زن ها زمانی تصمیم می گیرند،
تنهایی شان را پر کنند
که نگاهی تهِ تهِ دلشان را
خالی کرده باشد ...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas
تنهایی شان را پر کنند
که نگاهی تهِ تهِ دلشان را
خالی کرده باشد ...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas
لُکنت ،
فقط از کارماندنِ زبان نیست ؛
چشم ها هَم گاهی
روی یک چهره
گیر میکنند ..
#رسول_ادهمی
🔱 @Babiehsas 🔱 ʝ¤łŋ
فقط از کارماندنِ زبان نیست ؛
چشم ها هَم گاهی
روی یک چهره
گیر میکنند ..
#رسول_ادهمی
🔱 @Babiehsas 🔱 ʝ¤łŋ
چشمهایش
🔱 @Babiehsas 🔱💙ʝ¤łŋ ℳ
داشتم حرف می زدم که خوابش برد
صبح فرداش مدام عذرخواهی
وای نفهمیدم اصلا کی خوابم برد
وای ببخشید خسته بودم چشم هایم رفت
ادامه می داد و نمی دانست
برای یک مرد
عاشقانه ترین کاری که یک زن می تواند
انجام دهد همین خواب است.
همین خواب که یعنی کنارت آرامم
همین خواب که یعنی صدایت خوب است
همین خواب که یعنی شب با تو برایم تمام و
روز با تو آغاز خواهد شد.
همین خواب ها هستند که به مرد می فهمانند
یک زن چقدر دوستشان دارد
همین خواب ها که زن گاهی به جای گفتن دوستت دارم،
انجام می دهد.
مو روی صورت اما
خنده ای ریز گوشه ی لب پیدا
که یعنی خوابم
ولی تو باز حرف بزن
ادامه بده لالایی ات را...♥️💋
#رسول_ادهمی
🔱 @Babiehsas 🔱💙ʝ¤łŋ
ℳ
صبح فرداش مدام عذرخواهی
وای نفهمیدم اصلا کی خوابم برد
وای ببخشید خسته بودم چشم هایم رفت
ادامه می داد و نمی دانست
برای یک مرد
عاشقانه ترین کاری که یک زن می تواند
انجام دهد همین خواب است.
همین خواب که یعنی کنارت آرامم
همین خواب که یعنی صدایت خوب است
همین خواب که یعنی شب با تو برایم تمام و
روز با تو آغاز خواهد شد.
همین خواب ها هستند که به مرد می فهمانند
یک زن چقدر دوستشان دارد
همین خواب ها که زن گاهی به جای گفتن دوستت دارم،
انجام می دهد.
مو روی صورت اما
خنده ای ریز گوشه ی لب پیدا
که یعنی خوابم
ولی تو باز حرف بزن
ادامه بده لالایی ات را...♥️💋
#رسول_ادهمی
🔱 @Babiehsas 🔱💙ʝ¤łŋ
ℳ
عشق رو باید وقتی توو اوج هستی،نشون بدی. وقتی دنیا برای تو میایسته،تو برای قدردانی از عشقت بلند شی.
عشق ادب میخواد نه ادیب؛
شعور میخواد نه شعر؛
عشق جان میخواد نه جنون.
#رسول_ادهمی
✍@Babiehsas✍
عشق ادب میخواد نه ادیب؛
شعور میخواد نه شعر؛
عشق جان میخواد نه جنون.
#رسول_ادهمی
✍@Babiehsas✍
.
‹ تا به حال صدایی بلندتر
از صدای چشمها شنیدهای؟
تا به حال کسی
همزمان از دو پنجره
فریاد زده دوستت دارم ؟ :
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍
‹ تا به حال صدایی بلندتر
از صدای چشمها شنیدهای؟
تا به حال کسی
همزمان از دو پنجره
فریاد زده دوستت دارم ؟ :
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو التیامِ تمام
عشق های مایوس و نیمه کاره ای
آغاز صبحِ خوش یُمنی
شفقی،
شروع دوباره ای...
#رسول_ادهمی
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍
عشق های مایوس و نیمه کاره ای
آغاز صبحِ خوش یُمنی
شفقی،
شروع دوباره ای...
#رسول_ادهمی
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍
من صدای نفسات را
سلامی میدانم که آفتاب
اولین بار به دانهی گندم داد ...
#رسول_ادهمی ...
