Forwarded from اتچ بات
#برشی_از_متن_کتاب 📖
نپرسید چه کسی بُرد و چه کسی باخت. انسان برنده شد. خرد انسانی برنده شد».
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
نپرسید چه کسی بُرد و چه کسی باخت. انسان برنده شد. خرد انسانی برنده شد».
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#برشی_از_متن_کتاب 📖
این ضربالمثل قدیمی هنوز نیز درست است که قدرتمندان از ضعفا تغذیه میکنند. وقتی قومی نخواهد یا نتواند آنقدر در زمینهٔ تسلیحات سرمایهگذاری کند که بتواند به راهش در این جهان ادامه دهد به ردهٔ دوم تنزّل میکند... همواره ملتی قدرتمندتر هست که حاضر باشد جایگاهی را که او واگذاشته اشغال کند.(صفحهٔ ۳۳۳)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
این ضربالمثل قدیمی هنوز نیز درست است که قدرتمندان از ضعفا تغذیه میکنند. وقتی قومی نخواهد یا نتواند آنقدر در زمینهٔ تسلیحات سرمایهگذاری کند که بتواند به راهش در این جهان ادامه دهد به ردهٔ دوم تنزّل میکند... همواره ملتی قدرتمندتر هست که حاضر باشد جایگاهی را که او واگذاشته اشغال کند.(صفحهٔ ۳۳۳)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
میتوانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تأکید کنیم که عقل بشر ضعیفتر از غرایز اوست، و حق نیز با ماست. ولی این ضعف ویژگی عجیبی دارد. صدای عقل ملایم است ولی تا گوش شنوایی نیابد آرام نمیگیرد و در نهایت، بعد از تکرار بیپایان موفق میشود. این یکی از نکات معدودی است که ما را به آیندهٔ انسان امیدوار میکند.(صفحهٔ ۳۷۹)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
میتوانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تأکید کنیم که عقل بشر ضعیفتر از غرایز اوست، و حق نیز با ماست. ولی این ضعف ویژگی عجیبی دارد. صدای عقل ملایم است ولی تا گوش شنوایی نیابد آرام نمیگیرد و در نهایت، بعد از تکرار بیپایان موفق میشود. این یکی از نکات معدودی است که ما را به آیندهٔ انسان امیدوار میکند.(صفحهٔ ۳۷۹)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
مثال حراج دلار را در نظر بگیرید. در این مثال، یک اسکناس یک دلاری به بالاترین خریدار فروخته میشود، حتی اگر پیشنهاد خیلی کمتر از یک دلار باشد.ولی اگر نفر دوم باشید، باید آنچه را پیشنهاد کردهاید بپردازید ودر ازای آن چیزی به دست نمیآورید. یک پیشنهاد پایین، مثلاً ۵ سنت، به نظر معقول میآید. اگر کسی روی دست شما بلند شود تنها ۵ سنت از دست میدهید. ظاهراً قمار خوبی است و بنابراین پیشنهاد میدهید. شخص دیگری پیشنهاد ۱۰ سنت را میدهد. ظاهراً ارزشش را دارد که پیشنهادتان را تا ۱۵ سنت بالا ببرید. باز هم ۸۵ سنت گیرتان میآید. این منطق باعث میشود که هر دو طرف پیشنهادشان را افزایش دهند. اگر پیشنهاد شما ۹۵ سنت باشد، رقیب شما برای پیشنهاد یک دلاری دلیلی دارد: سود نبردن بهتر از ۹۵سنت زیان است. ولی آنگاه شما هم برای پیشنهاد یک دلار و پنج سنت دلیلی دارید: از دست دادن پنج سنت بهتر از ۹۵ سنت زیان است... تلاش برای فرار از مخمصه با زیانی کوچک به جای زیانی بزرگ هر دوی شما را به دام میاندازد و به سمت ارائهٔ پیشنهاد بالاتر هدایت میکند. (صفحهٔ ۳۸۰)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشايار_ديهيمي
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
