پژوهشگاه ایران شناسی
6.72K subscribers
3.34K photos
400 videos
1.37K files
343 links
شناسایی فرهنگ و پیشینه‌ی ایران زمین

به نام خداوند کیوان و هور
که چشم بد از خاک ایران به دور
Download Telegram
پژوهشگاه ایران شناسی
سیاست و اخلاق در فلسفه‌ی سهروردی(شماره ۱) #زرتشت_و_اوستا #اساطیر #پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی فلسفه‌ی اشراقِ سهروردی جنبه‌ی سیاسی نیز دارد. ضیایی مروری کرده است بر آنچه《نظریه‌ی سیاسیِ اشراقی》می‌نامد، نظریه‌ای که رابطه‌ای میانِ اقتدارِ سیاسی، حکومتِ عادلانه و…
سیاست و اخلاق در فلسفه‌ی سهروردی(شماره ۲)
#زرتشت_و_اوستا
#اساطیر
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
اخلاقِ نهفته در پسِ نظامِ اشراقیّ سهروردی هنور به قدرِ کفایت بررسی نشده است، گرچه آموزه‌های اساسیِ وی می‌توانند اشاراتی به دست دهند در بابِ شرایطی که ضامنِ حکومتی عادلانه است و بدین‌ترتیب، عناصری از اخلاقِ سیاسیِ اشراق را فراهم آورند. با این حال، درکِ به‌ویژه‌ی افلاطونیِ سهروردی از حکیمِ حاکم¹ و نقشِ سیاسیِ وی، به همراهِ نقشِ اتصالِ《شهودی》یا《عرفانیِ》پیامبران، عارفان و حکیمان به انوارِ《الهی》، می‌تواند سهروردی را در معرضِ همان انتقادی قرار دهد که پوپر نسبت به افلاطون داشته است.²

برای آن‌که اجمالاً دریابیم چه چیزی ممکن است حیاتِ《طیبه》و اخلاقی در این دنیا باشد باید به معادشناسیِ سهروردی و بحث‌های وی درباره‌ی سرنوشتِ نفس در دنیای پس از مرگ روی کنیم. همچنان که ابن‌سینا نفوس را در آخرت بر حسبِ[میزانِ]کسبِ علمِ عملی و نظری در دنیا دسته‌بندی می‌کند، در نظرِ سهروردی نیز کیفیاتِ اخلاقی‌ای که در این دنیا شکل می‌گیرند تعیین‌کننده‌ی سرنوشتِ نفوس در دنیای پس از مرگ هستند(PI, 148.27_150.17).³ نفوس، در جستجوی سعادت، باید بکوشند خود را از بدنِ ظلمانی‌شان و تمامیِ امورِ دنیوی و مادّی برهانند و به دنیای انوارِ مجدد بپیوندند. نفوس که در این دنیا غرق در ماده‌اند تا حدودی تعیین‌کننده‌ی سرنوشتِ خود در دنیای پس از مرگ هستند و بدین‌لحاظ، سهروردی چندان دور از معادشناسیِ مشایی نمی‌اندیشد.

یادداشت‌ها:
1. Mystic qua ruler
۲. بنگرید به کارل پوپر، جامعه‌ی باز و دشمنان آن، ترجمه‌ی عزت‌الله فولادوند، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۴، بخش اول.(مترجم)
۳. حکمة‌الاشراق، صص ۲۲۹_۲۳۵.(مترجم)


مأخذ: مارکوت.رکسان، سهروردی، دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد، ترجمه سعید انواری، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۵، رویه‌ی ۵۸ و ۵۹
🔥 @atorshiz 🔥
سیاست و اخلاق در فلسفه‌ی سهروردی(شماره ۳/پایانی)
#زرتشت_و_اوستا
#اساطیر
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
پیامبران، اولیا و نیز عارفانی که استعدادی استثنایی دارند قادرند به عالَمِ انوارِ محض بپیوندند. ریاضت‌کشی در این زندگی ابزاری برای به دست آوردنِ خودآگاهی نسبت به اشراقِ وجودیِ(ontic)نفس است. برخی از رساله‌های رمزی و عرفانیِ سهروردی همچون رسالة‌الطیر¹، قصة‌ الغربة الغربیة¹ یا روزی با جماعتِ صوفیان²(Suhrawardi 1982؛ مقایسه کنید با Landolt 1987)نمونه‌هایی به دست می‌دهند از نقشِ تعلیمی و آموزه‌های شخصیتِ راهنما یا همان رب‌النوعِ انسانی یا موجوداتی روحانی که به فردِ مبتدیِ در تلاش برای رسیدن به دنیای غیرِمادّیِ انوار که رستگاری در آن نهفته است کمک می‌کند. پاداش‌ها و مجازات‌های وعده داده شده‌ی جهانِ دیگر، شروطی برای مکافاتِ الهی هستند.

