چرا یوسفِ پیامبر!!!
در دوران خشکسالی
دعوت به نماز باران نکرد؟
(حضرت یوسف برای خشکسالیِ هفت ساله آیا نماز باران خواند یا تدبیر به خرج داد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۸/۲۷
برجستهترین مثال قرآنی پیرامون خشکسالی و باران نیامدن، داستانِ پیشبینی هفت سال خشکسالی، و اتخاذ سیاستِ ذخیرهسازی در سالهای پیش از آن، در کلام حضرت یوسف مطابق آیات نورانی قرآن است (ر.ک: سوره یوسف آیات ۴۷ تا ۴۹).
آقای رضایی در مسجد با استناد به همین آیات، سخن از لزوم اتخاذ تدابیر کارشناسی، به جای توسّل به نماز باران و استسقا، در دوران خشکسالی گفت تا بحران مدیریت شود.
آری بدیهی است که او اخبار و داستانهای مربوط به خواندن نماز باران را بارها شنیده و خوانده است اما ترجیح داده به جای آن (، که نمیدانیم اثربخش است یا نه)، به آیات روشن قرآن که از قول یوسفِ صِدّیق، لزوم اتخاذ تدبیر را گوشزد کرده و لام تا کام از نماز باران حرفی نزده، استناد کند.
ما هیچ مشکلی با خواندن نماز باران از سوی علاقهمندان، در روزهای خشک (که هواشناسی نیز بارش را پیشبینی نکرده باشد) نداریم (و اساساً مگر دعا کردن برای بارش باران اشکال دارد؟) اما باید دانست که راهِ قرآنی در این موضوع نه خواندن نماز بلکه اتخاذ تدابیر علمی و ذخیرهسازی و... است.
https://t.me/baznegari/1653
در دوران خشکسالی
دعوت به نماز باران نکرد؟
(حضرت یوسف برای خشکسالیِ هفت ساله آیا نماز باران خواند یا تدبیر به خرج داد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۸/۲۷
برجستهترین مثال قرآنی پیرامون خشکسالی و باران نیامدن، داستانِ پیشبینی هفت سال خشکسالی، و اتخاذ سیاستِ ذخیرهسازی در سالهای پیش از آن، در کلام حضرت یوسف مطابق آیات نورانی قرآن است (ر.ک: سوره یوسف آیات ۴۷ تا ۴۹).
آقای رضایی در مسجد با استناد به همین آیات، سخن از لزوم اتخاذ تدابیر کارشناسی، به جای توسّل به نماز باران و استسقا، در دوران خشکسالی گفت تا بحران مدیریت شود.
آری بدیهی است که او اخبار و داستانهای مربوط به خواندن نماز باران را بارها شنیده و خوانده است اما ترجیح داده به جای آن (، که نمیدانیم اثربخش است یا نه)، به آیات روشن قرآن که از قول یوسفِ صِدّیق، لزوم اتخاذ تدبیر را گوشزد کرده و لام تا کام از نماز باران حرفی نزده، استناد کند.
ما هیچ مشکلی با خواندن نماز باران از سوی علاقهمندان، در روزهای خشک (که هواشناسی نیز بارش را پیشبینی نکرده باشد) نداریم (و اساساً مگر دعا کردن برای بارش باران اشکال دارد؟) اما باید دانست که راهِ قرآنی در این موضوع نه خواندن نماز بلکه اتخاذ تدابیر علمی و ذخیرهسازی و... است.
https://t.me/baznegari/1653
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
چرا یوسفِ پیامبر!!!
در دوران خشکسالی
دعوت به نماز باران نکرد؟
(حضرت یوسف برای خشکسالیِ هفت ساله آیا نماز باران خواند یا تدبیر به خرج داد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۸/۲۷
برجستهترین مثال قرآنی پیرامون خشکسالی و باران نیامدن، داستانِ پیشبینی…
در دوران خشکسالی
دعوت به نماز باران نکرد؟
(حضرت یوسف برای خشکسالیِ هفت ساله آیا نماز باران خواند یا تدبیر به خرج داد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۸/۲۷
برجستهترین مثال قرآنی پیرامون خشکسالی و باران نیامدن، داستانِ پیشبینی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهید باهنر و تعلیق امامت به قبول مردم
امامت! و رهبری جامعه منهای "پذیرش مردم و رأی مردم و قبول مردم" درست نیست و اصلاً معنا ندارد (شهید محمدجواد باهنر)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۸/۲۸
اگر مردم امام و رهبرِ بالقوّهای را نخواهند، آیا رهبری و ولایتِ او معنا دارد؟
پاسخ باهنر:
《و آخرین نکته در مورد امام و امامت [این است که] مورد قبول مردم باشد یعنی اگر چنانچه کسی صفات خوب را هم دارد ولی مردم نپذیرفتنش، نمیتواند رهبری کند. رهبری در اسلام، امامتِ متکی به قبول و پذیرش مردم است و لذا در اینجا ما دامنهی بحث زیادی داشتیم: پیغمبر، پیغمبر است ولی کِی امام است کِی ولیّ است؟ وقتی مردم بیعت کنند باهاش یعنی مردم قبول کنند، بپذیرند، آن وقت میتواند امر و نهی کند و والی تعیین کند. حضرت علی به یک حساب امام بود به یک حساب ولیّ بود ولی اون امامتِ سیاسی، امامت اجتماعی و حکومتی، کِی توانست اجرا کند و اِعمال کند؟ بعد از اینکه مردم ریختند و بیعت کردند با او، پذیرفتند، قبول کردند. اگر پذیرشِ مردمی نباشد، امامت معنا ندارد؛ و لذا اصلاً حکومت و امامت در اسلام، منهای مردم و رأی مردم و قبول مردم درست نیست》
ویدئو "اینجا"
T.me/baznegari/1654
امامت! و رهبری جامعه منهای "پذیرش مردم و رأی مردم و قبول مردم" درست نیست و اصلاً معنا ندارد (شهید محمدجواد باهنر)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۸/۲۸
اگر مردم امام و رهبرِ بالقوّهای را نخواهند، آیا رهبری و ولایتِ او معنا دارد؟
پاسخ باهنر:
《و آخرین نکته در مورد امام و امامت [این است که] مورد قبول مردم باشد یعنی اگر چنانچه کسی صفات خوب را هم دارد ولی مردم نپذیرفتنش، نمیتواند رهبری کند. رهبری در اسلام، امامتِ متکی به قبول و پذیرش مردم است و لذا در اینجا ما دامنهی بحث زیادی داشتیم: پیغمبر، پیغمبر است ولی کِی امام است کِی ولیّ است؟ وقتی مردم بیعت کنند باهاش یعنی مردم قبول کنند، بپذیرند، آن وقت میتواند امر و نهی کند و والی تعیین کند. حضرت علی به یک حساب امام بود به یک حساب ولیّ بود ولی اون امامتِ سیاسی، امامت اجتماعی و حکومتی، کِی توانست اجرا کند و اِعمال کند؟ بعد از اینکه مردم ریختند و بیعت کردند با او، پذیرفتند، قبول کردند. اگر پذیرشِ مردمی نباشد، امامت معنا ندارد؛ و لذا اصلاً حکومت و امامت در اسلام، منهای مردم و رأی مردم و قبول مردم درست نیست》
ویدئو "اینجا"
T.me/baznegari/1654
مستجابالدعوه بودنِ فرعون
در بارش باران
(کاش فرعونی پیدا شود)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۸/۲۸
مطابق روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه از امام جعفر صادق نقل کرده، یاران فرعون نزد او از کاهش آب نیل و این که آن مشکل موجب هلاکمان خواهد شد سخن گفتند؛ فرعون گفت فعلاً بروید. شب که شد فرعون به میانِ رود نیل رفت و دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! میدانی که میدانم جز تو کسی نمیتواند آب بیاورَد پس آبمان دِه. صبح که شد، رود نیل فوران زد و سرشار از آب شد.
متن روایت:
《قال الصادق ع جاء أصحاب فرعون إلى فرعون فقالوا له غار ماء النيل و فيه هلاكنا فقال: انصرفوا اليوم، فلما ان كان من الليل (جن اللیل) توسَّط النيل و رفع يديه إلى السماء و قال: اللهم إنّك تَعلم أنّى أعلم أنه لا يقدِر على أن يجئَ بالماء إلّا أنت فجِئنا به فأصبَح النيل يَتَدَفَّقُ》
(جامع احادیث الشیعه ج ۶ ص ۳۷۳ و ۳۷۴ ش ۵۳۵۲ ، من لا يحضره الفقيهِ صدوق ج ۱ ص ۵۲۶)
داستانهای فراوانی از وجود علمای پارسا و سینهسوخته که با دعا و نماز استسقائی، دریچههای آسمان را باز کردند و سیلاب در شهر و دیار راه انداختند، برایمان نقل میکردند و ما دورادور دلخوش به آن نقلهای راست و ناراست بودیم. اینک که با وجود سالها خشکسالی و بسیج مُلک و دولت برای رویش چنان پارسایانی، اما به توفیق نرسیدیم (و دریغ از حتی یک نمونه مستجابالدعوه)، آرزو میکنیم کاش فرعونی پیدا شود تا با نیایش خالصانهاش به درگاه الهی دلِ آسمان را به مهر آورد و خاکهای تفتیده و رودهای مرگیده و سدهای خشکیده را سیراب کند.
https://t.me/baznegari/1655
در بارش باران
(کاش فرعونی پیدا شود)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۸/۲۸
مطابق روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه از امام جعفر صادق نقل کرده، یاران فرعون نزد او از کاهش آب نیل و این که آن مشکل موجب هلاکمان خواهد شد سخن گفتند؛ فرعون گفت فعلاً بروید. شب که شد فرعون به میانِ رود نیل رفت و دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! میدانی که میدانم جز تو کسی نمیتواند آب بیاورَد پس آبمان دِه. صبح که شد، رود نیل فوران زد و سرشار از آب شد.
متن روایت:
《قال الصادق ع جاء أصحاب فرعون إلى فرعون فقالوا له غار ماء النيل و فيه هلاكنا فقال: انصرفوا اليوم، فلما ان كان من الليل (جن اللیل) توسَّط النيل و رفع يديه إلى السماء و قال: اللهم إنّك تَعلم أنّى أعلم أنه لا يقدِر على أن يجئَ بالماء إلّا أنت فجِئنا به فأصبَح النيل يَتَدَفَّقُ》
(جامع احادیث الشیعه ج ۶ ص ۳۷۳ و ۳۷۴ ش ۵۳۵۲ ، من لا يحضره الفقيهِ صدوق ج ۱ ص ۵۲۶)
داستانهای فراوانی از وجود علمای پارسا و سینهسوخته که با دعا و نماز استسقائی، دریچههای آسمان را باز کردند و سیلاب در شهر و دیار راه انداختند، برایمان نقل میکردند و ما دورادور دلخوش به آن نقلهای راست و ناراست بودیم. اینک که با وجود سالها خشکسالی و بسیج مُلک و دولت برای رویش چنان پارسایانی، اما به توفیق نرسیدیم (و دریغ از حتی یک نمونه مستجابالدعوه)، آرزو میکنیم کاش فرعونی پیدا شود تا با نیایش خالصانهاش به درگاه الهی دلِ آسمان را به مهر آورد و خاکهای تفتیده و رودهای مرگیده و سدهای خشکیده را سیراب کند.
https://t.me/baznegari/1655
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
مستجابالدعوه بودنِ فرعون
در بارش باران
(کاش فرعونی پیدا شود)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۸/۲۸
مطابق روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه از امام جعفر صادق نقل کرده، یاران فرعون نزد او از کاهش آب نیل و این که آن مشکل موجب هلاکمان خواهد شد سخن گفتند؛…
در بارش باران
(کاش فرعونی پیدا شود)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۸/۲۸
مطابق روایتی که شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه از امام جعفر صادق نقل کرده، یاران فرعون نزد او از کاهش آب نیل و این که آن مشکل موجب هلاکمان خواهد شد سخن گفتند؛…
استقبال از "جنگ و انفجارهای عظیم" برای فرش گستردن در پای ظهور مهدی که بیاید و جهان را گلستان! کند و فرمانروایی دادگر! باشد
به این پرسش و پاسخ دقت کنید:
تا ظهور چقدر مانده است؟
عمر پیرهایی که دکتر جوابشان نموده نیز کفاف این را میدهد که ظهور امام مهدی را به چشم ببینند. مدت زیادی تا انفجار رخدادهای عظیم آخرالزمانی باقی نمانده و جنگ یکی از ملزومات آن است.
