🔻بخشی از شعرخوانی حاج میثم مطیعی قبل از آغاز سخنرانی رهبر انقلاب در حرم رضوی و کنایه های سنگین و بجا به #برجام ، #دولت_اشرافی و #تنبل روحانی و تقدیر از #حاج_قاسم_سلیمانی
...
دوچندان شده شور نوروزی ما
که این سال شد سال پیروزی ما
دمَت گرم سردار ما حاج قاسم
علمدار پیکار ما حاج قاسم
جوانمرد این سال هم محسن ما
که سرمایه عاشقی کرد سر را
که سر داد و سر داد با دلپسندی
سرود سرافرازی و سربلندی
از آن سو به اسم عدالت دکانها
مبادا شود سبز و افتد به جانها
عدالت اگر عطر تقوا ندارد
سرانجام جز فتنه، معنا ندارد
بسا مرد اهل عدالت که امروز
شده طعمهی فتنه ای خانمان سوز
اگر سیف الاسلام، اگر فخر اسلام
ز ما نیست گر شد گرفتار "من من"
به کبر و ریا، خرمنش رفت بر باد
ز چشم همه دوستان نیز افتاد
مبادا نفاق جدیدی بجوشد
و آنگه ردای عدالت بپوشد
به مردم دریغ است تندی و خامی
به مردم دریغ است بیاحترامی
در این روزگار رکود و تورم
مبادا طلبکار؛ دولت ز مردم
عطایی ست دولت به مردان خدمت
نه دكّان دنیا که میدان خدمت
کسی که گرفته ست سکان خدمت
وفا باید او را به پیمان خدمت
چه بسیار خدمتگزاران گمنام
که از فکر مردم ندارند آرام
خوشا دل سپردن به این عهد و پیمان
خوشا دسترنج عزیزان ایران
مگر رونق کار و تولید میهن
میسر شود جز به عزم تو و من؟
مکن گرم بازار بیگانگان را
مخر جنس واماندهی این و آن را
به دستان سرد غریبه میاویز
به زانوی خود دستگیر و به پا خیز
مگو حاصل ما ز برجام هیچ است
مگو سود این سعی ناکام هیچ است
مگویید این چند ساله هدر شد
مگویید آن رنجها بیثمر شد
چه سودی ازین بهتر و پر بهاتر
که رسوا شده خصم دون بار دیگر؟
شد امروز بر خلق، چون روز، روشن
نباید به این گرگ خو دست دادن
چنین است اگر شیوهی گفت و گویش
نماند به رخ، رنگی از آبرویش
بزرگی چنین گفت و گفتار نغزیست
که این گفت و گو غیر "دیوانگی" نیست
که دشمن نه عهد و نه پیمان شناسد
نه حرف خوش و روی خندان شناسد
مگر گرگ جز چنگ و دندان شناسد؟
مگر دزد جز چوب چوپان شناسد؟
بجز مرگ، دردش چه درمان شناسد؟
خداناشناسی که شیطان شناسد
دگر نیست جای شک و استخاره
بگو "مرگ بر آمریکا" را دوباره
@Tahlile_30a30
...
دوچندان شده شور نوروزی ما
که این سال شد سال پیروزی ما
دمَت گرم سردار ما حاج قاسم
علمدار پیکار ما حاج قاسم
جوانمرد این سال هم محسن ما
که سرمایه عاشقی کرد سر را
که سر داد و سر داد با دلپسندی
سرود سرافرازی و سربلندی
از آن سو به اسم عدالت دکانها
مبادا شود سبز و افتد به جانها
عدالت اگر عطر تقوا ندارد
سرانجام جز فتنه، معنا ندارد
بسا مرد اهل عدالت که امروز
شده طعمهی فتنه ای خانمان سوز
اگر سیف الاسلام، اگر فخر اسلام
ز ما نیست گر شد گرفتار "من من"
به کبر و ریا، خرمنش رفت بر باد
ز چشم همه دوستان نیز افتاد
مبادا نفاق جدیدی بجوشد
و آنگه ردای عدالت بپوشد
به مردم دریغ است تندی و خامی
به مردم دریغ است بیاحترامی
در این روزگار رکود و تورم
مبادا طلبکار؛ دولت ز مردم
عطایی ست دولت به مردان خدمت
نه دكّان دنیا که میدان خدمت
کسی که گرفته ست سکان خدمت
وفا باید او را به پیمان خدمت
چه بسیار خدمتگزاران گمنام
که از فکر مردم ندارند آرام
خوشا دل سپردن به این عهد و پیمان
خوشا دسترنج عزیزان ایران
مگر رونق کار و تولید میهن
میسر شود جز به عزم تو و من؟
مکن گرم بازار بیگانگان را
مخر جنس واماندهی این و آن را
به دستان سرد غریبه میاویز
به زانوی خود دستگیر و به پا خیز
مگو حاصل ما ز برجام هیچ است
مگو سود این سعی ناکام هیچ است
مگویید این چند ساله هدر شد
مگویید آن رنجها بیثمر شد
چه سودی ازین بهتر و پر بهاتر
که رسوا شده خصم دون بار دیگر؟
شد امروز بر خلق، چون روز، روشن
نباید به این گرگ خو دست دادن
چنین است اگر شیوهی گفت و گویش
نماند به رخ، رنگی از آبرویش
بزرگی چنین گفت و گفتار نغزیست
که این گفت و گو غیر "دیوانگی" نیست
که دشمن نه عهد و نه پیمان شناسد
نه حرف خوش و روی خندان شناسد
مگر گرگ جز چنگ و دندان شناسد؟
مگر دزد جز چوب چوپان شناسد؟
بجز مرگ، دردش چه درمان شناسد؟
خداناشناسی که شیطان شناسد
دگر نیست جای شک و استخاره
بگو "مرگ بر آمریکا" را دوباره
@Tahlile_30a30