دیدار با عرفان نظر آهاری
این برنامه ۵۰ دقیقه است در صفحه اینستایی که برای برنامههای زنده بهاران طراحی شده به صورت زنده و از موسسه بهاران پخش خواهد شد.
شهریه این برنامه ۸۰ هزار تومان میباشد.
دوستان و علاقمندان میتوانند با واریز این وجه به شماره کارت :
6037997409078467
به نام ابوالفضل بانی
و ارسال تصویر فیش پرداختی و همچنین آیدی اینستای خود در این کلاس شرکت نمایند.
#موسسه_بهاران
#عرفان_نظرآهاری
این برنامه ۵۰ دقیقه است در صفحه اینستایی که برای برنامههای زنده بهاران طراحی شده به صورت زنده و از موسسه بهاران پخش خواهد شد.
شهریه این برنامه ۸۰ هزار تومان میباشد.
دوستان و علاقمندان میتوانند با واریز این وجه به شماره کارت :
6037997409078467
به نام ابوالفضل بانی
و ارسال تصویر فیش پرداختی و همچنین آیدی اینستای خود در این کلاس شرکت نمایند.
#موسسه_بهاران
#عرفان_نظرآهاری
Forwarded from عکس نگار
...
برای سومین جشنوارهی داستان بهاران
✒ابوالفضل بانی
مدیر موسسه بهاران
سال گذشته به دلایلی که تکرارش ملال انگیز است و رسم بهاران نیز ملال نیست ، جشنوارهی داستان و شعر بهاران برگزار نشد. اما در میانهی کارزار کرونا با وجود دوستان موافق و بهار و رخت نو به بر کردن بهاران و شادابی ارغوان و گل دادن بوتههای ناز، سومین جشنوارهی داستان بهاران را برنامهریزی کردیم. از یکی از نویسندگان طراز اول امروزِ روز داستان ایرانی کمک گرفتیم و هیات انتخاب و هیات داوران خوبی به لطف، همراه سومین جشنواره شدند. هنرمند نازنینی از خطهی هنر پرور قزوین به مهر طراحی و اجرای تندیس جدید جشنوارهی سوم را پذیرفت و اکنون روزهاست که آثار شما عزیزان به دبیرخانهی جشنواره میرسد از گوشه گوشهی ایران پهناور و از جای جای دیگر جهان. خوشحالم که چراغ داستان هنوز در بهاران روشن است و هنوز نونویسندگان ایرانی، داستانهای کوتاه خود را به کوچهی نوربخش میفرستند.
در مورد انتخاب آثار در دو دورهی قبل و در همین دورهی اخیر به همهی دوستانی که برایمان داستان فرستادهاند، اطمینان میدهم هیچ دخالتی در انتخاب آثار برگزیده از سوی من یا هرکس دیگری صورت نمیپذیرد، انتخاب همان است که در هیات داوران انجام میشود. هنوز فرصت باقیست برایمان داستان بفرستید. شاید بلای تاجدار " کرونا" رفت و توانستیم مراسم پایانی را در کنار هم جشن بگیریم.
برقرار باشید.
#سومین_جشنواره_داستان_بهاران
برای سومین جشنوارهی داستان بهاران
✒ابوالفضل بانی
مدیر موسسه بهاران
سال گذشته به دلایلی که تکرارش ملال انگیز است و رسم بهاران نیز ملال نیست ، جشنوارهی داستان و شعر بهاران برگزار نشد. اما در میانهی کارزار کرونا با وجود دوستان موافق و بهار و رخت نو به بر کردن بهاران و شادابی ارغوان و گل دادن بوتههای ناز، سومین جشنوارهی داستان بهاران را برنامهریزی کردیم. از یکی از نویسندگان طراز اول امروزِ روز داستان ایرانی کمک گرفتیم و هیات انتخاب و هیات داوران خوبی به لطف، همراه سومین جشنواره شدند. هنرمند نازنینی از خطهی هنر پرور قزوین به مهر طراحی و اجرای تندیس جدید جشنوارهی سوم را پذیرفت و اکنون روزهاست که آثار شما عزیزان به دبیرخانهی جشنواره میرسد از گوشه گوشهی ایران پهناور و از جای جای دیگر جهان. خوشحالم که چراغ داستان هنوز در بهاران روشن است و هنوز نونویسندگان ایرانی، داستانهای کوتاه خود را به کوچهی نوربخش میفرستند.
