خبرگزاری اسونیا
6.77K subscribers
35.1K photos
3.05K videos
89 files
19K links
🌐ارسال سوژه، تبلیغات و آگهی: @asuniya1
.
🌐وبسایت: www.asuniya.ir
.
🌐صفحه اینستاگرام👇
https://www.instagram.com/asuniya1
.
🌐مدیر کانال : @mortezaaskari1
.
🔑دارای مجوز سامانه جامع رسانه کشور
1-1-716827-61-4-1
Download Telegram
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

عادت همیشگی ام بود... از همان کودکی به این سوال فکر می کردم...
چه کسی از همه خوشبخت تر است؟!
در کودکی فکر می کردم آن مردی که سر خیابان اسباب بازی فروشی دارد حتما خوشبخت ترین انسان دنیاست... اما چند سال بعد که از خواب بیدار شدم بروم به مدرسه نظرم عوض شد و فکر کردم پسر شش ساله ی همسایه مان از همه خوشبخت تر است چون مدرسه نمی رود و می تواند چند ساعت بیشتر بخوابد...
نوجوان که بودم فکر می کردم حتما خوشبخت ترین انسان دنیا یکی از سوپر استارهای سینماست یا یک ورزشکار معروف... آن روزها خوشبختی را در شهرت می دیدم...
مدت ها گذشت و معنی #خوشبختی هر روز برایم عوض می شد... بستگی به شرایط داشت گاهی خوشبختی را در ثروت می دیدم و وقتی که بیمار می شدم در سلامتی...
سال ها گذشت و زندگی به من ثابت کرد خوشبختی برای هر انسانی یک تعریف دارد...

گاهی ما در زندگی به اتفاقی که آن را خوشبختی می دانیم می رسیم ولی باز احساس خوشبختی نمی کنیم... چون گذر زمان و تغییر شرایط تعریف ما از خوشبختی را عوض کرده...
کاش بدانیم خوشبختی واقعی داشتن "آرامش" است... خوشبختی ای که نه گذر زمان و نه تغییر شرایط نمی تواند آن را از ما بگیرد...
دنیا پر است از انسان هایی که همه چیز دارند به جز #آرامش... کسانی که هرگز خوشبخت نمی شوند...

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

🌴نخل دارها عادت خوبي دارند.
نخلي را كه زياد خوشه بدهد را عزيز،
نمي دارند،
تنبيهش ميكنند.
زخمش مي زنند،
خوشه هايش را با بيرحمي تمام مي برند. شايد بگوييد: آخي طفلكي ها گناه دارند،
بله سخت است اما باور كنيد اين كار لطف به درخت است،
با خوشه هاي زياد نخل مجبوراست انرژي اش را بين مثلا ده خوشه،
تقسيم كند و محصول خرمايي است،
با كيفيت متوسط و يا حتا ضعيف.
اما نخلدار پنج خوشه را فداي پنج خوشه قوي تر مي كند،
و با قطع نصف خوشه ها انرژي و شيره درخت صرف پنج خوشه قوي تر ميشود.
حاصلش هم خرمايي ميشود با كيفيت بالاتر و قيمت بيشتر.

ما انسانها هم كاش همينطور باشيم.
آدمهاي اضافي و كارهاي اضافي را كنار بگذاريم و شيره روح مان را، صرف آنهايي بكنيم كه ماندني اند.
و باعث انبساط خاطر ما میشن

آدمهاى منفى كه باعث ازار ما هستند ، حسودان و بخيلان و ٱونهايي كه مسبب رنج و ناراحتى ما هستند،
عصاره وجودمان را مصرف مي كنند و ضعيف‌مان ميكنند.
👈مراقب نخل وجودمان باشيم و خوشه هاي اضافي را با قاطعيت تمام قطع كنيم.
هم خودمان تناور تر ميشويم هم محصول مان شيرين تر و گوارا تر خواهد شد...

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

🔹بر بلندای کوهی لانه عقابی با چهار تخم قرار داشت. روزی یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین افتاد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای پر از مرغ و خروس رسید. مرغ ‌ها به نوبت از تخم مراقبت می‌کردند.

🔸یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه #عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست.

🔹روزی متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد.

🔸عقاب همچنان در آرزوی پرواز بود. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد.

🔹بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.

یادت باشد تو همانی که می اندیشی! هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی.
پس به دنبال رویاهایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن👌

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

اگر مادر شوهر شدم یادم باشد! حتما یادم باشد...

🔸یادم باشد #مادر_شوهر که شدم آنقدر به عروسم بها بدهم که پسرم احساس رضایت کند. آخر پسرم جگر گوشه من است، نباید آزار ببیند.

🔹یادم باشد مادر شوهر که شدم در مقابل دختری که هم سن دختر خودم هست صبوری به خرج بدهم، آخر او جوانست و هنوز خیلی از مسایل را نمیداند.

🔸یادم باشد مادر شوهر که شدم طوری با دختر دیگران برخورد کنم که دوست دارم دیگران با دختر من برخورد کنند.

🔹یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری نکنم پسرم میان عشق مادری و عشق همسری سردرگم شود. نیاز پسرم در زندگی #آرامش است نه تنش!

🔸یادم باشد که برای #قضاوت عروسم به سخنان دخترم صحه نگذارم چون دخترم هم مثل عروسم بی تجربه است و جهان را از دید خام و ناپختگی مینگرد.

🔹یادم باشد مادر شوهر که شدم از فداکاریهای عروسم تمجید کنم تا یاد بگیرد برای پسرم فداکاری کند.

