📚 #یک_دقیقه_مطالعه
✍️ خاطره «محمد قاضی» یکی از دبیران بازنشسته آموزش و پرورش
"سال تحصیلی ۵۵ - ۵۴ دو سال بود به عنوان #معلم استخدام شده بودم محل خدمتم یکی از روستاهای دور افتاده سنندج. حقوق خوبی میگرفتم. بلافاصله پس از #استخدام به صورت قسطی یک ماشین پیکان خریدم. در مسیرم از سنندج تا روستا و برعکس گاهی افرادی را که کنار جاده منتظر ماشین بودند سوار میکردم. بعضیها پولی میدادند.
یکروز که به #دبستان رسیدم، مدیر سراسیمه و وحشتزده من را به جای خلوتی برد و یک نامه به من داد که رویش دو تا مهر محرمانه خورده بود. من و مدیر تعجب کردیم که این چه نامهی محرمانهای است؟؟ من که کاری نکردهام؟؟ مدیر گفت نامه را باز کن ببینم. نامه را باز کردم.
#متن_نامه: «جناب آقای ... آموزگار دبستان روستای ... شهر سنندج، بنا بر گزارشات رسیده از اهالی روستا شما اقدام به مسافرکشی نموده و از اهالی پول دریافت میکنید. اگر #حقوق و مزایای دریافتی شما برای گذران زندگی کافی نیست، باید به اطلاع وزارت فرهنگ برسانید، جنابعالی با انجام مشاغلی (مسافرکشی) که برخلاف شأن معلم و قشر فرهنگی اجتماع است، شأن و جایگاه فرهنگ و فرهنگیان را خدشهدار مینمایید. اگر پس از دریافت این نامه همچنان به شغل دوم ادامه دهید، استعفای خود را بنویسید.
امضا: مدیرکل استان... »
نفس راحتی کشیدم و به مدیر قول دادم که هرگز از مسافرانی که در بین راه سوار میکنم پولی نگیرم و مسئله نامه محرمانه هم حل شد."
«زمانى كه معلم عزت و احترام داشت...»
❤️⃝⃡🇮🇷 رسانهمردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya ☜
✍️ خاطره «محمد قاضی» یکی از دبیران بازنشسته آموزش و پرورش
"سال تحصیلی ۵۵ - ۵۴ دو سال بود به عنوان #معلم استخدام شده بودم محل خدمتم یکی از روستاهای دور افتاده سنندج. حقوق خوبی میگرفتم. بلافاصله پس از #استخدام به صورت قسطی یک ماشین پیکان خریدم. در مسیرم از سنندج تا روستا و برعکس گاهی افرادی را که کنار جاده منتظر ماشین بودند سوار میکردم. بعضیها پولی میدادند.
یکروز که به #دبستان رسیدم، مدیر سراسیمه و وحشتزده من را به جای خلوتی برد و یک نامه به من داد که رویش دو تا مهر محرمانه خورده بود. من و مدیر تعجب کردیم که این چه نامهی محرمانهای است؟؟ من که کاری نکردهام؟؟ مدیر گفت نامه را باز کن ببینم. نامه را باز کردم.
#متن_نامه: «جناب آقای ... آموزگار دبستان روستای ... شهر سنندج، بنا بر گزارشات رسیده از اهالی روستا شما اقدام به مسافرکشی نموده و از اهالی پول دریافت میکنید. اگر #حقوق و مزایای دریافتی شما برای گذران زندگی کافی نیست، باید به اطلاع وزارت فرهنگ برسانید، جنابعالی با انجام مشاغلی (مسافرکشی) که برخلاف شأن معلم و قشر فرهنگی اجتماع است، شأن و جایگاه فرهنگ و فرهنگیان را خدشهدار مینمایید. اگر پس از دریافت این نامه همچنان به شغل دوم ادامه دهید، استعفای خود را بنویسید.
امضا: مدیرکل استان... »
نفس راحتی کشیدم و به مدیر قول دادم که هرگز از مسافرانی که در بین راه سوار میکنم پولی نگیرم و مسئله نامه محرمانه هم حل شد."
«زمانى كه معلم عزت و احترام داشت...»
❤️⃝⃡🇮🇷 رسانهمردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya ☜