This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
تِرِه پیغام بَرِسَم یه شُو بیِی می خاوِه دل
تی نیَه می پا هَکِه ، تی خاوِه مِئنِه دِمَسُوم
هَندَه دل یاسِه واکُرد ، تنگِه گیته ،خُب تورابا
تِنهِکِه عینِه خودِه بیشکیستِه دیفار فوسُوسم
برگردان به فارسی:
برایت پیغام فرستادم که یک شب به خوابم بیایی
پای من به نگاهت گیر کند ، و وسط خوابت برای همیشه گیر بیفتم ( بمانم)
باز هم دلم آرزوی دیدنت را کرده و برایت تنگ و خوب دیوانه شده
و در تنهاییام ، مانند دیوارِ شکستهای فرو ریختم...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تِرِه پیغام بَرِسَم یه شُو بیِی می خاوِه دل
تی نیَه می پا هَکِه ، تی خاوِه مِئنِه دِمَسُوم
هَندَه دل یاسِه واکُرد ، تنگِه گیته ،خُب تورابا
تِنهِکِه عینِه خودِه بیشکیستِه دیفار فوسُوسم
برگردان به فارسی:
برایت پیغام فرستادم که یک شب به خوابم بیایی
پای من به نگاهت گیر کند ، و وسط خوابت برای همیشه گیر بیفتم ( بمانم)
باز هم دلم آرزوی دیدنت را کرده و برایت تنگ و خوب دیوانه شده
و در تنهاییام ، مانند دیوارِ شکستهای فرو ریختم...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخت سره کیجا
تقدیم به شاعر بزرگ گیلان زمین:
شیون فومنی
ترجمه شعر:
باز هم دلم حرف داره
دلِ شعرم تب داره
صدای شعرم در آمده
دیگر حوصلهاش سر آمده
سوتِش صدای غم داره
مثل کفشی کهنه...
چه کسی گفته سال ببره....
من دختر رامسریم
و با دردهایت آشنایم
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تقدیم به شاعر بزرگ گیلان زمین:
شیون فومنی
ترجمه شعر:
باز هم دلم حرف داره
دلِ شعرم تب داره
صدای شعرم در آمده
دیگر حوصلهاش سر آمده
سوتِش صدای غم داره
مثل کفشی کهنه...
چه کسی گفته سال ببره....
من دختر رامسریم
و با دردهایت آشنایم
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
می میکال
تی چُمِه شانِه دِمَسِس
اَُ ماسِم که تی نیَیَه آتِم....
قلابم به چشمانت گیر کرد
وقتی
نگاهت را
میبافتم....
میکال = قلاب
چُم = چشم
دِمَسِس = گیر کرد
نییَه = نگاه
اُ ماسِم = آن زمان ، آن موقع
آتِم = میبافتم
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
می میکال
تی چُمِه شانِه دِمَسِس
اَُ ماسِم که تی نیَیَه آتِم....
قلابم به چشمانت گیر کرد
وقتی
نگاهت را
میبافتم....
میکال = قلاب
چُم = چشم
دِمَسِس = گیر کرد
نییَه = نگاه
اُ ماسِم = آن زمان ، آن موقع
آتِم = میبافتم
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه
هنوزم گیجم از عطرِ نفسهات
منو ، حالِ دل و مشتی بهانه
هنوزم مینویسم با چه حالی
مثِ مستیِ باران با ترانه
هنوزم در نگاهت غرقِ غرقم
شبی که میزدی در من جوانه
هنوزم چشمهایم بی تو خیسه
منو ، بیتابی و اشکی روانه
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
هنوزم گیجم از عطرِ نفسهات
منو ، حالِ دل و مشتی بهانه
هنوزم مینویسم با چه حالی
مثِ مستیِ باران با ترانه
هنوزم در نگاهت غرقِ غرقم
شبی که میزدی در من جوانه
هنوزم چشمهایم بی تو خیسه
منو ، بیتابی و اشکی روانه
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
در خطوط پیشانیاش
کتابِ بینوایان را خواندم...