پُست اخیر کانال تلگرامی "امام مهدی" (حاوی پرسش و پاسخ بالا) از این قرار است:
《تا ظهور چقدر مانده است؟
زمان دقیق ظهور را خدا میداند اما عمر پیرهایی که دکتر جوابشان نموده نیز کفاف این را میدهد که ظهور امام مهدی عج را به چشم ببینند انشاءالله. این جمله بی حساب کتاب بیان نمیشود و همه امور مربوط به ظهور از دایره احتمالات خارج شده و پا در عرصه حتمیات نهاده است. مدت زیادی تا انفجار رخدادهای عظیم آخرالزمانی باقی نمانده و جنگ یکی از ملزومات آن است که شیطان پرستان دستپاچه را مجبور به آخرین دست و پا زدنها میکند》 "اینجا"
با این توصیف آیا این مهدی! خواستنی است؟ آیا باید به چنین قرائت و شخصیتی از مهدی دل بست؟
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۰۵
T.me/baznegari/1656
به این پرسش و پاسخ دقت کنید:
تا ظهور چقدر مانده است؟
عمر پیرهایی که دکتر جوابشان نموده نیز کفاف این را میدهد که ظهور امام مهدی را به چشم ببینند. مدت زیادی تا انفجار رخدادهای عظیم آخرالزمانی باقی نمانده و جنگ یکی از ملزومات آن است.
پُست اخیر کانال تلگرامی "امام مهدی" (حاوی پرسش و پاسخ بالا) از این قرار است:
《تا ظهور چقدر مانده است؟
زمان دقیق ظهور را خدا میداند اما عمر پیرهایی که دکتر جوابشان نموده نیز کفاف این را میدهد که ظهور امام مهدی عج را به چشم ببینند انشاءالله. این جمله بی حساب کتاب بیان نمیشود و همه امور مربوط به ظهور از دایره احتمالات خارج شده و پا در عرصه حتمیات نهاده است. مدت زیادی تا انفجار رخدادهای عظیم آخرالزمانی باقی نمانده و جنگ یکی از ملزومات آن است که شیطان پرستان دستپاچه را مجبور به آخرین دست و پا زدنها میکند》 "اینجا"
با این توصیف آیا این مهدی! خواستنی است؟ آیا باید به چنین قرائت و شخصیتی از مهدی دل بست؟
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۰۵
T.me/baznegari/1656
چه بخواهیم و چه نخواهیم
جهان به دو بخش
ولایت اهل بیت و اهل یهود
تقسیم شده
... تقابل در مرحله آخرالزمانی است
(سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا) "اینجا" و "اینجا"
بدون شرح
رونوشت به:
مردم کشورهای چین و هندوستان و برزیل و روسیه و ژاپن و مغولستان و کره شمالی و جنوبی و فلسطین و دیگر کشورهای جهان در اروپا و آفریقا و امریکای جنوبی و شمالی، تا اعلام کنند جزو کدامیک از آن تقسیمبندیاند: تابع ولایت اهل بیتاند یا تابع اعتقادات یهودیان؟
برخی شاید اصحاب کهف را افسانه بدانند که مگر میشود افرادی به خوابِ مرگوار روند و قرنها بعد با همان دلبستگیهای گذشتهشان دوباره وارد جامعه شوند، اما ما به رأیالعین میبینیم که کسانی بر مسندهای حکمرانی تکیه زدهاند که انگار از هزار سال پیش و با همان دلبستگیها و تقسیمبندیها به میان ما بازگشتهاند!
آیا اینان نمیدانند اهل بیتِ (ع) مورد نظرشان همهگی فرزند زمان خویشتن بودند؟
آیا اینان نمیدانند که از باب نمونه مردم کشور چین و هندوستان با دو میلیارد و هشتصد و پنجاه میلیون جمعیت (یعنی ۳۵ درصد جمعیت جهان) نه تنها به تشیع و اسلام و یهودیت و حتی هیچیک از ادیان ابراهیمی اعتقاد ندارند و بلکه خداپرست نیز نیستند، با این وصف چگونه میتوان آنها را تابع ولایت اهل بیت یا تابع اعتقادات قوم یهود دانست؟
برای پی بردن به راز نابسامانی امورِ کشورمان، باید سخن این رئیس و امثال او را با دقت خواند زیرا آنچه گفته شد سخن افراد غیر مسئول نبود (که آنان فراواناند) بلکه سخن فردی است که متولی اعتقادات و سیاست در ردهای بسیار مهم و تعیینکننده است. او به فرماندهان خط فکری و سیاسی میدهد
کانال بازنگری | ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۱۲
https://t.me/baznegari/1657
جهان به دو بخش
ولایت اهل بیت و اهل یهود
تقسیم شده
... تقابل در مرحله آخرالزمانی است
(سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا) "اینجا" و "اینجا"
بدون شرح
رونوشت به:
مردم کشورهای چین و هندوستان و برزیل و روسیه و ژاپن و مغولستان و کره شمالی و جنوبی و فلسطین و دیگر کشورهای جهان در اروپا و آفریقا و امریکای جنوبی و شمالی، تا اعلام کنند جزو کدامیک از آن تقسیمبندیاند: تابع ولایت اهل بیتاند یا تابع اعتقادات یهودیان؟
برخی شاید اصحاب کهف را افسانه بدانند که مگر میشود افرادی به خوابِ مرگوار روند و قرنها بعد با همان دلبستگیهای گذشتهشان دوباره وارد جامعه شوند، اما ما به رأیالعین میبینیم که کسانی بر مسندهای حکمرانی تکیه زدهاند که انگار از هزار سال پیش و با همان دلبستگیها و تقسیمبندیها به میان ما بازگشتهاند!
آیا اینان نمیدانند اهل بیتِ (ع) مورد نظرشان همهگی فرزند زمان خویشتن بودند؟
آیا اینان نمیدانند که از باب نمونه مردم کشور چین و هندوستان با دو میلیارد و هشتصد و پنجاه میلیون جمعیت (یعنی ۳۵ درصد جمعیت جهان) نه تنها به تشیع و اسلام و یهودیت و حتی هیچیک از ادیان ابراهیمی اعتقاد ندارند و بلکه خداپرست نیز نیستند، با این وصف چگونه میتوان آنها را تابع ولایت اهل بیت یا تابع اعتقادات قوم یهود دانست؟
برای پی بردن به راز نابسامانی امورِ کشورمان، باید سخن این رئیس و امثال او را با دقت خواند زیرا آنچه گفته شد سخن افراد غیر مسئول نبود (که آنان فراواناند) بلکه سخن فردی است که متولی اعتقادات و سیاست در ردهای بسیار مهم و تعیینکننده است. او به فرماندهان خط فکری و سیاسی میدهد
کانال بازنگری | ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۱۲
https://t.me/baznegari/1657
Forwarded from خرد منتقد
🔵 تاملی کوتاه در باب یک مناظره
سلیمانی اردستانی چه گفت؟
اخیرا مناظرهای طولانی میان دو روحانی به نامهای "عبدالرحیم سلیمانی اردستانی" و "حامد کاشانی" در پلتفرم آزاد برگزار شد و بر روی یوتیوپ در دسترس همگان قرار گرفت.
عنوان مناظره این است: مظلومیت و شهادت حضرت زهرا؟
از عنوان مناظره، برمیآید که قرار است هر دو شرکت کننده در مناظره، در نهایت به این پرسش پاسخ گویند که: آیا حضرت زهرا شهید شده است و یا به سبب دیگری وفات یافتهاند؟
به سخن دیگر، بیننده در برابر یک پرسش تاریخی قرار میگیرد.
اما کسانی این پرسش تاریخی را به یک پرسش ایمانی و الاهیاتی تبدیل نمودند و هرگونه تردید در شهادت حضرت زهرا را به مرزهای خروج از دین نزدیک نمودند. از این رو، پس از انتشار مناظره، مناقشاتی تند و بداخلاقیهایی درگرفت و بساط توهین و بد زبانی و حملهی مجازی و حضوری علیه سلیمانی اردستانی شکل گرفت.
❓اما مگر سلیمانی اردستانی چه گفت که به واکنشهای غیراخلاقی مخالفان او منجر شد؟ آیا او شهادت را انکار کرد؟ و آیا انکار یک رخداد تاریخی مانند شهادت، زیر سوال بردن اصول و بنیادهای دینی میشود؟
✅ همانگونهکه که سلیمانی بارها در مناظره تکرار کرد، قصد او انکار و نفی شهادت نیست. و همچنانکه به صراحت میگوید: اساسا شهادت و یا وفات حضرت زهرا مسئلهی او نیست.
مسئلهی اصلی سلیمانی که توسط کاشانی، تعمدا شنیده نمیشد این بود:
روایتی که از شهادت حضرت زهرا در لسان بزرگان و کتب پیشین، بیان شده است، با عدالت امام در تضاد است.
در حقیقت موضع سلیمانی در این مناظره، موضع "ندانمانگار" است. به سخن دیگر نه شهادت را رد میکند و نه میپذیرد، بلکه میگوید کیفیت و چگونگی وفات حضرت زهرا را نمیدانم. و نمیدانم آیا شهید شده است و یا خیر، او نه موضع اثبات و نه موضع نفی ندارد و اساسا از جدال شهادت و وفات بیرون میآید. به تعبیر دیگر، او اصل واقعه را در پرانتز میگذارد و در بارهی آن اظهار نظر نمیکند.
✅ مسئلهی سلیمانی در مناظره، نفی شهادت حضرت زهرا نبود، بلکه داستان و روایت مشهور و تاریخی را که رایج است با "عدالت" در ترازو مینهد. و در این سنجش، فهم او از روایت (و نه اصل رخداد تاریخی)، چنین است که روایت رایج از شهادت نمیتواند با عدالت علی، جمع شود و این دو در تضاد و ناسازگاری است.
طرف دیگر مناظره اما تمام تلاش خود را بر این نکته متمرکز کرده بود که اثبات کند حضرت زهرا، شهید شده است.
این مناظره، بین دو نفری برگزار شد که در یک افق و یک جهت قرار نداشتند و مسئلهشان یکی نبود. از این رو فقدان مسئلهی مشترک، مناظره را به گفتاری بریده بریده تبدیل کرد.
