Forwarded from عکس نگار
✔️چقدر یک علی حاتمی کم داریم
ابوالفضل بانی
🔸خیلی چیزها کم داریم. یعنی خیلی چیزها از دست رفت و جایگزینش نیامد. یعنی رفت که رفت.
جاهای خالی بیشتر و بیشتر شد. شدیم اینکه الان میبینید. از کنار هم میگذریم بی آنکه دستی به مهربانی بفشاریم. اندوهی از دلی، اشکی از گونهای...
ما گذشتههای درخشانمان را در مهربانی و صمیمیت در کوچههای آشتی کنان و آش پشت پای مسافر و در ختم صلوات و روضههای هفتگی در سفرهی سبز و نذر امامزاده صالح، در فالوده شیرازی سرپل تجریش، در سینما دیاموند و در لبوی داغ دربند... در همه چیز جا گذاشتهایم. پیوندمان با دیروز گسسته است. در امروزی بی هویت رها شدهایم با جهانی که فقط اخم و عبوسی از ما در خاطر دارد. جهانی که با ما در ستیز است برای چیزی که مانیستیم.
ما سفیر صلح و دوستی کم داریم. کسی که به مردم جهان با صدای بلند بگوید "ما ازسر زمین خیام و رباعیهای دلکشش، مااز غزلهای حافظ و شور عاشقانهاش، ما از دل اسطورهای فردوسی و از گلوی تار و سه تار و تنبور میآییم.
ما یک #علی_حاتمی کم داریم، تا در قاب جادویی تصویر پیوندمان دهد با دیروزمان اگر چه چارقد و چاروقمان وصله دار بود و گاه سرمان شپش میگذاشت.
اگر چه شهریور بیست و مرداد سی و دو را دیده بودیم، اما در چشمهامان خنده و در دلمان مهربانی جا داشت.
علی آقا؛
کاش همین امروز که سالروز تولد توست، دوباره میآمدی تا از حسن کچل همراهت باشیم. با مادر گریه کنیم، در دلشدگان بمیریم و در تختی زنده شویم.
روزگارمان، علی آقا؛
عجیب هزار دستان است...
#یاد
@baharanschool1
ابوالفضل بانی
🔸خیلی چیزها کم داریم. یعنی خیلی چیزها از دست رفت و جایگزینش نیامد. یعنی رفت که رفت.
جاهای خالی بیشتر و بیشتر شد. شدیم اینکه الان میبینید. از کنار هم میگذریم بی آنکه دستی به مهربانی بفشاریم. اندوهی از دلی، اشکی از گونهای...
ما گذشتههای درخشانمان را در مهربانی و صمیمیت در کوچههای آشتی کنان و آش پشت پای مسافر و در ختم صلوات و روضههای هفتگی در سفرهی سبز و نذر امامزاده صالح، در فالوده شیرازی سرپل تجریش، در سینما دیاموند و در لبوی داغ دربند... در همه چیز جا گذاشتهایم. پیوندمان با دیروز گسسته است. در امروزی بی هویت رها شدهایم با جهانی که فقط اخم و عبوسی از ما در خاطر دارد. جهانی که با ما در ستیز است برای چیزی که مانیستیم.
ما سفیر صلح و دوستی کم داریم. کسی که به مردم جهان با صدای بلند بگوید "ما ازسر زمین خیام و رباعیهای دلکشش، مااز غزلهای حافظ و شور عاشقانهاش، ما از دل اسطورهای فردوسی و از گلوی تار و سه تار و تنبور میآییم.
ما یک #علی_حاتمی کم داریم، تا در قاب جادویی تصویر پیوندمان دهد با دیروزمان اگر چه چارقد و چاروقمان وصله دار بود و گاه سرمان شپش میگذاشت.
اگر چه شهریور بیست و مرداد سی و دو را دیده بودیم، اما در چشمهامان خنده و در دلمان مهربانی جا داشت.
علی آقا؛
کاش همین امروز که سالروز تولد توست، دوباره میآمدی تا از حسن کچل همراهت باشیم. با مادر گریه کنیم، در دلشدگان بمیریم و در تختی زنده شویم.
روزگارمان، علی آقا؛
عجیب هزار دستان است...
#یاد
@baharanschool1