مترسک: صندوق چهار!
توی صندوقت چه خبره دوست عزیز؟
سیاه*: بهترین خبرها.
مترسک: بگو تا ما هم مثل تو خوشحال و امیدوار و بانشاط بشیم.
سیاه: بله دیگه بله، صدالبته ما الان وضعمون فرق کرده، ما دیگه همونایی نیستیم که بودیم، ما اینایی هستیم که هستیم. یعنی که نه خیال کنین؛ ما الان شرکت داریم، بیطار داریم، هرجا میریم چند نفر ما رو میپان...
مترسک: شما رو میپان؟
سیاه: که مبادا بهمون بد بگذره... بله دیگه علفها خیلی تندتر از اونوقتا رشد میکنن، به لطف الطاف شما درآمدمون سهبرابر شده...
مترسک: باعث افتخار! قبلاً چقدر درآمد داشتی؟
سیاه: هیچی قربان.
مترسک: میبینید؟ قبلاً هیچی نمیگرفته و حالا درست سهبرابرش میگیره. خب دیگه بگو چه احساسی میکنی؟
سیاه: بنده خیلی خوشوقتم که به من و امثال من فرصت داده شده که از انواع فرصتها، در هر فرصتی که پیش بیآد، احساس خوشحالی کنیم!
مترسک: با لبخند به جنگ بدبختی برو!
سیاه: چه بدبختی بزرگی برای بدبختی، که البته برای ما باعث کلی خوشوقتی است.
مترسک: پس راضی هستی!
سیاه: نکنه قدغنه؟
مترسک: شوخی هم که میکنی.
سیاه: درست به اندازهی جیرهمون.
مترسک: ها ها هاه؛ آفرین، آفرین!
*سیاه نماد مردم است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۱،۵۲
@baamanbekhaan
توی صندوقت چه خبره دوست عزیز؟
سیاه*: بهترین خبرها.
مترسک: بگو تا ما هم مثل تو خوشحال و امیدوار و بانشاط بشیم.
سیاه: بله دیگه بله، صدالبته ما الان وضعمون فرق کرده، ما دیگه همونایی نیستیم که بودیم، ما اینایی هستیم که هستیم. یعنی که نه خیال کنین؛ ما الان شرکت داریم، بیطار داریم، هرجا میریم چند نفر ما رو میپان...
مترسک: شما رو میپان؟
سیاه: که مبادا بهمون بد بگذره... بله دیگه علفها خیلی تندتر از اونوقتا رشد میکنن، به لطف الطاف شما درآمدمون سهبرابر شده...
مترسک: باعث افتخار! قبلاً چقدر درآمد داشتی؟
سیاه: هیچی قربان.
مترسک: میبینید؟ قبلاً هیچی نمیگرفته و حالا درست سهبرابرش میگیره. خب دیگه بگو چه احساسی میکنی؟
سیاه: بنده خیلی خوشوقتم که به من و امثال من فرصت داده شده که از انواع فرصتها، در هر فرصتی که پیش بیآد، احساس خوشحالی کنیم!
مترسک: با لبخند به جنگ بدبختی برو!
سیاه: چه بدبختی بزرگی برای بدبختی، که البته برای ما باعث کلی خوشوقتی است.
مترسک: پس راضی هستی!
سیاه: نکنه قدغنه؟
مترسک: شوخی هم که میکنی.
سیاه: درست به اندازهی جیرهمون.
مترسک: ها ها هاه؛ آفرین، آفرین!
*سیاه نماد مردم است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۱،۵۲
@baamanbekhaan
مترسک: صندوق سه!
[سبز بیرون میآید.]
مترسک: شما هنوز هستید؟
سبز*: آه آه، مرهون عواطفم... کدام طرفید؟ نور چشمم را زد!
مترسک: چند وقته بیرون نیومدید؟
سبز: درون کجاست و بیرون کجا؟ خبر از من و ما نیست! میدانید، ما دانشمندان به سکوت و انزوا علاقه داریم.
مترسک: شما متولی خوبی هستید!
سبز: لوح و قلم! از طرفی مگه مشاغل متعدد اجازهی عرض ارادت میده؟ بنده الان در تمام زمینههای علمی، قضائی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، طبی ، دینی و بسیاری علوم کشفنشده صاحب کرسی هستم. تألیفات متعدد، پیروان بیشمار، دیگه فرصتی نمیمونه.
مترسک: آخرین کار شما؟
سبز: تاریخ باد مینویسم.