در مورد انتخاب آثار در دو دورهی قبل و در همین دورهی اخیر به همهی دوستانی که برایمان داستان فرستادهاند، اطمینان میدهم هیچ دخالتی در انتخاب آثار برگزیده از سوی من یا هرکس دیگری صورت نمیپذیرد، انتخاب همان است که در هیات داوران انجام میشود. هنوز فرصت باقیست برایمان داستان بفرستید. شاید بلای تاجدار " کرونا" رفت و توانستیم مراسم پایانی را در کنار هم جشن بگیریم.
برقرار باشید.
#سومین_جشنواره_داستان_بهاران
Forwarded from عکس نگار
✔️و صمد غرق شد...
🔸.... رودخانه در طرف ساحل ایران نسبتا آرام و در طرف ساحل شوروی کمیمغشوش و تند بود. جایی که صمد ایستاده بود، آب حتی به بالاتر از نافش هم نمیرسید. او خود را در مسیر آب ول کرد. سرشار از شوق و شعف بود. با هر دست و پایی که میزد، تلالو تابش طلایی خورشید روی سطح رودخانه را برهم میزد. پنجاه متری شنا نکرده بودکه صدای فریاد صمد را شنید: ”دکتر! دکتر!“ بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانههایش توی آب است و هراسان دست و پا میزند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زد. تقریبا نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. این بار دیگر صدایش ضعیفتر شده بود. سربازها به شنیدن صدای داد و فریاد آنها از پاسگاه بیرون ریخته بودند. حتی یکی از آنها پاچههای شلوارش را بالا زد و چند متری توی آب رفت ولی بقیههاج و واج و بیحرکت، مثل برقگرفتهها ایستاده بودند. صمد فقط توانست سه بار او را صدا کند و او هربار در میان دست و پا زدنهای ملتهبانهاش فریاد زد: ”صمد دست و پا بزن، دست و پا بزن، رسیدم، رسیدم“ دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد. دیوانهوار، در میان آبهای کدر، این طرف و آن طرف زد. صدای طپش قلبش را در شقیقههایش میشنید. سعی کرد او را زیر آبها پیدا کند. تا قعر کدر رودخانه رفت. به هر جایی دست انداخت. اما تلاشش بیهوده بود. دیگر در مسیر جریان تند و شدید قرار گرفته بود. از نفس افتاده، با اندک رمقی که برایش مانده بود، خود را به پایرس رودخانه کشاند و سربازها را دید که دست دراز کردند و از رودخانه بیرونش کشیدند. خاموشی دنیا را دید و لاعلاج و ناباور، تمامیذهن خود را کاوید تا مگر راهی پیدا کند. ولی نتوانست. هیچ راهی وجود نداشت. صمد ناپدید شده بود. او و پنج سرباز، لاعلاج و نفس بریده روی شنها نشستند. در جهان، سکوت مرگ حکمفرما بود….
🔘امروز ۹ شهریور سالروز غرق شدن #صمد_بهرنگی در ارس است
🔹از کتاب "از آن سالها و سالهای دیگر” خاطرات حمزه فراهتی؛ انتشارات فروغ در کشور آلمان
🔸.... رودخانه در طرف ساحل ایران نسبتا آرام و در طرف ساحل شوروی کمیمغشوش و تند بود. جایی که صمد ایستاده بود، آب حتی به بالاتر از نافش هم نمیرسید. او خود را در مسیر آب ول کرد. سرشار از شوق و شعف بود. با هر دست و پایی که میزد، تلالو تابش طلایی خورشید روی سطح رودخانه را برهم میزد. پنجاه متری شنا نکرده بودکه صدای فریاد صمد را شنید: ”دکتر! دکتر!“ بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانههایش توی آب است و هراسان دست و پا میزند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زد. تقریبا نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. این بار دیگر صدایش ضعیفتر شده بود. سربازها به شنیدن صدای داد و فریاد آنها از پاسگاه بیرون ریخته بودند. حتی یکی از آنها پاچههای شلوارش را بالا زد و چند متری توی آب رفت ولی بقیههاج و واج و بیحرکت، مثل برقگرفتهها ایستاده بودند. صمد فقط توانست سه بار او را صدا کند و او هربار در میان دست و پا زدنهای ملتهبانهاش فریاد زد: ”صمد دست و پا بزن، دست و پا بزن، رسیدم، رسیدم“ دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد. دیوانهوار، در میان آبهای کدر، این طرف و آن طرف زد. صدای طپش قلبش را در شقیقههایش میشنید. سعی کرد او را زیر آبها پیدا کند. تا قعر کدر رودخانه رفت. به هر جایی دست انداخت. اما تلاشش بیهوده بود. دیگر در مسیر جریان تند و شدید قرار گرفته بود. از نفس افتاده، با اندک رمقی که برایش مانده بود، خود را به پایرس رودخانه کشاند و سربازها را دید که دست دراز کردند و از رودخانه بیرونش کشیدند. خاموشی دنیا را دید و لاعلاج و ناباور، تمامیذهن خود را کاوید تا مگر راهی پیدا کند. ولی نتوانست. هیچ راهی وجود نداشت. صمد ناپدید شده بود. او و پنج سرباز، لاعلاج و نفس بریده روی شنها نشستند. در جهان، سکوت مرگ حکمفرما بود….
