#برشی_از_متن_کتاب 📖
کسی که شکست بزرگی نخورده باشد نمیداند شکست چگونه موجب میشود آدمی نفس عمیق و راحتی بکشد. بارهای سنگین از دوش آدم فرو میافتد. آدم سبکبال میشود و به پرواز در میآید.
آزاد، آزاد!
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۶۲
@baamanbekhaan
کسی که شکست بزرگی نخورده باشد نمیداند شکست چگونه موجب میشود آدمی نفس عمیق و راحتی بکشد. بارهای سنگین از دوش آدم فرو میافتد. آدم سبکبال میشود و به پرواز در میآید.
آزاد، آزاد!
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۶۲
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
زندگی، که از هر چیزی سادهتر و سختتر است، بهسادگی انسانها را اسیر خود میکند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۷۴
@baamanbekhaan
زندگی، که از هر چیزی سادهتر و سختتر است، بهسادگی انسانها را اسیر خود میکند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۷۴
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
سفر آدمی را از نوعی احساس برتری سرشار میکند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۸۲
@baamanbekhaan
سفر آدمی را از نوعی احساس برتری سرشار میکند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۸۲
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
گریبایدوف محقق لهستانی را ورانداز کرد.
موضوع را فهمید.
پیروزی هرگز تأخیر نمیکند.
اگر یک قدم عقب بنشیند، حمله آغاز خواهد شد. از او انتظار شیرینکاریهای خارقالعاده خواهند داشت، گفتههایی ناشناخته، خصوصیاتی شگفتآور. آشکارا، صریحاً و با خودستایی از او خواهند خواست بیدرنگ کنجکاویهای آنان را اقناع و تعظیم و تکریمشان را در حق خود جبران کند.
بعد به او عادت خواهند کرد. کمکم کندیاش را در کار به سخره خواهند گرفت. از او دوری خواهند جست. اما هیچگاه تعظیمهایی را که به او کردهاند نخواهند بخشید.
او را «نویسندهی آن کمدی معروف» یا «نویسندهی کمدی چاپنشده» خواهند نامید. پشتش خم خواهد شد - البته کمی! - و لباس سیاهش هم کمی کهنه خواهد گشت. بعد سرفههای خاصی، سرفههای دوران پیری، به سراغش خواهد آمد. شبها، بر سر گردوخاک خانه با ساشکا دعوا خواهد کرد. بدین ترتیب، آدم جالبی خواهد شد.
در مهمانیها به چشم مردی ناتمام و رنجدیده به او خواهند نگریست، نویسندهی یک کمدی معروف و مبتکر یک طرح مشهور.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۸۲
@baamanbekhaan
گریبایدوف محقق لهستانی را ورانداز کرد.
موضوع را فهمید.
پیروزی هرگز تأخیر نمیکند.
اگر یک قدم عقب بنشیند، حمله آغاز خواهد شد. از او انتظار شیرینکاریهای خارقالعاده خواهند داشت، گفتههایی ناشناخته، خصوصیاتی شگفتآور. آشکارا، صریحاً و با خودستایی از او خواهند خواست بیدرنگ کنجکاویهای آنان را اقناع و تعظیم و تکریمشان را در حق خود جبران کند.
بعد به او عادت خواهند کرد. کمکم کندیاش را در کار به سخره خواهند گرفت. از او دوری خواهند جست. اما هیچگاه تعظیمهایی را که به او کردهاند نخواهند بخشید.
او را «نویسندهی آن کمدی معروف» یا «نویسندهی کمدی چاپنشده» خواهند نامید. پشتش خم خواهد شد - البته کمی! - و لباس سیاهش هم کمی کهنه خواهد گشت. بعد سرفههای خاصی، سرفههای دوران پیری، به سراغش خواهد آمد. شبها، بر سر گردوخاک خانه با ساشکا دعوا خواهد کرد. بدین ترتیب، آدم جالبی خواهد شد.
در مهمانیها به چشم مردی ناتمام و رنجدیده به او خواهند نگریست، نویسندهی یک کمدی معروف و مبتکر یک طرح مشهور.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۸۲
@baamanbekhaan
روزی میرسد که جز همین ستونها چیزی از پایتخت باقی نماند. آنگاه رهگذران آن روزگار نیز از آنها بالا میروند و از خود میپرسند «کاخ کجاست؟ کلیساها کو؟»
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۹۴
@baamanbekhaan
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۹۴
@baamanbekhaan
جملهای از کریستف کلمب:
«خود را به دست سرنوشت بسپاریم. فقط “دنیای جدید” میتواند به ما امنیت و پناه بدهد.»
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۴۱
@baamanbekhaan
«خود را به دست سرنوشت بسپاریم. فقط “دنیای جدید” میتواند به ما امنیت و پناه بدهد.»