از پشتِ دودِ غلیظِ سیگارش
تکه نانی دیدم
که پانزده سااال
از عمر ژانوالژان را
بلعید
و در امتدادِ
بینهایتِ نگاهش،
صدای شکستنِ
آرزوهایش را
شنیدم
که مانندِ
لیوانِ کریستالِ فرانسوی
نگین ، نگین
و هر تکهاش
به گوشهای پرتاب شد....
من در بغضِ برجستهی
گلویش
سیبِ آدم را دیدم
قطعهای از میوهی ممنوعه
که گیر کرده بود
مردی را دیدم
که بر مزارِ انگیزههایش
ایستاده
و نماز میّت میخواند
من در دودِ غلیظِ سیگارش
ویکتور هوگو
را دیدم
که بر بینوایان
اشک میریخت!
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
در خطوط پیشانیاش
کتابِ بینوایان را خواندم...
از پشتِ دودِ غلیظِ سیگارش
تکه نانی دیدم
که پانزده سااال
از عمر ژانوالژان را
بلعید
و در امتدادِ
بینهایتِ نگاهش،
صدای شکستنِ
آرزوهایش را
شنیدم
که مانندِ
لیوانِ کریستالِ فرانسوی
نگین ، نگین
و هر تکهاش
به گوشهای پرتاب شد....
من در بغضِ برجستهی
گلویش
سیبِ آدم را دیدم
قطعهای از میوهی ممنوعه
که گیر کرده بود
مردی را دیدم
که بر مزارِ انگیزههایش
ایستاده
و نماز میّت میخواند
من در دودِ غلیظِ سیگارش
ویکتور هوگو
را دیدم
که بر بینوایان
اشک میریخت!
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
سیگنالِ قلبش شبیه منها شد
"سایهای" که بی تو مُرد و تنها شد
ساقهی بید مجنون چه تب دارد
"گریهی لیلی" چکید و دریا شد
واژه میلرزد ، عجب غمی دارد
شعرهایی که با تو رفت و رویا شد
بی تو چون بغضی شکسته در بهتِ
سیگنالِ قلبی که مثلِ منها شد
در سوگ اسطوره شعر و ادب : هوشنگ ابتهاج
روحش شاد و نامش ماندگار
"گریهی لیلی" : یکی از اشعار زیبای سایه
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
سیگنالِ قلبش شبیه منها شد
"سایهای" که بی تو مُرد و تنها شد
ساقهی بید مجنون چه تب دارد
"گریهی لیلی" چکید و دریا شد
واژه میلرزد ، عجب غمی دارد
شعرهایی که با تو رفت و رویا شد
بی تو چون بغضی شکسته در بهتِ
سیگنالِ قلبی که مثلِ منها شد
در سوگ اسطوره شعر و ادب : هوشنگ ابتهاج
روحش شاد و نامش ماندگار
"گریهی لیلی" : یکی از اشعار زیبای سایه
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
مانند نسیم
در حوالیام بپیچ
برای ماندنت
دامی از
عطرِ گیسوانم
پهن کردهام...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
مانند نسیم
در حوالیام بپیچ
برای ماندنت
دامی از
عطرِ گیسوانم
پهن کردهام...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گیسو بریده
شکوفه.ی سیب بر دامن حوا یخ زده
آدمها مشغولِ برف بازیاند...
موها تیفوسی شده
حالا دیگر رازِ گیسو بریدهها را میدانم...
آنهایی که از دنیا بریدهاند
بخاطرِ تمام قرارهایی که
در جادههای بیقراری
جا ماندند...
چه چرک غلیظی بر صورتِ دخترانهها
نشسته....
من اصلا صورتیِ چرک دوست ندارم
و
بیزارم
از نگاههایی که انگشت ندارند
برایِ کشف غمی که
پشتِ فرِ مژهها مخفی شده...
بازار پرتقال خونیِ دل هم
این روزها داغِ داغ است
تازه ، پلاسمایش را هم میخرند
و پول خوبی بابتش میدهند...
فکرِ وارد کردن خون چینی را
باید شکست...
چشم گلبولهایش برای دردهای ما تنگ است...
