Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دوستان و همراهان کانال
هر خبری از ایذه و قیام آن قهرمانان داشتید برایم ارسال کنید با افتخار پوشش میدم، این کانال صدای شماست❤️ 🫰
هر خبری از ایذه و قیام آن قهرمانان داشتید برایم ارسال کنید با افتخار پوشش میدم، این کانال صدای شماست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من #دالیا_اندام هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۲. فقط ۱۴ سالم بود، متولد ۳۰ فروردین ماه ۱۳۸۸. فرزند حیدر و اهل و ساکن سنندج در استان کردستان بودم. یه خواهر بزرگتر داشتم، پدر و مادرم نتونستن دیگه بچه دار بشن تا وقتی خواهرم ۱۷ سالش بود بعد از کلی دوا و دکتر مادرم منو باردار شد تا خواهرم تنها نباشه، وقتی به دنیا اومدم شب و روز تو بغل خواهرم بودم، شدم تمام زندگی اون و پدر و مادرم…
در دوران نوجوانی عاشق ورزش بوکس شدم، پیشرفت زیادی داشتم و تو مسابقات هم شرکت میکردم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱، وقتی مردم مبارز سنندج به خیابونا رفتن تا اعتراضشونو فریاد بزنن منم بهشون پیوستم. روز ۲۶ آبان وقتی تو تظاهرات پل قشلاق شرکت کردم، نیروهای سرکوبگر بهمون حمله ور شدن و تیراندازی کردن. ناگهان تو ورودی پل، من هدف تیراندازی یکی از مزدورا قرار گرفتم و ۲۵ ساچمه از کمر به پایین بهم شلیک شد، با وجود دردی که داشتم از دست مامورا فرار کردم و کنار آب سد قشلاق قایم شدم، ولی متاسفانه اون شب شناسایی شده بودم.
وقتی مدرسه رفتم بهم گفتن اخراج شدی! مزدورا ازم خواستن که خودمو معرفی کنم ولی خانوادم نذاشتن اینکارو بکنم.
حالم که بهتر شد باز شروع کردم به شرکت تو تظاهرات، شعارنویسی هم میرفتم، تا اینکه یه روز تو خیابون شریف آباد تو تظاهرات مزدورا از پشت با باتوم به سرم ضربه زدن، خونه که رفتم اول به مادرم چیزی نگفتم ولی سردرد داشتم، سرم ورم کرده بود، وقتی مادرم دید منو سریع برد دکتر، درد سرم زیادتر شده بود، آخه ضربه محکمی خورده بود. دکتر برای مدتی بهم داروی آرام بخش داد ولی بهتر نشدم، بیمارستان بستریم کردن، با اونهمه شور و شوق زندگی و انرژی که همیشه داشتم دکتر گفت افسردگی دارم و باید بیشتر بمونم تو بیمارستان تا بهتر بشم. نمیدونم چه داروهایی بهم میدادن ولی دیگه حتی زبونم توان حرف زدن نداشت. یکسال توی این وضعیت بودم.
