کانال بازنگری
19K subscribers
153 photos
74 videos
14 files
1.06K links
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4

• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314

• فهرست موضوعیِ یادداشت‌های کانال:
T.me/baznegari/1162

.
Download Telegram
سیزده‌بدرِ واقعی ما این است که از خانه‌های تنگ و تاریک افکار خرافیِ خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم! (مرتضی مطهری):
https://telegram.me/feghahat/3073

سیزده‌بدر روز بیرون‌زدنِ همگانی از فضای تنگِ خانه، و دل به پهنای زیبایی‌های طبیعت سپردن، و غوطه‌خوردن در گوارایی‌هایش مبارک باد. امید که از خانه‌های تنگ و تاریک افکار خرافی و غیر عقلایی و غیر انسانی نیز درآمده به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
۱۳ بدر روز گردش، روز با هم بودن گرامی باد. ۱۳ نحس است اگر خانه بمانی نحس است اگر در افکار پوسیده و اغلال بمانی

کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۳۹۷/۰۱/۱۳
@baznegari
.
.
انسان کیلو چند!؟
(چرا بی‌اعتنا به عضویتِ هشتاد درصدِ مردم در تلگرام، به راحتی آب خوردن دَم از فیلتر آن می‌زنند)
@baznegari
اگر "انسان"! در هر مکتب و مکتبخانه‌ای "موضوعیت و جایگاه" داشته باشد در آن صورت توجه به هر یک از آحادش نیز مهم است؛ اما مشکل در کشور ما به آن برمی‌گردد که انسان در برداشت سنتی از اسلام (که بخش مسلطِ حاکمیت در کشورمان، دو دستی به همین برداشتِ نادرست چسبیده) با وجودی که از صبح تا شام اشرفِ مخلوقات‌بودنش را توی بوق و کرنا می‌کنند، فاقد جایگاه و ارزش‌گذاری و احترام و در یک کلمه فاقدِ موضوعیت است! و به همین خاطر نه فقط توجه به هر یک از آحاد بشری، دغدغه نخواهد بود بلکه نادیده گرفتنِ علایق انبوه انسان‌ها نیز امری عادی و روزمره بوده و درست به همین خاطر است که حق دارند فلان پیام‌رسان (که با حذف خردسالان و فاقدین سواد) محبوبیتی هشتاد درصدی در میان آحاد انسان‌های کشورمان دارد را فیلتر کنند!. بی‌توجهی به این هشتاد درصد، چنان‌که گفته شد به آن برمی‌گردد که در تفسیر آنان از اسلام، "انسان" موضوعیت و احترام ندارد و از همین رو به راحتی آب خوردن جلوی ادامه‌ی گفتگو میان اکثریت قاطع آحاد انسانی در آن پیام‌رسان را می‌گیرند. اگر انسان در نزد اینان کوچکترین جایگاهی داشت با آسودگی خاطر و بی‌خیالِ خیل عظیم انسان‌ها طرح فیلتر کردنِ آن را بر زبان نمی‌آوردند و یا اگر هم ناچار از طرح آن بودند دست‌ِکم صدای‌شان هنگام بر زبان آوردنِ طرح، به احترام ده‌ها میلیون مخاطب می‌لرزید و بریده‌بریده می‌شد اما آموزه‌های‌شان آن‌ها را پوست‌کلفت‌تر از آن بار آورده که پشیزی برای انسان (ولو هشتاد درصدی) ارزش قائل باشند. قطع‌ووصل‌های پیاپی تلگرام در این روزها که گاه در هر ساعت به چند بار می‌رسد و اعصاب کاربران را خُرد می‌کند، اوج بی‌اعتناییِ اسلامِ آنان را به انسانِ خدا نشان می‌دهد. و تو در هر قطع و وصل، به یاد آر که "انسان" در ذهن آن انسان‌های بیگانه با انسان، چقدر کیلویی و خرواری است.
در دیدگاه سنتی، این انسان نیست که مورد تکریم است بلکه فقط مؤمنِ مقیدِ مطیع است که می‌توان به او روی خوش نشان داد و گرنه مابقی کافر و فاسق و منحرف و باغی و منافق‌اند که نه تنها نباید به خواسته‌های آنان توجه نشان داد بلکه باید به مقابله و مبارزه با آن‌ها پرداخت و زندگی را بر آن‌ها حرام کرد. فقط سپنتا نیکنام نیست که حقِ عضویت در فلان شورا را ندارد بلکه ده‌ها میلیون نفر حقِ عضویت در فلان پیام‌رسان را ندارند! این دو با هم هیچ فرقی ندارند فتأمل.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۱/۲۲
https://telegram.me/baznegari/288
.
.
Forwarded from خرد منتقد
🔵 ما دچار خدایان شده ایم

وقتی پیامبر در مکه رسالتش آغاز شد، مردم آن سرزمین، پرستش می کردند. خدایان داشتند. آنها حتی چند خدا را می پرستیدند. با موضوعات دین بیگانه نبودند. از این رو بود که سخنان پیامبر برای آنها آشنا بود. در شهر مکه ( قبل از اسلام )، سه خدای مونث محل عبادت بوده است :لات ، منات ، عزی . به این سه بت، بنات الله نیز میگفتند، یعنی قبل از ورود اسلام نیز، مردم الله را می شناختند

پیامبر، خدا را برای مردم نیاورد. دین را و پرستش را نیاورد. اینها که به وفور و فراوانی رایج بود. خدایان بودند. پرستش ها هم بود. پیامبر که آمد، توحید را آورد. پیام ضمنی اش این بود که می خواهم گریبان شما را از دست این همه خدایان برهانم. از این همه پرستش.

پیامبر می خواست مردم، خدایان را رها کنند و تنها یک خدا را بپرستند.

🔹در واقع پیامبر، دو کار کرد:

1. یکی این که از بارهای سنگین پرستیدن ها و شعایر دینی و .... بشدت کم کرد. مردم را از زیر بار این همه خدا نجات داد.
2. دوم این که به پرستش های شان جهت و وحدت بخشید .

پیامبر نگران بی دین شدن و بی خدا شدن مردم نبود، برعکس، مسئله ی او این همه خدایی بود. .از این جهت پیامبر، پیامبر رهایی بخش بود. رهایی از خدایان رنگارنگ . پرستش هایی که بار سنگینی بر دوش انسان می نهاد.

اکنون ما هم بیش از آن که نگران بی خدا شدن باشیم باید نگران ظهورخدایان باشیم. خدایی در قامت انسان، در شمایل پول، قدرت، ریاست، و......امروزه ما هم نیازمند ندای توحید هستیم تا از این همه سنگینی بار پرستش های خسته کننده رها شویم... ما دچار خدایان شده ایم.

مگر پرستش چیست؟

اطاعت بی چون و چرا و مطلق از انسانی دیگر
خویش را در برابر او وانهادن و از میان بردن
سخنانش را وحی منزل دانستن
خود را و دیگران را قربانی او کردن
او را محور عالم دانستن
در برابرش سرخم کردن

❇️در خود بکاویم که چه کسی و یا کسانی را پرستش می کنیم.
اگر زمانه ی بعثت پیامبران گذشته است اما پیامبر درون را مبعوث کنیم. پیامبری که ما را از اسارت و بند بت ها نجات دهد و از پرستش های خسته کننده، رهایی بخشد. پیامبر درونی، عقل است. عقل که سرکوب شود، خدایان از هر گوشه و کنار سر بر می آورند.