کاشانی یا تعمدا مسئلهی سلیمانی را نادیده میگرفت و او را به موضوع رد و انکار میکشاند و یا درک نادرستی از مسئلهی او داشت. او تا پایان مناظره با روشی نهچندان پسندیده، بر مدار خویش بود و به گفتار طرف مقابل توجهی نمیکرد.
به گمانم میان سلیمانی و کاشانی، مناظرهای شکل نگرفت، بلکه تکگوییهایی بود که هر یک از شرکتکنندگان، به نوبت، ایدهی خود را بیان میکردند.
کاشانی میخواست اثبات کند حضرت زهرا شهید شده است. و سلیمانی دریافت خودش را مبتنی بر ناسازگار بودن روایت شهادت را با عدالت علی بیان میکرد.
و حالا سلیمانی مورد تهاجم و حمله قرار میگیرد که چرا روایت شهادت را با عدالت امام علی در تضاد میبیند.
رگ گردن برخی بیرون زده است که او دریافت خودش را چرا بیان کرده که:
روایت نقل شدهی تاریخی و مشهور از شهادت حضرت زهرا با عدالت امام علی در تنافر و تضاد است.
واکنشهای بسیار تند و زننده و غیراخلاقی علیه سلیمانی نشان میدهد که چقدر به فقر "گفتوگو"، "آزادی بیان"، "مدارا" و "اخلاق" گرفتار شدهایم. و تردید در روایتهای رسمی، چقدر میتواند پرمخاطره شود.
✔️ همین خطرات و هزینههای سنگین است که چرخ اندیشه و تفکر را از حرکت بازمیدارد و جامعه را به سکون و انجماد میکشاند.
جامعهای چنین، آیندهای نخواهد داشت.
✍️ علی زمانیان ... ۱۲ / ۰۹ / ۱۴۰۴
@kherade_montaghed
سلیمانی اردستانی چه گفت؟
اخیرا مناظرهای طولانی میان دو روحانی به نامهای "عبدالرحیم سلیمانی اردستانی" و "حامد کاشانی" در پلتفرم آزاد برگزار شد و بر روی یوتیوپ در دسترس همگان قرار گرفت.
عنوان مناظره این است: مظلومیت و شهادت حضرت زهرا؟
از عنوان مناظره، برمیآید که قرار است هر دو شرکت کننده در مناظره، در نهایت به این پرسش پاسخ گویند که: آیا حضرت زهرا شهید شده است و یا به سبب دیگری وفات یافتهاند؟
به سخن دیگر، بیننده در برابر یک پرسش تاریخی قرار میگیرد.
اما کسانی این پرسش تاریخی را به یک پرسش ایمانی و الاهیاتی تبدیل نمودند و هرگونه تردید در شهادت حضرت زهرا را به مرزهای خروج از دین نزدیک نمودند. از این رو، پس از انتشار مناظره، مناقشاتی تند و بداخلاقیهایی درگرفت و بساط توهین و بد زبانی و حملهی مجازی و حضوری علیه سلیمانی اردستانی شکل گرفت.
❓اما مگر سلیمانی اردستانی چه گفت که به واکنشهای غیراخلاقی مخالفان او منجر شد؟ آیا او شهادت را انکار کرد؟ و آیا انکار یک رخداد تاریخی مانند شهادت، زیر سوال بردن اصول و بنیادهای دینی میشود؟
✅ همانگونهکه که سلیمانی بارها در مناظره تکرار کرد، قصد او انکار و نفی شهادت نیست. و همچنانکه به صراحت میگوید: اساسا شهادت و یا وفات حضرت زهرا مسئلهی او نیست.
مسئلهی اصلی سلیمانی که توسط کاشانی، تعمدا شنیده نمیشد این بود:
روایتی که از شهادت حضرت زهرا در لسان بزرگان و کتب پیشین، بیان شده است، با عدالت امام در تضاد است.
در حقیقت موضع سلیمانی در این مناظره، موضع "ندانمانگار" است. به سخن دیگر نه شهادت را رد میکند و نه میپذیرد، بلکه میگوید کیفیت و چگونگی وفات حضرت زهرا را نمیدانم. و نمیدانم آیا شهید شده است و یا خیر، او نه موضع اثبات و نه موضع نفی ندارد و اساسا از جدال شهادت و وفات بیرون میآید. به تعبیر دیگر، او اصل واقعه را در پرانتز میگذارد و در بارهی آن اظهار نظر نمیکند.
✅ مسئلهی سلیمانی در مناظره، نفی شهادت حضرت زهرا نبود، بلکه داستان و روایت مشهور و تاریخی را که رایج است با "عدالت" در ترازو مینهد. و در این سنجش، فهم او از روایت (و نه اصل رخداد تاریخی)، چنین است که روایت رایج از شهادت نمیتواند با عدالت علی، جمع شود و این دو در تضاد و ناسازگاری است.
طرف دیگر مناظره اما تمام تلاش خود را بر این نکته متمرکز کرده بود که اثبات کند حضرت زهرا، شهید شده است.
این مناظره، بین دو نفری برگزار شد که در یک افق و یک جهت قرار نداشتند و مسئلهشان یکی نبود. از این رو فقدان مسئلهی مشترک، مناظره را به گفتاری بریده بریده تبدیل کرد.
کاشانی یا تعمدا مسئلهی سلیمانی را نادیده میگرفت و او را به موضوع رد و انکار میکشاند و یا درک نادرستی از مسئلهی او داشت. او تا پایان مناظره با روشی نهچندان پسندیده، بر مدار خویش بود و به گفتار طرف مقابل توجهی نمیکرد.
به گمانم میان سلیمانی و کاشانی، مناظرهای شکل نگرفت، بلکه تکگوییهایی بود که هر یک از شرکتکنندگان، به نوبت، ایدهی خود را بیان میکردند.
کاشانی میخواست اثبات کند حضرت زهرا شهید شده است. و سلیمانی دریافت خودش را مبتنی بر ناسازگار بودن روایت شهادت را با عدالت علی بیان میکرد.
و حالا سلیمانی مورد تهاجم و حمله قرار میگیرد که چرا روایت شهادت را با عدالت امام علی در تضاد میبیند.
رگ گردن برخی بیرون زده است که او دریافت خودش را چرا بیان کرده که:
روایت نقل شدهی تاریخی و مشهور از شهادت حضرت زهرا با عدالت امام علی در تنافر و تضاد است.
واکنشهای بسیار تند و زننده و غیراخلاقی علیه سلیمانی نشان میدهد که چقدر به فقر "گفتوگو"، "آزادی بیان"، "مدارا" و "اخلاق" گرفتار شدهایم. و تردید در روایتهای رسمی، چقدر میتواند پرمخاطره شود.
✔️ همین خطرات و هزینههای سنگین است که چرخ اندیشه و تفکر را از حرکت بازمیدارد و جامعه را به سکون و انجماد میکشاند.
جامعهای چنین، آیندهای نخواهد داشت.
✍️ علی زمانیان ... ۱۲ / ۰۹ / ۱۴۰۴
@kherade_montaghed
🔸اگر فاطمه دوباره زنده میشد چه میکرد؟
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۱۴
اگر فاطمه (س) دخت گرامی پیغمبر، دوباره (البته این بار در ایران) به دنیا میآمد و به اصطلاحِ برخی روایات و متکلمین، "رجعت" میکرد در این صورت چه کنشی از خود در قبال انواع نابسامانیها نشان میداد؟:
آیا رفتار فدکی از خود نشان میداد و بر علیهِ حکمرانان در موضوعات فوق اساسی و فراتر از فدکِ: "آب و هوا و خاکِ" بحرانزده، فریاد میزد و طرح شکایت میکرد؟
یا رفتار هیئتی از خود نشان میداد و در مجالس سوگِ خود (فاطمیه) شرکت میکرد و بر جاندادن لایِ در و دیوار میگریست
و یا رفتارِ حواسپرت در قبالِ افزایش پیاپی دلار و کم شدن ارزش پول، از خود نشان میداد و بیخیال میرفت پای مناظره و استدلالِ این و آن (سلیمانی و کاشانی) مینشست تا ببیند کدامشان روایت دقیقتری از علت درگذشتش در ۱۴۰۰ سال پیش دارند؟
و یا نه، حواسش جمع بود و پای سخن معاون وزیر بهداشت و درمان مینشست تا علت درگذشتِ دهها هزار انسان بیگناه از شهروندانِ معاصر! (و نه مربوط به قرنها پیش) در اثر آلودگی هوا که سالانه به دستِ حکمرانان فاطمی!! به وجود آمده را دریابَد
اگر فاطمه اینک زنده بود، بر پهلوی شکسته یا نشکستهی خود یا محسّنِ سقطشده یا نشدهاش در هزارهای پیش نمیگریست بلکه بر مرگ خاموش و مظلومانهی دهها هزار نفری معاصرانِ حالِ حاضرش میگریست زیرا خود گفته بود: الجار ثم الدار
اگر فاطمه اینک دوباره متولد میشد و رجعت میکرد، گمانم آرزوی بازگشت به زندگی قبل را میکرد زیرا در آن زمان نه مشکل آب (و خشکی رودها و قناتها و دریاچهها و تالابها و سدها) داشتند، نه هوایشان آلوده و گوگردی بود (که به کشتار ۵۸ هزار نفر بینجامد)، نه زمینشان خطر فرونشست داشت، نه مجبور میشد ماسک بزند و حتیالامکان از خانه بیرون نرود، نه خلقالله به خاطر او و علت مرگش به جان هم میافتادند.
(سخنانِ خودانتقادیِ رئیسی معاون وزیر بهداشت و درمان مبنی بر مرگ ۵۸۰۰۰ نفر در سال در اثر عملکرد نادرست و سیاستهای غلط "اینجا").
@baznegari
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۱۴
اگر فاطمه (س) دخت گرامی پیغمبر، دوباره (البته این بار در ایران) به دنیا میآمد و به اصطلاحِ برخی روایات و متکلمین، "رجعت" میکرد در این صورت چه کنشی از خود در قبال انواع نابسامانیها نشان میداد؟:
آیا رفتار فدکی از خود نشان میداد و بر علیهِ حکمرانان در موضوعات فوق اساسی و فراتر از فدکِ: "آب و هوا و خاکِ" بحرانزده، فریاد میزد و طرح شکایت میکرد؟
یا رفتار هیئتی از خود نشان میداد و در مجالس سوگِ خود (فاطمیه) شرکت میکرد و بر جاندادن لایِ در و دیوار میگریست
و یا رفتارِ حواسپرت در قبالِ افزایش پیاپی دلار و کم شدن ارزش پول، از خود نشان میداد و بیخیال میرفت پای مناظره و استدلالِ این و آن (سلیمانی و کاشانی) مینشست تا ببیند کدامشان روایت دقیقتری از علت درگذشتش در ۱۴۰۰ سال پیش دارند؟
و یا نه، حواسش جمع بود و پای سخن معاون وزیر بهداشت و درمان مینشست تا علت درگذشتِ دهها هزار انسان بیگناه از شهروندانِ معاصر! (و نه مربوط به قرنها پیش) در اثر آلودگی هوا که سالانه به دستِ حکمرانان فاطمی!! به وجود آمده را دریابَد
اگر فاطمه اینک زنده بود، بر پهلوی شکسته یا نشکستهی خود یا محسّنِ سقطشده یا نشدهاش در هزارهای پیش نمیگریست بلکه بر مرگ خاموش و مظلومانهی دهها هزار نفری معاصرانِ حالِ حاضرش میگریست زیرا خود گفته بود: الجار ثم الدار
اگر فاطمه اینک دوباره متولد میشد و رجعت میکرد، گمانم آرزوی بازگشت به زندگی قبل را میکرد زیرا در آن زمان نه مشکل آب (و خشکی رودها و قناتها و دریاچهها و تالابها و سدها) داشتند، نه هوایشان آلوده و گوگردی بود (که به کشتار ۵۸ هزار نفر بینجامد)، نه زمینشان خطر فرونشست داشت، نه مجبور میشد ماسک بزند و حتیالامکان از خانه بیرون نرود، نه خلقالله به خاطر او و علت مرگش به جان هم میافتادند.