مثال حراج دلار را در نظر بگیرید. در این مثال، یک اسکناس یک دلاری به بالاترین خریدار فروخته میشود، حتی اگر پیشنهاد خیلی کمتر از یک دلار باشد.ولی اگر نفر دوم باشید، باید آنچه را پیشنهاد کردهاید بپردازید ودر ازای آن چیزی به دست نمیآورید. یک پیشنهاد پایین، مثلاً ۵ سنت، به نظر معقول میآید. اگر کسی روی دست شما بلند شود تنها ۵ سنت از دست میدهید. ظاهراً قمار خوبی است و بنابراین پیشنهاد میدهید. شخص دیگری پیشنهاد ۱۰ سنت را میدهد. ظاهراً ارزشش را دارد که پیشنهادتان را تا ۱۵ سنت بالا ببرید. باز هم ۸۵ سنت گیرتان میآید. این منطق باعث میشود که هر دو طرف پیشنهادشان را افزایش دهند. اگر پیشنهاد شما ۹۵ سنت باشد، رقیب شما برای پیشنهاد یک دلاری دلیلی دارد: سود نبردن بهتر از ۹۵سنت زیان است. ولی آنگاه شما هم برای پیشنهاد یک دلار و پنج سنت دلیلی دارید: از دست دادن پنج سنت بهتر از ۹۵ سنت زیان است... تلاش برای فرار از مخمصه با زیانی کوچک به جای زیانی بزرگ هر دوی شما را به دام میاندازد و به سمت ارائهٔ پیشنهاد بالاتر هدایت میکند. (صفحهٔ ۳۸۰)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشايار_ديهيمي
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
یکی از نگرانیهایی که در نظامهای مردمسالار وجود دارد، چرخهٔ تقویت متقابل میان عموم مردم و رهبران سیاسی است. سیاستمداران وسوسه میشوند با وعدهٔ افزایش توان نظامی یا کاهش فاصلهٔ موشکی در انتخابات پیروز شوند و بدین ترتیب دامی را میگسترانند که بعد از نشستن بر مسند قدرت، آنها را گرفتار میکند.(صفحهٔ ۳۸۶)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
یکی از نگرانیهایی که در نظامهای مردمسالار وجود دارد، چرخهٔ تقویت متقابل میان عموم مردم و رهبران سیاسی است. سیاستمداران وسوسه میشوند با وعدهٔ افزایش توان نظامی یا کاهش فاصلهٔ موشکی در انتخابات پیروز شوند و بدین ترتیب دامی را میگسترانند که بعد از نشستن بر مسند قدرت، آنها را گرفتار میکند.(صفحهٔ ۳۸۶)
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
ندای عقل، ندایی نرم است ولی تا زمانیکه شنیده نشود خاموش نمیشود. با توجه به تاریخ معاصر، هنوز برای خوشبینی زود است. ولی شاید فروید راست میگفت که در نهایت صدای عقل شنیده خواهد شد. اگر چنین باشد، شاید زمانی فرابرسد که بتوان دربارهٔ آیندهٔ انسان خوشبین بود.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۳۹۲)
@baamanbekhaan
ندای عقل، ندایی نرم است ولی تا زمانیکه شنیده نشود خاموش نمیشود. با توجه به تاریخ معاصر، هنوز برای خوشبینی زود است. ولی شاید فروید راست میگفت که در نهایت صدای عقل شنیده خواهد شد. اگر چنین باشد، شاید زمانی فرابرسد که بتوان دربارهٔ آیندهٔ انسان خوشبین بود.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۳۹۲)
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
ترس، ترس میآورد. ترس و وحشت برخی را وادار میکند برای کسب اعتبار برای خود، دیگران را لو بدهند. دستگیرشدگانی که برای گفتن نام همدستانشان تحت فشار هستند، حتی ممکن است کسانی را که مرتکب هیچ خطایی هم نشدهاند لو بدهند. دشمنان یا کسانی که میخواستند شغل یا خانهشان را حفظ کنند دیگران را لو میدهند. حتی کوچکترین نشانهٔ تمایل به خارجشدن از صف ممکن است مجازات شدیدی داشته باشد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۰۷)
@baamanbekhaan
ترس، ترس میآورد. ترس و وحشت برخی را وادار میکند برای کسب اعتبار برای خود، دیگران را لو بدهند. دستگیرشدگانی که برای گفتن نام همدستانشان تحت فشار هستند، حتی ممکن است کسانی را که مرتکب هیچ خطایی هم نشدهاند لو بدهند. دشمنان یا کسانی که میخواستند شغل یا خانهشان را حفظ کنند دیگران را لو میدهند. حتی کوچکترین نشانهٔ تمایل به خارجشدن از صف ممکن است مجازات شدیدی داشته باشد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۰۷)