بعدش دایم از شماره های نامشخص بهم زنگ میزدن و تهدیدم میکردن که باید خودمو معرفی کنم. وحشت کرده بودم، هیچ جا تنها نمیرفتم. حسابی گوشه گیر شده بودم و دایم به خانوادم میگفتم اینا آخرش منو میگیرن و میکشن…
اوایل آذر با ترسی که تو وجودم رخنه کرده بود و نگران جونم بودم، چند تا عکس با لباس کُردی گرفتم و به مادرم گفتم مامان وقتی مُردم یکی از این عکسا رو بذارین رو سنگ مزارم…اون خیلی ناراحت شد و دعوام کرد که این چه حرفیه میزنی، ولی من به خاطر شرایطی که مزدورای رژیم برام درست کرده بودن کاملا جدی گفتم…
تا اینکه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ مادرم سر کار بود و ظهر برگشت خونه و اومد تو اتاقم ببینه بیدار شدم یانه چون قرصهایی که بهم داده بودن خواب آور بود، ولی با جسم بیجون من روبرو شد، من با روسری حلق آویز شده بودم…
خانوادم به م ر گم مشکوک بودن، اونا هیچوقت نفهمیدن که من بر اثر فشار روانی رژیم جنایتکار خودکشی کردم یا کسی منو کشته بود…
پیکر بیجون من در قطعه ۱۲ (قطعه شهیدان) در آرامستان بهشت محمدی سنندج مظلومانه به خاک سپرده شد…
قبل از کشته شدنم توی یکی از استوریهای اینستاگرامم نوشته بودم: «حالا هی بشینین پشت سرم حرف بزنین! به جایی میرسم که بشینین واسم دست بزنین»
هموطن، من با وجود سن کمی که داشتم در مقابل ظلم رژیم جنایتکار ساکت نموندم، تو خیابون کشته نشدم ولی دین خودمو همه جوره ادا کردم و در راه آزادی جون دادم. نذار خونم به هدر بره، تو هم برای آزادی بجنگ و روزی که به دستش آوردی به یاد منم باش و جای منم شادی کن، اون روز دور نیست…💔
#علیه_فراموشی
در دوران نوجوانی عاشق ورزش بوکس شدم، پیشرفت زیادی داشتم و تو مسابقات هم شرکت میکردم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱، وقتی مردم مبارز سنندج به خیابونا رفتن تا اعتراضشونو فریاد بزنن منم بهشون پیوستم. روز ۲۶ آبان وقتی تو تظاهرات پل قشلاق شرکت کردم، نیروهای سرکوبگر بهمون حمله ور شدن و تیراندازی کردن. ناگهان تو ورودی پل، من هدف تیراندازی یکی از مزدورا قرار گرفتم و ۲۵ ساچمه از کمر به پایین بهم شلیک شد، با وجود دردی که داشتم از دست مامورا فرار کردم و کنار آب سد قشلاق قایم شدم، ولی متاسفانه اون شب شناسایی شده بودم.
وقتی مدرسه رفتم بهم گفتن اخراج شدی! مزدورا ازم خواستن که خودمو معرفی کنم ولی خانوادم نذاشتن اینکارو بکنم.
حالم که بهتر شد باز شروع کردم به شرکت تو تظاهرات، شعارنویسی هم میرفتم، تا اینکه یه روز تو خیابون شریف آباد تو تظاهرات مزدورا از پشت با باتوم به سرم ضربه زدن، خونه که رفتم اول به مادرم چیزی نگفتم ولی سردرد داشتم، سرم ورم کرده بود، وقتی مادرم دید منو سریع برد دکتر، درد سرم زیادتر شده بود، آخه ضربه محکمی خورده بود. دکتر برای مدتی بهم داروی آرام بخش داد ولی بهتر نشدم، بیمارستان بستریم کردن، با اونهمه شور و شوق زندگی و انرژی که همیشه داشتم دکتر گفت افسردگی دارم و باید بیشتر بمونم تو بیمارستان تا بهتر بشم. نمیدونم چه داروهایی بهم میدادن ولی دیگه حتی زبونم توان حرف زدن نداشت. یکسال توی این وضعیت بودم.
بعدش دایم از شماره های نامشخص بهم زنگ میزدن و تهدیدم میکردن که باید خودمو معرفی کنم. وحشت کرده بودم، هیچ جا تنها نمیرفتم. حسابی گوشه گیر شده بودم و دایم به خانوادم میگفتم اینا آخرش منو میگیرن و میکشن…
اوایل آذر با ترسی که تو وجودم رخنه کرده بود و نگران جونم بودم، چند تا عکس با لباس کُردی گرفتم و به مادرم گفتم مامان وقتی مُردم یکی از این عکسا رو بذارین رو سنگ مزارم…اون خیلی ناراحت شد و دعوام کرد که این چه حرفیه میزنی، ولی من به خاطر شرایطی که مزدورای رژیم برام درست کرده بودن کاملا جدی گفتم…
تا اینکه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ مادرم سر کار بود و ظهر برگشت خونه و اومد تو اتاقم ببینه بیدار شدم یانه چون قرصهایی که بهم داده بودن خواب آور بود، ولی با جسم بیجون من روبرو شد، من با روسری حلق آویز شده بودم…
خانوادم به م ر گم مشکوک بودن، اونا هیچوقت نفهمیدن که من بر اثر فشار روانی رژیم جنایتکار خودکشی کردم یا کسی منو کشته بود…
پیکر بیجون من در قطعه ۱۲ (قطعه شهیدان) در آرامستان بهشت محمدی سنندج مظلومانه به خاک سپرده شد…
قبل از کشته شدنم توی یکی از استوریهای اینستاگرامم نوشته بودم: «حالا هی بشینین پشت سرم حرف بزنین! به جایی میرسم که بشینین واسم دست بزنین»
هموطن، من با وجود سن کمی که داشتم در مقابل ظلم رژیم جنایتکار ساکت نموندم، تو خیابون کشته نشدم ولی دین خودمو همه جوره ادا کردم و در راه آزادی جون دادم. نذار خونم به هدر بره، تو هم برای آزادی بجنگ و روزی که به دستش آوردی به یاد منم باش و جای منم شادی کن، اون روز دور نیست…
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انتقال ناگهانی مهران قره باغی به محل نامعلوم
زندانی سیاسی مهران قره باغی به طور ناگهانی احضار و از بند ۵ زندان شیبان به محل نامعلوم منتقل شد.
