اسلام یک دین فردی نیست. بلکه کاملا سیاسی - اجتماعی است. هدف از بعثت انبیا( ع)یاری رساندن به انسانهاست تا درست زندگی کنند که خدای جهان هیچ نیازی به آفریده خودش ندارد. بنابراین، در دین شناسی باید شرایط جامعه را در نظر گرفت. بی تردید، خداوند چنانکه پیامبران را به زبان قوم میفرستد، به شرایط زندگی مردم در ادوار مختلف تاریخ نیز اهمیت میدهد. مثلا شرایط اقتصادی در جوامع کنونی با اقتصاد ده قرن پیش از زمین تا آسمان فرق دارد. شرایط آن روز بسیار ساده بود و اجرای تحریم ربا به تخصص نیاز نداشت. در حالی که امروزه برای شناختن ربا راه و روشی دارد که باید مورد توجه فقها قرار گیرد. بجای همرنگی با پیشینیان بر آن کوشیم با زمان خودمان هماهنگ باشیم وگرنه دچار مشکل خواهیم شد. چنانکه میبینیم ربا تقریبا در جوامع پیشرفته از میان رفته است، اما ما در جامعه اسلامی خود همه جا با ربا روبرو هستیم.
امیدوارم حوزه های ما، چنانکه گفتم به مسائل مختلف نگاه علمی داشته و با تجزیه و تحلیل شرایط، هرچه بیشتر در زندگی مردم اثرگذار باشند.


با آرزوی توفیق شما

سید یحیی یثربی

https://t.me/baznegari/42

.
در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌گردی!؟ بخش اول
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۵/۰۱/۳۱
@baznegari

دیروز پس از مدت‌ها، برای خرید سه چهار کتاب فقهیِ سده‌های پیشین که به زبان فارسی نوشته شده، به کوچۀ حاج‌نایب (خ ناصر خسرو) رفتم. در این میان در کتابفروشی مرتضوی به کتاب "تبصرة المتعلمین فی احکام الدینِ" علامه حلی رسیدم و چون همراه با ترجمه و شرح علامه شعرانی بود، آن را خریداری کردم البته ابتدا شماره صفحات را به سرعت از آغاز تا پایان کتاب ورق زدم تا نکند چیزی از صفحاتش به اشتباه در چاپخانه افتاده باشد زیرا حدود سی سال پیش که نهج‌الفصاحه خریدم ، در یکی از مراجعاتم به این کتاب ،آن‌هم پس از گذشت سالها از خرید، متوجه شدم ده‌ها صفحه کم دارد پس تصمیم گرفتم کتابی که می‌خرم را خوب نگاه کنم.

علامه حلی، درگذشته به سال ۷۲۶ هـ ق است و مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی در سال ۱۳۹۰ قمری (اینک ۱۴۳۷ قمری) به ترجمۀ کتابِ وی پرداخته و آن را انتشارات اسلامیه چاپ کرده است. موضوع کتاب یک دوره فقه است و چون برای آموزش نوآموزان و مبتدیان نوشته شده، از بحث‌های تفصیلی پرهیز کرده است.

در پیش‌گفتار کتاب (که از مترجم و شاید هم از ناشر باشد) در باره شخصیت علامه حلی چنین آمده:
«به راستی باید گفت پس از أئمه معصومین علیهم السلام در شیعه، عالمی به بزرگی او نیامد بلکه در میان اهل سنت نیز مانند او نمی شناسیم».

گفتنی است هر کتاب فقهی، درونِ خودش به کتاب‌های کوچکتر تقسیم میشود: کتاب الطهارة ، کتاب الصلاة ، کتاب الزکاة ، کتاب الصوم ، کتاب الحج ، کتاب النکاح ، کتاب الارث ، کتاب الحدود ، کتاب القصاص و...

⚪️به خانه رسیدم کتاب را در دست گرفتم ، آن را ورق زدم و به کتاب الجهاد! نگاهی انداختم شعرانی، شارح کتاب می‌گوید:
«فرق جهاد و دفاع، آن‌که جهاد برای دعوت به دین است و دفاع برای راندن دشمن از جان و مال و ناموس».

حمله❗️ به دیگران برای دعوت! به دین!!.
خدای من! اگر این‌طور که این علامه‌ها! می‌گویند باشی؛
چقدر بد شدی
برای نشر دینت هدف وسیله را توجیه می‌کند؟
این بود رحمان و رحیم بودنت
این بود از رگ گردن نزدیکتر بودنت
همین امروز عکس مادری را دیدم که چگونه با پای برهنه در سرما و برف! سه فرزند خردسالش را زیر بال و پر گرفته و... کاش عکس را می‌دیدی یا به این علامه‌ها و محققان‌ها و فاضلان‌ها و شهیدین‌ها می‌گفتی این‌قدر به نام من حکم علیهِ آفریده‌های من صادر نکنید!

⚫️کتاب الجهادِ تبصرة المتعلمین دارای چهار فصل به شرح زیر بود (لطفا خوب بخوانید):

((فصل اول- در این‌که جهاد بر که واجب است [چه کسانی باید! در حمله به دیگر سرزمین‌ها شرکت کنند. تقریبا اکثر مردان مسلمان را دربر می‌گیرد] ...

فصل دوم- در این‌که جهاد با که واجب است [جهاد بر علیه چه کسانی واجب است].
با سه صنف مردم جهاد واجب است: اول- یهود و نصاری و مجوس یعنی زردشتیان. جنگ با اینان باید کرد تا اسلام آورند یا مطیع حکومت امام (ع) شوند و رعیت او گردند و امام با آنها شرائطی خواهد کرد که آن را شرائط ذمه گویند و چون کفار این شرائط را بپذیرند آنها را کافر ذمی گویند... صنف دوم از کسانی که با آنها جهاد باید کرد کفارند غیر یهود و نصاری و مجوس. از آنان غیر اسلام پذیرفته نمی‌شود هر چند جزیه قبول کنند و ذمی یعنی رعیت حکومت اسلام نمی‌شوند ... صنف سیم- باغیان هستند یعنی آنان که بر امام حق خروج کنند و از اطاعت او بیرون روند. جنگ با آنان واجب کفائی است به دعوت امام و باید نبرد کرد تا به فرمان آیند ...

