در جواب شعر «زن» امانالهخان صوفی:
گفتی که زنان را خبر از مهر و وفا نیست
اندیشهات ایمرد بجز خبط و خطا نیست
گفتی که زنان مظهر شیطان رجیمند
هرگز زن خوشخو ز خداوند جدا نیست
کردی تو فراموش چرا محنت مادر ؟
از تو پسری مادرت ای مرد رضا نیست
گفتی که خطرناک چو طاعون و وبایند
چونعقربو مارند زنان چونو چرا نیست
من در عجبم زین همه ماران خطرناک
در خانه تو در عوض یک، دو سهتا نیست؟
بدگویی زنها همه با خویش بگوئید
در نزد زنان بنده دگر همچو شما نیست
ای وای ز خودبینیو خودخواهیت ایمرد
در مذهبت ای مرد بجز از من و ما نیست
تو میشکنی قلبِ زنان دست نگه دار
زنهار در این خانه به جز مهر خدا نیست
گفتی که امان از صفت زن به امانم
صوفیصفتی لیک امان در تو صفا نیست
✍ #اشرف_مشکاتی
#دیوان_تالار_آئینه
مطلع شعر «زن» امانالهخان صوفی:
اصلیاست مسلّم که درآن چونوچرا نیست
از زن بگریزید در این جنس وفا نیست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
گفتی که زنان را خبر از مهر و وفا نیست
اندیشهات ایمرد بجز خبط و خطا نیست
گفتی که زنان مظهر شیطان رجیمند
هرگز زن خوشخو ز خداوند جدا نیست
کردی تو فراموش چرا محنت مادر ؟
از تو پسری مادرت ای مرد رضا نیست
گفتی که خطرناک چو طاعون و وبایند
چونعقربو مارند زنان چونو چرا نیست
من در عجبم زین همه ماران خطرناک
در خانه تو در عوض یک، دو سهتا نیست؟
بدگویی زنها همه با خویش بگوئید
در نزد زنان بنده دگر همچو شما نیست
ای وای ز خودبینیو خودخواهیت ایمرد
در مذهبت ای مرد بجز از من و ما نیست
تو میشکنی قلبِ زنان دست نگه دار
زنهار در این خانه به جز مهر خدا نیست
گفتی که امان از صفت زن به امانم
صوفیصفتی لیک امان در تو صفا نیست
✍ #اشرف_مشکاتی
#دیوان_تالار_آئینه
مطلع شعر «زن» امانالهخان صوفی:
اصلیاست مسلّم که درآن چونوچرا نیست
از زن بگریزید در این جنس وفا نیست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
شود ز لطف و محبت ، تو یاد ما آری؟
در آن زمان که گذر میکنی به گلزاری
مرا بیاد بیاور ، بهر کجا دیدی
فتاده کنج قفس ، مرغک گرفتاری
خجل از آنکه براه تو جان فدا کردم
که جان ، نثاره دوست نیست مقداری
علاج درد دل خسته کن ، ز بهر خدا
ز رنج تو داریم جان بیماری
هزار شکر ، که دیدار دوست حاصل شد
براهش ارچه کشیدیم رنج بسیاری
هر آنکه بیخبر از مهر و از وفا باشد
به نزد اهل دل او هست، نقش دیواری
بهوش باش! که در این دو روزه گذران
همیشه خاطر بیچارگان نگه داری
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 #دیوان_تالار_آئینه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
شود ز لطف و محبت ، تو یاد ما آری؟
در آن زمان که گذر میکنی به گلزاری
مرا بیاد بیاور ، بهر کجا دیدی
فتاده کنج قفس ، مرغک گرفتاری
خجل از آنکه براه تو جان فدا کردم
که جان ، نثاره دوست نیست مقداری
علاج درد دل خسته کن ، ز بهر خدا
ز رنج تو داریم جان بیماری
هزار شکر ، که دیدار دوست حاصل شد
براهش ارچه کشیدیم رنج بسیاری
هر آنکه بیخبر از مهر و از وفا باشد
به نزد اهل دل او هست، نقش دیواری
بهوش باش! که در این دو روزه گذران
همیشه خاطر بیچارگان نگه داری
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 #دیوان_تالار_آئینه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
شود ز لطف و محبت، تو یاد ما آری؟
در آن زمان که گذر میکنی به گلزاری
مرا بیاد بیاور ، بهر کجا دیدی
فتاده کنج قفس ، مرغک گرفتاری
خجل از آنکه براه تو جان فدا کردم
که جان ، نثاره دوست نیست مقداری
علاج درد دل خسته کن ، ز بهر خدا
ز رنج تو داریم جان بیماری
هزار شکر ، که دیدار دوست حاصل شد
براهش ارچه کشیدیم رنج بسیاری
هر آنکه بیخبر از مهر و از وفا باشد
به نزد اهل دل او هست، نقش دیواری
بهوش باش! که در این دو روزهی گذران
همیشه خاطر بیچارگان نگه داری
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 #دیوان_تالار_آئینه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
شود ز لطف و محبت، تو یاد ما آری؟
در آن زمان که گذر میکنی به گلزاری
مرا بیاد بیاور ، بهر کجا دیدی
فتاده کنج قفس ، مرغک گرفتاری
خجل از آنکه براه تو جان فدا کردم
که جان ، نثاره دوست نیست مقداری
علاج درد دل خسته کن ، ز بهر خدا
ز رنج تو داریم جان بیماری
هزار شکر ، که دیدار دوست حاصل شد
براهش ارچه کشیدیم رنج بسیاری
هر آنکه بیخبر از مهر و از وفا باشد
به نزد اهل دل او هست، نقش دیواری
بهوش باش! که در این دو روزهی گذران
همیشه خاطر بیچارگان نگه داری
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 #دیوان_تالار_آئینه
🆔️ @Bahar_Narenj_99