اشعار پارسی
3.85K subscribers
891 photos
274 videos
50 links
زیبایےِ اشعارِ من اے ماه تو هستے


با نورِ تو تلطیف شده قافیه ‌هایم...



#مجتبے_خوش زبان
Download Telegram
در خم چوگان زلف دلبران انداخت دل
هر که با خوبان سواری کرد در میدان عشق

من درین میدان سواری کرده‌ام تا لاجرم
کرده‌ام دل همچو گوی اندر خم چوگان عشق

در جهان برهان خوبی شد بت دلدار من
تا شد او برهان خوبی من شدم برهان عشق

#سنایی

در دوستی ای صنم، چو دادم دادت
بر من ز چه روی، دشمنی افتادت؟

دشمن خوانی مرا و خوانم بادت
ای دوست، چو من هزار دشمن بادت

#سنایی

.
برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زنده‌ام

ور چه آزادم ترا تا زنده‌ام من بنده‌ام

#سنایی

هر روز مرا با تو نیازی دگرست
با دو لبِ نوشینِ تو رازی دگرست

هر روز ترا طریق و سازی دگرست
جنگی دگر و عتاب و نازی دگرست

#سنایی

با هجر تو هر شب ز پی وصل تو گویم
یارَب تو شب عاشق و معشوق مکُن روز

#سنایی

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجرانِ عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمانِ عشق

تا حدیثِ عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سرِ دیوانِ عشق...

#سنایی
‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎‍ ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌
جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست
سوگند خورم من که بجای تو کسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست

در عشق نمی‌دانم درمان دل خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا جای نفسم نیست

هر شب به سر کوی تو آیم متواری
با بدرقهٔ عشق تو بیم عسسم نیست

گویی که طلبکار دگر یاری رو رو
آری صنما محنت عشق تو بسم نیست

#سنایی
کوهی‌ست غم عشق تو مویی‌‌ست تن من
هرگز نتوان کوه به یک موی کشیدن...

#سنایی‌

چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
که بس غریب نباشد ز تو غریب‌نوازی

ز بهر یک سخنِ تو دو گوش ما سوی آن لب
ستیزه بر دل ما و دو چشم تو سوی بازی

#سنایی

ظن مبر جانا ڪه من برگشته‌ام از عاشقی


یا دل از دست غم هجران تــو برهانده‌ام

#سنایی

صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام
بتن و جان و دل دیده خریدار توام

تو مه و سال کمر بسته به آزار منی
من شب و روز جگر خسته ز آزار توام

گر چه از جور تو سیر آمده‌ام تا بزیم
بکشم جور تو زیرا که گرفتار توام

زان نکردی تو همی ساخت بر من که ترا
آگهی نیست که من سوختهٔ زار توام

گر چه آرایش خوبان جهانی به جمال
به سر تو که من آرایش بازار توام

نه عجب گر بکشم تلخی گفتار ترا
زان که من شیفتهٔ خوبی دیدار توام

دزد شبرو منم ای دلبر اندر غم تو
چون سنایی ز پی وصل تو عیار توام

گر چه عشاق دل آسودهٔ گفتار منند
من همه ساله دل آزردهٔ گفتار توام

#سنایی
میان آتش و آبم ازین معنی مرا بینی
لبانِ خشک و چشمِ تر شبت خوش باد، من رفتم

#سنایی

#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی
سودای توام بی‌سر و بی‌سامان کرد
عشق تو مرا زنده ی جاویدان کرد

لُطف و کرمت جسم مرا چون جان کرد
در خاک عمل بهتر ازین نتوان کرد

#سنایی



#جاودان👇
🌸🍃

من بی تو همی هیچ
ندانم که کجایم
ای از بَر من دور ندانم که کجایی


#سنایی🌸🍃



@asharparsiii🤍
غمهای تو در میان جان دارم من
شادی ز غم تو یک جهان دارم من

از غایت غیرتت چنان دارم من
کز خویشتنت نیز نهان دارم من

#سنایی🍃

تا جهان باشٖد نخواهم در جهان هجران عشق

عاشقم بـر عشق و هـرگـز نشکنم پیمان عشق

#سنایی_غزنوی🍃

بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته‌ام
وز نشاط عشق خوبان توبه‌ها بشکسته‌ام

خسته او را که او از غمزه تیر انداخته‌ست
من دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته‌ام

#سنایی🍃



#روزنگار،۳۰ تیر،درگذشت
در جهان فـــردوس اعلا دارد آنک
یک نفـــــس بودست در پندار یار

در همـــــه عالم ندیـــدم لذتی
خوشتر و شیرین‌تر از گفـــتار یار

#سنایی🍃

.🍃🌸
غم کی خورد آنکه شادمانیش تویی
یا کی مرد آنکه زندگانیش تویی

در نسیهٔ آن جهان کجا بندد دل
آنرا که به نقد این جهانیش تویی

#سنایی🍃
🌸🍃

میان آتش و آبم ازین معنی مرا بینی ...
لبانِ خشک و چشمِ تر شبت خوش باد، من رفتم

#سنایی🍃




#شبتون_نورانی