#خشکسالی
#جین_هارپر
ترجمهٔ آزاده رمضانی
#نشر_کولهپشتی
رمان خشکسالی، ماجرای یک قتل در تاریکترین گوشۀ یک شهر سوخته است. این اثر اولین رمان جین هارپر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر و با استقبال زیادی روبهرو شد.
این رمان در سال ۲۰۱۷ جوایز متعددی از جمله جایزۀ خنجر طلایی انجمن جنایینویسان انگلستان، جایزۀ ادبی ویکتورین پریمیِر و جایزۀ کتاب ناشران مستقل استرالیا را از آن خود کرد. جین هارپر در سال ۲۰۱۸ نیز موفق به کسب جایزۀ بهترین رمان جنایی - تریلر بریتانیا شد.
استرالیا، بدترین خشکسالیِ قرن را تجربه کرده و دو سالِ پیدرپی در کییِوارا، شهر کوچکی واقع در پنج مایلیِ ملبورن، هیچ بارانی نباریده است. پیامدهای این خشکسالی، زمانی تحملناپذیر میشود که سه نفر از اعضای خانوادهٔ هادلر به قتل میرسند. همه تصور میکنند لوک که پس از کشتن همسر و پسر ششسالهاش اقدام به خودکشی کرده، گناهکار است. آرون فالک، پلیس فدرال، با دریافت نامهای، پس از بیست سال به زادگاهش بازمیگردد تا در مراسم خاکسپاریِ بهترین دوست دوران کودکی و نوجوانیاش، لوک، شرکت کند. او برخلاف میلش و به درخواست خانوادهٔ مقتول، در جریانِ رسیدگی به پرونده قرار میگیرد و بهناچار با مردمی روبهرو میشود که بیست سال پیش او را طرد کردند، چراکه فالک و لوک آن زمان رازی را پنهان کرده بودند که ممکن است اکنون با مرگ لوک برملا شود. با تحقیقات گستردهای که فالک روی پروندهٔ هادلرها انجام میدهد، پرده از اسرار دیگری برداشته میشود و سرانجام به این نتیجه میرسد که در شهرهای کوچک، همواره رازهای بزرگی نهفته است.
این کتاب صرفاً ماجرای یک قتل نیست، روایتی است از دو داستان که به فواصل زمانی بیست سال رخ دادهاند. ماجرای یک قتل که باعث میشود داستانی کهنه مانند یک دُمل چرکی سر باز کند و پرده از اسراری برداشته شود که بیست سال پیش به دست فراموشی سپرده شده بود و اکنون با برگشتن آرون فالک ، همه درصدد کشف حقیقت ماجرا هستند.
مقدمۀ کتاب خشکسالی کمی معماگونه است و درعینحال، بخش مهمی از داستان را نیز به تصویر میکشد. داستان با توصیف تلخ و دردناک خانهای آغاز میشود که هادلرها در آن به قتل رسیدهاند. جملات آغازین این کتاب نه تنها خواننده را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه او را در وضعیتی دلهرهآور رها و وادار میکند که داستان را دنبال کند.
@baamanbekhaan
#جین_هارپر
ترجمهٔ آزاده رمضانی
#نشر_کولهپشتی
رمان خشکسالی، ماجرای یک قتل در تاریکترین گوشۀ یک شهر سوخته است. این اثر اولین رمان جین هارپر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر و با استقبال زیادی روبهرو شد.
این رمان در سال ۲۰۱۷ جوایز متعددی از جمله جایزۀ خنجر طلایی انجمن جنایینویسان انگلستان، جایزۀ ادبی ویکتورین پریمیِر و جایزۀ کتاب ناشران مستقل استرالیا را از آن خود کرد. جین هارپر در سال ۲۰۱۸ نیز موفق به کسب جایزۀ بهترین رمان جنایی - تریلر بریتانیا شد.
