با من بخوان📚
186 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
فلسفهٔ حاجی‌فیروز:

ظاهراًاگر باور کنیم که افسانه‌های مربوط به سیاوش با دموزی یا تموز بین‌النهرینی مربوط است و‌ او‌ همان خدایی است که هر ساله به‌هنگام عید نوروز از جهان مردگان باز می‌گردد و نیز آیین‌های عیاشی و راه افتادن دسته‌های مردم را در بین‌النهرین باستان با صورتک‌های سیاه و بازماندهٔ آن را به‌صورت حاجی فیروز در ایران به‌خاطر آوریم، شاید نام سیاوش نیز معنای آیینی و اسطوره‌ای دقیق پیدا کند. او چون از جهان مردگان باز می‌گردد و چون عیاشی‌ها و دسته‌های نوروزی به‌سبب بازگشت وی و ازدواج مجدد او با الههٔ باروری است و حتی این عیاشی‌ها و آیین‌ «ارجی» دقیقاً تکرار آیین ازدواج این خدای برکت بخشنده با الههٔ باروری است، پس محتمل است نام سیاوش در اوستا، syavarsan به‌معنای دارندهٔ اسب سیاه باشد. سیاوخش به آن اشاره دارد که شاید چهرهٔ تموز اسطوره‌ای نیز سیاه بوده است.
مهرداد بهار سنت حاجی‌فیروز را بازماندهٔ آیین سیاوش می‌داند و می‌گوید: «چهرهٔ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان است و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات است و شادی او شادی زایش دوبارهٔ آنهاست که رویش و برکت با خود می‌آورند.



#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا



@baamanbekhaan
مراسم چهارشنبه‌سوری در برخی از شهرهای ایران:

در برخی از شهرهای ایران- از جمله اصفهان، ارومیه و شیراز- در صبح چهارشنبه پس از بزم چهارشنبه‌سوری که بعد از غروب سه‌شنبه برگزار می‌شود، بر سر چشمه‌های آب می‌روند و از روی آب می‌پرند. در شیراز به نزدیکی چشمه‌ای که در آن ماهیان هستند، می‌روند و از آب آن چشمه که بر کنار آرامستان سعدی است بر صورت می‌زنند.

خاک را از باد بوی مهربانی آمده است
در ده آن آتش که آب زندگانی آمده است
«سنایی»

جالب است بدانید در آذربایجان هنگام چهارشنبه‌سوری بیشتر بازار را چراغان می‌کنند و مردم هنگام خرید از چهارشنبه بازار کالای خود را می‌خرند. ارامنهٔ ایران نیز چهارشنبه‌سوری دارند و آن را جشن درن‌دز یا دیاران داراج گویند. در این جشن آتش می‌افروزند و از روی آن می‌پرند و شمع‌هایی که با همان آتش روشن کرده‌اند، به خانه‌هایشان می‌برند تا برایشان برکت آورد.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

در فرهنگ گذشتهٔ ایران، زن خانه را بانو نام نهادند که در اوستا، فروغ و روشنایی است و در این نگرش بانوی خانه یا کدبانو به‌معنای روشنایی و چراغ کاشانه بوده است. چنان‌که حافظ می‌گوید:

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست



#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖


ایرانیان کهن چنان بر بنیاد شادی ولزوم فراگیر بودن آن پای می‌فشردند که درهر کوی و برزنی جایگاهی برای گردهمایی و پایکوبی و دست‌افشانی بر پا می‌ساختند. این پایگاه‌های شادمانی را جشن‌گه یا جشن‌گاه نام می‌نهادند و به‌ گفتهٔ اوستا، این ‌مکان‌ها در زمرهٔ ارجمندترین نقاط گیتی به‌شمار می‌آید. فردوسی حکیم بارها در شاهنامه به جشن‌گاه اشاره داشته است:

بر این جشن‌گه بر ندیدم کس
تو را بینم ای سرو آزاد و بس

یا:

بگویش که تو مردمی یا پری
برین جشن‌‌گه بر همی بگذری


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا

@baamanbekhaan
بخش دوم:
خاستگاه نوروز

سوال: چرا می‌گوییم نوروزتان «پیروز» باد؟

جواب: در هنگامی که هیچ‌کس از آن آگاه نیست اهریمن، دیو تاریکی، بیماری، تلخی و‌ غم، پیمان‌نامه‌ای با اهورامزدا پذیرفت که از آن پس جهانیان را نفریبد، بدی را نپراکند و بر شادی و دوستی آنان یورش نَبَرَد، اما اهریمن در شبی سرد این پیمان‌نامه را دزدید و با خود به آخرین گودال دوزخ برد و در کورترین و دورترین دخمه‌های سیاه در میان عفریت‌های عذاب پنهانش کرد و بر آن سنگی چنان نهاد که هیچ‌کس را یارای برداشتن آن نباشد. در پی این دورویی و نیرنگ اهریمن، خورشید از تابیدن ایستاد، زمین گرمیِ جان‌بخش خود را از دست داد و باد از وزیدن فروماند. کشتی‌ها دیگر راهوری نبودند و دانه‌ها نرستند. ابرهای بارور بر سرزمین نباریدند و جویباری بر خاک‌های خشک جاری نشد. رشک و حسد و کینه در دل مردم فراوان شد و همه زیاده‌خواه شدند. پهنهٔ گیتی به تاریکی و سردی روی نهاد و کسی هواخواه نیکی نبود. و مردم همه نامهربان شدند.
جمشید، چهارمین شاه پیشدادی، به پشتیبانی اهورامزدا در لباس عفریتیان دوزخ درآمد و به تاریک‌ترین رخنه عذاب رفت، اما نتوانست بر آن سنگ سنگین چیره شود. از گوشهٔ آن روزنی زد و به رخنه راه جست. پیمان‌نامه را یافت و از دخمه بیرون شد که دیوان و اهریمنان خشمگینانه بر او‌ تاختندو در پی پیمان‌نامه برآمدند. اما جمشید با تمام نیرو با آنان درآویخت و شکستشان داد.
پیمان‌نامهٔ اهورامزدا به زمین بازگشت. خورشید بدرخشید، باد وزید، ابرها آمدند و بر زمین باریدند. دروغ و زیاده‌خواهی از ایران‌زمین رخت بربست. جنگل‌ها سبز شدند و روز نو شد.
در پی این ماجرا شادی و امید دوباره به خانه‌های مردم پانهاد و مردم نوروز را به پیروزی جمشید پیوند دادند و آن را نوروز جمشیدی خواندند. این‌گونه است که مردم هر سال این پیروزی را به بکدیگر شادباش می‌گویند‌. شادمانه می‌گویند: نوروزتان «پیروز» باد.

ز ابلیس و دیوان چو بربست راه
بیامد ز شادی از آن جایگاه


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
فردوسی دربارهٔ آغاز نوروز که به‌معنای روز نو و تازه است چنین می‌گوید:

همه کردنی‌ها چو آمد به جای
ز جای مهی برتر آورد پای

به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت

که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر آن تخت اوی
شگفتی فروماند از بخت اوی

به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو، هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

به نوروز، نو شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

هنگامی‌که کوروش برای نخستین‌ بار در تاریخ بشر درس حقوق انسانی را در فرمانی به همهٔ سرزمین‌های ایران فرستاد و آن را به زبان‌های پارسی، عیلامی و بابلی منتشر ساخت، در کنار باغ‌ها و کاخ‌ها تا جویبارهایی کوچک زمزمهٔ آن شنیده می‌شد. کوروش در پی آن بود که آزادی انسان و آزاداندیشی او را اعلام شود تا که ثمرهٔ آن رواداری، صلح، امنیت و آزادی در حریر برابری و برادری در سرزمین آشتی و مهر به مردمان عرضه شود.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
بخش دوم:
«فلسفهٔ هفت‌سین»


ایرانیان قدیم سی روز ماه را به سی نام می‌خواندند که این نام‌ها از اوستا سرچشمه گرفته بود. هرگاه نام روز و ماه با یکدیگر برابر می‌شد جشنی به‌پا می‌داشتند و به‌شادی روزگار می‌گذراندند. نام روزهای هر ماه عبارت بود از:

۱- اورمزد؛ ساده‌شدهٔ اهورامزدا، نام خداوند هستی‌بخش بزرگ، توانا و دانا
۲- بهمن؛ به‌معنای اندیشهٔ نیک
۳- اردیبهشت؛ به‌معنای بهترین راستی و برترین پاکی
۴- شهوریور؛ به‌معنای شهریاری و نیرومندی
۵- سپندارمذ؛ به‌معنای فروتنی و‌ مهر پاک، مهر بدون آلایش
۶- خورداد؛ به‌معنای تندرستی و رسایی
۷- امرداد؛ به‌معنای بی‌مرگی و جاودانگی
۸- دی به آذر؛ به‌معنای آفریدگار
۹- آذر؛ به‌معنای آتش و فروغ و روشنایی
۱۰- آبان؛ به‌معنای آب‌ها و هنگام آب
۱۱- خیر(خور)؛ به‌معنای آفتاب و خورشید
۱۲- ماه؛ به‌معنای ماه
۱۳- تیر؛ به‌معنای ستاره بارانی
۱۴- گُش؛ به‌معنای جهان، زندگی و هستی
۱۵- دی به مهر؛ به‌معنای آفریدگار
۱۶- مهر؛ به‌معنای دوستی و پیمان
۱۷- سروش؛ به‌معنای فرمانبرداری
۱۸- رشن؛ به‌معنای دادگری
۱۹- فروردین؛ به‌معنای فره و هر نیروی پیشرفت و زایش
۲۰- ورهرام(بهرام)؛ به‌معنای پیروزی
۲۱- رام؛ به‌معنای رامش و شادمانی
۲۲- باد؛ به‌معنای باد
۲۳- دی به دین؛ به‌معنای آفریدگار
۲۴- دین؛ به‌معنای بینش درونی انسان
۲۵- آرد(اشی)؛ به‌معنای خوشبختی، دارایی و ثروت
۲۶- آشتاد؛ به‌معنای راستی
۲۷- آسمان؛ به‌معنای آسمان
۲۸- زامیاد؛ به‌معنای زمین
۲۹- مانتره سپند؛ به‌معنای گفتار پاک
۳۰- انارام؛ به‌معنای فروغ و روشنایی بی‌‌پایان

#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا




@baamanbekhaan
اسامی تمام دوازده مال سال، در دو بیت شعر:

ز فروردین چو بگذشتی مه اردیبهش آید
بمان خرداد و تیر آنگاه مردادت همی آید

پس از شهریور و‌ مهر و آبان و آذر و دی دان
که بر بهمن جز اسفندارمذ ماهی نیفزاید

«ابونصر فراهانی بجستانی»



#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

راهنمایان بشر بر این قول رفته‌اند که برترین ویژگی انسان عقل اوست که به مدد آن اگر آدمی خوار باشد او را عزیز گرداند، اگر گمراه شود راه نماد و اگر سخن گوید او را راست گرداند.

تا چه عالم‌هاست در سودای عقل
تا چه با پهناست این دریای عقل
«مولوی»

#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سین اول: سنجد

سنجد در آغاز سال اندیشهٔ سنجیده را به دورنشینان سفره یادآور می‌شود که نخستین سنگ بنای سرنوشت، اندیشهٔ بخردی است و این کاشتن، برداشتن و انباشتن از سرمایهٔ فرزانگی آدمی تا پایان زندگی است.

چنین خواندم از دفتر زردهشت
که دانا بود بی‌گمان در بهشت

#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سین دوم: سیب

دانی که چرا ز میوه‌ها سیب نکوست
نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست

زردی رخ عاشق است سرخی رخ دوست
به‌به چه نکو بود دو تن در یک پوست


سیب نماد سلامتی و درس نخست استمرار حیات است که باید «سالم» زیست. هستی، بقا، آرزو همه در گرو سلامتی است. سرخی سیب نیز به‌گونه‌ای به ما می‌گوید که چونان آتش گرم و دلپذیر باشیم.
سین دوم در پی آن است که درهای سلامت و آرامش را به‌سوی ما بگشاید، زیرا این سلامت جسمی و روحی عامل آرامش و پیشرفت است؛ یعنی سین سلامت، کلید راهیابی به همهٔ کامیابی‌ها و خواست و آرزوهاست که بدون این شرط هیچ پیشرفت و ترقی‌ای میسر نیست.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سین سوم: سبزه

گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز
که سایه از سر هیزم‌شکن هم بر نمی‌گیرد

سبزی نشانهٔ خوش‌اخلاقی و خرمی و شادابی است. سبزه نشانهٔ مهر و محبت و نعمت و رحمت است. سبزی با خود سرسبزی، شادابی، زندگی و نیکویی را به‌همراه دارد.
پند سبزه آن است که ما درخت را چون آموزگاری بنگریم و از او بیاموزیم که سایه‌گستر و سودمند و مهربان باشیم و در این پیشکش خود هیچ چشمداشتی نداشته باشیم.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سین چهارم: سمنو

ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی زاید و کاستی

از هر روزنی که به سمنو بنگریم، آن را نماد قدرت می‌یابیم. قدرت را برخی فیلسوفان( مانند هگل) تقدیس کرده‌اند و چه قدیسانی که سمنو را تأیید کرده‌اند و چه طبیبانی که به قدرت توان‌زای سمنو در تن آدمی اشاره کرده‌اند.
برخی سمنو را گذشته از آنکه مظهر قدرت دانسته‌اند، نماد توجه به دیگران و همکاری نیز قید کرده‌اند، زیرا در گذشته‌های دور دو غذای شیرین برای پیشکش تهیه می‌کرده‌اند، یکی سمنو و دیگر حلوا.
شیرینی سمنو کلام دیگری را نیز در گوش ما زمزمه می‌کند که قدرت باید مزهٔ شیرین به‌همراه داشته باشد و نیرومندی ما باید شیرین‌کامی افراد را به ارمغان آورد.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سین پنجم: سیر

این جهان دام است و دانه‌اش آرزو
در گریز از دام‌ها روی آر زو
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا رهان
«مولوی»

اصل واژهٔ سیر از زبان پهلوی آمده و یادآور صفتی است در وجود آدمی. گاه این صفت در درون آدمی جای می‌گیرد و گاه بر درون نظر می‌افکند. برای نمونه کسی که نسبت به چیزی بی‌میل و رغبت باشد گویند از آن کار سیر شده یا هنگامی‌که به مزرعه‌ای آب کافی دهند که دیگر نیاز به آب خوردن نداشته باشد گویند سیراب شده است. این صفت بی‌میل و رغبت شدن یا ریزان و دلزده شدن می‌تواند صفت دیگری را در ما زنده کند و پایدار سازد و آن احساس بی‌نیازی، آرامش و خشنودی است که این احساس هنگامی پدیدار می‌شد که ما بر چکاد مناعت پای نهاده باشیم و آز و تمنا و‌ طمع و تشنگی در ما فرو نشسته باشد.
پس سیرچشمی و چشم‌سیری از بزرگ‌ترین صفات انسان برتر و یار محبوب و مقبول است که با پنجمین سین هفت‌سین بیان می‌شود.


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan
سیم ششم: سرکه

با هر که نه دولتی ست منشین
کز سرم نگشت کام شیرین
«امیرخسرو دهلوی»


می‌دانیم که هرچه سرکه کهنه‌تر باشد گران‌بهاتر و ارزنده‌تر می‌شود؛ سرکه نماد پذیرش ناملایمات، نماد رضا و تسلیم است. بر این مبنا انسان‌های سالخورده که سرد و گرم روزگار چشیده‌اند نمادی از آموزش پذیرش ناملایمات هستند. چکیدهٔ مفهوم نهادن سرکه قبول ناهمواری‌های زندگی است و پذیرش تلخی و‌ سختی و تندی و ناگواری است و اخم و عبوسی را بدان تشبیه کرده‌اند.

او داده به وعده انگبینم
من سرکه دهی روا نبینم
«نظامی»


#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
#دکتر_محمدعلی_دادخواه
#نشر_درنویسا


@baamanbekhaan