آفتاب خرد که غروب کند، خدایان طلوع می کنند.

✍️ علی زمانیان - 97/01/25

https://t.me/kherade_montaghed
کوچه قُرُق شد

امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
@baznegari

(بستن کوچه و خیابان توسط امام علی و فرزندانش برای عبور زینب، که نامحرم او را نبیند)
سخنران مذهبی و کارشناس صدا و سیما:
«ما اگر فکرمون با امام زمان یکی بود که پوشش زن‌هامون این نبود که؛ فکر امیرالمؤمنین اینه که وقتی زینب کبری دختر علی می‌خواد از خونه بیاد بیرون امیرالمؤمنین فرمودند: "حسن جان اینورِ کوچه رو بپا حسین جان اونورِ کوچه رو بپا"؛ چکار کنیم بابا؛ "مواظب باشید نامحرمی رد نشه زینبت می‌خواد بیاد تو کوچه"؛ این فکر امیرالمؤمنینه»:
T.me/superchalesh/18586

(زن و مرد نباید با هم مواجه شوند چه در مغازه چه خیابان چه پیامکی چه ایمیلی چه وایبری چه کوفت و زهرمار، چه در حدّ احوالپرسی)
همان سخنران و کارشناس:
«خانم‌ها! آقایون! اگر میگن خلوت با نامحرم حرامه فقط خلوتِ تو مغازه نیست خلوتِ تو خیابون نیست، خلوت پیامکی هم حرامه، وقتی یک زن و مرد نامحرم دختر و پسر نامحرم دارن برا هم پیامک می‌فرستن در واقع دارن با هم خلوت می‌کنند ولو او اون طرف دنیا این این طرف دنیا، این خلوتِ پیامکیه، حرامه. خلوت اینترنتی هم حرامه، خلوت واتساپی و وایبری و لاین و کوفت و زهر مار هم حرامه. خانم محجبه نمازخون آمده میگه حاج‌آقا یک آقایی ما تو گروه‌مون داریم من ببخشید یه کم عاطفی باهاش احوالپرسی می‌کنم میگم بیجا می‌فرمایید همچین کاری می‌کنید حرامه. خلوت با نامحرم حرامه خلوت تلفنی هم حرامه پیامکی هم حرامه عرضم به خدمت‌تون که ایمیلی هم حرامه. خلوت خلوته فرقی نمی‌کنه شیطون کارگردانه»:
https://www.aparat.com/v/5EJr2

آن‌چه در بالا نقل شد، جدّی‌ترین دغدغه‌ی معتقدان به "برداشت سنتی از اسلام" در ادوار مختلف بوده و هست. اگر قرار باشد هر یک زن، سه اسکورتِ مرد داشته باشد نسبت جمعیتی موجود پاسخگوی این نیاز نیست و ناچار باید قائل به پرده‌نشینی زنان شد که اتفاقاً کُنهِ خواستِ سخنرانان و کارشناسان مذهبی یادشده همین است. در نقد این برداشت و دیدگاه می‌توان به کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، که در آن از جمله به مسئله خلوت و همچنین پرده‌نشینی زنان پرداخته شده مراجعه کرد.

دریافت فایل کتاب:
T.me/baznegari/3


کانال بازنگری:
T.me/baznegari/290

.
دامِ اختیار

انسان‌ها عموماً و دانشمندان خصوصاً، هر چه از خوبیِ ویژگی ممتازِ "اختیار" انسان نسبت به دیگر موجوداتِ فاقد اختیار می‌گویند و به آن می‌بالند و آن را چرخ پیشرفت این موجود دو پا می‌شمارند امّا از سوی دیگر دستگاه فقه سنتی از آغاز تاکنون با وضع احکام و صدور فتاوای مطلقاً محدودکننده، جلوی ظهور و بروزِ "اختیار" در افراد و جوامع مذهبی را گرفته و اختیارمندی را به معنای دقیق کلمه "دام" می‌داند.

در این دستگاه، مبارزه با اختیار در تمام شؤون و ابعاد با دقت و وسواس دنبال می‌شود:

بُعد فکری. انسان حق ندارد جز عقاید رسمی مورد قبول آن‌ها را انتخاب کند و اساساً آزادی اندیشه دشمن درجه یکِ نگاه سنتی بوده که نباید فرصت ظهور به آن داد و به همین خاطر اگر مسلمانی پا از دائره‌ی رئوس اعتقادات رسمی آنوَر گذارَد مرتد و لازم‌القتل بوده و کافر و گمراه و اهل بدعت شمرده می‌شود. او حتی اگر در بلاد کفر (به قول خودشان) زاده شده باشد نیز باید تن به اسلام یا حکومت اسلامی دهد.

بُعد سیاسی. بشر حق انتخاب حکومت ندارد. انسان چکاره است که بخواهد پا در کفش خدا کند و رژیم سیاسی‌اش را خود انتخاب کند؟ حکومت در سراسر گیتی باید حکومت اسلامی بوده و حاکمش نیز تا روزِ آخر جهان، منصوب از سوی خدا باشد و هر حکومت دیگری حکومت جور و ظلم بوده و فقط حاکم منصوب، حکومت عدل و عادل است.

بُعد عملی. انسان باید نسبت به "واجبات و محرمات شرعی" (دستورات اختصاصی شرع که عدم رعایت‌شان فاقد اِضرار به غیر است) کاملاً مقیّد باشد و اگر چنین نکند گناهکار شمرده شده و حکومت اسلامی موظف است جلوی گناه او را بگیرد زیرا گناه را که مفهومی شرعی است برابر با جُرم می‌داند. انسان‌ها در عمل به دستورات اختصاصی شرع فاقد اختیارند.

بُعد انسانی. جلوگیری از بروز اختیار در مورد زنان، بسیار اسفناک‌تر است و با فتاوای دامنه‌دارتری در سرکوب اختیار روبروی‌اند. بدتر از آن لزوم تداوم تقسیم انسان‌ها به دو بخشِ آزاد و برده و سلبِ نسبتاً مطلقِ اختیار انسانی از بردگان است.

اختیار از دیدگاه سنتی (که ما هنوز تاوان همین دیدگاه را داریم می‌پردازیم) دامِ شیطان! است و اگر فرد خواهان سعادت!! است باید دندانِ اختیار و آزادی و حق انتخاب را بکِشَد و در تمام ابعاد اصلیِ انسانی باید به موجودی کوک‌شده و سراپاگوش بَدَل شود. با این وصف معلوم نیست چرا در آغاز آفرینشش مجهّز به این حق و ویژگیِ ممتاز شد!؟ آیا مجهّز شد تا دامِ او باشد که نکند از آن استفاده کند؟ این یعنی بازگشت به نقطه صفر آفرینش!، و ناکارسازیِ آن ویژگیِ ممتاز.