استرالیا، بدترین خشکسالیِ قرن را تجربه کرده و دو سالِ پیدرپی در کییِوارا، شهر کوچکی واقع در پنج مایلیِ ملبورن، هیچ بارانی نباریده است. پیامدهای این خشکسالی، زمانی تحملناپذیر میشود که سه نفر از اعضای خانوادهٔ هادلر به قتل میرسند. همه تصور میکنند لوک که پس از کشتن همسر و پسر ششسالهاش اقدام به خودکشی کرده، گناهکار است. آرون فالک، پلیس فدرال، با دریافت نامهای، پس از بیست سال به زادگاهش بازمیگردد تا در مراسم خاکسپاریِ بهترین دوست دوران کودکی و نوجوانیاش، لوک، شرکت کند. او برخلاف میلش و به درخواست خانوادهٔ مقتول، در جریانِ رسیدگی به پرونده قرار میگیرد و بهناچار با مردمی روبهرو میشود که بیست سال پیش او را طرد کردند، چراکه فالک و لوک آن زمان رازی را پنهان کرده بودند که ممکن است اکنون با مرگ لوک برملا شود. با تحقیقات گستردهای که فالک روی پروندهٔ هادلرها انجام میدهد، پرده از اسرار دیگری برداشته میشود و سرانجام به این نتیجه میرسد که در شهرهای کوچک، همواره رازهای بزرگی نهفته است.
این کتاب صرفاً ماجرای یک قتل نیست، روایتی است از دو داستان که به فواصل زمانی بیست سال رخ دادهاند. ماجرای یک قتل که باعث میشود داستانی کهنه مانند یک دُمل چرکی سر باز کند و پرده از اسراری برداشته شود که بیست سال پیش به دست فراموشی سپرده شده بود و اکنون با برگشتن آرون فالک ، همه درصدد کشف حقیقت ماجرا هستند.
مقدمۀ کتاب خشکسالی کمی معماگونه است و درعینحال، بخش مهمی از داستان را نیز به تصویر میکشد. داستان با توصیف تلخ و دردناک خانهای آغاز میشود که هادلرها در آن به قتل رسیدهاند. جملات آغازین این کتاب نه تنها خواننده را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه او را در وضعیتی دلهرهآور رها و وادار میکند که داستان را دنبال کند.
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#مطالعهی_شخصی📖
عنوان: #پراگ_در_تبعید
نویسنده: #هادی_خورشاهیان
ناشر: #نشر_کولهپشتی
تعداد صفحات: ۱۹۲
#از_متن_کتاب 📚
«میخواهم تنها باشم، برای همین هم این خانهٔ مجردی را به هزار بدبختی کرایه کردهام.»
«چرا میخواهی تنها باشی؟»
«میخواهم رمان بنویسم.»
«میخواهی کجای زندگیات را عوض کنی؟»
#پراگ_در_تبعید داستان زندگی آدمهاییست که میخواهند یک جایی از زندگیشان را عوض کنند، شاید هم یک جایی از زندگی دیگران را!
#هادی_خورشاهیان متولد ۱۳۵۲ دارای مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است. از سال ۱۳۷۰ آثارش در مطبوعات به چاپ رسیده و تاکنون حدود بیش از هشتاد جلد کتاب در حوزههای ادبیات کودک و نوجوان، شعر، ادبیات داستانی، ترجمه، نقد ادبی، نمایشنامه و فیلمنامه از او منتشر شده است. از دیگر آثار وی میتوان به «من کاتالان نیستم»، «من هومبولتم»، «دشمن آینده»، «الفبای مردگان»، «برهنه در برهوت»، «لبهٔ آب» و «سرباز بیسرزمین» اشاره کرد.
#دربارهی_داستان📚
ماجرای رمان از پدر و مادری شروع میشود که کودکان یتیم را به فرزندی قبول میکنند و پس از آن، داستان از زبان آن فرزندان روایت میشود. راوی اصلی داستان «من» است که میخواهد ادای راوی را دربیاورد. او از همان فصل اول در کار همه دخالت میکند. انگار دنبال چیزیست؛ دنبال واقعیتی که کمکم برایش تبدیل به ترس از واقعیت میشود.
#پراگ_در_تبعید فصلهای کوتاه و راویان متعددی دارد، اما طوری کنار هم چیده شدهاند که انگار همهشان یکی هستند. آنها با نویسندگان بزرگ حرف میزنند، نسبتهای عجیبوغریبی باهم دارند و حتی گاهی جایشان باهم عوض میشود.
موقعیت مناسب از نظر هرکدام از شخصیتهای داستان تعریف متفاوتی دارد، اما همه دنبال این موقعیت مناسب هستند. در زندگی هم دخالت میکنند، شاید هم بهدنبال دیگران راه افتادهاند تا خودشان را پیدا کنند؛ خودِ گمشدهشان را. آنها کارهای عجیبی میکنند، مثلاً اسحاق دو ساعت قبل از آزادی از زندان فرار میکند. دایی فیلمباز است و در خیالش خودش را #دیوید_لینچ میداند. حتی آندره در یک سکانس از فیلم #لینچ بازی میکند!
