بابل شهر من
صدای درد #بابلکنار #جاده_مرگ از دست دادن هر روزه عزیزان #خوابِ_مسئولین نماینده های مدعی در پیگیری بودجه ولی بودجه بی بودجه #بابلکنار #بندپی_غربی #محورکیاکلا 🎞حسین محمدی مرزی 🅱 @babolshahreman
🖋دلنوشته فعال اجتماعی #بابلکناری
بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم خبری ناگوار در کوچه و خیابانهای #بابلڪنار پیچید.
این بار گوی بدشانس روزگار بنام یکی از مسئولین خدوم بخش #بابلڪنار افتاد، کسی که تا قبل از مرگش شاید یکی از دغدغههایش برای بخش #بابلڪنار تعریض و ساماندهی جادهی #مرگ_افروز بود.
اما اجل فرصت نداد و تقدیر این چنین رقم خورد.
#حرمت_کرد عزیز به در یکی از تلخ ترین حوادث جاده ای #مرگ_افروز به دیار باقی شتافت. روحش شاد و یادش گرامی.
اما درد و دلی صمیمی با مسئولین #بخش_بابلڪنار و #شهرستان_بابل:
امروز در عصر ارتباطات و تکنولوژی زندگی میکنیم، حتماً همه مسئولین و زحمتکشان این بخش تصاویر دلخراش دیشب را دیدند و دهها صحنههای این چنینی ناگوار را.
اما سوال اینجاست؟؟؟
#دلتان به حال مردم مظلوم #بابلڪنار نمیسوزد؟
#دلتان به حال پدر و مادری که شاید منتظر برگشت عزیزترین فرزند دلبندشان باشند که خبر میرسد در تصادف جاده #مرگ_افروز فوت شدند، نمیسوزد؟
#دلتان به حال فرزندی که دیشب و فرزندانی که طی این سالهای اخیر #یتیم شدند، نمیسوزد؟!
#دلتان به حال زجه زدنهای یک زن که عزیزانشان پرپر شدند نمیسوزد؟
اگر واقعا دلتان به حال اینها نمیسوزد،
پس #دلتان برای همکارتان بسوزد.
همکاری که بار سفر بست، ولی به عقیده خیلیها شاید با این درایت و تصمیم جدی شما مسئولین روحش در آخرت شاد باشد و یادگاری از این عزیز در جاده #مرگ_افروز بهجا بماند.
خیلی ها در این چندسال اخیر زیر خروارها خاک رفتند آنهم بهدلیل بیمسئولیتی مسئولان...
جاده مرگبار #بابلڪنار معروف به #مرگ_افروز هیچ کم و کاستی نسبت با دیگر بخش ها ندارد؛ اما یک چیز قطعاً کم دارد آن هم #نماینده و #بخشدار و #مسئولِ دلسوز و فقط کمی جدی!
#رضا_علیزاده_بالِف فعال اجتماعی.
🅱 @babolshahreman
بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم خبری ناگوار در کوچه و خیابانهای #بابلڪنار پیچید.
این بار گوی بدشانس روزگار بنام یکی از مسئولین خدوم بخش #بابلڪنار افتاد، کسی که تا قبل از مرگش شاید یکی از دغدغههایش برای بخش #بابلڪنار تعریض و ساماندهی جادهی #مرگ_افروز بود.
اما اجل فرصت نداد و تقدیر این چنین رقم خورد.
#حرمت_کرد عزیز به در یکی از تلخ ترین حوادث جاده ای #مرگ_افروز به دیار باقی شتافت. روحش شاد و یادش گرامی.
اما درد و دلی صمیمی با مسئولین #بخش_بابلڪنار و #شهرستان_بابل:
امروز در عصر ارتباطات و تکنولوژی زندگی میکنیم، حتماً همه مسئولین و زحمتکشان این بخش تصاویر دلخراش دیشب را دیدند و دهها صحنههای این چنینی ناگوار را.
اما سوال اینجاست؟؟؟
#دلتان به حال مردم مظلوم #بابلڪنار نمیسوزد؟
#دلتان به حال پدر و مادری که شاید منتظر برگشت عزیزترین فرزند دلبندشان باشند که خبر میرسد در تصادف جاده #مرگ_افروز فوت شدند، نمیسوزد؟
#دلتان به حال فرزندی که دیشب و فرزندانی که طی این سالهای اخیر #یتیم شدند، نمیسوزد؟!
#دلتان به حال زجه زدنهای یک زن که عزیزانشان پرپر شدند نمیسوزد؟
اگر واقعا دلتان به حال اینها نمیسوزد،
پس #دلتان برای همکارتان بسوزد.
همکاری که بار سفر بست، ولی به عقیده خیلیها شاید با این درایت و تصمیم جدی شما مسئولین روحش در آخرت شاد باشد و یادگاری از این عزیز در جاده #مرگ_افروز بهجا بماند.