با این وصف چگونه می‌توان این ادعا را داشت که نسخۀ شفابخشِ بشریت و دوای دردهایش در دستِ ماست!؟

امیر ترکاشوند، ۲۶ فروردین ۱۳۹۷
telegram.me/baznegari/291
.
.
تشکر از تلگرام
نقش شبکه‌های مجازی و به ویژه پیام‌رسان‌های بی‌هزینه‌وبودجۀ مردمی همچو تلگرام، در نشان‌دادنِ سیاهی‌های پنهان و افشای جرائم و زشتی‌ها (و سپس تصحیح رفتارها که در پی‌اش می‌آید) بر کسی پوشیده نیست. هر روز ویدئویی مردمی از خلاف‌‌ها و اشتباهات فاحش مأموران و مسئولان و مردمان، میان اعضای تلگرام دست به دست می‌شود و موجب شرمندگی آنان و سازمان مربوطه شده و بی‌تردید در اصلاح امور نقش به سزایی می‌گذارَد. نمونۀ اخیرش برخورد بسیار زشتِ یکی دو مأمور زنِ انتظامی با دختران شاداب ایرانزمین است که مورد تقبیح دستگاه انتظامی نیز قرار گرفت.
ما ناسپاس نیستیم! و با صدایی بلند که راهِ هر گونه نفاق را ببندد فریادِ تشکر از تلگرام سر می‌دهیم که این‌چنین بی‌توقع به بهبودِ تدریجی امور کشورمان کمک می‌کند.
امید که رسانه‌های فعال و قدیمیِ داخلی نیز بتوانند با الگوگیری از پیام‌رسان مردمیِ تلگرام به بهبود اوضاع و شفاف شدن تصمیم‌گیری‌ها کمک کنند تا آرام آرام نوبتِ استقبال از پیام‌رسان‌های داخلی (چه دولتی چه غیر دولتی) فرا رسد.
تا دیروز (یعنی همین آغاز قرن کنونی) بی‌حیا کسی بود که روبند نداشت و نقاب از چهره می‌افکند! و امروز دختران شاداب و معصوم‌مان به جُرم موهای بافته و نمایان (که هویدا بودنش امری طبیعی و خدادادی است) بی‌حیا قلمداد می‌شوند. بد نیست گاهی تاریخ را ورق بزنیم! شاید در این ورق‌زدن‌ها پی ببریم که زنان مأمورِ امروز اگر دیروز! با همین حجاب کنونی‌شان بیرون می‌آمدند بی‌حجاب و بی‌حیا!! خوانده می‌شدند و سزاوار برخورد زشتِ امروزِ خودشان!
امیر ترکاشوند؛ 31فروردین1397
@baznegari
.....................................
کانال بازنگری شما را به خواندن یادداشتِ "تغییر مفهوم باحجاب بی‌حجاب در یکصدسالِ اخیر" دعوت می‌کند:
https://telegram.me/baznegari/127
.
.
فریاد پیکر بی‌جانِ رضاشاه بر سرِ تجزیه‌طلبان
درست پس از آن‌که یک مسئول حوزوی! در روز روشن و با خیالی آسوده! خواستار تشکیل کشور قم و تجزیۀ ایران شد بلافاصله رضاشاه! با پیکری بی‌جان و خسته (چه خودش باشد و چه شایعه‌اش) از لای خروارها خاک، سربرآورد و فریادِ ایران و فریاد یکپارچگی و عدم تجزیۀ بخش‌های آن (که خود عمرش را صرف تحقق آن کرد) برآورد.
http://www.aftabir.com/news/img/articles/2018-04-24-01-05-44.jpg
آیا می‌دانید رازِ این‌که چرا متولیان و نهادهای واکنش‌سریع‌مان به سخنِ آن تجزیه‌طلب واکنشِ تند نشان نمی‌دهند چیست؟ چون این بخشِ خاص از حاکمیت، فاقدِ تعلق خاطر به "ایران"! بماهو ایران هستند و فضای ذهن‌شان را فقط جمهوری اسلامی (دقیق‌تر بگویم حکومت اسلامی‌شیعی با تفسیر خودشان) پر کرده و هیچ جایی برای تعلقات سرزمینی باقی نگذارده؛ و چون در آن تجزیه، هیچ گزندی به حکومت اسلامی‌شان نمی‌رسد و بلکه قرار است قم حکومتش اسلامی‌تر شود بنابراین چه جای واکنش!؛ واکنش فقط از پیکر بی‌جان و هفتاد سال به‌خاک‌سپردۀ رضاشاه برخاست. رضاشاه! روحت شاد که جلوی تجزیه‌طلبان ایستادی و ایرانِ یکپارچه را تحویل ما دادی. ولا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی
امیر ترکاشوند، 1397/2/4
https://telegram.me/baznegari/293

............................................
کانال بازنگری- واکنش دو چهرۀ مذهبی به طرح تجزیۀ ایران و تشکیل کشور قم:
محمدحسین قدیری ابیانه
https://telegram.me/Ghadiri1404/5177
سیدمحمدعلی ایازی
https://telegram.me/HadiseVahy/298


@baznegari
.
.
المرجع الدینی السید کمال الحیدری:
النظرية الثالثة أصلاً ليس حكماً شرعياً وهذا هو الذي أختاره صاحب كتاب حجاب شرعي در عصر بيامبر أمير ترکاشوند

✔️دروس في خارج علم الفقه. فقه المرأة (98) – محاولة لعرض رؤية أخرى:

... أنا عندي منظومة أخرى كما أنت عندك منظومة ولهذا مرة نقول أن هذا كان حكماً شرعياً ـ الحجاب ـ في كل زمان ومكان فأجيبكم إذن اعملوا كما كان بلا حاجة إلى أن تشددوه علينا والآن انتم تجدوه مشدد، مشدد، مشدد، ومرة نقول حكم شرعي مرتبط بزمان خاص يعني الزمان والمكان مأخوذان قيد في الموضوع فمع انتفاء القيد ينتفي الحكم الشرعي هذا الاحتمال الثاني يعني مدخلية الزمان والمكان ليس بمعنى نفس الحكم وإنما في موضوع الحكم ومرة لا، أساساً هذا لم يكن حكماً بل كان حكماً ماذا؟ بل كان أمراً عرفياً اجتماعياً، ماذا تفتونا في الحجاب؟ هذه ثلاثة نظريات، النظرية الأولى حكم شرعي فيه إطلاق أزماني، أحوالي، أفرادي، النظرية الثانية يوجد فيه إطلاق أزماني أو لا يوجد؟ لا يوجد، النظرية الثالثة أصلاً ليس حكماً شرعياً وهذا هو الذي أختاره صاحب كتاب حجاب شرعي در عصر بيامبر أمير تركاشوند.
كتابه هذا يقع في مجلدين حدود ألف صفحة في صفحة المجلد الثاني تركاشوند في صفحة 984 يقول كطي آن ثابت كرديد بوشاندن سر را ميبايست به دلايل زير حمل بر رسم واعتبار اجتماعي كرد ونه حمل بر حجاب شرعي هذه النظرية الثالثة، يقول أنا هنا لست بصدد تأييده أو رده أبداً بل انقل النظريات بكرى لا يقولون السيد يقول الحجاب ليس واجب، لا بل انقل ماذا؟ إذن أنت لا تجيء تقول لي من الواضحات المسلّمات السيرة المتشرعية، قرأنا لكم العلامة شمس الدين ماذا قال؟ قال هذه السير المتشرعية والعرفية لها قيمة أو ليس لها قيمة؟ لأنه هذه تابعة لفتاوى الفقهاء هذه السير المتشرعية، فتحصل إلى هنا الأصل الخامس أو القاعدة الخامسة عندما نريد أن نتكلم في فقه المرأة لابد أن نلحظ ما صدر من النبي صلى الله عليه وآله قولاً أو فعلاً أو تقريراً هل كان جزءً من الحكم الشرعي المطلق لكل زمان ومكان وحال أم كان من الحكم الشرعي المقيد بالزمان والمكان أم لم يكن حكم شرعي أصلا والحمد لله رب العالمين.
https://telegram.me/alhaydarii/2425

http://alhaydari.com/ar/2018/04/65523
الصوت:
https://telegram.me/alhaydarii/2426
......................................................

