Forwarded from Fareh Iran TV فَره ایران
Fareh Iran TV فَره ایران
Photo
کتاب قانون پاسخگویی (۲۰۱۳) کاترین کلارک سناریوهای یکسانی را در مشاوره سیاست خارجی بررسی کرده و به مواردی مانند پژوهش مولر در سال ۲۰۱۸ درباره پل مانافورت اشاره میکند، جایی که لابیگری بدون افشا برای نهادهای خارجی به اتهامات تحت FARA منجر شد و نشان داد که چگونه چنین تعارضاتی میتوانند “تیره” شوند جنبش های مشروع با تزریق کورباوری خودخواهانه در زمینه حقوق بشر بینالمللی، نوشتجات از بررسی حقوق هاروارد (جلد ۱۳۴، ۲۰۲۱) “پشتیبانی ترکیبی” را در تلاشهای تغییر رژیم نقد میکند و هشدار میدهد که افرادی مانند سعید قاسمینژاد خطر دگرگونیِ “خویشکاری ها” را با بیگانه کردن پایگاههای مردمی دارند، همان گونه که در واکاوی های پس از بهار عرب ،دیده شد که مشاوران مورد پشتیبانی غربی عمر ساختارهای اقتدارگرا را به درازا کشاندند.
کالبد شکافی بن مایه ها، جایگاه سعید قاسمینژاد را به عنوان یک مسئولیت با ریسک بالا بررسی میکنند: نخش او در FDD با گرایشهای آمریکا-خلیج پارس، با کمپین پهلوی در دو سوی گوناگون است و می تواند ژئوپلیتیک دشمن را بر خودگردانی بدون سازش ایران برتری دهد و ارزش جنبش و جان هایی که میخواهد آزاد کند را به خطر اندازد.
پند بی چون و چرای ما در این گردنه تاریخ به سعید قاسمینژاد این است که از پروژه اضطرار و شکوفایی ایران، به عنوان یک راه راست برای برون رفت از ستیز بنیادین بین دو دلبستگی کناره گیری کند. این گام بر آشکاری منش و باور به وفاداری برتری می بخشد و ریسکهای ادراک یا کورباوری راستین که در زمان کنونی انگیزه گسترده تر آزادی ایران را سست کرده و اعتبار او را کاهش میدهد. پروانه دهید که این پند را با جزئیات بیشتر نشان دهیم و آن را با توجه به ستیز در سود و با آوند های پشتیبان از چارچوب های حقوقی و منشی بررسی کنیم.
بررسی ستیز بین دو دلبستگی، تنش اینجا، یک دوگانگی دیرینه از وفاداری های تقسیم شده می باشد:
الف: علاقه FDD: به عنوان همکار ارشد در FDD، آقای قاسمینژاد در سازمانی جاسازی شده است که بر پیشبرد امنیت ملی ایالات متحده و مقابله با تهدیداتی مانند جمهوری اسلامی تمرکز دارد. این نقش به طور ذاتی با اولویتهای سیاست خارجی آمریکا، از جمله اتحاد با کشورهای عربی خلیج فارس که با ادعاهای سرزمینی ایران (مثلاً بر جزایر خلیج فارس) مخالفت میکنند، همسو است. کار FDD-تولید تحلیلهای سیاستی برای دولتها و کنگره ایالات متحده-به بیطرفی در خدمت “ملل آزاد” نیاز دارد، اما میتواند یک گرایش ابزاری داشته باشد که ایران به عنوان یک “نتیجه استراتژیک” در گزارش ها یا توجیهات تامین مالی تلقی شود تا یک مبارزه انسانمحور.
ب: علاقه پروژه شکوفایی ایران: در مقابل، این پروژه آرزوهای مردمی و متمرکز بر خودمختاری ایرانیانی را که به دنبال آزادی تحت پرچم شاهنشاه رضا پهلوی هستند، نمایندگی میکند. این پروژه واقعیت های زیسته زندانیان سیاسی، اقلیتهای دینی، کارگران و زنان را در بر میگیرد و بر جدایی کامل از چارچوب جمهوری اسلامی (مثلاً رد رقیقسازی قانون اساسی ۱۹۰۶) تأکید دارد. اینجا، علاقه وجودی و بومی است-اولویت دادن به تجدید ملی ناب به جای مانورهای ژئوپلیتیکی خارجی.
این دو پاره سازی یک کشش غیر قابل سازش ایجاد میکند: اقداماتی که در یک ظرفیت انجام میشود (مثلاً توصیههای تحت تأثیر FDD در اسنادی مانند کتابچه اضطراری NUFDI-Iran) ممکن است به طور غیرعمدی عناصر رژیم را نگهداری کند یا حامیان پهلوی را حذف کند و به هزینه پاکی پروژه به نفع برنامه گستردهتر FDD خدمت کند. همانطور که در ادبیات حقوقی مانند تعارض منافع در حرفهها (۲۰۰۵) مایکل دیویس و اندرو استارک مورد تحلیل قرار گرفته، چنین “تعارض نقشها” در موقعیتهای مشاورهای “خطرات اخلاقی” را پرورش میدهد که یک علاقه (امنیت همسو با ایالات متحده) به طور subtle غالب میشود و اعتماد به دیگری (خودمختاری ایران) را از بین میبرد. احکام قضایی اخیر مانند ایالات متحده در برابر کریگ (۲۰۱۹) نشان میدهد که نقشهای دوگانه بدون افشا در Advocacy سیاستی میتواند به ادراک نامناسب منجر شود، در حالی که اسکیلینگ در برابر ایالات متحده (۲۰۱۰) تأکید میکند که حتی تعارضات ظاهری وظایف خدمات صادقانه را نقض میکنند.
کالبد شکافی بن مایه ها، جایگاه سعید قاسمینژاد را به عنوان یک مسئولیت با ریسک بالا بررسی میکنند: نخش او در FDD با گرایشهای آمریکا-خلیج پارس، با کمپین پهلوی در دو سوی گوناگون است و می تواند ژئوپلیتیک دشمن را بر خودگردانی بدون سازش ایران برتری دهد و ارزش جنبش و جان هایی که میخواهد آزاد کند را به خطر اندازد.
پند بی چون و چرای ما در این گردنه تاریخ به سعید قاسمینژاد این است که از پروژه اضطرار و شکوفایی ایران، به عنوان یک راه راست برای برون رفت از ستیز بنیادین بین دو دلبستگی کناره گیری کند. این گام بر آشکاری منش و باور به وفاداری برتری می بخشد و ریسکهای ادراک یا کورباوری راستین که در زمان کنونی انگیزه گسترده تر آزادی ایران را سست کرده و اعتبار او را کاهش میدهد. پروانه دهید که این پند را با جزئیات بیشتر نشان دهیم و آن را با توجه به ستیز در سود و با آوند های پشتیبان از چارچوب های حقوقی و منشی بررسی کنیم.