کانون حقوق بشر ایران – بر اساس گزارشهای رسیده، صبح امروز ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، زندانی سیاسی مهران قره باغی در حالی که وضعیت جسمی وخیمی داشت و بیمار بود، از بند ۵ شیبان اهواز احضار و به محل نامعلومی منتقل شد. بر اساس همین گزارش این انتقال به دستور اطلاعات انجام شده است.
خانواده و نزدیکان این زندانی از انتقال او پس از انتقال وی نگران سلامتی و جان او هستند.
زندانی سیاسی مهران قره باغی به طور ناگهانی احضار و از بند ۵ زندان شیبان به محل نامعلوم منتقل شد.
کانون حقوق بشر ایران – بر اساس گزارشهای رسیده، صبح امروز ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، زندانی سیاسی مهران قره باغی در حالی که وضعیت جسمی وخیمی داشت و بیمار بود، از بند ۵ شیبان اهواز احضار و به محل نامعلومی منتقل شد. بر اساس همین گزارش این انتقال به دستور اطلاعات انجام شده است.
خانواده و نزدیکان این زندانی از انتقال او پس از انتقال وی نگران سلامتی و جان او هستند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر خانم بنده بخاطر کهولت سن توان هیچ کاری ندارد چرا هنوز باید عضو مجمع تشخیص #مصلحت_نظام باشد؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در میان هیاهوی مترو تهران، صدای دختران ایران طنینانداز است؛ صدایی که نه سرکوب میشناسد، نه سکوت. آنها نه تنها برای خود، بلکه برای تمام زنانی که قرنها زیر سایهی سانسور و تبعیض زیستهاند، میخوانند. این نسل، صدایش را به ابزاری برای مبارزه تبدیل کرده است؛ مبارزهای که با هیچ دیواری خاموش نمیشود و با هیچ فشاری متوقف نخواهد شد.
حکومت جمهوری اسلامی از این صدا در هراس است؛ صدایی که در خیابانها، در متروها، و حتی در فضای مجازی به گوش میرسد. سانسور، سرکوب، بستن صفحات و تهدید، هرچند فشار را بیشتر کرده، اما عزم این دختران را قویتر ساخته است.
آنان ایستادهاند، میخوانند، و پیام خود را به گوش جهان میرسانند: ما حق انتخاب داریم، ما حق زندگی داریم، و هیچ قدرتی نمیتواند این حقیقت را از ما بگیرد.❤️ 🤝
حکومت جمهوری اسلامی از این صدا در هراس است؛ صدایی که در خیابانها، در متروها، و حتی در فضای مجازی به گوش میرسد. سانسور، سرکوب، بستن صفحات و تهدید، هرچند فشار را بیشتر کرده، اما عزم این دختران را قویتر ساخته است.
آنان ایستادهاند، میخوانند، و پیام خود را به گوش جهان میرسانند: ما حق انتخاب داریم، ما حق زندگی داریم، و هیچ قدرتی نمیتواند این حقیقت را از ما بگیرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مجله آزادی|خبرفوری pinned «https://t.me/boost/AzadiMagazine دوستان و همراهان کانال که پرمیوم هستند برای ارتقاء کانال و گرفتن امتیاز استوری برای کانال، خواهشمندم که دکمه Boost را بزنید و در مرحله بعدی کانال را تایید کنید. کانال نیازمند حمایت شماست🙏 ❤️ »
مجله آزادی|خبرفوری
پوتین با پیشنهاد آتش بس ۳۰ روزه در جنگ #اوکراین موافقت کرد مشروط بر اینکه به #اوکراین کمک نظامی ارائه نشود، اوکراین در این مدت تجدید قوا نکند و این آتش بس به طور دائم بر قرار شود!