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
در بازی موش و گربه، اغلب موش زنده نمیماند. استالین افرادی همچون «یاگودا» را که سیستم دادگاههای نمایشی و بهدنبال آن اعدام را اداره میکردند، میگرفت و وادار میکرد وارد تلهای شوند که خودشان ساخته بودند. این مسئله طنزی تلخ و اقدامی برای پاککردن رد پا بود. محاکمه و اعدام «یاگودا» تا حدی بهدست «یژوف» که جانشین او شد، هماهنگ شده بود. بعداً نوبت نابودی یژوف رسید. بازی موش و گربه از نو آغاز شد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۱۴)
@baamanbekhaan
در بازی موش و گربه، اغلب موش زنده نمیماند. استالین افرادی همچون «یاگودا» را که سیستم دادگاههای نمایشی و بهدنبال آن اعدام را اداره میکردند، میگرفت و وادار میکرد وارد تلهای شوند که خودشان ساخته بودند. این مسئله طنزی تلخ و اقدامی برای پاککردن رد پا بود. محاکمه و اعدام «یاگودا» تا حدی بهدست «یژوف» که جانشین او شد، هماهنگ شده بود. بعداً نوبت نابودی یژوف رسید. بازی موش و گربه از نو آغاز شد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۱۴)
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖
ارسطو، سیاست
راههای ایمنداشت حکومت استبدادی:
نخست نابودکردن مردان برجسته وازمیانبردن گردنفرازان؛ دوم منعکردن خوانهای همگانی و باشگاهها و آموزش و بهطور کلی هر وسیلهای که بر اعتماد مردم به یکدیگر بیفزاید و آنان را دانا و برمنش گرداند؛ سوم منعکردن انجمنهای فرهنگی و مجامع بحث و گفتوگو وجلوگیری از آشنایی مردم با یکدیگر، زیرا آشنایی فزایندهٔ تفاهم است.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۰۵)
@baamanbekhaan
ارسطو، سیاست
راههای ایمنداشت حکومت استبدادی:
نخست نابودکردن مردان برجسته وازمیانبردن گردنفرازان؛ دوم منعکردن خوانهای همگانی و باشگاهها و آموزش و بهطور کلی هر وسیلهای که بر اعتماد مردم به یکدیگر بیفزاید و آنان را دانا و برمنش گرداند؛ سوم منعکردن انجمنهای فرهنگی و مجامع بحث و گفتوگو وجلوگیری از آشنایی مردم با یکدیگر، زیرا آشنایی فزایندهٔ تفاهم است.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۰۵)
@baamanbekhaan
سرنوشت استالین:
مرگ استالین با این اندیشهٔ ارسطو همخوانی دارد که «از میان مردمان، این مستبد است که نمیتواند به دوستانش اعتماد کند، چون هرکسی دوست دارد و میتواند او را نابود کند.» بعضی از همکاران استالین مسلماً برای آرزوی مرگ او دلایلی داشتند. او در تدارک پاکسازی دیگری بود و گفته بود قصد دارد بریا را از ریاست پلیسمخفی برکنار کند. شب قبل از حملهٔ قلبی، همکارانش را تا ساعت چهار بعد از نیمهشب بیدار نگه داشته بود. او گفته بود که بعضی از رهبران حزب فکر میکنند میتوانند امتیازات گذشتهشان را حفظ کنند. شاید جملهٔ بعدی او، یعنی «آنها اشتباه میکنند» لرزه بر اندام برخی انداخته باشد. صبح روز بعد خبری از استالین نبود. نزدیک ظهر اعضای ستاد او بهتدریج نگران شدند ولی میدانستند تا زمانیکه صدایشان نکرده نباید به اتاق او وارد شوند. آنها آن شب ساعت یازده وارد اتاق شدند و دیدند استالین روی کف اتاق افتاده و بههوش است ولی نمیتواند سخن بگوید. آنها مالنکوف و بریا را خبر کردند، ولی مالنکوف بدون بریا نمیآمد. ساعت سه بامداد، بریا رسید و گفت استالین فقط خوابیده است. به دستور بریا، هیچ پزشکی را به بالین استالین نیاوردند. بریا و سایر رهبران ساعت ۹ صبح بازگشتند و بهدنبال آنها پزشک هم آمد.