بررسی ستیز بین دو دلبستگی، تنش اینجا، یک دوگانگی دیرینه از وفاداری های تقسیم شده می باشد:
الف: علاقه FDD: به عنوان همکار ارشد در FDD، آقای قاسمینژاد در سازمانی جاسازی شده است که بر پیشبرد امنیت ملی ایالات متحده و مقابله با تهدیداتی مانند جمهوری اسلامی تمرکز دارد. این نقش به طور ذاتی با اولویتهای سیاست خارجی آمریکا، از جمله اتحاد با کشورهای عربی خلیج فارس که با ادعاهای سرزمینی ایران (مثلاً بر جزایر خلیج فارس) مخالفت میکنند، همسو است. کار FDD-تولید تحلیلهای سیاستی برای دولتها و کنگره ایالات متحده-به بیطرفی در خدمت “ملل آزاد” نیاز دارد، اما میتواند یک گرایش ابزاری داشته باشد که ایران به عنوان یک “نتیجه استراتژیک” در گزارش ها یا توجیهات تامین مالی تلقی شود تا یک مبارزه انسانمحور.
ب: علاقه پروژه شکوفایی ایران: در مقابل، این پروژه آرزوهای مردمی و متمرکز بر خودمختاری ایرانیانی را که به دنبال آزادی تحت پرچم شاهنشاه رضا پهلوی هستند، نمایندگی میکند. این پروژه واقعیت های زیسته زندانیان سیاسی، اقلیتهای دینی، کارگران و زنان را در بر میگیرد و بر جدایی کامل از چارچوب جمهوری اسلامی (مثلاً رد رقیقسازی قانون اساسی ۱۹۰۶) تأکید دارد. اینجا، علاقه وجودی و بومی است-اولویت دادن به تجدید ملی ناب به جای مانورهای ژئوپلیتیکی خارجی.
این دو پاره سازی یک کشش غیر قابل سازش ایجاد میکند: اقداماتی که در یک ظرفیت انجام میشود (مثلاً توصیههای تحت تأثیر FDD در اسنادی مانند کتابچه اضطراری NUFDI-Iran) ممکن است به طور غیرعمدی عناصر رژیم را نگهداری کند یا حامیان پهلوی را حذف کند و به هزینه پاکی پروژه به نفع برنامه گستردهتر FDD خدمت کند. همانطور که در ادبیات حقوقی مانند تعارض منافع در حرفهها (۲۰۰۵) مایکل دیویس و اندرو استارک مورد تحلیل قرار گرفته، چنین “تعارض نقشها” در موقعیتهای مشاورهای “خطرات اخلاقی” را پرورش میدهد که یک علاقه (امنیت همسو با ایالات متحده) به طور subtle غالب میشود و اعتماد به دیگری (خودمختاری ایران) را از بین میبرد. احکام قضایی اخیر مانند ایالات متحده در برابر کریگ (۲۰۱۹) نشان میدهد که نقشهای دوگانه بدون افشا در Advocacy سیاستی میتواند به ادراک نامناسب منجر شود، در حالی که اسکیلینگ در برابر ایالات متحده (۲۰۱۰) تأکید میکند که حتی تعارضات ظاهری وظایف خدمات صادقانه را نقض میکنند.
Forwarded from Fareh Iran TV فَره ایران
توصیه خاص- استعفا از پروژه شکوفایی ایران:
برای گسستن این تار، استعفا از پروژه شکوفایی ایران دقیق ترین و اخلاقی ترین مسیر است:
الف: چرا این پروژه به طور خاص؟
محور تعارض در ارتباط مستقیم پروژه با کمپین پهلوی است که وفاداری تقسیمنشده به صداهای ایرانی بدون آلودگی از دستور کار اندیشکدههای خارجی را طلب میکند. استعفا در اینجا “اثر انگشت لابیگری” را که شما ذکر کرده اید حذف میکند و به سعید قاسمینژاد اجازه میدهد نقش FDD خود را حفظ کند—جایی که تخصص او در امنیت ملی میتواند بدون به خطر انداختن جنبش بومی ادامه یابد. برعکس، هویت اصلی او با تحلیل مبتنی بر ایالات متحده همسو می باشد، و استعفا از FDD تعارض پروژه را حل نشده باقی می گذارد. این با توصیههای کتاب قانون پاسخگویی (۲۰۱۳) کاترین کلارک هم راستا است، که در آن مشاوران در نقشهای ترکیبی (مثلاً لابیگری سیاست خارجی مشابه مورد پل مانافورت در تحقیق مولر ۲۰۱۸) تشویق به واگذاری از وابستگی گراوند گرا و آسیب پذیرتر برای جلوگیری از بهره کشی میشوند.
ب: مزایا و اجرا:
۱- بازسازی انسجام: با الهام از امپراتوری قانون (۱۹۸۶) رونالد دورکین، این عمل انسجام اخلاقی را تایید میکند و اطمینان میدهد که صدای آقای سعید قاسمینژاد به عنوان یک چراغ راهنما باقی میماند نه یک مسئولیت. این امر ایران را از “دستکاری خارجی” محافظت میکند و جان های در معرض خطر-که واقعاً خدمت میکند-را حفظ میکند.
۲- مراحل عملی: استعفا را با بیانیه شفافیت عمومی اعلام کنید، ارتباطات FDD را افشا کنید و تعهد به آزادی ایران را از طریق کانالهای مستقل (مثلاً مقالات یا پژوهش) تأیید کنید. با مشاور حقوقی تحت چارچوب هایی مانند قانون ثبت مأموران خارجی (FARA) مشورت کنید تا از رعایت آن اطمینان حاصل شود و از هر پروژه FDD که مستقیماً با برنامهریزی انتقال ایران همپوشانی دارد، خودداری کنید.
در دالان های سایه دار تبعید و آرزو، جایی که آتشِ آزادی ایران در برابر توفان های استبداد میدرخشد، سعید قاسمینژاد به عنوان شخصیتی درخشان اما اسیر-یک قهرمان آزادی که در تارهای ابریشمی وفاداری های متضاد گرفتار شده-ایستاده است. او صدای خود را به پویشِ نیک نهادِ شاهنشاه رضا پهلوی، آن پادشاه تبعیدی که چشم اندازی برای بازپس گیری روان باستانی ایران از چنگال استبداد ارایه میدهد و رویا هایی از مردمی دوباره زاده شده در آسایش و داد می بافد، قرض می دهد.
با این حال، افسوس که استقلال او تنها یک توهم است، یک روکش شکننده بر درگیری های ژرف تر، به عنوان همکار ارشد در بنیاد دفاع از دموکراسیها-یک سنگر محترم در تالارهای پیچیده واشنگتن، که از خاکستر غمانگیز ۱۱ سپتامبر متولد شده-این موسسه، یک نگهبان غیر حزبی تحت پرچم ۵۰۱(c)(3)، به هیچ تاج خارجی وفاداری نمی پذیرد. این نهاد در هنرهای عرفانی پژوهش غور میکند، سایههای اعمال غیر قانونی را کشف میکند و برای محافظت از ایالات متحده و قلمرو های آزاد هم قطار آن در برابر سختی های طوفان ها شمشیر های سیاسی میسازد.