باید شعری تازه گفت
برای بوسههای سرگردان
برای صومعهای که
از پشت دیوارش
صدای قلبی میآید که
هنوز راهبه نشده...
و راز گیسو بریدهها را میداند...
برای صورتیِ چرک...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
شکوفه.ی سیب بر دامن حوا یخ زده
آدمها مشغولِ برف بازیاند...
موها تیفوسی شده
حالا دیگر رازِ گیسو بریدهها را میدانم...
آنهایی که از دنیا بریدهاند
بخاطرِ تمام قرارهایی که
در جادههای بیقراری
جا ماندند...
چه چرک غلیظی بر صورتِ دخترانهها
نشسته....
من اصلا صورتیِ چرک دوست ندارم
و
بیزارم
از نگاههایی که انگشت ندارند
برایِ کشف غمی که
پشتِ فرِ مژهها مخفی شده...
بازار پرتقال خونیِ دل هم
این روزها داغِ داغ است
تازه ، پلاسمایش را هم میخرند
و پول خوبی بابتش میدهند...
فکرِ وارد کردن خون چینی را
باید شکست...
چشم گلبولهایش برای دردهای ما تنگ است...
باید شعری تازه گفت
برای بوسههای سرگردان
برای صومعهای که
از پشت دیوارش
صدای قلبی میآید که
هنوز راهبه نشده...
و راز گیسو بریدهها را میداند...
برای صورتیِ چرک...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
تو نباشی ، چه خانه غم دارد
مثلِ شعری که "سایه" کم دارد
تو نباشی ، همیشه باران است
آخ... امشب هوا چه دَم دارد
رفتی و پشت ارغوان لرزید
بی تو حالی شبیهِ بم دارد
تو نباشی ، چو "گریهی لیلی"
چشم ها همیشه نم دارد...
گریهی لیلی : یکی از اشعار زیبای ابتهاج
روحش شاد
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تو نباشی ، چه خانه غم دارد
مثلِ شعری که "سایه" کم دارد
تو نباشی ، همیشه باران است
آخ... امشب هوا چه دَم دارد
رفتی و پشت ارغوان لرزید
بی تو حالی شبیهِ بم دارد
تو نباشی ، چو "گریهی لیلی"
چشم ها همیشه نم دارد...
گریهی لیلی : یکی از اشعار زیبای ابتهاج
روحش شاد
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
صدای مفصلِ شعرم را میشنوم
صدایی که تا مغزِ استخوان،
سینه خیز میرود...
دروغِ سایهها را نیز
سایهای که
نیمی از تو را
در مقابلِ چشمانت اِستتار میکند
آه.... واژهها گُر میگیرند
انگار زندگی رویایی بیش نبود
یا ، یک کُمایِ عمیق
اصلا از کجا معلوم که
وقتی بیداریم ، خواب نباشیم؟!
و وقتی خوابیم ، بیدار؟!
اصلا از کجا معلوم؟؟
این روزها خدا هم گیج میزند!
در گوشِ میانیاش غلغلهای است که نگو
چراغ سبز نشان نمیدهد
آدمها پشت چراغ قرمز گیر کردهاند
ماه هم که دستش رو شد
عامل اسید پاشی
عُقدهای میخواست صورتِ
دختر ها را
مثلِ خودش لکه دار کند
اینجا همه چیز درهم برهم است
باید فکری برایِ
این تراژدیِ لجباز کرد
وقتش رسیده با واژهها حرف بزنم
رماتیسم مفصلی،
تا مغزِ استخوانِ شعرم رخنه کرده
دیگر کُورتون هم جواب نمیدهد
دنیا دچارِ مرگِ مغزی شده
زندگی
رویایی
بیش نبود...
اصلا از کجا معلوم که خواب نباشیم؟
این روزها خدا هم
دیگر
گیج میزند...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
صدای مفصلِ شعرم را میشنوم
صدایی که تا مغزِ استخوان،
سینه خیز میرود...
دروغِ سایهها را نیز
سایهای که
نیمی از تو را
در مقابلِ چشمانت اِستتار میکند
آه.... واژهها گُر میگیرند
انگار زندگی رویایی بیش نبود
یا ، یک کُمایِ عمیق
اصلا از کجا معلوم که
وقتی بیداریم ، خواب نباشیم؟!