(سخنانِ خودانتقادیِ رئیسی معاون وزیر بهداشت و درمان مبنی بر مرگ ۵۸۰۰۰ نفر در سال در اثر عملکرد نادرست و سیاستهای غلط "اینجا").
@baznegari
Telegram
جالب
سخنان دردناک و آمار وحشتناک معاون وزیر بهداشت:
کار از اندازه گیری آلودگی هوا گذشته
سالانه ۵۸ هزار کشته بر اثر آلودگی هوا!
یعنی سالانه اندازه کل کشته های جنگ غزه میمیریم!
@Jaleb
کار از اندازه گیری آلودگی هوا گذشته
سالانه ۵۸ هزار کشته بر اثر آلودگی هوا!
یعنی سالانه اندازه کل کشته های جنگ غزه میمیریم!
@Jaleb
Forwarded from Sepehr Mohamadi (Sepehr Mohamadi)
سخنرانی های آقای دکتر عبدالرحیم سلیمانی
در انجمن اسلامی مهندسین
تحت عنوان: دینداری خردمندانه در مکتب علوی
* جلسه اول : "ضرورت تبیین عقلانی دین در دنیای امروز"
* جلسه دوم : "پیام وحی، دعوت به آزاداندیشی"
* جلسه سوم : "بعثت و همنوایی قرآن و بُرهان"
* جلسه چهارم : "خردگرایی اعتدالی – انتقادی در نظام دینی"
* جلسه پنجم : "چیستی محکم و متشابه قرآن مجید و وظیفه راسخان در علم"
* جلسه ششم : "رابطه تعقّل، تعبّد و تبعیّت در دینداری"
* جلسه هفتم : "جزمیت و تعصّب، دو مانع اصلی آزاداندیشی"
* جلسه هشتم : "چرایی و چیستی وحی"
* جلسه نهم : "قرآن، کلام روشن خدا خطاب به انسان"
* جلسه دهم : "جایگاه ارکان حجّیت در نظام دینی : کتاب، سنّت و عقل"
* جلسه یازدهم : دین، معنای زندگی و خودفرمانروایی انسان.
* جلسه دوازدهم : جایگاه روحانی و عالم دین در اسلام
* جلسه سیزدهم : از خود شنا سی تا خدا شناسی
بخش دوم : خدا و انسان.
* جلسه چهاردهم : خدا به مثابه حقيقة الحقائق و حقيقت محض
* جلسه پانزدهم : خدا به مثابه الگوی اخلاقی
* جلسه شانزدهم : زندگی موحدانه
* جلسه هفدهم : انسان موجودی دو ساحتی (بودنِ انسان)
* جلسه هجدهم : زندگی دو ساحتی انسان (شدنِ انسان)
* جلسه نوزدهم : دین و معنویت تحقق ذات انسانی.
بخش سوم : رستگاری انسان .
* جلسه بیستم : ایمان وکفر، کلیدهای سعادت و شقاوت انسان .
* جلسه بیست و یکم : اسلام و استکبار، عوامل عروج و سقوط انسان.
* جلسه بيست و دوم : عمل مؤمنان و عمل كافرانه، تحقق ایمان در متن زندگی.
* جلسه بیست و سوم : رستگاری شنا سی عادلانه و عاقلانه
* جلسه بیست و چهارم :رستگاری و مسئولیت.
بخش چهارم : نیازها، امکانات و موانع انسان در راه رستگاری،
* جلسه بیست و پنجم : انسان و نیاز به هدایت الهی.
* جلسه بیست ششم : انسان و انسانهای راهنما (چرایی هادیان بیرونی)
* جلسه بیست و هفتم : تناسب امکانات الهی با مأموریت راهنمایان
* جلسه بیست و هشتم : " بررسی برون دینی و درون دینی ویژگیهای راهنمایان الهی"
* جلسه بیست و نهم : "راهنمایان آسمانی، شئون ذاتی و شئون عرضی"
* جلسه سی ام : " لوازم بشر بودن راهنمایان الهی"
* جلسه سی و یکم : "هدایت وحیانی و ختم نبوت"
* جلسه سی و دوم : "انسان و هدایت پس از ختم نبوت"
* جلسه سی و سوم : "انسان و امامت قرآنی برهانی"
* جلسه سی و چهارم : " گوهر تشیع و انتظار از امام "
* جلسه سی و پنجم : " غلّو، یا فراتر بردن راهنمایان انسانی از سطح راهنمایی "
* جلسه سی و ششم : "گمراهی ها و گمراه کننده ها (گناه ، نفس اما ره و شیطان)
بخش پنجم : راه شناسی
* جلسه سی و هفتم : " زیست اخلاقی، هدف دیانت "
* جلسه سی و هشتم: " شریعت یا احکام مربوط به رابطه انسان با خدا"
* جلسه سی و نهم : "تعبد و عبادت حکیمانه و خردمندانه"
* جلسه چهلم: "رابطه عادلانه انسانها، هدف هدایت الهی"
* جلسه چهل و یکم: "عقل و فطرت، منبع و منشا اصول انسانی"
* جلسه چهل و دوم : " زیست عادلانه دینی در زمان و مکان متغیر“
بخش ششم : دنیا و آخرت.
* جلسه چهل و سوم: "چیستی دنیا"
* جلسه چهل و چهارم: " آباد کردن مزرعه دنیا، یک وظیفه انسانی"
* جلسه چهل و پنجم: " زیست معاد باورانه"
* جلسه چهل و ششم: " ضرورت معادباوری در انگیزه و اندیشه"
در انجمن اسلامی مهندسین
تحت عنوان: دینداری خردمندانه در مکتب علوی
* جلسه اول : "ضرورت تبیین عقلانی دین در دنیای امروز"
* جلسه دوم : "پیام وحی، دعوت به آزاداندیشی"
* جلسه سوم : "بعثت و همنوایی قرآن و بُرهان"
* جلسه چهارم : "خردگرایی اعتدالی – انتقادی در نظام دینی"
* جلسه پنجم : "چیستی محکم و متشابه قرآن مجید و وظیفه راسخان در علم"
* جلسه ششم : "رابطه تعقّل، تعبّد و تبعیّت در دینداری"
* جلسه هفتم : "جزمیت و تعصّب، دو مانع اصلی آزاداندیشی"
* جلسه هشتم : "چرایی و چیستی وحی"
* جلسه نهم : "قرآن، کلام روشن خدا خطاب به انسان"
* جلسه دهم : "جایگاه ارکان حجّیت در نظام دینی : کتاب، سنّت و عقل"
* جلسه یازدهم : دین، معنای زندگی و خودفرمانروایی انسان.
* جلسه دوازدهم : جایگاه روحانی و عالم دین در اسلام
* جلسه سیزدهم : از خود شنا سی تا خدا شناسی
بخش دوم : خدا و انسان.
* جلسه چهاردهم : خدا به مثابه حقيقة الحقائق و حقيقت محض
* جلسه پانزدهم : خدا به مثابه الگوی اخلاقی
* جلسه شانزدهم : زندگی موحدانه
* جلسه هفدهم : انسان موجودی دو ساحتی (بودنِ انسان)
* جلسه هجدهم : زندگی دو ساحتی انسان (شدنِ انسان)
* جلسه نوزدهم : دین و معنویت تحقق ذات انسانی.
بخش سوم : رستگاری انسان .
* جلسه بیستم : ایمان وکفر، کلیدهای سعادت و شقاوت انسان .
* جلسه بیست و یکم : اسلام و استکبار، عوامل عروج و سقوط انسان.
* جلسه بيست و دوم : عمل مؤمنان و عمل كافرانه، تحقق ایمان در متن زندگی.
* جلسه بیست و سوم : رستگاری شنا سی عادلانه و عاقلانه
* جلسه بیست و چهارم :رستگاری و مسئولیت.
بخش چهارم : نیازها، امکانات و موانع انسان در راه رستگاری،
* جلسه بیست و پنجم : انسان و نیاز به هدایت الهی.
* جلسه بیست ششم : انسان و انسانهای راهنما (چرایی هادیان بیرونی)
* جلسه بیست و هفتم : تناسب امکانات الهی با مأموریت راهنمایان
* جلسه بیست و هشتم : " بررسی برون دینی و درون دینی ویژگیهای راهنمایان الهی"
* جلسه بیست و نهم : "راهنمایان آسمانی، شئون ذاتی و شئون عرضی"
* جلسه سی ام : " لوازم بشر بودن راهنمایان الهی"
* جلسه سی و یکم : "هدایت وحیانی و ختم نبوت"
* جلسه سی و دوم : "انسان و هدایت پس از ختم نبوت"
* جلسه سی و سوم : "انسان و امامت قرآنی برهانی"
* جلسه سی و چهارم : " گوهر تشیع و انتظار از امام "
* جلسه سی و پنجم : " غلّو، یا فراتر بردن راهنمایان انسانی از سطح راهنمایی "
* جلسه سی و ششم : "گمراهی ها و گمراه کننده ها (گناه ، نفس اما ره و شیطان)
بخش پنجم : راه شناسی
* جلسه سی و هفتم : " زیست اخلاقی، هدف دیانت "
* جلسه سی و هشتم: " شریعت یا احکام مربوط به رابطه انسان با خدا"
* جلسه سی و نهم : "تعبد و عبادت حکیمانه و خردمندانه"
* جلسه چهلم: "رابطه عادلانه انسانها، هدف هدایت الهی"
* جلسه چهل و یکم: "عقل و فطرت، منبع و منشا اصول انسانی"
* جلسه چهل و دوم : " زیست عادلانه دینی در زمان و مکان متغیر“
بخش ششم : دنیا و آخرت.
* جلسه چهل و سوم: "چیستی دنیا"
* جلسه چهل و چهارم: " آباد کردن مزرعه دنیا، یک وظیفه انسانی"
* جلسه چهل و پنجم: " زیست معاد باورانه"
* جلسه چهل و ششم: " ضرورت معادباوری در انگیزه و اندیشه"
Telegram
انجمن اسلامی مهندسین
http://www.iaiengineers.org
Instagram: https://instagram.com/iaiengineers
Instagram: https://instagram.com/iaiengineers
دو سکانس از روزهای کوتاهِ فاطمه پس از پیامبر
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۰
۱- فاطمه و عُمَر در جریان تهاجمِ بیعت.
کلینی در کافی از امام باقر و امام صادق چنین روایت کرد: هنگامی که آن مردمِ [مهاجم برای اخذ بیعت اجباری از علی]، كردند آنچه كردند، فاطمه گريبانِ عمر را گرفت و او را پيش كشيد، و گفت: همانا به خدا اى پسر خطاب! اگر من از رسيدن بلا به بیگناهان كراهت نداشتم، میفهمیدی که خدا را به سوگند میگرفتم و او نیز (نفرینم را) سریعاً اجابت میکرد.
