با من بخوان📚
179 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#برشی_از_متن_كتاب 📖

با اینکه مذهبی نیستم اما می‌دانم که بعد از آن تا آخرِ کار مشغول چانه‌زدن و معامله‌کردن با خدا می‌شدم: خدایا، اگر وجود داری، به جای او مرا بکش، خدایا هر کاری بخواهی می‌کنم، فقط نگذار بلایی سرش بیاید. خدایا کاری کن من قبل از او کشته شوم، خدایا، خدایا، خدایا...


#بالکان_‌اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۴۹


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

اون‌قدر زدنش تا مُرد. بعد هم انداختنش توی دانوب.
-فرمانده‌هاتون از این موضوع خبر داشتن؟
-آره، می‌دونستن.
-نمی‌تونستن کاری بکنن؟
-کار زیادی از دست کسی برنمیاد. وقتی یکی میاد می‌گه مامان و بابات رو کشته، حتی اگه فرمانده کل قوا هم بیاد و بگه که نباید این مرد رو بکشی، فایده نداره. قضیهٔ انتقامه.
-و این بدترین چیزی بود که اتفاق افتاد؟
-بدترین چیز وقتی بود که خودم برای اولین بار یه نفر رو‌ کشتم.

#بالکان_اکسپرس
#اسلاونکا_دراکولیچ
#سونا_انزابی‌نژاد
#نشر_گمان
ص۱۶۰،۱۶۱


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

اگر رازم را مسکوت نگه دارم، آن راز زندانی من است؛ اگر بگذارم از دهانم خارج شو‌د، این منم که زندانی آنم. بار درخت سکوت، میوه‌ی آرامش است.


#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب
#نشر_قطره
ص۲۹۹

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

«هیچ گل سرخی بی خار نیست. ولی خارهای بی گل فراوانند.»

#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپيده_حبيب
#نشر_قطره
ص۳۵۸

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

در درون ما و همهٔ طبیعت، یک نیروی حیاتی اصلی بی‌امان و سیری‌ناپذیر وجود دارد که شوپنهاور «اراده» نامید. نوشت: «به‌ هر کجای زندگی که می‌نگریم، تکاپویی می‌بینیم که نماد جان و “در ذات خویش” همه‌چیز است.»
رنج چیست؟ «ممانعت از این تکاپو به‌وسیلهٔ مانعی که بین اراده و هدفش قرار گیرد.»
شادی و سعادت چیست؟ «دستیابی به هدف.»



#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپيده_حبيب
#نشر_قطره
ص۳۶۲

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

دیشب مطلب جالبی خوندم، عبارتی از خاطرات ناباکوف که زندگی رو جرقه‌ای میان دو گودال تاریک همسان توصیف کرده بود، تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از مرگ. و چقدر عجیبه که ما برای دومی این‌قدر نگرانیم و به اولی این‌قدر بی‌توجه.


#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب
#نشر_قطره
ص۳۸۰

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

زندگی را می‌توان به تکه پارچه‌ای گلدوزی‌شده تشبیه کرد. هر کس در نیمه‌ی نخست عمر، به تماشای رویه‌ی آن می‌نشیند و در نیمه‌ی دوم، پشت آن را می‌نگرد. پشتش چندان زیبا نیست ولی آموزنده‌تر است، زیرا بیننده را قادر می‌سازد ببیند که چگونه رشته‌های نخ به هم پیوسته‌اند.



#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب
#نشر_قطره
ص۳۸۵

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

فیلیپ گفت «یکی از فرمول‌های شوپنهاور که خیلی به من کمک کرد، این بود که شادی نسبی از سه منبع سرچشمه می‌گیره: آنچه هستی، آنچه داری و آنچه در چشم مردم جلوه می‌کنی. اون اصرار داره که ما باید فقط بر اولی تمرکز کنیم و بر دومی و سومی - بر داشته‌ها و بر وجهه‌مان - سرمایه‌گذاری نکنیم چون کنترلی بر اون دو تا نداریم؛ چون از ما گرفته می‌شن - درست مثل پیری گریزناپذیر که داره زیبایی تو رو ازت می‌گیره. در واقع، شوپنهاور گفته “داشتن” معکوس می‌شه: آنچه داریم، اغلب صاحبمان می‌شود.»



#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب
#نشر_قطره
ص۴۱۸

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

درست زندگی کن و ایمان داشته باش که نیکی از تو به دیگران جاری خواهد شد حتی اگر خود از آن نیکی‌ها آگاه نباشی.


