«شما دو نفر همیشه باهم سفر میکنید؟»
«معلومه! میشه گفت هوای همو داریم!»
با شست خود به لنی اشاره کرد و گفت «این خیلی باهوش نیست. اما تا بخوای پرُزور و کاریه! خیلی پسر خوبیه! اما خب، یهخرده بیمخه! من خیلی وقته میشناسمش.»
اسلیم به ورای صورت جورج ماتش برده در فکر بود. گفت «خیلی کم پیدا میشه که دو نفر باهم سفر کنن! نمیدونم چرا. شاید برا اینه که تو این دنیای کوفتی همه از هم میترسن.»
جورج گفت «سفر با کسی که آدم بشناسه خیلی بهتره!»
ص۵۲
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«معلومه! میشه گفت هوای همو داریم!»
با شست خود به لنی اشاره کرد و گفت «این خیلی باهوش نیست. اما تا بخوای پرُزور و کاریه! خیلی پسر خوبیه! اما خب، یهخرده بیمخه! من خیلی وقته میشناسمش.»
اسلیم به ورای صورت جورج ماتش برده در فکر بود. گفت «خیلی کم پیدا میشه که دو نفر باهم سفر کنن! نمیدونم چرا. شاید برا اینه که تو این دنیای کوفتی همه از هم میترسن.»
جورج گفت «سفر با کسی که آدم بشناسه خیلی بهتره!»
ص۵۲
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
لازم نیست آدم باهوش باشه که خوب باشه! بعضیوقتا انگاری درست برعکسه!
ص۶۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
لازم نیست آدم باهوش باشه که خوب باشه! بعضیوقتا انگاری درست برعکسه!
ص۶۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
من خیلی دیدم یکی با یکی دیگه یه ساعت حرف میزنه و براش فرقی نمیکنه که طرف به حرفش گوش میده، یا اصلاً حرفشو میفهمه یا نه! اصل کار اینه که باهم حرف میزنن، یا نشستن و دهنشونو چفت کردن. باقیش مهم نیس. مهم نیس! جورج میتونه یه خروار چرتوپرت برات ببافه و به هیچجا برنخوره. اصل کار اینه که حرف میزنه. همین که تنها نیس و حرف میزنه خودش خیلیه! خودش خیلیه!
ص۹۹
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
من خیلی دیدم یکی با یکی دیگه یه ساعت حرف میزنه و براش فرقی نمیکنه که طرف به حرفش گوش میده، یا اصلاً حرفشو میفهمه یا نه! اصل کار اینه که باهم حرف میزنن، یا نشستن و دهنشونو چفت کردن. باقیش مهم نیس. مهم نیس! جورج میتونه یه خروار چرتوپرت برات ببافه و به هیچجا برنخوره. اصل کار اینه که حرف میزنه. همین که تنها نیس و حرف میزنه خودش خیلیه! خودش خیلیه!
ص۹۹
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«شاید حالا حالیت بشه. تو جورجو داری. تو “میدونی” جورج برمیگرده. حالا خیال کن هیچکسو نداشتی! خیال کن اجازه نداشتی بری تو خوابگاه با اونای دیگه ورق بازی کنی! چون سیایی! تو دوس داشتی سیا باشی؟ خیال کن مجبور بودی اینجا قوقو بشینی و فقط کتابتو بخونی. میتونسی تا هوا تاریک بشه نعلبازی کنی. اما بعد مجبور بودی تنها بشینی و کتاب بخونی. کتابخوندن کیف نداره، آدم احتیاج داره یکیو داشته باشه. آدم میخواد یکی پهلوش باشه!»
با صدایی گریان ادامه داد: «اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرف آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!» و گریان ادامه داد: « من بت میگم. یادت باشه، آدم از تنهایی ناخوش میشه!»
ص۱۰۱
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
با صدایی گریان ادامه داد: «اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرف آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!» و گریان ادامه داد: « من بت میگم. یادت باشه، آدم از تنهایی ناخوش میشه!»
ص۱۰۱
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
بعضی وقتا یه چیزی میبینی اما نمیدونی اون چیز راسی راسی هست یا نه، خیاله! کسی رو نداری ازش بپرسی که اونم همون چیزو میبینه یا نه! هیچچیزی نداری که چیزا رو پاش بذاری و از درست و نادرستش سر در بیاری. من اینجا تو این سوراخی خیلی چیزا دیدم. مست نبودم، اما نمیدونم خواب دیدم یا به بیداری بود. اگه یه کسی رو داشتم میتونست بگه خواب بودم و چیزایی که دیدم تو خواب بوده. اونوقت خیالم راحت میشد. اما اینجوری نمیدونم.