مترسک: پس شاید مایل باشید مدتی بیرون از صندوق زندگی کنید. مایل نیستید؟
سبز: بیرون از... آه، مگه زندگی بیرون از صندوق هم هست؟ بیرون از صندوق، در دنیای غریب بیپایان، گمگشته و سرگردان، چه باید بکنم؟ نه نه، این بدخواهی دشمنان است. مرا معاف کنید!
*سبز نماد مذهبیون است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۲،۵۳
@baamanbekhaan
[سبز بیرون میآید.]
مترسک: شما هنوز هستید؟
سبز*: آه آه، مرهون عواطفم... کدام طرفید؟ نور چشمم را زد!
مترسک: چند وقته بیرون نیومدید؟
سبز: درون کجاست و بیرون کجا؟ خبر از من و ما نیست! میدانید، ما دانشمندان به سکوت و انزوا علاقه داریم.
مترسک: شما متولی خوبی هستید!
سبز: لوح و قلم! از طرفی مگه مشاغل متعدد اجازهی عرض ارادت میده؟ بنده الان در تمام زمینههای علمی، قضائی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، طبی ، دینی و بسیاری علوم کشفنشده صاحب کرسی هستم. تألیفات متعدد، پیروان بیشمار، دیگه فرصتی نمیمونه.
مترسک: آخرین کار شما؟
سبز: تاریخ باد مینویسم.
مترسک: پس شاید مایل باشید مدتی بیرون از صندوق زندگی کنید. مایل نیستید؟
سبز: بیرون از... آه، مگه زندگی بیرون از صندوق هم هست؟ بیرون از صندوق، در دنیای غریب بیپایان، گمگشته و سرگردان، چه باید بکنم؟ نه نه، این بدخواهی دشمنان است. مرا معاف کنید!
*سبز نماد مذهبیون است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۲،۵۳
@baamanbekhaan
مترسک: خوبه، خوبه؛ همه راضی هستند. راستی یکی موند.
سرخ*: وضع بازار بسیار خوب است. همهچیز رو به ترقی است. پیشرفت میبارد. سفته و چک اعتبار خاصی پیدا کردهاند؛ اعتبارشان حتی از اعتبار خود آدمی بیشتر است. اقساط و وامهای طویلالمدت این عصر طلائی را بیشازپیش درخشان کرده. بازار قالی عین بازار مویز است. ما خوشحالیم؛ چون سر و شکل سواریها هر سال عوض میشود؛ یعنی درست وقتی که آدمی از قبل سیر شده...
مترسک: شکایتی ندارید؟
سرخ: نه قربان،
مترسک: ندارید؟ اینکه نمیشه.
سرخ: جسارت نمیکنم قربان.
مترسک: ولی بالاخره لازمه یه نفر شکایتی داشته باشه.
سرخ: ندارم قربان.
مترسک: به شما امر میکنم شکایتی بکنید.
سرخ: چشم قربان. الان قربان. بذارین فکر کنم قربان؛ ها... صافکاری خیابانها!
مترسک: حرفشم نزنید. اون تقدیر الهی است؛ کاریش نمیشه کرد.
سرخ: همینطوره قربان. درسته قربان. عجب کورباطنم من که داشتم میافتادم توی دستانداز!
*سرخ نماد قشر مرفه است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۳
@baamanbekhaan
سرخ*: وضع بازار بسیار خوب است. همهچیز رو به ترقی است. پیشرفت میبارد. سفته و چک اعتبار خاصی پیدا کردهاند؛ اعتبارشان حتی از اعتبار خود آدمی بیشتر است. اقساط و وامهای طویلالمدت این عصر طلائی را بیشازپیش درخشان کرده. بازار قالی عین بازار مویز است. ما خوشحالیم؛ چون سر و شکل سواریها هر سال عوض میشود؛ یعنی درست وقتی که آدمی از قبل سیر شده...
مترسک: شکایتی ندارید؟
سرخ: نه قربان،
مترسک: ندارید؟ اینکه نمیشه.
سرخ: جسارت نمیکنم قربان.
مترسک: ولی بالاخره لازمه یه نفر شکایتی داشته باشه.
سرخ: ندارم قربان.
مترسک: به شما امر میکنم شکایتی بکنید.
سرخ: چشم قربان. الان قربان. بذارین فکر کنم قربان؛ ها... صافکاری خیابانها!
مترسک: حرفشم نزنید. اون تقدیر الهی است؛ کاریش نمیشه کرد.
