بازپرس
دنیای اقتصاد، پاانداز فساد شغل دنیای اقتصاد چیست؟ اینکه صدای بخش خصوصی را در شکایت و نارضایتی از دولت پوشش دهد و از زبان اقتصاددانانی مثل غنینژاد و نیلی و امثالهم در نفی دولت و هر تلاشی برای بازتوزیع ثروت یا کنترل بازار به عنوان «اقتصاد دستوری» روضه بخواند.…
قاتل به صحنهی جرم برمیگردد!
دنیای اقتصاد بعد از یک هفته در مورد فساد چای دبش یک گزارش کوتاه نوشته از پاسکاری مسئولیت فساد بین دولت قبلی و دولت فعلی و قوه قضاییه.
مصاحبهی دنیای اقتصاد با مدیرعامل چای دبش و پست قبلی را در این مورد بخوانید.
@Baaz_Pors
دنیای اقتصاد بعد از یک هفته در مورد فساد چای دبش یک گزارش کوتاه نوشته از پاسکاری مسئولیت فساد بین دولت قبلی و دولت فعلی و قوه قضاییه.
مصاحبهی دنیای اقتصاد با مدیرعامل چای دبش و پست قبلی را در این مورد بخوانید.
@Baaz_Pors
خرمایهدارها و کارگران در نبرد اسرائیل و فلسطین
هیچ صحنهای روشنتر از صحنهی نبرد اسرائیل و فلسطین نیست. حتی در صف حامیان هم یک طرف خرمایهدارها پشت اسرائيل ایستادهاند و یک طرف دیگر کارگران و اتحادیههای کارگری پشت فلسطین. استعمارگران سابق همه به صف پشت اسرائیل ایستادهاند و مستعمرههای سابق پشت فلسطین.
فقط در یک قلم، بیلیونرهای هالیوود و رسانه صندوقی راه انداختهاند تا ۵۰ خانواده، هرکدام یک میلیون دلار به آن واریز کنند که قرار است افکار عمومی را در کمپینی رسانه ای با اسرائیل همراه کند. در نهایت وقاحت ادعا کردهاند که «صحنههای -واقعی یا ساختگی- درد و رنج فلسطینیان افکار عمومی جوانان غرب را از همدلی با اسرائیل دور کرده و اینها باید افسار روایت را دست بگیرند» و «روایتی بسازند که حماس را نه فقط دشمن اسرائیل بلکه دشمن امریکا معرفی کند و قلوب جوانان را به اسرائیل نزدیک کند.» خیالشان هم از خودشان راحت است، چون در تمام ۳ دههی گذشته همین کار را کردهاند. دروغهایشان را تبدیل به روایت غالب کردهاند.
در آن طرف اما کارگران و اتحادیههای کارگری بیشتر و بیشتر در حمایت از فلسطین تظاهرات میکنند و بیانیه میدهند. آخرین موردش اتحادیه کارگران خودروسازیها در امریکا که یکی از بزرگترین اتحادیههای کارگری است و حدود یک میلیون کارگر و بازنشسته را نمایندگی میکند.
ساختار دنیا و روایت و رسانهاش اما اینطوری است که زور چندصد نفر میلیاردر به میلیونها کارگر میچربد و سیاست دولتهایشان را که تا خرخره در خون مردم غزه فرو رفتهاند همین خرمایهدارها تعیین میکنند.
@Baaz_pors
هیچ صحنهای روشنتر از صحنهی نبرد اسرائیل و فلسطین نیست. حتی در صف حامیان هم یک طرف خرمایهدارها پشت اسرائيل ایستادهاند و یک طرف دیگر کارگران و اتحادیههای کارگری پشت فلسطین. استعمارگران سابق همه به صف پشت اسرائیل ایستادهاند و مستعمرههای سابق پشت فلسطین.
فقط در یک قلم، بیلیونرهای هالیوود و رسانه صندوقی راه انداختهاند تا ۵۰ خانواده، هرکدام یک میلیون دلار به آن واریز کنند که قرار است افکار عمومی را در کمپینی رسانه ای با اسرائیل همراه کند. در نهایت وقاحت ادعا کردهاند که «صحنههای -واقعی یا ساختگی- درد و رنج فلسطینیان افکار عمومی جوانان غرب را از همدلی با اسرائیل دور کرده و اینها باید افسار روایت را دست بگیرند» و «روایتی بسازند که حماس را نه فقط دشمن اسرائیل بلکه دشمن امریکا معرفی کند و قلوب جوانان را به اسرائیل نزدیک کند.» خیالشان هم از خودشان راحت است، چون در تمام ۳ دههی گذشته همین کار را کردهاند. دروغهایشان را تبدیل به روایت غالب کردهاند.
در آن طرف اما کارگران و اتحادیههای کارگری بیشتر و بیشتر در حمایت از فلسطین تظاهرات میکنند و بیانیه میدهند. آخرین موردش اتحادیه کارگران خودروسازیها در امریکا که یکی از بزرگترین اتحادیههای کارگری است و حدود یک میلیون کارگر و بازنشسته را نمایندگی میکند.
ساختار دنیا و روایت و رسانهاش اما اینطوری است که زور چندصد نفر میلیاردر به میلیونها کارگر میچربد و سیاست دولتهایشان را که تا خرخره در خون مردم غزه فرو رفتهاند همین خرمایهدارها تعیین میکنند.
@Baaz_pors
Truthout
The International Labor Movement Is Mobilizing for a Free Palestine
Global labor unions are responding to Palestinian workers’ calls for solidarity and demanding an immediate ceasefire.
مردم ایران و حمایت از فلسطین
یکی از پایههای حمایت مردم جهان از فلسطین اتحادیههای کارگری هستند. در کنار نقد به جماعت غربپرست که کم هم نیستند، باید به یاد داشته باشیم که در ایران انواع و اقسام تشکل کارفرمایی داریم و گندهترینشان یعنی اتاق بازرگانی را هم به عنوان یک قوهی چهارم قاطی حاکمیت کردهاند، اما تقریباً هیچ اتحادیه و تشکل کارگری واقعی نداریم.
حاکمیت اگرچه در حمایت از فلسطین پایداری داشته، اما یاران بالقوه فلسطین در داخل را پیوسته سرکوب و دشمنان بالقوهی فلسطین را پیوسته تقویت کردهاست.
@Baaz_pors
یکی از پایههای حمایت مردم جهان از فلسطین اتحادیههای کارگری هستند. در کنار نقد به جماعت غربپرست که کم هم نیستند، باید به یاد داشته باشیم که در ایران انواع و اقسام تشکل کارفرمایی داریم و گندهترینشان یعنی اتاق بازرگانی را هم به عنوان یک قوهی چهارم قاطی حاکمیت کردهاند، اما تقریباً هیچ اتحادیه و تشکل کارگری واقعی نداریم.
حاکمیت اگرچه در حمایت از فلسطین پایداری داشته، اما یاران بالقوه فلسطین در داخل را پیوسته سرکوب و دشمنان بالقوهی فلسطین را پیوسته تقویت کردهاست.
@Baaz_pors
فساد یا اختلاس
روایتی هست که عامدانه #فساد_چای_دبش را اختلاس مینامد. اختلاس موضوعیاست که دولت در آن عامل اصلی است. یعنی کسی از کارکنان دولت، معمولاً در ردههای بالا، عامدانه اموال عمومی را به نفع خود یا اطرافیانش بالا بکشد و به آن دستدرازی کند. حالا در این مورد و موارد مشابه، که دولت امتیازی را در ازای کارکردی در اختیار بخش خصوصی میگذارد، باید دید این دریافتکنندهی امتیاز بوده که اسنادی را جعل و کلاهبرداری کرده و یا اعطاکنندهی امتیاز از این خاصهبخشی منتفع شده. معمولاً هم ترکیبی از هر دو در کار است.