🔘امروز ۹ شهریور سالروز غرق شدن #صمد_بهرنگی در ارس است
🔹از کتاب "از آن سالها و سالهای دیگر” خاطرات حمزه فراهتی؛ انتشارات فروغ در کشور آلمان
Forwarded from عکس نگار
دوره مقدماتی «آشنایی با مبانی رمان» با الهام فلاح
دوره مقدماتی «آشنایی با مبانی رمان» با تدریس الهام فلاح، رمان نویس، منتقد و مدرس ادبیات داستانی در موسسه بهاران خرد واندیشه برگزار می شود.
ساعات برگزاری
این دوره روزهای یک شنبه از ساعت 17 تا 19 خواهد بود.
شروع دوره
اوایل مهرماه 99
زمان ثبت نام
از هم اکنون
علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره های 88803668 و 88892228 تماس بگیرند و یا در واتس اپ با شماره ۰۹۳۷۰۵۱۷۱۰۰ پیام بگذارند.
#داستان_نویسی
#کارگاه_داستان_نویسی
#داستان
#رمان
#نوشتن
دوره مقدماتی «آشنایی با مبانی رمان» با تدریس الهام فلاح، رمان نویس، منتقد و مدرس ادبیات داستانی در موسسه بهاران خرد واندیشه برگزار می شود.
ساعات برگزاری
این دوره روزهای یک شنبه از ساعت 17 تا 19 خواهد بود.
شروع دوره
اوایل مهرماه 99
زمان ثبت نام
از هم اکنون
علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره های 88803668 و 88892228 تماس بگیرند و یا در واتس اپ با شماره ۰۹۳۷۰۵۱۷۱۰۰ پیام بگذارند.
#داستان_نویسی
#کارگاه_داستان_نویسی
#داستان
#رمان
#نوشتن
به یاد شاعر کوچه
✒الف.بانی
اصلا مهم نیست که منتقدان باد آقا و گندِ دماغ از شعر تو چه تحلیلی کنند. اصلا مهم نیست نوجوجههایِ موج نو و خورده روشنفکرهای مجلات خیلی ادبیِ چه بنویسند. بلکه مهم است که تو به عنوان یک شاعر کجای شعر ایستاده باشی و مردم شعر ترا نجوا کنند. مهم است شعر تو در جان و زبان مردم جاری باشد. مردم با شعر تو عاشق بشوند، درد هجر بکشند و مردم با شعر تو عشق کنند. اصلا هنری را که مردم، همین مردم کوچه بازار ندانند و نفهمند به درد همان فستیوالها و گالریها و پوزهای روشنفکرانه میخورد.
هنر مردم هر دیار با مردمش زندگی میکند. صبح با مردمش به ادارهی پست و تلگراف میرود، کارمند میشود و شب در تنهایاش شعر میگوید. هنر مردم نمینشیند هی قهوه بخورد هی سیگار بکشد و هی از غم هجران یار بگوید. هنر مردم خودش را تافتهی جدا بافته نمیداند. خودش از روح و زخم و زبانِ همین مردم بلند میشود.