و وقتی خوابیم ، بیدار؟!
اصلا از کجا معلوم؟؟
این روزها خدا هم گیج میزند!
در گوشِ میانیاش غلغلهای است که نگو
چراغ سبز نشان نمیدهد
آدمها پشت چراغ قرمز گیر کردهاند
ماه هم که دستش رو شد
عامل اسید پاشی
عُقدهای میخواست صورتِ
دختر ها را
مثلِ خودش لکه دار کند
اینجا همه چیز درهم برهم است
باید فکری برایِ
این تراژدیِ لجباز کرد
وقتش رسیده با واژهها حرف بزنم
رماتیسم مفصلی،
تا مغزِ استخوانِ شعرم رخنه کرده
دیگر کُورتون هم جواب نمیدهد
دنیا دچارِ مرگِ مغزی شده
زندگی
رویایی
بیش نبود...
اصلا از کجا معلوم که خواب نباشیم؟
این روزها خدا هم
دیگر
گیج میزند...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
شعری سبز و زرد میشوم
لبریز از سفرِ برگها
با نگاهم به جوانه نشست
و در نگاهم به پاییز
درخت توت روبری خانه....
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
شعری سبز و زرد میشوم
لبریز از سفرِ برگها
با نگاهم به جوانه نشست
و در نگاهم به پاییز
درخت توت روبری خانه....
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
پاییز ، قمار بازی که
هرگز جفت شش نیاورد
و هر بار ، شرطبندی
بر سرِ
عریانیِ
دخترِ جنگل....
بازندهای مفلوک
در برابرِ
شرمِ ناروَنهایِ باکره
فصلِ
شکستن آرزویِ
برگهایی که
با اولین باران میپوسند
و بستری گرم و مرطوب میشوند
برای خوابِ زمستانیِ مارها
فصل
خیالی گس
برایِ فریبِ تاسها
و قمارِ سال آینده...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ t.me/Alast_R
🆔️ @Bahar_Narenj_99
پاییز ، قمار بازی که
هرگز جفت شش نیاورد
و هر بار ، شرطبندی
بر سرِ
عریانیِ
دخترِ جنگل....
بازندهای مفلوک
در برابرِ
شرمِ ناروَنهایِ باکره
فصلِ
شکستن آرزویِ
برگهایی که
با اولین باران میپوسند
و بستری گرم و مرطوب میشوند
برای خوابِ زمستانیِ مارها
فصل
خیالی گس
برایِ فریبِ تاسها
و قمارِ سال آینده...
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ t.me/Alast_R
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وَگِرد
تی شئان ، کیبریتِه مانُوسه
می دِلِه کچالِه تَش بَزَه
شعرِ شان بوسوتِنا
تی خاطراتِ شانِه بَل هَدَن
وَگِرد یه موشت می دِلِه گَردَه
وِر خوشتِه هَمرَه بَابُور
گونون تبخالِه دوایَه
برگرد
رفتنَت مانند کبریت بود
اجاق دلم را آتش زد
شعرهایش سوختند
و خاطراتت را شعلهور کردند...
برگرد یک مشت از خاکستر دلم بردار
و با خودت ببر
میگویند درمانِ تبخال است.
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تی شئان ، کیبریتِه مانُوسه
می دِلِه کچالِه تَش بَزَه
شعرِ شان بوسوتِنا
تی خاطراتِ شانِه بَل هَدَن
وَگِرد یه موشت می دِلِه گَردَه
وِر خوشتِه هَمرَه بَابُور
گونون تبخالِه دوایَه
برگرد
رفتنَت مانند کبریت بود
اجاق دلم را آتش زد
شعرهایش سوختند
و خاطراتت را شعلهور کردند...
برگرد یک مشت از خاکستر دلم بردار
و با خودت ببر
میگویند درمانِ تبخال است.