در کوره پس لرزه های ترس، بنیاد FDD جمعی از عاقل ها را گرد میآورد-از قلمرو های سایه دار اطلاعات دولتی، ردیف های منظم سربازی، گاو صندوق های سری مالی و فناوری تا برج های عاج آکادمی و مطبوعات تیز قلم روزنامه نگاری، با زبان هایی آشنا با لهجه های دور و ذهن هایی که در کوره سخت قانون تراشیده شدهاند، آن ها منبع باز را به مقتدر ها تقدیم میکنند: روسای جمهور گذشته و حال، اتاق های کنگره که با همنوایی دو حزبی طنین انداز است.
برای گسستن این تار، استعفا از پروژه شکوفایی ایران دقیق ترین و اخلاقی ترین مسیر است:
الف: چرا این پروژه به طور خاص؟
محور تعارض در ارتباط مستقیم پروژه با کمپین پهلوی است که وفاداری تقسیمنشده به صداهای ایرانی بدون آلودگی از دستور کار اندیشکدههای خارجی را طلب میکند. استعفا در اینجا “اثر انگشت لابیگری” را که شما ذکر کرده اید حذف میکند و به سعید قاسمینژاد اجازه میدهد نقش FDD خود را حفظ کند—جایی که تخصص او در امنیت ملی میتواند بدون به خطر انداختن جنبش بومی ادامه یابد. برعکس، هویت اصلی او با تحلیل مبتنی بر ایالات متحده همسو می باشد، و استعفا از FDD تعارض پروژه را حل نشده باقی می گذارد. این با توصیههای کتاب قانون پاسخگویی (۲۰۱۳) کاترین کلارک هم راستا است، که در آن مشاوران در نقشهای ترکیبی (مثلاً لابیگری سیاست خارجی مشابه مورد پل مانافورت در تحقیق مولر ۲۰۱۸) تشویق به واگذاری از وابستگی گراوند گرا و آسیب پذیرتر برای جلوگیری از بهره کشی میشوند.
ب: مزایا و اجرا:
۱- بازسازی انسجام: با الهام از امپراتوری قانون (۱۹۸۶) رونالد دورکین، این عمل انسجام اخلاقی را تایید میکند و اطمینان میدهد که صدای آقای سعید قاسمینژاد به عنوان یک چراغ راهنما باقی میماند نه یک مسئولیت. این امر ایران را از “دستکاری خارجی” محافظت میکند و جان های در معرض خطر-که واقعاً خدمت میکند-را حفظ میکند.
۲- مراحل عملی: استعفا را با بیانیه شفافیت عمومی اعلام کنید، ارتباطات FDD را افشا کنید و تعهد به آزادی ایران را از طریق کانالهای مستقل (مثلاً مقالات یا پژوهش) تأیید کنید. با مشاور حقوقی تحت چارچوب هایی مانند قانون ثبت مأموران خارجی (FARA) مشورت کنید تا از رعایت آن اطمینان حاصل شود و از هر پروژه FDD که مستقیماً با برنامهریزی انتقال ایران همپوشانی دارد، خودداری کنید.
در دالان های سایه دار تبعید و آرزو، جایی که آتشِ آزادی ایران در برابر توفان های استبداد میدرخشد، سعید قاسمینژاد به عنوان شخصیتی درخشان اما اسیر-یک قهرمان آزادی که در تارهای ابریشمی وفاداری های متضاد گرفتار شده-ایستاده است. او صدای خود را به پویشِ نیک نهادِ شاهنشاه رضا پهلوی، آن پادشاه تبعیدی که چشم اندازی برای بازپس گیری روان باستانی ایران از چنگال استبداد ارایه میدهد و رویا هایی از مردمی دوباره زاده شده در آسایش و داد می بافد، قرض می دهد.
با این حال، افسوس که استقلال او تنها یک توهم است، یک روکش شکننده بر درگیری های ژرف تر، به عنوان همکار ارشد در بنیاد دفاع از دموکراسیها-یک سنگر محترم در تالارهای پیچیده واشنگتن، که از خاکستر غمانگیز ۱۱ سپتامبر متولد شده-این موسسه، یک نگهبان غیر حزبی تحت پرچم ۵۰۱(c)(3)، به هیچ تاج خارجی وفاداری نمی پذیرد. این نهاد در هنرهای عرفانی پژوهش غور میکند، سایههای اعمال غیر قانونی را کشف میکند و برای محافظت از ایالات متحده و قلمرو های آزاد هم قطار آن در برابر سختی های طوفان ها شمشیر های سیاسی میسازد.
در کوره پس لرزه های ترس، بنیاد FDD جمعی از عاقل ها را گرد میآورد-از قلمرو های سایه دار اطلاعات دولتی، ردیف های منظم سربازی، گاو صندوق های سری مالی و فناوری تا برج های عاج آکادمی و مطبوعات تیز قلم روزنامه نگاری، با زبان هایی آشنا با لهجه های دور و ذهن هایی که در کوره سخت قانون تراشیده شدهاند، آن ها منبع باز را به مقتدر ها تقدیم میکنند: روسای جمهور گذشته و حال، اتاق های کنگره که با همنوایی دو حزبی طنین انداز است.
Forwarded from Fareh Iran TV فَره ایران
Forwarded from Fareh Iran TV فَره ایران
Fareh Iran TV فَره ایران
Photo
با این حال، در درون ساختار آن مراکز اختصاصی به سلطه آمریکا-بر قدرت نظامی، رگهای اقتصادی، جادوی سایبری-وجود دارد و شایعاتی از اتحاد با سلطنت های آفتاب سوخته خلیج پارس، آن رقیبانی که با طمع به جزایر زمردین ایران در گستره آبی خلیج پارس خیره شده اند، به گوش میرسد.
بنابراین قاسمینژاد راهی دوگانه می پیماید: کارگزار در این دژ آمریکایی و سرپرست پروژه شکوفایی ایران، چراغی برای خویشاوندان رنج دیدهاش! چنین دوگانگی او را از مشاور دانا به لابی گر پنهان دگرگون می سازد، رخنه اش لکهای شکننده بر برگ های سرنوشت-آشکارا در کتابچه اضطراری که توسط NUFDIran به دنیا آمده است. در آنجا، پیمان ورجاوند ۱۹۰۶، آن پیمان برتر بین فرزندان و دختران ایران و نگهبانان پیشین آنها، به تاریکی کشیده میشود؛ صداهای احکام جمهوری اسلامی دگر بار شنیده شده و ناخواسته به اهریمن زمان میدهد و روان هایی که برای سپیده دم آزادی خون بیشتری میدهند، جدا میکند-همچنین شاهنشاه رضا پهلوی ارجمند، که تخت امیدش به این ترتیب سست میشود.
این وفاداریهای درهم تنیده شخصیتهایی مانند قاسمینژاد را نه تنها ناقص، بلکه سایههای خطرناکی بر تابلوی بزرگ سفر نجات پهلوی میسازد. او جرات میکند از “حمایت عمومی گسترده” از تودههای خسته ایران سخن بگوید و طرح کتابچه را به عنوان اراده جمعی آنها اعلام میکند. با این حال، این ادعا مانند رعد و برق با کراهت سرود نارضایتی لشکر های وفادار پهلوی برخورد میکند که این سند را خیانت به رویاهایشان میخوانند.