شعر #فریدون_مشیری همینجوری است. به همین سادگی و به همین روانی.
استاد #عبدالحسین_زرینکوب در بارهٔ شعر مشیری مینویسد:«در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هرروزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند.
چهل سالی – بیش و کم – هست که او با همین زبان بیپیرایهٔ خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوشآهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خمهای بیان ادیبانهٔ شاعران دانشگاهپرورد و در همان حال خالی از تأثیر ترجمههای شتابآمیز شعرهای آزمایشی نو راهان غرب.»
امروز ۳۰ شهریور اگر فریدون مشیری بود۹۴ ساله میشد.
#یاد
#شعر_نو
#شعر_کوچه
#فریدون_مشیری
#موسسه_بهاران
✒الف.بانی
اصلا مهم نیست که منتقدان باد آقا و گندِ دماغ از شعر تو چه تحلیلی کنند. اصلا مهم نیست نوجوجههایِ موج نو و خورده روشنفکرهای مجلات خیلی ادبیِ چه بنویسند. بلکه مهم است که تو به عنوان یک شاعر کجای شعر ایستاده باشی و مردم شعر ترا نجوا کنند. مهم است شعر تو در جان و زبان مردم جاری باشد. مردم با شعر تو عاشق بشوند، درد هجر بکشند و مردم با شعر تو عشق کنند. اصلا هنری را که مردم، همین مردم کوچه بازار ندانند و نفهمند به درد همان فستیوالها و گالریها و پوزهای روشنفکرانه میخورد.
هنر مردم هر دیار با مردمش زندگی میکند. صبح با مردمش به ادارهی پست و تلگراف میرود، کارمند میشود و شب در تنهایاش شعر میگوید. هنر مردم نمینشیند هی قهوه بخورد هی سیگار بکشد و هی از غم هجران یار بگوید. هنر مردم خودش را تافتهی جدا بافته نمیداند. خودش از روح و زخم و زبانِ همین مردم بلند میشود.
شعر #فریدون_مشیری همینجوری است. به همین سادگی و به همین روانی.
استاد #عبدالحسین_زرینکوب در بارهٔ شعر مشیری مینویسد:«در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هرروزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند.
چهل سالی – بیش و کم – هست که او با همین زبان بیپیرایهٔ خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوشآهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خمهای بیان ادیبانهٔ شاعران دانشگاهپرورد و در همان حال خالی از تأثیر ترجمههای شتابآمیز شعرهای آزمایشی نو راهان غرب.»
امروز ۳۰ شهریور اگر فریدون مشیری بود۹۴ ساله میشد.
#یاد
#شعر_نو
#شعر_کوچه
#فریدون_مشیری
#موسسه_بهاران
...
۲۸ هزار کوچه تهران و نام شجریان
✒ابوالفضل بانی
چندی پیش در خبرها آمده بود در شورای شهر تهران پیشنهاد شده است خیابانی را به نام مرحوم مهندس مهدی بازرگان مبارز سالهای ستم شاهی، معلم اخلاق و اولین نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی و دبیرکل نهضت آزادی ایران بگذارند، چنین قرار بوده است، معبری نیز به نام بانو اعظم طالقانی، بانوی مبارز، انقلابی و فرزند ابوذر زمان انقلاب مرحوم آیت الله طالقانی نامگذاری شود. فرماندار تهران با این بهانه که کسی مرحوم بازرگان و مرحوم اعظم طالقانی را نمیشناسد، این مصوبه شورای شهر را ناشدنی و غیر قانونی اعلام کرده بود. در جدیدترین هنرنمایی شورای شهر تهران و شهرداری پایتخت نیز از نامگذاری خیابان با نام استاد جاودان موسیقی ایرانی محمدرضا شجریان صرف نظر شده است با این بهانه که مصالحی در میان است تا این مصوبه اجرایی نگردد.
اول سخنی دارم با آقایان نمایندگان شورای اسلامی شهر تهران که اتفاقاً با لیست امید بیشترین درصد آرا را کسب نمودهاند و میتوان گفت که نمایندگان بخش اکثریت مردم تهران در شورای شهر هستنند: آخر برادران عزیز اگر میدانستید که نمیتوانید پای این مصوبه بمانید و حتی قدرت نامگذاری یک خیابان را در پایتخت ندارید، اصلاً مصوبه صادر نمیکردید. هرچند نه مرحوم بازرگان نه خانم طالقانی و نه استاد بیبدیل آواز ایران نیازی به این نامگذاری ندارد آنان در قلب تاریخ، سیاست و هنر این کشور ماندگارند.