یادداشت‌ها:
1. The Treatise of the Bird
2. A Tale of Occidental Exile
3. A Day with a Group of sufis


مأخذ: مارکوت.رکسان، سهروردی، دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد، ترجمه سعید انواری، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۵، رویه‌ی ۵۹ و ۶۰
🔥 @atorshiz 🔥
عواملِ منجر به اعدامِ سهروردی
#زرتشت_و_اوستا
#اساطیر
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
مجموعه‌ای از عواملِ دینی و سیاسی منجر به آن شد که[زندگیِ]سهروردی در مسیرِ سقوط بیفتد. از یک‌سو، او را به داشتنِ باورهای بدعت‌آمیز متهم کردند، اتهامی مبهم که به این دلایل به آسانی ممکن بود وارد شود: ذکرِ نام‌ها و نمادهای ایرانیِ پیش از اسلام در برخی آثارش، ادعای او مبنی بر برخورداری از الهاماتِ شبه‌الهی و شبه‌وحیانی، و تردیدِ وی نسبت به ختمِ منطقیِ نبوت در پرتوِ قدرتِ مطلقِ خداوند.

از سوی دیگر، ممکن است روابطِ نزدیک و سابقش با آل‌ارتق¹ که پیش از تصرفِ جنوبِ غربیِ آناتولی[به دست ایوبیان، بر آن ناحیه]حکومت می‌کردند یا با[ملک]الظاهر، حاکمِ ایوبیان،[تلاش برای]توطئه‌چینیِ سیاسی تفسیر شده باشد. در نهایت سرنوشتِ سهروردی با اتهامِ بدعت‌گذاری(نه با اتهامِ خیانت). تذکره‌نویسان و تاریخ‌نگاران بر سرِ این‌که اتهاماتِ وی دقیقا چه بود و چه سلسله رویدادهایی منجر به اعدامِ وی در پایانِ سالِ ۵۸۷ ق(یا ابتدای سالِ ۵۸۸ ق)شد توافق نظر ندارند.²

یادداشت‌ها:
1. Artuqids:
سلسله‌ای از ترکان که در فاصله‌ی سال‌های ۴۹۷ تا ۸۱۱ هجری در شرقِ آناتولی و شمالِ سوریه و عراق حکومت می‌کردند. عمادالدین، که شیخِ اشراق کتابِ الواحِ عمادی را به نامِ وی نوشته است، در بینِ سال‌های ۵۸۱ تا ۵۹۹ در شهرِ خارپوت(الازیغِ کنونی)از شهرهای کردستانِ ترکیه حکومت می‌کرد.(مترجم)
2. Marcotte, R. D(2001a), "Suhrawardi al-Maqtul", The Martyr of Aleppo", Al-Qantara, 22(2): 395_419.

مأخذ: مارکوت.رکسان، سهروردی، دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد، ترجمه سعید انواری، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۵، رویه‌ی ۱۵
🔥 @atorshiz 🔥
Forwarded from پژوهشی در فرهنگ زرتشتی (مرتضی حماسی)
امشاسپندان یکتاپرستیِ زرتشت را نفی نمی‌کنند، ویلهلم گایگر
#زرتشت_و_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در حقیقت، اَشا و سایرِ امشاسپندان چیزی جز تجلیِ وجودِ اَهورامَزدا نیستند، که به‌نحوی شاعرانه به صفت‌هایی چون: پدر و پیش‌رُو معرفی گردیده است. همان‌طور که به صفاتِ خالق و توانا متصّف است. بنابراین در سرودهایی که اُهورامَزدا همانندِ آفریننده‌ی کلیه‌ی روان‌های موجودِ جدا از خود بیان شده است، نمی‌تواند دلیلی و علتی جهتِ قبولِ چندتاپرستی به ما ارائه بدهد، و یا چنان‌چه هرگونه وجودِ روحانیِ جدا از خدا که به‌صورتِ میانجی‌گر بینِ خدا و بشر قرار گرفته باشد، به هیچ‌وجه نمی‌تواند، رادع و خطری برای تعریفِ پدیده‌ی یکتاپرستی باشد. ما در بررسیِ خداشناسیِ گاثاها به مواردِ بسیار برخورد می‌کنیم که امشاسپندان به‌صورتِ کسانی عینی با وجودِ خارجی نام برده شده‌اند، یک زمان مَزدا به‌عنوانِ پدرِ اَشا خوانده شده و گاهی به‌عنوانِ پدرِ وُهومَن و یا آرَمَئی‌تی ذکر گردیده است. در هر حال چنین صُوَری نشان‌دهنده‌ی رواجِ اصولِ اخلاقی و موضوعاتی که به عالَمِ هستی است، می‌باشد؛ و هم‌چنین، این‌طور معنا می‌دهد که تمامِ صفاتِ خوب مثلِ وفاداری، فداکاری، بقا، فروتنی، راستی و روشنایی به او(=اَهورامَزدا)تعلق داشته و از او ناشی و منبعث می‌شود.

