اشعار پارسی
3.85K subscribers
891 photos
274 videos
50 links
زیبایےِ اشعارِ من اے ماه تو هستے


با نورِ تو تلطیف شده قافیه ‌هایم...



#مجتبے_خوش زبان
Download Telegram
مرا بگو ڪه خورشید را چه عزیز مے داشتم
و آن به عشق تو بود...

#بیژن-جلالی

کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز می کند
که باران را
اینگونه
عاشقانه می نوشم؟

#بیژن_نجدی

و زمانی که آسیاب ها در نور به گشت آید،
تو دستهایت را خواهی بست، مشت خواهی،گره خواهی کرد
و این گره را، مانند هدیه یی
حفظ خواهی کرد.

#بیژن_الهی

#واو
خورشید رفته‌است
ولی آب‌ها هنوز رنگین‌اند
گویی یاد خورشید را
همچنان با خود دارند
و دریا از عشقی سخن می‌گوید
که آن را هنوز به تاریکی شب
نسپرده‌است.

#بیژن_جلالی
پا به میدانِ خطرناڪے گذاشتے اے دل

عشق است و هزاران هزار پریشانی 


#بیژن_سام

به خاطر کندن گل سرخ

به خاطر کندن گل سرخ ارّه آورده‌اید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید: تو، هی تو
خودش می‌افتد و می‌میرد!


#بیژن_نجدی
.
با گریه مگر آتش دل را بنشانیم
ما را که نصیب از تو به جز چشم تری نیست...


#بیژن_ترقی
.

جهان از آغاز تا پایان شعری‌ست محزون.
کسی در خواهد زد و خواهد آمد

که چشمان تو را خواهد داشت و همان حرف تو را خواهد زد، ولی من او را نخواهم شناخت.

#بیژن _جلالی

.
ای نقشِ توام در چشم،
ای نامِ توام بر لب،
ای جای توام در دل،

پس کجا تو پنهانی؟

#بیژن_الهی


#الف
دریا با این همه آب
رودخانه با این همه آب
تنگ بلور حتی با این همه آب
رخصت نمی دهد این همه آب
تا بنگریم که ماهی ها چگونه می گریند

#بیژن_نجدی


#زادروز_۲۴آبان🍃
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد،
پاییز
شعرش را روی درخت...
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من...
دریغا پاییز...
دریغا درخت...

#بیژن_نجدی

یاد نگاه تو
همراه من است
چون خاطره نسیم
که همراه گندم های
رسیده است

#بیژن_جلالی


#زادروز_۳۰آبان
آرزویم مردن در صدای تو بود
یا رفتن با صدایت
یا خاموش شدن در صدایت
صدای تو چون باد گذشت
و من به دامن تاریکی
آویخته‌ام…


#بیژن_جلالی

#الف

شبتون ماه
بمانیم و ضامن نور باشیم
شب تابان را از باغ و بیابان به اتاق آوریم تا دوباره بیافروزیم
یخ را زیر نفس آب کنیم و ماهیان را دوباره زنده ببینیم
دشت را یکسره در باران رها کنیم و بخوابیم

تا افق سپید بهاری از مژگان انسانی
تو را می‌نگرم تا کنارم بنشینی
و دست‌هایت را در گیسوان من نهان سازی
چون نسیم
چون راز جهان

#بیژن_الهی

#سالروز _درگذشت_۹آذر
غبار عقل بپوشیده دیدِ چشم مرا
مگر به گریه بر او رنگ شست‌وشو بزنیم

#بیژن ترقی



#روزنگار، ۵ اردیبهشت، درگذشت🍃
اندوه را تمام نکرده بودم
که تو گلی را بر یقه من دوختی
و من هنوز کلاه دیروز را به سر داشتم
و به آن سوی دریاها می اندیشیدم
ولی تو با گلی که به یقه من دوختی
اندوه من ناتمام ماند
و من برای همیشه
همین جا ماندم


#بیژن_جلالی🍃

#الف
چه غم‌انگیز است
خفتن با چشم‌های باز
و پایان اندیشه‌ها را
نگریستن
چه غم‌انگیز است خفتن
آنگاه که شب رفته است
و از روز خبری نیست ‌

#بیژن_جلالی🍃

چشمان قشنگ تو مرا ساغر و جام است
آتش زده بر جانی و خاموش  کلام است

مرغ دل من در هوس دانه‌ی دامت
مرداد تن در قفسم نزد تو رام است

با بوسه مرا مست کن امشب که خرابم
هر پیک لبت بر لب من شرب مدام است

ای لیلی دوران چه کنم جسمی و جانی
مجنون صفت و کشته‌ی تو روی به دام است

در صدر همه‌ی اول اخبار جهانی
نام تو چو آید به میان تیتر پیام است

آن هندسه‌ی چشم و لب و فرم نگاهت
پر نقش‌ترین منظره‌ی چاله و دام است

این عشق عجب قصه‌ی پر پیچ و خمی شد
پایان خوش شعر من و حسن ختام است

از شهد لبت بر لب من گشت روانه
بیژن به طّرب آمد و ایام به کام است


#بیژن_عظیمی🍃

از این منظومه روزی خواهم رفت
میهمان خسته‌‌ی راه شیری خواهم شد...

#بیژن_نجدی🍃

#الف

روزنگار، ۴ شهریور، درگذشت