فصل سیم- در تقسیم غنائم
غنائم جمع غنیمت است هر چه از مال کفار حربی به چنگ آید و به قهر گرفته شود نه به حیله، میان مقاتلان تقسیم باید کرد اما پیش از تقسیم مصارف زیرین را باید از آن جدا کرد...

فصل چهارم- امر به معروف و نهی از منکر. ....))

... نمی‌دانم به چهارمی دقت کردید یا نه؛ امر به معروف و نهی از منکر در نزد قدمای ما در ذیل جهاد (جهاد ابتدایی) تعریف شده و می‌شود! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
تکرار می‌کنم؛ نمی‌دانم آیا به محتوای هر چهار فصل دقت کردید یا نه؛ بر این اساس یعنی تنها با همین جهادِ چهارفصلِ!! علامه! حلی، حیات اکثریت قاطع جمعیت جهان مورد تهدید، و خواب خوش بر همه (حتی مسلمانان) حرام خواهد شد.
اگر با رأی قدما به خوبی آشنا شویم در این صورت در جریان سیر مطالعاتی فقهای سنتیِ نظام‌مان و دغدغه‌های آنان قرار می‌گیریم و به رازِ این همه شکاف ، عدم مفاهمه و سردرگمی در سیاست‌های کلان پی می‌بریم.
ادامه دارد
https://t.me/baznegari/44


لینک بخش‌های بعدی همین یادداشت👇

در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌گردی!؟  بخش ۲:
https://t.me/baznegari/48
در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌گردی!؟  بخش ۳:
https://t.me/baznegari/49
در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌گردی!؟  بخش ۴:
https://t.me/baznegari/65


.
کانال بازنگری
در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌گردی!؟ بخش اول امیر ترکاشوند، ۱۳۹۵/۰۱/۳۱ @baznegari دیروز پس از مدت‌ها، برای خرید سه چهار کتاب فقهیِ سده‌های پیشین که به زبان فارسی نوشته شده، به کوچۀ حاج‌نایب (خ ناصر خسرو) رفتم. در این میان در کتابفروشی مرتضوی به کتاب "تبصرة…
یادداشت تکان‌دهندۀ یکی از دوستان محقق، پیرامون مطلب بالا:

آنچه در بارۀ تبصره علامه نوشته‌اید بسیار شیرین و فراتر و مهم‌تر
بسیار تأمل‌انگیز است و من مایلم ذیل بحث شما اضافه کنم که بسیاری از عرفای نامدار ما هم که در رباط‌ها (که همان برادر دوقلوی خانقاه‌هاست)، در مناطق مرزی و سرحدات جهان اسلام مثل شرق خراسان یا گنجه و شیروان یا لاهور و کشمیر می‌زیستند، افتخارشان در غازی بودن و دم بدم به جهاد رفتن است. برخی صد و پانصد و هزار کافر کشته‌اند و دیه‌ها و شهرهای کفر و شرک را زایل کرده‌اند و بسیار کنیز و غلامبچه آورده و به شرف اسلام مفتخر و ارشاد کرده‌اند.... و البته جهادشان حمله به روستاهای بودایی در بهار و بامیان یا زارعان هندو در علیگر و پیشه‌وران نصرانی در گرجستان و امثال اینهاست و تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.....
ذکر این صوفیان جهادگر و غازیان زاهد در کتب تذکره کم نیست.
(مسعود رضوی)

telegram.me/baznegari
مستحب است زنان را در خانه حبس کنید!

(در کوچۀ حاج نایب به دنبال چه می‌‏گردی!؟ بخش دوم)

امیر ترکاشوند، ۱۳۹۵/۰۲/۰۵
@baznegari
آغاز رفت و آمدم به آن کوچه، به سه چهار دهه پیش برمی‌‏گردد. این کوچه یکی از مراکز کتابهای دینی (با خوانش سنتی) و حوزوی است و در آن چندین کتابفروشی و انتشاراتی و البته در ابتدایش چند لوازم آرایشی وجود دارد. با این‏که از پیش می‌‏دانستم این کوچۀ تنگ و کوچک، انتهایش بسته است و راه به جایی نمی‌‏بَرَد اما چند روز پیش برای اولین بار بود که با دقت! به تابلوی آن نگاه کردم، دیدم نوشته بود: بن بست حاج‌نایب. تازه فهمیدم چه توصیف دقیقی: بن‌بست!؛ چه، محتوای همین کتب است که امروزه بر سرمان آوار شده و هیچ راهی به بیرون برای‌‏مان نگذارده است.

اینک به نمونه‌ای اشاره می‌‏کنم؛ محمدتقی فاضل میبدی که خود یک روحانی و فقیه است در واکنش به علتِ راه ندادن زنان به ورزشگاه‌‏ها چنین می‌‏گوید: ((از لحاظ شرعی، هیچ گونه منعی برای حضور خانم‌‏ها در ورزشگاه‌‏ها وجود ندارد، افرادی هستند که بیان می‌‏کنند نوع پوشش ورزشکاران باعث می‌‏شود که برای دیدن این ورزشکاران، خانم‌‏ها با مسئله شرعی روبرو شوند؛ اما این دیدگاه، اشتباه است؛ چرا که خانمی که در ورزشگاه، حضور پیدا می‌‏کند، مدافع ورزش بوده و حتماً روحیه ورزشی دارد و هیچ وقت به مسائل حاشیه‌ای و یا این‌که یک ورزشکار، شورت یا تی‌شرت پوشیده است توجه نمی‌‏کند. مخالفان حضور زنان در ورزشگاه‌‏ها قصدشان مشکل آفرینی برای دولت و مسموم کردن فضای جامعه است)).

