انتخاب برتر
1.01K subscribers
10.9K photos
6.23K videos
410 files
1.48K links
@barta2 تو بذرِ حرف‌هايت را به باد بسپار، آن كه بايد برگيرد، برخواهد گرفت.

اینجا خانه‌ی دل ماست خانه ی : شعر، هنر و موسیقی ، متون سیاسی و فلسفی و‌ اجتماعی ادبی ، معرفی کتاب، .....
Download Telegram
دیوار
داریوش
از  زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم

آوار ِ پریشانی ست ، رو سوی چه بگریزیم؟
هنگامه ی حیرانی ست ، خود را به که بسپاریم ؟

تشویش ِ هزار «آیا» ، وسواس ِ هزار «امّا»
کوریم و نمی بینیم ، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف ، خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم ، آن ذات ِ گرامی را
تیغیم و نمی بّریم ، ابریم و نمی باریم

ما خویش ند انستیم ، بیداری مان از خواب
گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امیّد ِ رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم



#حسین_منزوی
«هراس از باد هجرانی نداری؟» - وصل می‌پرسد -
و از عاشق جواب «هر چه باداباد» می‌آید.

#حسین_منزوی
Bargard
Chaartaar
🍃🤍

ماندن یا نماندن، سوال این است.
آی که چشم‌های تو می‌گویند، بمان...
می‌مانم.
حتا اگر جهان را،
بر شانه‌های خسته‌ی من آوار کرده باشی.

و خیابان تا خیابان...
در پی سایه‌ی چشمان توام.

کاش هیچ‌گاه، از آینه‌ی دلم بیرون نزنی.‌..
سیمای همیشه‌ی عشق...!


#حسین_منزوی
Aftabe Mehrabani
Mohammad Esfahani
وقتی تو باز می‌گردی
کوچک‌ترین ستاره‌ی چشمم
خورشید است ...!

#حسین_منزوی

" آفتاب مهربانی 🌼

🤍🎧🕊

گلوله ای را به یاد ندارم
که به نیّت پوست نازک آزادی
شلیک شده باشد و
سرانجام
به قصد شقیقۀ دژخیم
کمانه نکرده باشد

چاقویی را به یاد ندارم
که برای گلوی خوش آواز عشق
از غلاف بیرون زده باشد و
آخر دستۀ خودش را
نبریده باشد

حالا،
هر چه می خواهید شلیک کنید و
هر چه می خواهید چاقو بکشید

استاد
#حسین_منزوی
گفتگوی سه‌تار و پیانو
Jalal Naghsh Nilchi
گفتگوی سه‌تار و پیانو
Jalal Naghsh Nilchi


مرا
به گردشِ صد قصه
می‌برد چشمت...🤍



#حسین_منزوی
همخوانی هواداران با موزیک دختر پاییز علی حسینی - Ali Hosseini Dokhtare…
ز تمام بودنی ها،
تو همین از آنِ من باش
که به غیر با تو بودن،
دلم آرزو ندارد

#حسین_منزوی
☆☆☆

ظلمت صریح با تو سخن گفت پس تو هم
از شب به استعاره و ایما سخن مگو

با آنکه بسته است به نابودی ات کمر
از مهر و آشتی و مدارا سخن مگو

خورشید ما به چوبه ی اعدام بسته است
از صبح و آفتاب در این جا سخن مگو

#حسین_منزوی
Gülümcan
Ahu saglam
وقتی که خواب نیست، ز رویا سخن مگو
آن‌جا که آب نیست، ز دریا سخن مگو

پاییزها، به دُور و  تسلسل رسیده‌اند
از باغ‌های سبزِ شکوفا، سخن مگو

دیری‌ست دیده غیرِ حقارت ندیده است
  بیهوده از شُکوهِ تماشا، سخن مگو

یاد از شرابِ نابِ مکن! آتشم مزن!
خشکیده بیخِ تاک، حریفا! سخن مگو

چون نیک بنگری، همه زو بی‌وفاتریم
  با من ز بی‌وفاییِ دنیا، سخن مگو

این باغ مزدکی‌است، بِهِل باغِ عیسوی!
حرف از بشر بزن، ز چلیپا سخن مگو

ظلمت صریح با تو سخن گفت، پس تو هم
با شب به استعاره و ایما، سخن مگو


با آن‌که بسته‌است به نابودی‌ات، کمر
از مهر و آشتی و مدارا، سخن مگو

خورشیدِ ما به چوبه‌ی اعدام بسته شد
از صبح و آفتاب در این جا، سخن مگو


#حسین_منزوی
#محمد_قبادلو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از زیبا و فوق العاده ترین بیت هایی که تا به حال دیدم



گل شکفته خداحافظ! اگر چه لحظه ي دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد، اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود


#حسین_منزوی
با خوانش دکتر رشیدکاکاوند
کتاب باز


پ.ن:

یارب نگاهِ کس، به رُخی آشنا مکن
گر می‌کنی کَرم کن و از هم جدا مکن...

#عالی_شیرازی
پایانه‌ی جوانی‌ام، آغاز ماجراست
در ابتدای عشقم، در انتهای خود

#حسین_منزوی

@barta2
چه‌گونه خونِ تو پامالِ ماه و سال شود؟
که چون بهار رسد، خونِ ارغوان تازه‌ست


#حسین_منزوی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چیزی بگو! بگذار تا هم‌صحبتت باشم
لختی حریف لحظه‌های غربتت باشم

ای سهمت از بار امانت هرچه سنگین‌تر
بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم

تاب آوری تا آسمان روی دوشت را
من هم ستونی در کنار قامتت باشم

از گوشه‌ای راهی نشان من بده، بگذار
تا رخنه‌ای در قلعه‌بند فترتت باشم

سنگی شوم در برکه‌ی آرام اندوهت
یا شعله‌واری در خمود خلوتت باشم

زخم عمیق انزوایت دیر پاییده‌ست
وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم

صورتگر چشمان غمگین تو خواهم بود
بگذار همچون آینه در خدمتت باشم

در خوابی و هنگام را از دست خواهی داد
معشوق من! بگذار زنگ ساعتت باشم




#حسین_منزوی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
و آمدیم...
         که عاشق شویم و درگذریم
         که رازِ زندگی و مرگِ آدمی، این بود



   #حسین_منزوی

طرحش👌
🌞

تا صبح‌دم به یادِ تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبح‌‌دم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم


#حسین_منزوی
دورباد از تو دَمِ سردِ خزانم، کامروز
برگ‌ریزانِ من، آغاز گل‌افشانی توست


#حسین_منزوی
بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بستانم به سحر بسپرم امشب


#حسین_منزوی
🔆

نخفته‌ایم که شب بگذرد سحر بزند!
که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند!
نخفته‌ایم که تا صبحِ شاعرانه‌ی ما
ز ره رسیده و همراهِ عشق "در" بزند!


#حسین_منزوی