خیلی ها در این چندسال اخیر زیر خروارها خاک رفتند آنهم بهدلیل بیمسئولیتی مسئولان...
جاده مرگبار #بابلڪنار معروف به #مرگ_افروز هیچ کم و کاستی نسبت با دیگر بخش ها ندارد؛ اما یک چیز قطعاً کم دارد آن هم #نماینده و #بخشدار و #مسئولِ دلسوز و فقط کمی جدی!
#رضا_علیزاده_بالِف فعال اجتماعی.
🅱 @babolshahreman
🚨 #کرونا یا عدم مدیریت ؛ مساله این است !!!
🔹 چقدر این بیت دردناک از #امیر_پازواری شبیه حالِ این روزهای ماست :
تازه بورده شیر دَکِفِه مِه پِلا رِه
خَبِر بیاردِنِه وِرگ بَزو مِه گیلا رِه
🔺 اواخر بهمن ماه بود که یک خبر شهر را به یک سکوت عمیق و ترسناک فرو برد ؛ مشاهده اولین مورد ابتلا به ویروس #کرونا در شهرستان بابل !!!!
🔹 همه به تکاپو افتادند ؛ #بیمارستان_میناگر را خالی کردند و این بیمارستان کوچک شد اولین مرکز درمان و بستری بیماران کرونایی در استان #مازندران!
🔺بعد از چند روز و با افزایش تعداد بیماران بیمارستان های دیگر شهر نیز درگیر این ویروس منحوس شدند و تمامیِ #پرستاران جان برکف و فداکار در کنار تعداد #قلیلی از پزشکان متعهد و باوجدان در #خط_مقدم_جبهه قرار گرفتند.
🔹 جبهه ای که دشمنش بسیار #چموش و #مرموز بود ؛ دشمنی که هر روز در یک لباس جدید #ظاهر میشد ؛ دشمنی که رفتارش غیرقابل پیش بینی بود ؛ دشمنی که خیلی از بزرگان و نیک نامان این شهر را #پرپر کرد ؛ دشمنی که خیلی از فرزندان این شهر را #یتیم کرد و خیلی از #والدین این شهر را به عزای فرزندانشان نشاند ؛ ویروسی که یک #شهر را ، یک #استان را ، یک #ایران را و یا بهتر بگویم یک #جهان را سیاه پوشِ از دست دادنِ عزیزانشان کرد.
🔺 روزها گذشت و گذشت ؛ #کادر_درمان شهر به سرعت راه های مقابله با این دشمن مرموز را پیدا کردند ، در هر حمله ای ضد حمله زدند و دشمن را #ضعیف و #ضعیفتر کردند ؛ #مردم هم با در خانه ماندن به پرستاران و پزشکان شهر کمک زیادی کردند ؛ #کاسبهای شهر قیدِ بازارِ شبِ عیدشان را زدند و خانه نشین شدند ، #خیرین شهر جانانه به میدان آمدند و کمبودهای مراکز درمانی را تهیه و اهدا کردند ، نیروهای نظامی شهر اعم از #سپاه و #نیرویانتظامی پای کار آمدند ، نیروهای امدادی مثل #آتشنشانی و #هلالاحمر وارد عمل شدند ، مردم در غالب #پویشهای_مردمی و #گروههای_جهادی و #هیاتی و #بسیجی و #غیر_بسیجی به دلِ دشمن زدند و دشمن را در ضعیف ترین حالت ممکن قرار دادند.
🔹 همه چیز داشت خوب پیش میرفت ، بیمارستان ها #خلوت شده بود ، پرستاران فرصت کردند کمی نفس تازه کنند ، تازه میخواست شهر رنگ #آرامش ببیند که از گوشه و کنار خبر رسید میخواهند #جادهها را باز کنند ، میخواهند دوباره مثل اواخر اسفند ماه سیل #مسافران را راهی مازندران کنند ، میخواهند فاصله گذاری اجتماعی را #هوشمند کنند ، میخواهند #صف_سیمکارت تشکیل دهند ، میخواهند ......
دوباره شد روز از نو و روزی از نو!
خبر رسید بیمارستان ها در حال #شلوغ شدن است کم کم ، کادر درمان دوباره به #تکاپو افتادند ؛ نکند باز هم آن روزهای سخت و جانگداز تکرار شود ؟!!!
🔺 مسئول محترم ! حضراتِ صاحب منصب ! بزرگوارانِ عاشقِ خدمت ! #بابل جان ندارد ، توان ندارد ، نفس ندارد ! بابل #یتیم_خانه_ایران شده است !
بابل دیگر تحمل داغ های جدید را ندارد ،
بابل عزیزانی را از دست داده که سال های سال فقدانشان اشک مردم را سرازیر میکند و داغ دلشان را تازه !
نتوانستید #معیشت مردم را تامین کنید ، بستن جاده های ورودی را هم نمی توانید؟! جلوگیری از اجتماعات و صف ایستادن ها را چطور؟! نمی توانید؟!