اما آنهایی که مشخصاً اصرار به اختلاس خواندن این موارد دارند، روایتی را میسازند که در آن تکیهی اصلی بر خطای دولت است، و البته از نظرشان این خطا نه در قائدهی حمایت از بخش خصوصی بلکه در اصلِ وجود اختیاراتی در ید دولت است. حال آنکه مستقل از اختلاس این فساد ناشی از واگذاری یکی از کارکردهای دولت در قانون اساسی (بازرگانی خارجی) به بخش خصوصی است. اینجاست که هر تلاش دولت برای کنترل قیمت اقلام ضروری، مثلاً از طریق اختصاص ارز تبدیل به رانت و امتیازی برای بخش خصوصی میشود و این رانت و امتیاز قانونی منشاً فساد است.
روایتی هست که عامدانه #فساد_چای_دبش را اختلاس مینامد. اختلاس موضوعیاست که دولت در آن عامل اصلی است. یعنی کسی از کارکنان دولت، معمولاً در ردههای بالا، عامدانه اموال عمومی را به نفع خود یا اطرافیانش بالا بکشد و به آن دستدرازی کند. حالا در این مورد و موارد مشابه، که دولت امتیازی را در ازای کارکردی در اختیار بخش خصوصی میگذارد، باید دید این دریافتکنندهی امتیاز بوده که اسنادی را جعل و کلاهبرداری کرده و یا اعطاکنندهی امتیاز از این خاصهبخشی منتفع شده. معمولاً هم ترکیبی از هر دو در کار است.
اما آنهایی که مشخصاً اصرار به اختلاس خواندن این موارد دارند، روایتی را میسازند که در آن تکیهی اصلی بر خطای دولت است، و البته از نظرشان این خطا نه در قائدهی حمایت از بخش خصوصی بلکه در اصلِ وجود اختیاراتی در ید دولت است. حال آنکه مستقل از اختلاس این فساد ناشی از واگذاری یکی از کارکردهای دولت در قانون اساسی (بازرگانی خارجی) به بخش خصوصی است. اینجاست که هر تلاش دولت برای کنترل قیمت اقلام ضروری، مثلاً از طریق اختصاص ارز تبدیل به رانت و امتیازی برای بخش خصوصی میشود و این رانت و امتیاز قانونی منشاً فساد است.
شرکتها و جنایتکاران: هدیهی مکدونالد
«واقعاً بعد از کشتن چندهزار کودک، هیچ چیز به اندازهی یک هپیمیل مجانی (بستهغذای طراحی شده برای کودکان در مکدونالد) حال یک سرباز را خوب نمیکند.»
«واقعاً بعد از کشتن چندهزار کودک، هیچ چیز به اندازهی یک هپیمیل مجانی (بستهغذای طراحی شده برای کودکان در مکدونالد) حال یک سرباز را خوب نمیکند.»
همسایهی خطرناک
تابستان ۱۴۰۰ وقتی نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان خارج میشدند و طالبان بدون برخورد به مانعی جدی قدرت را در دست میگرفت، رویکرد جریان غالب رسانهای در ایران قالب تهی کردهبودند و مردم را از همسایهای خطرناک میترساندند و از پشت پستوهایشان فرمان جنگ سر میدادند تا جنگی را که ابرقدرت نظامی جهان در آن شکست خورد ایران ادامه دهد.
بدون اینکه سؤالی در مورد همسایهی پیشین که جایش را به طالبان میداد پرسیده شود. اثرات ویرانگر همسایگی با نیروهای نظامی آمریکا و ناتو و دولتهای دستنشاندهشان هیچوقت مورد توجه نبود و همسایگی ۲۰ ساله با امریکا در شرق و غرب ایران تبدیل به امری بدیهی شدهبود.
اما یکی از مهمترین این اثرات که ردی طولانی در تاریخ جنگها و عملیاتهای اطلاعاتی نظامی آمریکا و رژیمهای دستنشاندهاش دارد، بهرهبرداری گسترده از تجارت مواد مخدر است.
سیا (CIA) با تجربیاتی که از رهبری باندهای قاچاق مواد مخدر برای تأمین مالی گروهها و دولتهای همپیمانش مثل کنتراهای نیکاراگوئه و دولتهای کلمبیا و هوندوراس گرفته بود، در پایان دهه ۷۰ میلادی پروژهای جدید در سرداشت. پروژهی برژینسکی برای اینکه افغانستان را به ویتنام اتحاد جماهیر شوروی تبدیل کند. این آغاز کشت گسترده و صنعتی تریاک در افغانستان و استفاده از آزمایشگاههایی در پاکستان برای تبدیل آن به هروئین، برای تأمین مالی پروژه CIA به نام عملیات سیکلون بود. تا پیش از این تاریخ سوء مصرف مواد مخدر در پاکستان و افغانستان و ایران بسیار بیاهمیت بود. اما با عرضهی وحشتناک و حدود ۶۰۰۰ تنی مواد مخدر، مرگ و میر ناشی از سوء مصرف در پاکستان به سالانه ۷۰۰ نفر و در ایران به روایتی به روزی ۷ نفر رسید.
در حالیکه روزنامههای جریان اصلی غرب در تمام سالهای اشغال افغانستان ادعا میکردند که کشت خشخاش زیر سر طالبان است و این طالبان است که از آن بهرهمند میشود و برای بعد از خروج آمریکا روضه میخواندند که حالا قاچاق مواد مخدر از افغانستان تبدیل به بزرگترین بحران جهانی خواهد شد، واقعیت ناگفته چیز دیگری بود.
ملا عمر رهبر طالبان در سال ۲۰۰۰ که طالبان در قدرت بود کشت تریاک را ممنوع کرد، ممنوعیتی که بعد از چندماه با حمله آمریکا به افغانستان منتفی شد. اما طالبان ۱۴۰۰ هم با وجود تحریمهای بینالمللی و عدم دسترسی به منابع مالی چنان در اعمال محدودیت بر کشت تریاک جدیت به خرج داد که تولید تریاک ۸۰٪ کاهش پیدا کرد.
متیو هوه یکی از افسران سابق نیروی دریایی آمریکا که در افغانستان بود میگوید، نیروهای ناتو عملاً به محافظین مزارع تریاک تحت رهبری نیروهای ائتلاف تبدیل شدهبودند، ادعا این بود که ما نمی خواهیم نان مردم فقیر را آجر کنیم، اما در واقع داشتیم ثروت متحدان خودمان را در قدرت تأمین میکردیم.
درست همانطور که آمریکا برای آلوارو اوریبه همپیمانش در کلمبیا، برای مانوئیل نوریگا در پاناما و برای هرناندز در هوندوراس که همه در مهمترین کارتلهای قاچاق مواد مخدر در آمریکای جنوبی بودند پوشش درست کرده بود و البته سهم خودش را هم برداشته بود.
به نظر می رسد اگر واقعیتها را کنار هم بگذاریم و اسیر امواج تبلیغات نشویم هیچ همسایهای خطرناکتر از آمریکا نیست.
