🔴🔴🔴 به بهانه از کار افتادن چندین باره #پله_برقی پل عابر میدان کارگر
#ل_محمدی
از پله بالا میروم و طول پل را طی میکنم و به مسیر برگشت خروجی پله که میرسم تجمع عظیمی را میبینم. پیرزنی آرام آرام و نفس زنان از پلهها در حال پایین رفتن است و مردم عجله دارند... پیشتر میروم و دست پیرزن را میگیرم و کمکش میکنم، سرفه میکند و میگوید: «مریضمه، پله مه وسّه خار نییِه... خدا خیرت هده ...مه آبرو ره بخری...»
در مسیر برگشت به این اتفاق فکر میکنم. این خرابیهای دایم پله در یکی از پرترددترین مسیرهای شهری...
مقوله تأسیسات شهری را در هر جایگاه علمی و فنی که مورد توجه قرار دهیم با واژه «حفظ و نگهداری» آن تأسیسات نیز مواجه خواهیم شد. حتی این مباحث در ارزیابی طرحها پیش از به اجرا درآمدن آن طرح نیز مورد ملاحظه قرار میگیرد اما جای تعجب است که مقوله پایش و نگهداری در قاموس فکری مدیران محترم شهر جایگاه خاصی ندارد، گویی تمام مسؤولیتها در همان مدت زمان کلنگزنی و پس از آن در سور و شادیهای پاره کردن روبانهای افتتاح و ارسال گزارش تکمیل پروژه یک میلیاردی و باد به غبغب انداختنهای چند هفتهای پس از افتتاح خلاصه میشود... حال آنکه بحث پایش، تعمیر و نگهداری دایم خصوصا در زیرساختهای اتوماتیک از ابتداییترین اصول در مباحث مدیریت تأسیسات شهری است.
باز یادم میافتد به مکالمه چند هفته پیشم با یکی از متصدیان تعمیر پله که میگفت موقع ظهر بهخاطر تعطیلی مدارس و تردد دانشآموزان پله را خاموش میکنند... شاید فکر میکند تنبیه حاصل از خاموش بودن پله راهحل مناسبی است برای همهی آنهایی که از آن به درستی استفاده نمیکنند. اما یکی از بدیهیات هر اتفاق جدیدی بحث فرهنگ استفاده از آن است و قطعا بدو ورود تکنولوژی یا هر ماشینآلات جدید، مدتی برای جا افتادن فرهنگ استفاده عمومی از این ابزار زمان لازم است و قطعا این فرهنگسازی هزینههایی نیز در بر خواهد داشت.
به نظر میرسد استخدام یک متصدی تماموقت برای رسیدگی به امور پل و نصب چند تابلوی تذکر و هشدار، چندان هزینهای بر شهرداری تحمیل نخواهد کر. چه بسا با یک دهم درآمد حاصله از تابلوهای تبلیغاتی نصب شده کنار همان پل بتوان این هزینه را تامین کرد. منتها ظاهرا مشکل به نوع تفکر مدیران محترم در این زمینه برمیگردد. خوب است باور کنیم پلهبرقی، آسفالت خیابان نیست که هر چند سال یکبار به روسازی نیازمند باشد بلکه نوعی از ماشینآلات مکانیزه است که طبق تحقیقات در صورتی که تعمیر و نگهداری در زمان مناسب انجام نشود این امکان وجود دارد که بیش از 50 درصد به هزینه تعمیرات افزوده گردد و این تنها بخشی از معضل است، بخشی دیگر شاید صدای نفسهای خسته ریههای پیرزنی باشد که آنقدر مستأصل و خجل میشود از ناتوانیاش برای رد شدن از پله و به جوانی که دستش را گرفته میگوید آبرویم را خریدی...
باور بفرمایید که احداث یک پروژه فقط و فقط تا هنگام پایان صدای شاتر دوربین خبرنگاران موقع برش روبان نیست... تا زمانی که آن بنا پابرجاست به نگهداری نیازمند است...
و پله برقی تنها یکی از مصادیق این تفکر مهلک است. تفکری که کنتراتی عمل میکند، نه منظم و بادوام، تفکری که نه به فرهنگسازی فکر میکند و نه به حفظ آن پروژه، بلکه هدف خوردن تیک اتمام پایان کار در گزارشات است و تمام...
فکری نو بباید ساخت، وز نو آدمی...