اما جای تعجب این است که آیا تهرانی که ۳۷۰ محله دارد. ۲۸ هزار و ۲۰۸ کوچه دارد. ۳۴۰ خیابان اصلی دارد. ۲۳۵۱ خیابان فرعی دارد. ۲۷۱ بلوار دارد. ۱۱۸ میدان دارد و جالب تر اینکه ۳۲۰۰۰ بنبست، آیا جایی برای نام بازرگان، طالقانی و شجریان ندارد؟
*یادداشت امروز ابوالفضل بانی مدیر موسسه بهاران در روزنامه اعتماد ۵ مهر به احترام استاد بی بدیل آواز ایران
#مهدی_بازرگان
#اعظم_طالقانی
#محمد_رضا_شجریان
#روزنامه_اعتماد
#جامعه
#ابوالفضل_بانی
۲۸ هزار کوچه تهران و نام شجریان
✒ابوالفضل بانی
چندی پیش در خبرها آمده بود در شورای شهر تهران پیشنهاد شده است خیابانی را به نام مرحوم مهندس مهدی بازرگان مبارز سالهای ستم شاهی، معلم اخلاق و اولین نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی و دبیرکل نهضت آزادی ایران بگذارند، چنین قرار بوده است، معبری نیز به نام بانو اعظم طالقانی، بانوی مبارز، انقلابی و فرزند ابوذر زمان انقلاب مرحوم آیت الله طالقانی نامگذاری شود. فرماندار تهران با این بهانه که کسی مرحوم بازرگان و مرحوم اعظم طالقانی را نمیشناسد، این مصوبه شورای شهر را ناشدنی و غیر قانونی اعلام کرده بود. در جدیدترین هنرنمایی شورای شهر تهران و شهرداری پایتخت نیز از نامگذاری خیابان با نام استاد جاودان موسیقی ایرانی محمدرضا شجریان صرف نظر شده است با این بهانه که مصالحی در میان است تا این مصوبه اجرایی نگردد.
اول سخنی دارم با آقایان نمایندگان شورای اسلامی شهر تهران که اتفاقاً با لیست امید بیشترین درصد آرا را کسب نمودهاند و میتوان گفت که نمایندگان بخش اکثریت مردم تهران در شورای شهر هستنند: آخر برادران عزیز اگر میدانستید که نمیتوانید پای این مصوبه بمانید و حتی قدرت نامگذاری یک خیابان را در پایتخت ندارید، اصلاً مصوبه صادر نمیکردید. هرچند نه مرحوم بازرگان نه خانم طالقانی و نه استاد بیبدیل آواز ایران نیازی به این نامگذاری ندارد آنان در قلب تاریخ، سیاست و هنر این کشور ماندگارند.
اما جای تعجب این است که آیا تهرانی که ۳۷۰ محله دارد. ۲۸ هزار و ۲۰۸ کوچه دارد. ۳۴۰ خیابان اصلی دارد. ۲۳۵۱ خیابان فرعی دارد. ۲۷۱ بلوار دارد. ۱۱۸ میدان دارد و جالب تر اینکه ۳۲۰۰۰ بنبست، آیا جایی برای نام بازرگان، طالقانی و شجریان ندارد؟
*یادداشت امروز ابوالفضل بانی مدیر موسسه بهاران در روزنامه اعتماد ۵ مهر به احترام استاد بی بدیل آواز ایران
#مهدی_بازرگان
#اعظم_طالقانی
#محمد_رضا_شجریان
#روزنامه_اعتماد
#جامعه
#ابوالفضل_بانی
براساس بیانیه هیات داوران سومین جشنواره داستان کوتاه بهاران برندگان این دوره از جشنواره به ترتیب زیر اعلام شده است:
-اهدای لوح تقدیر به داستان مشکی تیرهتر نوشته مریم محمدی کلهر
-اهدای لوح تقدیر به داستان جوزان نوشته مریم عزیزخانی
-اهدای لوح تقدیر به داستان جاویدشاه نوشته طاهره ابوفاضلی
-اهدای لوح تقدیر به داستان پنج سال زودتر نوشته ایمان مسگرزاده
و برگزیدگان نهایی این دوره:
-مقام سوم مشترک به داستانهای نونی نوشته ابراهیم فصیحی هرندی و مورچهی قرمز نوشته مجتبی هژبری
-مقام دوم برای داستان باران مرداد نوشته میثم رمضانی
-مقام اول، داستان رودهن نوشته نجمه سجادی
به تمام داستان نویسانی که برای بهاران نوشتند تبریک می گوییم. همیشه شاد و همواره سلامت باشید.