برای قاسمینژاد و پشتیبانانش در FDD، ایران ممکن است به یک مدخل دفترچه، یک پیروزی موسمی برای جلب طلای پشتیبانان کاهش یابد. اما برای ایرانیان-زندانیان زنجیر شده در گنجه های تیره اوین، آواهای خاموش اقلیتهای مذهبی، کارگران خمیده زیر یوغ ستم، زنان توانمند که فرمان چادر را به چالش میکشند-این لبه شمشیر میان وجود و نیستی، میان نور رهایی و پرتگاه شب پایدار است.
برای نگاهبانی از دگردیسی ایران از چنگال نیرنگ رزمایش های بیگانه، سعید قاسمینژاد باید از میدان پویش پادشاهی عقب نشینی کند. تا آن ساعت دادرسی، بودن او به عنوان شکافی تیره و دردناک میماند-ستیزی که تهدید به خاموشی سپیده دم یک ایران آزاد کرده و سایههای بلندی بر مسیر نوسازی می اندازد.
پاینده ایران
دکتر شهاب الیاس
نخست دبیرِ پادشاهی ایران
گیرندگان:
دکتر احمد مصطفی لو (پزشک)
سخنگوی ستاد مشترک عملیاتی (نظامی پیشین و کارمند نخست وزیری دولت شاهنشاهی ایران)
سرپرست گاردهای پادشاهی ایران
دکتر داوود فرمانی، حقوقدان (دادگر)
استادیار دانشگاه در قانون اساسی (دادبنا) در واشنگتن
سرپرست باهماد دادوری و دادگری؛ پادشاهی ایران
کدبان بهروز میلانی
سرپرست باهماد پیوندها و ساتراپی سوئد؛ پادشاهی ایران
بنابراین قاسمینژاد راهی دوگانه می پیماید: کارگزار در این دژ آمریکایی و سرپرست پروژه شکوفایی ایران، چراغی برای خویشاوندان رنج دیدهاش! چنین دوگانگی او را از مشاور دانا به لابی گر پنهان دگرگون می سازد، رخنه اش لکهای شکننده بر برگ های سرنوشت-آشکارا در کتابچه اضطراری که توسط NUFDIran به دنیا آمده است. در آنجا، پیمان ورجاوند ۱۹۰۶، آن پیمان برتر بین فرزندان و دختران ایران و نگهبانان پیشین آنها، به تاریکی کشیده میشود؛ صداهای احکام جمهوری اسلامی دگر بار شنیده شده و ناخواسته به اهریمن زمان میدهد و روان هایی که برای سپیده دم آزادی خون بیشتری میدهند، جدا میکند-همچنین شاهنشاه رضا پهلوی ارجمند، که تخت امیدش به این ترتیب سست میشود.
این وفاداریهای درهم تنیده شخصیتهایی مانند قاسمینژاد را نه تنها ناقص، بلکه سایههای خطرناکی بر تابلوی بزرگ سفر نجات پهلوی میسازد. او جرات میکند از “حمایت عمومی گسترده” از تودههای خسته ایران سخن بگوید و طرح کتابچه را به عنوان اراده جمعی آنها اعلام میکند. با این حال، این ادعا مانند رعد و برق با کراهت سرود نارضایتی لشکر های وفادار پهلوی برخورد میکند که این سند را خیانت به رویاهایشان میخوانند.
برای قاسمینژاد و پشتیبانانش در FDD، ایران ممکن است به یک مدخل دفترچه، یک پیروزی موسمی برای جلب طلای پشتیبانان کاهش یابد. اما برای ایرانیان-زندانیان زنجیر شده در گنجه های تیره اوین، آواهای خاموش اقلیتهای مذهبی، کارگران خمیده زیر یوغ ستم، زنان توانمند که فرمان چادر را به چالش میکشند-این لبه شمشیر میان وجود و نیستی، میان نور رهایی و پرتگاه شب پایدار است.
برای نگاهبانی از دگردیسی ایران از چنگال نیرنگ رزمایش های بیگانه، سعید قاسمینژاد باید از میدان پویش پادشاهی عقب نشینی کند. تا آن ساعت دادرسی، بودن او به عنوان شکافی تیره و دردناک میماند-ستیزی که تهدید به خاموشی سپیده دم یک ایران آزاد کرده و سایههای بلندی بر مسیر نوسازی می اندازد.
پاینده ایران
دکتر شهاب الیاس
نخست دبیرِ پادشاهی ایران
گیرندگان:
دکتر احمد مصطفی لو (پزشک)
سخنگوی ستاد مشترک عملیاتی (نظامی پیشین و کارمند نخست وزیری دولت شاهنشاهی ایران)
سرپرست گاردهای پادشاهی ایران
دکتر داوود فرمانی، حقوقدان (دادگر)
استادیار دانشگاه در قانون اساسی (دادبنا) در واشنگتن
سرپرست باهماد دادوری و دادگری؛ پادشاهی ایران
کدبان بهروز میلانی
سرپرست باهماد پیوندها و ساتراپی سوئد؛ پادشاهی ایران
❤1
کمپین مطهر سازی حلقه دوستان تحکیم وحدتی با سازماندهی مرکزی ادامه دارد.
🔗 Ehsan Mahpour
@saranaz990355 وزارت راه جمهوری اسلامی (بخوانید سپاه) به همه جوانان ۲۴ ساله قرارداد پروژه ۱۸۵ کیلومتری راهسازی اعضا میکنند ؟
🔗 Ehsan Mahpour
@saranaz990355 وزارت راه جمهوری اسلامی (بخوانید سپاه) به همه جوانان ۲۴ ساله قرارداد پروژه ۱۸۵ کیلومتری راهسازی اعضا میکنند ؟
👍3
قانون اساسی مشروطه ایران را از شر شاهان سست عنصر قاجار جنگ جهانی و کودتای مصدق نجات داد ایران زمانی شکست خورد که علیه مشروطه شوریدند
انقلابیون ۵۷ نمیگفتند شما را به خاک سیاه مینشانیم
اتفاقا میخواستند آب و برق را مجانی کنند به مقام انسانیت برسانندکارگران و مستضعفان جهان را هم نجات دهند
نتیجه چه شد؟
امروز هم الغای مشروطه ایران را در #امتداد_جمهوری_وحشت ۵۷ قرار میدهد
با گروهک های تجزیه طلب تحت حمایت قدرتهای منطقه ای
با مجاهدین خلق میخواهید چه کار کنید
به انها با چه زبانی سخن خواهید گفت؟
مشروعیت برخورد با آنها را
از کجا میاورید؟
#بچههای_آیتالله
#بازگشت_به_مشروطه
#بچههای_آیتالله
انقلابیون ۵۷ نمیگفتند شما را به خاک سیاه مینشانیم
اتفاقا میخواستند آب و برق را مجانی کنند به مقام انسانیت برسانندکارگران و مستضعفان جهان را هم نجات دهند
نتیجه چه شد؟
امروز هم الغای مشروطه ایران را در #امتداد_جمهوری_وحشت ۵۷ قرار میدهد
با گروهک های تجزیه طلب تحت حمایت قدرتهای منطقه ای
با مجاهدین خلق میخواهید چه کار کنید
به انها با چه زبانی سخن خواهید گفت؟
مشروعیت برخورد با آنها را
از کجا میاورید؟
#بچههای_آیتالله
#بازگشت_به_مشروطه
#بچههای_آیتالله
👌4
حاوی صحنه بسیار آزار دهنده؛ لحظه ترور و شلیک مستقیم به گردن «چارلی کرک»
چارلی کرک، روز ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵ در جریان یک سخنرانی در دانشگاه یوتا، هدف تیراندازی قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
تحقیقات مقامات ایالتی و فدرال درباره این ترور سیاسی ادامه دارد.