استنباط آقای فاضل میبدی از دین، مبنی بر جایز بودن چنین حضورهایی برای زنان، از دیدگاه نویسنده این یادداشت نیز درست و طبیعی بوده و در حدّ بضاعتم در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، به نادرستی و شرعی نبودنِ برداشت‌های محدود کننده و ریشه‌های آن پرداخته‌ام، امّا باید دانست که گردانندگان فعلی نظام، خود را موظف به پیاده کردن فقه سنتیِ حاج نایبی می‌دانند و نه برداشت‌‏های نوظهوری که به برکت این نظام در حال تولّد است.

نظر فقه سنتیِ هزار ساله، از قرن پنجم تا همین چند دهه پیش، در بارۀ زنان و حضورشان در سطح شهر و روستا چنین است:

☑️زنان باید پرده‏‌نشین باشند و حقّ بیرون رفتن از خانه را ندارند!
☑️استحبابِ حبس زنان در خانه (این عبارت، عنوانِ یک باب در کتاب وسائل الشیعه ،که منبع جامع و کامل برای رؤیت روایات در هنگام افتاء است، می‌باشد).
☑️زنان پای‌‏شان را از درگاه خانه بیرون نگذارند چه در این صورت شیطان به استقبال‌‏شان می‌‏آید.
☑️بهترین چیز برای زن، آن است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند.
☑️حتی برای حضور در مسجد! و شرکت در نماز جماعت هم از خانه بیرون نرود (به همین دلیل است که مساجد عربستان تا همین چند دهه پیش فاقد قسمتِ زنانه بود! و اگر در ایران چنین نیست به این برمی‌‏گردد که ایرانیان هنوز کاملا پای‏بند تمام عیار فقه سنتی نشده‌اند).
☑️نزدیکترین جای تقرّب زن به خدا، قعر خانه است.
☑️برای نماز جمعه هم از خانه بیرون نرود.
☑️شرکت در مراسم اعتکاف اشکال ندارد ولی از آنجا که مقدمه‌اش بیرون رفتن از خانه است نباید شرکت کرد.
☑️بر سرِ شرکت زنان در نماز عید فطر و قربان (که فقط دو بار در سال! برپا می‌شود) میان فقها اختلاف است و اکثریت بر نهی از شرکتِ آنان‌اند مگر اینکه پیر زن باشد.
☑️همچنین بر سرِ شرکت زنان در تشییع و خاکسپاریِ نزدیکان و آشنایان نیز اختلاف وجود دارد
☑️نگاه کردنِ زنان به مردان (اگر چه آن مرد، نابینا باشد) حرام است.
☑️حتی برخی از درون خانه به بیرون نگاه کردن را نیز نهی می‌‏کنند به ویژه اگر در بیرون، مردی دیده شود.
☑️زنان کلاً در عمر خود، دو بار اجازه دارند بی‌اذن شوهر از خانه بیرون روند: حج واجب خانه خدا ، ناتوانی شوهر در تأمین نیازهای روزانه
⭕️پس اگر برخی مردان مذهبی در قدیم، درب خانه را بر روی همسرشان قفل می‌‏کردند، اقدامی کاملا برخاسته از فقه هزار ساله انجام می‌‏دادند!.

به دلیل همین پیشینه فقهی است که دبیر شورای نگهبان (رئيس دستگاه فقاهتی نظام) بر نمی‌‏تابد و از تلاش برای تساوی حقوق زن و مرد (ایسنا ؛ جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴) و از ثبت نام زنان برای مجلس خبرگان (ایسنا؛ دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۴) احساسِ تلخ نشان می‌‏دهد زیرا از دیدگاهِ چون اویی، همین که زنان را در پرده و حبس نمی‌‏بینند خودش کلی عقب‌نشینی مذهبی است و دیگر طاقت بیشتر از آن، و به ویژه حضورشان در ورزشگاه و استادیوم! و تماشای مردانی که بالا و پایین می پرند را ندارند.

دیدید که آن کوچه به درستی "بن‌بست" نامیده شده!؛
پس چاره‌ای نیست باید محاسن این فقه (فقه سنتی) را در کوله گذاشت و از آن به فقه اصیل، که قرابت بیشتری با اسلام و انسان و خدا دارد کوچ کرد.
خوشبختانه جوانه‌های این کوچِ سرنوشت‌ساز در این چند دهه اخیر زده شده است.

بازنشر بلامانع است.
https://t.me/baznegari/48
کُفر و فِسق؛ تنفّری که فرو می‌ریزد.

(در بن بست حاج‌نایب به دنبال چه می‌گردی!؟ بخش سوم)

امیر ترکاشوند، ۱۳۹۵/۰۲/۰۸
@baznegari

نوجوان که بودم و سپس در سال‌های آغاز جوانی، از هیچ واژه‌ای در قاموس دینی به اندازه کُفر و فِسق بدم نمی‌آمد! چه، این دو را بیانگر زشت‌ترین فعل‌ها و دارندگانش کافر و فاسق را بدترین آدم‌ها می‌شمردم. راستش خیلی هم به معانی‌شان کار نداشتم و گویا همین که در میان متدینین، نسبت به آنها بیزاری وجود داشت، مرا برای چنان احساسی قانع می‌کرد؛ احساسی که هنوز اثراتش برجاست.

اما سپس مراجعه به میراثِ فقهی مستدام تا اکنون‌مان، و تعریفی که از این دو واژه می‌دهند مرا تکان داد و به خود آورد! انگار از خواب بیدار شدم. این میراث (که خوانش سنتی و ضدّ رحمانی از اسلام است) به من ،که ۱۳۹۵ سال پس از درگذشت پیامبر گرامی اسلام می‌زیَم، چنین بانگ برمی‌آورد:

ای امیرحسین ترکاشوند فرزند حسن و نجمه!