#هادی_خورشاهیان در رمان پستمدرن پراگ در تبعید از یک فضایی کاملاً غیرواقعی استفاده کرده است؛ روایتی پسامدرن که بین خیال و واقعیتش هیچ مرزی وجود ندارد. شخصیتهای داستان خودشان را جای افراد سرشناس نظیر #هومر و #پدرژپتو میگذارند، در فیلمهای مطرح دنیا بازی میکنند، موقع فهمیدن واقعیت، گیرِ یک واقعیت دیگر میافتند و گاهی خواننده را به این فکر فرومیبرند که اصلاً این افراد وجود خارجی دارند یا خیر.
#هادی_خورشاهیان در صفحهٔ ۱۳۴ این کتاب تعبیر جالبی از ترس ارائه داده است:
📝«فقط کسانی میترسند که چیزی برای از دست دادن داشته باشند. حداقل از این بترسند که جانشان را از دست بدهند. من اما اصلاً و ابداً نمیترسیدم، چون حداقل سه چهار بار مردن به عزرائیل بدهکار بودم. هر لحظه که جانم را میگرفت، در بهترین حالت باهم بیحساب میشدیم.»
#پراگ_در_تبعید زمان و مکان ندارد، شخصیتهایش واقعی نیستند، کارهایشان، حتی خوابهایشان واقعی نیست. اما روایتها منظم و پشتسرهم به تصویر کشیده شده است و خواننده را در خود غرق میکند؛ در یک دنیای تخیلی با آدمهای تخیلی!
این کتاب جملات کوتاه و قابلتأملی دارد، و دلیلش فکرِ بیشازاندازه سیال راویان داستان است که هرکجا دلشان بخواهد میرود و به توصیفات زیبایی ختم میشود. شاید هم یک نفر دیگر است که دارد جای همهٔ آنها فکر میکند!
در کنار همهٔ اینها، #پراگ_در_تبعید از دوستداشتن هم گفته است، البته معلوم نیست که چیست و کجاست، اما وجود دارد و #هادی_خورشاهیان در صفحهٔ ۲۲ آن را اینطور توصیف میکند:
📝«دوستداشتن مهمترین کاری است که کلاً بشر انجام داده است. همهٔ کارهای مهمی که در تاریخ بشر انجام شده است، بهخاطر دوستداشتن بوده است. حتی میتوان بهجرئت مدعی شد بشر برای دوستداشتن جنگیده است. همهٔ جنگهای تاریخ یک جایی به یک دوستداشتنی گره خوردهاند.»
به کسانی که به خواندن داستانهای خاص با روایتی پسامدرن علاقهمند هستند، این کتاب را توصیه میکنم.
@baamanbekhaan
عنوان: #پراگ_در_تبعید
نویسنده: #هادی_خورشاهیان
ناشر: #نشر_کولهپشتی
تعداد صفحات: ۱۹۲
#از_متن_کتاب 📚
«میخواهم تنها باشم، برای همین هم این خانهٔ مجردی را به هزار بدبختی کرایه کردهام.»
«چرا میخواهی تنها باشی؟»
«میخواهم رمان بنویسم.»
«میخواهی کجای زندگیات را عوض کنی؟»
#پراگ_در_تبعید داستان زندگی آدمهاییست که میخواهند یک جایی از زندگیشان را عوض کنند، شاید هم یک جایی از زندگی دیگران را!
#هادی_خورشاهیان متولد ۱۳۵۲ دارای مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است. از سال ۱۳۷۰ آثارش در مطبوعات به چاپ رسیده و تاکنون حدود بیش از هشتاد جلد کتاب در حوزههای ادبیات کودک و نوجوان، شعر، ادبیات داستانی، ترجمه، نقد ادبی، نمایشنامه و فیلمنامه از او منتشر شده است. از دیگر آثار وی میتوان به «من کاتالان نیستم»، «من هومبولتم»، «دشمن آینده»، «الفبای مردگان»، «برهنه در برهوت»، «لبهٔ آب» و «سرباز بیسرزمین» اشاره کرد.