تابستان ۱۴۰۰ وقتی نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان خارج میشدند و طالبان بدون برخورد به مانعی جدی قدرت را در دست میگرفت، رویکرد جریان غالب رسانهای در ایران قالب تهی کردهبودند و مردم را از همسایهای خطرناک میترساندند و از پشت پستوهایشان فرمان جنگ سر میدادند تا جنگی را که ابرقدرت نظامی جهان در آن شکست خورد ایران ادامه دهد.
بدون اینکه سؤالی در مورد همسایهی پیشین که جایش را به طالبان میداد پرسیده شود. اثرات ویرانگر همسایگی با نیروهای نظامی آمریکا و ناتو و دولتهای دستنشاندهشان هیچوقت مورد توجه نبود و همسایگی ۲۰ ساله با امریکا در شرق و غرب ایران تبدیل به امری بدیهی شدهبود.
اما یکی از مهمترین این اثرات که ردی طولانی در تاریخ جنگها و عملیاتهای اطلاعاتی نظامی آمریکا و رژیمهای دستنشاندهاش دارد، بهرهبرداری گسترده از تجارت مواد مخدر است.
سیا (CIA) با تجربیاتی که از رهبری باندهای قاچاق مواد مخدر برای تأمین مالی گروهها و دولتهای همپیمانش مثل کنتراهای نیکاراگوئه و دولتهای کلمبیا و هوندوراس گرفته بود، در پایان دهه ۷۰ میلادی پروژهای جدید در سرداشت. پروژهی برژینسکی برای اینکه افغانستان را به ویتنام اتحاد جماهیر شوروی تبدیل کند. این آغاز کشت گسترده و صنعتی تریاک در افغانستان و استفاده از آزمایشگاههایی در پاکستان برای تبدیل آن به هروئین، برای تأمین مالی پروژه CIA به نام عملیات سیکلون بود. تا پیش از این تاریخ سوء مصرف مواد مخدر در پاکستان و افغانستان و ایران بسیار بیاهمیت بود. اما با عرضهی وحشتناک و حدود ۶۰۰۰ تنی مواد مخدر، مرگ و میر ناشی از سوء مصرف در پاکستان به سالانه ۷۰۰ نفر و در ایران به روایتی به روزی ۷ نفر رسید.
در حالیکه روزنامههای جریان اصلی غرب در تمام سالهای اشغال افغانستان ادعا میکردند که کشت خشخاش زیر سر طالبان است و این طالبان است که از آن بهرهمند میشود و برای بعد از خروج آمریکا روضه میخواندند که حالا قاچاق مواد مخدر از افغانستان تبدیل به بزرگترین بحران جهانی خواهد شد، واقعیت ناگفته چیز دیگری بود.
ملا عمر رهبر طالبان در سال ۲۰۰۰ که طالبان در قدرت بود کشت تریاک را ممنوع کرد، ممنوعیتی که بعد از چندماه با حمله آمریکا به افغانستان منتفی شد. اما طالبان ۱۴۰۰ هم با وجود تحریمهای بینالمللی و عدم دسترسی به منابع مالی چنان در اعمال محدودیت بر کشت تریاک جدیت به خرج داد که تولید تریاک ۸۰٪ کاهش پیدا کرد.
متیو هوه یکی از افسران سابق نیروی دریایی آمریکا که در افغانستان بود میگوید، نیروهای ناتو عملاً به محافظین مزارع تریاک تحت رهبری نیروهای ائتلاف تبدیل شدهبودند، ادعا این بود که ما نمی خواهیم نان مردم فقیر را آجر کنیم، اما در واقع داشتیم ثروت متحدان خودمان را در قدرت تأمین میکردیم.
درست همانطور که آمریکا برای آلوارو اوریبه همپیمانش در کلمبیا، برای مانوئیل نوریگا در پاناما و برای هرناندز در هوندوراس که همه در مهمترین کارتلهای قاچاق مواد مخدر در آمریکای جنوبی بودند پوشش درست کرده بود و البته سهم خودش را هم برداشته بود.
به نظر می رسد اگر واقعیتها را کنار هم بگذاریم و اسیر امواج تبلیغات نشویم هیچ همسایهای خطرناکتر از آمریکا نیست.
Telegram
لینکهای بازپرس
کاهش کشت خشخاش در افغانستان پس از خروج آمریکا
اکوایران مطلبی دربارهی شرکت آمازون کار کرده که نمونهی کاملی از نحوهی افسانهسازی و دروغپردازی این رسانه و شرکایش است.
آمازون برای کارکنانش جنگل ساخت. سازهای کروی و عجیب که در آن صدها نوع گونهی گیاهی وجود دارد و محیطهای مختلفی که «کارکنان» میتوانند در آن فکر و کار کنند، قدم بزنند و استراحت کنند. آمازون و صاحب «کارآفرین» آن، جف بزوس، از آن شرکتهای مثالی هستند که نامشان قند در دل اکوایران آب میکند و حالا میخواهند به ما بگویند که اگر توسعه داشتیم، اگر با دنیا روابط خوب داشتیم و آمازونها میآمدند چقدر به کارکنانش خوش میگذشت.
چیزی که نمیگویند وضعیت کارکنان واقعی آمازون این غول-سرمایهدار جهانی است. کارکنان دفتر سیاتل آمازون، ۷۵هزار نفر هستند، چیزی حدود ۵٪ کارکنان آمازون. اما وضعیت ۱/۵ میلیون نفر کارگر آمازون که اکثریت قاطع انها کارگران انبار و مشاغل سخت هستند در جهان چطوری است؟ کار اجباری و سخت با حقوق و دستمزد کم و فشار روانی شدید.
درحالیکه آمازون در دفتر سیاتل به فکر دمای مناسب برای رشد و نمو گیاهان هم بوده، کارکنان انبار در کالیفرنیای جنوبی در تابستان باید ساعات طولانی در دمای ۴۰درجه و بیشتر کار کنند.
در حالیکه آمازون برای کارکنان دفتر سیاتل بودجه ۲میلیون دلاری برای ساخت مسکن کنار گذاشته کارگران انبارهای آمازون در اسکاتلند در شبهای سرد زمستان در جنگلهای اطراف شرکت چادر میزنند تا در هزینهی رفتوآمد صرفهجویی کنند و از جرایم تأخیر چنددقیقهای ورود فرار کنند.
کارگران انبارهای آمازون به دلیل سرعت کار و استفادهی گسترده از ابزارهای نظارتی که حتی زمان دستشویی رفتن کارگران را هم محدود میکند، با نرخی دو برابر کارگران مشابه شرکتهای کوچک دچار آسیبهای ناشی از کار میشوند.
سیستم جریمه و امتیاز منفی، به همران قراردادهای موقت و تخریب تلاشها برای ایجاد تشکل کارگری آنان را در وضعیت کاری وحشتناکی قرار میدهد.
در انبارهای بزرگ آنها در یک شیفت کاری باید حدود ۲۲ کیلومتر راه بروند و پاهای ورم کرده و دردهای شدید از عوارض کوتاهمدت کار انهاست. ۷۰درصد آنها گفتهاند که برای درد و استراحت از خستگی ناچار شدهاند مرخصی بدون حقوق بگیرند.