☑️آن کس که در کشورهای مختلف جهان:
موزامبیک ، ایتالیا ، روسیه ، فیلیپین ، آرژانتین و هر جای دیگر از این کره خاکی، به پیامبرِ تو! ایمان نیاوَرَد کافر است!
ای وای!

☑️و آن کس که کافر نباشد و به پیامبرت ایمان آورَد ولی نماز نخواند ، روزه نگیرد ، خمس و زکات ندهد ، حج نرود و امثال آن (ولو که ترک و انجام‌شان شرّ و زیانی به دیگران نمی‌رساند) فاسق است!
ای وای‌تر!

به فکر فرو رفتم، پیشِ خود گفتم من از کفر و فسق متنفّر بودم ولی اینک با تعاریف بالا از آنها، می‌بینم با مصادیق میلیارد نفریِ آنها مشکلی ندارم!

چرا باید از ساکنان شهرها و روستاهای ژاپن، از آن رو که به پیامبرِ من! که نه با آنها، به دلیل چهارده قرن فاصله تاریخی، قرابت زمانی دارد و نه با ایشان به دلیل هزاران کیلومتر مسافت، قرابت مکانی دارد، بیزار باشم!
(بگذریم که اساسا چه بایدی هست که آنها باید به او ایمان آورند!).
این چرا را در باره تک تک کشورها و مردم‌شان (که بسیاری‌شان نه نامی از محمد شنیده‌اند و نه هیچ کدام‌شان در زمان او می‌زیَند) از خود پرسیدم و بر سینه‌ی انباشته از تنفّر کور و بی‌هدفم (که نمی‌دانستم مصداقش کیست و کجاست) افسوس خوردم. آهی کشیدم ، نمی‌دانم آیا با این آه‌ها، اثرات آن تنفّرهای بیجا از درونم جارو میشود یا نه.

نیز چرا باید از دیگر مردم ، از آن رو که پای‌بند به نماز ، روزه و مانند آن نیستند، حال آن‌که نه این ارتکاب فِسق‌شان شر و زیانی به من و دیگری می‌رساند و نه اینان را می‌توان به آن دلایل بد و منفی شمرد، تنفر بوَرزم؟

پس دلیلی برای تداومِ تنفّر از هیچ یک از آن دو، چه کافر چه فاسق ،که رویهمرفته جمعیّتی نزدیک به تمامِ مردم جهان را تشکیل می‌دهند، نیافتم!

⚫️اما به متون فقه سنتی که می‌نگرم ، می‌بینم بذر تنفّر نسبت به کافرِ نادیده و فاسقِ بی‌آزار را در دلم می‌افروزانَد.
در باره شدّت این تنفرِ تزریقی و عمق فاجعه‌ی آن ،که صدور احکام بسیار خشن داعشی بر علیه آنان است در یادداشت آینده سخن می‌گویم.


................................
بازنشر بلا مانع است.
کسانی که عضو کانال بازنگری نیستند می‌توانند وارد پیوند زیر شده و سپس گزینه join را کلیک کنند:
telegram.me/baznegari
نقدکتاب «حجاب شرعی» با حضور مؤلف و اساتید صاحب‌نظر



کرسی آزاد اندیشی «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» با حضور اساتید مطرح در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، کرسی آزاد اندیشی «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» همراه با نقد و بررسی کتاب حجاب شرعی اثر امیرحسین ترکاشوند در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار می‌گردد.

این نشست با حضور

🔸آذرتاش آذرنوش به‌عنوان منتقد تاریخی،
🔸حسین داورزنی به عنوان منتقد جنبه فقهی و
🔸بهزاد حمیدیه به عنوان منتقد از لحاظ فرق و مذاهب و همچنین
🔸امیرحسین ترکاشوند
نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص) برگزار خواهد شد.

این کرسی آزاد اندیشی از سوی مرکز قرآن و معارف دین جهاد دانشگاهی روز ۱۴ اردیبهشت‌ماه از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در تالار شهید مدنی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران واقع در طبقه ۴ ساختمان شماره ۳ این دانشکده به نشانی خیابان شهید مطهری، تقاطع خیابان شهید مفتح برگزار می‌شود.

گفتنی است، شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد می‌باشد.

................
@Baznegari
................


http://ijtihadnet.ir/نقدکتاب-حجاب-شرعی-با-حضور-مؤلف-اسات/
کتاب جنجالی «حجاب شرعی» نقد می‌شود

کتاب جنجالی «حجاب شرعی» در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران نقد می‌‌شود.

به گزارش خبرگزاری فارس، کرسی آزاد اندیشی «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» همراه با نقد و بررسی کتاب «حجاب شرعی» اثر امیرحسین ترکاشوند در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار می‌‌شود.

این نشست با حضور آذرتاش آذرنوش به‌ عنوان منتقد تاریخی، حسین داورزنی به عنوان منتقد جنبه فقهی و بهزاد حمیدیه به عنوان منتقد از لحاظ فرق و مذاهب و همچنین امیرحسین ترکاشوند نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص) برگزار خواهد شد.

این کرسی آزاد اندیشی از سوی مرکز قرآن و معارف دین جهاد دانشگاهی روز 14 اردیبهشت‌ماه از ساعت 14 تا 16 در تالار شهید مدنی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران واقع در طبقه 4 ساختمان شماره 3 این دانشکده به نشانی خیابان شهید مطهری، تقاطع خیابان شهید مفتح برگزار می‌شود.

شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950211001007
گزارش شفقنا از نقد کتاب حجاب شرعی

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – کرسی آزاد اندیشی با موضوع حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول و نقد کتاب حجاب شرعی، با حضور دکتر آذرتاش آذرنوش، دکتر حسین داورزنی، دکتر بهزاد حمیدیه و امیرحسین ترکاشوند، در روز ۱۴ اردیبهشت، برگزار شد.