بابل را دریابید !!! مردم بابل #گناه دارند!
🖊 #میر_آرمان_عابد
شهروند کوچک شهر بهار نارنج
دوشنبه یکم اردیبهشت ماه ۹۹
🅱 @babolshahreman
🔹 چقدر این بیت دردناک از #امیر_پازواری شبیه حالِ این روزهای ماست :
تازه بورده شیر دَکِفِه مِه پِلا رِه
خَبِر بیاردِنِه وِرگ بَزو مِه گیلا رِه
🔺 اواخر بهمن ماه بود که یک خبر شهر را به یک سکوت عمیق و ترسناک فرو برد ؛ مشاهده اولین مورد ابتلا به ویروس #کرونا در شهرستان بابل !!!!
🔹 همه به تکاپو افتادند ؛ #بیمارستان_میناگر را خالی کردند و این بیمارستان کوچک شد اولین مرکز درمان و بستری بیماران کرونایی در استان #مازندران!
🔺بعد از چند روز و با افزایش تعداد بیماران بیمارستان های دیگر شهر نیز درگیر این ویروس منحوس شدند و تمامیِ #پرستاران جان برکف و فداکار در کنار تعداد #قلیلی از پزشکان متعهد و باوجدان در #خط_مقدم_جبهه قرار گرفتند.
🔹 جبهه ای که دشمنش بسیار #چموش و #مرموز بود ؛ دشمنی که هر روز در یک لباس جدید #ظاهر میشد ؛ دشمنی که رفتارش غیرقابل پیش بینی بود ؛ دشمنی که خیلی از بزرگان و نیک نامان این شهر را #پرپر کرد ؛ دشمنی که خیلی از فرزندان این شهر را #یتیم کرد و خیلی از #والدین این شهر را به عزای فرزندانشان نشاند ؛ ویروسی که یک #شهر را ، یک #استان را ، یک #ایران را و یا بهتر بگویم یک #جهان را سیاه پوشِ از دست دادنِ عزیزانشان کرد.
🔺 روزها گذشت و گذشت ؛ #کادر_درمان شهر به سرعت راه های مقابله با این دشمن مرموز را پیدا کردند ، در هر حمله ای ضد حمله زدند و دشمن را #ضعیف و #ضعیفتر کردند ؛ #مردم هم با در خانه ماندن به پرستاران و پزشکان شهر کمک زیادی کردند ؛ #کاسبهای شهر قیدِ بازارِ شبِ عیدشان را زدند و خانه نشین شدند ، #خیرین شهر جانانه به میدان آمدند و کمبودهای مراکز درمانی را تهیه و اهدا کردند ، نیروهای نظامی شهر اعم از #سپاه و #نیرویانتظامی پای کار آمدند ، نیروهای امدادی مثل #آتشنشانی و #هلالاحمر وارد عمل شدند ، مردم در غالب #پویشهای_مردمی و #گروههای_جهادی و #هیاتی و #بسیجی و #غیر_بسیجی به دلِ دشمن زدند و دشمن را در ضعیف ترین حالت ممکن قرار دادند.
🔹 همه چیز داشت خوب پیش میرفت ، بیمارستان ها #خلوت شده بود ، پرستاران فرصت کردند کمی نفس تازه کنند ، تازه میخواست شهر رنگ #آرامش ببیند که از گوشه و کنار خبر رسید میخواهند #جادهها را باز کنند ، میخواهند دوباره مثل اواخر اسفند ماه سیل #مسافران را راهی مازندران کنند ، میخواهند فاصله گذاری اجتماعی را #هوشمند کنند ، میخواهند #صف_سیمکارت تشکیل دهند ، میخواهند ......
دوباره شد روز از نو و روزی از نو!
خبر رسید بیمارستان ها در حال #شلوغ شدن است کم کم ، کادر درمان دوباره به #تکاپو افتادند ؛ نکند باز هم آن روزهای سخت و جانگداز تکرار شود ؟!!!
🔺 مسئول محترم ! حضراتِ صاحب منصب ! بزرگوارانِ عاشقِ خدمت ! #بابل جان ندارد ، توان ندارد ، نفس ندارد ! بابل #یتیم_خانه_ایران شده است !
بابل دیگر تحمل داغ های جدید را ندارد ،
بابل عزیزانی را از دست داده که سال های سال فقدانشان اشک مردم را سرازیر میکند و داغ دلشان را تازه !
نتوانستید #معیشت مردم را تامین کنید ، بستن جاده های ورودی را هم نمی توانید؟! جلوگیری از اجتماعات و صف ایستادن ها را چطور؟! نمی توانید؟!
بابل را دریابید !!! مردم بابل #گناه دارند!
🖊 #میر_آرمان_عابد
شهروند کوچک شهر بهار نارنج
دوشنبه یکم اردیبهشت ماه ۹۹
🅱 @babolshahreman
Telegram
attach 📎