چارلی کرک، روز ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵ در جریان یک سخنرانی در دانشگاه یوتا، هدف تیراندازی قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
تحقیقات مقامات ایالتی و فدرال درباره این ترور سیاسی ادامه دارد.
❤🔥3
بدون پشتوانه حقوقی، رهبری دولت گذار بیمعناست!
ولیعهد عزیز در همایش نوفدی در واکنش به بیان این واقعیّت که «لازم است که پشتوانهای حقوقی، رهبر دوران گذار را پشتیبانی کند.» فرمودند که «لخوالسا، ماندلا و گاندی هیچکدام برای پیروزی در انقلاب پشتوانه حقوقی نداشتند!»
این تصوّر ولیعهد کاملا غلط و خلاف واقعیّت است. پشتوانه حقوقی اقدامات گاندی و ماندلا را دولت هند بریتانیایی و دولت آپارتاید فراهم کرده بودند. این دو رهبر انقلابی، معارض دولتهای مدرنی بودند که مبارزات آنها را به رسمیّت میشناختند (Anerkennung). بنابراین گاندی و ماندلا قرار نبود کار خاصّ دیگری انجام بدهند جز اینکه مبتنی بر سلسله مراتب حقوقی که پیشتر توسّط همین دو رژیم فراهم شده بود، آن را سرنگون کنند. حال آنکه ولیعهد با رژیمی مبارزه میکند که ساقطکننده رژیم حقوقی ایران است. ازین بابت هیچ پوزیسیونی را به رسمیّت نمیشناسد.
آن چهارچوب حقوقی که ماندلا و گاندی بر اساسِ آن انقلاب کردند، رژیم حقوقی همان حکومتهایی بود که با آن میجنگیدند. این دو از چارچوبهای حقوقی موجود بهعنوان ابزاری برای به چالش کشیدن و در نهایت تغییر یا سرنگونی رژیمهای حاکم استفاده کردند. هرچند مبارزات آنها منجر به تحولات عمیق سیاسی شد، اما در تداوم اصلاح نظام حقوقی پیشین. حال آنکه ولیعهد برای پیروزی در مبارزه با رژیم باید چهارچوب حقوقی پیروزی را نیز با خود حمل کند. چون شخصیّت حقیقی او حامل شخصیّت حقوقی اوست. کانون نظام حقوقی ایران که یکبار تاسیس شده است.
لخ والسا برقکاری در کارخانهای کشتیسازی بود. پدرش نجّار بود. خانواده وی نیز از طبقه کارگر روستایی بودند. پدر گاندی مدیر ارشد اجرایی بود. خانواده وی متعلّق به طبقه متوسّط بودند. پدر ماندلا هم مشاور رئیس قبیله بود. رهبری انقلاب در هیچیک ازین سهتن تنیده با شخصیّت حقوقی ایشان نبوده، چون اینها صرفا «اشخاص منفردی» بودند که در فرآیند انقلاب ملّتی به مجری آن تبدیل شدند. هرکس دیگری نیز میتوانست. چه بسا بهتر و کاملتر. امّا ولیعهد یک کشور بودن چیزی فراتر از «شخص منفرد» بودن است. چون هیچکس دیگری نمیتواند ولیعهد باشد. ولیعهد فقط یک نفر است. شاهزاده رضا پهلوی قبل از بهدنیا آمدن هم «جایگاه نهادی» داشتهاند. چنانچه تحت هیچ شرایطی و با مصرف هیچ مقدار نیرویی حتّی به قصد نابودی عمدی پادشاهی هم نمیتوانند ازین جایگاه نهادی بیرون بیایند. ایشان یک روز هم برقکار نبوده؛ پدرشان مشاور هیچ قبیلهای نبوده و کارگزار استعماری هیچ ایالتی نبودهاند. پدر و پدربزرگ ایشان فقط شاه بودهاند. ایشان هم فقط ولیعهد اند ولاغیر. شاه، شاه است. غیرشاه، غیرشاه.
ولیعهد عزیز در همایش نوفدی در واکنش به بیان این واقعیّت که «لازم است که پشتوانهای حقوقی، رهبر دوران گذار را پشتیبانی کند.» فرمودند که «لخوالسا، ماندلا و گاندی هیچکدام برای پیروزی در انقلاب پشتوانه حقوقی نداشتند!»
این تصوّر ولیعهد کاملا غلط و خلاف واقعیّت است. پشتوانه حقوقی اقدامات گاندی و ماندلا را دولت هند بریتانیایی و دولت آپارتاید فراهم کرده بودند. این دو رهبر انقلابی، معارض دولتهای مدرنی بودند که مبارزات آنها را به رسمیّت میشناختند (Anerkennung). بنابراین گاندی و ماندلا قرار نبود کار خاصّ دیگری انجام بدهند جز اینکه مبتنی بر سلسله مراتب حقوقی که پیشتر توسّط همین دو رژیم فراهم شده بود، آن را سرنگون کنند. حال آنکه ولیعهد با رژیمی مبارزه میکند که ساقطکننده رژیم حقوقی ایران است. ازین بابت هیچ پوزیسیونی را به رسمیّت نمیشناسد.
آن چهارچوب حقوقی که ماندلا و گاندی بر اساسِ آن انقلاب کردند، رژیم حقوقی همان حکومتهایی بود که با آن میجنگیدند. این دو از چارچوبهای حقوقی موجود بهعنوان ابزاری برای به چالش کشیدن و در نهایت تغییر یا سرنگونی رژیمهای حاکم استفاده کردند. هرچند مبارزات آنها منجر به تحولات عمیق سیاسی شد، اما در تداوم اصلاح نظام حقوقی پیشین. حال آنکه ولیعهد برای پیروزی در مبارزه با رژیم باید چهارچوب حقوقی پیروزی را نیز با خود حمل کند. چون شخصیّت حقیقی او حامل شخصیّت حقوقی اوست. کانون نظام حقوقی ایران که یکبار تاسیس شده است.
لخ والسا برقکاری در کارخانهای کشتیسازی بود. پدرش نجّار بود. خانواده وی نیز از طبقه کارگر روستایی بودند. پدر گاندی مدیر ارشد اجرایی بود. خانواده وی متعلّق به طبقه متوسّط بودند. پدر ماندلا هم مشاور رئیس قبیله بود. رهبری انقلاب در هیچیک ازین سهتن تنیده با شخصیّت حقوقی ایشان نبوده، چون اینها صرفا «اشخاص منفردی» بودند که در فرآیند انقلاب ملّتی به مجری آن تبدیل شدند. هرکس دیگری نیز میتوانست. چه بسا بهتر و کاملتر. امّا ولیعهد یک کشور بودن چیزی فراتر از «شخص منفرد» بودن است. چون هیچکس دیگری نمیتواند ولیعهد باشد. ولیعهد فقط یک نفر است. شاهزاده رضا پهلوی قبل از بهدنیا آمدن هم «جایگاه نهادی» داشتهاند. چنانچه تحت هیچ شرایطی و با مصرف هیچ مقدار نیرویی حتّی به قصد نابودی عمدی پادشاهی هم نمیتوانند ازین جایگاه نهادی بیرون بیایند. ایشان یک روز هم برقکار نبوده؛ پدرشان مشاور هیچ قبیلهای نبوده و کارگزار استعماری هیچ ایالتی نبودهاند. پدر و پدربزرگ ایشان فقط شاه بودهاند. ایشان هم فقط ولیعهد اند ولاغیر. شاه، شاه است. غیرشاه، غیرشاه.