(عن أبیجعفر و أبیعبدالله قالا إنّ فاطمة لمّا أَنْ کان مِن أَمرهم ما کان أَخدت بِتَلابيب عُمرَ فجذَبتْه إِلیها ثمّ قالت أَما والله یا ابن الخطّاب لولا أَنّی أَكره أَنيُصيب البلاء مَن لا ذنبَ له لَعلمتَ أَنّی سَأُقسمُ علی الله ثمّ أَجدهُ سریع الإِجابَة -کافی کلینی ج ۱ ص ۴۶۰ ح ۱۲۴۰-).
۲- فاطمه و همسر ابوبکر، در ساعات پایانیِ زندگی.
اسماء بنت عميس (همسر ابوبکر، خلیفهی وقت) روايت کرد كه: فاطمه دختر حضرت محمد به وی [اسماء] گفت: من اين عمل را زشت میدانم كه یک پارچه روی جسد زنان میاندازند؛ زيرا هر كسی از حجم و وصف آن جنازه آگاه میشود. اسماء گفت: ای دختر رسول خدا! من نظير آن تابوتی را كه در سرزمين حبشه ديدهام، به تو نشان میدهم [اسماء همراه با همسر سابق و شهیدش جعفر طیّار چند سالی به امر رسولخدا به حبشه مهاجرت کرده بودند]. آنگاه فرستاد تا شاخههای تازه خرما آوردند و او تابوتی نيكو ساخت و یک پارچه روی آن انداخت. حضرت زهرا گفت: چقدر اين تابوت خوب است؛ زيرا جنازهای كه در ميان آن باشد تشخيص داده نمیشود كه پیکر زن يا پیکر مرد است. سپس حضرت فاطمه به اسماء گفت: پس از آنكه من وفات کردم تو مرا غسل بده، احدی حق ندارد نزد من بيايد. و هنگامي كه فاطمه از دنيا رحلت نمود، عايشه آمد كه نزد جنازهاش برود، اسماء به وی گفت: مبادا نزد فاطمه بروی! عايشه به [پدرش] ابوبكر شكايت كرد و گفت: اسماء [همسرت] نمیگذارد من نزد دختر رسول خدا بروم، اسماء يك هودج نظير هودج عروس برای فاطمه ساخته است. بعد از آن أبوبكر آمد بر درِ خانه و گفت: أى اسما چه حال است تو را كه منع میكنى ازواج نبى را از نزد دخترش و مثل هودج عروس براى او درست كردهای؟ اسماء در جواب ابوبكر گفت: فاطمه به من دستور داده كه كسی نزد جنازهاش نرود، من اين تابوت را در زمان حيات فاطمه طبق دستور شخص آن بانو ساختهام. ابوبكر گفت: مانعی ندارد، آنچه را كه فاطمه دستور داده انجام بده. ابوبكر اين را گفت و بازگشت. آنگاه بدن آن حضرت را علی و اسماء غسل دادند.
(عن أسماء بنت عميس ان فاطمة بنت رسول الله قالت لأسماء إني قد استقبحت ما يصنع بالنساء أنه يطرح على المرأة الثوب فيصفها لمن رأى فقالت أسماء يا بنت رسول الله انا أريك شيئا رأيته بأرض الحبشة قال فدعت بجريدة رطبة فحنتها ثم طرحت عليها ثوبا فقالت فاطمة ما أحسن هذا وأجمله لا تعرف به المرأة من الرجل قال قالت فاطمة فإذا مت فغسليني انت ولا يدخلن على أحد فلما توفيت فاطمة جائت عائشة لتدخل عليها فقالت أسماء لا تدخلي فكلمت عائشة أبابكر فقالت ان هذه الخثعمية تحول بيننا وبين ابنة رسولالله وقد جعلت لها مثل هودج العروس فجاء أبوبكر فوقف على الباب فقال يا أسماء ما حالك على ان منعت ازواج النبي وجعلت لها مثل هودج العروس فقالت أسماء لأبيبكر هي أمرتنى أن لا يدخل عليها أحد واريتها هذا الذي صنعت وهى حية فأمرتني ان أصنع لها ذلك فقال أبوبكر اصنعي ما امرتك فانصرف وغسلها على وأسماء -کشف الغمه اربلی ج ۲ ص ۱۲۶-)
و اما اسماء بنت عمیس و همسری جعفر و ابوبکر و علی، یکی پس از دیگری.
اسما ابتدا همسر جعفر بن ابیطالب بود و از وی چند فرزند داشت
او پس از شهادت جعفر، به عقد ابوبکر درآمد و از او محمد را به دنیا آورد
وی پس از درگذشت ابوبکر به عقد علی درآمد و از او یحیی را به دنیا آورد. با ازدواج اخیر، محمد فرزندخواندهی علی شد
دختر فاطمه و عمر.
مطابق روایت کلینی در کافی، وقتی عمربنخطاب (در سال ۲۳ هجری) درگذشت، امام علی دخترِ خود امکلثوم که در سال ۱۷ به عقد عمر درآمده بود (و از وی دو فرزند به نامهای زید و رقیه به دنیا آورده بود) را از خانه عمر به خانه خود بازگرداند
(سألت أباعبدالله عن امرأة توفي زوجها أين تعتد في بيت زوجها تعتد أو حيث شاءت قال بلى حيث شاءت ثم قال إن علياً ع لما مات عمر أتى أم كلثوم فأخذ بيدها فانطلق بها إلى بيته -کافی ج ۶ ص ۱۱۵ ح ۲ و ۱-).
پایان (فاطمه و غروبِ جمعهها).
فاطمه غروب جمعهها که میشد به وردستش میگفت برو پشتِبام و ببین، هر گاه نیمی از قرص خورشید غروب کرد خبرم کن تا [در آن لحظه زیبا و دلانگیز] نیایش کنم.
فاطمه تحسین نیایش در آن وقت را از پدرش پیامبر شنیده بود.
گویند فاطمه از دنیا به سه چیز بیش از همه علاقه داشت:
تلاوت کتاب خدا
نگاه به چهره رسولخدا
انفاق در راه خدا
https://t.me/baznegari/1661
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۰
۱- فاطمه و عُمَر در جریان تهاجمِ بیعت.
کلینی در کافی از امام باقر و امام صادق چنین روایت کرد: هنگامی که آن مردمِ [مهاجم برای اخذ بیعت اجباری از علی]، كردند آنچه كردند، فاطمه گريبانِ عمر را گرفت و او را پيش كشيد، و گفت: همانا به خدا اى پسر خطاب! اگر من از رسيدن بلا به بیگناهان كراهت نداشتم، میفهمیدی که خدا را به سوگند میگرفتم و او نیز (نفرینم را) سریعاً اجابت میکرد.
(عن أبیجعفر و أبیعبدالله قالا إنّ فاطمة لمّا أَنْ کان مِن أَمرهم ما کان أَخدت بِتَلابيب عُمرَ فجذَبتْه إِلیها ثمّ قالت أَما والله یا ابن الخطّاب لولا أَنّی أَكره أَنيُصيب البلاء مَن لا ذنبَ له لَعلمتَ أَنّی سَأُقسمُ علی الله ثمّ أَجدهُ سریع الإِجابَة -کافی کلینی ج ۱ ص ۴۶۰ ح ۱۲۴۰-).
۲- فاطمه و همسر ابوبکر، در ساعات پایانیِ زندگی.
اسماء بنت عميس (همسر ابوبکر، خلیفهی وقت) روايت کرد كه: فاطمه دختر حضرت محمد به وی [اسماء] گفت: من اين عمل را زشت میدانم كه یک پارچه روی جسد زنان میاندازند؛ زيرا هر كسی از حجم و وصف آن جنازه آگاه میشود. اسماء گفت: ای دختر رسول خدا! من نظير آن تابوتی را كه در سرزمين حبشه ديدهام، به تو نشان میدهم [اسماء همراه با همسر سابق و شهیدش جعفر طیّار چند سالی به امر رسولخدا به حبشه مهاجرت کرده بودند]. آنگاه فرستاد تا شاخههای تازه خرما آوردند و او تابوتی نيكو ساخت و یک پارچه روی آن انداخت. حضرت زهرا گفت: چقدر اين تابوت خوب است؛ زيرا جنازهای كه در ميان آن باشد تشخيص داده نمیشود كه پیکر زن يا پیکر مرد است. سپس حضرت فاطمه به اسماء گفت: پس از آنكه من وفات کردم تو مرا غسل بده، احدی حق ندارد نزد من بيايد. و هنگامي كه فاطمه از دنيا رحلت نمود، عايشه آمد كه نزد جنازهاش برود، اسماء به وی گفت: مبادا نزد فاطمه بروی! عايشه به [پدرش] ابوبكر شكايت كرد و گفت: اسماء [همسرت] نمیگذارد من نزد دختر رسول خدا بروم، اسماء يك هودج نظير هودج عروس برای فاطمه ساخته است. بعد از آن أبوبكر آمد بر درِ خانه و گفت: أى اسما چه حال است تو را كه منع میكنى ازواج نبى را از نزد دخترش و مثل هودج عروس براى او درست كردهای؟ اسماء در جواب ابوبكر گفت: فاطمه به من دستور داده كه كسی نزد جنازهاش نرود، من اين تابوت را در زمان حيات فاطمه طبق دستور شخص آن بانو ساختهام. ابوبكر گفت: مانعی ندارد، آنچه را كه فاطمه دستور داده انجام بده. ابوبكر اين را گفت و بازگشت. آنگاه بدن آن حضرت را علی و اسماء غسل دادند.
(عن أسماء بنت عميس ان فاطمة بنت رسول الله قالت لأسماء إني قد استقبحت ما يصنع بالنساء أنه يطرح على المرأة الثوب فيصفها لمن رأى فقالت أسماء يا بنت رسول الله انا أريك شيئا رأيته بأرض الحبشة قال فدعت بجريدة رطبة فحنتها ثم طرحت عليها ثوبا فقالت فاطمة ما أحسن هذا وأجمله لا تعرف به المرأة من الرجل قال قالت فاطمة فإذا مت فغسليني انت ولا يدخلن على أحد فلما توفيت فاطمة جائت عائشة لتدخل عليها فقالت أسماء لا تدخلي فكلمت عائشة أبابكر فقالت ان هذه الخثعمية تحول بيننا وبين ابنة رسولالله وقد جعلت لها مثل هودج العروس فجاء أبوبكر فوقف على الباب فقال يا أسماء ما حالك على ان منعت ازواج النبي وجعلت لها مثل هودج العروس فقالت أسماء لأبيبكر هي أمرتنى أن لا يدخل عليها أحد واريتها هذا الذي صنعت وهى حية فأمرتني ان أصنع لها ذلك فقال أبوبكر اصنعي ما امرتك فانصرف وغسلها على وأسماء -کشف الغمه اربلی ج ۲ ص ۱۲۶-)
و اما اسماء بنت عمیس و همسری جعفر و ابوبکر و علی، یکی پس از دیگری.