#دربارهی_داستان📚
ماجرای رمان از پدر و مادری شروع میشود که کودکان یتیم را به فرزندی قبول میکنند و پس از آن، داستان از زبان آن فرزندان روایت میشود. راوی اصلی داستان «من» است که میخواهد ادای راوی را دربیاورد. او از همان فصل اول در کار همه دخالت میکند. انگار دنبال چیزیست؛ دنبال واقعیتی که کمکم برایش تبدیل به ترس از واقعیت میشود.
#پراگ_در_تبعید فصلهای کوتاه و راویان متعددی دارد، اما طوری کنار هم چیده شدهاند که انگار همهشان یکی هستند. آنها با نویسندگان بزرگ حرف میزنند، نسبتهای عجیبوغریبی باهم دارند و حتی گاهی جایشان باهم عوض میشود.
موقعیت مناسب از نظر هرکدام از شخصیتهای داستان تعریف متفاوتی دارد، اما همه دنبال این موقعیت مناسب هستند. در زندگی هم دخالت میکنند، شاید هم بهدنبال دیگران راه افتادهاند تا خودشان را پیدا کنند؛ خودِ گمشدهشان را. آنها کارهای عجیبی میکنند، مثلاً اسحاق دو ساعت قبل از آزادی از زندان فرار میکند. دایی فیلمباز است و در خیالش خودش را #دیوید_لینچ میداند. حتی آندره در یک سکانس از فیلم #لینچ بازی میکند!
#هادی_خورشاهیان در رمان پستمدرن پراگ در تبعید از یک فضایی کاملاً غیرواقعی استفاده کرده است؛ روایتی پسامدرن که بین خیال و واقعیتش هیچ مرزی وجود ندارد. شخصیتهای داستان خودشان را جای افراد سرشناس نظیر #هومر و #پدرژپتو میگذارند، در فیلمهای مطرح دنیا بازی میکنند، موقع فهمیدن واقعیت، گیرِ یک واقعیت دیگر میافتند و گاهی خواننده را به این فکر فرومیبرند که اصلاً این افراد وجود خارجی دارند یا خیر.
#هادی_خورشاهیان در صفحهٔ ۱۳۴ این کتاب تعبیر جالبی از ترس ارائه داده است:
📝«فقط کسانی میترسند که چیزی برای از دست دادن داشته باشند. حداقل از این بترسند که جانشان را از دست بدهند. من اما اصلاً و ابداً نمیترسیدم، چون حداقل سه چهار بار مردن به عزرائیل بدهکار بودم. هر لحظه که جانم را میگرفت، در بهترین حالت باهم بیحساب میشدیم.»
#پراگ_در_تبعید زمان و مکان ندارد، شخصیتهایش واقعی نیستند، کارهایشان، حتی خوابهایشان واقعی نیست. اما روایتها منظم و پشتسرهم به تصویر کشیده شده است و خواننده را در خود غرق میکند؛ در یک دنیای تخیلی با آدمهای تخیلی!
این کتاب جملات کوتاه و قابلتأملی دارد، و دلیلش فکرِ بیشازاندازه سیال راویان داستان است که هرکجا دلشان بخواهد میرود و به توصیفات زیبایی ختم میشود. شاید هم یک نفر دیگر است که دارد جای همهٔ آنها فکر میکند!
در کنار همهٔ اینها، #پراگ_در_تبعید از دوستداشتن هم گفته است، البته معلوم نیست که چیست و کجاست، اما وجود دارد و #هادی_خورشاهیان در صفحهٔ ۲۲ آن را اینطور توصیف میکند:
📝«دوستداشتن مهمترین کاری است که کلاً بشر انجام داده است. همهٔ کارهای مهمی که در تاریخ بشر انجام شده است، بهخاطر دوستداشتن بوده است. حتی میتوان بهجرئت مدعی شد بشر برای دوستداشتن جنگیده است. همهٔ جنگهای تاریخ یک جایی به یک دوستداشتنی گره خوردهاند.»