برای ۶۰ ساعت کار در هفته فقط کمی بیشتر از حداقل حقوق دریافت میکنند که همان هم با کسری های ناشی از امتیاز منفی قلع و قمع میشود. امتیاز منفی چند دقیقه دیر رسیدن، امتیاز منفی استفاده از مرخصی استعلاجی، امتیاز منفی چند دقیقه بیشتر در دستشویی ماندن و همهی امتیاز منفیها و اعمال دیسیپلینهایی که به نظر اکوایران و شرکا نشاندهنده «بهرهوری» در بخشخصوصی و خلاقیتهای کارآفرینانه است، وضعیت کارگران آمازون را به جایی رسانده که تنها در امریکا طی یک بازه ۵ ساله ۲۰۰ مورد اقدام برای خودکشی یا بحران روانی را ثبت کردهاند. کارگران آمازون گفتهاند که کارشان را با این احساس ترک میکنند که «فقط چرخدندهای در ماشین عظیمی هستند که آنها را له میکند و ناامید و افسرده رهایشان میکند.»
وقتی اکوایران از مردم حرف میزند، منظورش دقیقاً مشابه وقتی از کارکنان حرفمیزند همان ۵٪ بالایی است، آنهایی که در ثروت و قدرت ناشی از له کردن چرخدندهها سهیمند. آن ۹۵٪ دیگر اصلاً قرار نیست دیدهشوند.
آمازون برای کارکنانش جنگل ساخت. سازهای کروی و عجیب که در آن صدها نوع گونهی گیاهی وجود دارد و محیطهای مختلفی که «کارکنان» میتوانند در آن فکر و کار کنند، قدم بزنند و استراحت کنند. آمازون و صاحب «کارآفرین» آن، جف بزوس، از آن شرکتهای مثالی هستند که نامشان قند در دل اکوایران آب میکند و حالا میخواهند به ما بگویند که اگر توسعه داشتیم، اگر با دنیا روابط خوب داشتیم و آمازونها میآمدند چقدر به کارکنانش خوش میگذشت.
چیزی که نمیگویند وضعیت کارکنان واقعی آمازون این غول-سرمایهدار جهانی است. کارکنان دفتر سیاتل آمازون، ۷۵هزار نفر هستند، چیزی حدود ۵٪ کارکنان آمازون. اما وضعیت ۱/۵ میلیون نفر کارگر آمازون که اکثریت قاطع انها کارگران انبار و مشاغل سخت هستند در جهان چطوری است؟ کار اجباری و سخت با حقوق و دستمزد کم و فشار روانی شدید.
درحالیکه آمازون در دفتر سیاتل به فکر دمای مناسب برای رشد و نمو گیاهان هم بوده، کارکنان انبار در کالیفرنیای جنوبی در تابستان باید ساعات طولانی در دمای ۴۰درجه و بیشتر کار کنند.
در حالیکه آمازون برای کارکنان دفتر سیاتل بودجه ۲میلیون دلاری برای ساخت مسکن کنار گذاشته کارگران انبارهای آمازون در اسکاتلند در شبهای سرد زمستان در جنگلهای اطراف شرکت چادر میزنند تا در هزینهی رفتوآمد صرفهجویی کنند و از جرایم تأخیر چنددقیقهای ورود فرار کنند.
کارگران انبارهای آمازون به دلیل سرعت کار و استفادهی گسترده از ابزارهای نظارتی که حتی زمان دستشویی رفتن کارگران را هم محدود میکند، با نرخی دو برابر کارگران مشابه شرکتهای کوچک دچار آسیبهای ناشی از کار میشوند.
سیستم جریمه و امتیاز منفی، به همران قراردادهای موقت و تخریب تلاشها برای ایجاد تشکل کارگری آنان را در وضعیت کاری وحشتناکی قرار میدهد.
در انبارهای بزرگ آنها در یک شیفت کاری باید حدود ۲۲ کیلومتر راه بروند و پاهای ورم کرده و دردهای شدید از عوارض کوتاهمدت کار انهاست. ۷۰درصد آنها گفتهاند که برای درد و استراحت از خستگی ناچار شدهاند مرخصی بدون حقوق بگیرند.
برای ۶۰ ساعت کار در هفته فقط کمی بیشتر از حداقل حقوق دریافت میکنند که همان هم با کسری های ناشی از امتیاز منفی قلع و قمع میشود. امتیاز منفی چند دقیقه دیر رسیدن، امتیاز منفی استفاده از مرخصی استعلاجی، امتیاز منفی چند دقیقه بیشتر در دستشویی ماندن و همهی امتیاز منفیها و اعمال دیسیپلینهایی که به نظر اکوایران و شرکا نشاندهنده «بهرهوری» در بخشخصوصی و خلاقیتهای کارآفرینانه است، وضعیت کارگران آمازون را به جایی رسانده که تنها در امریکا طی یک بازه ۵ ساله ۲۰۰ مورد اقدام برای خودکشی یا بحران روانی را ثبت کردهاند. کارگران آمازون گفتهاند که کارشان را با این احساس ترک میکنند که «فقط چرخدندهای در ماشین عظیمی هستند که آنها را له میکند و ناامید و افسرده رهایشان میکند.»
وقتی اکوایران از مردم حرف میزند، منظورش دقیقاً مشابه وقتی از کارکنان حرفمیزند همان ۵٪ بالایی است، آنهایی که در ثروت و قدرت ناشی از له کردن چرخدندهها سهیمند. آن ۹۵٪ دیگر اصلاً قرار نیست دیدهشوند.
Telegram
اکوایران
🎞 آمازون برای کارکنانش جنگل ساخت
▫️آمازون یک محیط کروی شکل و دایرهای برای کارمندان خود در شهر سیاتل ساخته است.
▫️این شرکت که خود را حامی محیط زیست میداند طبیعت را با فضای کاری خود ترکیب کرده و فواید علمی زیادی برای آن میشمارد.
▫️در این ویدئو ما…
▫️آمازون یک محیط کروی شکل و دایرهای برای کارمندان خود در شهر سیاتل ساخته است.
▫️این شرکت که خود را حامی محیط زیست میداند طبیعت را با فضای کاری خود ترکیب کرده و فواید علمی زیادی برای آن میشمارد.
▫️در این ویدئو ما…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زوال «هنرمند» در ایران
در این دو دقیقه ببینید که چهرهی زحمتکش و محترم اقشار فقیر و کارگران برای سازندگان کلاهقرمزی چطور در گذر زمان به تمسخر و تحقیر تبدیل شده. چطور از تشویق کودکان برای فکر کردن به اینکه کار آنها را سختتر نکنند، به مسخره کردن و خندیدن به آنها میرسند.
«هنرمندان» امروزی که در این سیر تحول همهی ارزشهای اجتماعی و انسانی را دور ریختهاند، تعجبی ندارد اگر در صحنهی صریح جنایت در غزه هم کنار جانیان بایستند.
در این دو دقیقه ببینید که چهرهی زحمتکش و محترم اقشار فقیر و کارگران برای سازندگان کلاهقرمزی چطور در گذر زمان به تمسخر و تحقیر تبدیل شده. چطور از تشویق کودکان برای فکر کردن به اینکه کار آنها را سختتر نکنند، به مسخره کردن و خندیدن به آنها میرسند.
«هنرمندان» امروزی که در این سیر تحول همهی ارزشهای اجتماعی و انسانی را دور ریختهاند، تعجبی ندارد اگر در صحنهی صریح جنایت در غزه هم کنار جانیان بایستند.
پول تورمزا!
یک آدم حسابی پیدا میشود به ما توضیح دهد که چرا پولی که کارفرماها و سرمایهدارها باید بدهند-یعنی دستمزد- اگر اضافه شود موجب تورم میشود ولی پولی که باید در قالب صاحب ملک بگیرند-یعنی اجاره- هرچی بالا برود باعث تورم نمیشود، حتی اگر از طریق وام بانکی تامین شود؟
از قدیم میگفتند پولی که برایش زحمت کشیدهشده برکت دارد،لابد همین برکتش است که تورمزاست!