كتاب حجاب شرعي در عصر بيامبر:
http://Telegram.me/baznegari/4

@baznegari
.
.
المرجع الدینی السید کمال الحیدری:

بإمكان الأعزة يرجعون إلى هذه العوامل يذكر 18 عامل في هذا التغليظ لطيف جداً العنوان كتاب حجاب شرعي در عصر بيامبر جلد دوم أمير تركاشوند العنوان: علل تغليظ آراء لماذا انه كانت فيها تسامح يوم عن يوم يحصل تشدد كما ضربت مثال أنا يقول أنا استقرأت 18 علة واحد اثنين إلى 18 ويبدأ من صفحة 852 إلى آخر الكتاب 18 علة يذكر ومع شواهدها مع أدلتها أنا فقط العناوين اذكرها أحكام كتب مقدس بيشي هذه الثقافات السابقة من دخلت عندنا جاءت لنا مع ماذا؟ فرأيت مسيحية أسلمت لكن حجابها ما شاء الله قلت بيني وبين الله هذه العفة وليست هذه فذهبنا وراء ماذا؟

نا ديده كرفتن شأن نزول وحي يا واقعيات عصر بيغمبر عدم النظر إلى الأعراف التي كانت في عصر النبي والتقاليد التي كانت تحكم المجتمع العربي والجاهلي وهذه من قال جزء من الدين تقول لي لماذا لم يقضي عليها يا عزيزي الخمر استطاع أن يقضي عليه في اليوم الأول؟ لماذا؟ من اليوم الأول لكان يقول لهم حرّم عليكم أليس كذلك، استطاع أو لم يستطع؟ أصلاً فعل أو لم يفعل؟ لماذا لم يفعل لأنه كانت هذه ظاهرة متجذرة في حياة هؤلاء لا يمكنهم أن يتخلصوا قال ولا تقربوا الصلاة وانتم سكارى وووو إلى المراحل التي الكل يعرفها وهكذا في الصلاة وهكذا في الصوم وهكذا وهكذا وهكذا إلى آخره ألم يحرّم ليالي شهر رمضان لا رفث التزموا أو لم يلتزموا؟ ماذا فعل لنا الإسلام؟ بيني وبين الله الأفضل يرفع الحكم ينسخ الحكم لأنه يستطيعون أو لا يستطيعون؟ لا يستطيعون هذه أحكام الإسلام العامل الثالث رواية عوره شمردن زنان هذه الرواية التي قرأناها التي صارت سبباً انه كلها لابد ماذا تصير الذي الآن تجدون في بعض المجتمعات الإسلامية قطعة لابد إلا اثنين عيون تخرج المسكينة فقط هذا نقاب الآن الموجود، و تبديل حجاب عرفي واعتباري به حجاب شرعي هذه واحدة من المشكلات ومن العوائق وخارج ساختن زنان از خطابهاي مطلق قالوا الخطابات القرآنية مختصة بمن؟

وهذا إن شاء الله تعالى في القاعدة اللاحقة سنذكرها وهو أن الخطاب القرآني خطاب ذكوري وان الخطابات ذكورية فالمرأة مشمولة أو لا؟ فإذا ليست مشمولة لكي يشملها الخطاب القرآني يحتاج إلى دليل لا أن الأصل شمول الخطاب للرجل والمرأة إلا ما خرج بالدليل الأصل عدم الشمول وهذه خطيرة في نظرية المعرفة و كره زدن تدين أخلاق وحياء به بوشش وحجاب يعني المرأة لا يثبت أنها عفيفة ومتخلقة إلا من خلال ملاكها مع انه توجد ملازمة أو لا توجد ملازمة؟ أبداً يقول أنت ثبّت لي هذا من الدين ودگرگوني معناي وازها وعبارات يعني الألفاظ أخذت المفردات الروائية معانيها الذي يريدها الشارع لو يريدها الحوزة أو المؤسسة الدينية هذا تمام الكلام في هذه القاعدة الخامسة والحمد لله رب العالمين.

(دروس في خارج علم الفقه. فقه المرأة (99) – محاولة لعرض رؤية أخرى):

http://alhaydari.com/ar/2018/04/65549/

الصوت:
https://telegram.me/alhaydarii/2434

............................................................
@baznegari
.
.
عُمر امام نمی‌تواند غیر متعارف باشد

(به بهانهٔ نیمه شعبان)

امیر ترکاشوند ۱۳۹۷/۰۲/۱۱

در زمان امام رضا، بازار اختلاف بر سرِ امامِ برحق، داغ بود. از رهگذر همین اختلافات، داستان‌های قدیمی و نیز به خاطر شدتِ علاقه به امامِ خود بود که اندیشه‌های حیرت‌آور پیرامون امام‌شان (که اینک ناپدید شده بود و در برابر دیدگانِ علاقه‌مندانش نبود) شکل می‌گرفت:

برخی قائل به غیبت امامِ خود شده؛ تا آن‌گاه که وقتش فرا رسد، از غیبت درآید و دست به تأسیس حکومت زَنَد و عدل و داد بگسترد.

برخی قائل به رجعت امامِ خود در آینده شده و فعلاً او را دچار مرگ موقت می‌دانستند؛ تا آن‌گاه که وقتش در هنگام ظهور فرا رسد و به اذن خدا سر از خاک بردارد و حکومت عدل بر پا کند و بساط ظلم برچیند.

برخی قائل به عمر دراز و غیر طبیعی برای امام خود شده، وی را محفوظ تا وقت ظهور تصور می‌کردند؛ تا آن‌گاه که وقتش فرا رسید شمشیر برکشد و جهان را منقاد عدل خود کند.

برخی ...

امام رضا با این اندیشه‌ها، که از سوی شیعیانِ رقیب مطرح می‌شد مخالف بود و همه چیز را در شکل طبیعی‌اش دنبال می‌کرد. از نظر وی و اجدادش،
امام باید در میان مردم باشد و نه غایب و سر به بیابان گذاشته؛
امام باید زنده و حیّ باشد و نه مُرده و در انتظار رجعت؛
امام باید عمرش طبیعی و بسانِ همه باشد و نه چندان دراز و کش‌دار که با آن بخواهد آمال بشریت را برآورده کند.