به کسانی که به خواندن داستانهای خاص با روایتی پسامدرن علاقهمند هستند، این کتاب را توصیه میکنم.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#برشی_از_متن_کتاب📚
هر آدمی بالاخره یک وقتی و به یک شکلی میمیرد که ممکن است مرگش درست باشد یا غلط. مثلاً اگر بهدلیل کهنسالی بمیرد، مرگش کاملاً درست است، یا مثلاً برود از ناموس مردم یا وطن دفاع کند و حالا گلوله بخورد یا چاقو؛ اما اگر در جوانی مثلاً بر اساس بیاحتیاطی برود زیر ماشین، مرگش غلط است، چون علاوه بر خودش چهار نفر دیگر را هم بدبخت کرده است.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۳
@baamanbekhaan
هر آدمی بالاخره یک وقتی و به یک شکلی میمیرد که ممکن است مرگش درست باشد یا غلط. مثلاً اگر بهدلیل کهنسالی بمیرد، مرگش کاملاً درست است، یا مثلاً برود از ناموس مردم یا وطن دفاع کند و حالا گلوله بخورد یا چاقو؛ اما اگر در جوانی مثلاً بر اساس بیاحتیاطی برود زیر ماشین، مرگش غلط است، چون علاوه بر خودش چهار نفر دیگر را هم بدبخت کرده است.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📚
فقط در چیزهایی که در حد خودتان است دخالت کنید. از من به شما نصیحت. من خودم هر بار که در چیزهایی دخالت کردهام که در حد و اندازهٔ خودم نبوده است، بهشدت پشیمان شدهام. یادتان باشد در هر مسئلهای حدنگهدار باشید، یک چیزی مثل خطنگهدار.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۷
@baamanbekhaan
فقط در چیزهایی که در حد خودتان است دخالت کنید. از من به شما نصیحت. من خودم هر بار که در چیزهایی دخالت کردهام که در حد و اندازهٔ خودم نبوده است، بهشدت پشیمان شدهام. یادتان باشد در هر مسئلهای حدنگهدار باشید، یک چیزی مثل خطنگهدار.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۷
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📚
یکوقتهایی نمیشود کبوتر را اهلی کرد. حتی گاهی زور آدم به اهلیکردن یک گربه هم نمیرسد. در این وقتها باید دنبال کار سادهتر رفت. مثلاً همیشه دست خود آدم نیست که شاد باشد. اینطور وقتها بهراحتی میتوانی ناراحت باشی. دو تا آهنگ غمگین که گوش کنی، تا بیستوچهار ساعت غم ناشناختهای داری. شادی اهلی نمیشود، ولی غم زود اهلی میشود. وقتی نمیتوانی یک موجود جاندار را اهلی کنی، بهتر است برای اینکه دلت نشکند، بروی و مثلاً یک گُل را اهلی کنی. مثلاً یک گُل سرخ در سیارهای دور را. یا حتی میشود کار سادهتری انجام داد و مثلاً یک کتاب را اهلی کرد. ممکن است یک دختر، یک گربه، یک کبوتر، یا حتی یک گل برایت ناز کند، ولی یک کتاب هرگز برایت ناز نمیکند.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۲۱
@baamanbekhaan
یکوقتهایی نمیشود کبوتر را اهلی کرد. حتی گاهی زور آدم به اهلیکردن یک گربه هم نمیرسد. در این وقتها باید دنبال کار سادهتر رفت. مثلاً همیشه دست خود آدم نیست که شاد باشد. اینطور وقتها بهراحتی میتوانی ناراحت باشی. دو تا آهنگ غمگین که گوش کنی، تا بیستوچهار ساعت غم ناشناختهای داری. شادی اهلی نمیشود، ولی غم زود اهلی میشود. وقتی نمیتوانی یک موجود جاندار را اهلی کنی، بهتر است برای اینکه دلت نشکند، بروی و مثلاً یک گُل را اهلی کنی. مثلاً یک گُل سرخ در سیارهای دور را. یا حتی میشود کار سادهتری انجام داد و مثلاً یک کتاب را اهلی کرد. ممکن است یک دختر، یک گربه، یک کبوتر، یا حتی یک گل برایت ناز کند، ولی یک کتاب هرگز برایت ناز نمیکند.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۲۱
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📚
ما همگی آن آدمهایی که وانمود میکنیم نیستیم، چون اصلاً بین واقعیت و وانمودکردن مرزی وجود ندارد و خود واقعی اصلاً مفهومی ندارد. ما هروقت هر کاری میکنیم، همزمان هم داریم وانمود میکنیم، هم خود واقعی خودمان هستیم.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۶۶
