بابل شهر من
32.1K subscribers
98.8K photos
19.6K videos
215 files
50.5K links
@jarr_chi
برای تبلیغ با این آیدی تماس بگیرید👆


@Hamed_talebzade
ارسال عکس،مطلب و سوژه👆

شُعار ما : 💛هرکجا باشم #بابل_شهر_من است💛

کد شامد: 1-1-69988-61-4-1

اینستاگرام
https://www.instagram.com/_u/babolshahreman
Download Telegram
دوره‌های هنری زیر نظر اساتید برتر کشور

کارگاه نویسندگی: #عزیزاله_محمدپور
عکاسی و تدوین: #محمد_مقیمپور_بیژنی
خوشنویسی با خودکار و نقاشیخط: #حامد_نبوی
گرافیست حرفه‌ای: #صادق_محمدپور_میر

با مدیریت: #نازنین_ماهیچیان

کشوری، طبقه فوقانی قرض‌الحسنه ولیعصر
رزرو و کسب اطلاعات بیشتر:
+989116660511
@khanehmashq
کانال:
@khanemashq
دوره جدید کارگاه نویسندگی خلاق زیر نظر استاد #عزیزاله_محمدپور برای تمامی سنین برگزار می‌گردد.

رزرو و کسب اطلاعات بیشتر:
+989116660511
@khanehmashq
کانال:
@khanemashq

کشوری، طبقه فوقانی قرض‌الحسنه ولیعصر
کتاب نویسنده بابلی در روز اول به چاپ دوم رسید

مجموعه داستانک #آستینهای_خالی اثر نویسنده بابلی #عزیزاله_محمدپور منتشر شد.

این کتاب در ژانر اجتماعي- تخيلي دفاع مقدس مورد توجه منتقدان ادبیات داستانی کشور قرار گرفته است.


🅱 @babolshahreman
#آستینهای_خالی طی سه ماه به چاپ سوم رسید

مجموعه داستانک #آستینهای_خالی اثر نویسنده بابلی #عزیزاله_محمدپور در ژانر اجتماعي- تخيلي دفاع مقدس مورد توجه مخاطبان جوان و منتقدان ادبیات داستانی کشور قرار گرفته است.
علاقمندان در بابل میتوانند از کتابفروشی حمدی در خیابان بازار تهیه نمایند.

سه‌شنبه، ۱۷ تیر ۹۹.