فهرستی از توضیحات متفاوت امام رضا و ائمهٔ ماقبلش در ردّ اعتقاد به منجی‌های حیرت‌آور و در ردِ زندگی غیر طبیعی برای امامان را، در زیر می‌آورم و یادآوری می‌کنم که تمام این بندها برگرفته از کلام ائمه است:

امام باید زنده باشد (و نه مُرده و در نوبتِ رجعت)
امام باید ظاهر و آشکار باشد و غایب نباشد
امام باید قابلِ "دیدن ، شناسایی و تشخیص هویّت" باشد
امام باید حرف بزند و سخنش شنیده شود
رهایی از مرگ جاهلی، اعتقاد به امام زندهٔ ظاهرِ قابل شناسایی است
امام باید حاضر و قابل المراجعه باشد (و نه غایب و دست‌نیافتنی)
هیچ احد الناسی نباید محروم از حضورِ! حجّت باشد
امام نباید عمرش از حدّ متعارف درازتر باشد
شیعه، نباید واقفی (یعنی قائل به غیبت امام و دراز شدنِ عمر وی) باشد
مبارزهٔ امام هفتم و هشتم با قائلین به غیبت!

در واقع، هر یک از بندهای فوق را امامان، در واکنش به عقایدِ "غیبت ، رجعت و کش‏دار شدنِ عمر" بیان کرده‌اند، از جمله امام رضا در واکنش به تفکّر واقفهٔ زمان خود (که می‌گفتند امام موسی کاظم غایب شده و نمُرده و منتظر بودند وی پس از غیبت، ظهور کند و به دستِ او بساط ظلم برچیده شده و عدل مستقر شود) چنین گفت:

اگر خدا بنا داشت عُمر کسی را به دلیل نیاز مردم به او، دراز کند باید این کار را در مورد رسول خدا می‌کرد.

قلت للرضا: جعلت فداك قوم قد وقفوا على أبيك يزعمون أنه لم يمت ، قال، قال: كذبوا وهم كفار بما أنزل الله عز وجل على محمد، ولو كان الله يمد في أجل أحد من بني آدم لحاجة الخلق إليه لمد الله في أجل رسول الله (اختیار معرفة الرجال شیخ طوسی ج ۲ ص ۷۵۹ ح ۸۶۷).


https://telegram.me/baznegari/299

.........................................
یادداشت بالا پیشتر با عنوان امام رضا و منجی‌های محیرالعقول منتشر شده بود و اینک به مناسبت نیمهٔ شعبان بازنشر گردید:
https://telegram.me/baznegari/101

در بارهٔ مفهوم غیبت و چگونگی غایب‌شدنِ امام دوازدهم به یادداشت زیر مراجعه شود:
https://telegram.me/baznegari/103
.
.
Forwarded from خرد منتقد
🔵 چه کسی ما را نجات می دهد؟

❇️ 1. عدالت در نجات
کسانی که معتقدند: در آخرالزمان، منجی از سوی خداوند ظهور خواهد کرد تا بساط ظلم و جور را برچیند و ترازوی عدالت را بر سر در آوردگاه جهان بیاویزد، چگونه این ایده را با ایده ی عدالت خداوند سازگار می کنند؟

از سویی باور دارند که چتر عدالت و احسان خداوند بر همگان گسترده است، از سویی دیگر، معتقدند خداوند صبر می کند تا در زمانی نامعلوم و در انتهای تاریخ، ساکنانِ بخت یارِ زمین را نجات دهد. اگر چنین است آن گاه میلیارد، میلیارد آدمیانی که در پهنه‌ی جغرافیا و در طول تاریخ زاده شدند، رنج کشیدند و رفتند، چه می شود؟ آیا آنان حق نجات نداشتند؟ چرا حلقه ی انبوه آدمیان در طول تاریخ در گرداب مخوف رنج دست و پا زدنند و خدا آنها را نجات نداد و نمی دهد؟

اگر قرار است نجات بخشی ظهور کند و ساکنان پایان تاریخ را نجات دهد، آن گاه خداوند در برابر این پرسش که پس "عدالت در نجات" چه می شود، چه پاسخی خواهد داد؟ چه پاسخی خواهد داد اگر انبوه آدمیان با چشمانی گریان، لابه کنان در محضرش حاضر شوند و بگویند: چرا ما را از آن همه درد و رنج نجات ندادی؟
به راستی ایده ی نجات آخرالزمانی با ایده ی عدالت خداوند، چگونه می تواند سازگار افتد؟

❇️ 2. منجی قدسی یا منجی عرفی؟
در فرهنگ ها و ادیان، هماره منجی ای را وعده می دادند و می دهند.
✔️ تا پیش از رنسانس، منجی گرایان دو باور داشتند:
اولا، منجی در آینده خواهد آمد
و ثانیا، از آن سوی ابرها و از آسمان ظهور خواهد کرد.

✔️اما انسان عهد رنسانس و به ویژه پس از آن،
اولا چشم از روزهای نیامده برگفت، زیرا می خواست از "اکنون و اینجا"ی نامطلوبش نجات یابد.
و ثانیا، انتظارش را از افق برگرفت و به خودش به منزله‌ی انسان واقعا موجود، خیره شد.

بدین سان منجی آفاقی به منجی انفسی تغییر چهره یافت. دست خواهش از بیرون به نجات بخشی از درون خویش گشاده شد. رنسانس در این معنی، بازگشت نگاه از آسمان به زمین بود. از نجات بخش قدسی به نجات بخش عرفی بود.

در آیه‌ی 11 از سوره‌ی رعد آمده است: "خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند."دگرگونی از حال بد به حال خوب و یا از حال خوب به حال بد، بر اساس این آیه به آدمیان واگذار شده است.

باورمندان به منجی آخرالزمانی، باورشان را با سخنی به این صراحت از سوی خداوند، چگونه سازگار می کنند؟ این باور که، خدا تغییر احوال و سرنوشت آدمیان به خودشان نهاده است، چگونه با نجات بخشی که از آن سوی آسمان تجلی می کند و آدمیان و جهانیان را از حال بد، به حال خوب برمی گرداند؟ مگر قرار نبود خود آدمیان، مهار خود را در دست داشته باشند و خود،‌ نجات بخش خود شوند؟
آدمی چه بسیار رنج کشید تا دریابد سیمرغ همان سی مرغ است

✍️ علی زمانیان - ...97/02/11

https://t.me/kherade_montaghed
آیا امام حسن عسگری فرزند داشته؟
(به بهانۀ نیمۀ شعبان)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۶/٠۲/۲۲
t.me/baznegari

امام حسن عسگری امام یازدهمِ ما شیعیان در سنّ ۲۸ سالگی در سال ۲۶٠ هجری قمری درگذشت. با درگذشت وی این پرسش بسیار مهم مطرح است که آیا از او فرزندِ پسری (و اساساً فرزندی) به جا ماند که سلسلۀ امامت را تداوم بخشد و یا با این درگذشت، نوار امامت قطع شد و به پایان رسید؟
در این باره سه احتمال مطرح است: ۱- او دارای یک فرزند بوده که همان امام دوازدهم است ۲- او بدون فرزند از دنیا رفت و خاتم‌الائمّه شد ۳- او دارای فرزندان متعدد (بنا بر قولی ده فرزند) بود که امام دوازدهم نیز از جملۀ آنان است.