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شبتان_آرام
غمِ شبانه
دلم برایِ دیدنت پر از بهانه میشود
تمامِ شعرهای من پر از ترانه میشود
به دادِ من نمیرسی، اسیرِ با تو بودنم
دل از خیالِ رویِ تو، پر از جوانه میشود
چو تشنگیِ یک کویر ، پر از خیالِ اَبریم
هوا برایِ بارشات، پر از نشانه میشود
قسم به عاشقانهها، به شورِ اولین نگاه
که اشکها زِ دیدهام، زِ غم روانه میشود
دلیلِ شعرهایِ من، چکاوکِ خیالِ من
بدونِ تو دلم پر از ، غمِ شبانه میشود
شکسته شد غرورِ من،به پایِ لنگِ وعدهها
حکایتم چو عبرتی در این زمانه میشود
پس از من اَر گذر کنی، زِ کویِ شعرهایِ من
سری به قصهام بزن ،که چون فِسانه میشود
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Alast_R
🆔️ @Bahar_Narenj_99
غمِ شبانه
دلم برایِ دیدنت پر از بهانه میشود
تمامِ شعرهای من پر از ترانه میشود
به دادِ من نمیرسی، اسیرِ با تو بودنم
دل از خیالِ رویِ تو، پر از جوانه میشود
چو تشنگیِ یک کویر ، پر از خیالِ اَبریم
هوا برایِ بارشات، پر از نشانه میشود
قسم به عاشقانهها، به شورِ اولین نگاه
که اشکها زِ دیدهام، زِ غم روانه میشود
دلیلِ شعرهایِ من، چکاوکِ خیالِ من
بدونِ تو دلم پر از ، غمِ شبانه میشود
شکسته شد غرورِ من،به پایِ لنگِ وعدهها
حکایتم چو عبرتی در این زمانه میشود
پس از من اَر گذر کنی، زِ کویِ شعرهایِ من
سری به قصهام بزن ،که چون فِسانه میشود
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Alast_R
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
می پِئر ، پیرِ کِرات دارِ مانُوسه
اُونِه سر تا پا جِه، غیرت وارِسِه
تا آخُر خوشتَه رِ سر پا بِدَشته
می پِئر ، رازِ کِرات دارِ دانُوسه
برگردان :
پدرم مثل درخت پیر کِرات بود (در استقامت)
و مانند درختِ کِرات از سر تا پایش غیرت میبارید
تا آخرین نفس خودش رو سر پا نگه داشت
پدرم راز درخت کرات پیر را میدانست.
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
می پِئر ، پیرِ کِرات دارِ مانُوسه
اُونِه سر تا پا جِه، غیرت وارِسِه
تا آخُر خوشتَه رِ سر پا بِدَشته
می پِئر ، رازِ کِرات دارِ دانُوسه
برگردان :
پدرم مثل درخت پیر کِرات بود (در استقامت)
و مانند درختِ کِرات از سر تا پایش غیرت میبارید
تا آخرین نفس خودش رو سر پا نگه داشت
پدرم راز درخت کرات پیر را میدانست.
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
بلبل بِئدَه
ایمسال باهار
فَنچَر اَوالِه
خُوشتِه تُوکِه فوچَه
برگردان :
بلبل دید
امسال بهار
مریض احوال است
آواز نخواند.
واژگان :
بِئدَه = دید
فَنچَر اَوال = مریض احوال
تُوک = لب ، دهان
تُوکِه فُوچَه = دهانش را بست ، آواز نخواند
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بلبل بِئدَه
ایمسال باهار
فَنچَر اَوالِه
خُوشتِه تُوکِه فوچَه
برگردان :
بلبل دید
امسال بهار
مریض احوال است
آواز نخواند.
واژگان :
بِئدَه = دید
فَنچَر اَوال = مریض احوال
تُوک = لب ، دهان
تُوکِه فُوچَه = دهانش را بست ، آواز نخواند
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعر محلی "وشنا بهار"
برگردان به فارسی:
۱- دل بلبل پر از غمه و نمیتونه برای عید آواز بخونه
امسال بهار سختی در پیش داریم ، دیگه مثل قدیمها نیست.
