با من بخوان📚
180 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#برشی_از_متن_كتاب 📖

بسیار غم‌انگیز است که آدم مجبور به دفاع شود بی‌آنکه کارِ بدی کرده باشد. دیگر چیزی باقی نمی‌ماند به‌جز یأس و دل‌آشوبه و هراس. دیگر چیزی نمانده که من در موردش تصمیم بگیرم. دیگران به‌جای من تصمیم گرفته‌اند. آنها تصمیم گرفته‌اند که من باید خفه شوم، باید همه چیز را رها کنم، آنها حق مرا برای بازگشت به خانه‌ام و شهرم از من گرفته‌اند، آنها حق مرا برای بازگشت به صحنهٔ تئاتر از من گرفته‌اند... آیا نفرت و هراس جنگ می‌تواند تک‌تک این خباثت‌هایی را که نسبت به هم‌وطنتان مرتکب شده‌اید توجیه کند؟ آیا بی‌انصافی در حق یک دوست یا یک همکار تحت لوای آرمان‌های بزرگِ ملی قابل چشم‌پوشی است؟ چطور می‌توانید به اسم دلسوزی برای رنج‌های یک ملت نسبت به رنج‌های یک فرد (که تصادفاً جزو همین ملت است) بی‌تفاوت بمانید؟

#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۳۲

@baamanbekhaan
فصل ۱۳
«اگر پسری داشتم»

می‌دانستم که منتظر است از او سؤال کنم، اما ذهنم از کلمات خالی شده بود. آن‌قدر حیرت‌زده بودم که نمی‌دانستم چه بپرسم. آن صورتِ بچگانه حسابی مرا به‌هم ریخته بود. با خودم فکر کردم این داستان نوشتنی نیست، نه نمی‌توانم داستانِ این بچه را بنویسم که دوستانش، خانه‌اش، پدرش و حتی خودِ جنگ را باخته است. آنجا در آن اتاقِ خالی، او را که روبه‌رویم نشسته بود نگاه می‌کردم و شاید برای اولین‌بار به قدرتِ کلمات شک کردم؛ حس کردم کلمات فقط پوسته‌هایی هستند توخالی، پوششی نازک و شکننده که نمی‌توانند از ما در برابر واقعیت محافظت کنند، انگار صدای سنگی هستند که در چاه می‌افتد. تا آن موقع هیچ‌وقت ارزش نوشتن برایم زیر سؤال نرفته بود. حتی در دورانِ جنگ. به‌نظرم می‌آمد نوشتن هدف و معنایی دارد و قابل‌توجیه است، همیشه راهی برای نوشتن دربارهٔ جنگ و دربارهٔ مرگ وجود دارد. اما حالا چیزی فراتر از کلمات وجود داشت، سکوتی که در آن می‌توانستی به صدای انسان دیگری گوش بدهی.


#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۴۲



@baamanbekhaan
«هیچ اعتقادی ارزشش را ندارد که به‌خاطرش بمیری.»


#بالکان_‌اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۴۷


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

می‌گفتم تو مسئولِ این اتفاقات نیستی؛ اگر هم کسی مقصر باشد نسل ماست - ما دیدیم که چه اتفاقاتی دارد می‌افتد ولی جلویش را نگرفتیم. این جنگِ سیاستمدارهایی است که کوچکترین اهمیتی به قربانیان آن نمی‌دهند. جنگی است که همان بالا بالاها شروع شده است. تازه، سیاستمدارها هم همگی بازنده‌ی این جنگند.


#بالکان_‌اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۴۸


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

با اینکه مذهبی نیستم اما می‌دانم که بعد از آن تا آخرِ کار مشغول چانه‌زدن و معامله‌کردن با خدا می‌شدم: خدایا، اگر وجود داری، به جای او مرا بکش، خدایا هر کاری بخواهی می‌کنم، فقط نگذار بلایی سرش بیاید. خدایا کاری کن من قبل از او کشته شوم، خدایا، خدایا، خدایا...