اینک به شرح کوتاهِ تلگرامی در بارۀ هر یک می‌پردازم:

🔸یک فرزند:
این احتمال، قائل است که امام یازدهم صاحب فرزندی پسر گردید و زنجیرۀ امامت به او سپرده شد. استدلال قائلان، برای اثبات ولادتِ آن فرزند، یکسان نیست و به دو گروه زیر تقسیم می‌شوند:
الف- شواهد عینی و نَقلی: اینان در تأیید تولدِ آن فرزند، به نقل‌های موجود در کتب روایی استناد می‌کنند که مطابق آن‌ها، برخی از اعضای خانواده و نیز برخی از یاران امام حسن عسگری، مولود را با چشم خود دیده‌اند.
ب- استدلال کلامی: برخی دیگر از قائلان، با استناد به این اعتقاد کلامی که علامتِ "امامِ برحق" این است که صاحب پسر شود، بر همین اساس پس از درگذشت امام حسن عسگری معتقد شدند که وی از آن‌جا که امامِ بر حق است لابد فرزند داشته ولی به مردم نشان نداده و به غیبت رفته است. اینان روایاتی که گروه الف به آن استناد می‌کنند را ضعیف دانسته (و یا قائل به صدور آن‌ها در دهه‌های بعد می‌باشند) و ناچار به این استدلال کلامی بسنده می‌کنند.


🔸فاقد فرزند:
این گروه معتقدند که امام حسن عسگری بدون فرزند از دنیا رفت و در نتیجه خاتم‌الائمه به شمار می‌آید که سلسلۀ امامت با او به پایان رسید همچنان‌که حضرت محمد (ص)، خاتم‌الأنبیا بود و نوار نبوت با او ختم شد،. اینان روایات مربوط به تولد را ضعیف و غیر قابل استناد می‌دانند.


🔸چند فرزند:
مطابق این احتمال امام حسن عسگری دارای چند فرزند بوده که برخی آن را بالغ بر شش و حتی ده فرزند دانسته‌اند!
بر این اساس امام دوازدهم دارای چند خواهر و چند برادر بوده است.
نام فرزندان امام حسن عسگری مطابق این احتمال (با احصاءِ حدّاکثری) چنین است:
۱- محمّد (مهدی): که همان امام دوازدهم است.
۲- موسی: روایت دیدار علی بن ابراهیم بن مهزیار با این دو برادر (محمد و موسی) قابل توجه است.
۳- علی اصغر: از یکی از نویسندگان قرن دهم نقل است که نَسَب سادات کستکن سبزوار به وی می‌رسد.
۴- جعفر: در جایی آمده که وی در دو سالگی شهید شد و قبرش در ری است (ر.ک: نگینی بر انگشتر کویر ص ۷٠).
۵- ابراهیم
۶- حسین
۷- فاطمه: نقل است که وی در حینِ سفرِ پدرش امام حسن عسگری برای زیارت امام رضا، در وسط راه در کاشان بیمار شد و درگذشت. سال گذشته مقبرۀ فاطمه بنت العسگری را در جریان پژوهشم در آران بیدگلِ کاشان دیدم.
۸- اُمّ‌موسی
۹- عایشه
۱٠- دلاله.
مطابق همین احتمال، برخی از این اسامی ممکن است تکراری و یا حتی خواهران و برادران امام حسن عسگری باشند و نه فرزندان او.

(برگرفته از کتابِ در دستِ پژوهش با عنوان "عسگری سوم").
telegram.me/baznegari/148
.
.
خسارات حماقت و بی‌عقلی

گروهی نزد رسول‌خدا به ثناگویی از مردی پرداختند تا آن‌جا که همهٔ خصالِ خوب را به او نسبت دادند. رسول‌خدا گفت: عقل و خِرَدش چگونه است؟ آنان [با تعجب] گفتند: ای رسول‌خدا! ما به تو از جِدّ و جهد او در انجام عبادت و کارهای خیر خبر می‌دهیم و تو در بارهٔ عقلش از ما می‌پرسی؟ پس رسول‌خدا گفت: «مصائبی که آدم احمق با حماقت‌هایش به بار می‌آورد بزرگتر از آثار گناهِ فاجران است».

وأثنى قوم بحضرته على رجل حتى ذكروا جميع خصال الخير فقال رسول‌الله: كيف عقل الرجل؟ فقالوا: يا رسول‌الله نخبرك عنه باجتهاده في العبادة وأصناف الخير تسألنا عن عقله؟ فقال ص: إن الأحمق يصيب بحمقه أعظم من فجور الفاجر وإنما يرتفع العباد غدا في الدرجات وينالون الزلفى من ربهم على قدر عقولهم (تحف‌العقول ص 54).

کانال بازنگری
telegram.me/baznegari
.
.
توانایی عقل/انسان بر ادراک همهٔ حسن و قبح‌ها
@baznegari
رسول‌خدا: این است و جز آن نیست که تشخیص هر خیر و خوبی، با عقل است. کسی که عقل ندارد بی‌دین است.

وقال ص: انما یدرک الخیر کله بالعقل ولا دین لمن لا عقل له (تحف‌العقول ص ۵۳ ح ۱۴۳). telegram.me/baznegari
راهِ حلی برای بحران عمر غیر متعارفِ امام دوازدهم

امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
@baznegari

زندگیِ سه‌پاره/سه‌باره
استاد فقید محمدباقر بهبودی معتقد بود حضرت محمد (ص) از سوی خدا وظیفه داشت که تمام آموزه‌های دین را به ظهور و بروز رساند و پیاده کند: "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیُظهره علی الدین کلّه" او بر این باور بود که چون رسول‌خدا در طول زندگیِ ۶۳ ساله‌اش نتوانست به همۀ این مهم دست یابَد پس ناچار مطابق آیۀ زیر باید یک بار دیگر به زندگی دنیا بازگردد تا اجرای برنامه‌های قرآن که بر وی فرض بود را محقق کند: "انّ الذی فرض علیک القرآن لرادّک إلی معاد" (به یقین خدایی که اجرای قرآن را بر تو فرض و قطعی ساخته است بعد از مرگ مجدّداً به این دنیا بازَت خواهد آورد تا برنامه‌های قرآن را به کمال برسانی -معانی القرآن-). او معتقد بود این اتفاق و این رجعت و این بازگشتِ دوبارۀ رسول‌خدا به زندگی دنیا، پس از حدود دو و نیم قرن از درگذشت در زندگی اوّلش به وقوع پیوست! بله او امام دوازدهم را رجعت یافتۀ خودِ محمد (ص) می‌دانست که این بار از طریق یکی از نوادگانش یعنی امام حسن عسکری پا به عرصۀ گیتی نهاده بود! او حدیث حسینٌ مِنّی و أنا مِن حسین را در همین راستا تفسیر می‌کرد یعنی حسین را از نسل خود، و خود را نیز از نسل حسین می‌دانست (نیز به احادیث موافقت نام و کنیۀ موعود با نام و کنیۀ پیامبر دقت کنید). اما مأموریتِ محمّد (ص) در این‌جا نیز به فرجام نرسید چون امام دوازدهم (= محمدِ رجعت‌یافته) در این دوران نیز به علل سیاسی و آماده نبودنِ شرایط نتوانست کاری جز زندگی مخفی از پیش بَرَد و ناچار سرنوشت به گونه‌ای رقم خورد که وی زندگی سومی را در پیشِ رو داشته باشد اما نه همچو بارِ قبل که مردن و سپس زاده‌شدن باشد بلکه این بار همانند اصحاب کهف شد که با وقوع رویدادی طبیعی در غاری از کوهستان‌های اطراف مدینه به خوابِ عمیق فرو رفت و اینک نیز پس از هزار و صد سال همچنان در همان خوابِ اصحاب کهفی به سر می‌بَرَد تا با وقوع رویداد طبیعی دیگری، هنگامۀ ظهور و برخاستن فرا رسد و به تکمیل مأموریت الهی‌اش بپردازد. (ایشان عدد ۳۰۹ در حدیث زیر را به نوع موت مهدی یعنی همانندی با بیهوشیِ اصحاب کهف تفسیر می‌کرد و نه به مدت حکمرانیِ او: والله لیملکن منّا أهل البیت رجل بعد موته ثلاثمائه سنه یزداد تسعاً ...).