اسما ابتدا همسر جعفر بن ابیطالب بود و از وی چند فرزند داشت
او پس از شهادت جعفر، به عقد ابوبکر درآمد و از او محمد را به دنیا آورد
وی پس از درگذشت ابوبکر به عقد علی درآمد و از او یحیی را به دنیا آورد. با ازدواج اخیر، محمد فرزندخواندهی علی شد
دختر فاطمه و عمر.
مطابق روایت کلینی در کافی، وقتی عمربنخطاب (در سال ۲۳ هجری) درگذشت، امام علی دخترِ خود امکلثوم که در سال ۱۷ به عقد عمر درآمده بود (و از وی دو فرزند به نامهای زید و رقیه به دنیا آورده بود) را از خانه عمر به خانه خود بازگرداند
(سألت أباعبدالله عن امرأة توفي زوجها أين تعتد في بيت زوجها تعتد أو حيث شاءت قال بلى حيث شاءت ثم قال إن علياً ع لما مات عمر أتى أم كلثوم فأخذ بيدها فانطلق بها إلى بيته -کافی ج ۶ ص ۱۱۵ ح ۲ و ۱-).
پایان (فاطمه و غروبِ جمعهها).
فاطمه غروب جمعهها که میشد به وردستش میگفت برو پشتِبام و ببین، هر گاه نیمی از قرص خورشید غروب کرد خبرم کن تا [در آن لحظه زیبا و دلانگیز] نیایش کنم.
فاطمه تحسین نیایش در آن وقت را از پدرش پیامبر شنیده بود.
گویند فاطمه از دنیا به سه چیز بیش از همه علاقه داشت:
تلاوت کتاب خدا
نگاه به چهره رسولخدا
انفاق در راه خدا
https://t.me/baznegari/1661
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
دو سکانس از روزهای کوتاهِ فاطمه پس از پیامبر
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۰
۱- فاطمه و عُمَر در جریان تهاجمِ بیعت.
کلینی در کافی از امام باقر و امام صادق چنین روایت کرد: هنگامی که آن مردمِ [مهاجم برای اخذ بیعت اجباری از علی]، كردند آنچه كردند، فاطمه گريبانِ…
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۰
۱- فاطمه و عُمَر در جریان تهاجمِ بیعت.
کلینی در کافی از امام باقر و امام صادق چنین روایت کرد: هنگامی که آن مردمِ [مهاجم برای اخذ بیعت اجباری از علی]، كردند آنچه كردند، فاطمه گريبانِ…
کانال بازنگری | ترکاشوند
وفات اولِ مهدی (ع) امیر ترکاشوند، ۱۳۹۸/۸/۱۵ @baznegari امروز سالروز وفات حسن عسکری امام یازدهم و پدر حضرت مهدی است. امام حسن عسکری هنگام وفات فقط ۲۸ سال سِن داشت (۲۳۲ تا ۲۶۰ ق)؛ پدر او (امام دهم علیالنقی) نیز عمر کمی داشت و هنگام وفات بیشتر از ۴۱ یا ۴۲…
اعتبارسنجی برخی روایات مهدویت و نقدی به نگاشتهی ترکاشوند
سیدحسین علیزاده طباطبایی ۱۴۰۱/۱۲/۱۸
اختصاصی شبکه اجتهاد: آقای امیرحسین ترکاشوند به مناسبت نیمه شعبان، مطالبی را در کانال اجتماعی خود بازنشر داده که یکی از چالشیترین عنوانها «وفات اول مهدی» است. وی بر اساس روایات امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) مدعی است، (حضرت) مهدی دارای دو زندگی و دو وفات است و نتیجه گرفته، وفات اول ایشان در قرن سوم واقع شده است و تولد دوم (رجعت) در آستانه ظهور واقع میشود و در نهایت چالشهای التزام به چنین عقیدهای و کلیت موضوع مهدویت را بیان کرده است. آنچه در این سطور میآید در خصوص مستندات آموزه دو تولد و دو وفات برای حضرت مهدی (عج) با تقریر فوق، چه میزان از اعتبار و استحکام در میان روایات برخوردار است ......
توجه
ادامهی این یادداشت را یا از روی تصویر بالا بخوانید و یا به خودِ وبسایت شبکه اجتهاد ،لینک زیر، بروید:
http://ijtihadnet.ir/?p=70552
کانال بازنگری | ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۲۲
T.me/baznegari/1662
یادداشتِ وفات اول مهدی (مربوط به ۶ سال پیش) "اینجا"
سیدحسین علیزاده طباطبایی ۱۴۰۱/۱۲/۱۸
اختصاصی شبکه اجتهاد: آقای امیرحسین ترکاشوند به مناسبت نیمه شعبان، مطالبی را در کانال اجتماعی خود بازنشر داده که یکی از چالشیترین عنوانها «وفات اول مهدی» است. وی بر اساس روایات امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) مدعی است، (حضرت) مهدی دارای دو زندگی و دو وفات است و نتیجه گرفته، وفات اول ایشان در قرن سوم واقع شده است و تولد دوم (رجعت) در آستانه ظهور واقع میشود و در نهایت چالشهای التزام به چنین عقیدهای و کلیت موضوع مهدویت را بیان کرده است. آنچه در این سطور میآید در خصوص مستندات آموزه دو تولد و دو وفات برای حضرت مهدی (عج) با تقریر فوق، چه میزان از اعتبار و استحکام در میان روایات برخوردار است ......
توجه
ادامهی این یادداشت را یا از روی تصویر بالا بخوانید و یا به خودِ وبسایت شبکه اجتهاد ،لینک زیر، بروید:
http://ijtihadnet.ir/?p=70552
کانال بازنگری | ترکاشوند ۱۴۰۴/۰۹/۲۲
T.me/baznegari/1662
یادداشتِ وفات اول مهدی (مربوط به ۶ سال پیش) "اینجا"
افراط در توصیف ائمه، "گمراهی" است
(دیدگاه شیخ مفید رئیس متکلمان شیعه)
شیخ مفید در "تصحیح اعتقادات الإمامیة" کسانی که در وصف فضایل امامان در امور دین و دنیا، از حدّ (واقعی آنان) فراتر روند و از اعتدال خارج شوند را گمراه و کافر شمرده، و معتقد است خودِ ائمه نیز حکم به کفر و نامسلمانیِ چنین افرادی دادهاند.
عین سخن شیخ مفید در آن کتاب (ج ۱ ص ۱۳۱ "اینجا") چنین است:
و الغلاة من المتظاهرين بالإسلام هم الذين نسبوا أميرالمؤمنين و الأئمة من ذريته ع إلى الألوهية و النبوة و وصفوهم من الفضل في الدين و الدنيا إلى ما تجاوزوا فيه الحد و خرجوا عن القصد و هم ضلال كفار حكم فيهم أمير المؤمنين ع بالقتل و التحريق بالنار و قضت الأئمة عليهم بالإكفار و الخروج عن الإسلام
(: كسانى .. كه اميرالمؤمنين و امامانِ فرزند او را ... در امور دین و دنیا موصوف به فضيلتهايى كه از حدّ آنها فراتر است نمودند و در آن باره از اعتدال خارج شوند گمراه و كافر هستند ... [خودِ] ائمه [نیز] آنان را محکوم به كفر کرده و خارج از دایره اسلام دانستند -ر.ک: اینجا)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۳
https://t.me/baznegari/1663
(دیدگاه شیخ مفید رئیس متکلمان شیعه)
شیخ مفید در "تصحیح اعتقادات الإمامیة" کسانی که در وصف فضایل امامان در امور دین و دنیا، از حدّ (واقعی آنان) فراتر روند و از اعتدال خارج شوند را گمراه و کافر شمرده، و معتقد است خودِ ائمه نیز حکم به کفر و نامسلمانیِ چنین افرادی دادهاند.
عین سخن شیخ مفید در آن کتاب (ج ۱ ص ۱۳۱ "اینجا") چنین است:
و الغلاة من المتظاهرين بالإسلام هم الذين نسبوا أميرالمؤمنين و الأئمة من ذريته ع إلى الألوهية و النبوة و وصفوهم من الفضل في الدين و الدنيا إلى ما تجاوزوا فيه الحد و خرجوا عن القصد و هم ضلال كفار حكم فيهم أمير المؤمنين ع بالقتل و التحريق بالنار و قضت الأئمة عليهم بالإكفار و الخروج عن الإسلام
(: كسانى .. كه اميرالمؤمنين و امامانِ فرزند او را ... در امور دین و دنیا موصوف به فضيلتهايى كه از حدّ آنها فراتر است نمودند و در آن باره از اعتدال خارج شوند گمراه و كافر هستند ... [خودِ] ائمه [نیز] آنان را محکوم به كفر کرده و خارج از دایره اسلام دانستند -ر.ک: اینجا)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۳
https://t.me/baznegari/1663
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
افراط در توصیف ائمه، "گمراهی" است
(دیدگاه شیخ مفید رئیس متکلمان شیعه)
شیخ مفید در "تصحیح اعتقادات الإمامیة" کسانی که در وصف فضایل امامان در امور دین و دنیا، از حدّ (واقعی آنان) فراتر روند و از اعتدال خارج شوند را گمراه و کافر شمرده، و معتقد است خودِ ائمه…
(دیدگاه شیخ مفید رئیس متکلمان شیعه)
شیخ مفید در "تصحیح اعتقادات الإمامیة" کسانی که در وصف فضایل امامان در امور دین و دنیا، از حدّ (واقعی آنان) فراتر روند و از اعتدال خارج شوند را گمراه و کافر شمرده، و معتقد است خودِ ائمه…
کانال بازنگری | ترکاشوند
ترجمۀ جلد ششم کتاب جواد علی امروز ترجمه جلد ششمِ "المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام" اثر جواد علی با عنوان "تاریخ مفصل عرب پیش از اسلام" شامل ۱۳۸۶ صفحه به دستم رسید. این جلد یکی از مجلدات مهمِ آن تاریخ بوده و به ادیان و اعتقادات رایج در آن دوره و نیز انبیای…
ترجمۀ جلد هفتم تاریخ جواد علی منتشر شد
امروز ترجمه جلد هفتمِ
"المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام"
اثر جواد علی با ترجمهی زاهد ویسی
(با عنوان "تاریخ مفصل عرب پیش از اسلام") که از سوی انتشارات ایدهی نو (۰۲۱۶۶۴۱۴۴۱۵ یا ۰۹۱۲۸۲۳۸۲۹۳) منتشر شده و بالغ بر ۱۰۲۵ صفحه است به دستم رسید.
مطالعه این اثرِ ۱۰ جلدی (که تاکنون ۷ جلد آن ترجمه شده) میتواند قرآنپژوهان را در شناخت بسترهای نزول این کتاب آسمانی یاری رساند تا به فهم واقعبینانهتری از آن آیات دست یابند
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۵
https://t.me/baznegari/1664
امروز ترجمه جلد هفتمِ
"المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام"
اثر جواد علی با ترجمهی زاهد ویسی
(با عنوان "تاریخ مفصل عرب پیش از اسلام") که از سوی انتشارات ایدهی نو (۰۲۱۶۶۴۱۴۴۱۵ یا ۰۹۱۲۸۲۳۸۲۹۳) منتشر شده و بالغ بر ۱۰۲۵ صفحه است به دستم رسید.