سرخ: همینطوره قربان. درسته قربان. عجب کورباطنم من که داشتم میافتادم توی دستانداز!
*سرخ نماد قشر مرفه است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۳
@baamanbekhaan
مترسک: اونا به صندوقهاشون عادت کرده بودن، و حالا حتی میشه گفت که علاقهمند شدهن. دلیلش هم اینه که سالها بیرون نیومدهن. شایدم دیگه یادشون رفته که میشه بیرون اومد. بنابراین حالا دیگه میتونم یه خواب راحت بکنم. شیپورزن... های... شیپور خواب مرا بزن!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۴
@baamanbekhaan
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۴
@baamanbekhaan
زرد: من از صندوقم بیزارم.
سبز: چرا آقا، مگر آنجا چه خبر است؟
زرد: فقط خفقان!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۶
@baamanbekhaan
سبز: چرا آقا، مگر آنجا چه خبر است؟
زرد: فقط خفقان!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۶
@baamanbekhaan
سرخ: منو بگو خیال میکردم تنها هستم.
سبز: آدمی با جهل خود تنهاست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰
@baamanbekhaan
سبز: آدمی با جهل خود تنهاست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰
@baamanbekhaan
سبز: ما بیرون آمدیم چون دیگه طاقت صندوقهامونو نداشتیم. همین.
زرد: این کافی نیست. بعدش.
سبز: نمیفهمم.
زرد: ما باید دلیل قانعکنندهای برای حضورمون در اینجا پیدا کنیم.
سرخ: خوب التفات کردین؟ دلیل قانعکنندهای!
زرد: منطقیه که ما خواسته باشیم کاری بکنیم.
سرخ: چطوری میشه بیکار ایستاد؟
سبز: کمکم دارم به این موضوع علاقهمند میشم.
زرد: اصلاً همین کافی نیست؟
سرخ: چی؟
زرد: همینکه فهمیدیم میشه کاری کرد.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰،۶۱
@baamanbekhaan
زرد: این کافی نیست. بعدش.
سبز: نمیفهمم.
زرد: ما باید دلیل قانعکنندهای برای حضورمون در اینجا پیدا کنیم.
سرخ: خوب التفات کردین؟ دلیل قانعکنندهای!
زرد: منطقیه که ما خواسته باشیم کاری بکنیم.
سرخ: چطوری میشه بیکار ایستاد؟
سبز: کمکم دارم به این موضوع علاقهمند میشم.
زرد: اصلاً همین کافی نیست؟
سرخ: چی؟
زرد: همینکه فهمیدیم میشه کاری کرد.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰،۶۱
@baamanbekhaan
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
زرد: با فکر هرجور برگشتنی مخالفم.
سبز: بااین وجود میشه صندوقها را دوباره ساخت.
سرخ: میشه، ولی دیگه اون اولی نیست. ایندفعه تنگتره، خفهتر، شاید یه قفل دهمنی هم به درش!
سبز: حق با شماست. بیفایدهست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۵
@baamanbekhaan
سبز: بااین وجود میشه صندوقها را دوباره ساخت.
سرخ: میشه، ولی دیگه اون اولی نیست. ایندفعه تنگتره، خفهتر، شاید یه قفل دهمنی هم به درش!
سبز: حق با شماست. بیفایدهست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۵
@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📖
سبز: بهنظر شما ما قبلاً همدیگر رو دیده بودیم؟
زرد: نمیدونم.
سبز: ولی بعید نیست.
زرد: پس یعنی ما اینقدر عوض شدیم؟ اینقدر که اصلاً همدیگر رو نشناسیم؟
سرخ: چی باعث شده که ما اینقدر عوض بشیم؟
سیاه: این صندوقا.
زرد: این صندوقا که به ما تحمیل شده.
سیاه: باید همهشو بشکنیم.
سرخ: آره، باید کاری بکنیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۶
@baamanbekhaan
سبز: بهنظر شما ما قبلاً همدیگر رو دیده بودیم؟
زرد: نمیدونم.
سبز: ولی بعید نیست.
زرد: پس یعنی ما اینقدر عوض شدیم؟ اینقدر که اصلاً همدیگر رو نشناسیم؟
سرخ: چی باعث شده که ما اینقدر عوض بشیم؟
سیاه: این صندوقا.
زرد: این صندوقا که به ما تحمیل شده.
سیاه: باید همهشو بشکنیم.
سرخ: آره، باید کاری بکنیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۶
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#گزیدهی_منتخب📖
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