Forwarded from اتچ بات
#تاریخ_مدفوع
#دومینیک_لاپورت
#ترجمهٔ #قاسم_مؤمنی
#نشر_دمان
چاپ اول ۱۳۹۸
«وقتی مدفوع را بنویسیم، دیگر بو نمیدهد.»
دومینیک لاپورت در کتاب تاریخ مدفوع سعی دارد مفهوم فرد را به سرنوشت فضولات انسانی گره بزند. بهگفتهٔ او عوامل مرابط با مدفوع که بدن، بستر و گور را به فضاهای واحد و مجزا تبدیل کرد، بناها و شهرها را نیز دگرگون ساخت. این تحولات در قرن هجدهم تأثیر بسزایی ایجاد کرد و درحقیقت بهکمک آن فضاهای مدرن پدید آمد.
او در این کتاب به «پاکسازی» یا «تخلیهٔ» زبان از فضولات اشاره میکند. منظور او همان چیزهایی است که سیلان زبان را بند میآورد و از بار معنایی آن میکاهد. لاپورت معتقد است همانگونه که ما انسانها مواد زائد و سمی را از طریق دفع کردن از بدنمان خارج میکنیم، زبان را نیز باید از مواردی اینچنینی پاک کرد. برای مثال در صفحهٔ ۲۵ زبان را اینگونه توصیف میکند: «زبان زیباست، چون اربابش آن را شستوشو داده؛ اربابی که چالههای مستراح را نظافت میکند، فضولات را میروبد و شهر و کلام را از هرزه میزداید تا به آنها نظم و زیبایی بخشد.»
نهتنها بدن باید از شر فضولات خلاص شود، بلکه شهرها نیز باید راهی برای تخلیهٔ مدفوع داشته باشند. به عبارت دیگر، هدف اصلی نویسنده ربط گفتار (پاکسازی زبان از واژگان بیگانه و بیمعنا) و کردار (پاکسازی شهر از مدفوع) است. او این پدیده را بیشتر اقتصادی میداند تا سیاسی. اگر زبان عاری از فضولات گردد، تمیزی، نظم و زیبایی که برطبق دیدگاه فروید «سنگ بنای تمدن» هستند، حکمفرما خواهد شد. شهر جایی است که کالا در آن مصرف میشود. بنابراین باید زمینهٔ تولید را نیز فراهم کرد و این امکانپذیر نیست مگر با «غنا بخشیدن» و زیبا جلوه دادنِ آن. به همین دلیل است که باید شهر را از هرگونه زشتی مبرا کرد و یک راه آن تخلیهٔ مدفوع و زباله است. در صفحهٔ ۴۹ میخوانیم: «همانطور که زبان گوهری است زرین در احاطهٔ عناصر پست، شهر نیز جواهری است که خوراک آن را کارهای دونمایه فراهم میکند.»
در این کتاب به قرن شانزدهم و هجدهم میلادی اشاره میشود که چه قوانین محکمی برای دفع زباله و فاضلاب تعیین کرده بودند. هرآنچه شهر را عاری از زیبایی میساخت باید از بین میرفت. در منازل باید چاه مستراح ساخته میشد. نهاد ویژهای موظف بود که مدفوع و زبالهها را جمعآوری کند. آنها حتی در یک دورانی برای ادرار و مدفوع مالیات وضع کرده بودند یا پاسبان بر در دروازهها میگذاشتند تا کسی از این قانون تخطی نکند. بنابراین در هر مقطعی، چه گذشته و چه حال، شاهد این بودهایم که دولت همواره در حال تأکید بر نظافت شخصی و عمومی بوده است و همواره سعی بر آن داشته که کثافات را از نظرها پنهان سازد؛ چیزی که لاپورت به آن «سیاست فضولات» میگوید. این امر نهتنها دربارهٔ رعیت، که دربارهٔ ارباب هم صدق میکند.
اما در این کتاب، مدفوع در معنای وسیعتر از آن چیزی که همهٔ ما میدانیم به کار رفته است. کثافتکاری صرفاً نگه داشتن فضولات یا پوشیدن لباسهای کثیف و عدم پاکیزگی نیست؛ کثافتکاریهای دستگاههای دولتی از قبیل فسادهای مالی و اخلاقی هم در این طبقهبندی قرار میگیرد. درنتیجه، همانطور که در صفحهٔ ۹۷ آمده: «هر چیزی که نشانی از فساد داشته باشد و بوی گند بدهد، باید اول بویش و سپس خودش از میان برداشته شود.» درحقیقت جایی که آلوده به بوی «تعفن» باشد، بیشک بیماریهای لاعلاجی را نیز با خود خواهد آورد.
از ویژگیهای خوب این کتاب این است که برای هر مسئلهای که فهمش برای خواننده دشوار است، مثالهای متعددی آورده شده است. باوجودِ این، خواندن این کتاب به کسانی توصیه میشود که به چنین مباحثی علاقه دارند.
