خبرگزاری اسونیا
6.77K subscribers
35.2K photos
3.07K videos
90 files
19K links
🌐ارسال سوژه، تبلیغات و آگهی: @asuniya1
.
🌐وبسایت: www.asuniya.ir
.
🌐صفحه اینستاگرام👇
https://www.instagram.com/asuniya1
.
🌐مدیر کانال : @mortezaaskari1
.
🔑دارای مجوز سامانه جامع رسانه کشور
1-1-716827-61-4-1
Download Telegram
🔰رسانه‌های اردستان به دنبال امید آفرینی باشند

◥رضوان امامدادی - سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اردستان گفت: رسانه‌های شهرستان اردستان در سال جاری همدلی، اتحاد، روحیه #امیدآفرینی و تبیین ظرفیت‌های متعدد شهرستان را در کنار مطالبه‌گری دلسوزانه در دستور کار قرار دهند.

📌وی با بیان اینکه از #خبرنگاران اردستان انتظار داریم سطح آگاهی و تحلیل مخاطبین خود را بالا ببرند، گفت: اصحاب رسانه از مسائل و موضوعات سطحی جامعه پرهیز کنند و خود را مشغول #شایعات و حاشیه‌ها نکنند.

🖇رسانه‌های شهرستان اردستان در سال جاری همدلی، اتحاد، روحیه امیدآفرینی و تبیین ظرفیت‌های متعدد شهرستان را در کنار #مطالبه‌گری دلسوزانه در دستور کار قرار دهند و بدون وابستگی سیاسی آزادانه حقایت و واقعیت‌های جامعه را پوشش دهند.

📌وی با بیان اینکه در فضای کنونی کشور که دشمن به دنبال #تفرقه_افکنی و ایجاد تنش میان مردم و مسئولان است، نقش رسانه‌ها در امید آفرینی برجسته خواهد بود، گفت: خبرنگاران از نظر مردم قشری هستند که مورد توجه و #اطمینان هستند و عملکرد آنها تاثیرگذار خواهد بود.

🖇🖇 متن کامل خبر در👇👇
https://www.isna.ir/news/1402022113835/
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

شب های بلند زمستان هر وقت مادر سفره شام را زودتر پهن می‌کرد
و کت #آقاجون را از کمد بیرون می‌کشید
می‌فهمیدیم قرار است جایی برویم
همان سرِ شب
با کلی ذوق و شوق، آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی
آقاجون می‌گفت:
صله ارحام دلِ آدم را شاد نگه می‌دارد
هیچکس هم نمی‌گفت نمی‌آیم!
ازین ادا اصول ها که من نمی‌آیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم و جوان است دوست دارد توی خودش باشد هم نداشتیم
همه با هم می‌رفتیم تلفن هم نبود که قبلش هماهنگ کنیم و میزبان و بچه‌هایش را هم کلی ذوق زده می‌کردیم
به سر کوچه شان که می‌رسیدیم
جلوتر از مادر و آقاجون
بدو بدو خودمان را به درشان می‌رساندیم
تا از بودنشان #اطمینان پیدا کنیم
با یک چشم از لای در حیاط که اغلب خوب بسته نمی‌شد
یا از سوراخ کلید به درون خانه‌شان سرک می‌کشیدیم
روشن بودن یک #چراغ، به منزله این بود که خانه نیستند و خودشان جایی رفته‌اند
حسابی توی ذوقمان می‌خورد
و قلب و دلمان حسابی می‌گرفت
اما اگر همه چراغها روشن بود بگو بخند تا آخر شبمان جور بود

اما این روزها چه!؟؟؟
آخر شب که #بغض می‌کنی، دردها که تلنبار می‌شود،
میروی سراغ لیست #مخاطبانت...
یکی حالت روح!
یکی لست سین ریسنتلی!
یکی لانگ تایم اِگو!
یکی دلیت اکانت!
آدم نمی‌داند کِی هستند، کِی نیستند!؟
اصلا آدم نمی فهمد چراغِ کدام خاموش است و کدام روشن!؟
تا بی مقدمه برایش تایپ کند:
" تشنه ی یک صحبت طولانی‌ام "..........
و سریع ریپلای شود:
" بگو من کِی کجا باشم؟ ".....

داریم از تنهایی و بی همزبانی "دق" می کنیم، بعد اسمش را گذاشته اند
" عصر ارتباطات ".......!

Join ➣ @asuniya