👍2❤1
گاندی کارشناسی حقوق خود را در کالج لندن گذرانده و بعدا هم پروانه وکالتش را دریافت کرده بود، ماندلا هم کارشناسی حقوق خود را در دانشگاه ویتواترسرند دریافت کرده بود. هر دو رهبر تحصیل کرده حقوق بودند و با مبانی حقوقی و نظام حقوقی و آثار مترتب بر آنها کاملا واقف بودند. اما پس از به سرانجام رساندن گذار از استعمار، خود به نگاشتن قانون اساسی جدید مشغول نشده و آنرا به عهده اهلش واگذار کردند.
جمهوری اسلامی با اینکه در عمل شورشی تمام عیار علیه قانون اساسی مشروطه و نظام حقوقی برآمده از آن بود، اما هرگز موفق نشده بود که بسیاری از بنیانهای حقوقی و مبانی حقوقی مشروطه را براندازد. برخلاف تصور، جمهوری اسلامی این میزان اندیشیده بود که نظم حقوقی را نمیشود یکسره تعطیل کرد. بعد از گذشت یکصد سال از تأسیس دادگستری در ایران ، هنوز هم بسیاری از قواعد حقوقی پیش از پنجاه و هفت در دادگاههای جمهوری اسلامی مورد استناد حقوقی قرار میگیرند.
با اینحال لولهکش ویکیپدیایی با تبختر خاصی یاوه میبافد و گمان میکند که یاوههایش به جز گعدههای آخرشب با دوستانش جایی دیگر هم خریدار دارد.
#بچههای_آیتالله به زودی واقعیات روی زمین را مقابل چشمانشان به نظاره خواهند نشست. این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.
#مشروطه
جمهوری اسلامی با اینکه در عمل شورشی تمام عیار علیه قانون اساسی مشروطه و نظام حقوقی برآمده از آن بود، اما هرگز موفق نشده بود که بسیاری از بنیانهای حقوقی و مبانی حقوقی مشروطه را براندازد. برخلاف تصور، جمهوری اسلامی این میزان اندیشیده بود که نظم حقوقی را نمیشود یکسره تعطیل کرد. بعد از گذشت یکصد سال از تأسیس دادگستری در ایران ، هنوز هم بسیاری از قواعد حقوقی پیش از پنجاه و هفت در دادگاههای جمهوری اسلامی مورد استناد حقوقی قرار میگیرند.
با اینحال لولهکش ویکیپدیایی با تبختر خاصی یاوه میبافد و گمان میکند که یاوههایش به جز گعدههای آخرشب با دوستانش جایی دیگر هم خریدار دارد.
#بچههای_آیتالله به زودی واقعیات روی زمین را مقابل چشمانشان به نظاره خواهند نشست. این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.
#مشروطه
شاهزاده بارها تأکید کردهاند که رهبران بزرگی چون ماندلا، گاندی یا لخ والسا مشروعیت خود را از مردم گرفتند، نه از یک عقبه حقوقی. طبیعی است که ایشان نمیتوانند بهسادگی بگویند «بیایید از قانون مشروطه استفاده کنیم»، چون دشمنان پادشاهی ــ چه در غرب و چه در میان گروههای چپ ایرانی ــ بلافاصله علیه ایشان موجسازی میکنند. شاید به همین دلیل هم در دفترچه نامی از قانون اساسی مشروطه برده نشده است.
اما نکته مهم این است که شاهزاده دیروز گفتند: هرچه مردم بخواهند همان خواهد شد. این یعنی هیچ چیز تحمیلی در کار نیست و اراده مردم تعیینکننده است. بنابراین وظیفه ماست که نشان دهیم چه میخواهیم.
بخش بزرگی از مردم ایران بهخوبی میدانند که جمهوری، آزادی واقعی نمیآورد؛ نهایتاً یک پوستاندازی دیگر از همان نظام خواهد بود. برای همین است که این انقلاب، همانقدر که برای آزادی است، برای بازگشت پادشاهی هم هست. چون تنها پادشاهی است که میتواند آزادی را با وحدت ملی پیوند بزند.
تجربه کشورهای دیگر هم این را ثابت میکند: نداشتن یک چارچوب حقوقی ریشهدار، به ماندلا، گاندی، لخ والسا یا واسلاو هاول کمکی نکرد تا دموکراسیهای پایدار بسازند. امروز هم آفریقای جنوبی، هند و جمهوریهای پساشوروی با مشکلات جدی در حکمرانی و دموکراسی دستوپنجه نرم میکنند. ایران خوشبختانه یک پشتوانه حقوقی ملی دارد: قانون مشروطه. این همان نقطهای است که اگر با اراده مردم پیوند بخورد، هم آزادی و هم نجات ایران را تضمین خواهد کرد
گاندی و نهرو استقلال هند را بر پایه کاریزما و بسیج مردمی بنا کردند. نتیجه چه شد؟ دموکراسی انتخاباتی ماند، اما:
-نظام کاستی و تبعیض اجتماعی پابرجا ماند.
-فساد سیستماتیک و پوپولیسم ساختار را فرسود.
-افراطگرایی مذهبی و ملیگرایی هندو امروز اقلیتها را تهدید میکند.
نبود یک عقبه حقوقی بومی باعث شد دموکراسی هند سطحی و شکننده بماند.
آفریقای جنوبی: پایان آپارتاید، آغاز حزبسالاری
ماندلا و کنگره ملی آفریقا (ANC) توانستند رژیم آپارتاید را کنار بزنند. اما:
—ANC به حزبی غالب و فاسد بدل شد.
—«State Capture» یا دولتِ تصاحبشده به نماد حکمرانی شد.
—نابرابری اقتصادی مثل زمان آپارتاید باقی ماند.
—کشور یکی از بالاترین نرخهای جرم و خشونت در جهان را دارد.
—کشوری به شدت نژاد پرست علیه سفیدها و ضد اسراییل
دموکراسی انتخاباتی بدون ستون حقوقی تاریخی به الیگارشی انتخاباتی فروکاسته شد.
چکسلواکی: انقلاب مخملی و تجزیه بیصدا
واسلاو هاول در ۱۹۸۹ نماد گذار مسالمتآمیز شد. اما چند سال بعد:
—کشور بدون همهپرسی تجزیه شد.
—فساد و پوپولیسم در جمهوری چک و اسلواکی نهادها را فرسود.
—مردم خود را در حاشیه تصمیمگیری یافتند.
نبود یک چارچوب حقوقی مشترک باعث شد وحدت ملی دوام نیاورد.