🅱 @babolshahreman
هنرمند هرگز نمی میرد
در سوگ سیمرغ
شتاب داشت، همیشه خدا شتاب داشت. گفتی می دانست به پیرانگی نارسیده رخت خود وا می نهد و پر می کشد. شب و روز نمی شناخت، زمان و مکان نمی دانست. به تمامی عاشق بود؛ عشق به هنر داشت و هستی اش را در این کارزار قربانی کرد.
اول بار که آشنا شدیم، تابستان سال ۶۳ بود، جمعه روزی جلوی کانون. مثل همیشه و همه وقت، دوربین تصویربرداری را چون جان شیرین در بغل داشت و همراه با مرحوم محمود جعفری و جماعتی دانش آموز، پیاده عازم بابلرود بودند برای تهیه فیلمی. سخاوتمندانه دعوتم کرد به همراهی شان. همان موقع کارگردانی نمایش "روزهای خوش یک پادشاه" رامی کرد و نقش کوتاهی را به من سپرد.
بعدها که همکارِهم در کانون شدیم، چراغ هنر کانون اقلا تا دو دهه به همت والای قاسم درخشش داشت؛ تئاتر کار می کرد،هسته فیلم سازی بنا نهاد و معلمان و دانش آموزان را در تولید فیلم سهیم می ‌کرد. در مسابقات فرهنگی و هنری مدام در تلاش و تکاپو بود. سری نترس داشت و بارها راهی جبهه شد و به کمک زلزله زدگان رودبار شتافت. عصرها که کانون تعطیل می شد چراغ اتاق سمعی و بصری روشن بود و تا پاسی از شب محفل هنرمندان بود. من خود شاهد بودم که چه شبهایی را تا صبح در سالن کانون برای تولید اثری هنری بیدار و فعال می ماند و آنگاه با دمیدن صبح، بدون ابراز خستگی ،روز از نو و تلاش از نو تا شب. نوعی کارِ جهادیِ بدون شعار و خودنمایی!
حاصل این تلاش ها، خیل هنرمندانی است که اکنون در کشور شهره اند و به عنوان چهره ملی شناخته شده اند.
مهربان بود و بسیار تا بسیار دلسوز. یادم می آید در زمستانی سرد، گربه ای لاغر و مردنی را که از سوز سرما می لرزید، به اتاقش برد و هر روز از ساندویچی جنب کانون کالباس می خرید و به حیوان می خوراند تا اینکه چاق و سلامت شد.
قاسم در غیاب ابدی پدر،همانگونه که سرپرستی خواهر و برادرانش را عهده دار بود، به مادر عشق می ورزید و در هیاهوی کار، ساعت به ساعت تماس می گرفت و کودک می شد و لوس بازی درمی آورد و بچگانه حرف می زد تا دل مادر را به دست آورد. چه فرصت های نان و آبداری در پایتخت و حتی خارج از کشور برایش فراهم شده بود، اما تمکین نکرد و نرفت. می گفت: دلتنگ مادر می شوم. درهنگامه عمل جراحی مادر، برای سلامتی اش نذر کرد که نماز را اول وقت بخواند. از آن پس بارها شاهد بودم در کارزار تصویربرداری، وضو می گرفت و به نماز می ایستاد.
رفیق با مرامی بود. بعدها که از کانون پراکنده شدیم، مدام احوال می پرسید و اظهاردلتنگی می کرد. وقتی دعوتش می کردی برای تولید فیلمی، سخاوتمندانه پذیرا می شد و جانانه کار می کرد و هرگز از حق الزحمه اش نمی پرسید. من از پانزده فیلم و سریالی که باهم کار کردیم، این بزرگی طبعش را آشکارا شاهد بودم‌.
قاسم سید پاک نهادی بود؛ من خود به عیان دیدم افرادی که با او بد سلوکی کردند و به ناروا او را آزردند، هر کدامشان به نحوی گرفتار شدند و به عقوبت رسیدند.
چند سال پیش، بهمت شاگردان برکشیده اش، خواستیم نکوداشتی برایش بگیریم. وقتی کارنامه اش را ورق زدیم، جملگی از انبوه تولیداتش درنماهنگ، فیلم وسریال های تلویزیونی و دوبله محلی مات ماندیم. آنقدر محو بود در تولیدات هنری که فرصت مصاحبه را به ما نداد. صد افسوس که با غفلتی نابخشودنی نتواستیم ادای دین کنیم.
از این عزیز پرکشیده و رهیده، انبوهی خاطرات در سینه دارم که هر کدامشان جلوه ای از هنرمندی، مروت و عاشقانگی های اوست.
آدم ها می آیند و می روند. آنچه از ما می ماند، اعمال و آثار ماست. شک ندارم سید قاسم ، تا سال های دراز با این آثار و یارگار ماندگارش، در چشم ها و دل ها جاودانه می درخشد!
راهش پر رهرو و روح بزرگش غرق دریای نور باد!

#عزیزاله_محمدپور
مدیر پیشین حوزه هنری استان


🅱 @babolshahreman
نویسنده بابلی، رتبه اول نخستین جشنواره ملی داستانک قرآن و عترت

همزمان با عید مبعث آیین اختتامیه نخستین جشنواره ملی داستانک قرآن و عترت با رویکرد وحدت اسلامی در گرگان برگزار شد.
اسامی برگزیدگان به شرح ذیل معرفی شدند:
رتبه اول. #عزیزاله_محمدپور از بابل
رتبه دوم. محمدحسن مردانی از اصفهان
رتبه سوم. محسن کلهر از همدان
رتبه چهارم. فریده ترقی از کیش
رتبه پنجم. مهراب اکبری شهپر از قم
رتبه ششم. نغمه زاهدی از رشت
رتبه هفتم. سید حسن حسینی نژاد از گرگان

جمعه، ٢٢ اسفند ۹۹.

🅱 @babolshahreman

📷 instagram.com/babolshahreman