مطالعه این اثرِ ۱۰ جلدی (که تاکنون ۷ جلد آن ترجمه شده) میتواند قرآنپژوهان را در شناخت بسترهای نزول این کتاب آسمانی یاری رساند تا به فهم واقعبینانهتری از آن آیات دست یابند
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۵
https://t.me/baznegari/1664
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بحرانهای عظیمتری که هوای آلوده و مرگآور در برابرش کوچک و ناچیز است
یادداشتی با همین عنوان و عطف به دو ویدئوی ادغامشدهی بالا و سخنان اخیر معاون ارزی بانک مرکزی مبنی بر وجود ۹۰۰ کارت بازرگانی اجارهایِ!!! که بیش از ۱۵ میلیارد دلار ارز (معادل کل ارز ترجیحی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی که دولت در بودجه امسال برای کالاهای ضروری اختصاص داده) را به چرخه رسمی برنگرداندهاند و به گفتهی همو ۱۵ نفر از این افراد بهتنهایی حدود ۶ میلیارد دلار تعهد ارزی دارند که آدرس بسیاری از آنها در روستاهای دورافتاده و شهرهای مرزی ثبت شده است، منتشر خواهد شد
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۸
https://t.me/baznegari/1665
یادداشتی با همین عنوان و عطف به دو ویدئوی ادغامشدهی بالا و سخنان اخیر معاون ارزی بانک مرکزی مبنی بر وجود ۹۰۰ کارت بازرگانی اجارهایِ!!! که بیش از ۱۵ میلیارد دلار ارز (معادل کل ارز ترجیحی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی که دولت در بودجه امسال برای کالاهای ضروری اختصاص داده) را به چرخه رسمی برنگرداندهاند و به گفتهی همو ۱۵ نفر از این افراد بهتنهایی حدود ۶ میلیارد دلار تعهد ارزی دارند که آدرس بسیاری از آنها در روستاهای دورافتاده و شهرهای مرزی ثبت شده است، منتشر خواهد شد
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۲۸
https://t.me/baznegari/1665
امام باقر آیا تلویحاً امام حسن را ترسو شمرده!؟
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
الف- روایت
راوی گوید به ابوجعفر (امام باقر) گفتم: ای زادهی رسول خدا، فرزندانِ [امام] حسن میپندارند که قائم از (میانِ) آنها است و صاحبان این امر آنها هستند. فرزندانِ [محمد]بن حنفیّه نیز چنان پنداری (در باره خود) دارند. (امام باقر در واکنش) گفت: رحمت خداوند بر "عمویم حسن" باد! [ولی] او هنگامی که امیرالمؤمنین (علی ع) ضربت خورد (و به شهادت رسید) چهل هزار شمشیرِ (سربازان علی ع) را غلاف کرد و تسلیمِ معاویه کرد؛ و محمّد بن علی (حنفیه، دیگر فرزند علی ع) نیز هفتاد هزار شمشیرِ (رزمندگانی) را به نیام برد که اگر خطری علیهِشان حادث میشد تا پای مرگ پایداری میکردند؛ (امّا) حسین (دیگر فرزند علی ع فقط) با هفتاد مرد ،و با عرضهی جان خود برای خدا، خروج کرد. [حال بگو] چه کسی به خونخواهی او شایستهتر از ما (فرزندان حسین) است؟ به خدا سوگند صاحبان امر ماییم و قائم در میان ما است؛ سفّاح و منصور (نیز) از ما است ... :
《عن حمران عن أبیجعفر ع قال قلت له: يا ابن رسولالله ص زعم ولد الحسن ع أن القائم منهم ،و أنهم أصحاب الأمر، و يزعم ولد ابن الحنفية مثل ذلك، فقال: رحم الله "عمي الحسن ع" لقد غمد الحسن ع أربعين ألف سيف حين أصيب أميرالمؤمنين ع و أسلمها إلى معاوية و محمد بن علي سبعين ألف سيف قاتله، لو خطر عليهم خطر ما خرجوا منها- حتى يموتوا جميعا، و خرج الحسين ص فعرض نفسه على الله- في سبعين رجلا من أحق بدمه منا، نحن و الله أصحاب الأمر- و فينا القائم و منا السفاح و المنصور و قد قال الله «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً» نحن أولياء الحسين بن علي ع و على دينه -تفسیر عیاشی ج۲ ص ۲۹۱ ش ۶۹ ، بحار ج ۲۹ ص ۴۵۲-》: "اینجا"
ب- نفی روایت:
به نظر میرسد این روایت سالیانی دراز پس از امام باقر ساخته شده باشد! زیرا:
امام حسن پدربزرگِ امام باقر بود و نه عموی وی! پدر بزرگِ بلافصل.
در آن روایت، امام باقر، آشکارا امام حسن را به این اعتبار که عموی پدرش (= عموی امام سجاد) بود عموی خود نامیده است حال آنکه امام حسن نسبت بسیار نزدیکتری با امام باقر داشت؛ بله او پدر بزرگِ امام باقر بود (پدرِ مادرش؛ چنانکه امام حسین پدرِ پدرش بود) و نه عمو یا عموی پدرش. طبیعی است کسی پدر بزرگِ خود را عمو صدا نمیزند. همین کافی است که نیازی به نقد سندی و متنی روایت نداشته باشیم. تنها امامی که امام حسن عموی اوست فقط امام چهارم امام سجاد است و بس!؛ بنابراین هر روایتی از امام پنجم تا دوازدهم که در آنها امام حسن را عموی خود معرفی کرده باشند را باید فاقد اعتبار دانست
از امام پنجم تا آخر، همه (علاوه بر امام حسین همچنین) نوادگان امام حسن نیز هستند.
سجاد/زینالعابدین (پسر امام حسین) با فاطمه/اُمّعبدالله (دختر امام حسن) ازدواج کرد و حاصل آن، ولادت محمد باقر (امام پنجم) است که هم نوهی امام حسن (از طرف دخترش) و هم نوۀ امام حسین (از طرف پسرش) میباشد (به عبارت دیگر ازدواج فاطمه/امّعبدالله با امام سجاد باعث شد نسل آن دو از امام باقر به بعد تا آخر، از طرف مادر به امام حسن و از طرف پدر به امام حسین برسد). به همین خاطر به امام باقر لقبِ "علویٌّ بین علویَّیْن" یا "فاطمیٌّ بین فاطمیَّیْن" دادهاند.
بنابراین همهی امامانِ پنجم تا دوازدهم از طریق دخترش فاطمه/امعبدالله فرزندان و نوادگان وی (: امام حسن) هستند چنانکه همهی امامانِ دوم تا دوازدهم نیز از طریق دخترش فاطمه/زهرا (س) فرزندان و نوادگان وی (: رسولخدا ص) شمرده میشوند. جالب این که در همین روایت، راوی در خطابش به امام باقر (و به خاطر اتصال او از طریق فاطمهزهرا به رسولالله، با چهار پُشت فاصله) از وی به پسرِ رسولخدا تعبیر میکند ولی جاعلی که این روایت را ساخته، از زبان امام باقر، امام حسن را (با وجودی که فقط دو پُشت با او فاصله داشته) حاضر نشده وی را پدر بزرگ و خود را پسر او معرفی کند!!
یلدا، شبِ چله بر نوروزیان و ایرانیان مبارک و فرخنده باد. امید که بارشهای اخیر تداوم یابد و شبِ طولانی خشکسالی و بیتدبیریمان به روزهای درازِ بارش و آب و رودهای جاری و سدهای پر آب و زمینهای آمادهی کِشت و تدابیر مردممحور و ایرانمحور تبدیل شود 💐💐💐
https://t.me/baznegari/1666
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
الف- روایت
راوی گوید به ابوجعفر (امام باقر) گفتم: ای زادهی رسول خدا، فرزندانِ [امام] حسن میپندارند که قائم از (میانِ) آنها است و صاحبان این امر آنها هستند. فرزندانِ [محمد]بن حنفیّه نیز چنان پنداری (در باره خود) دارند. (امام باقر در واکنش) گفت: رحمت خداوند بر "عمویم حسن" باد! [ولی] او هنگامی که امیرالمؤمنین (علی ع) ضربت خورد (و به شهادت رسید) چهل هزار شمشیرِ (سربازان علی ع) را غلاف کرد و تسلیمِ معاویه کرد؛ و محمّد بن علی (حنفیه، دیگر فرزند علی ع) نیز هفتاد هزار شمشیرِ (رزمندگانی) را به نیام برد که اگر خطری علیهِشان حادث میشد تا پای مرگ پایداری میکردند؛ (امّا) حسین (دیگر فرزند علی ع فقط) با هفتاد مرد ،و با عرضهی جان خود برای خدا، خروج کرد. [حال بگو] چه کسی به خونخواهی او شایستهتر از ما (فرزندان حسین) است؟ به خدا سوگند صاحبان امر ماییم و قائم در میان ما است؛ سفّاح و منصور (نیز) از ما است ... :
《عن حمران عن أبیجعفر ع قال قلت له: يا ابن رسولالله ص زعم ولد الحسن ع أن القائم منهم ،و أنهم أصحاب الأمر، و يزعم ولد ابن الحنفية مثل ذلك، فقال: رحم الله "عمي الحسن ع" لقد غمد الحسن ع أربعين ألف سيف حين أصيب أميرالمؤمنين ع و أسلمها إلى معاوية و محمد بن علي سبعين ألف سيف قاتله، لو خطر عليهم خطر ما خرجوا منها- حتى يموتوا جميعا، و خرج الحسين ص فعرض نفسه على الله- في سبعين رجلا من أحق بدمه منا، نحن و الله أصحاب الأمر- و فينا القائم و منا السفاح و المنصور و قد قال الله «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً» نحن أولياء الحسين بن علي ع و على دينه -تفسیر عیاشی ج۲ ص ۲۹۱ ش ۶۹ ، بحار ج ۲۹ ص ۴۵۲-》: "اینجا"
ب- نفی روایت:
به نظر میرسد این روایت سالیانی دراز پس از امام باقر ساخته شده باشد! زیرا:
امام حسن پدربزرگِ امام باقر بود و نه عموی وی! پدر بزرگِ بلافصل.
در آن روایت، امام باقر، آشکارا امام حسن را به این اعتبار که عموی پدرش (= عموی امام سجاد) بود عموی خود نامیده است حال آنکه امام حسن نسبت بسیار نزدیکتری با امام باقر داشت؛ بله او پدر بزرگِ امام باقر بود (پدرِ مادرش؛ چنانکه امام حسین پدرِ پدرش بود) و نه عمو یا عموی پدرش. طبیعی است کسی پدر بزرگِ خود را عمو صدا نمیزند. همین کافی است که نیازی به نقد سندی و متنی روایت نداشته باشیم. تنها امامی که امام حسن عموی اوست فقط امام چهارم امام سجاد است و بس!؛ بنابراین هر روایتی از امام پنجم تا دوازدهم که در آنها امام حسن را عموی خود معرفی کرده باشند را باید فاقد اعتبار دانست
از امام پنجم تا آخر، همه (علاوه بر امام حسین همچنین) نوادگان امام حسن نیز هستند.
سجاد/زینالعابدین (پسر امام حسین) با فاطمه/اُمّعبدالله (دختر امام حسن) ازدواج کرد و حاصل آن، ولادت محمد باقر (امام پنجم) است که هم نوهی امام حسن (از طرف دخترش) و هم نوۀ امام حسین (از طرف پسرش) میباشد (به عبارت دیگر ازدواج فاطمه/امّعبدالله با امام سجاد باعث شد نسل آن دو از امام باقر به بعد تا آخر، از طرف مادر به امام حسن و از طرف پدر به امام حسین برسد). به همین خاطر به امام باقر لقبِ "علویٌّ بین علویَّیْن" یا "فاطمیٌّ بین فاطمیَّیْن" دادهاند.
