بابل شهر من
30K subscribers
96.7K photos
18.6K videos
215 files
48.8K links
@jarr_chi
برای تبلیغ با این آیدی تماس بگیرید👆


@Hamed_talebzade
ارسال عکس،مطلب و سوژه👆

شُعار ما : 💛هرکجا باشم #بابل_شهر_من است💛

کد شامد: 1-1-69988-61-4-1

اینستاگرام
https://www.instagram.com/_u/babolshahreman
Download Telegram
به مناسبت گرامیداشت هفته #بهزیستی و روز #دختر
حضور جمعی از #دختران_دیروز و #مادران_امروز مرکز #توانبخشی سالمندان همراه سلامت ، شنبه 23 تیرماه 97 در خانه موزه #مکرمه_قنبری معروف به #ننه_مکرمه

" فقط یادت باشد امروز که دختری
در آینده مادر دختر دیگری هستی
و روزی می‌آید که مادر بزرگ می‌شوی
پس جدا از همه ناپاکی‌ها، تو پاک بمان! "
ارسالی از سمیع زاده

🅱 @babolshahreman
نقاش دیرنگار ، #ننه_مکرمه

آبان ۱۳۸۴؛ ۱۶ سال پيش در چنين روزی مكرمه قنبری در شهرستان #بابل در مازندران درگذشت. "دلم می‌خواست شاعر می‌شدم. سواد نداشتم، نقاش شدم".

مكرمه قنبری در سال ۱۳۰۷ در روستای "دريكنده" بابل زاده شد.

پدر و مادرش كشاورزان تنگدستی بودند و جز به شوهر دادن دخترشان نمی‌انديشيدند. او از زمانی كه خود را شناخت در شاليزارها و گندمزارها كار می‌كرد.

۱۳ ساله بود كه او را به زور به كدخدای ۵۳ ساله‌ای شوهر دادند كه سه زن ديگر هم داشت و همين جز كار سخت و ناسازگاری ارمغان دیگری برای او نداشت.

او از نوجوانی با گل و خاك طرح می‌كشيد: "ما اصلا با كاغذ سر و كاری نداشتيم. سر و كار با كاغذ چيز عجيبی بود".

او ۹ فرزند آورد و پرورد و در كنار كار سخت روزانه نوعروسان را آرايش می‌‌كرد و مامای روستا بود.

۶۳ ساله بود كه به بستر بيماری افتاد و چون ديگر نمی‌توانست گاو محبوبش را تيمار كند، فرزندانش بی‌خبر از او گاو را فروختند.

او برای تسكين اين درد نخست تصوير گاوش را بر سنگی كشيد. بعد روی همه ديوارهای خانه و آشپزخانه و در و پنجره و اجاق خوراك‌پزی و حتی كدو حلوايی و هرچه دم دستش بود نقاشی كرد.

يكی از فرزندانش كه مدتی دانشجوی رشته نقاشی در تهران بود، برايش كاغذ و قلم خريد: "تا چهار سال، فقط شب‌ها نقاشی می‌كردم و هروقت سرزده مهمان می‌رسید، سريع وسيله‌هايم را قايم می‌کردم، چون فكر آن‌ها اين بود كه كاغذ و رنگ و قلم به چه درد يك كشاورز می‌خورد".

او بی آنكه آموزشی ديده باشد، شب و روز نقاشی كرد: "رنگ‌ها را خودم درست می‌‌كردم. همه رنگ‌ها در طبيعت بود جز رنگ آبی كه آن را هم ياد گرفتم درست كنم".

۶۷ ساله بود كه نگارگر نام‌آشنا معصومه سيحون در گالری خودش برای او نمايشگاهی برپا كرد و از آن پس هر سال در آن گالری نمايشگاه داشت.

آثار بی‌پیرایه او نگاره‌های كودكان را تداعی می‌کنند و داستانی را بازمی‌گویند. مردها را نيمرخ و چهره زن را درشت‌تر و از رو‌به‌رو می‌کشد. در اين ميان بهره‌گيری از رنگ‌های مناسب از پيشينه آرايشگری او سرچشمه می‌گیرد.

موضوع بسياری از نگاره‌های او دخترانی هستند كه به زور شلاق ارباب، عروس شده‌اند و زنان عاشقی كه در كنارشان مردان ديوصفت و شاخدار ايستاده‌اند كه نمونه پليدی و زورگويی‌اند: "من نمی‌خواهم برايشان شاخ بكشم ولی دست من نيست، خودشان شاخ دارند".

۷۲ ساله بود كه در پايتخت سوئد نمايشگاه گذاشت و از سوی "بنياد پژوهش‌های زنان ايران" زن سال شناخته شد.

مكرمه قنبری در ۷۷ سالگی در زادگاهش درگذشت.

‌#مکرمه_قنبری


دوشنبه، ٣ آبان ١۴٠٠.

🅱 @babolshahreman

📷 instagram.com/babolshahreman