.
.
.
🌱مسابقهی بهارانیها ۴🌱
.
دوستان خوب بهاران سلام🍃
امروز دوم بهمنماه ، چهارمین مسابقهی ناداستان بهاران آغاز میشود.
این یک مسابقه است 🤗:
🖋️"تلاش برای نوشتن جهانی که هر روز آنرا زندگی میکنیم"
❤️ تجربهی امروز، تجربهی شمارهی چهار:
... _____ترس_____...
✉️حداکثر در ٢٢٠٠ کاراکتر یا ۴٠٠ کلمه، از ترس برایمان بنویسید. از عمیقترین ترسی که یا جلوی پیشرفتتان را گرفته یا ابزاری برای موفقیتتان شده است. 🤗
نام نویسنده درصورت درخواست و تمایل خود نویسنده، در صفحه و سایت بهاران حذف خواهد شد. 😊
📌لطفا نوشتههای خود را تا پایان روز پنجشنبه نهم بهمنماه به دایرکت صفحهی بهاران، ارسال نمایید.
...
#ترس
#ترسیدن
#ناداستان
#بهاران
#موسسهی_بهاران_خردواندیشه
#داستان
#داستان_کوتاه
https://www.instagram.com/p/CKUahNqJXoa/?igshid=4krcohib9mao
.
.
🌱مسابقهی بهارانیها ۴🌱
.
دوستان خوب بهاران سلام🍃
امروز دوم بهمنماه ، چهارمین مسابقهی ناداستان بهاران آغاز میشود.
این یک مسابقه است 🤗:
🖋️"تلاش برای نوشتن جهانی که هر روز آنرا زندگی میکنیم"
❤️ تجربهی امروز، تجربهی شمارهی چهار:
... _____ترس_____...
✉️حداکثر در ٢٢٠٠ کاراکتر یا ۴٠٠ کلمه، از ترس برایمان بنویسید. از عمیقترین ترسی که یا جلوی پیشرفتتان را گرفته یا ابزاری برای موفقیتتان شده است. 🤗
نام نویسنده درصورت درخواست و تمایل خود نویسنده، در صفحه و سایت بهاران حذف خواهد شد. 😊
📌لطفا نوشتههای خود را تا پایان روز پنجشنبه نهم بهمنماه به دایرکت صفحهی بهاران، ارسال نمایید.
...
#ترس
#ترسیدن
#ناداستان
#بهاران
#موسسهی_بهاران_خردواندیشه
#داستان
#داستان_کوتاه
https://www.instagram.com/p/CKUahNqJXoa/?igshid=4krcohib9mao
Instagram
.
🌱 برگزیدهی چهارمین مسابقهی ناداستان بهارانیها____ با موضوع #ترس
...
ماليخوليايي بين خواب و بيدار، معلق در زمان و مكان هستم. درد از مغز استخوانم هم عبور كرده است. پسرك ريزه سرنگ بدست در مورد پمپ درد توضيحي ميدهد به " دليار" . مينالم: " توضيح لازم نيست بزن." و از هوش ميروم…
برف تازه، بر زمين يخ بسته است و راه رفتن دشوار به نظر ميرسد. ميروم اما؛ راه كش ميايد تا دم در ازمايشگاه. بالاي پلهها انگشتان يخزدهام همراهي نميكنند براي جستجوي كاغذ رسيد و ناچار، هاشان ميكنم. سالن انتظار خالي است. قبض را ميدهم و جواب را ميگيرم. ارام روي صندلي پلاستيكي سرد مينشينم قبل از ديدن جواب و با ارامش پاكت را باز ميكنم. اين دومين بيوپسي انجام شده به درخواست خودم و با وجود بهبود علايمام هست. بار اول هم اندوسكوپي به خواست خودم بود و با وجود اصرار پزشك به نداشتن علايم خطر و هشدار و جواب " زخم معده ساده". اما بار دوم كه زخم خوب نشد خودش ترسيد. جواب اسكن رنگي شكم هم چيزي نداشت. سر دلم اما سفت بود مثل آدمهای بغض كرده اماده براي گريه؛ بغضي نداشتم البته. مدتها بود با خودم و با جهان در صلح بودم. پاكت را باز ميكنم؛ در خط اخر فقط دو كلمه نوشته شده است: ادنوكارسينوم معده.
