با من بخوان📚
180 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

طبیعتاً نابینا فیلم را به‌ معنای واقعی کلمه نمی‌بیند، بلکه می‌شنود. وقتی یک نابینا به سینما می‌رود، خود سالن سینما به او یک حال و هوای اپتیکال یا فضای بصری می‌دهد. نابینا خودش می‌داند که با پدیده‌ای شنیداری مواجه نیست، بلکه تمام چیزهایی که می‌شنود در اصل دیداری هستند. همین اصل اولیه به فرد نابینا می‌آموزد تمام چیزهایی که می‌شنود را مثل یک نمایش‌نامه‌ی رادیویی تصور نکند، بلکه برای تمام شخصیت‌ها و صحنه‌‌های فیلم تصویر بسازد و برای خودش یک ساحت دیداری ذهنی ایجاد کند. او از چیزهای شنیداری شاید بیش از دیگران بهره می‌گیرد.


عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۶۰

@baamanbekhaan
#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

همان‌طور که بینایان دنیا و انسان‌های دیگر را با شکل و رنگ‌ها می‌شناسند، نابینایان هم به سبک و سیاق خودشان دنیای پیرامون را به تصور درمی‌آورند.

عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۶۱

@baamanbekhaan
#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

از زبان اسکندر آبادی:
بگذار خاطره‌ی جالبی برایت تعریف کنم. فیلم «باغ سنگی» را حتماً می‌شناسی. فکر کنم کارگردانش پرویز کیمیاوی است... . در زمان دانشجویی که پول زیادی هم در بساط نداشتم، یک‌بار از شهر ماربورگ به فرانکفورت رفتم و در یک فروشگاه اجناس ایرانی از صاحب مغازه پرسیدم آیا فیلم ایرانی دارید؟ او گفت بله، یک فیلم خوب ایرانی هست به نام «باغ سنگی». پرسیدم دستگاه هم کرایه می‌دهید؟ آن زمان تازه این ویدیوهای خانگی رایج شده بود. آقای فروشنده گفت «نه، کرایه‌ای نیست. فقط فروشی.» قیمتش هم نود مارک بود که آن زمان پول زیادی به حساب می‌آمد. من از شوق تماشای فیلم ایرانی آن دستگاه را خریدم و به خانه آمدم و چند دوست نابینایم را هم دعوت کردم تا بیایند و فیلم را باهم ببینیم. فیلم را توی دستگاه گذاشتیم و صبر کردیم. اما چشمت روز بد نبیند، هیچ اتفاقی نیفتاد. دوستانم گفتند فیلمی در کار نیست و صاحب مغازه گولت زده و ویدیوی خالی به تو داده. هیچ صدایی از فیلم درنیامد. فیلم را چند بار جلو بردم تا اینکه یکهو یک نفر گفت «سلام علیکم» و بعد هم یک مدتی فقط صدای باد آمد. بعدها با یکی از دوستان فیلم را دوباره دیدم و متوجه شدم فیلم هنری خوبی است. از این ماجراها برای ما زیاد اتفاق می‌افتد.

عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۶۱

@baamanbekhaan
#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

-می‌خواهم بدانم آیا هیچ‌وقت عاشق شده‌ای؟

-بله، بارها، و گاهی هم خیلی پر سوز و گداز. اولین‌بار که عاشق شدم، چهارده سالم بود. آن دختر، که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، به‌خاطر من خط بریل را یاد گرفته بود. یک‌بار با همین خط برایم کارت تبریک عید فرستاد. به‌جای «موفق باشی»، نوشته بود «موفق کاشی». باور کن من این اشتباه تایپی را هزار بار خواندم و بوسیدم و گفتم هیچ‌چیز در دنیا نمی‌تواند از این نادرستی و خطا زیباتر باشد.


عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۷۷

@baamanbekhaan
#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

نگاه روی خانم‌ها خیلی تأثیر می‌گذارد. یک زن وقتی حس کند نگاه مرد بار جنسی ندارد، احساس امنیت بیشتری می‌کند. مردم وقتی به چشم طرف مقابل نگاه می‌کنند، انگار وجود او را می‌خوانند. اما وقتی دربرابر آدمی نابینا قرار می‌گیری، نمی‌توانی به این نگاه پاسخ بدهی و درواقع آن آدم برایت تبدیل به راز می‌شود. این راز می‌تواند آدم‌ها را کنجکاو کند.


عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۷۸

@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب📚

#مطالعه‌ی_گروهی (نوبت دوم)
#نابینایی_و_فرهنگ
#گفت‌وگوی_اسکندر_آبادی_و_علی_امینی_نجفی

دیده‌ای که مردم با دیدن شخصی می‌گویند از چشمش پدرسوختگی می‌بارد؟ نابینایان همین را با صدا تجربه می‌کنند.


عنوان #از_چشم_نابینایان
نویسندگان #دنی_دیدرو #گرت_هوفمان #آندره_ژید
ترجمهٔ #اسکندر_آبادی
#نشر_ماهی
ص۲۷۹

@baamanbekhaan
Forwarded from Azadeh
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍📚📚📚

کتاب #از_چشم_نابینایان به قلم #دنی_دیدرو، #گرت_هوفمان و #آندره_ژید و ترجمهٔ #اسکندر_آبادی که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده می‌توانید نظر شخصی من و حدود ۲۵ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید.
@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب📚

حالت دعای مسیحی-چشم‌های بسته، سرِ به‌زیرگرفته-به درد مراقبه نمی‌خورد. این حالت بدن وضعیت روحی بسته و نوکرصفتانه‌ای را می‌طلبد و مانع جسارت روحی می‌شود. در چنین حالتی بعید نیست خدا به سروقتتان بیاید، گردنتان را بشکند و نشان خود را به‌گونه‌ای مصیبت‌بار برای مدتی طولانی به جا بگذارد. برای مراقبه حالتی آزاد-اما نه مبارزه‌جویانه-مناسب است، و نه کرنش و خاکساری. مواظب باشید. کمی زیاده‌روی، و آن‌وقت است که مستفیض شوید و به بد روزی بیفتید.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۱۴
#از_متن_کتاب 📚

خواهر در حال تزیین درخت کریسمس برای برادرهایشان تعریف کرد که هنگام ظهر به اتاقک چوبی سری زده تا کارگر مزدور را که مشغول خرد کردن هیزم بوده است برای خوردن ناهار صدا بزند. کارگر از او‌ می‌پرسد: ناهار چی است؟ و او در جواب می‌گوید: ناهار آن چیزی است که روی میز می‌گذارند. بعد کارگر که عصبانی شده بوده است، تبر را به‌طرف دختر پرتاب می‌کند و تبر کنار پای دختر، که با گیس‌های بلند و بافته پا به فرار گذاشته بوده است، چند متر روی برف سُر می‌خورد.


#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۴

@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚

در یک روز داغ تابستان، ماکسیمیلیان در پی دعوا با اگون، پسرعموی هم‌سن‌وسالش، خواست زیر درخت گلابی به صورت او تف کند. ولی پسرعمو در آخرین لحظه خودش را پس کشید و تف ماکسیمیلیان به هدف نخورد. بعد اگون گفت: حالا تو به خدا تف کردی. پس به‌زودی می‌میری. بله، تو‌ به خدا تف کردی. زنبورها وزوزکنان در هوا می‌چرخیدند. هوا پر بود از بوی گلابی سرخ و زردِ لهیده‌ی افتاده بر زمین. ماکسیمیلیان یکی از گلابی‌های شل و ول را از زمین برداشت و آن را با تمام زنبورهایی که به داخل آن میوهٔ شیرین نفوذ کرده بودند، به‌طرف پسرعموی پابه‌فرارگذاشته‌اش پرت کرد و داد زد: من که به خدا تف نکردم، نه، اصلاً به خدا تف نکردم. من به این زودی‌ها که تو فکر می‌کنی نمی‌میرم.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۵

@baamanbekhaan