بریا کمک پزشکی بعد از حملهٔ قلبی را دستکم یک روز به تأخیر انداخته بود. مشخص بود که استالین زنده نمیماند. خروشچف بریا را در کنار بستر اینگونه توصیف میکند: «بریا به اینسو و آنسو میرفت، نفرت از او در کلامش موج میزد، او را مسخره میکرد. گوشکردن به صحبتهایش بسیار سخت بود.» دختر استالین متوجه تغییر حالت بریا شد: «بریا به آن چشمان ابرآلود خیره شد، حتی در آن لحظه نیز میخواست پدرم را متقاعد کند که همانطور که همواره با حداکثر توانش سعی میکرد نشان دهد، وفاداترین به پدرم است.» خروشچف میگوید که در آن لحظه بریا خودش را روی زانوان استالین انداخت، دستش را گرفت و شروع کرد به بوسیدن آن. وقتی استالین دوباره هوشیاریاش را از دست داد و چشمانش را بست، بریا ایستاد و تف کرد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۱۶٫۴۱۷)
@baamanbekhaan
مرگ استالین با این اندیشهٔ ارسطو همخوانی دارد که «از میان مردمان، این مستبد است که نمیتواند به دوستانش اعتماد کند، چون هرکسی دوست دارد و میتواند او را نابود کند.» بعضی از همکاران استالین مسلماً برای آرزوی مرگ او دلایلی داشتند. او در تدارک پاکسازی دیگری بود و گفته بود قصد دارد بریا را از ریاست پلیسمخفی برکنار کند. شب قبل از حملهٔ قلبی، همکارانش را تا ساعت چهار بعد از نیمهشب بیدار نگه داشته بود. او گفته بود که بعضی از رهبران حزب فکر میکنند میتوانند امتیازات گذشتهشان را حفظ کنند. شاید جملهٔ بعدی او، یعنی «آنها اشتباه میکنند» لرزه بر اندام برخی انداخته باشد. صبح روز بعد خبری از استالین نبود. نزدیک ظهر اعضای ستاد او بهتدریج نگران شدند ولی میدانستند تا زمانیکه صدایشان نکرده نباید به اتاق او وارد شوند. آنها آن شب ساعت یازده وارد اتاق شدند و دیدند استالین روی کف اتاق افتاده و بههوش است ولی نمیتواند سخن بگوید. آنها مالنکوف و بریا را خبر کردند، ولی مالنکوف بدون بریا نمیآمد. ساعت سه بامداد، بریا رسید و گفت استالین فقط خوابیده است. به دستور بریا، هیچ پزشکی را به بالین استالین نیاوردند. بریا و سایر رهبران ساعت ۹ صبح بازگشتند و بهدنبال آنها پزشک هم آمد.
بریا کمک پزشکی بعد از حملهٔ قلبی را دستکم یک روز به تأخیر انداخته بود. مشخص بود که استالین زنده نمیماند. خروشچف بریا را در کنار بستر اینگونه توصیف میکند: «بریا به اینسو و آنسو میرفت، نفرت از او در کلامش موج میزد، او را مسخره میکرد. گوشکردن به صحبتهایش بسیار سخت بود.» دختر استالین متوجه تغییر حالت بریا شد: «بریا به آن چشمان ابرآلود خیره شد، حتی در آن لحظه نیز میخواست پدرم را متقاعد کند که همانطور که همواره با حداکثر توانش سعی میکرد نشان دهد، وفاداترین به پدرم است.» خروشچف میگوید که در آن لحظه بریا خودش را روی زانوان استالین انداخت، دستش را گرفت و شروع کرد به بوسیدن آن. وقتی استالین دوباره هوشیاریاش را از دست داد و چشمانش را بست، بریا ایستاد و تف کرد.
#انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
#جاناتان_گلاور
ترجمه #افشین_خاکباز
ویراستار #خشایار_دیهیمی
#نشر_آگه
(صفحهٔ ۴۱۶٫۴۱۷)
@baamanbekhaan