به گزارش خبرنگار شفقنا ،قرار بر این بود که این نشست در تالار شهید مدنی دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار شود که با استقبال کم‌نظیر مشتاقان مواجه شد و به همین دلیل این نشست به تالار شهید دکتر مفتح این دانشکده منتقل شد، با این حال بازهم برخی از حاضران صندلی خالی برای نشستن پیدا نکردند.

این مراسم، اولین جلسه از سلسله کرسی‌های آزاد اندیشی در سال ۱۳۹۵ بود که با همت جهاد دانشگاهی برگزار شد ؛جلسه با قرائت قرآن مجید آغاز شد.

ترکاشوند در ابتدای این جلسه ....


fa.shafaqna.com/news/161567
گزارش فارس از نقد کتاب «حجاب شرعی»/۱

مؤلف: «لباس دوخته» در عصر جاهلی وجود نداشت/ منتقد: کتاب از جنبه جدلی ضعیف است

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» همراه با نقد کتاب «حجاب شرعی» با حضور امیرحسین ترکاشوند مؤلف اثر، آذرتاش آذرنوش به‌ عنوان منتقد تاریخی، حسین داورزنی به عنوان منتقد جنبه فقهی و بهزاد حمیدیه به عنوان منتقد از لحاظ فرق و مذاهب، عصر روز گذشته (سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ ماه) در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدا ترکاشوند مؤلف کتاب «حجاب شرعی» ابراز داشت: مفتخرم درباره جدی‌ترین مسأله همیشه جوامع اسلامی یعنی «حجاب» به بحث نشسته‌ایم.

وی با اشاره به عنوان این نشست مبنی بر «حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول» گفت: ابتدا باید دو کلیدواژه «حجاب» و دیگری «عصر نزول» را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینجا درباره حجاب صحبت می‌کنیم نه جامه و لباس که بسته به شرایط اقلیمی، فصول و سرما و گرما، کم و زیاد می‌شود اما به هر حال لباس است.

مؤلف کتاب «حجاب شرعی» اظهار داشت: برای نزدیک شدن به فهم صحیحی از حجاب باید توضیحات درستی از لباس هر جامعه بدانیم؛ حجاب با خودش مفهوم شرعی به دنبال دارد، پوشاندن کدام اندام واجب شرعی است و نمایان شدن کدام اعضای بدن ولو به اندازه یک دقیقه گناه محسوب می‌شود.

وی تصریح کرد: امروز درباره حجاب در زمان خودمان و اینکه خانم‌ها و آقایان چه بخشی از اندام خود را باید بپوشانند صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه تخصص این بحث به عهده حوزه‌های علمیه، فضلا و علما است. گرچه مباحث ما نیز فهم و بازخوانی آن را آسان می‌کند.

ترکاشوند اظهار داشت: 

....................
31
@Baznegari
....................


http://www.farsnews.com/13950215000097
گزارش مهرخانه (پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان) از نشست نقد و بررسی کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر.
..................................


اولین جلسه از کرسی‌های آزاداندیشی جهاد دانشگاهی تهران با موضوع "حجاب در بستر تاریخ و فرهنگ عصر نزول" و با حضور امیرحسین ترکاشوند؛ نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، دکتر آذرتاش آذرنوش؛ محقق زبان و ادبیات عرب و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، دکتر بهزاد حمیدیه؛ عضو هیأت عامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و دکتر حسین داورزنی؛ استاد دانشگاه، عصر دیروز در سالن شهید مفتح دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهرخانه، در آغاز این نشست، ترکاشوند با اشاره به دوکلیدواژه حجاب و عصر نزول، بر ضرورت توضیح این دو واژه اشاره کرد و گفت: ما درباره حجاب صحبت می‌کنیم، نه جامه و لباس که بسته به شرایط اقلیمی و عرف هر جامعه کم و زیاد می‌شود. گرچه برای نزدیک‌شدن به بحث درستی از حجاب، باید در مورد لباس هر جامعه بدانیم. آیا ما به دنبال به‌دست آوردن اندازه حجابیم؟؛ یعنی پوشاندن چه بخش‌هایی از اندام، واجب شرعی است که اگر آن بخش‌ها نمایان شد، گناه است؟

او با ذکر مثالی در مورد حجاب مردان در متون فقهی که جوامع مذهبی حساسیت زیادی روی آن ندارند، گفت: اندازه واجب آن عبارت است از ناحیه زیر مایو، صرف عورتین، از کمر تا نیمه ران یا زانو که اگر هر بخشی از این اندام نمایان شود، گناه رخ داده است، ولی در فقه رایج اگر شکم، ران، ساق، بازوی مردی نمایان شود، گناه رخ نداده است؛ گرچه مردان غالباً این اندام را می‌پوشانند، چون لباس می‌پوشند، اما نه با انگیزه آن‌که اگر نکنند گناه است، بلکه این لباس و جامه آن‌هاست.

نویسنده کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر با اشاره به کلیدواژه دوم، به بررسی واژه عصر نزول پرداخت و عنوان کرد: بحث در مورد حجاب روز را به کارشناسان این امر در روزگار خودمان می‌سپاریم که باید هم این کار را کرد؛ لذا بحث ما در مورد حجاب در عصر نزول است. این‌که زمانی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مبعوث شد و آیات حجاب نازل شد، زنان و مردان چه بخش‌هایی از اندام را واجب شد که بپوشانند؟ باید دید حجاب در عصر نزول چه میزان بوده است؟ در این زمینه باید وقت و تلاش زیادی صورت داد تا پژوهش، درخور توجه و متقن باشد.