بنابراین همهی امامانِ پنجم تا دوازدهم از طریق دخترش فاطمه/امعبدالله فرزندان و نوادگان وی (: امام حسن) هستند چنانکه همهی امامانِ دوم تا دوازدهم نیز از طریق دخترش فاطمه/زهرا (س) فرزندان و نوادگان وی (: رسولخدا ص) شمرده میشوند. جالب این که در همین روایت، راوی در خطابش به امام باقر (و به خاطر اتصال او از طریق فاطمهزهرا به رسولالله، با چهار پُشت فاصله) از وی به پسرِ رسولخدا تعبیر میکند ولی جاعلی که این روایت را ساخته، از زبان امام باقر، امام حسن را (با وجودی که فقط دو پُشت با او فاصله داشته) حاضر نشده وی را پدر بزرگ و خود را پسر او معرفی کند!!
یلدا، شبِ چله بر نوروزیان و ایرانیان مبارک و فرخنده باد. امید که بارشهای اخیر تداوم یابد و شبِ طولانی خشکسالی و بیتدبیریمان به روزهای درازِ بارش و آب و رودهای جاری و سدهای پر آب و زمینهای آمادهی کِشت و تدابیر مردممحور و ایرانمحور تبدیل شود 💐💐💐
https://t.me/baznegari/1666
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
امام باقر آیا تلویحاً امام حسن را ترسو شمرده!؟
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
الف- روایت
راوی گوید به ابوجعفر (امام باقر) گفتم: ای زادهی رسول خدا، فرزندانِ [امام] حسن میپندارند که قائم از (میانِ) آنها است و صاحبان این امر آنها هستند. فرزندانِ [محمد]بن حنفیّه…
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
الف- روایت
راوی گوید به ابوجعفر (امام باقر) گفتم: ای زادهی رسول خدا، فرزندانِ [امام] حسن میپندارند که قائم از (میانِ) آنها است و صاحبان این امر آنها هستند. فرزندانِ [محمد]بن حنفیّه…
دغدغههای تأسفبارِ منّان رئیسی نماینده قم. دو یادداشت (تصاویر بالا یا اینجا و و)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۲
تو که میخوای پیچ حکمرانی رو با خوابِ این و آن یا تشرّف به محضر فلان و بهمان تنظیم کنی، پس چرا نامزد نمایندگی مجلس شدی که کشور رو بر اساس واقعیت اداره کنی؟
چرا موعودِ تو، منتظر کشتار و بدبختی مردم است تا بتواند خوشبختی و سعادت و فَرَج! بیاورد؟
آقای نمایندۀ مجلس! به نظرت خوشبختی و رضایت یک نسل در فلانزمانِ مبهم (و به قول خودت قابل بدا) با این که تو نمایندۀ آنان نیستی، آیا رواست با تشویق به تداوم بدبختیِ نسلهای قبلِ آن (که اتفاقا و با تأسف فراوان تو نمایندهاش هستی و ناسلامتی قراره با وضع قانون به افزایش رضایت همینها از زندگی بپردازی) به دست آید؟
مگر تو نماینده نشدی که خوشبختی برای هموطنان معاصرت به ارمغان آوری؟ پس چرا در سر هوای بدتر شدن اوضاع و اِشغال کشور و کشتار و.. را میپرورانی؟ و تازه از مردمی که قراره خوشبختشون کنی قول میگیری که بر بدبختتر شدن صبر کنند
آیا با این کارِت آنچه به تجربه نزدیک مرگ موسوم شده و در برخی، تنبّهات اخلاقی به وجود آورده را به ابتذال نکشاندی؟
T.me/baznegari/1667
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۲
تو که میخوای پیچ حکمرانی رو با خوابِ این و آن یا تشرّف به محضر فلان و بهمان تنظیم کنی، پس چرا نامزد نمایندگی مجلس شدی که کشور رو بر اساس واقعیت اداره کنی؟
چرا موعودِ تو، منتظر کشتار و بدبختی مردم است تا بتواند خوشبختی و سعادت و فَرَج! بیاورد؟
آقای نمایندۀ مجلس! به نظرت خوشبختی و رضایت یک نسل در فلانزمانِ مبهم (و به قول خودت قابل بدا) با این که تو نمایندۀ آنان نیستی، آیا رواست با تشویق به تداوم بدبختیِ نسلهای قبلِ آن (که اتفاقا و با تأسف فراوان تو نمایندهاش هستی و ناسلامتی قراره با وضع قانون به افزایش رضایت همینها از زندگی بپردازی) به دست آید؟
مگر تو نماینده نشدی که خوشبختی برای هموطنان معاصرت به ارمغان آوری؟ پس چرا در سر هوای بدتر شدن اوضاع و اِشغال کشور و کشتار و.. را میپرورانی؟ و تازه از مردمی که قراره خوشبختشون کنی قول میگیری که بر بدبختتر شدن صبر کنند
آیا با این کارِت آنچه به تجربه نزدیک مرگ موسوم شده و در برخی، تنبّهات اخلاقی به وجود آورده را به ابتذال نکشاندی؟
T.me/baznegari/1667
کانال بازنگری | ترکاشوند
دغدغههای تأسفبارِ منّان رئیسی نماینده قم. دو یادداشت (تصاویر بالا یا اینجا و و) امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۲ تو که میخوای پیچ حکمرانی رو با خوابِ این و آن یا تشرّف به محضر فلان و بهمان تنظیم کنی، پس چرا نامزد نمایندگی مجلس شدی که کشور رو بر اساس واقعیت اداره…
ما مطمئن نیستیم حاکمان کشورمان، دغدغهشان چیزهایی شبیهِ دغدغۀ "منّان رئیسی نماینده قم در مجلس شورای اسلامی" نیست!
لطفاً ما مردم را که بر آنان حکمرانی میکنید، از تردید درآورید.
با احترام، امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1671
(آن دغدغههای منان رئیسی که در دو یادداشت اخیرش آمده را در "اینجا" بخوانید)
لطفاً ما مردم را که بر آنان حکمرانی میکنید، از تردید درآورید.
با احترام، امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1671
(آن دغدغههای منان رئیسی که در دو یادداشت اخیرش آمده را در "اینجا" بخوانید)
Telegram
کانال بازنگری | ترکاشوند
ما مطمئن نیستیم حاکمان کشورمان، دغدغهشان چیزهایی شبیهِ دغدغۀ "منّان رئیسی نماینده قم در مجلس شورای اسلامی" نیست!
لطفاً ما مردم را که بر آنان حکمرانی میکنید، از تردید درآورید.
با احترام، امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1671
(آن دغدغههای…
لطفاً ما مردم را که بر آنان حکمرانی میکنید، از تردید درآورید.
با احترام، امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1671
(آن دغدغههای…
کانال بازنگری | ترکاشوند
دغدغههای تأسفبارِ منّان رئیسی نماینده قم. دو یادداشت (تصاویر بالا یا اینجا و و) امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۲ تو که میخوای پیچ حکمرانی رو با خوابِ این و آن یا تشرّف به محضر فلان و بهمان تنظیم کنی، پس چرا نامزد نمایندگی مجلس شدی که کشور رو بر اساس واقعیت اداره…
این چه منجی و امام زمان و موعودی است که فقط به شرطِ وخامت هولناکِ اوضاع و به اوج رسیدن بدبختیهای مردم و درگرفتن جنگهای خونین و کشتارهای گسترده، از او رونمایی میشود؟ به آنان که با او پیوسته در ارتباطاند ،بهطوریکه از ریز حوادث آینده باخبرشان میکند، بگویید که به او بگویند: اگر نگران مردم و خلقالله و انسانیّت است آمدنِ خود را منوط و مشروط به بدبختی و کشتار و سیهروزی مردم نکند بلکه الساعه که اوضاع جهان متوسط است بیاید تا آن را عالی کند نه این که خدا خدا کند که مردم به جان هم بیفتند و به اوج بدبختی برسند تا او بیاید بر خرابهها و نسلهای سوخته و فانیشده، بنایی نو بسازد. به او بگویند: چرا بلد نیستی اوضاع متوسط را خوب و عالی کنی؟ چرا فقط به امید بسیار بسیار بد شدنِ حال و روز مردم نشستهای تا در پیِ آن، بیایی و حال و روزِ باقیماندگان را بهبود بخشی؟ مگر در آن حال لقمه از گلوی باقیماندگان جنگها پایین میرود با وجود نسلهای سوخته از پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و فرزندشان؟. کسی که رجعت یا ظهور خود را مشروط به کشتارهای مردم با یکدیگر و اسفناک شدنِ زندگیشان کند، از انسانیت و دیانت بویی نبرده و دورترین فاصله را با تقوا که برجستهترین مطالبهی قرآنی از مردم است دارد.
این قرائت داعشی از موضوع را به زبالهدان اندازید و به قرائت بهتری از مهدویت روی آورید تا بلکه ملک و ملت از اندیشههای شما در عذاب نباشند
العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ، و لا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعدا
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1672
این قرائت داعشی از موضوع را به زبالهدان اندازید و به قرائت بهتری از مهدویت روی آورید تا بلکه ملک و ملت از اندیشههای شما در عذاب نباشند
العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ، و لا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعدا
امیر ترکاشوند ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
https://t.me/baznegari/1672
در آستانۀ سوگ در نوشتهی علی زمانیان
《⚫️ و پدر، رفت.
ما همه، مسافرانیم
نشسته به انتظار
یکی هنوز گیت پذیرشش باز نشده
دیگری در حال پذیرش
سومی کارت پرواز در دست
منتظر است
و چهارمی، رفته است
ما همه مسافرانیم
مقصد یکی است
با این تفاوت
که ساعت پروازمان معلوم نيست
بر بالین پدر
که نفسهایش به شماره افتاده بود
لحظهای هوشیار و ساعتها ناهشیار،
به سفر فکر میکردم
پریشانم و او نمیبیند
میگویم و او نمیشنود
نگران نباش پدر
ما هم میآییم
ما همه، مسافران همان مقصدیم
تو زودتر
و من کمی دیرتر
ما همه مسافریم
چهارشنبه سوم دی ۱۴۰۴》
منبع، کانال خرد منتقد (علی زمانیان) "اینجا".
کانال بازنگری
https://t.me/baznegari/1673
《⚫️ و پدر، رفت.
ما همه، مسافرانیم
نشسته به انتظار
یکی هنوز گیت پذیرشش باز نشده
دیگری در حال پذیرش
سومی کارت پرواز در دست
منتظر است
و چهارمی، رفته است
ما همه مسافرانیم
مقصد یکی است
با این تفاوت
که ساعت پروازمان معلوم نيست
بر بالین پدر
که نفسهایش به شماره افتاده بود
لحظهای هوشیار و ساعتها ناهشیار،
به سفر فکر میکردم
پریشانم و او نمیبیند
میگویم و او نمیشنود
نگران نباش پدر
ما هم میآییم
ما همه، مسافران همان مقصدیم
تو زودتر
و من کمی دیرتر
ما همه مسافریم
چهارشنبه سوم دی ۱۴۰۴》
منبع، کانال خرد منتقد (علی زمانیان) "اینجا".
کانال بازنگری
https://t.me/baznegari/1673