اسامی هیات انتخاب: حسین لعل بذری - لیلا صبوحی - احسان رضایی
اسامی هیات داوران: علی خدایی، سلمان باهنر، نفیسه مرشد زاده
#موسسه_بهاران
#سومین_جشنواره_داستان_بهاران
#نفیسه_مرشد_زاده
#علی_خدایی
#سلمان_باهنر
#لیلا_صبوحی
#احسان_رضایی
#حسین_لعل_بذری
-اهدای لوح تقدیر به داستان مشکی تیرهتر نوشته مریم محمدی کلهر
-اهدای لوح تقدیر به داستان جوزان نوشته مریم عزیزخانی
-اهدای لوح تقدیر به داستان جاویدشاه نوشته طاهره ابوفاضلی
-اهدای لوح تقدیر به داستان پنج سال زودتر نوشته ایمان مسگرزاده
و برگزیدگان نهایی این دوره:
-مقام سوم مشترک به داستانهای نونی نوشته ابراهیم فصیحی هرندی و مورچهی قرمز نوشته مجتبی هژبری
-مقام دوم برای داستان باران مرداد نوشته میثم رمضانی
-مقام اول، داستان رودهن نوشته نجمه سجادی
به تمام داستان نویسانی که برای بهاران نوشتند تبریک می گوییم. همیشه شاد و همواره سلامت باشید.
اسامی هیات انتخاب: حسین لعل بذری - لیلا صبوحی - احسان رضایی
اسامی هیات داوران: علی خدایی، سلمان باهنر، نفیسه مرشد زاده
#موسسه_بهاران
#سومین_جشنواره_داستان_بهاران
#نفیسه_مرشد_زاده
#علی_خدایی
#سلمان_باهنر
#لیلا_صبوحی
#احسان_رضایی
#حسین_لعل_بذری
📝راهاندازی اولین باشگاه مجازی اهل فرهنگ.
مؤسسهی بهاران خرد و اندیشه، اولین باشگاه مجازی اهل فرهنگ را افتتاح میکند. با توجه به شرایط موجود در کشور و همهگیری ویروس کرونا و اجرای بیشتر برنامههای هنری و فرهنگی در فضای مجازی، و همچنین بهمنظور گرد همآمدن اهل فرهنگ و قلم از سرتاسر ایران این موسسه در نظر دارد تا بهمنظور برگزاری گردهماییهای مجازی باشگاه بهارانیها را ایجاد نماید.
در قدم اول برنامههای باشگاه از این قرار است:
١- اعضای باشگاه میتوانند از تخفیفهای مؤسسهی بهاران برای شرکت در دورههای مؤسسه استفاده نمایند.
٢- اعضای باشگاه از تخفیفهای ویژهی بلیطهای کنسرت، سینما و تأتر بهرهمند خواهند بود.
٣- باشگاه بهارانیها با ایجاد "خانهی مهربانی" در تأمین اقلام فرهنگی برای کودکان کمبرخوردار این سرزمین، مشارکت خواهد داشت.
۴- اعضای باشگاه میتوانند در سفرهای فرهنگی و هنری که توسط باشگاه برنامهریزی میشود شرکت کنند.
...
📎لطفا باشگاه بهارانیها را به دوستان خود معرفی کنید 😊
آدرس اینستاگرام باشگاه_بهارانیها
baharan.club1
...
#باشگاه_بهارانیها
#بهاران
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
مؤسسهی بهاران خرد و اندیشه، اولین باشگاه مجازی اهل فرهنگ را افتتاح میکند. با توجه به شرایط موجود در کشور و همهگیری ویروس کرونا و اجرای بیشتر برنامههای هنری و فرهنگی در فضای مجازی، و همچنین بهمنظور گرد همآمدن اهل فرهنگ و قلم از سرتاسر ایران این موسسه در نظر دارد تا بهمنظور برگزاری گردهماییهای مجازی باشگاه بهارانیها را ایجاد نماید.