ترکاشوند سیر بحث خود را چنین آغاز کرد: حال به عصر نزول پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پرواز می‌کنیم و از خلبان می‌خواهیم که ما را کمی به قبل از عصر بعثت ببرد، تا واقعیات عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را بدانیم و ببینیم مردم آن روزگار چگونه بودند و سیمای دوران جاهلیت را به خوبی بشناسیم تا بدانیم رهنمودهای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و آیات قرآنی ناظر بر چه واقعیت‌های اجتماعی نازل شده است. این بحث با ابدی و ازلی‌بودن قرآن منافات ندارد، اما مردم جاهلیت ....

.............................................................
@baznegari
............................................................
دنباله گزارش در سایت مهرخانه:

http://mehrkhane.com/fa/news/25855/
یادداشت یکی از جوانان حاضر در جلسه ی نقد کتاب حجاب شرعی

کانال بازنگری- پس از برگزاری جلسه نقد کتاب حجاب شرعیِ ترکاشوند در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، گفتگوهایی در گروه های مختلف در این باره شکل گرفت. یادداشت زیر در یکی از همین گروهها و توسط یکی از فارغ التحصیلان رشته علوم قرآنی نوشته شده است:

چهار مساله وجود دارد که اساتید منتقد بزرگواری که در این نشست حضور داشتند قبول نداشتند یا مبانی دیگری داشتند که سبب میشد مساله را گونه ی دیگری برداشت کنند

1.مساله ی اول بی نیازی استناد غیرمستقیم به اثبات سند است :
اولین نقد مربوط به آقای حمیدیه بود که گفتند چرا به تاریخ استناد کرده اید و سند تاریخی را نقد نکرده اید در پاسخ به ایشان باید گفت که ما دو گونه استناد به تاریخ داریم
یک گونه استناد مستقیم که درباره ی وقایع مهم و اصلی است راوی دارد رویدادی را نقل میکتد در اینجا ما اگر بخواهیم به هسته ی اصلی این سند استناد کنیم (برای اثبات رویدادی مورد نظر در سند) نیازمند اثبات صحت سخن هستیم چرا که به اصل سخن مورد اراده ی گوینده استناد کرده ایم
اما یک نوع دیگر از استناد داریم که غیرمستقیم است و نیازی به بررسی سندی ندارد هنگامی که ما در صدد ایجاد تصویر تاریخی هستیم و نه گزارش یک واقعه و رویداد . مثلا شخصی دارد درباره ی یک جنگ سخن میگوید در لا به لای سخنش از لباس جنگاوران و رنگ موها و رنگ اسب و شتر و خیمه و عناصر مختلف موجود برای گزارش جزئیات استفاده میکند تا واقعه ی اصلی و رویداد را که همان جنگ است بازگو کند هسته اصلی متن گزارش جنگ و طرفین و مشخص نمودن برنده و بازنده است در اینگونه موارد آن فرد انگیزه ای برای جعل کردن و دروغ گفتن پیرامون لباس و کفش و غذا و ... ندارد انگیزه ی جعل تنها در اصل رویداد است نه در جزییات نامرتبط مثلا اینکه فلان فرمانده رنگ پیراهنش سرمه ای بود اصلا اهمیتی ندارد اهمیت اینجاست که آن فرمانده چگونه جنگید و چه کرد
به فرض جعلی بودن و دروغ بودن اصل رویداد و واقعه اگر کسی بخواهد واقعه ای را جعل کند سعی میکند از عناصر فرهنگی و قومی و عقلانی زمانه کمک بگیرد یعنی به گونه ای دروغ بگوید که باور پذیر باشد لذا مجبور است در گزارش یک رویداد دروغین از یک زبان صادقانه و عرفی استفاده کند از ذهنیت روزمره ی خود و مخاطب استفاده کند مثلا به دروغ میگوید فلان جنگ در گرفت بعد جنگ را به زبانی تعریف میکند که مخاطب انتظار دارد یعنی طبق عرف و فرهنگ جامعه و ذهنیت و توقع مخاطب
مثلا میگوید جنگ طبق معمول شروع شد طبق معمول اینگونه جنگیدند طبق معمول با کشته ها چنین کردند تمام این طبق معمول ها که میگوید در ذهن گوینده و جاعل و مخاطب مصداق واقعی و صادقانه دارند تنها اصل رویداد است که دروغ است و ما اگر در صدد اثبات اصل جنگ باشیم باید ثابت کنیم این داستان جعلی نیست اما اگر بخواهیم تصویری از طریقه ی جنگیدن داشته باشیم میتوانیم ازین داستان جعلی استفاده کنیم چون راوی و جاعل انگیزه و امکانی برای جعل هر نوع جزئیاتی نداشته است بلکه در مقام بیان امر دیگری بوده است
راویان تاریخ در مقام سخن گفتن از لباس نبوده اند بلکه راجع به وقایع دیگری چه به دروغ و جعل چه به صدق سخن میگفته اند در لابلای سخنانشان در باب لباس صحبت میشده و این جزئیات دقیق و واقعی بوده که جعلی بودن واقعه مشخص نشود و بوی جعل و دروغ ندهد .

(محمد نوروزی)

دنباله یادداشت در پُست بعدی.
.....................................
31.1
telegram.me/baznegari
کانال بازنگری
یادداشت یکی از جوانان حاضر در جلسه ی نقد کتاب حجاب شرعی کانال بازنگری- پس از برگزاری جلسه نقد کتاب حجاب شرعیِ ترکاشوند در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، گفتگوهایی در گروه های مختلف در این باره شکل گرفت. یادداشت زیر در یکی از همین گروهها و توسط یکی از فارغ…
دنباله ی یادداشت یکی از جوانان حاضر در جلسه ی نقد کتاب حجاب شرعی

2. مساله ی دوم روش کشف تصویر فرهنگی است:
استاد فرزانه آقای آذرنوش فرمودند این چینش روایات تاریخی در کنار یکدیگر غیرعلمی است و از فقر تاریخی نگری رنج میبرد.
در این گونه پژوهش های تاریخی ما به دنبال بازسازی فرهنگ مردم آن زمانه هستیم وقتی کدها و نشانه ها و روایت های تاریخی را در کنار یکدیگر قرار میدهیم همچون تکه های پازل یک تصویر در اختیار ما قرار میدهند که این روایت ها هر پیشینه و فلسفه و کانتکستی که داشته باشند دست کم نشان از باورها و رفتار آن مردم در آن زمانه دارند و طرز فکر و فرهنگ آن ها را به خوبی نشان میدهند در واقع ما به دنبال کدها و تصاویر هستیم نه معنایی که آن روایت در مقام بیان آن است بررسی پیشینه برای هنگامی است که میخواهیم معنای اصلی را بفهیم نه کدها و نشانه ها را .