نادرست بودنِ تشبیه عمر نامتعارفِ ۱۱۵۰ ساله به نوح و خضر و عیسی:
کسانی که معتقد به تولد امام دوازدهم (فرزند امام حسن عسگری) هستند یا باید قائل به عمر متعارف وی بوده و در نتیجه عمر او را در همان قرن سوم و نهایتاً نیمۀ نخست قرن چهارم، پایان‌یافته بدانند (چنان‌که برخی گزارشات دالّ بر آن است) و در نتیجه باید قائل به ختم امامت شوند چنان‌که پیشتر قائل به ختم نبوت شدند و یا اگر قائل به غیر متعارف بودن و کش‌دار شدنِ عمر اویند ناچار باید به راهی همانند آن‌چه مرحوم بهبودی مطرح کرد دل ببندند زیرا در غیر این صورت توجیه زندگی یک هزار و یکصد و پنجاه ساله ناپذیرفتنی بوده و قائلان نمی‌توانند حتی به نیم ساعت نقد پاسخ دهند. تشبیه آن عمرِ غیر متعارف به مورد نوح و عیسی و خضر صحیح نمی‌باشد زیرا .... (ادامه دارد)
Telegram.me/baznegari/307


...................................
یادداشت پیشین با عنوانِ "عمر امام نمی‌تواند غیر متعارف باشد":
https://telegram.me/baznegari/299
بازخوانی آیات روزه. در عهد ظهور پیامبر گرامی و در زمان نزول قرآن، بخش عمده‌ای از مردم دچار "بحران غذا/خوراک" بودند و به معنای واقعی کلمه، نیازمند نانِ شب بودند. این واقعیتِ تلخ را در آیات متعددی از قرآن می‌توان سراغ گرفت. متعهدان، متدینان و دغدغه‌مندانِ جامعه از پا ننشستند و از باب همدردی، هر ماه سه روز را روزه‌داری می‌کردند تا دردِ گرسنگان و بحران‌زدگان را بچشند. قرآن ضمن تأیید این برنامۀ انسانی، بر کارکردِ آن افزود و شرکت‌کنندگان در این برنامه را مخیّر کرد تا: یا ماهی سه روز همانند گرسنگان طعم بحرانِ خوراک را بچشند و یا سه روز غذا در اختیار همنوعان نیازمند قرار دهند. قرآن در هنگام بیان طرح ارتقائیِ خود، استثنائاً در خصوصِ نوبت ماه رمضان، آن تخییر را برداشت و به پاسداشت سالگرد نزول قرآن در آن ماه، خواهانِ لزوم روزه‌داری در آن شد. بنابراین برنامۀ روزه در قرآن از یک نگرانی اجتماعی سرچشمه می‌گیرد که با معنویتِ نزول قرآن در رمضان گره می‌خورَد. پس روزۀ کارکردگرایانۀ قرآن سی و شش روز است که از آن میان سی و سه روزش "واجب تخییری" بوده و سه روزش "واجب تعیینی" است. قرار است اواسط هفته، نظریه‌ام در این خصوص را با عنوان "بستۀ روزه" در مؤسسه‌ای ارائه کنم. پیش از این در یکی دو سال گذشته نیز در جمع‌های محدود دو سه بار به تبیین آن پرداخته بودم. امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۹ (سوم رمضان ۱۴۳۹).
https://telegram.me/baznegari/308
.
.
حفظ کیانِ ملّی!!
اگر کیان اسلام در خطر باشد و همزمان کیان ملّی نیز با خطراتی همچو تفرقۀ ملی یا فروپاشی ملی روبرو باشد و چنان‌چه حفظ یکی از آن دو به معنای از دست رفتن دیگری باشد، در این میان چه باید کرد؟
هارون پیامبر بزرگ الهی، انتخابِ خود را کرد او حفظ کیان ملی!، وحدت ملی! و جلوگیری از تفرقۀ ملی! را به قیمت به مخاطره افتادنِ توحید و تقویت شرک! برگزید و حضرت موسی نیز بر این انتخاب صِحّه گذارد!!
هنگامی که موسی دید قومش در غیاب وی دوباره به شرک و گوساله‌پرستی روی آوردند، بر هارون که جانشینش بود خشم گرفت که چرا جلوی آن را نگرفتی و به آن تن دادی؛ و هارون در پاسخ، برادرِ انقلابی و تندمزاجش موسی را دعوت به آرامش کرد و گفت: ترسیدم برخلاف سفارشت، کار به تفرقۀ ملی بکشد!:
إنّی خشیتُ أن‌تقول فرّقتَ بین بنی‌إسرائیل و لم‌تَرقُب قولی (سورۀ طه آیه ۹۴)
بنابراین نرمش قهرمانانۀ ۲ و ۳ و...، برای کسب منافع ملی (ولو که با شعائر انقلابی زاویه داشته باشد) دارای الگوی غلیظ‌ترِ قرآنی می‌باشد چه، در این‌جا قرار نیست نه شرکی رقم بخورَد و نه توحید تضعیف شود.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
telegram.me/baznegari/309
.
.
Forwarded from خرد منتقد
🔴 عبدالمطلب و ما


از خانه ات دفاع کن

ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل، از مردم حبشه بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید.
ابرهه به علت بی حرمتی یکی از اعراب به کلیسایی که ساخته بود، تصمیم گرفت کعبه را تخریب و منهدم کند.
در آن زمان، عبدالمطلب پرده دار کعبه و مدافع حرم خدواند بود. وقتی شنید که ابرهه با سپاهی بزرگ برای حمله به کعبه در راه است با خدا راز و نیاز کرد. و گفت:" بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند."


لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست."