در قدم اول برنامههای باشگاه از این قرار است:
١- اعضای باشگاه میتوانند از تخفیفهای مؤسسهی بهاران برای شرکت در دورههای مؤسسه استفاده نمایند.
٢- اعضای باشگاه از تخفیفهای ویژهی بلیطهای کنسرت، سینما و تأتر بهرهمند خواهند بود.
٣- باشگاه بهارانیها با ایجاد "خانهی مهربانی" در تأمین اقلام فرهنگی برای کودکان کمبرخوردار این سرزمین، مشارکت خواهد داشت.
۴- اعضای باشگاه میتوانند در سفرهای فرهنگی و هنری که توسط باشگاه برنامهریزی میشود شرکت کنند.
...
📎لطفا باشگاه بهارانیها را به دوستان خود معرفی کنید 😊
آدرس اینستاگرام باشگاه_بهارانیها
baharan.club1
...
#باشگاه_بهارانیها
#بهاران
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
...
27 آذر سالروز درگذشت مولانا، «روز عُرس»، وصال جاودانه مولانا با معشوق نامیده شده است.
عرس بهمعنای غذا و ولیمهی روز عروسیست.
مراسم روز عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در بارگاه مولانا برگزار میشود و هزاران علاقمند از سراسر جهان به این شهر سفر میکنند.
....
تصنیفی که میشنوید"توبهشکن" نام دارد با شعری از #حضرت_مولانا که از آلبوم #نقش_خیال با صدای #همایون_شجریان و آهنگسازی #علی_قمصری، انتخاب شده است.
____
#مولانا
#حضرت_مولانا
#شمس_تبریزی
#شمس_و_مولانا
#روز_عرس
#شجریان
#محمدرضا_شجریان
#همایون_شجریان
#علی_قمصری
#بهاران
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
#باشگاه_بهارانیها
@homayounshajarian
@alighamsari
@mohamadrezashajariaan
@baharanschool1
@baharan.club1
27 آذر سالروز درگذشت مولانا، «روز عُرس»، وصال جاودانه مولانا با معشوق نامیده شده است.
عرس بهمعنای غذا و ولیمهی روز عروسیست.
مراسم روز عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در بارگاه مولانا برگزار میشود و هزاران علاقمند از سراسر جهان به این شهر سفر میکنند.
....
تصنیفی که میشنوید"توبهشکن" نام دارد با شعری از #حضرت_مولانا که از آلبوم #نقش_خیال با صدای #همایون_شجریان و آهنگسازی #علی_قمصری، انتخاب شده است.
____
#مولانا
#حضرت_مولانا
#شمس_تبریزی
#شمس_و_مولانا
#روز_عرس
#شجریان
#محمدرضا_شجریان
#همایون_شجریان
#علی_قمصری
#بهاران
#موسسه_بهاران
#موسسه_بهاران_خردواندیشه
#باشگاه_بهارانیها
@homayounshajarian
@alighamsari
@mohamadrezashajariaan
@baharanschool1
@baharan.club1
...
کارگاه ترانه سرایی با عبدالجبار کاکایی
در این دوره که به صورت کارگاهی برگزار میشود، مبانی ترانه سرایی، نقد و تحلیل ترانه، وجوه اختلاف و اشتراک شعر و ترانه و همچنین اصول ترانه نویسی روی ملودی را فرا میگیرید.
کارگاه ترانه در ده جلسه و چهارشنبهها ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار خواهد شد.
#عبدالجبار_کاکایی
#موسسه_بهاران
#ترانه
کارگاه ترانه سرایی با عبدالجبار کاکایی
در این دوره که به صورت کارگاهی برگزار میشود، مبانی ترانه سرایی، نقد و تحلیل ترانه، وجوه اختلاف و اشتراک شعر و ترانه و همچنین اصول ترانه نویسی روی ملودی را فرا میگیرید.
کارگاه ترانه در ده جلسه و چهارشنبهها ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار خواهد شد.
#عبدالجبار_کاکایی
#موسسه_بهاران
#ترانه