3. مساله ی سوم ممنوعیت استفاده از پیشفرض های کلامی در تحقیق تاریخی است :
نکته ای که اساتید بزرگوار باید توجه میکردند این بود که در تحقیق تاریخی ما نباید ذهنیات و پیشفرض های کلامی و اعتقادی خود را دخیل کنیم و مثلا بگوییم امکان ندارد پیامبر بدون پیراهن در جامعه ظاهر شده باشد چون این با اعتقادات ما سازگار نیست اگر اعتقاد ما با تاریخ نمیخواند باید اعتقادات خودمان را تصحیح کنیم نه اینکه تاریخ را تحریف و انکار کنیم .

4. مساله ی چهارم عدم التفات به معناشناسی تاریخی است [خلط بین مصداق و معنا و لفظ] :
اشکال میکردند که ثوب به معنای لباس است چرا جناب ترکاشوند گفته اند معنایش یک تکه پارچه میشود پارچه که لباس نیست
علت چنین اشکالی عدم التفات به معناشناسی کاربردیه و احتمالا قائل نبودن اساتید بزرگوار به این مساله.
برای روشن شدن موضوع توجه شما را به مثال زیر جلب میکنم
وقتی یک خانم ایرانی میگوید لباس از این لفظ مانتو و چادر و مقنعه و روسری و تیشرت و شلوار و دامن به عنوان مصداق لباس به ذهنش متبادر میشود و وقتی یک خانم که در بعضی شهرهای آمریکایی زندگی میکند میگوید لباس دیگر مانتو و چادر به ذهنش نمیرسد ممکن است مصداق لباس برایش تیشرت و شلوارک باشد
وقتی به یه زن آمریکایی میگویی برو لباست را بپوش این فرد مانتو و روسری و چادر و حتی شاید شلوار نمیپوشد
سوالی که از اقای ترکاشوند پرسیدند این بود که لباس به معنای لباس دوخته شده است و تکه ای نه پارچه . در پاسخ باید پرسید که شما این مصداق را از کجا فهمیده اید که لباس به معنای دوخته شده است ؟ این مصداقی است که امروزه در ذهن ما وجود دارد
در واقع یک زن عرب که دو تیکه پارچه میپوشیده یعنی لباس دو تکه پارچه بوده وقتی به او بگوییم برو لباست را بپوش مانتو و شلوارک به ذهن او نخواهد آمد همان لباسی به ذهنش متبادر میشود که هر روز میپوشیده است مصداق یک معنا و یک لفظ جنبه ی فرهنگی دارد و سبب تغییر معنا میشود .
در پایان سخن من این است که تا وقتی که ما از روش های امروزین تحقیق تاریخی و نیز تحقیقات معناشناسانه شناخت صحیحی نداشته باشیم چگونه میتوانیم نتایج چنین تحقیقاتی را به گونه ای صحیح فهم کنیم تا چه رسد بخواهیم آن را داوری کنیم
لذا جامعه ی علمی ما ابتدا باید روش تحقیق تاریخی را مورد توجه قرار دهد و مبانی و مدل آن را بشناسد و با زبانشناسی و معناشناسی تاریخی آشنایی بیشتری داشته باشد تا بتواند از چنین تحقیقاتی بهره ی بیشتری ببرد و بتواند نقد و بررسی کند .

(محمد نوروزی)
.............................................
31.1
telegram.me/baznegari
روایت یک طلبه از جلسه نقد کتاب حجاب شرعی


پروژه ای به نام بازنگری

پس از استقرار جمهوری اسلامی در ایران و شعار حاکمیت فقه در عرصه های اجتماعی _سیاسی و سپس ناکارآمدی بعض این قوانین، خیل کثیر اندیشمندان از جریانات مختلف فکری در پی بازاندیشی و بازنگریِ آنچه برداشت های سنتی فقهی نامیده می شد و با معیارهای اخلاقی ، مدیریتی، حقوقی و...جامعه ی مدرن ناسازگار می نمود افتادند.

اما متأسفانه این پیگیری در غیر از مسیر اصیل خویش در فضای ژورنالیستی و غیر علمی و به روشی جنجالی دنبال شد و واکنش حاکمیت هم چیزی جز برخورد سلبی نبود.

اما دراین بین هرچند اندک، بودند افرادی که به دور از فضای ژورنالیستی سلوک خویش را در فضایی علمی دنبال کردند وبه دور از هیاهوی رسانه ای پیگیران واقعی بازنگری شدند. می توان استاد ترکاشوند را در زمره این پیگیران حقیقی دانست.

در نشست هفته گذشته دانشکده الهیات که به مناسبت نقد کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر برگزار شد نکات قابل تأمل و باارزشی هویدا شد:

۱.اینکه بتوان موضوعات بسیار حساس اجتماعی که ریشه مذهبی نیز دارند را با بیانی علمی بدون ایجاد تنش مطرح کرد و در نگاه حداقلی ذهن مخاطب را از فضای جزم اندیشانه ای که حتی تصور کوچکترین خللی را هم بر اندیشه های سنتی به خود راه نمی دهد در آورد و به فکر فرو برد کار آسانی نیست که البته چنین دستاوردی از سوی استاد ترکاشوند حاصل آمد.