@baamanbekhaan
ما همگی آن آدمهایی که وانمود میکنیم نیستیم، چون اصلاً بین واقعیت و وانمودکردن مرزی وجود ندارد و خود واقعی اصلاً مفهومی ندارد. ما هروقت هر کاری میکنیم، همزمان هم داریم وانمود میکنیم، هم خود واقعی خودمان هستیم.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۶۶
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📚
در زبان نهتنها شکل و تلفظ کلمات قراردادی است، که حتی معنای کلمات هم قراردادی است. این مسئلهٔ زبان را به هر چیز دیگری هم میشود تعمیم داد. بهاندازهٔ زبانهای مختلفی که روی زمین وجود دارد، جهانبینیهای مختلفی هم روی زمین وجود دارد.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۹۷
@baamanbekhaan
در زبان نهتنها شکل و تلفظ کلمات قراردادی است، که حتی معنای کلمات هم قراردادی است. این مسئلهٔ زبان را به هر چیز دیگری هم میشود تعمیم داد. بهاندازهٔ زبانهای مختلفی که روی زمین وجود دارد، جهانبینیهای مختلفی هم روی زمین وجود دارد.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۹۷
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📚
یک جایی خواندم یک بار پیرزنی پا میشود میرود پیش ابوعلی سینا و میگوید مثلاً دلم درد میکند. ابوعلی سینا هم به او داروی گیاهی میدهد و پیرزن دلش خوب میشود. چهار تا تخممرغ را که همهٔ مال و منالش از دار دنیا بوده است گوشهٔ بالَش میگذارد و میبرد برای ابوعلی سینا. در پانوشت نوشته بود قدیمها در خراسان بزرگ به گوشهٔ مثلاً دامن میگفتهاند گوشهٔ بال. حالا اصلاً خوب یادم نیست، ولی تقریباً دارم درست میگویم. ابوعلی سینا به پیرزن میگوید: « اینها چیست مادر؟»
پیرزن میگوید: «روزی امروزت.»
ابوعلی سینا میگوید: «روزی مرا دیگری میدهد مادر.»
پیرزن میپرسد: «چه کسی مادر جان؟»
ابوعلی سینا میگوید: «خدا!»
پیرزن با ناراحتی میگوید: «تو با این عِلمت چطور نفهمیدی این تخممرغها را هم خدا فرستاده است و من فقط وسیلهام؟»
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۱۲
@baamanbekhaan
یک جایی خواندم یک بار پیرزنی پا میشود میرود پیش ابوعلی سینا و میگوید مثلاً دلم درد میکند. ابوعلی سینا هم به او داروی گیاهی میدهد و پیرزن دلش خوب میشود. چهار تا تخممرغ را که همهٔ مال و منالش از دار دنیا بوده است گوشهٔ بالَش میگذارد و میبرد برای ابوعلی سینا. در پانوشت نوشته بود قدیمها در خراسان بزرگ به گوشهٔ مثلاً دامن میگفتهاند گوشهٔ بال. حالا اصلاً خوب یادم نیست، ولی تقریباً دارم درست میگویم. ابوعلی سینا به پیرزن میگوید: « اینها چیست مادر؟»
پیرزن میگوید: «روزی امروزت.»
ابوعلی سینا میگوید: «روزی مرا دیگری میدهد مادر.»
پیرزن میپرسد: «چه کسی مادر جان؟»
ابوعلی سینا میگوید: «خدا!»
پیرزن با ناراحتی میگوید: «تو با این عِلمت چطور نفهمیدی این تخممرغها را هم خدا فرستاده است و من فقط وسیلهام؟»
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۱۲
@baamanbekhaan
جملاتی از متن کتاب:
-هر کاری را که به موقع خودش انجام ندهی، انگار آن کار را اصلاً انجام ندادهای.
-این راحتتر مردن واقعاً مسئلهٔ خیلی مهمی است. از خود مردن مهمتر است.
-یکی از چیزهایی که باعث میشود آدم بیخیال غصهخوردن بشود، اتفاقافتادن یک چیز بدتر است.
-روح آدم که آسیب ببیند واقعاً روزگارش سیاه میشود یا حداقل میزند روزگار بقیه را سیاه میکند.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
@baamanbekhaan
-هر کاری را که به موقع خودش انجام ندهی، انگار آن کار را اصلاً انجام ندادهای.
-این راحتتر مردن واقعاً مسئلهٔ خیلی مهمی است. از خود مردن مهمتر است.