پینوشت: زورشان به صاحبخانهها نمیرسد که جلوی افزایش اجارهها را بگیرند، سال گذشته ۴۰هزارمیلیارد تومان #وام_ودیعه_مسکن دادند به مستأجرها حالا دوبرابرش کردهاند که ۸۰هزار میلیارد تومان وام بدهند به مستأجران که یک راست بریزند به جیب گشاد صاحبخانهها و هم خودشان بدهکار شوند هم بچههایشان!
#وام_ودیعه_مسکن
#اجاره
یک آدم حسابی پیدا میشود به ما توضیح دهد که چرا پولی که کارفرماها و سرمایهدارها باید بدهند-یعنی دستمزد- اگر اضافه شود موجب تورم میشود ولی پولی که باید در قالب صاحب ملک بگیرند-یعنی اجاره- هرچی بالا برود باعث تورم نمیشود، حتی اگر از طریق وام بانکی تامین شود؟
از قدیم میگفتند پولی که برایش زحمت کشیدهشده برکت دارد،لابد همین برکتش است که تورمزاست!
پینوشت: زورشان به صاحبخانهها نمیرسد که جلوی افزایش اجارهها را بگیرند، سال گذشته ۴۰هزارمیلیارد تومان #وام_ودیعه_مسکن دادند به مستأجرها حالا دوبرابرش کردهاند که ۸۰هزار میلیارد تومان وام بدهند به مستأجران که یک راست بریزند به جیب گشاد صاحبخانهها و هم خودشان بدهکار شوند هم بچههایشان!
#وام_ودیعه_مسکن
#اجاره
۳۵همت از جیب شما برای شرکتهای هواپیمایی
طبق گزارشهای مرکز آمار، فقط ۰/۰۶ درصد از جمعیت کشور از هواپیما استفاده میکنند و ۸۵درصدشان از ۳ دهک بالا هستند. اما دولت سوخت هواپیما را از شرکتهای پالایشی لیتری ۲۲هزارتومان میخرد و ۶۰۰ تومان به شرکتهای هواپیمایی میفروشد و ۳۵هزارمیلیاردتومان از جیب بقیهی ملت خرج این کار میکند. تازه با این وجود قیمت بلیطها معادل یا حتی بیشتر از قیمتهای جهانی بلیط است.
این یارانه سالها ادامه داشته و دولت روحانی که به چشم برهمزدنی قیمت بنزین را ۳ برابر کرد و با تانک از روی خشم مردم قلعهحسنخان و شهریار و ... رد شد، اصلا بحثی هم برای حذف این بذل و بخشش به طبقات بالا نکرد.
عجیب اینکه عاشقان حذف «یارانههای پنهان» هم در مورد این یارانهی آشکار چندان نظری ندارند. در حالیکه با در نظر گرفتن مصرف روزانه ۸۵میلیون لیتر بنزین در سال ۹۸، درآمد افزایش ۲۰۰۰ تومانی قیمت بنزین در یک سال کمتر از دوبرابر این مقدار و حدود ۶۲هزارمیلیاردتومان بوده است.
اینجاست که آدم به فکر میرود که قربانی کردن معیشت مردم طبقات پایین «هزینهی جراحی» است یا «هدف جراحی» هم هست؟
طبق گزارشهای مرکز آمار، فقط ۰/۰۶ درصد از جمعیت کشور از هواپیما استفاده میکنند و ۸۵درصدشان از ۳ دهک بالا هستند. اما دولت سوخت هواپیما را از شرکتهای پالایشی لیتری ۲۲هزارتومان میخرد و ۶۰۰ تومان به شرکتهای هواپیمایی میفروشد و ۳۵هزارمیلیاردتومان از جیب بقیهی ملت خرج این کار میکند. تازه با این وجود قیمت بلیطها معادل یا حتی بیشتر از قیمتهای جهانی بلیط است.
این یارانه سالها ادامه داشته و دولت روحانی که به چشم برهمزدنی قیمت بنزین را ۳ برابر کرد و با تانک از روی خشم مردم قلعهحسنخان و شهریار و ... رد شد، اصلا بحثی هم برای حذف این بذل و بخشش به طبقات بالا نکرد.
عجیب اینکه عاشقان حذف «یارانههای پنهان» هم در مورد این یارانهی آشکار چندان نظری ندارند. در حالیکه با در نظر گرفتن مصرف روزانه ۸۵میلیون لیتر بنزین در سال ۹۸، درآمد افزایش ۲۰۰۰ تومانی قیمت بنزین در یک سال کمتر از دوبرابر این مقدار و حدود ۶۲هزارمیلیاردتومان بوده است.
اینجاست که آدم به فکر میرود که قربانی کردن معیشت مردم طبقات پایین «هزینهی جراحی» است یا «هدف جراحی» هم هست؟
نوابغ مشرق و «جهاد تبیین»
امروز صبح مشرق با خیال راحت این مطلب را کار کرده و گفته که هیئت علمی رئیس قبلی هاروارد را که به نظر مشرق خیلی از نظر علمی پربار بوده وادار به استعفا کرده فقط چون به تفاوتهای بیولوژیکی زن و مرد اشاره کرده (در این زمینه که بگوید مردان به لحاظ بیولوژیکی توانمندترند) اما رئیس فعلی را که اتهام تقلب دارد و از نسلکشی حمایت کرده برکنار نمیکنند!
اما ماجرا چیست؟ پس از ۷ اکتبر بخش قابل توجهی از دانشجویان هاروارد و دانشگاههای برتر آمریکا حمایت گستردهای از فلسطین انجام دادند و علیه اسرائیل به عنوان رژیم آپارتاید و دولت تروریستی که دارد در غزه مرتکب نسلکشی میشود کمپینهای گستردهای برای آگاهی بخشی و امضای طومار و ... راه انداختند. کاری که بیتردید برایشان هزینههای گزافی داشت، که کمترینش از بین رفتن آیندهی شغلیشان بود. (تصویر۲، گزارش BBC در مورد اینکه دانشجویان حقوق امضا کنندهی طومار علیه اسرائیل پیشنهادهای کاریشان را از دست دادند.) سرکوب و فشار در آمریکا اینطوری نیست که مستقیماً این دانشجویان را ببرند برای بازجویی یا تعلیقشان کنند، از طریق گروههای فشار اتفاق میافتد و فضای خفقان وحشتناکی را هم ایجاد میکند. لابی صهیونیستی که در خود دانشگاههای برتر آمریکا و تأمینکنندگان مالیشان هم بسیار قوی است این دانشجویان را متهم به «یهودستیزی» کردند و سعی کردند دانشگاه آنها را اخراج کند. این خانم به همراه مدیران ام.آی.تی و دانشگاه پنسیلوانیا جلوی این فشار ایستادگی کردند. برای این ایستادگی گنگره آنها را فراخواند و مدیر دانشگاه پنسیلوانیا مجبور به استعفا شده و فشار روی این خانم و مدیر ام.آی.تی برای استعفا ادامه دارد. طنز ماجرا اینجاست که مشرق به نیابت از لابی صهیونیستی پیگیر استعفای اینیکی است.