#بالکان_‌اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۴۹


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

اون‌قدر زدنش تا مُرد. بعد هم انداختنش توی دانوب.
-فرمانده‌هاتون از این موضوع خبر داشتن؟
-آره، می‌دونستن.
-نمی‌تونستن کاری بکنن؟
-کار زیادی از دست کسی برنمیاد. وقتی یکی میاد می‌گه مامان و بابات رو کشته، حتی اگه فرمانده کل قوا هم بیاد و بگه که نباید این مرد رو بکشی، فایده نداره. قضیهٔ انتقامه.
-و این بدترین چیزی بود که اتفاق افتاد؟
-بدترین چیز وقتی بود که خودم برای اولین بار یه نفر رو‌ کشتم.

#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۶۰،۱۶۱


@baamanbekhaan
فصل ۱۶

افق‌های انسانی آن‌چنان تنگ و محدود شده‌اند که تا پیش از این به‌هیچ‌وجه برایم قابل‌تصور نبود. افراد فقط به یک بُعد، یعنی ملیتشان فروکاسته شده‌اند؛ فرهنگ تنها به چند نماد ملیِ سرهم‌بندی شده فروکاسته شده است. ما همه دچار کوته‌بینی شده‌ایم؛ ما را در چارچوب مرزهایی تنگ محصور کرده‌اند، مرزهایی که اصلاً نمی‌دانستیم وجود دارند و حالا از لحاظ فرهنگی داریم خفه می‌شویم، گذشته از رنج‌ و عذاب ناشی از کشته‌شدگان و مجروحانِ بی‌شمار. ما همه مثل موش خفه خواهیم شد. هرگز از این گفتمان ملی‌گرایی رهایی نخواهیم داشت چه ملی‌گرایی کروات چه ملی‌گرایی صرب. ما هرگز نخواهیم توانست آینده‌مان را روی آن بنا کنیم، بلکه پیوسته به گذشته پرتاب خواهیم شد، به گذشته‌هایی بسیار دور.


#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۸۲


@baamanbekhaan
فصل ۱۶

-جنگ فقط بر سر بقیه خراب نمی‌شود.

-کلمات هم می‌توانند تبدیل به سلاحی خطرناک شوند.


#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۸۵


@baamanbekhaan
فصل ۱۸
«کفش‌های پاشنه‌بلند»

من نمی‌گویم مسئولیت همهٔ ما به یک اندازه است - و قصد ندارم قربانیان را با قاتلانی که در کمال خونسردی آنها را می‌کُشند یکی بدانم. همهٔ حرفم این است که نوعی همدستیِ پنهان وجود دارد؛ می‌خواهم بگویم همهٔ ما از سرِ فرصت‌طلبی و ترس در تداوم‌یافتنِ این جنگ شریک و همدستیم. زیرا با بستن چشم‌هایمان، با ادامه‌دادن به خریدمان، با کارکردن رویِ زمینمان، با تظاهرکردن به اینکه اتفاقی نیفتاده است، با این فکر که این مشکل ما نیست، درواقع داریم به آن «دیگری‌ها» خیانت می‌کنیم - و نمی‌دانیم آیا این مسئله اصلاً راه‌حلی دارد یا نه. اما آن‌چه متوجهش نیستیم این است که با چنین مرزبندی‌هایی داریم خودمان را هم گول می‌زنیم. با این‌کار درواقع خودمان را هم در معرض این خطر قرار می‌دهیم که در شرایطی متفاوت، ما تبدیل به آن «دیگری» شویم.


#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۲۲۰


@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📚📚📚

کتاب #بالکان_اکسپرس از #اسلاونکا_دراکولیچ که توسط #نشر_گمان و با ترجمهٔ بسیار خوب #سونا_انزابی‌نژاد منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده می‌توانید نظر شخصی من و حدود ۲۰ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید.
@baamanbekhaan