-یکی از چیزهایی که باعث میشود آدم بیخیال غصهخوردن بشود، اتفاقافتادن یک چیز بدتر است.
-روح آدم که آسیب ببیند واقعاً روزگارش سیاه میشود یا حداقل میزند روزگار بقیه را سیاه میکند.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📚
باید واقعاً توقعمان را از آدمها بهطرز محسوسی بیاوریم پایین. وقتی از خودمان بهاندازهٔ یک بچه هم توقع نداریم، نباید از دیگران اینقدر زیاد توقع داشته باشیم.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۶۵
@baamanbekhaan
باید واقعاً توقعمان را از آدمها بهطرز محسوسی بیاوریم پایین. وقتی از خودمان بهاندازهٔ یک بچه هم توقع نداریم، نباید از دیگران اینقدر زیاد توقع داشته باشیم.
#پراگ_در_تبعید
#هادی_خورشاهیان
#نشر_کولهپشتی
ص۱۶۵
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
📚📚📚
کتاب #پراگ_در_تبعید به قلم #هادی_خورشاهیان که توسط #نشر_کولهپشتی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۸ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
کتاب #پراگ_در_تبعید به قلم #هادی_خورشاهیان که توسط #نشر_کولهپشتی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۸ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
🔹ماریون: یک وقتهایی دوست دارم یک گوشهای تنهام بگذارند... یک جای دور... جایی که کسی پیدام نکنه.
🔸ترزا: اون هم این رو میدونه.
🔹ماریون: چی رو؟
🔸ترزا: کرتیس. میدونه که دوست داری تنها باشی.
🔹ماریون: منظورم این نبود که واقعاً میخوام تنها باشم.
🔸ترزا: بااینهمه... اون این رو میفهمه. میتونه احساس کنه که تو...
🔹ماریون: تنها بودن با اینکه تنها رهات کنند دو تا مسئلهٔ کاملاً متفاوته.
#در_میان_کاغذپارهها
#جوردی_مند
#مینو_ابوذرجمهری
#نشر_کولهپشتی
ص۷۱
@baamanbekhaan
🔸ترزا: اون هم این رو میدونه.
🔹ماریون: چی رو؟
🔸ترزا: کرتیس. میدونه که دوست داری تنها باشی.
🔹ماریون: منظورم این نبود که واقعاً میخوام تنها باشم.
🔸ترزا: بااینهمه... اون این رو میفهمه. میتونه احساس کنه که تو...
🔹ماریون: تنها بودن با اینکه تنها رهات کنند دو تا مسئلهٔ کاملاً متفاوته.
#در_میان_کاغذپارهها
#جوردی_مند
#مینو_ابوذرجمهری
#نشر_کولهپشتی
ص۷۱
@baamanbekhaan
ماریون: الکس با چه ملاکی با بقیهٔ بچههای کلاس مقایسه میشه؟
ترزا: من سعی میکنم دانشآموزهام رو باهم مقایسه نکنم.
ماریون: واقعاً شما اونها رو باهم مقایسه نمیکنید؟
ترزا: نه.
ماریون: فکر میکنم این تا حدی محال باشه.
ترزا: نه اصلاً محال نیست.
ماریون: هروقت که شما بهشون نمره میدید، میبینید که یک دانشآموز یک نمره میگیره و دانشآموز دیگه، نمرهٔ دیگهای. بنابراین چه بخواهید چه نخواهید اونها باهم مقایسه میشند.
#در_میان_کاغذپارهها
#جوردی_مند
#مینو_ابوذرجمهری
#نشر_کولهپشتی
ص۲۰
@baamanbekhaan
ترزا: من سعی میکنم دانشآموزهام رو باهم مقایسه نکنم.
ماریون: واقعاً شما اونها رو باهم مقایسه نمیکنید؟
ترزا: نه.
ماریون: فکر میکنم این تا حدی محال باشه.
ترزا: نه اصلاً محال نیست.
ماریون: هروقت که شما بهشون نمره میدید، میبینید که یک دانشآموز یک نمره میگیره و دانشآموز دیگه، نمرهٔ دیگهای. بنابراین چه بخواهید چه نخواهید اونها باهم مقایسه میشند.
#در_میان_کاغذپارهها
#جوردی_مند
#مینو_ابوذرجمهری
#نشر_کولهپشتی
ص۲۰
@baamanbekhaan