۲.نگاه همدلانه خیل عظیم بانوان البته محجبه حاضر در نشست را به مدعیات جناب ترکاشوند می توان واکاوی های بسیار کرد أما حداقل می توان سوال برانگیز بودن موضوع را در این قشر به خوبی احساس کرد.

۳.اشاره به این نکته که فتوا و نظر نهایی در موضوع حجاب شرعی در نهایت با فقها ومراجع تقلید که البته باید زمان شناس و مکان شناس باشند از سوی استاد، اشاره ای هوشمندانه بود که هم از ایجاد حساسیت بیجا جلوگیری کرد و هم اینکه با طرح دو قید بنیادین زمان و مکان شناس بودن به عنوان شرط اساسی مرجعیت وصدور فتوا، دغدغه اصلی خویش و خلأ شناخت زمان و مکان عصر نزول و همچنین شناخت زمان و مکان عصر حاضر را گوشزد کردند.

۴.از دیگر دستاوردهای این نشست که به خوبی ملموس بود را میتوان هویدا کردن ارتباط بین احکام شرعی و بستر اجتماعی و واقعیات عصر نزول وحی و به نوعی متلاشی کردن ذهنیت انتزاعی و غیرتاریخی شایع نسبت به احکام شرعی دانست.

با استقبال کم نظیری که از این نشست شد می توان دریافت که جامعه بیش از اینکه نیاز به طرح مسائل انتزاعی داشته باشد نیاز به واکاوی مسائل اجتماعی ای دارد که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته و با کلیشه و سطحی انگاری پاسخ داده شده است.

(میلاد خوشکار)
........................................
31.2
telegram.me/baznegari
روان ِگوسفند از وی بنالید

(امیرحسین ترکاشوند)
@baznegari

🔸لا تجعلوا بطونکم مقابر الحیوان (امام علی).

روایت شده است که «این شکم‌های خود را قبرستان حیوانات نکنید!» این قدر گوشت نخورید! مگر شکم، قبرستان است که این قدر گوشت می‌خورید؟ ... گوشت کم بخورید. سبزی به برنج بزنید، عدس پلو قدیم رسم بود، ماش پلو بخورید. این قدر گوشت نخورید که تاریک می‌شوید، این تاریکی‌ها برای خوردن گوشت است(روحانی فقید مجتهدی تهرانی).

🔸مرتضی مطهری میگوید: "انسان خود نوعی حیوان است ...".
حال باید دید که جزو کدام نوع از حیوانات است: اهلی یا وحشی؟ چه، نوعی که دیگر حیوانات را میدَرَد و میخورد وحشی مینامند؛ با این تعریف معلوم نیست انسانی که حیوانی را به دام میاندازد و سَر میبُرَد تا بخورَد را، از کدام نوع میتوان شمرد: آیا چون کارش را تمیز انجام میدهد و همچو درندگان شلخته و خام خوار نیست و مثلا آثار خونِ ریخته را شستشو میدهد باید اهلی نامید و یا چون در اصل کار (قتل و دریدن و تناول) با درندگان فرقی ندارد باید وحشی نام یابَد و چه بسا حتی بدتر! زیرا ما خود را عاقل! و حیواناتِ درنده را بی عقل میدانیم پس بر آنها حرجی نیست اما بر انسان چه؟

🔸راوی (در روایتی که هنوز به منبعش مراجعه نکرده ام) نقل می‌کند که شبی نزد امام جعفر صادق بودم ، سفره‌ای آوردند که در آن سرکه و زیتون و گوشت بود امام صادق گوشت را برمی‌داشت و پیش من می‌گذاشت و خودش سرکه و زیتون می‌خورد و گوشت میل نمی‌کرد و می‌فرمود: «این است غذای من و غذای همه انبیاء و اوصیاء»


🔸در آیین بومیِ ما ایرانیان روزه ای هست که طبق آن در هر ماه چهار روز ، از خوردن گوشت پرهیز میشد: روزهای دوم ، دوازدهم ، چهاردهم و بیست و یکم.

🔸در داستان ذبح فرزند، خدا از قربانی شدنِ انسان در پای ربوبی خود نهی کرد؛ حال اگر آن رویداد را فاز یکم تلطیف جوامع بشری بدانیم، چه بسا بتوان پرهیز انسان از قربانی ساختنِ حیواناتِ معصوم و بیگناه در پای وعده های غذایی خود را ، مرضی پروردگار و فاز دوم آن روَند مبارک دانست.

🔸و اما حکایت سعدی:

شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی

شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید

که از چنگال گرگم در ربودی
ولیکن عاقبت گرگم تو بودی!


🔸نزدیک ظهر شد گرسنه شدم نان و شیری که با خود به کتابخانه آوردم را تناول کردم ؛ بَه بَه چه شیر خوشمزه ای!
از گوسفندان و گاوهایی که چنین محصولی به ما عرضه کردند تشکر کردم و به آنها گفتم ببخشید اگر ما انسانها نمک میخوریم و نمکدان میشکنیم (شیر و لبنیات تان میخوریم و سپس دهنده را نیز هم). به ایشان گفتم ما آدمها خوردن خودمان را هم ، فقط از آنجا که گوشتش حرام است ، نمیخوریم وگرنه از کشتن یکدیگر هیچ ابایی نداریم؛ نمیدانم شاید این کشتن ها و آن کشتارگاهها بی ارتباط با هم نباشند.

به یاد "حسنک کجایی" افتادم و صدای گاو و گوسفندانش ، به یاد عمو حسین و گاوِ شیردهش که چگونه کوکب خانم سفره را از فرآورده های لبنی آن گاو پُر میکرد! افسوس که گویا چند سالی است درسهای مدارس ابتدایی، فاقد این داستانهای به یاد ماندنی است.

....................................
۳۲
telegram.me/baznegari