ص۱۰۲
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
بعضی وقتا یه چیزی میبینی اما نمیدونی اون چیز راسی راسی هست یا نه، خیاله! کسی رو نداری ازش بپرسی که اونم همون چیزو میبینه یا نه! هیچچیزی نداری که چیزا رو پاش بذاری و از درست و نادرستش سر در بیاری. من اینجا تو این سوراخی خیلی چیزا دیدم. مست نبودم، اما نمیدونم خواب دیدم یا به بیداری بود. اگه یه کسی رو داشتم میتونست بگه خواب بودم و چیزایی که دیدم تو خواب بوده. اونوقت خیالم راحت میشد. اما اینجوری نمیدونم.
ص۱۰۲
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«مگه من حق ندارم چراغ روشن کنم؟ برو پیِ کارت. از اتاق من برو بیرون. منو به خوابگاهتون راه نمیدین. منم هیچکسو را نمیدم به اتاقم.»
«چرا تو رو را نمیدن؟»
«آخه سیام! اونا اونجا ورقبازی میکنن. اما من حق ندارم چون سیام. میگن بو گند میدی. منم میگم گند شماها دماغمو میسوزونه،»
ص۹۵
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«چرا تو رو را نمیدن؟»
«آخه سیام! اونا اونجا ورقبازی میکنن. اما من حق ندارم چون سیام. میگن بو گند میدی. منم میگم گند شماها دماغمو میسوزونه،»
ص۹۵
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«جورج!»
«چی میخوای؟»
«جورج، اون خونهای که گفتی مث اربابا توش زندگی میکنیم، همونجا که خرگوش نیگر میداریم... کی میخریمش؟»
جورج گفت «نمیدونم. اول باید پولامونو جمع کنیم. خیلی پول میخواد. من یه جایی رو میشناسم که میشه ارزون تمومش کرد. اما هرقدرم ارزون باشه مفت نمیشه خریدش!»
لنی گفت «قصهشو برام بگو جورج!»
«همین دیشب برات گفتم!»
«باشه جورج. بگو... دوباره تعریف کن جورج!»
«خب، باشه! پنج هکتار زمینه، با یه آسیاب بادی کوچیک، و یه خونهٔ چوبی و یه مرغدونی. یه آشپزخونه و یه باغ میوه با درختای آلبالو و هلو و زردآلو و گردوم داره، با یه ردیف بوتهٔ توتفرنگی و تمشک. یه مزرعهٔ یونجهم هست و تا دلت بخواد آب برا آبیاری مزرعهها! یه خوکدونیام داره!»
«خرگوش چی جورج؟»
«عجالتاً از خرگوش خبری نیست. اما کاری نداره. میتونیم چند تا قفس درست کنیم و خرگوش نیگر داریم. اونوقت میتونی به خرگوشا یونجه بدی!»
«آره، حتماً میتونم. چرا نتونم؟»
ص۸۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
«چی میخوای؟»
«جورج، اون خونهای که گفتی مث اربابا توش زندگی میکنیم، همونجا که خرگوش نیگر میداریم... کی میخریمش؟»
جورج گفت «نمیدونم. اول باید پولامونو جمع کنیم. خیلی پول میخواد. من یه جایی رو میشناسم که میشه ارزون تمومش کرد. اما هرقدرم ارزون باشه مفت نمیشه خریدش!»
لنی گفت «قصهشو برام بگو جورج!»
«همین دیشب برات گفتم!»
«باشه جورج. بگو... دوباره تعریف کن جورج!»
«خب، باشه! پنج هکتار زمینه، با یه آسیاب بادی کوچیک، و یه خونهٔ چوبی و یه مرغدونی. یه آشپزخونه و یه باغ میوه با درختای آلبالو و هلو و زردآلو و گردوم داره، با یه ردیف بوتهٔ توتفرنگی و تمشک. یه مزرعهٔ یونجهم هست و تا دلت بخواد آب برا آبیاری مزرعهها! یه خوکدونیام داره!»
«خرگوش چی جورج؟»
«عجالتاً از خرگوش خبری نیست. اما کاری نداره. میتونیم چند تا قفس درست کنیم و خرگوش نیگر داریم. اونوقت میتونی به خرگوشا یونجه بدی!»
«آره، حتماً میتونم. چرا نتونم؟»
ص۸۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📖
زن کرلی به ریش او خندید. گفت «زیادی چرند میگی! من مث تو خیلی دیدم. اگه بیست سنت ته جیبت پیدا میشد میرفتی شهر دو گیلاس مینداختی بالا و ته گیلاسم میلیسیدی! من شماها رو خوب میشناسم!»
