This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ طرح خورجین کتاب بامداد کتابخانهها
شهرک بعثت کرج
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ با خورجین کتاب راهی فرهنگسرای ولایت شهرک بعثت کرج شدم. با بچهها و مادرها جلسه کتابخوانی داشتیم.
تسهیلگر : شهناز خلیلی
#شورای_كتاب_كودك
#بامداد_کتابخانهها
#شهرک_بعثت
#شهناز_خلیلی
#خورجین_کتاب_بامداد_کرج
@shorayeketabekoodak
@bamdadketabkhanehha
@bamdadlib
شهرک بعثت کرج
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ با خورجین کتاب راهی فرهنگسرای ولایت شهرک بعثت کرج شدم. با بچهها و مادرها جلسه کتابخوانی داشتیم.
تسهیلگر : شهناز خلیلی
#شورای_كتاب_كودك
#بامداد_کتابخانهها
#شهرک_بعثت
#شهناز_خلیلی
#خورجین_کتاب_بامداد_کرج
@shorayeketabekoodak
@bamdadketabkhanehha
@bamdadlib
طرح بامداد کتابخانهها
✅ طرح خورجین کتاب بامداد کتابخانهها شهرک بعثت کرج چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ با خورجین کتاب راهی فرهنگسرای ولایت شهرک بعثت کرج شدم. با بچهها و مادرها جلسه کتابخوانی داشتیم. تسهیلگر : شهناز خلیلی #شورای_كتاب_كودك #بامداد_کتابخانهها #شهرک_بعثت…
✅ طرح خورجین کتاب بامداد کتابخانهها
شهرک بعثت کرج
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ در فرهنگسرای ولایت شهرک بعثت با هماهنگی آقای رحیمزاده مسئول کتابخانهی فرهنگسرا با خواندن یکی از کتابهای خورجین به نام " بابا اژدها وپسرش " اثر الکساندر لکروا، با تصویرگری رونن بدل و ترجمهی محبوبه نجف خانی و انتشارات بازی و اندیشه با بچهها سفری داشتیم به سرزمین های پررمز وراز....
قبل از خواندن کتاب بچهها گفتند چه تصوری از اژدها دارند. همهی آنها اژدها را موجودی وحشتناک و شرور میدانستند که از دهانش آتش بیرون میآید.
اما داستان ما روایت اژدها کوچولویی بود که مهربانی را درک میکرد و بر خلاف نظر بابا اژدها به هیچ کسی آسیب نمیرساند و بچهها را شگفتزده کرد.
بچهها نظرشان این بود که داستان پایانی ندارد و باید خودشان داستان را بنویسند که بسیار استقبال کردم و قرار شد کارهایشان در گروه واتساپی بگذارند. تا در موردشان گپ وگوی داشته باشیم
در پایان بچهها نقاشی کشیدند و بازی کردیم که شعری به این مضمون داشت: این بازی را من ساختم، من ساختم، همه با هم بسازیم حالا نوبت توست! یک چیز نو بساز.
تسهیلگر: شهناز خلیلی
#شورای_كتاب_كودك
#بامداد_کتابخانهها
#شهرک_بعثت
#شهناز_خلیلی
#خورجین_کتاب_بامداد_کرج
@shorayeketabekoodak
@bamdadketabkhanehha
@bamdadlib
شهرک بعثت کرج
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ در فرهنگسرای ولایت شهرک بعثت با هماهنگی آقای رحیمزاده مسئول کتابخانهی فرهنگسرا با خواندن یکی از کتابهای خورجین به نام " بابا اژدها وپسرش " اثر الکساندر لکروا، با تصویرگری رونن بدل و ترجمهی محبوبه نجف خانی و انتشارات بازی و اندیشه با بچهها سفری داشتیم به سرزمین های پررمز وراز....
قبل از خواندن کتاب بچهها گفتند چه تصوری از اژدها دارند. همهی آنها اژدها را موجودی وحشتناک و شرور میدانستند که از دهانش آتش بیرون میآید.
اما داستان ما روایت اژدها کوچولویی بود که مهربانی را درک میکرد و بر خلاف نظر بابا اژدها به هیچ کسی آسیب نمیرساند و بچهها را شگفتزده کرد.
بچهها نظرشان این بود که داستان پایانی ندارد و باید خودشان داستان را بنویسند که بسیار استقبال کردم و قرار شد کارهایشان در گروه واتساپی بگذارند. تا در موردشان گپ وگوی داشته باشیم
در پایان بچهها نقاشی کشیدند و بازی کردیم که شعری به این مضمون داشت: این بازی را من ساختم، من ساختم، همه با هم بسازیم حالا نوبت توست! یک چیز نو بساز.
تسهیلگر: شهناز خلیلی
#شورای_كتاب_كودك
#بامداد_کتابخانهها
#شهرک_بعثت
#شهناز_خلیلی
#خورجین_کتاب_بامداد_کرج
@shorayeketabekoodak
@bamdadketabkhanehha
@bamdadlib