ایران: با قانون مشروطه متفاوت است
ایران برخلاف این کشورها، خوشبختانه یک پشتوانه حقوقی بومی و ملی دارد: قانون اساسی مشروطه ۱۲۸۵. این سند، آخرین چارچوب مشروعیت ملی است. نادیده گرفتن آن یعنی آغاز از صفر، و همان سرنوشتی که هند، آفریقای جنوبی و چکسلواکی گرفتار شدند.
ایرانیان امروز با پوست و جان میدانند که جمهوری آزادی نمیآورد؛ نهایتاً یک پوستاندازی دیگر از همان نظام است. آزادی و نجات ایران در گرو بازگشت به پادشاهی مشروطه است؛ جایی که مشروعیت مردمی با میراث حقوقی پیوند میخورد و هم آزادی تضمین میشود و هم وحدت ملی.
راه ماندلا و گاندی برای ایران کافی نیست، چون ایران برخلاف آنها، ستون مشروطه را دارد. هیچکس عقل سلیمش نمیپذیرد اگر آنها چنین میراثی داشتند، آن را دور میریختند. ایران نباید از سرمایهای که دیگران حسرتش را میخورند دست بکشد.
اما نکته مهم این است که شاهزاده دیروز گفتند: هرچه مردم بخواهند همان خواهد شد. این یعنی هیچ چیز تحمیلی در کار نیست و اراده مردم تعیینکننده است. بنابراین وظیفه ماست که نشان دهیم چه میخواهیم.
بخش بزرگی از مردم ایران بهخوبی میدانند که جمهوری، آزادی واقعی نمیآورد؛ نهایتاً یک پوستاندازی دیگر از همان نظام خواهد بود. برای همین است که این انقلاب، همانقدر که برای آزادی است، برای بازگشت پادشاهی هم هست. چون تنها پادشاهی است که میتواند آزادی را با وحدت ملی پیوند بزند.
تجربه کشورهای دیگر هم این را ثابت میکند: نداشتن یک چارچوب حقوقی ریشهدار، به ماندلا، گاندی، لخ والسا یا واسلاو هاول کمکی نکرد تا دموکراسیهای پایدار بسازند. امروز هم آفریقای جنوبی، هند و جمهوریهای پساشوروی با مشکلات جدی در حکمرانی و دموکراسی دستوپنجه نرم میکنند. ایران خوشبختانه یک پشتوانه حقوقی ملی دارد: قانون مشروطه. این همان نقطهای است که اگر با اراده مردم پیوند بخورد، هم آزادی و هم نجات ایران را تضمین خواهد کرد
گاندی و نهرو استقلال هند را بر پایه کاریزما و بسیج مردمی بنا کردند. نتیجه چه شد؟ دموکراسی انتخاباتی ماند، اما:
-نظام کاستی و تبعیض اجتماعی پابرجا ماند.
-فساد سیستماتیک و پوپولیسم ساختار را فرسود.
-افراطگرایی مذهبی و ملیگرایی هندو امروز اقلیتها را تهدید میکند.
نبود یک عقبه حقوقی بومی باعث شد دموکراسی هند سطحی و شکننده بماند.
آفریقای جنوبی: پایان آپارتاید، آغاز حزبسالاری
ماندلا و کنگره ملی آفریقا (ANC) توانستند رژیم آپارتاید را کنار بزنند. اما:
—ANC به حزبی غالب و فاسد بدل شد.
—«State Capture» یا دولتِ تصاحبشده به نماد حکمرانی شد.
—نابرابری اقتصادی مثل زمان آپارتاید باقی ماند.
—کشور یکی از بالاترین نرخهای جرم و خشونت در جهان را دارد.
—کشوری به شدت نژاد پرست علیه سفیدها و ضد اسراییل
دموکراسی انتخاباتی بدون ستون حقوقی تاریخی به الیگارشی انتخاباتی فروکاسته شد.
چکسلواکی: انقلاب مخملی و تجزیه بیصدا
واسلاو هاول در ۱۹۸۹ نماد گذار مسالمتآمیز شد. اما چند سال بعد:
—کشور بدون همهپرسی تجزیه شد.
—فساد و پوپولیسم در جمهوری چک و اسلواکی نهادها را فرسود.
—مردم خود را در حاشیه تصمیمگیری یافتند.
نبود یک چارچوب حقوقی مشترک باعث شد وحدت ملی دوام نیاورد.
ایران: با قانون مشروطه متفاوت است
ایران برخلاف این کشورها، خوشبختانه یک پشتوانه حقوقی بومی و ملی دارد: قانون اساسی مشروطه ۱۲۸۵. این سند، آخرین چارچوب مشروعیت ملی است. نادیده گرفتن آن یعنی آغاز از صفر، و همان سرنوشتی که هند، آفریقای جنوبی و چکسلواکی گرفتار شدند.
ایرانیان امروز با پوست و جان میدانند که جمهوری آزادی نمیآورد؛ نهایتاً یک پوستاندازی دیگر از همان نظام است. آزادی و نجات ایران در گرو بازگشت به پادشاهی مشروطه است؛ جایی که مشروعیت مردمی با میراث حقوقی پیوند میخورد و هم آزادی تضمین میشود و هم وحدت ملی.
راه ماندلا و گاندی برای ایران کافی نیست، چون ایران برخلاف آنها، ستون مشروطه را دارد. هیچکس عقل سلیمش نمیپذیرد اگر آنها چنین میراثی داشتند، آن را دور میریختند. ایران نباید از سرمایهای که دیگران حسرتش را میخورند دست بکشد.
❤1
Forwarded from 👑کانال شهیاران 👑
#راز_ترور_چارلی_کرک_چیست؟
او رسید به همان رازی که #آریامهر رسیده بود
و آن چه بود ?
#پاسخ
چپ با شمشیر اسلام جهان را ناامن میکند
#همان اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه..
#مارکسیسلامیستها
یادتان نرود همین چند ماه پیش در زمان حیات حسن نصرالله و رفقا
#جودیت_باتلر سخنگوی چپ جهانی گفت:
جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله در کانسپت چپ جهانی هستند....
و روانشاد چارلی کرک
انگشت بر گرانیگاه اصلی چپ گذاشت و رویه چپ در این مواقع ترور است....
چپ و اسلام دو قلوهای سیامی برای نابودی انسان و انسانیتند.
اولین ورژن حاصل آمیزش چپ با اسلام با مامایی جبهه ضد ملی مصدقی در ایران انجام گرفت و حاصلش شد موجودی خطرناک و کریه بنام :
#چپ_مسلمان یعنی : #مارکسیسلامیستها
آمریکا الان درگیر این پدیده شوم است...
چپ تباهی سیاهی
چپ خیانت جنایت
آخوند چپی مصدقی ترکیبی بسیار خطرناک برای ایران بوده و هستند...
ویروس چپ درمان ندارد
درمانش مرگ است
مرگ ایدولوژیک
چپ هماره دانشگاه را محل زایش خود قرار داده است.
دانشگاه را از چپ باید پس گرفت.