@baamanbekhaan
#دومینیک_لاپورت
#ترجمهٔ #قاسم_مؤمنی
#نشر_دمان
چاپ اول ۱۳۹۸
«وقتی مدفوع را بنویسیم، دیگر بو نمیدهد.»
دومینیک لاپورت در کتاب تاریخ مدفوع سعی دارد مفهوم فرد را به سرنوشت فضولات انسانی گره بزند. بهگفتهٔ او عوامل مرابط با مدفوع که بدن، بستر و گور را به فضاهای واحد و مجزا تبدیل کرد، بناها و شهرها را نیز دگرگون ساخت. این تحولات در قرن هجدهم تأثیر بسزایی ایجاد کرد و درحقیقت بهکمک آن فضاهای مدرن پدید آمد.
او در این کتاب به «پاکسازی» یا «تخلیهٔ» زبان از فضولات اشاره میکند. منظور او همان چیزهایی است که سیلان زبان را بند میآورد و از بار معنایی آن میکاهد. لاپورت معتقد است همانگونه که ما انسانها مواد زائد و سمی را از طریق دفع کردن از بدنمان خارج میکنیم، زبان را نیز باید از مواردی اینچنینی پاک کرد. برای مثال در صفحهٔ ۲۵ زبان را اینگونه توصیف میکند: «زبان زیباست، چون اربابش آن را شستوشو داده؛ اربابی که چالههای مستراح را نظافت میکند، فضولات را میروبد و شهر و کلام را از هرزه میزداید تا به آنها نظم و زیبایی بخشد.»
نهتنها بدن باید از شر فضولات خلاص شود، بلکه شهرها نیز باید راهی برای تخلیهٔ مدفوع داشته باشند. به عبارت دیگر، هدف اصلی نویسنده ربط گفتار (پاکسازی زبان از واژگان بیگانه و بیمعنا) و کردار (پاکسازی شهر از مدفوع) است. او این پدیده را بیشتر اقتصادی میداند تا سیاسی. اگر زبان عاری از فضولات گردد، تمیزی، نظم و زیبایی که برطبق دیدگاه فروید «سنگ بنای تمدن» هستند، حکمفرما خواهد شد. شهر جایی است که کالا در آن مصرف میشود. بنابراین باید زمینهٔ تولید را نیز فراهم کرد و این امکانپذیر نیست مگر با «غنا بخشیدن» و زیبا جلوه دادنِ آن. به همین دلیل است که باید شهر را از هرگونه زشتی مبرا کرد و یک راه آن تخلیهٔ مدفوع و زباله است. در صفحهٔ ۴۹ میخوانیم: «همانطور که زبان گوهری است زرین در احاطهٔ عناصر پست، شهر نیز جواهری است که خوراک آن را کارهای دونمایه فراهم میکند.»
در این کتاب به قرن شانزدهم و هجدهم میلادی اشاره میشود که چه قوانین محکمی برای دفع زباله و فاضلاب تعیین کرده بودند. هرآنچه شهر را عاری از زیبایی میساخت باید از بین میرفت. در منازل باید چاه مستراح ساخته میشد. نهاد ویژهای موظف بود که مدفوع و زبالهها را جمعآوری کند. آنها حتی در یک دورانی برای ادرار و مدفوع مالیات وضع کرده بودند یا پاسبان بر در دروازهها میگذاشتند تا کسی از این قانون تخطی نکند. بنابراین در هر مقطعی، چه گذشته و چه حال، شاهد این بودهایم که دولت همواره در حال تأکید بر نظافت شخصی و عمومی بوده است و همواره سعی بر آن داشته که کثافات را از نظرها پنهان سازد؛ چیزی که لاپورت به آن «سیاست فضولات» میگوید. این امر نهتنها دربارهٔ رعیت، که دربارهٔ ارباب هم صدق میکند.
اما در این کتاب، مدفوع در معنای وسیعتر از آن چیزی که همهٔ ما میدانیم به کار رفته است. کثافتکاری صرفاً نگه داشتن فضولات یا پوشیدن لباسهای کثیف و عدم پاکیزگی نیست؛ کثافتکاریهای دستگاههای دولتی از قبیل فسادهای مالی و اخلاقی هم در این طبقهبندی قرار میگیرد. درنتیجه، همانطور که در صفحهٔ ۹۷ آمده: «هر چیزی که نشانی از فساد داشته باشد و بوی گند بدهد، باید اول بویش و سپس خودش از میان برداشته شود.» درحقیقت جایی که آلوده به بوی «تعفن» باشد، بیشک بیماریهای لاعلاجی را نیز با خود خواهد آورد.
از ویژگیهای خوب این کتاب این است که برای هر مسئلهای که فهمش برای خواننده دشوار است، مثالهای متعددی آورده شده است. باوجودِ این، خواندن این کتاب به کسانی توصیه میشود که به چنین مباحثی علاقه دارند.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