سلام بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🌸
سلامی میدانم که آفتاب
اولین بار به دانهی گندم داد ...
#رسول_ادهمی ...
سلام بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🌸
.
من صدای نفسات را
سلامی میدانم که آفتاب
اولین بار به دانهی گندم داد ...
#رسول_ادهمی ...
درود و عرض ادب به همراهان گرامی امیدوارم پوزش بنده رو بابت کم کاری های این مدت پذیرا باشید 🙏🌸🙏
باسپاس از حضور سبزتون🌻
من صدای نفسات را
سلامی میدانم که آفتاب
اولین بار به دانهی گندم داد ...
#رسول_ادهمی ...
درود و عرض ادب به همراهان گرامی امیدوارم پوزش بنده رو بابت کم کاری های این مدت پذیرا باشید 🙏🌸🙏
باسپاس از حضور سبزتون🌻
بچه بودم...
دو نفر را پشت دیوار خانه مان دیدم...
که بی صدا...
راه نفس هم را بسته بودند....
بعد ها فهمیدم ...
اسم این کاربوسیدن است.
کمی بزرگ شدم
پشت خانه ای کلنگی...
عشق را امتحان کردم...
حین فهمیدن لمس...
چشمم به کودکی افتاد
که از پنجره ی باز اتاقش
با چهره ای پر از سوال...
نگاهم می کرد...
ترس ناگهان لبم را لرزاند...
با دلهره آرام خندیدم
به خودم...
به سیب هایی که از روی صورتم...
زمین ریخته بودند.
به دختری که با نفس هایم...
تمام کوچه را تند می دوید...
تلخ خندیدم...
به دلیل پنهانی عشق...
به بچه های این شهر...
که بوسه را
اولین بار...
وسط خرابه ها...
یاد می گیرند...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍🍁🍂
دو نفر را پشت دیوار خانه مان دیدم...
که بی صدا...
راه نفس هم را بسته بودند....
بعد ها فهمیدم ...
اسم این کاربوسیدن است.
کمی بزرگ شدم
پشت خانه ای کلنگی...
عشق را امتحان کردم...
حین فهمیدن لمس...
چشمم به کودکی افتاد
که از پنجره ی باز اتاقش
با چهره ای پر از سوال...
نگاهم می کرد...
ترس ناگهان لبم را لرزاند...
با دلهره آرام خندیدم
به خودم...
به سیب هایی که از روی صورتم...
زمین ریخته بودند.
به دختری که با نفس هایم...
تمام کوچه را تند می دوید...
تلخ خندیدم...
به دلیل پنهانی عشق...
به بچه های این شهر...
که بوسه را
اولین بار...
وسط خرابه ها...
یاد می گیرند...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍🍁🍂
.
خورشید
چه شباهت عجیبی به تو دارد
بالاتر بایست
که آفتاب به لباس تو بیشتر می آید ..
بتاب گر چه من این پایین
گیر سایه ای سنگینم
بتاب که تو از سرِ زمین بسیاری ..!
لبخند بزن به آغاز
که این کوه به تابیدن آفتاب
این چنین محکم و سخت
روی حرفش ایستاده
و تکانِ دلش اندازه
چند سنگ ریزه بیشتر نیست ...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍🌸
خورشید
چه شباهت عجیبی به تو دارد
بالاتر بایست
که آفتاب به لباس تو بیشتر می آید ..
بتاب گر چه من این پایین
گیر سایه ای سنگینم
بتاب که تو از سرِ زمین بسیاری ..!
لبخند بزن به آغاز
که این کوه به تابیدن آفتاب
این چنین محکم و سخت
روی حرفش ایستاده
و تکانِ دلش اندازه
چند سنگ ریزه بیشتر نیست ...
#رسول_ادهمی
@Babiehsas✍🌸
چشمهایش
چشم چهها که نمیشود .. چشم سرشارو خوشحال میشود، غمناک، مهربان، تیز ، براق، و گاهی چشم تهی میشود، خالی از حیات.. #ایست_چشمی @Babiehsas
تا به حال صدایی بلندتر از چشم ها
شنیده ای؟
تا به حال کسی همزمان از دو پنجره فریاد زده دوستت دارم؟
#رسول_ادهمی
#ایست_چشمی
@Babiehsas
شنیده ای؟
تا به حال کسی همزمان از دو پنجره فریاد زده دوستت دارم؟
#رسول_ادهمی
#ایست_چشمی
@Babiehsas