چند لحظه به تماشايش مینشينم و فكر ميكنم حالا بايد از هوش بروم يا جيغ بزنم يا مويه كنم؟ دخترك پشت ميز پذيرش براي ارام كردنم زيادي ناشي به نظر ميرسد.
زمان با دور تند ميگذرد؛ ازمايش خون و مشاوره و انتخاب بيمارستان و پزشك جراح و خواندن و خواندن در مورد بيماريام و يك جملهی مشترك در مقدمهی تمام نوشتهها و مقالهها: " يكي از كشندهترين و تهاجميترين تومورهايي كه انسان مبتلا ميشود…"
ارزوي كمي خلوت، خواستهی زيادي بود در هياهوي انبوه كارهايي كه بايد انجام ميشد. نشد كه نشد. كوتاه كردن مو و تميز كردن خانه و پيدا كردن جانشين و هزار تا كار ريز و درشت براي پيشبيني نبودن و در بستر بودن و ...
سپيده زده است و افتاب كمرمق زمستاني از پنجره سرك ميكشد. پسرك سرنگ به دست سر و كلهاش پيدا ميشود براي شارژ پمپ مخدر. لبهای تركخوردهام را با زبانم تر ميكنم و ارام اما محكم ميگويم : "نميخواهم." با تعجب نگاه ميكند اما در سكوت ميرود.
صورتم را به طرف چشمهای پف كرده از گريه و بیخوابی دليار بر میگردانم : " كمكم كن میخوام بلند شم…
خانم مهتاب رضازاده
...
#ناداستان
#ترس
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
#باشگاه_بهارانیها
https://www.instagram.com/p/CLXY6unB-BX/?igshid=112xccv29m6th
🌱 برگزیدهی چهارمین مسابقهی ناداستان بهارانیها____ با موضوع #ترس
...
ماليخوليايي بين خواب و بيدار، معلق در زمان و مكان هستم. درد از مغز استخوانم هم عبور كرده است. پسرك ريزه سرنگ بدست در مورد پمپ درد توضيحي ميدهد به " دليار" . مينالم: " توضيح لازم نيست بزن." و از هوش ميروم…
برف تازه، بر زمين يخ بسته است و راه رفتن دشوار به نظر ميرسد. ميروم اما؛ راه كش ميايد تا دم در ازمايشگاه. بالاي پلهها انگشتان يخزدهام همراهي نميكنند براي جستجوي كاغذ رسيد و ناچار، هاشان ميكنم. سالن انتظار خالي است. قبض را ميدهم و جواب را ميگيرم. ارام روي صندلي پلاستيكي سرد مينشينم قبل از ديدن جواب و با ارامش پاكت را باز ميكنم. اين دومين بيوپسي انجام شده به درخواست خودم و با وجود بهبود علايمام هست. بار اول هم اندوسكوپي به خواست خودم بود و با وجود اصرار پزشك به نداشتن علايم خطر و هشدار و جواب " زخم معده ساده". اما بار دوم كه زخم خوب نشد خودش ترسيد. جواب اسكن رنگي شكم هم چيزي نداشت. سر دلم اما سفت بود مثل آدمهای بغض كرده اماده براي گريه؛ بغضي نداشتم البته. مدتها بود با خودم و با جهان در صلح بودم. پاكت را باز ميكنم؛ در خط اخر فقط دو كلمه نوشته شده است: ادنوكارسينوم معده.
چند لحظه به تماشايش مینشينم و فكر ميكنم حالا بايد از هوش بروم يا جيغ بزنم يا مويه كنم؟ دخترك پشت ميز پذيرش براي ارام كردنم زيادي ناشي به نظر ميرسد.
زمان با دور تند ميگذرد؛ ازمايش خون و مشاوره و انتخاب بيمارستان و پزشك جراح و خواندن و خواندن در مورد بيماريام و يك جملهی مشترك در مقدمهی تمام نوشتهها و مقالهها: " يكي از كشندهترين و تهاجميترين تومورهايي كه انسان مبتلا ميشود…"
ارزوي كمي خلوت، خواستهی زيادي بود در هياهوي انبوه كارهايي كه بايد انجام ميشد. نشد كه نشد. كوتاه كردن مو و تميز كردن خانه و پيدا كردن جانشين و هزار تا كار ريز و درشت براي پيشبيني نبودن و در بستر بودن و ...