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
«کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
#ل_محمدی
از پله بالا میروم و طول پل را طی میکنم و به مسیر برگشت خروجی پله که میرسم تجمع عظیمی را میبینم. پیرزنی آرام آرام و نفس زنان از پلهها در حال پایین رفتن است و مردم عجله دارند... پیشتر میروم و دست پیرزن را میگیرم و کمکش میکنم، سرفه میکند و میگوید: «مریضمه، پله مه وسّه خار نییِه... خدا خیرت هده ...مه آبرو ره بخری...»
در مسیر برگشت به این اتفاق فکر میکنم. این خرابیهای دایم پله در یکی از پرترددترین مسیرهای شهری...
مقوله تأسیسات شهری را در هر جایگاه علمی و فنی که مورد توجه قرار دهیم با واژه «حفظ و نگهداری» آن تأسیسات نیز مواجه خواهیم شد. حتی این مباحث در ارزیابی طرحها پیش از به اجرا درآمدن آن طرح نیز مورد ملاحظه قرار میگیرد اما جای تعجب است که مقوله پایش و نگهداری در قاموس فکری مدیران محترم شهر جایگاه خاصی ندارد، گویی تمام مسؤولیتها در همان مدت زمان کلنگزنی و پس از آن در سور و شادیهای پاره کردن روبانهای افتتاح و ارسال گزارش تکمیل پروژه یک میلیاردی و باد به غبغب انداختنهای چند هفتهای پس از افتتاح خلاصه میشود... حال آنکه بحث پایش، تعمیر و نگهداری دایم خصوصا در زیرساختهای اتوماتیک از ابتداییترین اصول در مباحث مدیریت تأسیسات شهری است.
باز یادم میافتد به مکالمه چند هفته پیشم با یکی از متصدیان تعمیر پله که میگفت موقع ظهر بهخاطر تعطیلی مدارس و تردد دانشآموزان پله را خاموش میکنند... شاید فکر میکند تنبیه حاصل از خاموش بودن پله راهحل مناسبی است برای همهی آنهایی که از آن به درستی استفاده نمیکنند. اما یکی از بدیهیات هر اتفاق جدیدی بحث فرهنگ استفاده از آن است و قطعا بدو ورود تکنولوژی یا هر ماشینآلات جدید، مدتی برای جا افتادن فرهنگ استفاده عمومی از این ابزار زمان لازم است و قطعا این فرهنگسازی هزینههایی نیز در بر خواهد داشت.
به نظر میرسد استخدام یک متصدی تماموقت برای رسیدگی به امور پل و نصب چند تابلوی تذکر و هشدار، چندان هزینهای بر شهرداری تحمیل نخواهد کر. چه بسا با یک دهم درآمد حاصله از تابلوهای تبلیغاتی نصب شده کنار همان پل بتوان این هزینه را تامین کرد. منتها ظاهرا مشکل به نوع تفکر مدیران محترم در این زمینه برمیگردد. خوب است باور کنیم پلهبرقی، آسفالت خیابان نیست که هر چند سال یکبار به روسازی نیازمند باشد بلکه نوعی از ماشینآلات مکانیزه است که طبق تحقیقات در صورتی که تعمیر و نگهداری در زمان مناسب انجام نشود این امکان وجود دارد که بیش از 50 درصد به هزینه تعمیرات افزوده گردد و این تنها بخشی از معضل است، بخشی دیگر شاید صدای نفسهای خسته ریههای پیرزنی باشد که آنقدر مستأصل و خجل میشود از ناتوانیاش برای رد شدن از پله و به جوانی که دستش را گرفته میگوید آبرویم را خریدی...
باور بفرمایید که احداث یک پروژه فقط و فقط تا هنگام پایان صدای شاتر دوربین خبرنگاران موقع برش روبان نیست... تا زمانی که آن بنا پابرجاست به نگهداری نیازمند است...
و پله برقی تنها یکی از مصادیق این تفکر مهلک است. تفکری که کنتراتی عمل میکند، نه منظم و بادوام، تفکری که نه به فرهنگسازی فکر میکند و نه به حفظ آن پروژه، بلکه هدف خوردن تیک اتمام پایان کار در گزارشات است و تمام...
فکری نو بباید ساخت، وز نو آدمی...
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
«کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
#انحراف خودرو در جاده خطرناک بدون شانه،
شانه ای با عمق زیاد!
#رودبست، جاده #اجاکسر - #سپاه_دانش، #بابلسر
عکس: #ل_ابراهیمی
دوشنبه، 6 اردیبهشت 95.
@BabolShahreBaharNarenj
شانه ای با عمق زیاد!
#رودبست، جاده #اجاکسر - #سپاه_دانش، #بابلسر
عکس: #ل_ابراهیمی
دوشنبه، 6 اردیبهشت 95.
@BabolShahreBaharNarenj