و چارلی در این راه کشته شد
در راه بازپس گیری دانشگاه از ویروس چپ
#چپ_تروریست
✍شب شکن
@shahyarran
او رسید به همان رازی که #آریامهر رسیده بود
و آن چه بود ?
#پاسخ
چپ با شمشیر اسلام جهان را ناامن میکند
#همان اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه..
#مارکسیسلامیستها
یادتان نرود همین چند ماه پیش در زمان حیات حسن نصرالله و رفقا
#جودیت_باتلر سخنگوی چپ جهانی گفت:
جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله در کانسپت چپ جهانی هستند....
و روانشاد چارلی کرک
انگشت بر گرانیگاه اصلی چپ گذاشت و رویه چپ در این مواقع ترور است....
چپ و اسلام دو قلوهای سیامی برای نابودی انسان و انسانیتند.
اولین ورژن حاصل آمیزش چپ با اسلام با مامایی جبهه ضد ملی مصدقی در ایران انجام گرفت و حاصلش شد موجودی خطرناک و کریه بنام :
#چپ_مسلمان یعنی : #مارکسیسلامیستها
آمریکا الان درگیر این پدیده شوم است...
چپ تباهی سیاهی
چپ خیانت جنایت
آخوند چپی مصدقی ترکیبی بسیار خطرناک برای ایران بوده و هستند...
ویروس چپ درمان ندارد
درمانش مرگ است
مرگ ایدولوژیک
چپ هماره دانشگاه را محل زایش خود قرار داده است.
دانشگاه را از چپ باید پس گرفت.
و چارلی در این راه کشته شد
در راه بازپس گیری دانشگاه از ویروس چپ
#چپ_تروریست
✍شب شکن
@shahyarran
👍1
اعترافی که شگفت زده مان نگرد،در گفتمان
#بازگشت_به_مشروطه
با #بازگشت_از_کژراهه۵۷ انقلاب ملی به پیروزی میرسد،
جناب کلاشی؛ نقل به مضمون
در نقطه ای مجددا همه ۵۷ در برابر اندیشه مشروطه خواهی متحد میشوند،
در طول این سالها روزانه شاهد فعالیت های سازمان یافته
اعترافی که شگفت زده مان نگرد،در گفتمان
#بازگشت_به_مشروطه
با #بازگشت_از_کژراهه۵۷ انقلاب ملی به پیروزی میرسد،
جناب کلاشی؛ نقل به مضمون
در نقطه ای مجددا همه ۵۷ در برابر اندیشه مشروطه خواهی متحد میشوند،
در طول این سالها روزانه شاهد فعالیت های سازمان یافته
۲/۱
#بچههای_آیتالله
#بچههای_آیتالله
#بازگشت_به_مشروطه
با #بازگشت_از_کژراهه۵۷ انقلاب ملی به پیروزی میرسد،
جناب کلاشی؛ نقل به مضمون
در نقطه ای مجددا همه ۵۷ در برابر اندیشه مشروطه خواهی متحد میشوند،
در طول این سالها روزانه شاهد فعالیت های سازمان یافته
اعترافی که شگفت زده مان نگرد،در گفتمان
#بازگشت_به_مشروطه
با #بازگشت_از_کژراهه۵۷ انقلاب ملی به پیروزی میرسد،
جناب کلاشی؛ نقل به مضمون
در نقطه ای مجددا همه ۵۷ در برابر اندیشه مشروطه خواهی متحد میشوند،
در طول این سالها روزانه شاهد فعالیت های سازمان یافته
۲/۱
#بچههای_آیتالله
#بچههای_آیتالله
Forwarded from ️ گــارد شـــاهــنــشــاهــی ️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، تحصیلات در مقاطع ابتدایی و راهنمایی رایگان شد. این تصمیم در تاریخ 4 اسفند 1352 بهصورت رسمی اعلام شد. ضمن اینکه تحصیلات در برخی از دانشگاههای دولتی نیز رایگان بود.
رایگان شدن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی:
این تصمیم مهم در راستای گسترش آموزش و ایجاد فرصتهای برابر برای همهی دانشآموزان اتخاذ شد.
تحصیلات رایگان در دانشگاههای دولتی:
برای ارتقای سطح آموزش عالی، تحصیل در برخی از دانشگاههای دولتی نیز رایگان اعلام شد.
اجباری شدن تحصیلات:
علاوه بر رایگان بودن، تحصیلات در این مقاطع نیز اجباری اعلام شد تا اطمینان حاصل شود که همهی کودکان از آموزش بهرهمند میشوند.
اقدامات دیگر در زمینه آموزش:
در دوران محمدرضا شاه پهلوی، اقدامات دیگری نیز در زمینهی آموزش انجام شد، از جمله تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ارائهی تغذیه رایگان در مدارس.
#جاوید_شاه #پاینده_ایران
#گارد_شاهنشاهی #شاهزاده_رضا_پهلوی #ایران #شاه #جاوید_خاندان_ایرانساز_پهلوی #رضاشاه_روحت_شاد
#شاهنشاه #پهلوی #شاهنشاه_آریامهر #تاریخ_معاصر #تاریخ_معاصر_ایران #سیاست
@gurd_shah
رایگان شدن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی:
این تصمیم مهم در راستای گسترش آموزش و ایجاد فرصتهای برابر برای همهی دانشآموزان اتخاذ شد.
تحصیلات رایگان در دانشگاههای دولتی:
برای ارتقای سطح آموزش عالی، تحصیل در برخی از دانشگاههای دولتی نیز رایگان اعلام شد.
اجباری شدن تحصیلات:
علاوه بر رایگان بودن، تحصیلات در این مقاطع نیز اجباری اعلام شد تا اطمینان حاصل شود که همهی کودکان از آموزش بهرهمند میشوند.
اقدامات دیگر در زمینه آموزش:
در دوران محمدرضا شاه پهلوی، اقدامات دیگری نیز در زمینهی آموزش انجام شد، از جمله تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ارائهی تغذیه رایگان در مدارس.
#جاوید_شاه #پاینده_ایران
#گارد_شاهنشاهی #شاهزاده_رضا_پهلوی #ایران #شاه #جاوید_خاندان_ایرانساز_پهلوی #رضاشاه_روحت_شاد
#شاهنشاه #پهلوی #شاهنشاه_آریامهر #تاریخ_معاصر #تاریخ_معاصر_ایران #سیاست
@gurd_shah
👍1
موضوع پیچیده نیست
واضح و روشن است
سال ۵۷ علیه مشروطه شوریدند مشروعه اوردند
امروز هم علیه مشروطه بسیج شدند
حکومت مشروعه را با پوست اندازی حفظ کنند،
خام اندیشی است تصور کنیم مافیای ثروت و قدرت که در ۴۷ سال گذشته فربه شدند
کنار بایستند
#بچههای_آیتالله
#بازگشت_به_مشروطه
واضح و روشن است
سال ۵۷ علیه مشروطه شوریدند مشروعه اوردند
امروز هم علیه مشروطه بسیج شدند
حکومت مشروعه را با پوست اندازی حفظ کنند،
خام اندیشی است تصور کنیم مافیای ثروت و قدرت که در ۴۷ سال گذشته فربه شدند
کنار بایستند
#بچههای_آیتالله
#بازگشت_به_مشروطه
👌3