از ذکرِ مواردِ فوق چنین نتیجه گرفته می‌شود که: عقیده به وجودِ امشاسپندان هرگز معارض و مانعی برای یکتاپرستی در خداشناسیِ گاثاها نیست، زیرا، اَهورامَزدا به‌طورِ کلّی جدا از اینان و به منزله‌ی یک《وجودِ قادرِ مطلق و توانای بالذات جلوه‌گر است》، بندِ سوم از یَسنای بیست و نهم.

《این اوست که درباره‌ی همه تصمیم می‌گیرد، همچنان که هر چیز مطابقِ میلِ او صورتِ وقوع می‌یابد》.

بندِ چهارمِ یَسنای بیست و نهم.

《او کسی است که با پاک‌منشی و روشنایی یگانه و یکسان است》.

بندِ دومِ یَسنای سی و دوم:

《او با اَشا و وُهومَن در یک‌جا سکنی می‌گزینند》.

بندِ نهم از یَسنای چهل و چهارم. معنای کلّیِ این سروده‌ها این است که اَهورامَزدا این قدرت‌ها را در اختیار داشته و امشاسپندان در فرمان و تحتِ اراده‌ی او هستند، اینان از او سرچشمه گرفته و در او تحلیل می‌یابند. خشَترَ و آرَمَئی‌تی، وُهومَن و اَشا، شریک، متحد و جزیی از او هستند، اینان جزیی از وجودِ کل و نمایی از قدرتِ اهورایی هستند. قدرت‌هایی که به امشاسپندان تعلق یافته و عملِ آنان را مشخص می‌سازد، صفاتی است اَهورایی که در اینان جلوه‌گر گشته است. کما این‌که در بندِ ۲۱ یَسنای ۳۱، ¹《اَهورامَزدا صفاتِ امشاسپندان را به افرادِ درست‌کردار》می‌بخشد و در بندِ هفتمِ یَسنای ۴۴ هم‌چنان که در بخشِ سوم ذکر گردید،《چه کسی آفریننده‌ی آرَمَئی‌تیِ ارجمند و خشَتر است》.

یادداشت:
۱. بندِ بیست و یکم، یَسنای سی و یکم:

مَزدا اهورا تمامِ قدرتِ کامل و اقتدارِ خسرویِ خود را رساییِ "هَئوروَتات" و "اَمِرِتات" و راستیِ "اَشا" و شهریاریِ "خشَترا" و پاک‌منشیِ "وُهومَن" به آن کسی بخشد، که در اندیشه و کردار، دوستِ او باشند.

Wilhelm Gieger, Zarathushtha's Monotheism

بن‌مایه: زرتشت در گاثاها(حکمت و عرفان، بنیادهای اخلاقی، جهان‌بینی و فلسفه‌ی سیاسی): ترجمه‌ی متون کلاسیک یونانی درباره‌ی زرتشت و مغان، ویلهلم گیگر، والتر هینتس، فردریک ویندیشمن، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول ۱۳۸۲، رویه‌ی ۱۱۴_۱۱۶
🔥 @atorshiz 🔥
Forwarded from پژوهشی در فرهنگ زرتشتی (مرتضی حماسی)
آزادیِ گزینش برای آدمی در گات‌ها(شماره ۱)
#زرتشت_و_اوستا
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
روشن‌ترین نکته‌ی گاثاها، آزادیِ کاملِ انتخاب است که جهتِ گزینشِ خوبی و بدی، به هر فردِ بشری تفویض شده است. طبقِ نظراتِ منعکسه‌ی زرتشت در گاثاها، سرنوشت کوچک‌ترین دخالت و نفوذی در رفتار و آتیه‌ی بشر ندارد. "سرنوشت یا بخت یا تقدیری به آن عنوان که از ازل برای فرد تعیین شده و از آن گریزی نبوده و به‌طورِ ظالمانه علیهِ او به کار رود". در این آیین نتیجه‌ی گناهان، عیوب و قصورِ والدین برای فرزند نگاشته نشده و چنان‌چه نیروی وی در مبارزه علیهِ بدی‌ها و اهریمن فلج و نابود شود، مسئول و گناهکار نیست. چنان‌چه شیطان به فردی نزدیک شده و در روحش نفوذ کرد، وظیفه‌اش تنها و همیشه مبارزه‌ی سرسختانه و آشتی‌ناپذیر برای طرد و بیرون راندنِ آن اهریمن و افکارِ شیطانیِ حاصله از وسوسه‌های اوست.

Wilhelm Gieger, Zoroastrianism is not a Dualistic Religion
🔥 @atorshiz 🔥