اما ماجرای حمایت از نسلکشی چیست؟ یکی از شعارهایی که حامیان فلسطین در جهان میدهند این است که «از رود تا دریا، فلسطین آزاد خواهد شد.» که اهمیتش در این است که تلویحاً اشاره به راه حل یک دولت آزاد و دموکراتیک در سراسر سرزمین فلسطین دارد، راه حلی که در میان دولتهای جهان از قضا تنها ایران از آن حمایت میکند. لابی صهیونیستی تلاش گستردهای دارد که این شعار به عنوان آرزوی «نسلکشی» یهودیان اسرائیل، جرمانگاری شود. حمایت ادعایی این خانم از «نسلکشی» این بوده که وقتی در کنگره از او پرسیده شده که اگر دانشجویان مستقیماً از نسلکشی یهودیان اسرائیل حمایت کنند بالاخره با آنها برخورد خواهید کرد؟ پاسخ داده که «نه و این بستگی به زمینهی موضوع دارد و دانشگاه کسی را به خاطر ابراز عقایدش تنبیه نمیکند.»
و اما ماجرای تقلب: بعد همین لابی صهیونیستی برای اینکه فشار را روی او زیادتر کند و وادار به استعفایش کند رفته و ۴۰ مورد «تقلب» ادعایی در مقالاتش پیدا کرده که بعضی از آنها صرفاً در این حد است که از متن دیگری نقل قول آورده و ریفرنس هم داده اما مثلاُ علامت گیومه را استفاده نکردهاست.
طنز ماجرا اینجاست که این رسانهها باید در پیگیری سرنوشت این دانشجویان و این رؤسای دانشگاههای برتر آمریکا در خط اول باشند تا عمق سرکوب و خفقان را در آمریکا نشان دهند، محبوبیت راهحل یک دولتی را که ایران تنها حامیاش است و اصلاحطلبها و سازشکارهای داخلی تخیلی و بیمبنا میدانندش در میان جوانان جهان برملا کند و خلاصه در این موضوع روشنگری کند. اما به جایش چه کار میکند؟ میرود یک مطلب دست چندم از بیخ و بن غلط را از توئيتر کپی میکند.
چندروز پیش مطلبی در مورد نحوهی دروغپردازی اکوایران کار کردیم. آنها حداقل هدفی را دنبال میکنند و به صورت سیستماتیک در راستای آن افسانهسازی میکنند. اینها با سفاهت هم حقیقت را ذبح میکنند و هم به پای خودشان شلیک میکنند!
امروز صبح مشرق با خیال راحت این مطلب را کار کرده و گفته که هیئت علمی رئیس قبلی هاروارد را که به نظر مشرق خیلی از نظر علمی پربار بوده وادار به استعفا کرده فقط چون به تفاوتهای بیولوژیکی زن و مرد اشاره کرده (در این زمینه که بگوید مردان به لحاظ بیولوژیکی توانمندترند) اما رئیس فعلی را که اتهام تقلب دارد و از نسلکشی حمایت کرده برکنار نمیکنند!
اما ماجرا چیست؟ پس از ۷ اکتبر بخش قابل توجهی از دانشجویان هاروارد و دانشگاههای برتر آمریکا حمایت گستردهای از فلسطین انجام دادند و علیه اسرائیل به عنوان رژیم آپارتاید و دولت تروریستی که دارد در غزه مرتکب نسلکشی میشود کمپینهای گستردهای برای آگاهی بخشی و امضای طومار و ... راه انداختند. کاری که بیتردید برایشان هزینههای گزافی داشت، که کمترینش از بین رفتن آیندهی شغلیشان بود. (تصویر۲، گزارش BBC در مورد اینکه دانشجویان حقوق امضا کنندهی طومار علیه اسرائیل پیشنهادهای کاریشان را از دست دادند.) سرکوب و فشار در آمریکا اینطوری نیست که مستقیماً این دانشجویان را ببرند برای بازجویی یا تعلیقشان کنند، از طریق گروههای فشار اتفاق میافتد و فضای خفقان وحشتناکی را هم ایجاد میکند. لابی صهیونیستی که در خود دانشگاههای برتر آمریکا و تأمینکنندگان مالیشان هم بسیار قوی است این دانشجویان را متهم به «یهودستیزی» کردند و سعی کردند دانشگاه آنها را اخراج کند. این خانم به همراه مدیران ام.آی.تی و دانشگاه پنسیلوانیا جلوی این فشار ایستادگی کردند. برای این ایستادگی گنگره آنها را فراخواند و مدیر دانشگاه پنسیلوانیا مجبور به استعفا شده و فشار روی این خانم و مدیر ام.آی.تی برای استعفا ادامه دارد. طنز ماجرا اینجاست که مشرق به نیابت از لابی صهیونیستی پیگیر استعفای اینیکی است.
اما ماجرای حمایت از نسلکشی چیست؟ یکی از شعارهایی که حامیان فلسطین در جهان میدهند این است که «از رود تا دریا، فلسطین آزاد خواهد شد.» که اهمیتش در این است که تلویحاً اشاره به راه حل یک دولت آزاد و دموکراتیک در سراسر سرزمین فلسطین دارد، راه حلی که در میان دولتهای جهان از قضا تنها ایران از آن حمایت میکند. لابی صهیونیستی تلاش گستردهای دارد که این شعار به عنوان آرزوی «نسلکشی» یهودیان اسرائیل، جرمانگاری شود. حمایت ادعایی این خانم از «نسلکشی» این بوده که وقتی در کنگره از او پرسیده شده که اگر دانشجویان مستقیماً از نسلکشی یهودیان اسرائیل حمایت کنند بالاخره با آنها برخورد خواهید کرد؟ پاسخ داده که «نه و این بستگی به زمینهی موضوع دارد و دانشگاه کسی را به خاطر ابراز عقایدش تنبیه نمیکند.»
و اما ماجرای تقلب: بعد همین لابی صهیونیستی برای اینکه فشار را روی او زیادتر کند و وادار به استعفایش کند رفته و ۴۰ مورد «تقلب» ادعایی در مقالاتش پیدا کرده که بعضی از آنها صرفاً در این حد است که از متن دیگری نقل قول آورده و ریفرنس هم داده اما مثلاُ علامت گیومه را استفاده نکردهاست.
طنز ماجرا اینجاست که این رسانهها باید در پیگیری سرنوشت این دانشجویان و این رؤسای دانشگاههای برتر آمریکا در خط اول باشند تا عمق سرکوب و خفقان را در آمریکا نشان دهند، محبوبیت راهحل یک دولتی را که ایران تنها حامیاش است و اصلاحطلبها و سازشکارهای داخلی تخیلی و بیمبنا میدانندش در میان جوانان جهان برملا کند و خلاصه در این موضوع روشنگری کند. اما به جایش چه کار میکند؟ میرود یک مطلب دست چندم از بیخ و بن غلط را از توئيتر کپی میکند.
چندروز پیش مطلبی در مورد نحوهی دروغپردازی اکوایران کار کردیم. آنها حداقل هدفی را دنبال میکنند و به صورت سیستماتیک در راستای آن افسانهسازی میکنند. اینها با سفاهت هم حقیقت را ذبح میکنند و هم به پای خودشان شلیک میکنند!
Telegram
لینکهای بازپرس
مطلب مشرق در مورد کلودین گی رئیس دانشگاه هاروارد
آئينهی عبرت
۱۰ سال پس چیزی که غربیها آن را «انقلاب میدان» نامیدند و بسیاری آن را کودتا میدانند، اوکراین تبدیل به زمینسوختهای شده که تنها بازسازی زیرساختهایش صدها میلیارد دلار هزینه دارد. ۱۰ سال جنگ داخلی و ۲ سال جنگ تمام عیار با روسیه به نیابت از غرب، نفس اوکراین را بریده، و البته اگر برای مردم اوکراین آب نداشته برای آن دارودستهای که قدرت را دست گرفتند نان زیادی داشته است.