کَندی(از کارگران) برافروخت و رنگش سرخ و سرختر شد. اما پیش از آنکه حرفهای زن تمام شود خود را در اختیار آورد و به نرمی گفت «بله، من باید میدونسم. شما بهتره برین قرتونو جای دیگه بدین. ما حرفی نداریم به شما بزنیم. ما میدونیم چی داریم و چی نداریم. کاریام نداریم که شما بدونین یا ندونین. اینه که شما بهتره برین پیِ کارتون. چون کرلی شاید خوشش نیاد زنش تو اصطبل برا یه مشت “گدا گشنه” عشوه بیاد.»
ص۱۱۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
زن کرلی به ریش او خندید. گفت «زیادی چرند میگی! من مث تو خیلی دیدم. اگه بیست سنت ته جیبت پیدا میشد میرفتی شهر دو گیلاس مینداختی بالا و ته گیلاسم میلیسیدی! من شماها رو خوب میشناسم!»
کَندی(از کارگران) برافروخت و رنگش سرخ و سرختر شد. اما پیش از آنکه حرفهای زن تمام شود خود را در اختیار آورد و به نرمی گفت «بله، من باید میدونسم. شما بهتره برین قرتونو جای دیگه بدین. ما حرفی نداریم به شما بزنیم. ما میدونیم چی داریم و چی نداریم. کاریام نداریم که شما بدونین یا ندونین. اینه که شما بهتره برین پیِ کارتون. چون کرلی شاید خوشش نیاد زنش تو اصطبل برا یه مشت “گدا گشنه” عشوه بیاد.»
ص۱۱۰
#موشها_و_آدمها
#جان_استاینبک
#سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
📚📚📚
کتاب #موشها_و_آدمها از #جان_استاینبک و ترجمهٔ بسیار خوب #سروش_حبیبی که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۱۰ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
کتاب #موشها_و_آدمها از #جان_استاینبک و ترجمهٔ بسیار خوب #سروش_حبیبی که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۱۰ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
در مدرسهی حقوق که بود کارهایی میکرد که پیش از آن در نظرش پلیدکاریهایی سیاه میبود و چون به آنها تن میداد، از خود سخت بیزار میشد. اما بعد که دید همین کارها را بلندپایگان و قویدستان نیز میکنند و آنها را خطا نمیشمارند، بیآنکه عقیدهی خود را عوض کند و آنها را کارهای خوبی بداند، زشتی آنها را از خاطر زدود و هر وقت نیز که به یادشان میافتاد از ارتکاب آنها دلتنگ نمیشد.
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص ۲۳
@baamanbekhaan
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص ۲۳
@baamanbekhaan
تغییر و تبدیلاتی که به احتمال به دنبال این مرگ در دستگاه دادگستری صورت میگرفت، ذهن همه را به خود مشغول میداشت. اما علاوه بر این افکار همان فکر مرگ یک دوست نزدیک در دل دوستانی که این خبر را میشنیدند، طبق معمول، احساس شادی خاصی پدید میآورد. خوشحالی از اینکه او مرد و من نمردم.
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۹
@Baamanbekhaan
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۹
@Baamanbekhaan
ایوان ایلیچ بیش از همهچیز، از دروغی رنج میبرد که معلوم نبود چرا همه میگفتند و آگاهانه میگفتند و اصرار داشتند که او را بیماری عادی بدانند و نه محتضری در آستانهی مرگ. میگفتند که باید آرام بماند و به مداوا ادامه دهد و اگر به دستورهای پزشک عمل کند نتیجهی خوب خواهد گرفت. اما او به خوبی میدانست که هر کاری هم بکنند هیچ نتیجهای جز عذابهای بیشتر و عاقبت مرگ نخواهد داشت. این دروغگویی او را عذاب میداد.
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۷۳
@baamanbekhaan
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۷۳
@baamanbekhaan
تمام آنچه برایش زندگی کردهای و میکنی دروغ است و فریبی که زندگی و مرگ را از تو پنهان میدارد.
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۱۰۰
@baamanbekhaan
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۱۰۰
@baamanbekhaan
یکی بالای سرش گفت: «تمام کرد!»
ایوان ایلیچ گفتهی او را شنید و آن را در روح خود تکرار کرد. در دل گفت: «مرگ هم تمام شد. دیگر از مرگ اثری نیست.»
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۱۰۴
@baamanbekhaan
ایوان ایلیچ گفتهی او را شنید و آن را در روح خود تکرار کرد. در دل گفت: «مرگ هم تمام شد. دیگر از مرگ اثری نیست.»
#مرگ_ایوان_ایلیچ
#لیو_تالستوی
#سروش_حبیبی
#نشر_چشمه
ص۱۰۴
@baamanbekhaan