🔸یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری با عروسم نکنم که شکایت مرا نزد پسرم ببرد، آخر میان دو عشق، انتخاب یکی سخت میشود و حتما من شکست خواهم خورد زیرا پسرم پدر میشود و نمیتواند مادر فرزندش را رها کند و در کنار من آرام بگیرد.

🔹یادم باشد مادر شوهر که شدم خوب بفهمم پسرم را روانه زندگی کرده ام و نباید کاری بکنم که او به سوی من بازگردد و دوباره مجرد شود، آخر او متاهل است و متعهد.

🔸یادم باشد مادر شوهر که شدم به پسرم بگویم با همسرش وفاداری کند، #متعهد بماند...خیانت نکند!

🔻یادم باشد که یادم نرود که مادر شوهر شدن آسان است و مادر شوهر ماندن سخت.
از امروز با هم در بهتر تربیت کردن خودمان و نسل آینده تلاش کنیم🙏

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

یادمه هشت سالم بود...
یه روز از طرف مدرسه بُردنمون کارخونه تولید #بیسکوئیت!
ما رو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم.
وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه بیسکویت می‌داد بیرون، خیلی از بچه‌ها از صف زدن بیرون و بیسکوئیتایی که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن...!

من رو حساب تربیتی که شده بودم می‌دونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن، واسه همین تو صف موندم ولی آخرش اونا بیسکوئیت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود!

الان پنجاه سالمه، اون روز گذشت ولی تجربه اون روز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد!

خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم، ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزا رو زیر پا میذارن از بیسکوئیتای تو دستشون لذت میبرن...

از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهم‌تره یا رسیدن به بیسکوئیتای زندگی؟

اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکوئیتای توی دستت می‌سنجند..!

👤 پرویز پرستویی

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

🔹به افراد عصبی که در خیابان به شما تنه می زنند، راه بدهید تا عبور کنند.!
به رانندگان عصبانی و بی منطق که می خواهند از هر گوشه ای زودتر به مقصد برسند، راه بدهید.!

🔸به کسی که در خیابان به شما بی‌احترامی می کند، بی اهمیت باشید.!
در برابر کسی که بی محابا به شما ناسزا می گوید، سکوت کنید و محیط راه ترک کنید

🔹در برابر کسی که کارهای وقیحانه خود را به شما نسبت می‌دهد، کوتاه بیایید.!
در برابر کسی که مدام دروغ می گوید لبخند بزنید و بگذرید، در پی انتقام نباشید.!

🔻چون آنها به راحتی هر کاری که بخواهند را می کنند!
به سادگی شما را وارد بازی های کثیف خود می کنند!

🔻با بی حیایی و فریاد و دریدگی شما را تا سطح خودشان پایین می کشند.
یادتان باشد آنها همیشه حق به جانب هستند و آدم سالم و باشرف از پس آنها برنمی آید.

ضرب المثلِ "باید با هر کسی مثل خودش بود" را برای رسیدن به آرامش فراموش کنید و از چنین افرادی فقط دور باشید و یقه‌تان را دست هر دیوانه ای ندهید چون به قول معروف مردم از دور دیوانه اصلی را تشخیص نمی دهند!

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

فریب نخورید!

در زمان حضرت سلیمان پرنده‌ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه‌ای بود پرواز کرد اما چند #کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند!

همین‌که قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با #ریش_بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود.
پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمی‌رسد! وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی به‌سویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد!

پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد! پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما #پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و‌ گفت: چشم این مرد هیچ آزاری به‌من نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمی‌رسد!

پس به عدالت نزدیکتر است اگر #ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند!

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

زنی از خانه بیرون آمد و سه #پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر مےکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم»

💭 آنها پرسیدند: « آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»

💭عصر وقتی #شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»

💭 زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت: « نام او #ثروت است» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت: « نام او #موفقیت است. و نام من #عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»

💭زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: « چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» فرزندِ خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: «بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت: «کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست»

💭 عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید: « شما دیگر چرا می آیید؟ پیرمردها با هم گفتند: « اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که #عشق است ثروت و موفقیت هم هست!

👌وقتی عشق و محبت تو خانواده باشد ، بی شک ثروت و موفقیت نیز خواهند آمد.

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
#یک_دقیقه_مطالعه

🚨#ﺯﺑﺎﻥ_ﺳﺮﺥ #ﺳﺮ_ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ!

ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﮑﻨﺖ ﻭ ﺧﺰﺍﺋﻦ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﻧﺎ ﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ، ﻭ تاکید نمود که آﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ، ﻫﻢ ﻭ ﻏﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺻﺮﻑ کند.

ﺭﻭﺯﯼ آﻥ ﭘﺴﺮ ﺯﯾﺮﮎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ.
🔹ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﯼ.

ﺍﺯ ﺁﻥﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ.
ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻥ ﭘﺴﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻢ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ.
🔸ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ.

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻋﺎﺯﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ که ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺻﯿﺪﯼ ﻣﯽﮔﺸﺘﻨﺪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻻﺑﻼﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻃﻮﻃﯽﺍﯼ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ.
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻥ ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ.

🔹ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﮔﺮفته ﻭ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﺮ ﻃﻮﻃﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﻡ
ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ
ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺴﺮ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ؟
🔸ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻫﺮﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﺸﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﯿﻠﯽ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ :
ﻫﺮ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ. ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺮﺥ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ.

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.

این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.

تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند.

ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام.

اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند!

❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇
Join ➣ @asuniya