یکی از نقاط مهم در «انقلاب» که نام میدان را هم از آن گرفتهاست در سال ۲۰۱۴ افسانهی کشتار میدان بود. قصهای پر آب و تاب که میگفت نیروهای حکومت به روی معترضین در میدان آتش گشوده و تک تیراندازها آنها را زدهاند. این تیر آخر در قلب دولت یانوکویچ بود. جریان فکری غربگرا که خواهان پیوستن به ناتو و اتحادیهی اروپا بود، حتی در اوج این «انقلاب» هم اکثریت قاطع مردم را همراه خود نداشت (طبق نظرسنجیها کمی زیر ۵۰٪ موافق ایدهی پیوستن به اتحادیهی اروپا بودند.) و از آن مهمتر اکثریت قاطع شرق اوکراین را در برابر خود داشت.
حالا بعد از ۱۰ سال، رأی دادگاههای اوکراین با بررسی شواهد و مدارک بر ادعایی که همان موقع هم مطرح بود اما بایکوت میشد صحه گذاشته: تیرها از ساختمانی که در کنترل معارضین بود شلیک شده. کسانی کشته شدهاند اما نه توسط نیروهای سرکوب دولت، توسط معارضین مسلح.
بعد از ۱۰ سال سقوط اقتصادی، جنگ داخلی، جنگ خارجی و ویرانی مهیب، این قصه شاید جز خاطرهای از گذشتهای دور به نظر نرسد. اما فقط ۱۰ سال از آن روزها گذشته. ۱۰ سال ویرانگر.
۱۰ سال پس چیزی که غربیها آن را «انقلاب میدان» نامیدند و بسیاری آن را کودتا میدانند، اوکراین تبدیل به زمینسوختهای شده که تنها بازسازی زیرساختهایش صدها میلیارد دلار هزینه دارد. ۱۰ سال جنگ داخلی و ۲ سال جنگ تمام عیار با روسیه به نیابت از غرب، نفس اوکراین را بریده، و البته اگر برای مردم اوکراین آب نداشته برای آن دارودستهای که قدرت را دست گرفتند نان زیادی داشته است.
یکی از نقاط مهم در «انقلاب» که نام میدان را هم از آن گرفتهاست در سال ۲۰۱۴ افسانهی کشتار میدان بود. قصهای پر آب و تاب که میگفت نیروهای حکومت به روی معترضین در میدان آتش گشوده و تک تیراندازها آنها را زدهاند. این تیر آخر در قلب دولت یانوکویچ بود. جریان فکری غربگرا که خواهان پیوستن به ناتو و اتحادیهی اروپا بود، حتی در اوج این «انقلاب» هم اکثریت قاطع مردم را همراه خود نداشت (طبق نظرسنجیها کمی زیر ۵۰٪ موافق ایدهی پیوستن به اتحادیهی اروپا بودند.) و از آن مهمتر اکثریت قاطع شرق اوکراین را در برابر خود داشت.
حالا بعد از ۱۰ سال، رأی دادگاههای اوکراین با بررسی شواهد و مدارک بر ادعایی که همان موقع هم مطرح بود اما بایکوت میشد صحه گذاشته: تیرها از ساختمانی که در کنترل معارضین بود شلیک شده. کسانی کشته شدهاند اما نه توسط نیروهای سرکوب دولت، توسط معارضین مسلح.
بعد از ۱۰ سال سقوط اقتصادی، جنگ داخلی، جنگ خارجی و ویرانی مهیب، این قصه شاید جز خاطرهای از گذشتهای دور به نظر نرسد. اما فقط ۱۰ سال از آن روزها گذشته. ۱۰ سال ویرانگر.
Telegram
لینکهای بازپرس
اوکراین آئینهی عبرت
دستاوردهای #خصوصیسازی
فاضلاب انگلستان
هر دو و نیم دقیقه یک بار فاضلاب خام و تسویه نشده به آب دریا و رودخانه میریزد.
این تصویر ساحل کورنوال است، یکی از مناطق اعیانی و توریستی انگلستان، جایی که همین دو ماه پیش آبش کاملاً قهوهای شد و به گفته ساکنان محلی بوی گندش همهجا را برداشته بود. شرکت خصوصی فاضلاب گفت که برای ازدیاد آب باران مجبور شده فاضلاب خام را در دریا بریزد، اما این اتفاق نه مختص به همین یک بار بود و نه مخصوص همین شرکت. هر دو و نیم دقیقه یک بار فاضلاب خالص تصویه نشده میریزد در آبهای آزاد.
سال ۱۹۸۹ خانم تاچر که در ایران هم پیروان و عشاق زیادی دارد، فاضلاب بریتانیا را سپرد به بخش خصوصی. استدلالهای این اقدام را زیاد شنیدهاید، چون آنهایی که در ایران این استدلال ها را میکنند که از خودشان در نیاوردهاند دارند از روی یک کتاب مقدس مشترک حرف میزنند که یکی از قهرمانانش مارگارت تاچر است.
استدلالها این بود: کاهش هزینههای دولت و ارتقای سطح خدمات و پایین آوردن قیمتها. قیمتها بالا رفتند سطح خدمات پایین آمد و حالا دولت باید ۱۰۰ میلیارد دلار برای اصلاح سیستم نابود شدهی فاضلابش هزینه کند.
فاضلاب انگلستان
هر دو و نیم دقیقه یک بار فاضلاب خام و تسویه نشده به آب دریا و رودخانه میریزد.
این تصویر ساحل کورنوال است، یکی از مناطق اعیانی و توریستی انگلستان، جایی که همین دو ماه پیش آبش کاملاً قهوهای شد و به گفته ساکنان محلی بوی گندش همهجا را برداشته بود. شرکت خصوصی فاضلاب گفت که برای ازدیاد آب باران مجبور شده فاضلاب خام را در دریا بریزد، اما این اتفاق نه مختص به همین یک بار بود و نه مخصوص همین شرکت. هر دو و نیم دقیقه یک بار فاضلاب خالص تصویه نشده میریزد در آبهای آزاد.
سال ۱۹۸۹ خانم تاچر که در ایران هم پیروان و عشاق زیادی دارد، فاضلاب بریتانیا را سپرد به بخش خصوصی. استدلالهای این اقدام را زیاد شنیدهاید، چون آنهایی که در ایران این استدلال ها را میکنند که از خودشان در نیاوردهاند دارند از روی یک کتاب مقدس مشترک حرف میزنند که یکی از قهرمانانش مارگارت تاچر است.
استدلالها این بود: کاهش هزینههای دولت و ارتقای سطح خدمات و پایین آوردن قیمتها. قیمتها بالا رفتند سطح خدمات پایین آمد و حالا دولت باید ۱۰۰ میلیارد دلار برای اصلاح سیستم نابود شدهی فاضلابش هزینه کند.
لایی کشی مجلس «انقلابی»
مجلس «انقلابی» نشانداد که ظرفیت بینظیری در لایی کشیدن دارد و نام این کار را هم تبدیل تهدید به فرصت میگذارد. فشار مخفی برای افزایش قیمت بنزین هم یکی از این شاهکارهاست. از یک طرف به لایحهی برنامهی هفتم ایراد گرفته که چرا دولت نوشته « با ابزارهای قیمتی و غیرقیمتی برای رفع ناترازی انرژی اقدام کند» لابد منظورشان گران کردن قیمت است و مجلس اجازه نمیدهد!
