مراسم تدفین به مثابهی یکی از شاخصههای زندگی است، ملاکی برای تشخیص اینکه یک نفر چطور زندگی کرده است. مقدار اشکهایی که ریخته میشود. پارهکردن لباسها، تعداد عزادارانی که تصمیم میگیرند در مراسم حاضر شوند، مدتی که افراد بعد از مراسم آنجا میمانند. کاراگاهان حتی گاهی اوقات به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند تمایلات جنسی مرحوم را فقط با نگریستن به لباسهای عزاداران بفهمند: هرچه لبهی لباسها بالاتر باشد، زندگی جاهطلبانهتر است. نمیشود اسم این را یک فرمول ریاضی گذاشت، اما از طرفی برای خیلی چیزها توضیحی وجود ندارد و درک ما از زندگی دیگران در واقع همان درکی است که از زندگی خودمان داریم واین حقیقتی است که با مرگ اطرافیانمان برجسته میشود.
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
#ابراهیم_فتوت
#کولهپشتی
@baamanbekhaan
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
#ابراهیم_فتوت
#کولهپشتی
@baamanbekhaan
و چگونه است که گذشتهی دور انباشته از شخصیتهاست، درحالیکه زمان اینقدر متزلزل و بیروح است؟ این گفته متعلق به فاکنر نبود که «گذشته نمرده، و حتی نگذشته است»؟ زمان حال چیز خندهداری است؛ اصولاً نمیتواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه میشویم، سپری میشود و دیگر حال نیست. اینطوری ما مدام در گذشته بهسر میبریم، حتی هنگامی که در حال رؤیاپردازی دربارهی آینده هستیم. مطمئناً این یکی از مضامین غزلهای شکسپیر یا از شخص دیگری است، هرچند بهسختی آنها را بهخاطر میآورم: امواجی که رو به ساحل میآیند، دقایق شتابان عمرمان، رنج پنهانمان.
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
#ابراهیم_فتوت
#کولهپشتی
@baamanbekhaan
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
#ابراهیم_فتوت
#کولهپشتی
@baamanbekhaan