پوتین بر شروط قبلی #روسیه نیز تاکید کرد و گفت باید برای پایان جنگ به ریشه این جنگ پرداخت و آن را حل و فصل کرد.
پوتین از تجربه سوریه (آتش بس موقت در ادلب) درس گرفته و نمی خواهد آتش بس موقت باشد.
پ.ن: پوتین آتش بس با شروط خودش را پذیرفته !
پوتین بر شروط قبلی #روسیه نیز تاکید کرد و گفت باید برای پایان جنگ به ریشه این جنگ پرداخت و آن را حل و فصل کرد.
پوتین از تجربه سوریه (آتش بس موقت در ادلب) درس گرفته و نمی خواهد آتش بس موقت باشد.
پ.ن: پوتین آتش بس با شروط خودش را پذیرفته !
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گردنش شپش داره ؟؟؟😏
ابوالفضل بازرگان، کارشناس حکومتی:
ما در سوریه سوخت دادیم، مگر آمریکا در اوکراین سوخت نداد؟/ باید بمب اتم بسازیم تا بتوانیم از آمریکا امتیاز بگیریم!
اگر بمب اتم داشتیم، کمتر تحریم میشدیم/ کره شمالی را ببینید، کره 1200 تحریم شده، در حالی که ما نزدیک به 6 هزار تحریم داریم/ کره شمالی با 30 بمب اتم در مقابل آمریکایی که 7 هزار بمب اتم دارد بازدارندگی کامل ایجاد کرده است.
ابوالفضل بازرگان، کارشناس حکومتی:
ما در سوریه سوخت دادیم، مگر آمریکا در اوکراین سوخت نداد؟/ باید بمب اتم بسازیم تا بتوانیم از آمریکا امتیاز بگیریم!
اگر بمب اتم داشتیم، کمتر تحریم میشدیم/ کره شمالی را ببینید، کره 1200 تحریم شده، در حالی که ما نزدیک به 6 هزار تحریم داریم/ کره شمالی با 30 بمب اتم در مقابل آمریکایی که 7 هزار بمب اتم دارد بازدارندگی کامل ایجاد کرده است.
به نظر میرسد تقریباً دیگر هیچ بخشی از کشور از فساد سیستماتیک در امان نیست!
همه میدانیم که محوطه فرودگاهها بهطور کامل حفاظتشده است و حتی پرواز پرندگان در آن تحت نظارت قرار دارد.
با این حال، اینکه از داخل یک فرودگاه تا ساحل دریا خط لولهای برای انتقال سوخت قاچاق ایجاد کنند، بیش از آنکه شگفتآور باشد، ترسناک است./ حسین سلاح ورزی
✍: امنیت فرودگاهها در اختیار سپاه می باشد و هر بچه ای می فهمد اینکار بدون هماهنگی برادران قاچاقچی انجام نشده است
منشا فساد بیت رهبری و نهادهای وابسته به آن است...
همه میدانیم که محوطه فرودگاهها بهطور کامل حفاظتشده است و حتی پرواز پرندگان در آن تحت نظارت قرار دارد.
با این حال، اینکه از داخل یک فرودگاه تا ساحل دریا خط لولهای برای انتقال سوخت قاچاق ایجاد کنند، بیش از آنکه شگفتآور باشد، ترسناک است./ حسین سلاح ورزی
✍: امنیت فرودگاهها در اختیار سپاه می باشد و هر بچه ای می فهمد اینکار بدون هماهنگی برادران قاچاقچی انجام نشده است
منشا فساد بیت رهبری و نهادهای وابسته به آن است...
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا: ترامپ هرگز اجازه ایجاد پایگاهی برای ایران در دو آمریکای شمالی و جنوبی را نخواهد داد. ترامپ خواهان صلح و نه آغاز جنگهای جدید است. ترامپ هرگز اجازه دستیابی ایران به سلاح هستهای را نخواهد داد.