و از یک طرف دیگر لایحهی بودجه را برگردانده و یکی از ایراداتش این است که چرا قیمت انرژی را زیاد نکردهاند.
مجلس «انقلابی» نشانداد که ظرفیت بینظیری در لایی کشیدن دارد و نام این کار را هم تبدیل تهدید به فرصت میگذارد. فشار مخفی برای افزایش قیمت بنزین هم یکی از این شاهکارهاست. از یک طرف به لایحهی برنامهی هفتم ایراد گرفته که چرا دولت نوشته « با ابزارهای قیمتی و غیرقیمتی برای رفع ناترازی انرژی اقدام کند» لابد منظورشان گران کردن قیمت است و مجلس اجازه نمیدهد!
و از یک طرف دیگر لایحهی بودجه را برگردانده و یکی از ایراداتش این است که چرا قیمت انرژی را زیاد نکردهاند.
چین و نفت و ما و خرج اعطینا!
بحران مسکن مردم را فقیر کرده و دولت وعدهی ساخت ۴میلیون مسکن داده، راهآهن و بنادر نیاز به توسعهی ظرفیت دارند، تولید برق و بنزین از مصرف عقبمانده، کارخانههای سیمان و فولاد بهرهوری پایین دارند و خیلی نیازهای ضروری دیگر، اما به نظر دولت «جای یک ورزشگاه تراز بینالمللی در تهران واقعاً خالی بود» و باید در تفاهم با چین در ازای نفت صادراتی ساختهمیشده!
بعضی پروژههایی که چین عمدتاً در ازای نفت و گاز و یا سایر مواد خام در بعضی کشورهای آفریقایی احداث کرده:
- ساخت راهآهن کنیا بین شهر بندری مومباسا و پایتخت، نایروبی
- ساخت راهآهن بین آدیس آبابا پایتخت اتیوپی و بندر جیبوتی که ارتباط اتیوپی را با آبهای آزاد برقرار میکند
- ساخت اتوبان ۱۰۰۰ کیلومتری که شرق و غرب الجزایر را به هم متصل میکند
- مشارکت در ساخت مجتمع تولید انرژی خورشیدی ۱۶۰مگاواتی در مغرب
- سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه ۱۰۰ مگاواتی خورشیدی-حرارتی سنگسرخ در آفریقای جنوبی
-پروژه مسکن اجتماعی (مشابه مسکن مهر) در آنگولا
تعیین پروژهها و نحوهی ساخت آنها (مواد مورد استفاده، به کارگیری نیروی کار محلی، پایبندی به قوانین کار، پایبندی به قوانین بالادستی ساخت و ساز و ...) به خود کشور پذیرنده بستگی دارد. دولت ایران تصمیمگرفته بین اینهمه کار روی زمینمانده، ساخت ورزشگاه لوکس را از پول نفت تأمین کند ولی برای تأمین مالی ساخت مسکن اجتماعی دو سال مردم را سر بدواند.
بحران مسکن مردم را فقیر کرده و دولت وعدهی ساخت ۴میلیون مسکن داده، راهآهن و بنادر نیاز به توسعهی ظرفیت دارند، تولید برق و بنزین از مصرف عقبمانده، کارخانههای سیمان و فولاد بهرهوری پایین دارند و خیلی نیازهای ضروری دیگر، اما به نظر دولت «جای یک ورزشگاه تراز بینالمللی در تهران واقعاً خالی بود» و باید در تفاهم با چین در ازای نفت صادراتی ساختهمیشده!
بعضی پروژههایی که چین عمدتاً در ازای نفت و گاز و یا سایر مواد خام در بعضی کشورهای آفریقایی احداث کرده:
- ساخت راهآهن کنیا بین شهر بندری مومباسا و پایتخت، نایروبی
- ساخت راهآهن بین آدیس آبابا پایتخت اتیوپی و بندر جیبوتی که ارتباط اتیوپی را با آبهای آزاد برقرار میکند
- ساخت اتوبان ۱۰۰۰ کیلومتری که شرق و غرب الجزایر را به هم متصل میکند
- مشارکت در ساخت مجتمع تولید انرژی خورشیدی ۱۶۰مگاواتی در مغرب
- سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه ۱۰۰ مگاواتی خورشیدی-حرارتی سنگسرخ در آفریقای جنوبی
-پروژه مسکن اجتماعی (مشابه مسکن مهر) در آنگولا
تعیین پروژهها و نحوهی ساخت آنها (مواد مورد استفاده، به کارگیری نیروی کار محلی، پایبندی به قوانین کار، پایبندی به قوانین بالادستی ساخت و ساز و ...) به خود کشور پذیرنده بستگی دارد. دولت ایران تصمیمگرفته بین اینهمه کار روی زمینمانده، ساخت ورزشگاه لوکس را از پول نفت تأمین کند ولی برای تأمین مالی ساخت مسکن اجتماعی دو سال مردم را سر بدواند.
Telegram
لینکهای بازپرس
امضای تفاهم ساخت ورزشگاه با چین
میلهگردها، مسکن و کارگران
یکی از محصولات کارخانجات #گروهملیفولاد میلهگرد است که همین الان هم صادر میشود.
دولت وعدهی ساخت مسکن داده و وزیر راه و شهرسازی میگوید یکی از مشکلات ساخت #مسکن قیمت بالای میلهگرد و سیمان است.
#کارگران_گروه_ملی برای ۳۵۰ ساعت کار در ماه حقوق ۱۳میلیونی میگیرند و وقتی اعتصاب میکنند جوابشان این است که شرکت زیانده است.
شرکت مال کیست؟ مال بانک ملی، یعنی به واسطه مال دولت و یعنی به واسطه مال مردم.
مشکل کمبود و بالا بودن قیمت مصالح ساختمانی دارید؟ این گوی و این میدان! نمیشد دولت بازار را دور بزند میلگرد خودش را از کارخانهی خودش بردارد. هم حقوق کارگران را بدهد و هم برایشان مسکنی را که قولش را داده بسازد؟
به جایش دولت میخواهد هم ساخت مسکن دست بازار باشد و هم تولید میلهگرد. نتیجه اینکه: کارگران نه حقوق دارند و نه خانه.
یکی از محصولات کارخانجات #گروهملیفولاد میلهگرد است که همین الان هم صادر میشود.
دولت وعدهی ساخت مسکن داده و وزیر راه و شهرسازی میگوید یکی از مشکلات ساخت #مسکن قیمت بالای میلهگرد و سیمان است.
#کارگران_گروه_ملی برای ۳۵۰ ساعت کار در ماه حقوق ۱۳میلیونی میگیرند و وقتی اعتصاب میکنند جوابشان این است که شرکت زیانده است.
شرکت مال کیست؟ مال بانک ملی، یعنی به واسطه مال دولت و یعنی به واسطه مال مردم.
مشکل کمبود و بالا بودن قیمت مصالح ساختمانی دارید؟ این گوی و این میدان! نمیشد دولت بازار را دور بزند میلگرد خودش را از کارخانهی خودش بردارد. هم حقوق کارگران را بدهد و هم برایشان مسکنی را که قولش را داده بسازد؟
به جایش دولت میخواهد هم ساخت مسکن دست بازار باشد و هم تولید میلهگرد. نتیجه اینکه: کارگران نه حقوق دارند و نه خانه.