❇️ ما چه می کنیم؟

سرمایه های مادی و معنوی و انسانی ایران را در چند هزار کیلومتر آن سوتر می‌بریم تا از حرمی دفاع کنیم که نه ما پرده دار آن هستیم و نه حتی قطعیتی وجود دارد که آیا قبر زینب کبری(ع)، در آن جا است یا خیر. علاوه بر صرف بودجه‌ها، جوانانی از این کشور در پای دفاع از یک احتمال، جان‌شان را از دست می‌دهند. سپس نام‌شان را شهدای دفاع از حرم می‌گذاریم.

✔️ از خود می‌پرسم چرا عبدالمطلب که مستقیما مسؤلیت دفاع از حرم کبریایی را داشت از کعبه دفاع نکرد؟
آیا ما کار درستی می‌کنیم که از حرم احتمالی یکی از بندگان خاص خدا در آن سوی مرزها دفاع می کنیم و یا عبدالمطلب که از حرم خود خدا هم دفاع نکرد، مکانی که مسؤلیتش مستقیما با او بود؟

✍️ علی زمانیان - ...97/03/07

https://t.me/kherade_montaghed
Forwarded from آن‌سو | AnSoo
‍ بازخوانی آیات روزه (دزفول)
امیر ترکاشوند
۱۷ خرداد ۱۳۹۷ برابر با شب ۲۳ رمضان ۱۴۳۹

محورهای این سخنرانی:
🔸 ابلاغ روزه و اشاره به پیشینه و هدف

🔸 ایام روزه‌داری: ماهی سه روز (در سال ۳۶ روز)

🔸 جایگزینِ روزه: اِطعام درماندگان

🔸 بحران غذا! راز جایگزین‌پذیری روزه

(بنابراین هر ماه: یا سه روز روزه یا تامین سه روز غذای مسکین)

🔸 دو ویژگیِ رمضان در برنامۀ ابلاغی ماهی سه روز روزه:
ویژگی۱. سه روز سهمیۀ رمضان، به پاسداشتِ نزول قرآن در آن ماه، عیناً و بدون جایگزین روزه گرفته شود
ویژگی۲. روزه‌های قضای ماه‌های پیش، در این ماه تسویه و تکمیل شود

🔸 تعریف روزه و طول ساعتِ آن.

🔹كانال شخصی امیرحسین ترکاشوند:
@Baznegari

⬇️ دريافت فايل شنیداریِ كامل اين جلسه با كيفيت خوب:
t.me/AnSoo
خانه‌خرابیِ جمعه و جماعت
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۲۳
telegram.me/baznegari/313

امام جمعۀ اصفهان صادقانه و بی‌هیچ شیله‌پیله سال‌هاست که آموخته‌های فقهیِ خود را با سادگی و اعتماد به نفس، در جامعه و از موضع حکومتی منتشر می‌کند تا کشور را به آمال خشک و بی‌روحِ فقه سنتی حواله دهد. او اخیراً گفته: «روایت داریم اگر فردی سه هفته از روی بی‌اعتنایی نمازجمعه را ترک کرد باید خانه را روی سرش خراب کرد»:

http://aftabnews.ir/fa/news/528308

گمانم ایشان در نقل روایت دچار اشتباه شده زیرا تا آن‌جا که خاطرم هست آنچه پیرامون ترک نماز جمعه در روایات مطرح شده این است که اگر فردی سه هفتۀ پیاپی نماز جمعه نرود "منافق است یا خدا بر قلبش مُهر می‌زند" و یا از این دست تعابیر..

خب این را اصلاح نکردم تا خواننده خرسند شود که خدا را شکر، چنان مجازات سختی وجود ندارد و بحمدالله بخیر گذشت؛ نخیر، همان مجازات، البته کمی شدیدتر (آتش زدن خانه) و بر علیهِ طیفی وسیع‌تر (کسانی که نماز جماعت نمی‌روند) وجود دارد!، ببینید:
عن ابن أبی‌یعفور قال: قلت لأبی‌عبدالله: بما تعرف عداله الرجل بین المسلمین .... وقال رسول‌الله: لا غيبة إلا لمن صلى في بيته ورغب عن جماعتنا ومن رغب عن جماعة المسلمين وجب على المسلمين غيبته وسقطت بينهم عدالته ووجب هجرانه وإذا رفع إلى إمام المسلمين أنذره وحذره فإن حضر جماعة المسلمين وإلا أحرق عليه بيته و من لزم جماعتهم حرمت علیهم غیبته و ثبتت عدالته بینهم (تهذیب ج 6 ص 241 ح 596)
یعنی: روایت است که هرکس از نماز جماعت روگردان باشد بر مسلمان‌ها واجب!! است که غیبتِ او را کنند و او (با ترک نماز جماعت) از عدالت می‌افتد و باید رفت‌وآمد با وی را قطع کرد و امام مسلمین باید او را بترساند و از ترک نماز جماعت برحذر دارد پس اگر اهل نماز جماعت شد که هیچ وگرنه باید خانه‌اش را روی سرش به آتش کشاند!! و اگر کسی اهل نماز جماعت باشد با این کار هم عادل شمرده می‌شود و هم نباید بر علیه او غیبت کرد.

ببینید در همین یک قلم روایتِ غیر مطابق با قرآن (که متأسفانه قدما با اتکا به آن‌ها فتوا صادر می‌کردند) چه فجایع بزرگِ ضد اخلاقی و ضدّ انسانی، به سادگی آبِ خوردن رقم خورده است:
نگاه آپارتایدی به مقولۀ اخلاق (تبعیض‌بردار شدنِ فعل غیر اخلاقیِ غیبت)
بازی با مفهوم متعالی عدالت (و آن را به شرکت یا عدم شرکت در نماز جماعت رساندن)
شِعب ابیطالب بر علیهِ غیرمسجدی‌ها راه انداختن (و روابط متعارف انسانی را تخریب کردن)
توسعۀ جُرم به حوزه‌های شخصی
کیفرهای دهشتناک و ضد تربیتی وضع کردن.

به راستی اگر قرار باشد خانۀ کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی‌کنند را با ساکنانش به آتش کشاند و یا به قول آن امام جمعه، خانۀ کسانی را که سه هفته پیاپی در نماز جمعه حاضر نمی‌شوند را بر سرشان خراب کرد، در این صورت چند درصد از مردم ایران باقی می‌مانند؟ گمانم دستِ‌کم نود و پنج درصد مردم (حتی اکثریت قاطع روحانیون، پاسداران، قضات دادگستری، مأموران انتظامی و...) را باید خانه‌خراب و روانۀ گورستان کرد!!
این حذف‌ها و کشت‌وکشتارها در مبانی قدما امری عادی بوده و آن را برای پاکسازی جامعه از گناه!!! لازم می‌دانند و درست به همین خاطر است که مهدی در نگاه اینان، کارش فتح جهان با شمشیر و از میان بردن گناه (کفر و فسق) بوده و در این راه چنان کشتاری به راه می‌اندازد که از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را می‌کشد: القائم إذا قام بالغضب فيقتل من ألف تسعمائة وتسعة وتسعين (بحار ج 24 ص 398).

بنابراین باید صداقت و سادگی این امام جمعه را ستود و اجازه داد تا بیشتر به طرح محتوای فقه سنتی پرداخته شود تا مگر عقلا به فکر افتند و درمانی اساسی را در دستور کار قرار دهند.

#به‌کجامی‌برندمان؟
t.me/baznegari
.
.