شانهات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعلهورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی نیمهی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
#حامد_عسکری✨🍃
#ش
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعلهورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی نیمهی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
#حامد_عسکری✨🍃
#ش
شوق را آموختم
و رهایی از هر چه حتی خودم.
حالا،
گاهی غمی بر دهان ِ پرنده ای بی آوازم
گاهی خیالی که از خاطرت میگذرم.
آسمان که تو باشی
بیشتر اما
پرنده ام...
#معصومه_صابر✨🍃
#ش
و رهایی از هر چه حتی خودم.
حالا،
گاهی غمی بر دهان ِ پرنده ای بی آوازم
گاهی خیالی که از خاطرت میگذرم.
آسمان که تو باشی
بیشتر اما
پرنده ام...
#معصومه_صابر✨🍃
#ش
شمع خودسوخته بزم غریبانه خویشم
غم بیگانه ندارم، که به پروانه خویشم
من ازین دست نبودم، غلط آوردی ام اینجا
ببر ای باد پریشان به سر خانه خویشم.....
#هوشنگ_ابتهاج✨🍃
#ش
غم بیگانه ندارم، که به پروانه خویشم
من ازین دست نبودم، غلط آوردی ام اینجا
ببر ای باد پریشان به سر خانه خویشم.....
#هوشنگ_ابتهاج✨🍃
#ش
شـب افتـاده ست و من
تاریک و تنـهایم
در ایوان و در تالاب من
دیری ست در خوابنـد
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی ...
بیا امشب که بس تاریک و تنـهایم
بیا ای مهـربان با من
بیا ای یاد مهتابی ...
مهدی_اخوان_ثالث ✨🍃
#ش
@asharparsiii
تاریک و تنـهایم
در ایوان و در تالاب من
دیری ست در خوابنـد
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی ...
بیا امشب که بس تاریک و تنـهایم
بیا ای مهـربان با من
بیا ای یاد مهتابی ...
مهدی_اخوان_ثالث ✨🍃
#ش
@asharparsiii
شعرهایم مالِ تو این اوجِ احسانِ من است
شعرِمن قیمت نداردقیمتش جانِ من است
بـا خیـالِ مهـربـانت ، قصـه هـا دارد دلـم
درهوایت جانسپردن شرحِ عرفانِ من است
#محسن_نظری✨🍃
#ش
شعرِمن قیمت نداردقیمتش جانِ من است
بـا خیـالِ مهـربـانت ، قصـه هـا دارد دلـم
درهوایت جانسپردن شرحِ عرفانِ من است
#محسن_نظری✨🍃
#ش
شب چو در بستم و مست از مي نابش كردم
ماه اگر حلقه به در كوفت جوابش كردم
ديدي آن تُرك ختا دشمن جان بود مرا؟
گرچه عمري به خطا دوست خطابش كردم
منزل مردم بيگانه چو شد خانه چشم
آن قدر گريه نمودم كه خرابش كردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشي در دلش افكندم و آبش كردم
غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شيرين و به خوابش كردم
دل كه خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتشِ جورِ تو كبابش كردم
زندگي كردنِ من مُردنِ تدريجي بود
آنچه جان كند تنم عمر حسابش كردم
#محمد_فرخی_یزدی✨🍃
#ش
شبتون آرام بدور از دلتنگی
ماه اگر حلقه به در كوفت جوابش كردم
ديدي آن تُرك ختا دشمن جان بود مرا؟
گرچه عمري به خطا دوست خطابش كردم
منزل مردم بيگانه چو شد خانه چشم
آن قدر گريه نمودم كه خرابش كردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشي در دلش افكندم و آبش كردم
غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شيرين و به خوابش كردم
دل كه خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتشِ جورِ تو كبابش كردم
زندگي كردنِ من مُردنِ تدريجي بود
آنچه جان كند تنم عمر حسابش كردم
#محمد_فرخی_یزدی✨🍃
#ش
شبتون آرام بدور از دلتنگی