سپيده زده است و افتاب كمرمق زمستاني از پنجره سرك ميكشد. پسرك سرنگ به دست سر و كلهاش پيدا ميشود براي شارژ پمپ مخدر. لبهای تركخوردهام را با زبانم تر ميكنم و ارام اما محكم ميگويم : "نميخواهم." با تعجب نگاه ميكند اما در سكوت ميرود.
صورتم را به طرف چشمهای پف كرده از گريه و بیخوابی دليار بر میگردانم : " كمكم كن میخوام بلند شم…
خانم مهتاب رضازاده
...
#ناداستان
#ترس
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
#باشگاه_بهارانیها
https://www.instagram.com/p/CLXY6unB-BX/?igshid=112xccv29m6th
Instagram
.
.
دوستان خوب بهاران سلام 😊🌱
.
ناداستانهای شما برای شرکت در چهارمین مسابقهی ناداستان بهاران با عنوان #یک_تجربه، بهدست ما رسید. از اینکه توانایی و جسارت نوشتن را در خود ایجاد کرده و فرصتی ارزشمند برای ما بهوجود آوردید تا در احساس زیبا و نابتان شریک شویم، بیاندازه سپاسگزاریم.
آیین بهاران بر این است که همواره قدردان دوستان و همراهانش باشد. پس به پیروی از این آیین اعلام میکنیم، ضمن سپاسگزاری از همهی عزیزانی که نوشتههای ارزشمندشان را برایمان فرستادند، از بین آثار رسیده، سه اثر به مرحلهی نهایی راه پیدا کرد که از بین آن سه اثر، ناداستان برگزیدهی اینهفته برای انتشار در اینستاگرام و سایت بهاران مشخص شد.
...
دوستان عزیز خانمها:
نرگس داورپناه
آرزو قیصریه
نوشتههای شما درخور توجه و با قلمی رسا نوشته شده است. امیدواریم همچنان در آینده نیز شوق نوشتن را با ما به اشتراک بگذارید و همراهمان باشید. 🌱
...
📌 یک توضیح ضروری:
بهمنظور برقراری عدالت، در مرحلهی اول بازنگری آثار، نام نویسندهی اثر حذف و سپس برای داوری ارسال گردید.
...
#یک_تجربه
#ناداستان
#ترس
#داستان_کوتاه
#موسسه_بهاران
#بهاران
https://www.instagram.com/p/CLXZkh6hyQL/?igshid=ibscsmkynved
.
دوستان خوب بهاران سلام 😊🌱
.
ناداستانهای شما برای شرکت در چهارمین مسابقهی ناداستان بهاران با عنوان #یک_تجربه، بهدست ما رسید. از اینکه توانایی و جسارت نوشتن را در خود ایجاد کرده و فرصتی ارزشمند برای ما بهوجود آوردید تا در احساس زیبا و نابتان شریک شویم، بیاندازه سپاسگزاریم.
آیین بهاران بر این است که همواره قدردان دوستان و همراهانش باشد. پس به پیروی از این آیین اعلام میکنیم، ضمن سپاسگزاری از همهی عزیزانی که نوشتههای ارزشمندشان را برایمان فرستادند، از بین آثار رسیده، سه اثر به مرحلهی نهایی راه پیدا کرد که از بین آن سه اثر، ناداستان برگزیدهی اینهفته برای انتشار در اینستاگرام و سایت بهاران مشخص شد.
...
دوستان عزیز خانمها:
نرگس داورپناه
آرزو قیصریه
نوشتههای شما درخور توجه و با قلمی رسا نوشته شده است. امیدواریم همچنان در آینده نیز شوق نوشتن را با ما به اشتراک بگذارید و همراهمان باشید. 🌱
...
📌 یک توضیح ضروری:
بهمنظور برقراری عدالت، در مرحلهی اول بازنگری آثار، نام نویسندهی اثر حذف و سپس برای داوری ارسال گردید.
...
#یک_تجربه
#ناداستان
#ترس
#داستان_کوتاه
#موسسه_بهاران
#بهاران
https://www.instagram.com/p/CLXZkh6hyQL/?igshid=ibscsmkynved
Instagram