#درمان_شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب
#نشر_قطره
ص۳۸۷

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

بالای دروازه‌ی اینجا نوشته‌اند: «ای که وارد می‌شوی؛ همه‌ی امیدهایت را پشت سر بگذار.» فکر کن این خودش چقدر به درد می‌خورد. چون مگر امید چیست؟ یک نوع مسئولیت اخلاقی. اینجا امیدی نیست درنتیجه وظیفه‌ای هم نیست. کاری هم نیست. چیزی از دعا به دست نمی‌آید؛ چیزی هم از کردنِ کاری که دوست داری از دستت نمی‌رود. جهنم؛ به‌طور خلاصه جایی است که دوست کاری نداری بکنی جز آنچه سرگرمت کند.


#دون‌_ژوان_در_جهنم
#جرج_برنارد_شاو
ترجمهٔ #ابراهیم_گلستان
#نشر_بازتاب_‌نگار
ص۲۶
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

آنا: من می‌خواهم الآن بروم به بهشت.
مجسمه: بچه‌جان، اول یک کلمه نصیحت از من بشنو. بگذار این مثالی را که دوست من ابلیس زد برایت کامل کنم. در هر کدام از این کنسرت‌ها در انگلستان تو ردیف‌پشتِ‌ردیف آدم می‌بینی که آنجا نشسته‌اند نه چون‌که واقعاً موسیقی کلاسیک را دوست دارند، بلکه چون فکر می‌کنند رسم است که دوست بدارند. در بهشت هم همین وضع است. یک عده آنجا در جبروت نشسته‌اند نه چون‌که خوش‌اند، بلکه چون فکر می‌کنند موقعیت و مقام آنها جوری است که باید در بهشت باشند. خلاصه دختر جان، اگر بی‌آنکه طبیعت تو باب بهشت باشد به بهشت بروی، آنجا بهت خوش نمی‌گذرد.

#دون‌_ژوان_در_جهنم
#جرج_برنارد_شاو
ترجمهٔ #ابراهیم_گلستان
#نشر_بازتاب_‌نگار
ص۳۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

آدم عاشق این است که خودش را خشن و بد بداند. اما آدم نه خشن است و نه بد. کم‌دل است. به او بگو ظالم، جانی، دزد، قالتاق، تا برایت غش کند و دوستت بدارد و فخر بفروشد به اینکه در رگ‌هایش خون گردن‌کلفت‌ها و چپاولچی‌های تاریخ روان است. به او بگو دروغگو، دزد، حداکثر از دستت به‌عنوان توهین به دادگاه شکایت می‌کند. اما به او بگو ترسو، و آن وقت از خشم دیوانه می شود و برای اینکه این حقیقت گزنده را بپوشاند حتی به مرگ حاضر می‌شود.

#دون‌_ژوان_در_جهنم
#جورج_برناردشاو
ترجمهٔ #ابراهیم_گلستان
#نشر_بازتاب_‌نگار
ص ۴۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📚

آدم عالی‌ترین معجزه‌ی بغرنجی است که زندگی تاکنون به آن رسیده، پرشورترین چیز زنده‌ای است که وجود دارد؛ باشعورترینِ همه‌ی موجودات است-و با این‌همه مغزش چقدر بیچاره است. آدم حماقتی است که از شناختن واقعیات زحمت و فقر، شوم و شقی شده است، خیال‌بافی است که گرسنگی‌ کشیدن برایشان آسان‌تر است تا روبه‌رو شدن به این واقعیات، و اوهام را روی اوهام می‌ریزد تا واقعیات را بپوشاند، و آن‌وقت اسم خود را ذکاوت و نبوغ می‌گذارد و هرکدام از این دو جنبه‌اش دیگری را متهم به عیبی می‌کند که خودش دارد. حماقتش به تصورش لقب دیوانگی می‌دهد و تصورش بر حماقتش اسم نادانی می‌گذارد. درحالی‌که، افسوس، همه‌ی معلومات پیش حماقت جمع شده است و همه‌ی هوش و ذکاوت‌ها پیش قوه‌ی تصور.

#دون_‌ژوان_در_جهنم
#جورج_برناردشاو
ترجمهٔ #ابراهیم_گلستان
#نشر_بازتاب_‌نگار
ص۳۸
@baamanbekhaan