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۴۱
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
چه لذتی دارد که پابرهنه بر چمنها قدم بگذاری و بهجای گرد راه علفهای نمناک را زیر پایت حس کنی. چه لذتی دارد که سربلند کنی و ناگهان دریابی که هیچچیز طعم تکهای نان سیاه و ظرفی شیر را ندارد، که هیچچیز ضروریتر از گوشهی کوچکی از زمین نیست، هرچند از آنِ دیگران باشد، که هیچچیز نیرومندتر از زنی جوان و کمحرف نیست.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۰۲
@baamanbekhaan
چه لذتی دارد که پابرهنه بر چمنها قدم بگذاری و بهجای گرد راه علفهای نمناک را زیر پایت حس کنی. چه لذتی دارد که سربلند کنی و ناگهان دریابی که هیچچیز طعم تکهای نان سیاه و ظرفی شیر را ندارد، که هیچچیز ضروریتر از گوشهی کوچکی از زمین نیست، هرچند از آنِ دیگران باشد، که هیچچیز نیرومندتر از زنی جوان و کمحرف نیست.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۰۲
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
عینک مفاهیم بسیاری را در خود پنهان میکند. سبکترین نگاهها، همینکه پشت عینک سنگر بگیرند، دانشمند بهنظر میرسند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۱۳
@baamanbekhaan
عینک مفاهیم بسیاری را در خود پنهان میکند. سبکترین نگاهها، همینکه پشت عینک سنگر بگیرند، دانشمند بهنظر میرسند.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۱۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
آنچه مهم است کمحرفی است. قدرت در کمحرفی نهفته است.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۱۳
@baamanbekhaan
آنچه مهم است کمحرفی است. قدرت در کمحرفی نهفته است.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۱۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
سرنوشت خانوادهها نیز به خانههای چوبی یا سنگیای بستگی دارد که آدمها در آن بزرگ میشوند و بر تعدادشان افزوده میشود. جانورانِ در قفس همیشه در آرزوی فرارند و در خانههای سنگی، والدین همواره از خود میپرسند پسرشان در آینده چهکار خواهد کرد؟ ادارهای خواهد شد یا نظامی؟ دخترشان را به عقد چه کسی در خواهند آورد؟ شاهزادهای پیر یا جوانی آسوپاس؟
اما در خانههای چوبین خانواده از هم نمیپاشد، بلکه اوراق میشود. زائدهای کجوکوله از زمین سر در میآورد. کسی ازدواج میکند، بچهدار میشود و بعد زنش را از دست میدهد. علفهای هرز، مرد زنمرده را فرامیگیرند. وی میکوشد قرنیز تازهای به خانه بچسباند: زن دیگری میگیرد و با هم بچههای تازهای میسازند. اینبار شوهر میمیرد و بیوهزن میماند. بچهها دوستانی دارند؛ دخترها و پسرهای خانهی همسایه، خانهای متزلزل که دیگر اوراق شده و استخوانهای چوبی خود را بر زمین سبز گذاشته است. بیوهزن وظیفهی پرورش همهی گله را خود به عهده میگیرد. گله بزرگ میشود، میخندد و در گوشههای تاریک خانه پنهان میشود. کسی کسی را میبوسد و کسی ناگهان ازدواج میکند. یک دوست خانوادگی، که بیوهزنْ سیسالی میشود او را ندیده، از راه میرسد و برای همیشه میماند. قسمت تازهای به خانه اضافه میکنند که نه تمام میشود و نه لازم است که تمام شود.
اینجا مادر کیست؟ و دختر؟ و فرزند؟
فقط خانه است که همهچیز را دربارهی همه میداند و اوراق میشود. حالا دیگر همهی قسمتهای آن نو است.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۲۴
@baamanbekhaan
سرنوشت خانوادهها نیز به خانههای چوبی یا سنگیای بستگی دارد که آدمها در آن بزرگ میشوند و بر تعدادشان افزوده میشود. جانورانِ در قفس همیشه در آرزوی فرارند و در خانههای سنگی، والدین همواره از خود میپرسند پسرشان در آینده چهکار خواهد کرد؟ ادارهای خواهد شد یا نظامی؟ دخترشان را به عقد چه کسی در خواهند آورد؟ شاهزادهای پیر یا جوانی آسوپاس؟
اما در خانههای چوبین خانواده از هم نمیپاشد، بلکه اوراق میشود. زائدهای کجوکوله از زمین سر در میآورد. کسی ازدواج میکند، بچهدار میشود و بعد زنش را از دست میدهد. علفهای هرز، مرد زنمرده را فرامیگیرند. وی میکوشد قرنیز تازهای به خانه بچسباند: زن دیگری میگیرد و با هم بچههای تازهای میسازند. اینبار شوهر میمیرد و بیوهزن میماند. بچهها دوستانی دارند؛ دخترها و پسرهای خانهی همسایه، خانهای متزلزل که دیگر اوراق شده و استخوانهای چوبی خود را بر زمین سبز گذاشته است. بیوهزن وظیفهی پرورش همهی گله را خود به عهده میگیرد. گله بزرگ میشود، میخندد و در گوشههای تاریک خانه پنهان میشود. کسی کسی را میبوسد و کسی ناگهان ازدواج میکند. یک دوست خانوادگی، که بیوهزنْ سیسالی میشود او را ندیده، از راه میرسد و برای همیشه میماند. قسمت تازهای به خانه اضافه میکنند که نه تمام میشود و نه لازم است که تمام شود.
اینجا مادر کیست؟ و دختر؟ و فرزند؟
فقط خانه است که همهچیز را دربارهی همه میداند و اوراق میشود. حالا دیگر همهی قسمتهای آن نو است.
#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۲۲۴
@baamanbekhaan