۲- کوت کوتی (گیاه خوشبوی بهاری) خجالت میکشه جوانه بزنه و در بیاد. گل بنفشه احساس خفگی میکنه ، چه کسی از غصهاش خبر داره؟
۳- امسال حاجی فیروز لباس سیاهی همرنگ صورتش به تن کرده و دیگه دایره زنگی نمیزنه ، چون حس میکنه دنیا به آخر رسیده.
۴- عرق شرم ، شُر شر از پیشانیِ بهار میریزه (از غصهی مردم) و شعر "تازه پینیک" (یکی از سرودههای شهناز رضاپور) را همراه با مردم فقیر میخونه.
۵- پسته دیگه نمیخنده ، چون از حسرت بچهها خبر داره. سبزی پلو و ماهی از گلوی آدم پایین نمیره
۶- اِی مِه ، بیا منو همراه خودت ببر تا با هم بدنبال عید بگردیم. آخه پروانهی دلم ، مرتب بهانهی عید رو میگیره
۷- دل مردم مثل نانِ کپک زده ، پوسیده. آدم بیغم ، از آرزوها و دلهای سوختهی مردم چی میدونه؟
۸- تکههای خُرد شدهی دلم ، مثل درختی تبر خورده میمونه
عیبی نداره ، بازم طاقت بیار ، دنیا همینطور نمیمونه.
اول فروردین ۱۴۰۲
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
برگردان به فارسی:
۱- دل بلبل پر از غمه و نمیتونه برای عید آواز بخونه
امسال بهار سختی در پیش داریم ، دیگه مثل قدیمها نیست.
۲- کوت کوتی (گیاه خوشبوی بهاری) خجالت میکشه جوانه بزنه و در بیاد. گل بنفشه احساس خفگی میکنه ، چه کسی از غصهاش خبر داره؟
۳- امسال حاجی فیروز لباس سیاهی همرنگ صورتش به تن کرده و دیگه دایره زنگی نمیزنه ، چون حس میکنه دنیا به آخر رسیده.
۴- عرق شرم ، شُر شر از پیشانیِ بهار میریزه (از غصهی مردم) و شعر "تازه پینیک" (یکی از سرودههای شهناز رضاپور) را همراه با مردم فقیر میخونه.
۵- پسته دیگه نمیخنده ، چون از حسرت بچهها خبر داره. سبزی پلو و ماهی از گلوی آدم پایین نمیره
۶- اِی مِه ، بیا منو همراه خودت ببر تا با هم بدنبال عید بگردیم. آخه پروانهی دلم ، مرتب بهانهی عید رو میگیره
۷- دل مردم مثل نانِ کپک زده ، پوسیده. آدم بیغم ، از آرزوها و دلهای سوختهی مردم چی میدونه؟
۸- تکههای خُرد شدهی دلم ، مثل درختی تبر خورده میمونه
عیبی نداره ، بازم طاقت بیار ، دنیا همینطور نمیمونه.
اول فروردین ۱۴۰۲
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
سِنگ دانِه مُسان
دِلِه گُلَه بَنگِسی
چیلِه چیلِه صُودا
هَلَه می گوش دَرِه
تی دِل خُمِرِ هَمرَه با
برگردان :
مثل قلوه سنگ
به کوزه سفالی دلم خوردی
صدای خُرد شدناش
هنوز در گوشم هست
دلت با کوزهگر بود
واژهها :
مُسان= مانند
گُلِه = کوزه سفالی
چیلِه چیلِه = خُرد شدن
خُمِر = کوزه گر
گویش : ابریشم محلهی رامسر
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
سِنگ دانِه مُسان
دِلِه گُلَه بَنگِسی
چیلِه چیلِه صُودا
هَلَه می گوش دَرِه
تی دِل خُمِرِ هَمرَه با
برگردان :
مثل قلوه سنگ
به کوزه سفالی دلم خوردی
صدای خُرد شدناش
هنوز در گوشم هست
دلت با کوزهگر بود
واژهها :
مُسان= مانند
گُلِه = کوزه سفالی
چیلِه چیلِه = خُرد شدن
خُمِر = کوزه گر
گویش : ابریشم محلهی رامسر
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99